شما از نظر عاطفی به بلوغ رسیدهاید یا خیر؟ آیا میدانید بلوغ عاطفی موجب پیشبرد اهداف و بهبود روابطتان در زندگی میشود؟ بلوغ عاطفی در واقع به معنای رهبری عواطف است، به جای اینکه اجازه دهیم عواطف ما را هدایت کنند و طبعاً مشخصههایی دارد.
البته بلوغ عاطفی به این معنا نیست که ما عواطف خود را پنهان و یا سرکوب کنیم. ما میتوانیم با روشهای آرامشبخشی مانند شل کردن عضلات، یوگا و روشهای دیگر، شدت هیجاناتمان را کاهش دهیم. بهطور کلی افکار ما در محیط، عواطف را به وجود میآورند. اما خوشبختانه ما با آگاهی از افکار و عقاید منفی و نادرست خود میتوانیم افکارمان را رهبری کنیم.
روانشناسان، بلوغ عاطفی را توانایی افراد برای پذیرش اشخاص و مسائل به همان شکلی که هستند و بدون نیاز به تغییر تعریف میکنند. فکر ما هر آنچه به او بگوییم باور میکند. بنابراین اگر شما افکار نادرست و منفی را با افکار درست، مثبت و سازگار جایگزین کنید، توانایی هدایت عواطف به طرز چشمگیری افزایش مییابد و این مسئله موجب میشود روابط شما بهبود یابد، احساس شاد بودن کنید، خود را بیشتر دوست داشته باشید و بیشتر به اهدافتان برسید.
ویژگیهای افرادی که به بلـــوغ عاطفی نرسیدهاند
مطالعات اخیر دانشمندان نشان داده است، افرادی که بلوغ عاطفی آنها از رشد باز مانده است، خصوصیاتی دارند که به ترتیب در ذیل به آنها اشاره میشود.
نیازمند محبت: اشخاصی که بلوغ عاطفی آنها رشد نیافته، نیازمند محبت و توجه هستنـــد، اما نشـــــانههای ضعف خود را پنهان میکنند و در نشــــان دادن عواطف خود دچار مشکل میشوند.
کجخُلق: این افراد انتقادپذیر نیســـــتند. حسودند، کسی را نمیبخشنــــد، خـلق وخوی آنها ثابت نیســـت وکجخلق هستند.
نپذیرش واقعیت: کسانی که بلوغ عاطفی ندارند،از ارتباطات و پول گریزان هستند یا آن را تکذیب میکنند و به دنبال سرزنش اشخاص در این موارد هستند.
بخشیدن و دریافــت نکردن: تمایل به بخشیــدن و بیمیلی به دریافت بخشش، از خصوصیات دیگر نابالغان از نظر عاطفی است.
نپذیرفتن مســـئولیت شخصی: این گروه از تجربیـــات خود درس نمیگیـــرند. آنها معتقدند تجربیات خوب و بد به بخت و اقبال بستگی دارد و کمتر مسئـــولیت شخصی را بر عهده میگیرند.
مضطرب، بدبین و عصبــــانی: فرار از واقعیت، بدبینــی، عصبانیــــت و اضطراب و حمله به اشخاص دیگر هنگام ناامیـــدی نیز از ویژگیهای کسانی است که به بلوغ عاطفی نرسیدهاند.
وابسته: اشخاصی که از نظر عاطفی نابالــــغاند، وابســته بوده، به آسانی تحت تأثیر قرار میگیــــرند، تردید دارند و بدون فکر عمل میکننــد و مســـئولیت عیوب خود را بر عهده نمیگیرند.
صحبت کردن بیش از گوش دادن: نابالغـــان از نظر عاطفی بیش از اینکه گوش بدهند، صحبـــــــت میکنند. گوش دادن به صحبتهای دیگران به درک افکار ودیدگاههای آنها نیازمند است. اما این اشخاص برای شنیدن دیگران وقت نمیگذارند و همین امر موجب میشود نتوانند به عمق هوشیاری عاطفی خود برسند.
همیشه محور و مرکز بودن: این اشـــــخاص دوست دارند همیشــــه مرکز و محور توجه و تمرکز مکالمات و موضوعات باشند و با این مسئله که محوریـــت موضوع قرار نگیرند مشکل دارند.
روشهایی برای بهبـود بلوغ عاطفی
از آنجایی که بلوغ عاطفی تأثیر بسزایی در بهبود روابط و پیشبرد اهداف دارد، اشخاص میتوانند با به کار بردن نکات ذیـــل، بلوغ عاطفی خود را بهبود بخشند:
خود را درک کنیــد و بپذیرید.
از اشخاص مهم در زندگیتان بخواهید در مورد رفتار شما بازخورد ارائه دهند. خود را همانگونه که شما را میبینند، ببینید. واقعیـــــــت را بپذیــــرید و با آن کنار بیایید.
خودخواه نباشید.
اجتناب از خودخواهی را تمرین کنید و ببینید دیگران چه عکسالعملی نشان میدهند. رفتار دیگران را در مقابـــــــــــل خودتان با زمانـــــــــــی که خودخواه نبودید مقایسه کنیــــــد. کدام رفتار را ترجیح میدهید.
راهحلهای برنده- برنده را برای کشمکش با اشخاص پیدا کنید.
از تسلط بر دیگران اجتناب کنید. اگر راهحل مسئلهای برای هر دوی شـــــما خوب نیســــــت حتماً برای روابط و زندگیتـــان هم خوب نیست.
روابـــط اجتماعـی خود را ارزیابی کنید.
دوستان خود را ارزیابی کنید. به موقعیتهایی که بهترین و بدترین را برای شما میآورد، توجه کنید. خود را در معرض افراد و موقعیتهایی قرار دهید که بهترین را برای شما به ارمغان میآورند.
از تفکرات جادویی پرهیز کنید!
تفکر جادویی اعتقاد به این مسئله است که هرچیزی بدون ذرهای تلاش شما اتفاق میافتد. این رونــــــــد فکری در بچهها طبیعی است، اما در بزرگســــــــــالان روند فکری متناقضـــــــــــی است.
یاد بگیرید که درد و آسیب را تحمل کنید.
درد و آسیب از پیامدهای طبیعی زندگی اســـــت، به دلیل این حقیقت ساده که زندگی پر از بالا و پایین و از دســــــت دادن و به دست آوردن اســــــــت. عواطف ما نیز مستعد آسیبپذیری هستند. چنانچه به آنها بیش از حد حساسیت نشان دهیم، آسیــــبپذیرتر میشوند. در واقع در معرض درد و آسیب قرارگرفتن، فرصتی را برای ما به وجود میآورد تا قویتر شویم و مهارتهای کنترل و رویارویی با این آسیبها را توسعه دهیم.
با احساس گناه خود روبهرو شوید.
همه ما گاه اشتباه میکنیم و ممکن است رفتاری خودخواهانه از خود نشان دهیم. بعضی مواقع این احساس گناه برمبنای واقعیت است و مواجهه با آن به ما کمک میکند به فرد بهتری تبدیل شویم. اما برخورد غیرمنطقی با این احساس گناه موجب میشود ما دوباره اشتباهمان را تکرار کنیم. پس بهتر است مسئولیت اشتباهمان را برعهده بگیریم، پشیمانی را در گفتار نشــــــان دهیم و به اصــلاح آن اقدام کنیم.
با خود صـــادق باشید.
بهتر است برای خود این مسئله را روشن کنید که شما چه کسی هستید و از زندگی خود چه میخواهید. همیشه نقاطی در زندگی شما وجود دارند که نیاز به توسعه و پیشبرد آنها دارید. بعضی مواقع تغییرات از درون شما آغاز میشود و وقتی شما تغییر کنید، دنیای اطرافتان هم تغییر میکند. ما نباید در زندگی تحت کنترل چیزی باشیم. صــــــادق بودن با خود موجـــــب درک این نکتــــه میشود که بعضی چیـزها در زندگی اصلاً ارزش نگران شدن ندارند.
زندگی نه سیاه است و نه سفید، بلکه خاکستری است.
هیچچیز در این دنیا کامل نیست. ما هم کامل نیستیم. برای رسیدن به بلوغ عاطفی هیچگاه دیر نیست. پس بهتر است مسئولیت اشتباهات خود را بپذیریم و برای بهتر شدن اقدام کنیم. از به کار بردن کلمات همیـشه و هرگز هم اجتناب کنیم.