دلبستگی و استقلال
به نظر میرسد دلبستگی شرط لازم کنجکاوی در محیط و ایجاد استقلال در کودک است. اگرچه نظام دلبستگی و کاوشی ریشه در انگیزههای متضادی دارند، اما از نوعی همبستگی درونی برخوردارند. یک نوزاد میتواند به طور کافی در محیط خود کاوش کند و بدون نگرانی با اجازه مادرش از او جدا شود و در محیط به جستجو بپردازد. اگر مادر قابل دسترسی و پاسخدهنده باشد کودک، مضطرب و نگران نمیشود.
دلبستگی مناسب، موجب کاوش در محیط توسط کودک میشود و در چنین وضعیتی میتواند خود را به عنوان فردی موثر بیابد. لذا از ابتدای رشد کودک و با افزایش توانایی حرکتی و بدنی وی، مادر باید اتاق کودک را طوری درست کند که او بتواند در آن به کاوش بپردازد. در عین حال مادر باید به عنوان یک پایگاه ایمن حضور داشته باشد تا او بتواند با اطمینان از حضور او به کاوش کردن خود بپردازد.
دلبستگی و بقا
بعضی از نظریهها بر این باورند که سیستم دلبستگی بوجود آمده است تا تضمین کند که نوزاد و مراقبت کننده از نظر فیزیکی درکنار هم بمانند و نوزاد تحت مراقبت قرار گیرد. از نظر تکاملی، این الگوها ارزش «انطباقی» دارند زیرا همین رفتارها باعث میشوند که از کودکان مراقبت لازم بعمل آید تاز نده بمانند. به اینترتیب یک نوزاد برای بقا باید به اولین مراقبت کنندگانش که از او باهوشتر و قویتر هستند دلبسته شود.
مراقبت کننده یک پناهگاه بی خطر، یک منبع آرامش بخش محافظت کننده است و به عنوان جایگاه امنی است که کودک در آن شکوفا میشود. از منظر عاطفی و هیجانی، دلبستگی رشد پیوندهای متقابل است که در آن مراقبت کنندگان اولیه بطور مثبت در رشد نوزاد (در طی تعامل و روابطی که با کودک دارند) اثر میگذارند.
بچهها قادر نیستند خودشان را اداره کنند و تحت تأثیر شرایط هیجانی مثل ترس، خوشی و غمگینی قرار میگیرند. هم چنین بچهها قادر نیستند خودشان را در وضعیت تعادل نگهدارند زیرا فاقد مهارتهای کنترل هم از نظر شدت و هم طول دوره هیجان هستند.
دلبستگیهای متعدد
نوزادان به خاطر یگانه گرا بودنشان تمایل دارند به یک نفر دلبسته شوند. اما ممکن است با چند نفر نظیر پدر یا نامادری هم این رابطه را برقرار سازند. نوباوگان به افراد آشنای متعددی دلبسته میشوند نه فقط به مادر، بلکه به پدر، خواهر، برادر، پدربزرگ و مادربزرگ و پرستاران نیز دلبسته میشود. با وجود این دلبستگیهای متعدد، نوباوگان تمایل دارند رفتارهای دلبستگی خود را به سمت یک نفر هدایت کنند، به ویژه زمانی که رنجور هستند.
برای مثال وقتی به نوباوگان یک ساله مضطرب امکان انتخاب کردن بین مادر و پدر برای تسلی یافتن و ایمنی داده میشود، عموماً مادر را ترجیح میدهند. این ترجیح معمولاً در سال دوم زندگی کاهش مییابد. دنیای رو به گسترش دلبستگیها، زندگی عاطفی و اجتماعی خیلی از نوباوگان را غنی میکند. البته باید متذکر شد که اگرچه ممکن است کودک به اشخاص متعددی دلبسته شود اما برای دلبستگی خود سلسله مراتبی دارد.
سلسله مراتب اشخاص مورد دلبستگی
اگر شخص اصلی مورد دلبستگی در یک موقعیت تهدید کننده حضور نداشته باشد یا اگر کودک از او جدا شده باشد، واکنش کودک در چنین مواقعی غمگینی، گریه، خشم و تلاش فعالانه برای پیدا کردن شخص مورد دلبستگی است. نوزاد طی سال اول زندگی، دلبستگی را براساس سلسله مراتبی از اشخاص که در دسترس هستند و سطح اضطراب جدایی که تجربه میکند شکل میدهد.
برای مثال اگر مادر بهعنوان شخص اصلی مورد دلبستگی در دسترس نباشد، در زمان خطر یا تهدید، کودک میتواند برای امنیت هیجانی به سمت شخص مورد دلبستگی ثانویه، مثل پدر برود اما اگر درد یا اضطراب خیلی شدیدتر باشد (برای مثال در یک سانحه جدی یا بیماری)، کودک برای حضور شخص مورد دلبستگی اصلی اصرار میورزد و در حضور شخص مورد دلبستگی ثانویه آرام نمیشود.
برای خواندن بخش اول- یک حس زیبا دلبستگی پاک نوزادان- اینجا کلیک کنید.