استاد حاتم عسگری از اساتید برجسته آواز ایرانی است. استاد عسگری در سال 1312 به دنیا آمد. آواز را از محضر حسینعلیخان نکیسا و ضیاءالذاکرین و سیمان امیرقاسمی فراگرفت. او از سال 64 به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد و سالها به تدریس موسیقی ایرانی در دانشگاه تهران پرداخت. استاد حاتم عسگری مصاحبهای با خبرگزاری تسنیم داشته است. بخشهایی از این صحبتهای ایشان را میخوانیم:
رسیدگی به وضع مالی برخی از اساتید موسیقی در اول انقلاب
وقتی انقلاب شد من را صدا کردند و به من حکمی دادند و براساس آن من مسئول پژوهش موسیقی مذهبی ایران شدم. من کار را شروع کردم و گفتم که جز سازهای ایرانی چیز دیگری نباشد. خیلیها آمدند و اعتراض کردند. من هم گفتم اینجا ایران است و باید اول به موسیقی خودمان بپردازیم.
من که مسئولم باید فکر کنم و بهترین کار و بهترین انتخاب را انجام دهم. اوایل انقلاب هر کسی ساز در دست داشت او را میگرفتند. اولین کاری که کردم برای تمام نوازندگان آن زمان کارتهایی صادر کردیم که اجازه حمل ساز را داشته باشند.
علی اصغر بهاری در سالهای پس از انقلاب اوضاع مالی خوبی نداشت و حقوقش را از وزارت فرهنگ قطع کرده بودند. روزی علیاکبر شکارچی، استاد بهاری را پیش من آورد و فهمیدم که اوضاع مالی مناسبی ندارد. اولین کاری که کردم حقوقش را برقرار کردم. همین کار را هم برای استاد بیگجهخانی انجام دادم. البته مسئولان آن زمان هم هیچ مخالفتی با برقرار حقوق این هنرمندان نداشتند و در این زمینه همکاری لازم را کردند.
![](/Upload/Public/Content/Images/1397/07/04/1658370456k.jpeg)
خاطرهای از اجرای آواز در حضور آیتالله خامنهای
اول انقلاب بود و من در دانشگاه تهران تدریس میکردم. آن زمان آقای خامنهای رئیس جمهور بود. نامهای به من نوشتند تا اجرای موسیقی را در حسینیهی ارشاد آغاز کنیم. در جواب نامه نوشتم که «من جز خدا برای کس دیگری نمیخوانم و البته خواننده هم نیستم که بخواهم آواز بخوانم؛ اما شما تشریف بیاورید و ما برنامه را برای شما اجرا میکنیم.»
شریف لطفی و محمد موسوی و چند تن دیگر از نوازندگان را دعوت کردم و به آنها به طور دقیق گفتم که چه چیزی را اجرا کنند. یکی از شاگردانم را هم دعوت کردم تا یک مثنوی بخواند. گفته بودند که هیچ کس در سالن نباشد و فقط ما باشیم و آقا. ما فقط یک نفر را به عنوان شاهد بردیم که آقای میرزایی بود و تارنواز بود.
آقای خامنهای تشریف آوردند و در ابتدای برنامه یک مثنوی اجرا کردیم:
وقت آن آمد که من عریان شوم / نقش بگذارم سراسر جان شوم
ای گروه مومنان شادی کنید / همچو سرو و سوسن آزادی کنید
بقیه برنامه را هم به خوبی اجرا کردیم و آقا هم به طور کامل کار را شنید و رفت. ایشان واقعا از موسیقی جدی و مذهبی استقبال میکند. خودش چندین بار از اوضاع موسیقی در کشور ابراز ناملایمتی کرده است. آقا همواره از موسیقی جدی حمایت کرده است.