مسعود حیدری مدیرمسئول خبرگزاری ایلنا می گوید: یکی از مهم ترین قوه های نظارتی ما مجلس شورای اسلامی است، وقتی کنکاش می کنیم و رفتار نمایندگان را مورد بررسی قرار می دهیم علی رغم اینکه مکانیسم های کنترلی و نظارتی بین نمایندگان و در مجلس وجود دارد، اما برخی از نمایندگان مجلس به دور از زد و بند نیستند. اگر بخواهیم موضوع فساد را به نتیجه ای برسانیم حتماً باید خط کشی سیاسی و نگاه جناحی را کنار بگذاریم این اصل مهم خاص اصلاح طلب و اصولگرا نیست. ما فراوان داشتیم افرادی را که وابستگی به جریان ها و چهره های سیاسی یا چهره های مذهبی و دینی داشتند و با استفاده از رانت ها در سالیان گذشته منابعی را در اختیار گرفتند که منابع عمومی بوده و در حال حاضر هم از پرداخت بدهی خود به این مجموعه که عام المنفعه است و عملیات مالی که انجام می دهد، سر باز می زنند؛ بدهی آنها شاید مبلغ بیش از 40 میلیون ایرانی را در بر می گیرد و حاضر نیستند پاسخگو باشند. همه این مسایل برمی گردد به اینکه چه رسانه ها، چه سیاسیون، چه کسانی که برنامه ریزی و تصمیم گیر بودند و چه واحدها و قوای نظارتی هیچ کدوم در زمینه مبارزه با فساد به وظیفه خود عمل نکردیم و صرفاً به حرف زدن و گفتن اکتفا کردیم.
بیژن مقدم مدیرمسئول و سردبیر پایگاه خبری تحلیلی الف به ضرورت شفافیت و نظارت در میان دستگاه ها و از سوی رسانه ها تأکید و اظهار می کند: علی رغم ضعف ها و احتمالات رسوخ فساد در رسانه ها، بالاخره بخشی از آنچه اکنون به سمت آن حرکت می کنیم و کمی از آن را به دست آوردیم باید مدیون کار رسانه ای بدانیم و آن هم تبدیل کردن موضوع مهمی به نام «شفافیت» به یک مطالبه عمومی است. البته سخن از شفافیت می کنیم، اما گاهی متوجه لوازم شفافیت نیستیم، زمانی که نوبت به مسئولین می رسد که شفافیت داشته باشند، واکنش و رفتارشان تغییر می کند! نماینده مجلس با پس گرفتن امضاء اعتبار مجلس را ضایع می کند. باید در این مورد به جد شفافیت وجود داشته باشد، باید هر نماینده ای که خواست رأیی بدهد یا استیضاحی را امضا کند نام او با کد نمایندگی در سامانه ثبت شود. جلسه کمیسیون با نمایندگان باید علنی برگزار شود تا منِ رسانه هم متوجه شوم وزیر با حضورش در کمیسیون مجلس چه توضیحاتی داد که برخی از نمایندگان را قانع کرد! نمایندگان حق ندارند جلسه خصوصی خارج از چارچوب کمیسیون مجلس در خانه، باغ، ویلا و دفتر وزیر برگزار کنند. این مورد یکی از مواردی است که اگر مجلس به عنوان دستگاه ناظر دیر توجه کند، به طور کلی اعتبار خود را از دست می دهد و زیر چتر احتمالی فساد قرار می گیرد.
محمد جواد بربریان مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی اعتدال معتقد است: بعد از گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی و حاکمیت بر مردم ماحصل وضعیت موجود با این میزان فساد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و… شده است. در طول این 4 دهه ساختارهایی شکل گرفته که بسیاری از آنها خارج از قانون و یا روح قانون به خصوص قانون اساسی هستند. به صورت تمامیت خواهی نهادها تفسیرهایی برای خود از قانون کردند که اصلاً با روح قانون نمی خواند. امروز فساد ما از فساد عادی و فردی خارج شده و به یک فساد سیستماتیک و ساختاریافته رسیده است. فساد ساختار یافته رسانه را در داخل خود هضم یا همراه خود می کند. پس از آن خودِ رسانه هم درگیر فساد می شود و دیگر با دستمال کثیف نمی توان شیشه را تمیز کرد!
باید قانون را هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ مادی به نفع رسانه اصلاح کرد، این قانون حتماً باید از رسانه مستقل حمایت کند. باید از رسانه هایی که چراغ را در تایک خانه های فساد می اندازند حمایت کرد. نه اینکه حتی در صورت اثبات جرمی که پیشتر توسط رسانه افشا شده، مدیر رسانه در دستگاه قضایی وقت صرف دفاع از خبری کند که جرم آن ثابت شده است.
متن کامل میزگرد شفقنا در مورد «فساد و رسانه» را در ادامه می خوانید:
* فساد در زمینه های مختلف به خصوص در عرصه اقتصادی روند رو به رشدی داشته که اتفاقات چند ماه اخیرِ مربوط به ارز، خودرو یا اختلاس در گذشته نشانه ای از حقیقت وجود فساد در کشور حتی در سطوح بالاست. در چنین شرایطی پرداختن رسانه ها به فسادهای موجود در کشور چه ضرورت و اهمیتی دارد؟
رسانه ای که زد و بند می کند و اعتقادی به فساد ندارد، نمی تواند پیام درستی به افکار عمومی منتقل کند
مسعود حیدری: اگر رسانه ها می خواهند با فساد مقابله کنند و افکار عمومی را نسبت به موضوع فساد در جامعه حساس کنند، یک پیش شرط مهم دارد و آن اینکه نهاد رسانه و افرادی که در رسانه ها در هر سطحی مشغول فعالیت هستند، شخصیتاً و ذاتاً ضد فساد باشند. اینطور نیست که ما شعاری را مطرح کنیم و حرفی را بزنیم و به آن اعتقاد نداشته باشیم.
من فکر می کنم از ابتدا یعنی نزدیک به دو دهه قبل که موضوع فساد مطرح شد، نسبت به این موضوع نگاه و عینک سیاسی داشتیم و سعی کردیم خط کشی سیاسی و جناحی در این موضوع داشته باشیم. از نظر من رسانه ای که وارد زد و بند می شود و تنها ظواهر را حفظ می کند و باطناً هیچ اعتقادی به موضوع فساد ندارد، نمی تواند پیام درست و صحیحی را به افکار عمومی منتقل کند و آنها را به موقع حساس کند، این موضوعی است که رسانه ای ها باید به آن توجه کنند و درگیر این ماجرا نشوند. متأسفانه ما دیدیم که رسانه هایی تشکیل شدند که هدف از شکل گرفتن آنها، (البته منظورم خبرنگاران، دبیران، سردبیران و کسانی که در سطوح مختلف مسئولیت دارند، نیست) یک جریان و تفکری یا شخصی بوده تا از قِبَل مجموعه به اهداف شخصی و جریانی خود برسد؛ همین مساله موجب یکسری زد و بندهای پشت پرده می شود و می تواند برای رسانه ها فسادزا و بدنام کننده باشد. وقتی مجموعه ای درگیر این ماجرا شود، می تواند برای مجموعه های دیگری که در این حوزه می خواهند ورود کنند مشکلات و موانع اساسی و جدی به وجود بیارود بنابراین باید از این مساله پرهیز داشته باشیم.
بربریان: بحث رسانه از این لحاظ مهم است که افکار عمومی مهم هستند و رسانه تأثیرگذار بر روی ذهن و افکار عموم جامعه هست بنابراین در همه عرصه ها مهم قلمداد می شود. امروز چون فساد در همه عرصه ها سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و…. بروز و ظهور پیدا کرده و موجب فساد گسترده شده، روی این مهم تمرکز کردیم و به حق درست است؛ اما به هر حال این بحث از قبل وجود داشته که رسانه در کجای کار حکومت یا کشورداری قرار می گیرد؟ معتقدم رسانه در اصل رابط بین مردم و حکومت و حکومت و مردم است و از آنجایی که حکومت ها برآمده از افکار و آرای مردم هستند و رسانه ها نیز بر افکار و آرای مردم اثرگذار هستند، مهم قلمداد شده و جانب مردم نظارت بر ارکان حکومت را به دوش می کشد. اگر حکومت ها برآمده از افکار و آرای مردم باشند، این حق موکلین است که بدانند وکلای آنها چگونه، از چه منشأئی و چه تصمیماتی می گیرند تا بتوانند به انتخاب صحیح و درست دست یابند. اگر انتخاب صحیح و درست از ریل خودش خارج شود، قطعاً فساد را در آن حکومت شاهد خواهید بود. فساد اقتصادی در جوامعی مانند جوامع ما که بحث مردم سالاری و دموکراسی را مطرح می کند از فساد سیاسی شروع می شود، وقتی فساد سیاسی شروع شد، تصمیمات اقتصادی و تصمیمات دیگری هم که بر روی معیشت مردم اثرگذار می باشد، آلوده به فساد خواهد شد. مشکل اینجاست که امروز فساد ما از فساد عادی و فردی خارج شده و به یک فساد سیستماتیک و ساختاریافته رسیده است. فساد ساختار یافته رسانه را در داخل خود هضم یا همراه خود می کند. پس از آن خودِ رسانه هم درگیر فساد می شود و دیگر با دستمال کثیف نمی توان شیشه را تمیز کرد!
فساد اقتصادی در جامعه ما از فساد سیاسی شروع می شود
مقدم: من به نقطه طلایی که فساد در آنجا شکل می گیرد، اشاره می کنم. غیر از بحث زیاده خواهی افراد و مدیران یا هر کسی در هر سطحی، به نظر من یکی از مهم ترین ریشه های فساد عدم نظارت است چون زیاده خواهی ها همیشه وجود دارد و جزء طبع انسان است، اما آنچه مانع این فساد می شود، نظارت است و معمولاً هم وقتی بررسی می کنیم، می بینیم که فساد در فرآیندی شکل می گیرد که نظارت بر آن بخش ضعیف یا اعتماد به افراد زیاد هست یا اینکه همان دستگاه نظارتی به درجاتی از فساد آلوده است در حقیقت این دستگاه های نظارتی به نوعی چشم خود را می بندند و همراهی می کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی رسالت رسانه افزایش این نظارت ها و چشم هاست، وقتی دستگاه های ناظر در شکل سیستمی ضعیف می شوند، این رسانه است که می تواند بحث نظارت را برجسته کند. بدیهی است ابزارهای رسانه برای انجام چنین رسالتی در ابتدا «اطلاعات» است. رسانه اطلاعات را یا از طریق رانت یا از مسیر شفافیت به دست می آورد. (رانت یعنی اینکه کسی به من خبری می دهد و من این خبر را به عنوان اولین رسانه منتشر می کنم.)
رسانه شفافیت را به روال سیستمی تبدیل کند
اما شفافیت بدین معناست که این اطلاعات وجود دارد و به شکل سیستمی در معرض دید رسانه و مردم قرار می گیرد و حق مردم است که به آن دسترسی داشته باشند. البته به تازگی در راستای این مساله گام هایی برداشته می شود. در گذشته رسانه برای گرفتن آمار ساده با هر دستگاهی دچار مشکل می شد. باید نامه نگاری، مکاتبه و خواهش می کرد که این اطلاعات را در اختیار رسانه بگذارند، اما اکنون قدم های کوچکی برداشته شده اگرچه هنوز فرهنگ آن وجود ندارد لذا از سوی برخی دستگاه ها همچنان مقاومت صورت می گیرد. قانون آزادی انتشار اطلاعات یا دسترسی به اطلاعات را داریم، ولی عملاً نمی توانیم از آن استفاده کنیم. بنابراین مهم ترین ابزار رسانه برای انجام چنین رسالتی که خودش ناظر بر این روند هست، اطلاعات است که مسیر درست آن شفافیت است لذا رسانه باید تلاش کند که این شفافیت را به یک روال سیستمی تبدیل کند، نه اینکه از مسیر رانتی اطلاعات بگیرد و به شکل افشاگرایانه به میدان بیاید؛ این موارد تقریباً تک تیراندازی هایی است که ممکن است خیلی موثر نباشد. کار بعدی رسانه «آنالیز اطلاعات» است، به عبارت دیگر رسانه اطلاعات را تحلیل و بررسی و به جامعه منتقل می کند. رسالت سوم رسانه این است که آنچه به دست می آورد تبدیل به مطالبه می کند تا نظارت عمومی را افزایش دهد در حقیقت رسانه فشار افکار عمومی را تقویت می کند تا بتواند در این مسیر موفق باشد.
باید هزینه فساد در کشور را برای هر شخصی بالا برد، یکی از ابزارهای مهم بالا بردن هزینه «رسانه» است
نکته ای که وجود دارد اینکه باید هزینه فساد در کشور را برای هر شخصی بالا برد، یکی از ابزارهای مهم بالا بردن هزینه رسانه است. در همه جای دنیا از رسانه می ترسند چون دادگاه و زندان ممکن است که برای کسی هزینه بالایی تلقی نشود به دلیل اینکه کمتر کسی متوجه می شود فلان شخص در زندان و دادگاه هست، ولی وقتی رسانه فعال افشاگر وارد صحنه می شود، با اطلاع رسانی به عموم این هزینه را افزایش می دهد. در حال حاضر قوانین ما در این حوزه ضعف هایی دارد؛ آنچه امروز مورد مناقشه و بحث است اینکه متهمینی که همه در مورد آنها می دانیم با حروف مخفف معرفی می شوند و تقریباً به یک طنز تلخ مبدل می شود. آقای اژه ای در جلسه ای خصوصی صریح مطرح کردند که با استفاده از حروف مخفف برای متهمین مخالف هستند، ولی گفتند که قانون اینگونه نوشته شده است بنابراین یکی از اقدامات این است که رسانه با طرح اجتماعی و معرفی عاملین فساد هزینه ها را بالا می برد یعنی یک نوع افشاگری و طرح مشخصات افراد و احیاناً جزئیات و شبکه ای که ممکن است از این طریق در رسانه مورد کشف واقع شود.
* همانطور که اشاره کردید رسانه باید از فساد منزه باشد چون رابطه بین مردم و حکومت است و باعث افزایش چشم های ناظر می شود؛ اما شاهد هستیم که زد و بندهایی از سوی رسانه ها در انتشار یا عدم انتشار خبری وجود دارد. یا حتی برای پرسش سوال در نشست های خبری برخی از مسئولین دستگاه ها میان فرد واسطه و خبرنگار مبالغی جا به جا می شود. دلیل ظهور و بروز یا رسوخ چنین اتفاق هایی از سوی برخی رسانه چیست که از مسیر اصلی خود خارج شدند؟ آیا این نوع از فساد میان همه رسانه ها عمومیت دارد یا گروهی از رسانه ها را در بر می گیرد؟
مسعود حیدری: اینطور نیست که یک نهاد و قوه درگیر این ماجرا شود، یکی از مهم ترین قوه های نظارتی ما مجلس شورای اسلامی است، وقتی کنکاش می کنیم و رفتار نمایندگان را مورد بررسی قرار می دهیم علی رغم اینکه مکانیسم های کنترلی و نظارتی بین نمایندگان و در مجلس وجود دارد، اما برخی از نمایندگان مجلس به دور از زد و بند نیستند. اگر بخواهیم موضوع فساد را به نتیجه ای برسانیم حتماً باید خط کشی سیاسی و نگاه جناحی را کنار بگذاریم این اصل مهم خاص اصلاح طلب و اصولگرا نیست.
علی رغم مکانیسم های نظارتی برخی از نمایندگان مجلس به دور از زد و بند نیستند
افرادی که برای رسیدن به اهداف شخصی و جناحی خود تلاش می کنند برای اینکه امتیازی را به دست بیاورند حتماً دنبال این هستند که یکسری از خبرنگاران را به لطایف الحیل به استخدام خود در بیاورند لذا ممکن است به کسی وعده مالی دهند و به شخص دیگری امتیاز وعده انجام کاری یا وعده های دیگری دهند تا جریانی که می خواهند درست شود، در این زمینه نمونه های بسیاری داشتیم. حداقل خودِ من در 5 سال اخیر که با یکی از وزارتخانه های مهمی که سرنوشت کارگران و نیروی کار در اختیار اوست، شاهد این ماجرا بودم. وزارت کار بخشی مانند تامین اجتماعی را در دل خودش دارد و این مجموعه تأمین اجتماعی شاید به واسطه مأموریت هایی که برایش تعریف شده از نظر مالی به مثابه یک دولت کوچک عمل می کند. شما وقتی این مجموعه را نگاه می کنید شاید حداقل سالانه بیش از 100 هزار میلیارد تومان گردش حساب در این سازمان اتفاق می افتد. از سوی دیگر ورودی دارد که توسط کارفرماها یا شرکت هایی است که از قدیم تأسیس شدند و باید بخشی از این هزینه ها را تامین کنند. ما نمایندگانی داریم (البته تعداد آنها زیاد نیست) که برای دسترسی به این منابع مالی به دنبال این هستند که عامل و عوامل خود را بر سر کار بگذارند، علاوه بر آن وارد زد و بندها می شوند و تلاش می کنند حرف خود را به کرسی بنشانند که برای تحقق این هدف از مکانیسم سوال و استیضاح استفاده می کنند که بعضاً وقتی سوال از وزیر را بررسی می کنید، می بینید که هیچ چیزی جزء اغراض و انگیزه شخصی پشت طرح استیضاح نیست. متأسفانه این افراد خبرنگاران یا رسانه هایی که البته هنوز تعداد آنها زیاد نیست را به استخدام می گیرند و تلاش می کنند که کنار استفاده از ابزارهایی مثل استیضاح و سوال یا موارد دیگر، یک جریان رسانه ای را نیز به زعم خود ترتیب و ترویج دهند تا این امر کمک کند که راحت تر به اهداف خود برسند.
هیچ چیزی جزء اغراض و انگیزه شخصی پشت طرح استیضاح نیست
ما فراوان داشتیم افرادی را که وابستگی به جریان ها و چهره های سیاسی یا چهره های مذهبی و دینی داشتند و با استفاده از رانت ها در سالیان گذشته منابعی را در اختیار گرفتند که منابع عمومی بوده و در حال حاضر هم از پرداخت بدهی خود به این مجموعه که عام المنفعه است و عملیات مالی که انجام می دهد، سر باز می زنند؛ بدهی آنها شاید مبلغ بیش از 40 میلیون ایرانی را در بر می گیرد و حاضر نیستند پاسخگو باشند. همه این مسایل برمی گردد به اینکه چه رسانه ها، چه سیاسیون، چه کسانی که برنامه ریزی و تصمیم گیر بودند و چه واحدها و قوای نظارتی هیچ کدوم در زمینه مبارزه با فساد به وظیفه خود عمل نکردیم و صرفاً به حرف زدن و گفتن اکتفا کردیم.
رسانه ها، سیاسیون و برنامه ریزان به وظیفه خود در مبارزه با فساد عمل نکردند
من به یاد دارم که نزدیک به دو دهه پیش در خبرگزاری ایسنا که تازه به عنوان یک خبرگزاری غیر دولتی راه اندازی شده بود، موضوعی تحت عنوان آقازاده ها را با کمک دوستان مطرح کردیم، شاید دو دهه پیش اولین باری بود که به صورت عمومی این واژه به رسانه ها ورود پیدا کرد و تعریف شد آقازاده ها چه کسانی هستند و چه هدفی دارند و چرا حوزه و حوزه های اقتصادی برای آنها بسیار مطلوب است و به گونه ای آن را دنبال می کنند که به هر طریقی در این مجموعه های اقتصادی که عمدتاً هم دولتی هستند یا به نوعی با مجموعه حاکمیت ارتباط دارند، ردپایی داشته باشند. علی رغم اینکه در دو دهه پیش پدیده آقا زاده مطرح شد، اما از آن زمان تا به امروز، تعداد آقازاده ها و رانت هایی که استفاده می کردند، بیشتر شد! قوه قضاییه و سایر نهادهای نظارتی و امنیتی چقدر با این پدیده برخورد کردند و این افراد به مردم معرفی شدند؟ اساساً رسانه هایی که مستقل بودند چقدر جرأت داشتند در این حوزه ها ورود کنند و اجازه پیدا می کردند که حتی در صورت دسترسی به اطلاعات صحیح آنها را منتشر کنند؟ و اینکه این رسانه ها متهم به چه مواردی می شدند؟ به نظر من در این دو دهه شاید قریب به اتفاق به این سوالات جوابی داده نشده است. زمانی فساد در حجم کمتری اتفاق می افتاد، اما امروز به هیولا و اژدهایی تبدیل شده که همه از آن دچار وحشت هستند و به جایی رسیدیم که اگر قرار باشد این روند ادامه پیدا کند حتماً همه ساختارهایی که می خواهند سالم بمانند و به وظایف و ماموریت های خود درست عمل کنند را در آینده نه چندان دور خواهد بلعید و کسی حریف مقابله با این هیولا نخواهد شد.
بربریان: رسانه یکی از ابزارهای قدرتمندی است که باید به شدت نسبت به سلامت آن حساس بود که متأسفانه حساس نیستیم. یکی از مشکلات اساسی جامعه که بر روی رسانه ها هم سایه افکنده قانون گریزی در کشور به خصوص از سوی نهادها و دستگاه ها و مسولان است. وقتی این قانون گریزی به بخش هایی از روابط بین رسانه و سایر بخش های ورود می کند، فساد بروز و ظهور می یابد.
یکی از بحث های اساسی در رسانه «اقتصاد رسانه» است. بنده به عنوان مدیرمسئول باید بتوانم رسانه خود را از لحاظ مدیریتی و اقتصادی اداره کنم، کارمندان و پرسنلی دارم که باید حقوق دریافت کنند، برای درآمدزایی و هزینه کرد در این عرصه باید به یک اقتصاد سالم رسانه فکر کنم. یک چراغی بیندازیم و ببینیم آیا اقتصاد رسانه های ما سالم است؟ یا به نوعی فساد انگیز و فسادزاست؟ نقش روابط عمومی ها و مسئولین دستگاه در این عرصه بسیار مهم است. روابط عمومی های ما روابط عمومی دستگاه ها نیستند بلکه بیشتر سمپات هایی هستند که می خواهند اشکالات دستگاه های خود را پنهان کنند و در این راستا از هیچ اقدامی خودداری نمی کنند. به هر نوع راهکاری دست می زنند تا بتوانند اشکالات دستگاه، نهاد و به خصوص مسولان عالی خود خود را سرپوش بگذارند در حالی که کار روابط عمومی این نیست، کار روابط عمومی ارتباط با عموم جامعه است که رسانه نیز بخشی ار ابزار آنهاست تا بتوانند جوابگوی افکار عمومی و به خصوص رسانه ها بوده و به ارایه عملکردها، تصمیمات و سیاست های اتخاذی بپردازند، اما امروزه پاسخگویی و ارایه بیلان کاری از سوی روابط عمومی ها نمی بینید، بیشتر همه تلاش می کنند که به نوعی رسانه را بخرند و رسانه را به سکوت وادارند، اگر نخواهند از آنها تعریف و تمجید کنند حداقل رسانه در برابر فساد و اشکالاتی که در دستگاه های آنها وجود دارد سکوت اختیار کند. برخی از رسانه ها در برخی از مواقع دچار این مشکل می شوند چون اقتصاد رسانه آنها دچار مشکل است. ما به طور کلی فکری به حال اقتصاد رسانه در جامعه نکرده ایم، لذا رسانه مجبور است خود را اداره کند که در این مسیر با یکسری از مشکلات مواجه خواهد شد.
سکوت برخی رسانه ها در برابر فساد مربوط به اقتصاد رسانه است
در بحث قانون گریزی که عرض کردم، چندین سال است که روند تصویب قانون جامع رسانه کشور در مجلس است، مجلس نمی تواند در مورد آن تصمیم بگیرد، قوه مقننه کشور نمی تواند یک قانون جامعی برای رسانه کشور تدوین کند که داخل آن رسانه تعریف شود. آنچه در کمیسیون فرهنگی مجلس می گذرد، نشان از تمامت خواهی برخی از رسانه های ماست. رسانه ملی ما تمامت خواه است و می خواهد هر چه به تصویر برمی گردد در اختیار ایشان باشد. آیا روندی که صدا و سیما تا به امروز طی کرده برای کشور مفید بوده که می خواهیم همین روند طی شود؟ آیا روندی که رسانه های دیگر طی کردند خوب بوده که می خواهیم به همین صورت ادامه پیدا کند؟ یا می خواهیم قانون را گذشته بنویسیم یا برای 10 تا 20 سال آینده بنویسیم؟ باید مراقب باشیم قانونی ننویسیم که فردا روز یا حتی امروز دچار مشکل شود.
آنچه در کمیسیون فرهنگی مجلس می گذرد، نشان از تمامت خواهی برخی از رسانه هاست
سه دستگاه، طرح جامع رسانه ای را به مجلس دادند. به نظر می رسد جای متخصصان وآشنایان با رسانه در این تصمیم گیری خالی است. برای تصمیم گیری و قانون نویسی برای رسانه باید تمام عرصه های رسانه ای کشور اعم از مکتوب، دیجیتال، اینترنتی، خبرگزاری ها، پایگاه های اطلاع رسانی، فضای مجازی، کانال های و … ر این فرایند حضور داشته باشند تا مسایل جامع و کامل دیده شود.
دولت و وزارت ارشاد شناختی از رسانه ندارند
نکته دوم اینکه من متأسفم بگویم که دولت و وزارت ارشاد ما دچار مشکل رسانه است، یعنی شناختی از رسانه ندارند یا نمی خواهند داشته باشند که حداقل مشکل خود را حل کنند، حل کردن مشکلات رسانه ها پیشکش. جلسه ای نیست که مدیران مسئول با دولت داشته باشند و از روابط بین دولت و رسانه گله مند نباشند. در این میان از چند کارشناس حوزه رسانه استفاده کردند؟ رسانه های امروز تنها یک بُعد مطبوعات نیست، رسانه امروز از مطبوعات شروع می شود و خبرگزاری ها، رسانه های دیجیتال و فضای مجازی را در بر می گیرد. ما امروز فاقد یک قانون جامع هستیم که هم فضای مجازی و هم کانال ها را در برگیرد، اگر یک نفر از کانال تلگرامی استفاده کند خلاف قانون است؟ در این مساله ابهام قانونی وجود دارد چون نتوانستیم قانون آن را تدوین کنیم.
قانون از رسانه مستقل هیچ حمایتی نمی کند
نکته سوم بحث رسانه های مستقل در کشور هستند. قانون ما چقدر از رسانه مستقل در کشور دفاع و حمایت می کند؟
بنده یک مطلبی در مورد یکی از اعضای هیأت مدیرعامل یک شرکتی منتشر کردم که بعد از گزارش من وزارت اطلاعات آن فرد را بازداشت کرد و ادعای من هم ثابت شد، اما من دو سال درگیر شکایت وکیل ایشان بودم که چرا خبر این شخص را منتشر کردم! منِ رسانه چرا نباید حمایت شوم؟ چرا قانون درک نمی کند که من چراغ قوه را داخل تاریکخانه فساد انداختم و باید مورد حمایت قرار بگیرم. چرا باید دو سال درگیر شکایت و دادگاه باشم؟!
باید قانون را به لحاظ معنوی و مادی به نفع رسانه اصلاح کرد
امروز باید قانون را هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ مادی به نفع رسانه اصلاح کرد، این قانون حتماً باید از رسانه مستقل حمایت کند. باید از رسانه هایی که چراغ رادر تایک خانه های فساد می اندازند حمایت کرد. نه اینکه حتی در صورت اثبات جرمی که پیشتر توسط رسانه افشا شده، مدیر رسانه در دستگاه قضایی وقت صرف دفاع از خبری کند که جرم آن ثابت شده است. امروز دستگاه قضایی حداقل در بخش رسانه ها همراهی خوبی دارد اما قانون باید به نفع رسانه اصلاح شود. اگر رسانه ای پا در میدان مبارزه با فساد می گذارد باید مورد حمایت قاون قرار بگیرد.
مسئولین راحت قانون گریزی می کنند و بعضاً رسانه را به فساد می کشانند
نکته چهارم و یکی از مشکلات دیگری که وجود دارد روحیه قانون گریزی در میان حاکمیت و مسئولین کشور است. مسئولین ما بسیار راحت قانون گریزی می کنند و وقتی زمان تعامل آنها با رسانه ها می رسد، می خواهند همین نحو برخورد را با رسانه انجام دهند و بعضاً رسانه را به فساد می کشانند؛ این مساله هم باید به نحوی حل شود که به نظر من اگر همت بگذاریم و طرح جامع رسانه ای و مطبوعاتی کشور را به سرانجام برسانیم و برای اقتصاد رسانه یک نوع تعریف داشته باشیم تا اقتصاد رسانه بتواند در کشور شکل بگیرد بخش اعظمی از مشکلات حل خواهد شد. ما اولین کشوری نیستیم که شروع کننده این کار هستیم، خیلی از کشورها شروع کردند و اکنون هم به جاهای مطلوبی رسیدند. رسانه های مستقلی دارند که شاید برای ما رقیب و یا حتی دشمن محسوب می شوند، ولی برای منافع ملی خود رسانه های خوبی هستند. در داخل کشور خود و در تعامل با سایر کشورها منافع ملی کشورشان را پیگیری می کنند، حداقل از این قسمت ها استفاده کنیم و ببینیم که اقتصاد رسانه در این کشورها چگونه شکل گرفته که مانند رسانه های ایران این چنین مورد آسیب قرار نمی گیرند و رسانه را به قهقرا نمی برند البته خوشبختانه تعداد رسانه هایی که فساد در میان آنها رسوخ کرده و رفتارشان فساد انگیز است، کم هست، اما همین تعداد اندک هم هشدار دهنده است و باید جلوی آن را گرفت.
* قانونی که آقای بربریان اشاره کردند باید چه چارچوبی داشته باشد که مانع فساد در رسانه ها باشد؟
مقدم: توضیحاتی که ارایه شد مجموعاً این است که رسانه همان قدر که می تواند دشمن فساد باشد، می تواند همراه و زمینه ساز فساد باشد یعنی این قابلیت دوگانه طبعاً وجود دارد چون رسانه خود ابزار قدرت است، به عبارت دیگر در ذات خود قدرت دارد. چرا افراد به سمت رسانه میل می کنند؟ قبلاً افراد سیاسی، فرهنگی و حزبی میلی داشتند به اینکه تریبونی داشته باشند و برای اینکه سالم کار کند ابزاری می خواستند و رسانه راه اندازی می کردند در حال حاضر بعضاً رسانه هایی که وابسته متولد می شوند اصلاً جنسی از نوع تریبون نیستند بلکه شخص مؤسس کلکسیون خود را تکمیل می کند. به عنوان مثال فرد سرمایه دار بسیار بزرگ با یک گردش مالی بسیار بزرگ است که پشت صحنه کارهای بسیاری می کند و فقط روی صحنه را ندارد. کسی به او می رسد و می گوید که شما چرا رسانه ندارید، حال این رسانه را یا مستقیم در خدمت می گیرند یا غیر مستقیم که طبعاً برخی ترجیح می دهند فعلاً غیر مستقیم باشد، یا یک رسانه فعالی را به خدمت می گیرد یا اینکه یک رسانه ای را به نام دیگری راه می اندازد و فاصله خود را حفظ می کند، ولی همه چیز متعلق به خودش است. یعنی صاحب سرمایه و قدرت وقتی همه پازل هایش را می چیند، می بیند که یک پازل تحت عنوان رسانه کم دارد و شروع به راه اندازی یک رسانه می کند بنابراین در حقیقت از باب اینکه ذات رسانه قدرت دارد و می تواند بستری را ایجاد کند، میل به آن زیاد شده و روشن است برخی که به این وادی می آیند دنبال پدیده های افساد انگیز هستند. از سوی دیگر رسانه های ضعیف (از نظر اقتصادی هستند که) زودتر به دام فساد می افتند، رسانه های ضعیف رسانه هایی هستند که کاملاً مستعد هستند و بدنشان ویروس دارد. بحث ما این است که رسانه وقتی ضعیف شد به طور طبیعی زودتر تسلیم می شود، باید با کمال تأسف بگوییم به بهانه اینکه سطح درآمد رسانه زیاد نیست، حقوق کمی به خبرنگار داده می شود، حال خبرنگار چه کند؟ یک گام بدتر اینکه به خبرنگاری که باید کار محتوایی و فکری کند و استقلال و شجاعت داشته باشد، می گویند چون بنیه ما ضعیف است باید برای ما رپرتاژ و درآمد هم بیاورید؛ برداشتن این گام توسط رسانه در حقیقت به سمت باتلاق رفتن است. البته برخی از رسانه ها اساساً نسبت به ورود تحریریه و خبرنگاران خود به حوزه درآمدی به شدت سخت گیری می کنند چون این امر را مقدمه فساد های بعدی می دانند لذا با خبرنگاران خاطی برخورد می کنند.
رسانه وقتی از نظر اقتصادی ضعیف شد به طور طبیعی زودتر تسلیم می شود
در دهه 60 یا اوایل دهه 70، یکی از دغدغه های ما که برای آن آیین نامه نوشتیم و بحث کردیم و چند مدل تجربه را داشتیم، گرفتن هدیه توسط خبرنگار بود، من به شخصه شاید 5 مدل تصمیم در این مورد را در چند رسانه ای که بودم، تجربه کردم به عنوان مثال یک بار تصمیم گرفته شد خبرنگاران هیچ هدیه ای نگیرند، تصمیم دوم اینکه هر هدیه ای را نپذیرند. تصمیم سوم اینکه نوع و میزان هدیه را به سیستم اعلام کنند، همه این موارد یک مساله جدی است، اگر همین موضوع کنترل نشود حتماً حاصل آن فساد می شود چه برسد به اینکه رسانه مشوق این باشد که خبرنگار کسب درآمد کند. رسانه ای که ضعیف شد و خبرنگار خود را به کسب درآمد از طریق وصل کردن به منابع درآمدی و دریافت هدیه تشویق می کند و متوجه نیست که ابزار قدرت خود را از دست می دهد.
در چنین مدلی عملاً چشم های رسانه به روی نقاط ضعف مجموعه ای که منبع درآمد این رسانه هست، بسته می شود و ضعف آنها را نمی بیند. تقریباً حق گویی به محاق می رود هر چند همین مدل به نظر من منجر به ضعف و نحیف شدن بیشتر آن رسانه می شود یعنی چون مخاطب آنچه را که می خواهد از این رسانه نمی گیرد ، رفته رفته ریزش مخاطب پیدا می کند و این رسانه ضعیف و ضعیف تر می شود.
بنابراین ما جلوه های فساد در رسانه را اینگونه میبینیم:
1- سکوت در برابر فساد است که بستگی دارد به چه منبعی وصل باشد و در مورد آن سکوت می کند.
2- حمایت از مفسدان و توجیح آنها که برخی رسانه ها با عناوینی مانند دفاع از سرمایه گذاری و امنیت سرمایه گذاری در کشور از این مفسدان حمایت می کنند؛ شرایط اجتماعی به رسانه ای از این جنس اجازه نمی دهد که بگوید این شخصِ مفسد خوب است، اما مدلی که رفتار می کند حمایت از این جریان است حتی گاهی وقت ها ممکن است که این رسانه ها بستری را فراهم کنند که حکم یک نفر تغییر کند یا حتی اگر حکمی صادر شده، کاری کنند که دستگاه قضایی را پیشمان کنند، مانند داستان مه آفرید.
برخی از رسانه ها جریان سازی کردند که مه آفرید شخص کارآفرین و سرمایه گذار بوده و چرا او را اعدام کردید، این مساله بخشی از جریان فساد است که تیغ را برای دفعات بعدی کُند می کند.
3- نکته بعدی انتشار خبر دروغ است، رسانه فاسد گاهی با خبر دروغ به جریان فساد کمک می کند.
4- نکته دیگر سانسور اطلاعات است، طبعاً بخشی از اطلاعات مورد نظری که باید منتقل شود را نمی دهد و باید اطلاعات گزینش شده مورد نظر در آن مسیر را منتشر کند.
5- نکته پنجم فروش اطلاعات ، معمولاً رسانه ها یک اطلاعات پشت صحنه ای دارند و می تواند در اختیار جریان فساد قرار گیرد یا مخالفت با قوانین مترقی ضد فساد که در چارچوب تحلیل و مقاله بحث می کنیم که عملاً اتفاقی که می خواهیم نیفتاده است.
پیش نویس قانون جامع رسانه ای به عهده روزنامه نگاران گذاشته شود
در مورد نظام جامع رسانه ای نکاتی که همکاران به آن اشاره کردند، کاملاً درست است؛ در چند دولت چنین موضوعی مطرح شد و روی لایحه به شکل ها و با اسامی مختلف کار شد. اما به نظر من مهم ترین ضعف، ضعف خود حوزه روزنامه نگاری و رسانه ای است، ما جایی را نداریم که چنین مباحثی را مطرح کنیم و در نهایت به دولت بگوییم ما صنف روزنامه نگاران در این حوزه پیش نویس قانونی را نوشتیم و به شما پیشنهاد میدهیم تا مراحل قانونی آن طی شود . متأسفانه تا به امروز چنین اتفاقی نیفتاده است. درست است که نوشتن و طرح لایحه وظیفه دولت و مجلس است، اما وقتی بناست کار تخصصی شکل بگیرد حتماً باید از صنف خودشان استفاده کنند و این اتفاق نیفتاده است، این مساله بدین معنا نیست که دولت و مجلس از روزنامه نگاران نظری کسب نکرده و کارشناسی را در جلسات نبرده است، حتما افرادی دعوت شدند که با سابقه بودند. اما نوشتن اولیه این قانون کار روزنامه نگار است که چنین چیزی وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه وقتی طرحی تهیه می شود و مورد بررسی قرار می گیرد و مشخص می شود که اشکالاتی دارد چنان ریشه آن را می زنیم که اصلاً دولت و مجلس پیشمان می شوند. مانند طرحی که اخیراً بیان شد، من هم با بخش هایی از این لایحه مخالف بودم و بیان کردم، اما معتقدم که این یک فرصت است و می توانیم لایحه را اصلاح کنیم. ولی متأسفانه هجمه ها آنچنان شد که دولت به طور کلی پیشمان شد و این لایحه را از دستور خارج کرد و به کمیته ها رفت، حال مشخص نیست بررسی آن به کدام مجلس و دولت می رسد!
* همانطور که آقای مقدم اشاره کردند رسانه یک ابزار دو سویه است، رسانه تا به امروز در کاهش فساد به خصوص در سطح مسئولان چقدر مثمر ثمر بوده و آیا باعث افزایش یا کاهش فساد شده است؟ به نظرتان لازم نیست یک اتاق فکری رسانه ای تشکیل شود تا همه رسانه ها در مورد موضوعات مهم مانند فساد با هم همراه و هماهنگ شوند و مسیری را پیش بگیرند تا به نتیجه برسند؟
اگر رسانه ها نبودند، فساد مانند هیولایی همه چیز را می بلعید
مسعود حیدری: اینکه ورود رسانه ها به قسمت هایی که کانال های فساد بوده یا بسترسازی برای فساد شده، موثر بوده یا نبوده، کاملاً طبیعی است که حضور رسانه ها مخصوصاً رسانه های مستقل و رسانه هایی که ساحت خودشان مبرّا از فساد بوده حتماً تأثیرگذار بوده است. شاید همین مقدار تلاش رسانه ها در زمینه مبارزه با فساد از نظر مردم، رسانه ها یا تصمیم گیران و برنامه ریزان، توفیق بزرگی به حساب نیاید، اما همین توفیقِ کم و کوچک به مدد رسانه ها حاصل شده است. من فکر می کنم که اگر ضعف ها و کاستی ها و اشکالاتی که در رسانه وجود داشته را گفتیم، این را هم باید به عنوان یک نقطه قوت رسانه ها یاد کنیم که اگر همین رسانه ها نبودند فساد به عنوان یک هیولای چند سر که تلاش می کند همه چیز را ببلعد و چیزی را باقی نگذارد، حتماً خیلی وقت پیش اتفاق بدتر و فاجعه آمیزتری در کشور رخ می داد که شرایط کشور همین هم که هست، نبود و شاید فرصتی هم نمی شد که ما دور یک میز بنشینیم و راجع به موضوع فساد و رسانه بحث کنیم. گلایه ای که وجود دارد این است که رسانه ها می توانند خیلی بهتر، دقیق تر و سریع تر در این موضوعات ورود کنند. البته علاوه بر اینکه ساختار و سیستم یک رسانه باید این آمادگی را داشته باشد که بتواند در این حوزه ها ورود کند و همه دوستان از یک منظر آسیب شناسی کردند که رسانه ها اشکالاتشان و آسیب هایشان چه می تواند باشد که اجازه نمی دهد به کارکرد خود به طور ذاتی و طبیعی عمل کنند، یکسری موانع بیرونی هم حتماً وجود داشته و دارد. یعنی علاوه بر موانع داخلی که رسانه ها با آن درگیر هستند ممکن است که شما یک مجموعه ای را داشته باشید که مثلاً به لحاظ بدنه آن رسانه کاملاً سالم و همراه با جریان فساد ستیز باشد، اما در رأس ممکن است که فرد یا افرادی باشند که به آنها اجازه ندهند. این موارد ضعف ها و اشکالات سیستماتیک است که می تواند در رسانه وجود داشته باشد. از سوی دیگر نهادهایی که باید به رسانه ها کمک کنند تا رسانه ها به وظایفشان در این حوزه عمل کنند، همراهی لازم را نداشتند حتی در مواقعی نه تنها همراهی لازم را ندارند بلکه رسانه را بازخواست می کنند و مورد مواخذه قرار می دهند. درست است که شما در برابر دادگاه و مراجعی از این دست که از شما می خواهند منابع خود را در یکسری از اخبار که رسانه ها منتشر می کنند، معرفی کنید اما تا به امروز اینگونه بوده که اگر شما این منابع را معرفی کردید باز هم با خود شما برخورد نکنند. شاید بخشی از رسانه هایی که خواستند در این موضوعات ورود و عمل کنند این تجربه ها را داشتند و وقت و هزینه های بسیاری را صرف کردند تا اینکه بتوانند از این جریان و مانعی که برای آنها ایجاد شده عبور کنند. اینها مسایلی است که فکر می کنم در جای خود قابل بررسی است و ما باید کمک کنیم که یک اطمینان و اعتمادی برای رسانه ها ایجاد شود تا بدانند اگر به وظایف و ماموریت های خود در حوزه مبارزه با فساد می خواهند عمل کنند، خودِ آنها مورد برخورد قرار نمی گیرند به شرط اینکه رسانه ها هم مواردی را که به عنوان منشور حرفه ای باید به آن پابند باشند را رعایت کنند. به عبارت دیگر رسانه بدون اینکه سند و مدرکی داشته باشد کسی را متهم نکند، دنبال این نباشیم که چون یک فرد و جریان همراه و همفکر ما نیست به هر نحو ممکن در صدد این باشیم که طرف را به زیر بکشیم و از حربه و فرصتی استفاده کنیم. اگر این مسایل را رعایت کنیم به نظرم کار رسانه ها آسان تر خواهد شد و از سوی دیگر مردم هم بهتر و بیشتر به رسانه ها اعتماد می کنند.
برخی شبکه های اجتماعی که استفاده از آنها برای مردم آسان تر و در دسترس تر بوده، یک حجم انبوهی از اطلاعات که بخش عمده ای از آن در تخلفات اقتصادی است در این رسانه ها فرصت بروز و ظهور پیدا می کند. به این دلیل که شاید اولاً رسانه ها به دلیل مشکلاتی که چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ فشارهایی که از بیرون به آنها وارد شده شاید نتوانستند به وظیفه خود عمل کنند یا اعتماد مخاطبان خود در این حوزه را جلب کنند. همین که فرصتی پیدا می شود که این اطلاعات در جایی منتشر شود از این فرصت استفاده می شود و متأسفانه مخاطبین هم استقبال می کنند بدون اینکه توجه داشته باشند که چقدر این مطالب درست یا اشتباه هست یا اساساً در این حوزه چه اتفاقی افتاده است و این موضوع از جمله مسایلی است که ما رسانه ای ها باید برنامه داشته باشیم و با دست پر پیشنهاد دهیم به کسانی که در جایگاه قانونگذاری و تصمیم گیری هستند و در واقع تکلیفی را مشخص کنند تا رسانه ها بتوانند با فراغ بال به این وظیفه خود عمل کنند و آنجایی هم که لازم هست حتی اگر توضیحی خواستند یا در حوزه مبارزه با فساد سوالی شود حتماً دلایل و استدلال های خود را ارایه کنند، اما اینگونه نباشد که مجموعه ای کاملاً آزاد و رها باشند و هر طور که می خواهند رفتار کنند و به هیچ قسمتی هم پاسخگو نباشند، اما رسانه ای که رسمی و مجموعه شناسنامه دار است به محض اینکه می خواهد به این حوزه ورود کند با موانع مختلف رو به رو می شود؛ البته این بی اعتمادی شاید نتیجه عملکرد رسانه های رسمی کشور باشد، ولی این بی اعتمادی که بین مردم و رسانه ها ایجاد شده فضایی را درست کرده که شاید یک جریان سومی بسیار راحت تر و بهتر توانسته این خلاء ها را پر کند و از این فرصت استفاده کند. اگر کسانی که تصمیم گیر هستند متوجه این آسیب نباشند، نهایتاً لطمه آن متوجه نظام خواهد بود به عبارت دیگر این مساله اعتماد که چسب بین مردم و نظام هست را هر روز ضعیف تر می کند و از بین می برد و کسی هم در این حوزه خود را مسئول نمی داند و از سوی دیگر هم فرصتی برای اینکه جریان های رسانه ای شناسنامه دار بتوانند در این حوزه ها به وظایف خود عمل کنند وجود ندارد و شاید اقدامات کاملاً مقطعی و فصلی از برخی از رسانه ها سر بزند و نتیجه آن اتفاقی می شود که شاهد آن هستیم.
بربریان: موضوعی که به نظر من در مورد رسانه بسیار حائز اهمیت است، بحث جلوگیری و پیشگیری است. شاید امروز نسبت به گذشته وضعمان خیلی بهتر نیست، اگر همین رسانه های نیم بند و انتقاد گونه که داریم هم نبودند وضع فسادها بسیار گسترده تر و بغرنج تر از امروز بود. وقتی فساد از فردی خارج می شود و به سمت فساد ساختاری و سیستمی حرکت می کند سعی می کند که پازل و حلقه خود را تکمیل کند و از میان نیروهای سیاسی که در داخل حاکمیت نفوذ دارند، استفاده می کند همچنین هم نیروهای اقتصادی و اقتصاددانان و هم نیروهای فرهنگی، اجتماعی و رسانه جذب می کند. سعی دارد به سمت رسانه بیاید و رسانه را همراه خود کند. در گذشته ما بعضاً همراهی هایی را دیدیم، اما به نحوی نبوده که بخواهیم کل رسانه های کشور را زیر سوال ببریم، هنوز بسیاری از رسانه های ما سالم و پاسخگو افکار عمومی هستند. بحث این است که ما بتوانیم در حمایت هایی که از رسانه های مستقل و شفاف می شود راهکارهایی بیابیم و تسریع کنیم تا بتواند پاسخگوی افکار عمومی باشد، به هر حال ما امروز با یک معضلی مواجه هستیم و آن هم نگرش و گرایش مردم به سوی رسانه های خارجی است. کنکاش کنیم که چرا این اتفاق افتاده است؟ آیا افکار عمومی ما از طریق رسانه های داخل اغنا شده اند و علی رغم اینکه افکار عمومی با رسانه های داخلی اغنا شدند به دنبال رسانه های دیگر رفته اند یا رسانه های ما ننتوانستند افکار عمومی را اغنا کنند؟ البته مقدار قابل توجهی از دلایل گرایش مردم به سوی رسانه های خارجی از جمله دسیسه رسانه های خارجی است یعنی به طوری پمپاژ نا امیدی در جامعه کردند که مردم از رسانه های داخلی نا امید شدند، اما در مکمل این مساله، رفتار رسانه ای ما هم بی تأثیر نبوده است. رسانه های ما نتوانستند آنچنان که باید و شاید به افکار عمومی پاسخگو باشند و آنها را اغنا کنند. ریشه خیلی از مطالبی که در رسانه های خارجی مطرح می شود را پیدا کنید متوجه می شوید که مطلب و موضوع درست است، اما در کنار اخبار صحیح که به مردم می دهند یکسری تحلیل ها و اخباری به مردم داده می شود که آنها غلط است و هدفمند هم غلط هست و کلاً رسانه های خارجی مأموریت شان همین است. اینطور نیست که 100 درصد دروغ بگویند، 90 درصد درست می گویند تا 10 درصد دروغ بگویند و متأسفانه خبر صره از ناصره برای مردم عادی قابل تفکیک نیست. لذا اینجاست که تأثیر و توجه به رسانه های مستقل و سالم داخلی اهمیت پیدا می کند. امروز رسانه هایی که به خاطر مسایل حزبی و جناحی بر روی فسادهای هم تیمی و هم حزبی خود چشم پوشی می کنند و بالعکس اشکالات و فسادهای جناح رقیب را پر رنگ و بزرگ نمایی می کنند، وجود دارد. اما به هر حال باید بدانند که وقتی افکار عمومی از کل داستان مطلع شد خودِ رسانه ها در میان افکار عمومی دچار مشکل می شوند، بنابراین ابتدا بر خود رسانه ها است که مسیر خود را به نحوی تعیین کنند که د ردراز مدت اسیب نبینند و از سوی دیگر باید از رسانه های مستقل به گونه ای حمایت شود که اعتماد بین مردم و مسئولین و مردم و رسانه ها که مقداری بر آن خدشه وارد شده را جبران گردد.
دوم اینکه از بروز و ظهور فسادها به شدت جلوگیری کند، قطعاً پیشگیری از برخورد کم هزینه تر هست. اگر رسانه ای موجب شود که شخصی به دستگاه قضایی فراخوانده شود، این رسانه با چه رعب و وحشت، حاشیه سازی و تهدیدی مواجه خواهد شد حتی در مواردی دستگاه های قضایی هم با چنین تهدید و وحشتی مواجه می شوند. چند هفته پیش جلسه ای با دادستان محترم تهران داشتیم، ایشان می گفت متهمی از داخل زندان تماس می گیرد و چند رسانه را نسبت به انتشار برخی از مطالب تهدید آمیز علیه قضات ترغیب می کند. وقتی همه مسایل را به عهده دستگاه قضایی گذاشتیم، دستگاه قضایی مورد تهدید، فشار و توجه منفی قرار می گیرد و فساد ساختاری تلاش خواهد کرد تا بخش هایی از دستگاه قضایی را با خود همراه کند، اما اگر پیشگیری کنیم خیلی راحت تر و کم هزینه تر است. یکی از رکن های اساسی برای پیشگیری «رسانه» است و در کنار رسانه یکی از رکن های اساسی «قانون» است. بسیاری از قوانین ما فسادانگیز است؛ بسیاری از قوانین ما تبصره دارد. حقوقدان ها می گویند که هر تبصره ای راه گریزی از قانون است، قانونی خوب است که کمترین تبصره را دارد، حال قانونی هست که تبصره نداشته باشد!
رسانه باید به این مسایل بپردازد و رسانه ای می تواند به این موضوعات بپردازد که مستقل باشد و استقلال مالی داشته باشد. روابط نا صحیح بین رسانه و دستگاه ها که فساد انگیز است بعضا از طریق خبرنگاران و کسانی که نوک پیکان هستند، ایجاد می شود. اینهم به دلیل است که حرفه خبرنگاری همواره مورد تهدید است. در حال حاضر در رسانه های حرفه ای بخش رپرتاژ آگهی از بخش تحریریه کاملاً جداست، حتی اخباری که حالت تبلیغی دارند از سایر اخبار متمایز می شود، اما در کشور ما سعی و تلاش ها برعکس است تا این دو با هم آمیخته باشد. حتی برخی از بنگاه های اقتصادی تلاش می کنند که با تحریریه قرارداد بسته شود نه با بخش آگهی و بازرگانی رسانه، تا بتوانند بر روی تحریریه اثرگذار باشند و راحت به شخص می گویند که ما با شما قرار داد ماهی مثلاً 3 میلیون بستیم که علیه ما خبر منتشر نکنید. در صورتی که این تفکر صحیح نیست، رسانه آگهی نگرفته که بر روی خطا و اشتباه تو و دستگاه متبوعت چشم پوشی کند بلکه بخشی از رسانه تبلیغاتی است و یک مخاطبی دارد و شما می خواهید روی مخاطب تأثیرگذار باشید، لذا آگهی که به رسانه دادید نباید خارج از این اصل تعریف شود، اما متأسفانه شاهدیم که اینگونه نیست. بنابراین به طور کلی بحث پیشگیری بهتر از برخورد است و برای پیشگیری کردن نیاز به رسانه های مستقل و قانونمند داریم و قانون باید این نوع از رسانه ها را مورد حمایت قرار دهد.
مقدم: علی رغم همه نکات، ضعف ها و احتمالات رسوخ فساد در رسانه ها، بالاخره بخشی از آنچه اکنون به سمت آن حرکت می کنیم و کمی از آن را به دست آوردیم باید مدیون کار رسانه ای بدانیم و آن هم تبدیل کردن موضوع مهمی به نام «شفافیت» به یک مطالبه عمومی است. در گذشته این مساله توسط خواص مطرح می شد، اما مطالبه عمومی نبود. وقتی مطالبه عمومی نباشد کسی به آن تن نمی دهد چون پشتوانه ای ندارد و پر زور نیست، اما وقتی مطالبه عمومی شد مجبورند که تسلیم شوند، بنابراین اکنون رسانه میل یا حداقل اعتراف به شفافیت را توانسته جا بیاندازد. دیدیم واکنش جامعه را به صحبت های وزیری که گفت نمی خواهم لیست مربوط به تخصیص ارز را اعلام کنم، این واکنش آنچنان محکم بود که وزیر مجبور شد صحبت خود را اصلاح کند و گفت که من موافق انتشار لیست مربوطه هستم. این اتفاق مهم هست و معتقدم رسانه ها توانستند این موضوع را به یک مطالبه عمومی تبدیل کنند و نشان داده شد که حتی قدرت رسانه از دستور رییس جمهور بیشتر است. در مورد قدرت و تأثیرگذاری این چنینی رسانه ها نمونه های دیگری هم داریم.
نکته بعدی اینکه همه باید به لوازم شفافیت پایبند باشند، شفافیت که فرهنگ و عام شود، دامن همه را می گیرد و اینطور نیست که بگوییم «مرگ خوب است، اما برای همسایه» رسانه هم باید از شفافیت استقبال کند. سخن از شفافیت می کنیم، اما گاهی متوجه لوازم شفافیت نیستیم، زمانی که نوبت به مسئولین می رسد که شفافیت داشته باشند، واکنش و رفتارشان تغییر می کند، این همان فرهنگسازی است و باید این فرهنگ در سطح جامعه و مسئولین نهادینه شود. البته باید بگویم که در چند مورد اخیر حرکت های خوبی انجام شده و باید قدر بدانیم و متوجه باشیم که در این مسیر به خوبی در حال حرکت هستیم به عنوان مثال بحث طرح ترافیک خبرنگاران؛ درست است که شفافیت در این مورد کمالی که باید داشته باشد را ندارد، ولی قدم خوبی است چرا که لیست اسامی کسانی که طرح ترافیک به آنها اختصاص یافت، اعلام شد اگرچه بهتر بود به منظور شفافیت بیشتر منتشر شود که چه کسانی از چه رسانه هایی مجاز به استفاده از طرح ترافیک شدند و رسانه ها دلیل و تعداد اختصاص طرح ترافیک به رسانه های مختلف را تحلیل می کردند. نمونه دیگر مساله مربوط به ارز دولتی برای واردات است، انتشار اسامی اگرچه ناقص بود، اما گام خوبی برداشته شد. در سالهای قبل به بهانه محرمانه بودن و قوانین مربوطه هیچ یک از اطلاعات امروز در اختیار مردم قرار داده نمی شد و به همین دلیل فساد در پشت پرده بسیار بود، اما از امروز به بعد اگر بانک مرکزی بخواهد دلاری بدهد فرض اول این است که این دلار روی صفحه رسانه منعکس می شود؛ حال بانک مرکزی یا از عملکرد خود با دلیل و برهان دفاع می کند یا نمی تواند دفاعی از خود داشته باشد.
آقای شریعتمداری به صدا و سیما آمد و به او گفتند: چرا دستور دادید که با یک نفر وارد کننده خودرو مساعدت شود تا او بتواند ماشین وارداتی خود را به داخل کشور بیاورد، این شخص کیست که چنین دستوری دادید؟ اگر قانونی هست باید مسیر خودش را طی کند. با چنین شفافیتی این وزیر دفعه بعد که خواست دستوری بنویسد، دیگر به این فکر نمی کند که دبیرخانه این نامه را محرمانه نگاه می دارد.بلکه به این می اندیشد که این دستور من ممکن است از رسانهای منتشر شود . به طور کلی معتقدم چنین اتفاقاتی بسیار خوب است. اگر شفافیت باشد، آن زمان ضابطه هایی که می گذاریم دقیقاً عدالت محور و قانونی خواهد بود و آنها را رعایت می کنیم و اصلاً از این جهت نگرانی نداریم. رسانه ها باید به اتفاق دیگری نیز کمک کنند و این مساله را هم پیش ببرند و آن اتفاق در حوزه مجلس است. به نظر من در حوزه مجلس ما نیاز به شفاف سازی بسیار داریم. یکی از مسایلی که مطرح است و شبهاتی را مطرح کرده و موجب تضعیف مجلس می شود و شائبه فساد را نشان می دهد، مساله سوال و استیضاح است. امضاء نماینده مجلس یک امتیازی دارد، مردم به نمایندگان رأی دادند تا در مجلس از حقوق آنها دفاع کنند، اما این شائبه وجود دارد که نمایندگان با این امضاء معامله می کنند. البته برخی از نمایندگان ادعا دارند که برای دفاع از حقوق مردم با وزیری وارد بحث می شوند و پس از سوال در کمیسیون و قانع شدن، به مرحله استیضاح وزیر می رسند؛ اما به هر حال وجود شائبه در مورد امضاء استیضاح یک وزیر بدین معناست که شفافیت وجود ندارد؛ ما به هیچ وجه مکانیزم درستی برای طرح سوال و استیضاح از وزرا و رییس جمهور نداریم. سوالات دستی نوشته می شود با امضایی که اصلاً مشخص نیست اسم و تاریخ آن چیست، امضاهای تکراری در آن وجود دارد، یک برگه نوشته می شود و دست یک نفر می چرخد. این شخص برگه را به هیات رئیسه داده و چند وقت دیگر پیگیری کرده و هیات رئیسه گفته کدام برگه!! یا در مواردی امضاها پس گرفته می شود، واقعاً چه اتفاقی می افتد!؟
نماینده مجلس با پس گرفتن امضاء اعتبار مجلس را ضایع می کند
نماینده مجلس با پس گرفتن امضاء اعتبار مجلس را ضایع می کند. باید در این مورد به جد شفافیت وجود داشته باشد، باید هر نماینده ای که خواست رأیی بدهد یا استیضاحی را امضا کند نام او با کد نمایندگی در سامانه ثبت شود. جلسه کمیسیون با نمایندگان باید علنی برگزار شود تا منِ رسانه هم متوجه شوم وزیر با حضورش در کمیسیون مجلس چه توضیحاتی داد که برخی از نمایندگان را قانع کرد! نمایندگان حق ندارند جلسه خصوصی خارج از چارچوب کمیسیون مجلس در خانه، باغ، ویلا و دفتر وزیر برگزار کنند. این مورد یکی از مواردی است که اگر مجلس به عنوان دستگاه ناظر دیر توجه کند، به طور کلی اعتبار خود را از دست می دهد وزیر چتر احتمالی فساد قرار می گیرد.
بربریان: بعد از صحبت های مقام معظم رهبری نسبت به نظارت نمایندگان بر عملکردشان، یک هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان تشکیل شد. بناست شما مسایل را بررسی کنید و به افکار عمومی جواب دهید، اما همانطور که آقای مقدم هم اشاره کردند، گویی باید چراغ های شفافیت را در پستوهای مجلس هم بیاندازیم!
* به منظور کاهش هر چه بیشتر فساد در کشور هم از بُعد رسانه ای و هم در جایگاه کارشناسی که سال ها در این زمینه تحقیق کردید و نوشتید، چه راهکاری را به خصوص در شرایط فعلی کشور مثمر ثمر می دانید؟
منشأ همه اتفاقات مثبت و منفی در کشور مجلس است
مسعود حیدری: من منشأ همه اتفاقات مثبت و منفی در کشور را مجلس می دانم. همانقدر که مجلس می تواند به سعادت، بهروزی و نیکبختی جامعه کمک کند، می تواند کارکرد عکس هم داشته باشد چون همه قوانین ما به نوعی از سوی مجلس صادر می شود. البته قوانین باید یکسری مراحل را طی کند و از یکسری فیلترها بگذرد تا در نهایت اجرایی شود، اما من صراحتاً می گویم نماینده ای که همه دغدغه اش این باشد که از نزدیکان درجه یک و دو و فرزند و برادر زاده و خواهرزاده به استخدام یک دستگاه درآید یا از امتیازی استفاده کند، آن نماینده نمی تواند نماینده مردم باشد و نمی تواند مطالبات مردم و خواسته های یک جامعه را نمایندگی کند. متأسفانه بخشی از نمایندگان مجلس دچار این عارضه هستند و اساساً با این نیت و هدف وارد مجلس شدند.
نکته مورد اشاره من این است که شورای محترم نگهبان در کنار اینکه مسایل فردی نمایندگان را بررسی می کند به عنوان مثال بررسی می کند که نماینده اهل نماز و روزه هست یا نیست و چقدر برای او مهم است که در نماز جمعه شرکت کند یا نکند (که البته این مسایل در جای خود قابل تأمل است) باید بررسی کند که پیشینه این افراد مخصوصاً کسانی که دوره یا دوره هایی در مجلس حضور داشتند، چقدر قابل دسترسی است و چقدر این افراد شفاف بودند و چقدر به وظایف نمایندگی و سوگندی که خوردند، عمل می کنند. وقتی این موارد را بررسی می کنیم به نتایج منفی و بدی می رسیم. در مسیری که برخی نمایندگان پیش می گیرند، نشانه های عجیبی را می بینیم که مخص می شود آن نماینده قصد راسخ بودن در اقدامات را ندارد و برای او مهم نیست که اگر درگیر یکسری مسایل شود نتیجه و اثر این بحث ها چه خواهد بود. در این میان مطمئن باشید که مردم هوشمندانه این مسایل را بررسی می کنند و می بینند افرادی که منصوب و نزدیک به آنها هستند خیلی راحت از یکسری امتیازات برخوردار می شوند و مردم عادی که وکالت آنها را برعهده دارند، با مشقت بسیار زندگی می کنند.
به نظر من اثر مستقیم فساد را بیشتر از هر جایی باید در زندگی مردم ببینیم، وقتی بخش مهمی از مردم از اولیه ترین و طبیعی ترین حقوق خود محروم هستند چه در مراجعاتی که به ادارات دارند و سیستم حاکم بر ادارات چه بلایی بر سر آنها می آورد و چه آنجا که دنبال کاری هستند و به دَر بسته می خورند و نتیجه آن این خواهد بود که معیشت و گذران زندگی آنها با سختی های بسیاری روبه روست؛ این نشانه ها و موارد یعنی اینکه سیستم و ساختار درست کار نمی کند و نمایندگان مجلس وظیفه دارند با اصلاح و طرح قوانین باری از دوش مردم و جامعه بردارند، ولی این اتفاق نمی افتد. بنابراین این سیستم نظارتی معیوب است و باید اصلاح باشد؛ این افراد باید پاسخگو باشند، باید مکانیسم هایی طراحی شود که نمایندگان به افکار عمومی جواب دهند. درست است که برای نمایندگان مصونیتی تعریف شده، اما این مصونیت در برابر قوای دیگر و برای دفاع از حقوق ملت بوده است نه اینکه از یک رانت و امتیازی استفاده کنید و به محض اینکه مجموعه نظارتی بخواهد به سراغ شما بیاید و از شما سوالی کند، موضوع مصونیت را پیش بکشید و بگویید چون من نماینده هستم و از مصونیت برخوردار هستم، شما در جایگاهی نیستید که از من این سوالات را بپرسید یا من را مورد بازخواست قرار دهید. اینها اشکالاتی است که وجود دارد و باید برطرف شود.
من در درجه اول همه این مسئولیت ها را متوجه مجلس می دانم و تفاوتی هم نمی کند، این مجلس یا مجلس قبلی و مجالسی که در آینده تشکیل خواهد شد و تا این اشکال اصلاح نشود، دولت، قوه قضاییه و سایر نهادها نمی تواند کارکرد درستی داشته باشند؛ اگر این اشکال را اصلاح کردیم می توانیم ادعا کنیم که در این حوزه شاید یکی از بزرگترین و مثبت ترین اقدامات را انجام دادیم.
بربریان: به نظر من مهم ترین بحث شفافیت و نظارت است. «همه» مسئول وضع موجود بعد از گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی هستند. در 4 دهه که بر مردم حاکمیت کردیم ماحصل وضعیت موجود با این میزان فساد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و… شده است. البته نباید سیاه نمایی کنیم به هر حال کشور بسیار پیشرفت کرده و توسعه یافته و ما در برخی از بخش ها توسعه های چشمگیری داشته ایم، ولی در برخی از حوزه ها هنوز به آنچه مدنظر بوده، نرسیده ایم و تنها هم حاکمیت نیست. به عنوان مثال در حوزه مصرف انرژی چه فرهنگ سازی کردهایم که این میزان مصرف انرژی داریم؟ تولید انرژی ما بسیار بالاست ولی مصرف مردم بسیار بالا رفته است؛ اصلاً در مصرف آب، برق و سایر انرژی هایی که هزینه های سرسام آوری برای تولید دارند، رعایت نمی کنیم و پر مصرف هستیم.
به هر ترتیب در طول این 4 دهه ساختارهایی شکل گرفته که بسیاری از آنها خارج از قانون و یا روح قانون به خصوص قانون اساسی هستند. به صورت تمامیت خواهی نهادها تفسیرهایی برای خود از قانون کردند که اصلاً با روح قانون نمی خواند. بحث نظارت بر انتخابات، چه نظارت بر انتخابات مجلس و چه نظارت بر انتخابات شوراها، قرار نبود نظارت هایی داشته باشیم که خود فسادانگیز باشد. امروز مجلس و چه شوراهای اسلامی، ما به شدت قدهایشان کوتاه شده است. در راهروهای مجلس قدم بزنید و ببینید که خواسته های نمایندگان از وزرا چیست! من امروز خواستار این هستم که مجلسی تشکیل دهیم که مجلس بزرگان باشد، یک مقداری بر برخی از اختلاف نظر های سیاسی چشم پوشی کنیم و اصل را در سالم بودن بگذاریم از سوی دیگر اگر بناست اشکال جناح رقیب را ببینیم اشکال جناح خود را هم ببینیم سپس همه را روی یک وزنه بگذاریم. به قانون تن دهیم و مجلسی با حضور بزرگان شکل گیرد که حداقل اگر خواسته ای دارند، خواسته ملی باشد نه خواسته شخصی و فردی و حوزه انتخابیه. علاوه بر مجلس، دستگاه های نظارتی را هم کوچک کرده ایم و به خاطر برخی رفتارهای جناحی و سیاسی به آنچه امروز شاهد آن هستیم مبتلا شدیم. دستگاه نظارتی بسیار داریم، اما وقتی داخل همین دستگاه های نظارتی می رویم فساد وجود دارد. من متأسفم که بگویم رئیس اسبق کمیسیونی در مجلس تخلفی کرده بود و فقط سبب شد از ریاست کمیسیون با یک فرایندی کنار گذاشته شود؛ اما سوال اینجاست که چرا چنین فردی تایید صلاحیت می شود و چرا اعتبارنامه اش تایید میشود؟!
در عرصه اجتماعی چند نهاد کمک رسانی به مردم داریم از جمله کمیته امداد امام خمینی(ره)، سازمان بهزیستی، بنیاد پانزده خرداد و بنیاد برکت، و بنیاد مستضعفان. برای همه این نهادها هزینه می کنیم تا ماهیانه 50 هزارتومان به دست یک فقیر در یک نقطه کشور برسد. در حقیقت چند صد میلیون هزینه می شود تا 50 هزارتومان به دست فقیری برسد! نمی گویم در این نهادهای کمک رسان فساد وجود دارد بلکه معتقدم ساختارها و موازی کاری ها برای کشور مشکل ایجاد کرده است. باید فرایند برعکس شود. نهاد ها ادغام و هزینه ها کاهش یابد تا مبلغ کمکی به افراد افزایش یابد.
متأسفم بگویم که خبری در شبکه های اجتماعی منتشر شد مبنی بر خودکشی یک کودک 12 ساله در آبادان به دلیل اینکه پدرش دوچرخه اش را فروخته تا نان خانواده را تأمین کند. گذشت زمانی که مسئولین ما به خاطر رنج یک زن بمیرند. آنها راحت از کنار این مسایل عبور می کنند. مگر یکی از هدف های اصلی دولت رفع فقر مطلق نبوده، اگر این فقر مطلق نیست، چیست؟ آقای فتاح! می گویید من از دولت بسیار راضی هستم چون میزان بودجه کمیته امداد را بالا برده، پس این نشانه های فقر چیست؟ واقعاً فقر را ریشه کن کرده اید؟ یا آن را کاهش داده اید؟
ساختارهای موازی که مورد بحث اخیر من است، در عرصه اقتصادی نیز بیداد می کند، 20 ماه است از حادثه پلاسکو گذشته و به تازگی شروع به بازسازی این ساختمان کردیم. بحث یک ساختمان نیست بلکه چندین صد نفر در این ساختمان ارتزاق می کردند. در بحث شهرداری ها، آقایان قائل نیستند که دیوان محاسبات بر عملکرد آنها نظارت کند به همین دلیل هنوز مشخص نیست که معاون شهردار سابق چند میلیارد اختلاس کرده است. این شخص مدام در حال بازداشت و آزاد شدن است و اعداد و ارقامی که در مورد اختلاس او بیان می شود، مبهم است. برای مردمی که صبح تا شب برای گذران زندگی به دنبال کار و فعالیت هستند و در نهایت کمترین مبلغ را دریافت می کنند، مشخص است که ابهام چندین ماهه از این مبالغ هنگفت رشوه و اختلاس، جامعه را نا امید می کند. تکلیف اینگونه پرونده ها باید خیلی سریع تعییین شود تا از ابهام زایی جلوگیری شود. اطلاع رسانی درست انجام شود بالاخره ایشان مشکل داشته یا خیر؟ اگر داشته میزان آن چقدر بوده. بهع طور شفاف و سریع به افکار عمومی پاسخ داده شود تا شایعات سبب بی اعتمادی نشود. اگر هم مشکی نداشته با ادله گفته شود.
مسئولین به رسانه های داخلی پاسخگو نیستند
رسانه باید جدی گرفته شود، مسئولین باید به رسانه ها پاسخگو باشند تا رسانه هم به افکار عمومی پاسخگو باشد تا این حلقه تکمیل شود. این نا امیدی که ما امروز از آن سخن می گوییم و بیان می کنیم که فلان کانال تلگرامی بازدیدکننده های بسیاری دارد و رسانه های ما کجا هستند؟ از اینجا سرچشمه می گیرد که مسئولین به رسانه های داخلی پاسخگو نبودند و رسانه ضعیف شده است، از سوی دیگر عملکرد مسئولین به همراه ابهام و تنش در جامعه بوده و جامعه هم به این نتیجه رسیده که کسی به رسانه های داخلی پاسخگو نیست و اطلاعات از طریق رسانه های داخلی به دست مردم نمی رسد و به همین دلیل به سمت رسانه های خارجی سوق پیدا می کنند و از رسانه های خارجی اغتشاشات دی ماه به وجود می آید، در حقیقت این رسانه های خارجی براساس اهداف خود افکار عمومی را جا به جا می کنند. حتی دیدیم که برخی از مسئولین ما درباره هجمه رسانه های خارجی واکنش نشان می دهند، ولی نسبت به اخبار رسانه های داخلی هیچ عکس العملی ندارند.
بنابراین بحث مبارزه با فساد به شفافیت و اصلاح ساختارهایی که به هر نحو ممکنی خارج از روح قانون اساسی شکل گرفته، برمی گردد. باید برگردیم و از موازی کاری ها کم کنیم و اداره حکومت را برای مردم ارزان کنیم و بیت المال را خرج حقوق بگیرهایی که مشخص نیست بهره کاری آنها چقدر هست، نکنیم تا پول به جایی که باید برسد. بیاییم هر آنچه را که خلاف روح قانون اساسی شکل گرفته کنار بگذاریم و به اصل قضایا برگردیم و بعد ببینیم که مردم برای این کشور نظام چه می کنند. مردم به این نظام اعتقاد دارند و امیدها بسته اند. هرچند مقداری میزان آن دچار آسیب شده است، اما اگر مشکلات داخلی و خود ساخته حل شود، مردم پای مشکلاتی که دشمنان خارجی دنبال آن هستند، می ایستند.
افشاکنندگان فساد تشویق شوند نه تهدید!
مقدم: کم کردن هزینه مبارزه با فساد و افزایش و پر هزینه بودن فساد یکی از راهکارهای اصلی است .در حقیقت باید تعادل ایجاد شود تا کسانی که دست به فساد می زنند هزینه بسیاری پرداخت کنند و کسانی که افشا می کنند نه تنها هزینه ندهند بلکه مورد تشویق قرار گیرند، این اصل در قوانین دنیا و ساختارهای مختلف وجود دارد به عنوان مثال همین چند روز پیش در چین از تعدادی خبرچین هایی که باندهای فساد را به پلیس اطلاع می دهند رسماً تجلیل شد، تصاویر این مراسم تجلیل را که نگاه کنید همین افرادی که برای دریافت پاداش روی صحنه ای آمده بودند، نقاب داشتند یعنی دولت چین ضمن اینکه از این افراد حمایت می کند، اما باز هم این افراد با چهره های باز روی صحنه نیامدند و مراتب امنیتی را رعایت کردند. چین معتقد است که این افراد به جامعه خدمت می کند. یا کسانی که در حوزه رسانه باشند، اگر رسانه افشاگری کرد باید مورد حمایت قرار گیرد نه اینکه هزینه دهد و گرفتار شود و سپس رسانه از روند شفاف سازی به دلیل هزینه بالا پشیمان شود.
باید به سمت فعالسازی سامانه های نظارتی حرکت کنیم. هر جایی ضعفی وجود دارد این ضعف را برطرف کنیم. چند بار این سوال مطرح شده و پاسخی داده نمی شود، چرا بانک مرکزی بلافاصله از جا به جایی اعداد بالا اطلاع نمی یابد؟! اگر عددهای بالا در سیستم بانکی ما جا به جا شد باید زنگ هشدار آن در بانک مرکزی به صدا درآید یعنی سامانه ای باشد که سریعاً اطلاع یابد شخصی توانسته از بانکی در شهرستانی مثلا هزار میلیارد وام بگیرد یا اختلاس کند. در یک اداره معمولی وقتی همکاران مساعده می خواهند، سقف می گذاریم و می گوییم اگر درخواست مساعده تا مبلغ 500 تومان بود، موافقت مدیر مالی کافی است، اما اگر مبلغ درخواستی به بالاتر از یک میلیون رسید، باید مدیر مجموعه درخواست را تأیید و موافقت کند. این مسایل برای کنترل سیستم مالی مجموعه بسیار ابتدایی است، اما در سیستم بانکی چنین سیستم و زنگ خطری وجود ندارد و اعداد بزرگی جا به جا می شود.
مجموعه ساختار نظارتی ما معیوب است
به همین دلیل میگوییم مجموعه ساختار نظارتی ما معیوب است، چطور سامانه های نظارتی بانک در رده های پایین بسیار دقیق است، اما در رده های بالا بی حس می شود! کاملاً مشخص است که جریان فساد این سامانه را بی حس می کند و خواستار این است که اطلاعات مفسد را منتقل نکند و بر عملکرد او نظارت نداشته باشد.
در حال حاضر نظارت کُند شده و شاید دلیل آن اعتماد بیش از حد است حتی سیستم دور زده می شود. در داستان واردات خودرو که آقای شریعتمداری در صدا و سیما مساله را مطرح کرد، صریحاً گفت که دستور دست خطی آقای نعمت زاده وزیر سابق برای توقف ثبت سفارش غیر قانونی است. چه سیستمی بوده که این دستور را بدون اینکه مکانیزم هایی داشته باشد می پذیرد و به آن عمل می کند؟ جزء اعتماد و قدرتی است که برای یک وزیر قائل هستیم؟ اگر سیستم درست باشد کسی نمی تواند با یک امضا میلیاردها پول را جا به جا کند یا برای عده ای ثروت باد آوردهای بیاورد .
حرکت به سمت شفافیت حتماً درجاتی از فساد را کاهش می دهد
نکته بعدی اخلاق اجتماعی است، وقتی اخلاق اجتماعی وجود نداشته باشد، شخص مفسد همه امکانات را به خدمت می گیرد تا به هدف خود برسد و هیچ نظارتی بر عملکرد فساد انگیز او نباشد. شفافیت یعنی من از کاری که کردم هیچ ابایی ندارم و می توانم در معرض عموم قرار بگیرم و از آن دفع کنم. هر مسئولی که از علنی شدن امضاء، تصمیم، بخشنامه و حقوق خود ترسی نداشته باشد می تواند از عملکرد خود در موارد مختلف دفاع کند که در چنین شرایطی شفافیت نیز حاصل می شود. به طور کلی حرکت به سمت شفافیت حتماً می تواند درجاتی از فساد را کاهش دهد.