فیلم The Nun قرار بود قصهای مخوف و ترسناک را برای ما تعریف کند.گویا کارگردان تصمیم گرفت از فرمول موفق نخستین فیلم احضار (The Conjuring) در این اثر بهره ببرد ولی آیا کارگردان فیلم The Nun توانسته به خوبی جیمز وان، از این فرمول استفاده کند؟
کورین هاردی تصمیم داشت تا با الگوبرداری از جیمز وان، سر و ته فیلم The Nun را جمع کند. یا حداقل یک اثر شسته و رفته تحویل مخاطبین دنیای احضار بدهد. ولی ماجرا اینجاست کارگردان این اثر نه تنها در کلیشهها به دام افتاد، بلکه مرتکب اشتباهات دیگری در مسیر ساخت این فیلم شد.
- کارگردان: کورین هاردی
- استودیو تهیهکننده: اتومیک مانستر، نیو لاین سینما، سافران کمپانی، برادران وارنر (ناشر)
- بازیگران: دمیان بیچر، تیسا فارمیگا، جوناس بلوکت
- بودجه: 22 میلیون دلار (فروش در گیشه در زمان نگارش نقد: 66 میلیون دلار)
معمولا وقتی تریلری از فیلمهای ترسناک منتشر میشود، هواداران این ژانر شروع میکنند به قضاوت درباره محصول نهایی. چرا که مضمون و درونمایهاش تا حدودی مشخص میشود. آیا قرار است در فیلم مورد نظر، یک حمام خون راه بیفتد؛ آیا فیلمنامهنویس و کارگردان با اعصابمان بازی میکنند؛ آیا مثل فیلم Hereditary با یک قصه رازآلود و چند لایه روبهرو میشویم و هزاران سوال دیگر که میتوان با تماشای تریلرهای یک فیلم ترسناک تا حدودی به این دسته از سوالات، پاسخ دهیم.
فیلم The Nun پس از انتشار اولین تریلرش تقریبا مشخص کرد که قرار است چه گلی به سر برادران وارنر بزند. ولی باز هم به این اثر امیدوار بودیم. چون پشتِ فیلمنامه این فیلم، نام دو نفر - جیمز وان و گری دوبرمن – میدرخشید. دو تن از افرادی که در افزایش شهرت و اعتبار دنیای احضار، نقش به سزایی داشتند.
فرنچی، شخصیتی که بار داستانی زیادی روی دوشش قرار دارد ولی بینهایت بد بازی کرده.
اما باور کنید فیلمنامه، تنها المانی است که میتوان با ارفاغ آن را تنها نقطه مثبت فیلم The Nun بدانیم. فیلم «راهبه» از لحاظ بازه زمانی، نخستین رویداد ماورالطبیعه را در دنیای احضار تعریف میکند. در پلانهای مختلفی در فیلمهای احضار و آنابل، راهبهای ترسناک به نام «والاک» را جلوی دوربین تماشا میکردیم و از ظاهر شدن لحظهای این اهریمن، زهره ترک میشدیم. اصلا معلوم نبود والاک از کجا آمده و چرا این اهریمن، بدون نیت و هدف خاصی به سمت کاراکترهای ماجرا حمله میکرد. جیمز وان و دیگر فیلمنامهنویسها تلاش کردند تا با ایجاد یک پیشزمینه ذهنی از این راهبه، فیلم مستقلی دربارهاش بسازند. اثری که قرار بود با این شعار اکران شود: تاریکترین فصل حوادث ماورا الطبیعه در دنیای احضار.
مشکل دقیقا از جایی آب میخورد که هاردی نتوانست فیلمنامه چفت و بسطدار فیلم The Nun را از زیر سایه مقایسه نجات دهد. وقتی شعار میدهند «تاریکترین فصل»، پس کارگردان رسما به ما این اجازه را داده تا در همان وهله اول، این فیلم را با دیگر آثار در دنیای احضار مقایسه کنیم؛ ولی مقایسه فیلم راهبه با دیگر عناوین در دنیای خودش، مثل مقایسه فیل و فنجان میماند! به جرئت میتوان گفت اولین سکانس فیلم The Conjuring 1 میارزد به کل سکانسهای اکشنِ موجود در فیلم The Nun.
خواهر آیرن؛ شخصیتی که قربانی کارگردانی بد شد...
کورین هاردی تصمیم گرفت همانند سری فیلمهای احضار، یقه مخاطبش را به مدد سکانسی طوفانی و وحشتناک گرفته و به درون دنیای خودش بکشد. در سکانس اول میبینیم راهبهای در رومانی به بدترین شکل ممکن توسط یک عامل ماورالطبیعه (که میدانیم نامش والاک است) به قتل میرسد. به همین خاطر، خواهر آیرن (تسا فارمیگا) و پدر برک ( دمیان بیچر) از سوی کلیسا به رومانی فرستاده میشوند تا درباره این حادثه ناگوار تحقیق کنند. ماموریتی که به اقتضای ژانر وحشت، مشخص است پایان خوب و خوشی در انتظار کاراکترها نخواهد بود.
فیلمنامه، تنها نقطه قوت این فیلم
در قصه نه چندان پر و بال گرفته فیلم The Nun، حفرات داستانی زیادی وجود داشت که به واسطه ادای دیالوگ بین شخصیتها، نقصهای موجود در فیلمنامه تقریبا برطرف میشود. از طرفی خواهر آیرن با گذر زمان اطلاعات زیادی درباره این منطقه شوم از زبان دیگران متوجه شده و در نهایت به این موضوع نیز میرسد والاک از کجا آمده. ایراد مهم فیلمنامه اینجاست که کاراکترهای اصلی فیلم منتظر هستند تا دیگران در دل ماجرا به آنها اطلاعات کامل و جامعی بدهند. ولی امروزه در فیلمنامه آثار مشابه در ژانر وحشت، قهرمان ماجرا خودش پس از درگیریهای متعدد و تحمل بدبختیهای فراوان، علل برخی از وقایع را در دنیای فیلم درک میکند؛ خواه میخواهد این افشاگریها درست باشند یا غلط.
این گونه نماها به درد بازیهای ویدیویی میخورد، نه یک فیلم سینمایی. شما روی مبل لم دادید و میدانید شخصیت فلکزده به هر نحوی که هست از مخمصه فرار میکند. به همین خاطر شاید فقط گروه سنی زیر 13 سال به خاطر این نماها بترسد!
جای تعجب دارد چرا گری دوبرمن به عنوان فیلمنامهنویس از کاراکترهای ماجرا، چند احمق به تمام عیار میسازد. کاراکترهایی که اشتباهات زیادی را در گذشته مرتکب شدهاند و با علم به پیشزمینه تاریک خودشان تلاش میکنند تا والاک، اهریمن قدرتمند این قصه را شکست دهند.
کورین هاردی در فیلم The Nun دست به دامان صحنههای ترسناک لحظهای میفتد و چه چیزی کلیشهایتر از این تکنیک کهنه سینما برای ترساندن؟ البته اگر به کارنامه این کارگردان نگاه مختصری بیندازیم، فقط یک فیلم سینمایی بلند به نام The Hallow دیده میشود که در سه سال گذشته اکران شد و علی رغم نمرات نسبتا قابل قبول منتقدین، بیشتر عموم این اثر را در سبک ترسناک نمیپسندند. شاید چون همه چیز قابل پیشبینی است و محرکههای موجود در فیلم، به شدت خنثی عمل میکنند. یعنی تماشای چهره والاک در یک صحنه، شاید برای چند ثانیه منجر به بالا رفتن تپش قلب شما شود و در چند دقیقه بعد، اوضاع امن و امان جلوه کند.
وقتی این قاب عکس را در فیلم آنابل: آفرینش تماشا کردیم، موی تنمان سیخ شد. اصلا فکرش را هم نمیکردم به بدترین شکل ممکن از خجالت والاک در بیایند.
فیلم The Nun از آنچه تصور میکنید، به مراتب بیشتر کلیشهای است!
شاید پیش خودتان این سوال را مطرح کنید نویسنده این همه درباره فیلم The Nun غر میزند ولی این فیلم در گیشه، فروش بسیار خوبی را توانسته کسب کند. در جواب باید گفت الزاما چون این اثر از لحاظ فروش تا به الان موفق بوده، دلیلی ندارد از لحاظ کیفی نیز به همین صورت باشد. کمپانی برادران وارنر برای تبلیغات فیلم The Nun کم هزینه نکردهاند. از طرفی به واسطه محبوبیت سری فیلمهای احضار و آنابل، این اثر نیز بیشتر از حد معمول دیده میشود. پس نمیتوان نتیجه گرفت یک محصول پرفروش، حتما بهترین کیفیت را دارد.
اگر قرار باشد دوباره دنباله یا پیشدرآمد برای The Nun در نظر گرفته شود، بدون شک رسانههای مختلف نسبت به موفقیت آن از لحاظ کیفی جبهه میگیرند. هر چند دیوید سندبرگ در فیلم «آنابل: آفرینش» ثابت کرد با ابتکار و فرار از تکنیکهای رایج در میان سایر فیلمهای این ژانر، میتوان از کاراکتر و قصه شکست خورده قسمت اول، یک کابوس چند ساعته بسیار قویتری به مخاطب نشان داد.
ظاهرا بازیگرها با یکدیگر مسابقه گذاشتند کدامیک میتوانند بدتر و مصنوعیتر بازی کنند! بونی آرونز در نقش راهبه از نظر من، بدترین ایفای نقش را در این فیلم داشته.
انگار همین دیروز بود جیمز وان، مسئولیت ساخت و کارگردانی فیلم The Conjuring را پذیرفت و خاطرات ترسناکی را برای همه رقم زد. وان در بطنِ قصهاش، از عروسک مخوف و واقعیِ آنابل گفت و در دل قصه دومش، از والاک، راهبهای اسرارآمیز. معلوم نیست در آینده چه برنامههای مختلف و متنوعی قرار است در این دنیای رازآلود رقم بخورد ولی من، به عنوان فردی علاقهمند به ژانر وحشت نسبت به سایر آثار در این سری خوشبین نیستم. چرا که قبلا در سری فیلمهای موذی (Insidious) که ایدهای جدید داشتند، روند کیفی دنبالهها را به وضوح دیدیم: سناریوهای کلیشهای، تیم بازیگری خسته و بیحال، پایانبندیهای مسخره و صد البته تکنیکهای به شدت قابل پیشبینی در ترساندن.
اگر قرار باشد والاک بیشتر از این در دنیای احضار خودی نشان بدهد، ویژگیهای منفی که به آن اشاره شده را در فیلمهای آینده خواهیم دید. مگر اینکه جیمز وان به کمکِ قلمِ برادران هیز (Hayes)، ماجرای دیگری در دنیای تاریکِ احضار رقم بزند.