به گزارش خبرنگار خبرگزاری مهر، «شعر هیات»، اگر چه هنوز به گونهای ادبی در دوران معاصر تبدیل نشده، اما میزان فراگیری و تاثیرگذاری آن به حدی رسیده است که در محافل ادبی به طور جدی مورد بررسی و نقد قرار بگیرد؛ بررسی و نقدی درونی که بتواند پلههای رشد آن را فراهم کند. این جریان شعری که به صورت خودجوش در بین شاعران مذهبی دهههای اخیر پدید آمده، نسبتی تنگاتنگ با مراسم و هیئتهای مذهبی پیدا کرده و از آنجا که خروجی شعری این جریان در این مراسم مورد استفاده قرار میگیرد، شکلی کاملاً کاربردی و تاثیرگذار و البته در مواقعی هم به گفته برخی شاعران، شکل «مصرفی» پیدا کرده است. این مصرف نسبت وثیقی با نظام عرضه و تقاضا دارد که «زهرا بشری موحد» بر روی آن انگشت میگذارد. این گفتوگوی مهر با این شاعر جوان است:
به نظر شما جریان شعریای که امروزه به طور کاربردی در مراسم مذهبی و به خصوص در ایام محرم در هیئتهای عزداری حضرت سیدالشهدا(ع) توسط مداحان مورد استفاده قرار میگیرد، چه اقتضائات جدیدی داشته و نسبت اینها با آنچه از مدتهای مدیر شعر مذهبی یا آئینی خوانده میشد چیست؟
شعر هیئت، مخصوصا آن شعرهایی که در ایام محرم و صفر خوانده میشود، تقریبا در طول سال جزو پرمخاطبترین شعرهای دوران ما هستند. یعنی شما هیچ وقت مراسم ادبی یا مجلسی را نمیتوانید پیدا کنید که مثلا صدها هزاران نفر جمع در روزهای مشخصی بنشینند و شعر بشنوند. ولی در ماههای محرم و صفر این اتفاق به کرّات میافتد و مردم با شعر پیوند زیادی برقرار میکنند. به همین دلیل، این مخاطب زیاد و چشمگیر یک اتفاقی را رقم میزند و آن این است که باعث ایجاد یک نظام عرضه و تقاضایی در حوزه شعر میشویم که اقتضائاتش دیگر فراتر از نفس اقتضائات ادبی و بحثهای هنری و شعری است.
در این نظام دستاندرکاران هیئتها، مداحان و شاعران در یک ساختاری این عرضه و تقاضا را مدیریت میکنند و با هم وارد مذاکره میشوند، شعرها درخواست داده میشود، دستهبندی خاصی صورت میگیرد، قالبهای و سبکهای خاصی مورد توجه قرار میگیرد و شاعر باید در یک زمان مشخصی میزان زیادی شعر تولید و اصطلاحاً عرضه کند و این شعرهای هم در مجالس عزاداری استفاده میشوند. در این ساختار مثلا مداح مدتها پیش از حلول ماه محرم میداند که فلان شب چه شعر یا نوحه یا سبکی را باید بخواند و... .
وجود مخاطب زیاد و چشمگیر اتفاقی را رقم میزند که باعث ایجاد یک نظام عرضه و تقاضایی در حوزه شعر میشویم که اقتضائاتش دیگر فراتر از نفس اقتضائات ادبی و بحثهای هنری و شعری است.
کلیتش این مسئله در نگاه اول، چیز خوبی است؛ ولی وقتی وارد جزئیات قضیه میشویم، میبنیم که یکسری محدودیتها وجود دارد که به قول شما اقتضائاتی را برای شعر هیات رقم میزند. دیگر بستگی به این دارد که به چه نوع شعرهایی از شما خواسته باشند، شما چه جور شاعری باشید، چقدر برای شما معرفتافزایی و اندیشه شیعی مهم باشد، انتظارات مداح از شما چه باشد و مسائلی از این قبیل. اینها تعیین میکنند که کیفیت این شعرها و آن مجالسی که این شعرها در آنها خوانده میشود چگونه است. وقتی اینها را بررسی کنیم میبینیم که گاهی اتفاق می افتد که آسیبها و آفتهایی وارد شعر هیئت میشود که نیازمند بررسی دقیق است.
اما اینکه در این ایام شعر بین مردم میرود و مردم با شعر ارتباط عمیقی پیدا میکنند را نباید از نظر دور بداریم و دستکم بگیریم. این یکی از اقتضائات بزرگ شعر هیئت است که این امکان را فراهم کرده و باید به آن توجه داشت. البته این ارتباط با شعر در ایام محرم در زمانهای قدیم هم وجود داشته، ولی به دلیل حضور رسانههای گسترده و ارتباطات میان مردم و حتی امکان برگزاری اینگونه مراسم به شکلهای عظیمش، نشان میدهد که در زمان ما این ارتباط با شعر و فراگیر شدن آن در بین مردم، در زمان حال بسیار بیشتر از گذشته شده است. بدین ترتیب معتقدم اینکه مردم پیوندشان با مراثی اهل بیت (ع) را از رهگذر شعر ایجاد میکنند، بسیار امر مهم و مبارکی است و هر چه بیشتر هم باشد بهتر است. اینها برخی از اقتضائاتی است که وقتی از شعر هیات حرف میزنیم باید به آن توجه کنیم.
اشارهای به کیفیت و اقتضائات عرضه و تقاضایی این نوع شعر داشتید که مایلم درباره این موضوع بیشتر توضیح بدهید!
معتقدم با وجود نظامی که برای ارائه این اشعار شکل گرفته است، باید روی کیفیت هم تمرکز و توجه داشته باشیم. نظرات هم در این خصوص مختلف است؛ مثلاً برخی شاعران و مداحان برایشان گریه کردن مخاطب اولویت دارد؛ یعنی برایشان آن حالت ایجاد حزن در مخاطب شرط اصلی است. به خاطر همین به هر قیمتی میخواهند از مخاطب اشک بگیرند، این یک نگاه است. اما نگاه دیگر اینطور نیست، نگاه دوم میگوید که در کنار ایجاد حزن و گرفتن اشک از مخاطبان و عزاداران، باید معرفتی و تفکری را هم ایجاد کنیم و به آن دامن بزنیم، به عبارتی باید مسائل عقدیتی و اخلاقی و... را هم در کنار آن ایجاد اندوه داشته باشیم؛ یعنی شعرمان به نوعی از عناصر ادبیات تعلیمی بهرهمند باشد.
مثلا شما صائب تبریزی را در نظر بگیرید؛ ایشان یک قصیده خیلی بلندی دارند برای امام رضا (ع)؛ در ابتدای این قصیده شاعر میآید انگور را توصیف میکند و در کنارش شراب را که از انگور گرفته میشود، مذمت میکند و در نهایت با یک قالب هنری و شعری، به این نتیجه میرسد که انگور هم بد است، چون باعث شهادت امام رضا (ع) شد و بلافاصله وارد مرثیه امام رضا (ع) میشود. یعنی شاعر قبل از اینکه وارد مرثیه بشود، در مذمت و حرمت شراب سخن میگوید و یکی از احکام الهی را خیلی زیبا و شاعرانه در اول شعرش بیان میکند.
اما امروز ما چقدر از این شعرها داریم؟ اینطور شعرها متاسفانه در دوران کنونی خیلی کمتر سروده میشوند. مثلا امام حسین (ع) میفرمایند که من برای اقامه نماز و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردهام. ولی ما اینها را خیلی کم در شعرهایمان مطرح میکنیم. یعنی ما شعر مرثیه و هیئتی خیلی کم داریم که مخاطب را دعوت به نماز و امر به معروف و نهی از منکر بکند.
بنابراین به طور عمومی میتوان گفت که اکثر مداحان، مخصوصاً مداحانی که معروفتر شدهاند و مخاطب بیشتری دارند و اصطلاحاً جوانپسند هستند، برایشان گریه گرفتن و ایجاد حزن و روضههای باز و فاش اهمیت دارد؛ البته باز هم این چند سال اخیر، وضعیت خیلی بهتر شده است؛ چون اساتید ادبیات وارد این مقوله شدهاند و تذکراتی را به شاعران جوانتر دادهاند و وضعیت تا حدی بهبود پیدا کرده است. یعنی یک مراقبتی ایجاد شده که بر مبنای آن میبینیم طیفی از شاعران جوان شعرهایی میگویند که سرشار از معرفت و اندیشه است، و خوشبختانه طیفی از مداحان جدید هم به این اشعار اقبال نشان داده و آنها را در مراسم مذهبی میخوانند. شعرهایی که عماصر اعتقادی و شیعی را به درستی ترویج میکند و بسیار هم تاثیرگذار است.
بنابراین باید ببینیم که اولویت شاعر و مداح چیست! صرف اشک گرفتن و بر سر و سینه زدن است، یا اینکه اولویت امامشناسی و شیعهشناسی است؟ حالا در کنار این شناخت، آن حزن و اشک هم حضور داشته باشد، که باید هم باشد، این اشک و اندوه خیلی مهم است و اصلا ما به خاطر همین حزن و اشک است که به هیئت میرویم و دور هم جمع میشویم. ولی باید بدانیم که این اشک و حزن شرط لازم است، نه شرط کافی.
اما برخی از شاعران معتقدند که وظیفه شعر نیست که به معرفت و اعتقادات و تبیین امر به معروف و نهی از منکر یا قیام حضرت سیدالشهدا (ع)بپردازد، این وظیفه خطبا و اهل منبر است. از نظر این عزیزان شعر تاکیدش بر احساسات و شور و عاطفه است که در راستای نشان دادن مظلومیت اهل بیت(ع) مورد استفاده قرار میگیرد. تا حدود زیادی هم منطقی به نظر میرسد.
وقتی ما میگوییم «شعر هیئت»، اگر آن کلمه هیئت را که به شعر اضافه کردیم، برداریم، در مرحله اول ما با شعر روبرو هستیم. شعر تعریف دارد، شعر فقط احساس و عاطفه نیست. بلکه ساختار و زبان و اندیشه دارد. یعنی اگر کاری هم به شعر مذهبی یا هیئت نداشته باشیم ، میبینیم بهترین شعرهایی که در طول تاریخ ماندگار شدهاند، شعرهایی بودهاند که اندیشهای داشتهاند. حالا وقتی پسوند «هیئت» به «شعر» اضافه میشود نه تنها چیزی از شعریت آن کم نمیکند، بلکه به خاطر دغدغههای اصیل قیام امام حسین (ع) حتی متعهدتر به اندیشه هم بشود.
من فکر میکنم آن بزرگوارانی که به چنین چیزی اعتقاد دارند و اصل شعر را احساس و عاطفه میدانند، از تعریف خود «شعر» غفلت کردهاند؛ شعر باید همه اینها را با هم داشته باشد. حالا چه برای یک معشوق زمینی و مجازی گفته شده باشد، چه برای شان بزرگانی مانند اهل بیت (ع) سروده شده باشد؛ شما باید وقتی شعر میگویید، تمام عناصر شعری را در کنار هم داشته باشید و فقط تاکیدتان بر عاطفه و احساس نباشد.
البته منظور آنها این نیست که ما نباید عناصر اصیل شعری را در شعر وارد کنیم؛ حرف این است که امکان چنین تبیینی کمتر در شعر وجود دارد و این موضوع نیازمند بستر و ابزاری دیگر است. به این معنا شعر لزوما کارش تبیین و توجیه امور نظری و معرفتی و اعتقادی نیست.
به هر حال، من معتقدم که شعر باید اندیشه داشته باشد، باید لایه داشته باشد؛ یعنی شما وقتی ابیات شعر را شنیدید، کمی فکر کنید و مطلبی را درک کنید. فکر کنید و ببینید وقتی مداح دارد این بیت را میخواند چه میگوید و این محتوا شما را تحت تاثیر قرار بدهد، نه اینکه صرفاً برافروخته شوید. از این نظر معتقدم که شعر هیئت باید دو وجهی باشد و حتی ایهام داشته باشد.
اما مسئله این است که کلا در شعر معاصر ما، و نه فقط شعر هیئت، عمق هنری و اندیشهای کمتر از زمان گذشته شده و شعر هیئت هم مستثنی از این مسئله فراگیر نیست. بر این مبنا ما وقتی میگوییم «شعر هیئت»، با یک نگاه سادهانگارانه بیشتر بر وجه هیئتی بودنش تاکید میکنیم، در حالی که اول باید بر وجه شعر بودن تاکید کنیم، بعد که اثری به شعریت رسید، برویم سراغ اینکه هیئتی است یا نیست! یا در شان اهل بیت (ع) است یا نیست و... .
از طرف دیگر دوستانی که این حرف را میزنند، دارند از احساس و عاطفه و لذتی که از طریق یک شعر مبتنی بر آگاهی، اندیشه و معرفت انتقال پیدا میکند، غفلت میکنند. اتفاقا آن احساس و عاطفه هنگامی که ما شعری معرفتی یا تعلیمی میگوییم به مراتب قویتر و تاثیرگذارتر است. یعنی شما وقتی از روی معرفت شعر میگویید حب و عشق و احساسی که در شعر میآید و از روی معرفت است، به مراتب شیرینتر و زیباتر از آن حب و احساسی است که معمولاً زودگذر است. بنابراین اگر شاعر به معرفت و اندیشه توجه داشته باشد، قطعاً در همان انتقال احساس و عاطفه هم موفقتر خواهد بود. اگر شاعران چنین چیزی را تجربه کند، دیگر آن را رها نمیکند و به صرف انتقال احساس یا هیجان قانع نمیشود، بلکه زحمت میکشد تا احساس مبتنی بر اندیشه و معرفت انتقال پیدا کند.
مسئله این است که کلا در شعر معاصر ما، و نه فقط شعر هیئت، عمق هنری و اندیشهای کمتر از زمان گذشته شده و شعر هیئت هم مستثنی از این مسئله فراگیر نیست. بر این مبنا ما وقتی میگوییم «شعر هیئت»، با یک نگاه سادهانگارانه بیشتر بر وجه هیئتی بودنش تاکید میکنیم، در حالی که اول باید بر وجه شعر بودن تاکید کنیم
اما متاسفانه به خاطر همان نظام عرضه و تقاضایی که شکل گرفته و پیشتر به آن اشاره کردم، شاعران معمولا فرصت کافی را صرف آثارشان نمیکنند و کمتر میتوانند به این عناصر اندیشهای و معرفتی توجه کنند. آنها مجبورند که خیلی سریع شعر را بگویند و برسانند به هیئت، چون مداح از آنها میخواهد. منظورم این است که ارادهای برای به مسائل معرفتی توجه نشود، وجود ندارد، بلکه تعجیل در رساندن اشعار به هیئت باعث آن میشود. اگر شاعران فرصت داشته باشند و بنشینند مطالعه کنند و مداح و شاعر با هم جلسه بگذارند و دیدگاههایشان را به یکدیگر انتقال دهند این شرایط ایجاد نمیشود. من به شخصه دیدهام که شاعر 10 دقیقه مانده به آغاز مجلس عزاداری، شعر را تمام میکند و از طریق فضای مجازی میفرستد برای مداح و آن هم همان موقع شعر را میخواند. این معلوم است چه شعری خواهد بود. در حالی که باید مداح و شاعر بنشینند با هم مباحثه کنند و جزئیات محتوایی و فرمی و سبکی را با هم سبک و سنگین کنند تا نتیجه از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشد.
البته باید توجه داشته باشیم که از بین همین شاعران جوان هم بسیاری هستند که این مراقبتها را دارند و ما میبینیم که منبرها و مجالسی که از شعر آنها بهره میبرند واقعا کیفیت بهتری دارند. ولی به هر حال مانند همه حوزهها، یکسری از شاعران هم هستند که «دقیقه نودی» هستند و کارشان ماندگار نمیشود و همان موقع شعرشان خوانده و شنیده میشود و تمام میشود.