خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: «من تا مدّتها که روایت فتح پخش میشد، اصلاً شهید آوینی را نمیشناختم؛ ولی از مشتریهای همیشگی روایت فتح بودم. یعنی هر شب جمعه، حتماً مینشستم و این برنامه را نگاه میکردم. روی من تأثیر زیادی میگذاشت و میدیدم که این کلام چقدر اثر دارد. یک وقت همان جوانان آمدند پیش من (به نظرم مال جهاد بودند) من در همان جلسه گفتم: «این صدای نجیبی که اینها را بیان میکند، چیز خیلی جالبی است؛ این را نگهدارید.» خودش هم قاعدتاً در آن جلسه بود. کسی هم به من نگفت که این آقاست. اما بعدها خودِ ایشان به من نوشت: «آن کسی که اینها را تهیه میکند، من هستم.» کسی که میخواهد چنین برنامههایی بسازد، باید آن نجابت و معصومیت و استحکام و اطمینان به سخن را داشته باشد.»
این جملات برش کوتاهی از خاطره رهبرانقلاب از مواجهه با سیدمرتضی آوینی و اثر ماندگارش یعنی «روایت فتح» است. روایتی که به روشنی نشان از جایگاه یک محصول هنری ماندگار در نگاه رهبر انقلاب دارد. اما آوینی علاوهبر نجابت و استحکام چه امتیازات دیگری داشت که پس از شهادت تبدیل به سمبلی برای «هنر انقلاب» شد؟
رهبرانقلاب در نوروز سال گذشته و در جمع زائران حرم رضوی نکته جالبی پیرامون کارنامه این شهید بزرگوار مطرح کردند؛ «کاری که شهدای هستهای ما در زمینههای هستهای که بسیار هم حسّاس است پیشاهنگش بودند، کاری که شهید طهرانیمقدّم پیشاهنگش بود، کاری که شهید کاظمی در زمینه سلّولهای بنیادی پیشاهنگش بود، کارهای بسیار بزرگی است. در زمینههای فرهنگی [هم] کاری که شهید آوینی پیشاهنگش بود و در این اواخر [هم] مرحوم سلحشور -که اینها پیشروان کار انقلابی در این کشورند- اینها را باید ترویج کرد، اینها را باید تقدیر کرد و نام اینها را باید گرامی داشت. کار انقلابی این است. اینکه من بارها تکرار میکنم که نیروهای انقلابی را و نیروهای حزباللّهی را باید گرامی بداریم و باید نگه بداریم، بهخاطر این است؛ کار وقتی با روحیه انقلابی شد، پیشرفت خواهد کرد.»
«روحیه انقلابی» کلیدواژه اصلی توصیفات رهبرانقلاب از کارنامه هنرمندان تأثیرگذار در سه دهه گذشته همچون سیدمرتضی آوینی بوده است. این روحیه اما خاستگاهی عمیقتر از احساسات و شعارزدگی صرف دارد و برای درک عمق این روحیه تنها راه، ورود به جهان فکری سیدشهیدان اهل قلم است. هنرمندی که باور داشت؛ «هنرمند رازدار خزاین غیب است و زبان او، زبان تمثیل و تمثل است. پس باید رمز و راز ظهور حقایق متعالی و کیفیت حضور و ظهور امر قدسی را در جهان بشناسد. او باید با بصیرت قلبی، راز تمثل حقایق ملکوتی را بیابد و این یافتن، به معنای علم پیدا کردن نیست. به زبان روانشناسی امروز، این یافتن، لزوما با خودآگاهی نیست؛ بلکه روح هنرمند باید منزل نزول ملائکهای شود که واسطه الهام رموز غیبی به قلوب و اذواق هستند. قلب هنرمند باید جلوه گاه حسن و بهاء حضرت حق باشد و آیینگی نیز بداند».
خلاصه کردن جهان فکری آوینی در یک گزارش و تلاش برای استخراج فرمول ثابت از مسیر کنارهم قرار دادن پازل گونه بریده گفتهها و نوشتههایش طبیعتا نمیتواند تصویر جامعی از نگاه عمیق و خاستگاه فکری او به دست دهد اما به مقیاس جرعهای از دریا برخی از اهم سرفصلهای دیدگاههای این هنرمند شهید درباره «هنر انقلابی» را میتوان هر ازگاهی به مرور نشست؛ شاید فتح بابی باشد برای مطالعه عمیقتر آثاری که به صورت مکتوب و شفاهی از او به یادگار مانده است.
سید مرتضی آوینی که همتراز با ترکیب «هنرمند متعهد» دست به خلق ترکیب «هنرمند موحد» زده بود، در توصیف این ترکیب معتقد بود؛ «هنرمند موحد، گذشته از آن که باید جهان را به مثابه نشانهای برای حق ببیند و به تبعیت از این تعهد، هنر او نیز رو به بالا بیاورد و به حقایق متعالی اشاره داشته باشد، باید زبان سمبولیک اشیا را با توجه به این حقیقت پیدا کند که هر شی ء در واقع آیت و نشانه حق است و از وجه خاصی به حق اشاره دارد و این اشارات نیز با یکدیگر متفاوت است». و شاید در مقابل این رویکرد است که مینویسد: «هنر غربی حدیث نفس است؛ نه حدیث شیدایی حق. هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است، هنری شیطانی است؛ حال آن که هنر حقیقی، حدیث شیدایی حقیقت است».
آوینی در جایی دیگر توصیف دقیقتری از برداشت خود از رویکرد هنری تمدن غرب دارد و مینویسد: «تمدن غربی در جستجوی بهشت زمینی است. سیر تاریخی هنر در غرب، با غایتی این چنین طی شده است و در هر یک از ادوار، قالبهایی که برای کارهنری اتخاذ شده، لاجرم مظهر همان روح تاریخی است که آن دوره را از سایر ادوار متمایز میسازد».
براساس چنین دریافتی از هنر در جهان امروز است که «هنر انقلاب» چنین تبیینی در نگاه سیدمرتضی آوینی پیدا میکند: «با انقلاب اسلامی، انسانی دیگر پای به عالم ظهور نهاده است که این انسان، طرحی نو در خواهد انداخت و عالمی دیگر بنا خواهد کرد و از مقتضیات این عالم جدید، یکی هم آن است که ادبیات و هنر دیگری پای به عرصه تحقق خواهد نهاد. از نظر ما، هنر انقلاب ماهیتا متمایز از آن مفهومی است که در دنیای غرب و غرب زدگان به نام هنرخوانده میشود... هنر انقلاب، قالب و ماده هنر غربی را میگیرد و اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید و در نهایت، از لحاظ ماده و قالب کار نیز از هنر غربی تمایز خواهد یافت و در مراحل بعدی سعی خواهند کرد که در ماده هنر و قالبهای آن نیز، تغییراتی متناسب با روح و عهد خاص خویش ایجاد کنند».
بالغ بر دو دهه از عروج سیدمرتضی آوینی گذشته است و هر سال بیستمین روز فروردینماه بهانهای است برای یادکرد از او. یادکردی که هنوز هم گرفتار غبار قضاوت است و شاید به تعبیری سال به سال بیش از قبل ما را از جهان فکری این هنرمند انقلابی دور میکند. آوینی را اما هنوز هم میتوان از نو شناخت. باید آثارش را دید و خواند تا شاید باردیگر دریابیم چگونه میتوان از «درد» به «هنر» رسید و اینگونه از انسانیت گفت؛ «هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری، بلکه معیار انسانیت است. آدم بیدرد هنرمند نیست که هیچ، اصلاً انسان نیست».
هنوز هم گویی آوینی پیش روی ماست و خطاب به دغدغهمندان عرصه فرهنگ و هنر فریاد میزند: «اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد، دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد. بالهای پروانگیاش خواهد رست و پیله مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید؛ چرا که انسان، هم میتواند محاط در مقتضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن؛ انسان هم میتواند محکوم تاریخ باشد و هم سازنده آن».