ماهان شبکه ایرانیان

مهر گزارش می‌دهد

آیا تصویرنکردن چهره معصومین به پررنگ شدن اشرار می‌انجامد؟

محدودیت‌هایی در زمینه تصویرگری مذهبی و نشان دادن چهره ائمه اطهار وجود ندارد؛ برخی تصویرگران براین باورند، وقتی معصومیت را حذف می‌کنیم، شرارت را پررنگ کرده‌ایم.

آیا تصویرنکردن چهره معصومین به پررنگ شدن اشرار می‌انجامد؟

به گزارش خبرنگار مهر، تصویرگری، هنر وابسته به متن است و با این‌که تصویر می‌تواند ارزش افزوده متن به شمار آید اما تصویرگر نمی‌تواند مستقل رفتار کند.   در این میان تصویرگری کتاب‌های دینی و آثاری که درباره پیامبر و امامان معصوم نوشته و منتشر می‌شود، دشوارتر است چراکه نویسنده علاوه بر وفاداری به متن باید بایسته‌های بسیاری را رعایت کند. برای مثال هنوز هم تصویرگران ما نمی‌توانند چهره حضرت علی یا امام حسین را تصویر کنند و این در حالی است که بچه‌ها با شخصیتی ارتباط برقرار می‌کنند که صورتش را ببینند.

جمال‌الدین اکرمی از جمله موافقان تصویر کردن چهره ائمه است. او در گفتگو با خبرنگار مهر به این‌که تصویرکردن چهره بزرگان دین به ارتباط حسی بیشتر با مخاطب می‌انجامد، اشاره و بیان می‌کند: من به عنوان مخاطب کتاب‌های دینی چگونه باید پی ببرم که چه خوب است چه بد؟ کدام تصویر، متعلق به دوست است و کدام دشمن؟ از این‌رو لازم است چهره بزرگان دین با رعایت اصول و ضوابطی برای بچه‌ها تصویر شود تا آنها بتوانند با این شخصیت‌های بزرگوار، ارتباط بیشتر و بهتری برقرار کنند.  

به گفته این نویسنده و تصویرگر، در خلق تصاویر دینی برای نوجوانان می‌توان به فرم‌های امروزی حتی به نقاشی مدرن هم نزدیک شد و این تصور نادرست را در هم شکست که کار دینی، تنها باید در قالب واقع‌گرایی باشد. علاوه بر این، حتی برای کودکان نیز می‌توان تصاویری رمزآلود و در عین حال جذاب خلق کرد. زیرا بچه‌های امروز با تکنولوژی آشنا هستند و فرم‌های تازه را درک می‌کنند؛ بنابراین تصویرگران می‌توانند چهره را سفید یا نورانی نکنند چرا که تجربه نشان داده بعضی بچه‌ها روی این سفیدی، چشم و ابرو می‌کشند چون دوست دارند با چهره ائمه ارتباط برقرار کنند.

ابهت حضرت علی(ع) با تصویرکردن چهره از بین می‌رود

اما لیدا معتمد، مدیر گروه هنری «دنیای عجیب»  با تصویرکردن چهره معصومین، مخالف و معتقد است: وقتی ما از کسانی می‌گوییم که معصوم‌اند و  با دیگران تفاوت دارند چگونه می‌توانیم چهره‌شان را تصویر کنیم؟ اصلا تصور من این است که شکوه و ابهت حضرت علی(ع) با تصویرکردن چهره شان از بین می‌رود و تصویر ذهنی مخاطب به هم می‌ریزد. از این‌رو خود من برای نشان دادن چهره معصومین از همان شیوه قدیمی استفاده می‌کنم. من قادر به تصویرکردن چهره این بزرگواران و نشان دادن آن همه شکوه و جلال و در عین حال مهربانی در صورت‌شان نیستم از این‌رو چهره امامان را با نور نشان می‌دهم.

به گفته تصویرگر کتاب «من حرفی دارم که فقط شما بچه‌ها باور می‌کنید»، مساله دیگری که در ارتباط با تصویر کردن چهره معصومان وجود دارد این است که  وقتی تصویرگران، چهره‌ این بزرگواران را به تصویر می‌کشند، ذهنیت مخاطبان خود را به تصویری محدود می‌کنند که زاییده تخیل خودشان است و منِ نوعی، این کار را نمی‌پسندم.

معتمد با اشاره به این‌که بسیاری از تصویرگران دلشان می‌خواهد به تخیل خود، مجال ظهور و بروز دهند، می‌گوید: بسیاری از تصویرگران دوست دارند روایت‌گری را به سمت خیال‌پردازی ببرند در صورتی‌که در داستان‌های مذهبی باید به متن وفادار بود. برای مثال وقتی نویسنده از اسب امام حسین(ع) گفته است من نمی‌توانم به جای این‌که بچه را با واقعیت آشنا کنم به تخیل خود پروبال بدهم یا وقتی در متن آمده پیامبر(ص) با حضرت علی(ع) نماز خواند من نمی‌توانم بالای سر این دو بزرگوار دو فرشته بکشم چون بچه می‌پرسد این دو فرشته که هستند و دنبال چه می‌گردند؟

تنوع چندانی در تصویرگری مذهبی وجود ندارد

 این تصویرگر کودک و نوجوان به این‌که اطلاعات تصویرگران درباره رویدادها و شخصیت‌های مذهبی کم است، اشاره و بیان می‌کند: اگرچه تصویرگری، هنری وابسته به متن است اما اطلاعات تصویرگر به او کمک می‌کند تا کار خود را بهتر انجام دهد. برای مثال کسی که می‌خواهد به روایت داستانی درباره زندگی پیامبر(ص) یا عاشورا بپردازد، خوب است، کلیاتی درباره آن زمان بداند و با سبک معماری و نوع پوشاک و خورد و خوراک آدم‌ها در آن دوره آشنا باشد زیرا همه این دانسته‌ها به کارش می‌آید تا به خلق تصاویر بهتری بپردازد. شاید محدودیت‌هایی که در زمینه تصویرگری مذهبی وجود داشته موجب شده تا تعداد هنرمندان فعال در این زمینه کم باشد و تنوع چندانی در تصویرگری مذهبی به چشم نخورد.

به گفته معتمد، تصویرکردن شعرهای مذهبی، بهتر و آسان‌تر از داستان‌های مذهبی داست چراکه شعرها از تنوع و شیرینی بیشتری برخوردارند و تصویرگران می‌توانند به خلق دنیایی تخیلی بپردازند اما در داستان‌های مذهبی،  این اتفاق، کمتر می‌افتد و ای کاش نویسندگان ما داستان های جذاب‌تری بنویسند، تا تصویرگران هم  اشتیاق بیشتری نسبت به کارهای مذهبی نشان دهند.

سیاست نامعلوم وزارت ارشاد در زمینه تصویرگری مذهبی

رویا بیژنی هم به محدودیت‌هایی که در زمینه تصویرگری مذهبی وجود دارد اشاره و بیان می‌کند: تاکنون هیچ کار اصولی و  بنیادینی در زمینه تصویرگری مذهبی انجام نشده و این در حالی است که هنر به حمایت نیاز دارد. مثلا خود من به تصویرگری مذهبی علاقه‌مندم اما واقعیت این است که محدودیت‌هایی که در این زمینه وجود دارد، مانع کار من می‌شود. علاوه بر این در وزارت فرهنگ و ارشاد هم،  سیاست واحدی در ارتباط با تصویرگری مذهبی وجود ندارد؛ تا آنجا که یک بار  به منِ تصویرگر به‌خاطر تصویرکردن چهره حضرت فاطمه(س) جایزه می‌دهند و بار دیگر، مانع از انتشار 14 جلد کتاب من از چهارده معصوم می‌شوند.

تصویرگر کتاب «در شهر چه خبر بود؟» به این‌که لازم است بچه‌ها چهره پیامبر و امامان را ببینند اشاره و بیان می‌کند: بدی نقطه مقابل خوبی است؛ به همین جهت وقتی معصومیت را حذف می‌کنیم و نمی‌توانیم چهره معصوم را نشان دهیم، چه بخواهیم چه نخواهیم نقطه مقابل یعنی شرارت را پر رنگ کرده‌ایم. اصلا کسانی که مانع تصویر کردن چهره ائمه می‌شوند، چرا از خود نمی‌پرسند این همه تصویر شیطان و لولو و جن و غول در کتاب کودکان چه می‌کند؟ چرا کسی از خود نمی‌پرسد، این تصاویر می‌توانند خشم و خشونت را ترویج دهند یا بچه‌ها را بترسانند، پس چرا نباید کمرنگشوند؟ اصلا چرا ما می‌توانیم برای شیطان الگوسازی کنیم اما برای معصومین نه!؟  

به گفته بیژنی، روند تصویرگری مذهبی، روند روبه‌رشدی نبوده چرا که یک زمان می‌توانستیم صورت‌ معصومین را به صورت محو، تصویر کنیم اما  در سال‌های اخیر، ناچار به حذف چهره‌ها و نورانی کردن آن شده‌ایم و این مساله موجب می‌شود ارتباط بچه‌ها با داستان‌های مذهبی کمتر شود.

تصویرگری مذهبی روند روبه رشدی را طی نکرده است

تصویرگر کتاب «دختری به نام گل بهار»  در پاسخ به این‌که چرا تصویرگران از روش نقاشی قهوه‌خانه برای تصویرکردن چهره معصومین استفاده نمی‌کنند، می‌گوید: نقاشی قهوه‌خانه، نقاشی مردم کوچه و بازار است و حد و مرزی برای آن وجود ندارد. اما تصویرگری، هنر مردم کوچه و بازار نیست و مشکل اصلی تصویرگران این است که نمی‌دانند قواعد و ضوابط ارشاد کدام است؟ خود وزارت ارشاد هم نمی‌داند. من در یکی از تصویرگری‌هایم از روش قهوه‌خانه بهره بردم و روی صورت امام به شیوه حسین قوللر آقاسی، پرده گذاشتم، اما مسئولان ممیزی در ارشاد، تصویر مرا حذف کردند در حالی که در نقاشی قهوه‌خانه، چنین محدودیتی وجود ندارد و خیلی بد است که من تصویرگر، چس از این همه سال فعالیت در حوزه تصویرگری کودک و نوجوان، هنوز ملاک و معیارهای ارشاد را درک نکرده‌ام.

بیژنی، تصویرگری و متن را وابسته به هم می‌داند و می‌گوید: این دو هنر به یکدیگر وابسته و کامل‌کننده هم هستند. به این معنی که تصویر، ناگفته‌های متن را تصویر می‌کند و بر آن می‌افزاید و طبیعی است هرچه متن، خواندنی‌تر و جذاب‌تر باشد، تصویر هم، بهتر و کامل‌تر است اما گاهی متن آن‌قدر ضعیف است که تصویرگر ترجیح می‌دهد راه خود را برود گرچه این رویه، نادرست است و به روند تصویرسازی آسیب می رساند؛ از سوی دیگر، ارتباط میان نویسنده و تصویرگر به خلق تصویر بهتر یا حتی نوشتن متن خواندنی‌تر کمک می‌کند و در بسیاری کشورهای پیشرفته، نویسنده و تصویرگر با هم و در کنار هم کار می‌کنند اما در ایران، ارتباط چندانی بین این دو وجود ندارد و هر کدام، راه خود را می‌روند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان