مقدمه
زیارت اربعین، نوعی «تجدید میثاق» با امام حسین علیه السلام و اهل بیت و امامان معصوم علیهم السلام است. ابراز وفاداری نسبت به آنان و راه و مرامشان، ابراز عداوت و برائت نسبت به قاتلان و دشمنان آنان، تولّی و تبرّی، اعلام آمادگی برای جان فشانی در راه مقدّس آنان، بیان مواضع و همبستگی با خطّ نورانی اهل بیت پیامبر، تبعیّت و تسلیم و نصرت، شناخت چهره های حق و باطل و رهبران «نور» و «نار» و مسئله جهاد و شهادت و خطّ ایثارگری در راه مکتب و عقیده، که دستاورد شناخت فلسفه عاشورا و قیام حسینی است.
این مشی پیاده روی اربعین، نوعی اعلام آمادگی جانفشانی در راه امام حسین علیه السلام است چه جانی و مالی، چه قدمی و چه قلمی؛ به عبارت دیگر، آن هایی که در این ایام به زائران حسینی خدمت کنند و از جان و مالشان بذل می کنند به نوعی آمادگی دارند اگر امام حسین علیه السلام به این دنیا آمده و نیاز به کمک داشتند جانی و مالی ایشان را یاری کنند همان طور که منتظر ظهور فرزند ایشان و یاری آن حضرت هستند.
پیاده روی میلیونی شیعیان در روز اربعین، به عنوان بزرگ ترین تجمع جهان در طول تاریخ بشریت را تشکیل می دهد و این نیست مگر برافراشتن پرچم سیدالشهداء علیه السلام در میان همه قومیت ها، پیروان ادیان و مذاهب به منظور آمادگی برای ظهور آخرین ولی مطلق و ذخیره الهی و فرزند امام حسین، مهدی موعود و منجی مستضعفان جهان. پیام اربعین، پیام پیروزی حق بر باطل و آغاز شکل جدیدی از نبرد فرهنگی با طاغوت های زمانه است. و مختص زمان خاصی نیست و این است راز معرفی امام زمان در عصر ظهور.
ثواب پیاده رفتن به زیارت سیدالشهدا(ع) در کلام امام صادق علیه السلام
شاید این سؤال در ذهن متبادر شود که چرا زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین حسینی تأکید و توصیه شده است، چرا باید این مراسم همراه با هیاهو و شور خاصی اجرا شود، در ادامه روایتی از امام صادق(ع) بیان می کنیم که به خوبی زوایای پنهان این موضوع را آشکار می سازد: امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده می فرماید: کسی که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمی که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می فرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا می برد، وقتی به زیارت رفت، حق تعالی دو فرشته را موکل او می فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتی برگشت با او وداع کرده و به وی می گویند: ای ولی خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.[1]
سفر زیارتی و معنوی اربعین حسینی
از نقل های تاریخی این گونه به دست می آید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار(علیهم السلام) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛ ولی در قرن های گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومت های مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار(ع) در زمان ها و مکان های مختلف دچار سختی های فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است. حاکمان حکومت های شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشته اند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدوله، یکی از نوادگان عضدالدوله، در سال 431 ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود. در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال 1009 ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفت. و مرحوم آخوند خراسانی نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف می شدند. مراسم پیاده روی کربلا در روز اربعین، از دیرباز در میان شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) اهمیت بسزایی داشته و علما و مراجع نیز همگام با مردم عراق و دیگر سرزمین های اسلامی در این مراسم معنوی شرکت می کنند. این پیاده روی از مسیرهای گوناگون انجام می شود که شلوغ ترین مسیر، راه سه روزه نجف به کربلاست. در طول تاریخ، علمای شیعه در هدایت و ترغیب شیفتگان حسینی به این پیاده روی و زیارت اربعین، نقش اساسی داشته اند و ضمن ارائة رهنمود، خود نیز در این مراسم شرکت کرده اند. علمایی چون آیات عظام ملکی تبریزی، بهجت، مکارم شیرازی، شبیری زنجانی، سیستانی، وحید خراسانی و جوادی آملی و...با ذکر اهمیت برگزاری هر چه باشکوه تر این مراسم، به شرکت شیعیان در آن سفارش کرده اند؛ به طوری که از گذشته تاکنون، علمای بزرگ شیعه نیز در کنار مردم در مراسم پیاده روی و زیارت اربعین شرکت می کنند. در طول مسیر، عشایر حاشیه نشین رود فرات با اشتیاق و اخلاص از زائران امام حسین(ع) پذیرایی می کنند. علاقه و اشتیاق به مراسم معنوی پیاده روی و سفر زیارتی کربلا در میان مراجع تقلید، استادان از قدیم الایام بوده و که حکایت از شور و شعف بی نظیری به همراه بوده است. اکثر استادان و حتی مراجع تقلید، از گذشته تاکنون در مراسم پیاده روی و زیارت اربعین شرکت می کنند. مرحوم محدث نوری (1254 ـ 1320ق) مؤلف کتاب «مستدرک الوسایل»، مرحوم سید محسن امین عاملی (م 1331ق) مؤلف کتاب «اعیان الشیعه»، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (م 1321ق) و میرزای نائینی (م 1315ق) از عالمانی هستند که در این مراسم شرکت کرده اند.[2] در اینجا به سبک زندگی و حسینی برخی از علماء و بزرگان که در مراسم معنوی و پیاده روی حضور داشته اند به طور اجمال سیره گفتاری و رفتاری آنان، را مرور می کنیم.
1.میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ گفتن در نمازها».[3]
2.علامه امینی صاحب الغدیر
یکی دیگر از شخصیت های برجسته حوزه علمیه نجف که به طور مرتب، در مراسم اربعین شرکت می کرد، علامه امینی مؤلف کتاب ارزشمند «الغدیر» بود که در این سفرها، همواره تعدادی از مؤمنین او را همراهی می کردند. علامه امینی وقتی به نزدیکی کربلا می رسید، حالش منقلب می شد و قطرات اشک از چشمانش جاری می شد.[4]
3.محدث نوری(ره) و اربعین
مراسم پیاده روی در عصر مرجعیت شیخ مرتضی انصاری(1214- 1298ق.) با شکوه تمام رواج داشت و بعد از وی، کم کم به فراموشی سپرده شد و عملی کم ارزش تلقی گردید؛ به طوری که به طبقه فقرا و نیازمندان اختصاص یافت؛ محدث نامدار، میرزای نوری، این مراسم را در میان مردم رونق بخشید. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی که از نزدیک شاهد تلاش استادش بود، می نویسد: «استاد ما، چون وضع را بدین منوال دید، به این شیوه خدا پسندانه (پیاده روی) همت گماشت و به آن ملتزم گشت و در عید اضحی برای حمل اثاث و بار سفر، حیوان کرایه می کرد؛ ولی خود و یارانش پیاده راه می رفتند و او به دلیل ضعف مزاج، نمی توانست مسافت بین نجف - کربلا را با گذراندن یک شب طی کند؛ همان طوری که رسم چنین بود. بنابراین، سه شب در راه بودند؛ و بر اثر این اقدام، در سال های بعد، رغبت مردم و صالحان به این موضوع بیشتر شد و دیگر عار محسوب نمی شد؛ به طوری که در برخی سال ها، تعداد چادرها و خیمه های راهپیمایان، به سی عدد می رسید و هر چادر به بیست تا سی نفر تعلق داشت و به این ترتیب، این سنت حسنه، دوباره مرسوم شد و رونق گرفت»[5]
4. سید محسن امین(ره)
صاحب اعیان الشیعه در این باره می نویسد: «به مدت ده سال و نیم که در نجف بودم، زیارت های مخصوص عاشورا، عید قربان و غدیر و عرفه و اربعین را همواره انجام می دادم؛ مگر اندکی. پیش از سفر، نزد طلبکاران در بازار می رفتم و از آنها حلالیت می طلبیدم و به پیاده روی در زیارت، علاقه داشتم. نخست برایم سخت بود و بعد با تجربه دریافتم که آسان است. در این سفر، جمعی از طلاب جبل عامل و نجف و دیگران به من ملحق می شدند و از من پیروی می گردند. من بارها پیاده به زیارت کربلا و امام حسین علیه السلام رفتم»[6]
5. حاج آقا مصطفی خمینی(ره)
آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز از عالمان و استادان نجف بود که همواره در مراسم پیاده روی حضوری مستمر و جدی داشت. او مقید بود که در تمام ایام زیارت های مخصوص امام حسین علیه السلام ـ اول و نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و اربعین ـ پیاده از نجف به کربلا برود و در میان راه، گاهی کف پایش تاول می زد و زخمی می شد؛ ولی او باز هم با شور و شوق تمام، به راه خود ادامه می داد[7] و اصرار دوستان را برای سوار شدن به وسیله نقلیه، حتی در قسمتی از راه نمی پذیرفت و چون به نزدیک کربلا می رسید و نگاهش به گنبد و گل دسته های حرم امام حسین علیه السلام و پرچم سرخ رنگ آن می افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر می شد و مصیبت اهل بیت علیهم السلام را زمزمه می کرد و به سر و سینه می زد و عزاداری و نوحه سرایی می کرد. وی در این سفر، بدون این که خودش را فرزند مرجع بزرگ تقلید، امام خمینی(قدس سره) تصور کند، همانند یک طلبه ساده، در خدمت همسفران بود و از کمک به آنان، دریغ نمی کرد و در هنگام توقف و استراحت نیز به بحث علمی می پرداخت. مرحوم آیة الله شیخ محمدحسن قدیری که در یکی از سفرها همراه او بود، می گوید: «یک بار در پیاده روی از نجف به کربلا، خدمت حاج آقا مصطفی خمینی بودم و وقتی به باغ های نزدیک کربلا رسیدیم، شب را آن جا ماندیم. دوستان همه دور حاج آقا مصطفی را گرفتند و او صحبت را شروع کرد و بعد بنا شد هر کدام از رفقا در یک رشته از علوم حوزوی، سؤالی بپرسد و وی جواب بدهد. سؤالات زیادی از فقه، اصول، فلسفه، تفسیر، عرفان و اخلاق از وی پرسیده شد که حدود چهار ساعت به طول انجامید و حاج آقا مصطفی بدون این که مطالعه و مراجعه به کتابی کند، همه را کامل جواب داد که من بسیار متعجب شدم که او این قدر با استعداد است»[8] «در اوقات صبح، ظهر و شام، نماز به امامت آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) اقامه می شد و شب هنگام، پس از نماز مغرب و عشا، دعای توسل و زیارت عاشورا خوانده می شد. اگر شب جمعه در راه بودیم، دعای کمیل و ذکر مصیبت توسط دوستان انجام می گرفت. از خصوصیات مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) این بود که هر شب قبل از اذان صبح برمی خواست و به نماز شب می پرداخت. او بسیار خوش مشرب و خوش مسافرت بود و در سفرها با همراهان دوست و رفیق بود و همواره سعی می کرد به کسی سخت نگذرد و مواظب بود کسی عقب نیفتد و جا نماند. در جلسات گفت و شنودی که اغلب شب ها رفقای همسفر دور هم جمع می شدند، از هر دری سخنی به میان می آمد و حاج آقا مصطفی، پیوسته متذکر بود و زیر لب اذکاری را ترنّم می کرد. در تابستان ها به علت گرمی طاقت فرسای هوا، بعد از اذان صبح حرکت می کردیم و تا دو سه ساعت بعد از طلوع آفتاب، راه می رفتیم؛ سپس در محلی توقف می کردیم و صبحانه و نهار در همان جا صرف می شد و عصر که مقداری از گرمای هوا کاسته می شد، باز حرکت از سر گرفته می شد.[9]
6.شهید محراب آیت الله مدنی(ره)
شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی، از استادان سرشناس حوزه نجف، یکی دیگر از عاشقان همیشگی مراسم پیاده روی نجف ـ کربلا و زیارت حرم اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش، به خصوص در روز اربعین بود. عالمان و استادان حوزه علمیه نجف، خاطرات خوشی از این شهید بزرگ، در این مراسم باشکوه معنوی دارند. حجت الاسلام والمسلمین شیخ عبدالخالق دشتی، یکی از همراهان وی در یکی از این سفرها می گوید: یک سال که ماه ذی حجه مصادف با زمستان بسیار سردی بود، همراه شهید آیت الله مدنی از نجف عازم کربلا شدیم تا در روز عرفه، به زیارت امام حسین(ع) مشرف شویم. در این سفر مرحوم شیخ علی حجتی کرمانی و مرحوم شیخ احمد کافی نیز آقای مدنی را همراهی می کردند. ما چند فرسخی رفتیم تا این که به یکی از روستاهای عشایرنشین رسیدیم. سپس شخص عربی جلو آمد و از آیت الله مدنی استقبال کرد و به او احترام گذاشت و وی و همراهان را به مضیف خود دعوت کرد؛ چون همه به ویژه سران و شیوخ عشایر، او را به خوبی می شناختند و احترام زیادی برایش قائل بودند. ما شب را همان جا استراحت کردیم و فردا صبح به راه خود ادامه دادیم؛ تا این که به شهر طویرج در 20 کیلومتری اطراف کربلا رسیدیم. در طول مسیر، هر جا که برای استراحت توقف می کردیم، آقای مدنی چند حدیث می خواند و نکاتی اخلاقی می گفت و گاهی یک بحث علمی مطرح می کرد. در طویرج، او وضع روحی عجیبی داشت و شروع به صحبت کرد. نخست در فضیلت زیارت امام حسین(ع) سخنی گفت و حرم امام را به کعبه آمال و آرزوها تشبیه کرد و بعد فرمود: از این جا تا حرم را خوب است به صورت پابرهنه و هروله کنان ادامه بدهیم. با این که او درد پا و کسالت داشت، اما خودش جلو افتاد و آیه {إنّ الصّفا والمروة من شعائر الله} را که در مراسم حج میان سعی و صفا خوانده می شود، هروله کنان می خواند و جلو می رفت و ما نیز به دنبالش جواب می دادیم. وقتی وارد شهر کربلا شدیم، شهید مدنی فرمود: باید با همین حال خسته و پای آبله زده به حرم مشرف شویم و باز خودش جلو افتاد و با حالت گریه و فریاد «یا حسین»، حرکت کرد و ما نیز به دنبالش حرکت می کردیم و با همین حال، وارد حرم حسینی شدیم. در این حال مراسم زیارت را مرحوم کافی بر عهده گرفت و با اشعار و نوحه خوانی جان گذار، همه را به فیض رساند.[10]
7.آیت الله سید موسی شبیری زنجانی
حضرت آیت ا... زنجانی می فرماید: «پیاده روی اربعین تبلیغ شریعت و تبلیغ ولایت حضرات معصومین علیهم السلام است. دشمنان و ظالمان و این گروه های تکفیری در مقابل این قدرت وحشت می کنند. این پیاده روی نشانه عظمت تشیع است و من آرزو داشتم توان جسمی ام به قدری بود که می توانستم در پیاده روی شرکت کنم. دلایل کلی برای رفتن به زیارت اباعبدالله علیه السلام وجود دارد. در روایات بسیاری بر زیارت آن حضرت تاکید شده، حتی در پاره ای از این روایات، از وجوب و فرض بودن این زیارت یاد شده، تا بدانجا که برخی علماء همچون مرحوم علامه مجلسی و پدر بزرگوارشان به این نظر متمایل شده اند که بر کسی که توانایی انجام زیارت آن حضرت را دارد این زیارت در عمر یک بار واجب است. اما امروز این پیاده روی تبدیل به یکی از شعائر اسلامی و وسیله ترویج مذهب است و از این باب مصداق روایات مربوط به تعظیم شعائرالله است.» [11]
در نگاه آیت الله العظمی شبیری زنجانی پیاده سفر کردن به کربلا موضوعیت دارد و آن را یک نوع ادای احترام و خضوع و خشوع دانسته و از مصادیق تعظیم شعائر می شمارد: امام حسن و امام حسین علیه السلام پیاده به مکه می رفتند و این خود، یک نوع احترام است. حتی در روایتی در کتاب بحارالانوار در معجزات امام حسن(ع) اشاره شده که آن حضرت در بازگشت از مکه به مدینه، با پای پیاده حرکت می کردند تا بدان جا که پاهای ایشان ورم می کرد...با این که وسایل عبور و مرور بوده و حضرات هم به آن دسترسی داشتند... در روایتی معتبر در کتاب کافی، ابن بکیر از امام صادق(ع) درباره بیست سفر پیاده حج امام حسن مجتبی(ع) سؤال می کند و حضرت در پاسخ اشاره می فرمایند که حضرت با پای پیاده به حج می رفتند در حالی که محمل ها و کجاوه ها همراه حضرت حرکت می کردند.[12]
8.حضرت آیت الله العظمی بهجت
حضرت آیت الله العظمی بهجت، پیاده روی اربعین را بهترین فرصت برای معرفی امام حسین(ع) به جهانیان دانسته، بر این نکته تأکید می کردند که: الان هنوز همه مردم عالم، حسین(ع) را نمی شناسند و این تقصیر ماست؛ چون ما برای سیدالشهدا(ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود.[13]
9.حضرت آیت ا... آقا مجتبی تهرانی
آیت ا... مجتبی تهرانی نقل می کند «یک سال از طریق کنار شط به کربلا می رفتیم. این طریق دو برابر مسافت جاده، امّا با صفا بود، من و مرحوم آقا سید عبدالهادی (شیرازی) جلو می رفتیم و تعدادی از طلاب و معاریف هم پشت سر ما در حرکت بودند. تقریباً یک ساعت به غروب بود که در راه، زنی از عشایر جلو ما را گرفت و برای پذیرایی و استراحت به درون میهمان خانه اش (که مُضیف می نامند) دعوت کرد. آقا سید عبدالهادی که اهل نجف هم بود، تشکر کرد (تا بتوانیم راه بیشتری طی کنیم). امّا آن زن اصراری بی اندازه کرد. وقتی ایشان دوباره نپذیرفت، عصبانی شد و شروع به پرخاش کرد! زن عرب ناگهان و درحالی که عصبانی بود، مرا بغل کرد تا به زور به سمت مُضیف ببرد و شوهرش را هم به کمک صدا زد!» استاد در حالی که چهره اش گلگون و برافروخته تر شده بود، ادامه داد:« بالاخره چاره ای نبود و با همراهان به مُضیف آنها رفتیم که با سَعَف و نی ساخته بودند و خیلی هم کوچک بود؛ به طوری که مجموع ما که حدود 20 تا 25 نفر بودیم، شب به سختی خوابیدیم. به هر حال شوهر آن زن دلیل اصرارشان را که یک نذر بود توضیح داد و گفت: ما چندین سال است که ازدواج کرده ولی بچه دار نشده بودیم. پارسال به کربلا رفتم؛ به حرم (حضرت) عباس؛ و به او گفتم: اگر در سال بعد بچه دار باشیم، زائرانِ برادرت را پذیرایی می کنم. و حالا بچه دار شده ایم. آن مرد رفت و نوزادشان را آورد و ما دیدیم. آن زن و شوهر خیلی هم فقیر بودند. یک گوسفند بیشتر نداشتند. آن مرد همان گوسفند را هم ذبح کرد و درسته پخت و سر سفره آورد...»[14]
10.آیت الله العظمی وحید خراسانی
آیت الله العظمی وحید خراسانی، انجام زیارت به نیابت معصومان(ع) را به زائران توصیه می نمایند: سزاور است کسانی که از ایران مشرف می شوند، به نیابت امام هشتم علی بن موسی الرضا بروند، و کسانی که از بلاد دیگر به آن حرم شرفیاب می شوند، به نیابت سایر معصومین(ع) مشرف شوند، و در این سفر پر برکت چون نائب آن مقام رفیع هستند، نظر عنایت حضرت سیدالشهدا(ع) به آن نائبان به رعایت منوب عنه آنان موجب سعادت دنیا و عقبی است. ایشان بر قدرشناسی از نعمت زیارت اربعین تأکید داشته به زائران سفارش می کنند: مراقب باشند که خود را آلوده نکنند، و خدا و امام زمان(ع) را هرگز فراموش ننمایند.[15]...امام فرمود: برو به زیارت مظلوم...ابوبصیر گفت: مظلومی که امر می کنی به زیارتش بروم کیست؟! بعد حالش منقلب شد...گفت: آن مظلوم، جد من حسین است. یک بیانی امام فرموده! خوش به حال این زواری که پای پیاده در این بیابان ها، نه راحت می فهمند، نه شب و روز می شناسند! اینها مصداق این کلمه هستند ..فرمود: آن کسی که آن مظلوم را زیارت کند...اما با دو کلمه: شوقأ إلی الحسین؛ شوق و اشتیاق به آن حضرت او را به طرف قبر او بکشاند؛ و حبأ، کلمه دوم حب. شوق و حب! اما متعلق شوق خود اوست، اما حبأ برای کی؟! حبأ لرسول الله و لأمیر المؤمنین و لفاطمة الزهراء...اگر برود به زیارت آن مظلوم، با این اشتیاق و با این محبت، روز قیامت که می شود، خطاب می رسد: برو با آن سه نفر...بعد فرمود امام ششم به ابا بصیر: یا ابا بصیر! اینها با خود خاتم النبیین بر سر یک سفره نشسته اند و (حال آن که) اهل محشر گرفتار حسابند...خوش به حال این پیاده روها! امیدواریم همه در شب و روز اربعین در آن مقامی که: و اجابة الدعاء تحت قبته... همه دست به آسمان بلند کنند، بگویند:"اللهم أرنا الطلعة الرشیدة و الغرة الحمیدة واکحل ناظری بنظرة منی إلیه، اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه وأوسع منهجه واسلک بی محجته وأنفذ أمره واشدد أزره". باید شما هم به هر نقطه ای که رفتید شب و روز اربعین، فرج آن حضرت را از خدا بخواهید.[16]
11.آیت الله جوادی آملی
آیت الله جوادی آملی معتقد است اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است؛ بلکه طبق این روایت، در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بنابراین همان گونه که نماز، ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است، امّا مهم آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کند.[17]
12.آیت الله ملکوتی
مرحوم آیت الله ملکوتی یکی از مراجع و استادان برجسته حوزه نجف می گوید: من نیز چند بار توفیق یافتم که در این مراسم بسیار معنوی، شرکت کنم و اغلب به همراه شاگردان مشرف می شدم. مسیر بین نجف و کربلا که حدود دوازده فرسخ است، معمولاً در مدت دو یا سه روز طی می شد. بعضی ها مثل آقای شیخ هادی زابلی که پیش من درس می خواند، سلیقه خاصی داشت و این مسافت را یک روزه می رفت و یک روزه هم برمی گشت و بعضی ها نیز پس از پایان مراسم، از کربلا به کاظمین و سامراء مشرف می شدند و بعضی هم مستقیم به نجف بازمی گشتند.[18]
13.محمد تیجانی سماوی
آقای تیجانی صاحب کتاب «ثم اهتدیت» می گوید: «راهپیمایی اربعین به آیندگان این قدرت را می دهد که بر آن عهد و پیمانی که با امام حسین (ع) بسته اند پایبند باشند، عنان ظلم را بر زمین کشیده و حصارها را بشکنند. مشاعر حسینی باید در هر سال زنده نگه داشته و به نسل های آینده منتقل شود که آزادگی و آزادی که امام حسین (ع) به جهانیان هدیه دادند، نیاز به حماسه و خون دارد. سالی دو مرتبه برای زیارت و به عنوان مدافع معارف اهل بیت (ع) به کشور عراق سفر می کنم و بر این عقیده هستم که در هر مناسبتی و با استفاده از هر فرصتی باید به زیارت عتبات مقدسه شتافت. با علمای اهل سنت از کشورهای مختلف آسیایی و آفریقایی ارتباط برقرار کرده ام تا حقایق شیعه را برای آنان تبیین و از مشاجره و نزاع جلوگیری کنم».[19]
14.حجه الاسلام و المسلمین سید تقی درچه ای
ارادت عراقی ها به زائران امام حسین علیه السلام، قابل توجه و تقدیر است. آنان به تمامی زائران اباعبدالله علیه السلام عرض ادب می کردند؛ تا جایی که بعضی ها مثلاً برای کاروانی از زائرین، گوسفند قربانی کرده، آبگوشت می پزند. من در این نوع سفرها، مصادیق زیبایی از خلوص این مردم را دیدم، گاهی روستای آنها با جاده چند کیلومتر فاصله دارد؛ بااین حال، به کنار جاده می آیند و یک منبع یا یک مشک دوغ آن جا می گذارند و کنارش با نان و پنیر، از زائران پذیرایی می کنند. یا در مسیر راه، اسفند دود می کنند. گاهی هم زن های روستایی با وجود دوری راه، شیرینی نذری تهیه کرده، در میان کاروانیان توزیع و تقسیم می کنند؛ به ویژه قربانی کردن گوسفند در مقابل کاروانیان، بسیار مرسوم است. در یکی از این سفرها، یک خانم و آقایی که با الاغ از مزرعه به کنار جاده آمده بودند، با اصرار زیاد ما را به منزل خود بردند که زندگی فقیرانه ای داشتند و با این که هوا سرد بود، اتاق خود را در اختیار ما گذاشتند. ما هم بدون این که متوجه شویم، شب را خوابیدیم و فردا صبح که بلند شدیم و هوا روشن شد، متوجه شدیم که آن پیرزن و پیرمرد در گوشه ای از حیاط در سرما و سوز، شب را به صبح رساندند و معلوم شد که آنها تنها اتاق خود را در اختیار ما گذاشتند.[20]
15. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیت ا... مکارم شیرازی می فرماید: پیادهرویِ اربعین خیلی در دنیا صدا میکند؛ و تبلیغ خوبی برای عالم تشیّع و عالم اسلام است. در ایام اربعین، اجتماع در کربلا، از عاشورا بیشتر است، انبوه جمعیت خیلی بیشتر است. آنوقت عدۀ زیادی پیاده، زن، بچه، با اینکه خطراتی هم احتمال میدهند تهدیدشان بکند میکنند، این دلیل بر این است که واقعاً عاشق این مکتب هستند. تنها عشق است که آنها را به این سمت و سو میبرد. آن تأثیری که در این پیاده روی هست، در زیارت معمولی نیست. انسان یک حال و هوایی دیگری پیدا میکند. تا آدم نرود، توجّه پیدا نمیکند؛ انسان یک حال و هوای دیگری پیدا میکند. یک شور و نشاط و یک عشق دیگری پیدا میکند.
وقتی ما مشرّف در نجف بودیم و درس می خواندیم آنجا - سنّ بیست و سه سالگی، در آن حدود بود - طلاب در ایّام مخصوصی؛ اربعین یا غیر اربعین، پیاده به کربلا می رفتند. ما از نجف می آمدیم کوفه؛ کوفه کنار شط است، از کنار شط می رفتیم به سوی کربلا. یعنی یک نیم دایره تقریباً طی می کردیم. در اطراف شط، قبایل شیعه هستند. و خیلی علاقه به زوّار دارند. رئیس قبیله یک مُضیفی دارد، یعنی یک میهمان خانه ای دارد، یکی از شرایط رئیس قبیله، داشتن آن مُضیف است. شب ها ما می رفتیم در مضیف آنها و خیلی هم خوشحال می شدند که پذیرایی از زوّار امام حسین(ع) کنند، تمام قبایل وسط راه، شیعه بودند...
1.دوغ خنک
[خاطره دیگر این است که]خانمی بود که وسط راه دوغ آورده بود تا به زوّار بدهد. من یادم هست که این چادرش را گرفته بود روی این دوغ، که آفتاب بهش نخورد، گرم نشود. اینقدر دقت داشت که در پذیرایی از زوّار، بهترین راه را [به کار ببندد].
2.خنجر کشیدن!
خاطرۀ دیگری دارم؛ ما ظهر که می شد زیر درختان نخل اطراق می کردیم و همراه خودمان یک مقدار نان خشک می بردیم و یک مقدار ماست آب گرفته می بردیم و یک چراغ - پیریموس می گفتند آن وقت - از این چراغ نفتی هایی که با فشار روشن می شد، همراه خودمان می بردیم و چایی و بساط و اینها. ظهرها جایی نمی رفتیم، خودمان کنار شط، در آن سایه می نشستیم، منتها آب فرات خواهید دید، گل آلود است، نمی شود از آن برای خوردن استفاده کرد. باید ته نشین کنی، ما هم که نمی توانستیم ته نشین کنیم. زوّار از یک روشی استفاده می کردند، یک مقدار ماده ای هست به نام «زاق» می گویند. این را در آب یک خورده ای با دست حرکت می دادند، تمام آن چیزها را ته نشین می کرد و آب صافش را ازش استفاده می کردند. یک خورده زاق همراهمان می بردیم، نان خشک همراهمان می بردیم، ماست کیسه انداخته همراهمان می بردیم؛ چراغی و بساطی و اینها، و شب را در مضیف ها می ماندیم، طبعاً صبح هم آنجا بودیم. در یکی از سفرها - من دو سفر موفق شدم بروم - در یکی از سفرها، ما ظهر اطراق کردیم و استراحت کردیم و دیگر بعدازظهر باید راه می رفتیم. نصف راه را قبل از ظهر، نصف راه بعد از ظهر، سه روز طول می کشید مال ما؛ سه روز، و دو شب در وسط. شروع کردیم به راه رفتن، چندتا از جوان های عرب، مال یکی از مضیف ها، آمدند به ما پیشنهاد کردند که امشب را اینجا باشید. گفتیم ما تازه راه افتادیم، تا شب خیلی وقت است، ما باید برویم. گفت علاج ندارد. از او اصرار و از ما انکار، یک وقت دیدیم خنجر کشید که باید پیش ما بمانید! یعنی اینقدر علاقه به زوّار داشتند! من گفتم ما قول می دهیم که از طرف شما زیارت می کنیم، بنابراین اجازۀ مرخصی ما را بدهید. دیگر هر طوری بود راضی شان کردیم و اجازۀ مرخصی را گرفتیم و حرکت کردیم. و خاطرات زیادی از برخوردهایی که آن صاحب مضیف و کارکنان مضیف و برادرشان و فرزندشان داشتند دارم؛ واقعاً خیلی جالب بود برای ما.
3.پیاده روی با پای برهنه
هم چنین آیت ا... مکارم شیرازی می فرماید: ...به ما گفته بودند با کفش نمی توانید، توی کفش، پاهایتان، انگشت هایتان زخم می شود، لِه می شود، باید با پای پیاده بروید، با پای برهنه. طبعاً ما با پای برهنه می رفتیم و خارها هم در پایمان می رفت و خارها را هم قبول می کردیم، «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنش ها گر کند خوار مغیلان، غم مخور» و مهم هم نبود. و از جمله یکی از دوستان ما بود دو تا فرزند داشت، تقریباً پنج ساله شش ساله؛ اینها را هم با خودش آورده بود. و اینها هم سه روز پیاده راه رفتند و بالاخره رسیدند به کربلا. وقتی می رسیم آنجا دیگر واقعاً یک عالم پُر نشاطی داشتیم که این راه را ما طی کردیم. و از خاطراتی که من هیچ وقت فراموش نمی کنم، گاهی خسته می شوم و ناراحت می شوم از بعضی چیزها، و ناچارم یک خاطرات شادکننده ای را به ذهنم بیاورم، می روم توی آن حال و هوا و فکر می کنم از نجف داریم حرکت می کنیم و رفتیم زیر درخت ها، از آنجا رفتیم کجا و... اینها را در نظر مجسم می کنم تا رفع آن خستگی و ناراحتی بشود. [کسانی که موفق به پیاده روی زیارت کربلا می شوید] ما را هم از دعا فراموش نکنید. من به دعای کوچولو هم قانع هستم، یک دعای کوچک هم بکنید و یک السّلام علیک یا اباعبدالله هم کوچولو بگویید به همان هم ما قناعت میکنیم... ممکن است خاطرۀ زیارت نماند، اما خاطرۀ این پیادهروی و این برنامه، تا آخر عمر بماند.
پی نوشت ها
[2] محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص 250.
[3] ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه 85
[4] علامه امینی، جرعه نوش غدیر، ص 40.
[5] آقابزرگ تهرانی، نقباء الشبر، ج1، ص349؛ رضا مختاری، سیمای فرزانگان، ص193- فرهنگ زیارت فروردین ماه سال 1388
[6] سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج10، ص359- فرهنگ زیارت فروردین 1388
[7] محمدحسن رحیمیان، حدیث رویش، ص 149.
[9] فرهنگ زیارت فروردین ماه سال 1388
[11] مصاحبه با آیت الله شبیری زنجانی، سایت شفقنا.
[14] به نقل از محسن اسماعیلی از شاگردان مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی
[16] بیانات معظم له در 24 صفر المظفّر 1436
[18] خاطرات آیت الله ملکوتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص174.
[19] پایگاه اطلاع رسانی حج
[20] فرهنگ زیارت فروردین ماه سال 1388