به گزارش مشرق، حظ وافر بردیم از این جام جهانی. حیف که خیلی زود سرزمین تزارها را ترک کردیم و مجبور به خداحافظی شدیم. بذر امید خوبی در دلمان کاشته شد. این بهجت و شادمانی را مدیون کی روش هستیم. کسی که در یک سال اخیر کم زیر چکمه های انتقادی زیگزاگی نشد. هر چند که تردیدی نیست برخی نقدها به کی روش کاملا به جا و درست بوده. اصلا اصول فوتبال به همین نقدهاست حتی مطالب مغرضانه. فوتبال به همین دلیل محبوب ترین و بی رقیبت ترین ورزش و شاید پدیده دنیاست. فوتبال یعنی دوئل در داخل مستطیل سبز با همه تکنیک های فردی ناب ستاره هایش و تاکتیک های منحصر به فرد مربیانش . فوتبال یعنی جنگ های لفظی بیرون زمین و کری هایمان نشدنی خانواده فوتبالی ها از بازیکنانش تا هوادارانش. حالا همین پدیده بزرگ دنیا جو حاکم بر ایران را طوری تغییر داد که زیر لب می گوییم در میان روزهای تلخ اقتصادی به دلیل نرخ ارز و سکه اگر این جام جهانی نبود چه می کردیم؟ در روزهایی که نرخ دلار دقیقه به دقیقه بالا می رفت، مردم نگاه شان به روسیه و تیم ملی بود، آنها امیدوار بودند که در گروه مرگ به زندگی برگردند.عجب جام جهانی را پشت سر گذاشتیم. در بهترین جای تاریخ برای تاریخ سازی ایستاده بودیم و فقط یک قدم تا صعود کم آوردیم. یک قدم تا شادی از ته دل کم آوردیم. بازی مقابل پرتغال درس گرفتن اعتماد به نفس واقعی برای ما ایرانی ها بود هر چند که پایکوبی ایرانی ها در خیابان ها بعد از تساوی مقابل یاران رونالدو بیشتر شبیه تلخندی بود که نمک بر زخم می پاشید و شاید باید این شادمانه بودن در خیابان از سوی مردمی که این روزها تنها دلخوشی شان فوتبال بود و هست و خواهد بود اتفاق می افتاد تا نماند حسرتی در دل و نترکد بغض فروخورده ملتی که می توانست شایسته تر و به قاعده تر این جام جهانی را به پایان برساند.
حسرت بدجور در دلمان قنج می زند، در این بامداد سه شنبه. عجب سه شنبه ای در پیش داریم. تیم ملی در بهترین حضور جهانی خود فقط یک امتیاز تا رسیدن به صعود تاریخی کم آورد و ذهنم در این تاریکی شب به روزهای پر از تنش همین چند ماه قبل پر می کشد.
چه بیهوده تلف شد این روزهایی که می توانست تک تک دقایقش به نحو احسن برای تیم ملی تمام شود اما در جنگ های لفظی، در بی درایتی مردان سئول نشین، در لجبازی های بین تیم ملی و باشگاه ها و در یک مشت حرفهای عبث هدر رفت.
از برد دراماتیک مقابل مراکش تا شکست آبرومندانه مقابل اسپانیای متزلزل و توقف حسرت بار مقابل هموطنان کی روش جز غبطه و رشک چیزی برایمان به یادگار نماند.
باید این روزها را به کی روش اختصاص دهیم. به تیم ملی و به مردانی که شایسته تقدیر هستند. هر چند از افراط و تفریط همیشه گریزان بوده ام. نه شادمانی و بوق زدن های ممتد بعد از بازی با پرتغال را می توانم هضم کنم که شادی ندارد این عدم صعود تکراری ما در جام جهانی و نه از تفریط نادیده گرفتن بازی های خوب تیم ملی می توانم راحت بگذرم.
هدف کی روش بعد از جام جهانی برزیل و دلیل ماندنش در فوتبال ایران این بود که مردانش در جام جهانی روسیه فقط و فقط به هدف صعود قدم رو به جلو بگذارند. کی روش این را می خواست و به حق هم خوب برای رسیدن به این هدف تلاش کرد. اصلا تمام جنگ های مرد پرتغالی و حاشیه هایی که در فوتبال ایران حداقل در یک سال گذشته به وجود آمد برای همین بوده است. کی روش قاعده بازی را خوب بلد بود و هست و خواهد بود. او بلد است چطور و کجا و کی دل هواداران فوتبال را به دست آورد.او با استایل کنار زمین با انتخاب نوع پوشش و با میمک صورت خود غوغایی می کند که کمتر مربی در تیم ملی توانسته به این جایگاه از محبوبیت و مقبولیت برسد. او خوب می دانست که چطور می شود با غرش بر بی نظمی های همیشگی این فوتبال حقش را بستاند و شاید روزی که قرعه کشی جام جهانی قرعه ایران بر گروه مرگ افتاد او آن لبخند مرموز را زد و از همان روز حسرت تلخ این قرعه را نشان داد.
هر چند این جام جهانی و سه بازی گذشته گروه مرگ بیشتر از اینکه بخواهد نشانی از اقتدار ماتادورها و یاران رونالدو داشته باشد تیم بودن مراکش و اتحاد تیمی ایران را به جهانیان نشان داد. لعنت بر بخت بد و فال بد و داور و ویدئو چک بی وقت و بی موقع که نقشه هایمان را به باد داد. جدا از اینکه هر بازی فوتبالی زیر نقد نقادانش می رود و تیم ایران هم از آن مستثنی نیست و قطعا ایراداتی به بازی ایران وارد است باید منصفانه بگوییم با کی روش در آوردگاه جهانی سربلند بودیم. با مرد پرتغالی در مهمترین رویداد جهانی فوتبال پرچممان همان اندازه ای بالا رفت که برایش هزینه کرده بودیم و برایش وقت گذاشته بودیم. کی روش به قاعده ای که می ارزد پول طلب کرده و فدراسیون فوتبال یا هر کسی که مسئول قرارداد او بوده می توانسته این ارزش را قبول نکند یا برایش چانه زنی کند. چند روز دیگر تب و تاب جام جهانی برای ما ایرانی ها تمام می شود و کمک کم صدای منتقدان مرد چشم آبی از سیر تا پیاز روند این مربی را را روی دایره می ریزند. از پولی که گرفته شروع می شود تا جنجال های مرد همیشه معترض به بی برنامه گی های فوتبال ایران. از ایرادات به تاکتیک دفاعی و فوتبال نچسبش تا هر آنچه دل تنگشان می آید. کم کم به صف می شوند آنهایی که فکر می کنند کی روش در قواره پولی که کسب کرده آوردگاهی برای ایران نداشته است.
می شود مو را ازماست کشید و این چنین کی روش و هم دستانش و بازیکنانش را به چهار میخ کشید. با این نگاه می توان آزمون و طارمی را که ظاهرا فعلا دیواری از این دو برای فریاد کشیدن بر سرشان کوتاه تر پیدا نمی شود، به مسلخ برد و سرشان را برید. همان کاری که یک مثلا فوتبال دوست عصبانی قبل از بازی با پرتغال انجام داده و از عکس سردار آزمون هم نگذشته و تمام عقده های خود را با پاره کردن عکس او نشان داده است. یا می توان با همین نگاه به صفحه شخصی مهدی طارمی حمله برد و هر آنچه که شاید شایسته همان هایست که راه خالی کردن خود را در حمله می بینند او را پاره پاره کرد. اما آیا این رفتارها و این نگاه های بدبینانه به فوتبال ملی ایران کمکی می کند؟ دردی را دوا می کند؟
باز هم به روزهای پر تنش ذهنم پرواز می کند. روزهایی که اگر مدیران فوتبالش به جای پنهان کاری و ترسیدن از روبرو شدن با واقعیت ها کی روش را کنترل می کردند و اجازه نمی دادند انرژی سرمربی تیم ملی و باشگاه ها صرف مسائلی شود که کسی در به وجود آوردنش مقصر نبوده شاید شرایط بهتری برای ملی پوشان در روسیه رقم می خورد. ضعف در برگزاری بازی های دوستانه به هر دلیلی، پرخاش های نه چندان قابل فهم کی روش به پرسپولیس، استقلال، کرانچار، قلعه نویی، برانکو به دلیل یک مشت راهنمایی های نسجنیده از یکسری بادمجان دورقاب چین اطراف تیم ملی و بالعکس آن تلاش مربیان باشگاهی برای مقابله با سرمربی تیم ملی همه و همه و همه در به ثمر نشستن هدف تیم ملی نقش داشته و باز جز خیره شدن بر افق و محو شدن در آرزوهای از دست رفته چیزی فرا روی خود نمی بینیم.
این روزها را به کی روش اختصاص دهیم. به مردی که حتی اگر منتقد رفتارش هم باشی نمی توانی او را در آوردگاه جهانی و جایگاهی که برای تیم ملی کسب کرده بی تفاوت باشی. گاهی باید برای او اشک بریزیم.آنجا که با حسرت طارمی مثل همیشه موقعیت طلایی را از ایران گرفت. آنجا که گویی ویدئوچک قرار نبود برای ایران کار کند. حالا وقتش است به این فکر کنیم چرا کی روش با آن زبان تلخش از عدم آمادگی بازیکنان داخلی گفت و با این حرفش صدای همه را در آورد اما برخی از بازیکنان لیگ ایران خلاف صحبت های کی روش را نشان دادند. به این فکر کنیم که هدف کی روش از گفتن این صحبت ها چه بوده و چگونه این بازیکنان را با وقت کمش برای جام جهانی آماده کرد؟ چه می شد این کی روش محبوب زبان دیگری را برای انتقادهایش انتخاب می کرد هر چند گاهی هم بد نیست که ما کی روش را داریم. درست در جایی که داور بازی ایران و پرتغال به نظر می رسید بیشتر هوای اسپانسرها را داشت تا کریس کبیر از جام جهانی حذف نشود. در چنین شرایطی که به راحتی حق خوری می شود نیازمند کی روش هستیم تا بدون ترس و با آن هیبت تاثیرگذارش چنان به قلب فیفا بزند تا فکر نکنند بی دست و پا هستیم و حالیمان می شود این دست های پشت پرده و این تصمیم های اسپانسر پسند.
جام جهانی برای ما تمام شد اما مدیون کی روش هستیم. مدیون او که اگر هیچ چیز برای فوتبال ایران نکاشته- با نگاه بدبینانه و منتقدگرای صرف- همین اتحاد جمعی که از دل تیم ملی شکل گرفته تا آحاد مردم را فرا گرفت برای مان کافی است. برای مایی که مدت ها بود این چنین متحد نشده بودیم. شعار قشنگی بود "یک ملت، یک ضربان". صحنه های قشنگی برای ما به یادگار ماند. از ضربه پنالتی رونالدو که بیرانوند گرفت و او را در تاریخ منحصر به فرد کرد که گویی ضربه جهانی را یک ملت گرفت تا نشکند کمری که به مو رسیده بود تا کورسی که میلاد محمدی با چشمان بسته اما با همه وجود از خود به یادگار گذاشت تا نشان دهیم گاهی ملتی هستیم که تلاش می کنیم و می دویم تا برسیم اما جایی که باید قدم نهایی را محکم برداریم اندازه یک دم و بازدم کم می آوریم و باید تلاش کنیم و تلاش کنیم تا رفع شود این دویدن های با چشمان بسته.
سه شنبه عجیبی پیش رو داریم. ما می مانیم و کی روش و آینده ای که نمی دانیم چیست. ما می مانیم و کی روش و جام ملت های آسیا. ما می مانیم و سوال تکراری و استرس اینکه کی روش می ماند یا می رود؟ ما می مانیم و این سوال هایی که رهایمان نمی کند. آیا کی روش می ماند و باز قرار است جنجال های چگونگی اماده سازی تیم ملی ادامه داشته باشد؟ آیا کی روش می ماند و منتقدان می خواهند پوست او را بکنند یا قرار است برعکس شود این کی روش است که می خواهد بماند و تازه جنگ را شروع کند.
هر چه می شود این ملت یک چیز می خواهد و آن حفظ عزت و غرور ملی است.آیا فریادرسی هست؟!
* مهستا اخباری