آموزش و پرورش در ایران تنها منتهی به مدارس با کلاس با شهریههای نجومی نمیشود. اصلا ایران که فقط تهران یا شهرهای بزرگ نیست. 80 میلیون نفر در سراسر این مرز و بوم زندگی میکنند، به نام ایران.
به گزارش به نقل از ابتکار ،متاسفانه از ابعاد مختلفی که به زندگی مردم کشور عزیزمان نگاه کنیم، ترازوی عدالت برابر نیست. یکی از اصلیترین این حوزهها آموزش و پرورش است. مشکلات معلمان، کتب درسی، نظام آموزشی منتهی به کنکور، مدارسی با ساختاری نامناسب و ...؛ هرچقدر از مشکلات این حوزه بگوییم کم است. این در حالی است که با بروز یک مشکل در هر یک از حوزه ها تا مدتی مسئولان سعی در حل آن دارند اما پس از گذشت زمانی دوباره به دست فراموشی سپرده میشود. ماجرای «باسم دنیا ویسی» و ریزش آوار مدرسه بر قامت این کودک ما را بر آن داشت تا مروری داشته باشیم بر فضای مدارس و وعدههای مسئولان که اجرایی شدن آن دور از انتظار است!
ایران- آذربایجان غربی – پیرانشهر – روستای شین آباد؛ این تنها روستایی نیست که شاهد حادثهای بوده که مربوط به نبود ایمنی مناسب مدارس است. سالانه اتفاقات بزرگ و کوچکی مربوط به عدم ایمنی مدارس در سراسر کشور به وقوع میپیوندد. از ریزش آوار گرفته تا آتش سوزی و ... که به همراه خود مرگ، آسیب جسمی و روحی را برای زیرمجموعه نظام آموزشی کشور شامل معلمان و دانش آموزان به همراه دارد. در ابتدا اشارهای خواهیم داشت به دختران «شینآباد». آنها که در آتشِ ناایمنی مدرسه سوختند و سالهاست که بازیچه وعدههای مسئولان شدند و همچنان برای آنها نشست برگزار میشود اما آینده همچنان مبهم است. در این حادثه 29 دانشآموز دختر دچار سوختگی شدند که دو نفر از آنها بر اثر شدت جراحات وارده فوت کردند.
40 درصد مدارس کشور به سیستم گرمایشی استاندارد مجهز نیستند
در بسیاری از روستاهای کشور به خصوص استانهای سردسیر نیاز به سیستم گرمایشی در طول سال تحصیلی حس شده، حال اینکه به دلیل نبود امکانات مناسب بیشتر از بخاری برای این کار استفاده میشود. همین موضوع و البته عدم نظارت بر سیستمهای گرمایشی باعث شده تا آتش سوزی های سالانهای را در روستاهای کشور شاهد باشیم که برخی از آنها رسانهای میشود. در سال تحصیلی جدید 483 هزار کلاس درس توسط آموزش و پرورش تدارک دیده شده است. بخش اعظم آنها به دلیل وجود در ناحیه شهری دارای سیستم گرمایشی صحیح هستند. حال اینکه بخش دیگری از کلاسها که در نواحی روستایی قرار دارند، دچار نبود تجهیزات بوده و هر آن این امکان وجود دارد که حادثه برای یکی از آنها رخ دهد و شین آبادی دیگر را شاهد باشیم. گفتنی است بر اساس اطلاعاتی که منتشرشده 40 درصد مدارس کشور به سیستم گرمایشی استانداد مجهز نیستند و این بدان معناست که انتظار حوادثی مشابه دور از انتظار نیست! همچنین ورناصری، معاون فنی نظارت سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور وعده داده تا 3 سال آینده بخاری غیر استاندارد را از مدارس جمعآوری کرده و بخاریهای استاندارد را جایگزین کنند.
در شهر تهران 700 مدرسه در حال تخریب وجود دارد
آتش سوزی تنها یکی از حوادثی است که در سالهای گذشته بحث آن روی زبان افتاده و آموزش و پرورش نیز سعی داشته با توجه به حساسیت موضوع توسط مردم و رسانهها تا حدودی بر این مشکل فائق آید. از جمله مشکلات اساسی دیگر مربوط به کلاسهای مدارس در کشور ساخت آن است! بسیاری از مدارس یا قدیمی هستند و یا اگر بازسازی شده اند، همچنان این احتمال وجود دارد که با کوچکترین زمین لرزه، آوارش روی سر دانش آموزان خراب شود. مانند اتفاقی که اخیراً برای دختر سنندجی رخ داد. دانش آموز پایه اول مدرسه روستا گرماش سنندج که صبح سه شنبه هفدهم مهرماه، دیوار فرسوده حیاط مدرسه، روی تن نازک و نحیفش آوار شد و دخترک هفت ساله دقایقی بعد، بر اثر شدتِ جراحات وارده جان باخت.
حوادث اینچنینی پیش از این هم برای معلم خاشی رخ داده بود. این معلم همراه با یکی دیگر از همکارانش به زیر آوار و خشت و گلهای دیوار مدرسه رفت تا سه دانشآموزش به زندگی خود ادامه دهند. «حمیدرضا کنگوزهی» به دلیل نبود امکانات درمانی قبل از رسیدن به درمانگاه در ماشین همکارش جان باخت.
در حالی سید محمد جواد ابطحی ، عضو کمیسیون آموزش مجلس از روند مثبت بازسازی مدارس در کشور خبر میدهد که آمارها گویای این است که سالها طول میکشد که میزان ایمنی مدارس در کشور به حد معقولی برسد. در همین شهر تهران حدود 700 مدرسه در حال تخریب قرار دارد و آمار دقیقی نیز از مدارسی که در روستاها احداث شده وجود ندارد. یکی از اصلی ترین دلایل آن نیز صعبالعبور بودن برخی از مدارس است که نهتنها بازسازی نشده بلکه امکانات کافی نیز ندارند.
توپ به جای کپر
این روزها بحث دیگری نیز در ارتباط با مدارس کپری مطرح شده است. مدارس کپری سالهاست که مورد استفاده عشایر و به طور کلی افرادی که در سال چندین بار نقل مکان میکنند قرار میگیرد . اگر جمعیتی در جایی به صورت دائم مستقر باشند، میتوان برای آنها یک مدرسه با همان مصالح ساختمانی ایجاد کرد اما وقتی مدرسه عشایری است، ساختن مدرسه آجری با مصالح بنایی کار صحیحی نیست، چون آن مدرسه بعد از یک مدتی خالی میماند و دوباره متروکه میشود. حال اینکه پیشنهادی که روز گذشته مهراله رخشانیمهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور مطرح کرده این است که « معماری سنتی و منطقهای که شبیه به کپر باشد، مدارس توپی یا توپی کلاسها هستند. پروژه این نوع مدارس قبلا در سیستان و بلوچستان اجرا شده و موفق بوده است. این مدارس حدود 40 متر مربع زیر بنا دارند که علاوه بر ارزان بودن در برابر سرما و گرما مقاومت بیشتری دارند . توپی کلاسها با استقبال خوبی در سیستان و بلوچستان رو به رو شدند به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک یا دو مورد مشابه همین توپی کلاسها را در استانهای لرستان و هرمزگان ایجاد کنیم و اگر نتیجه داد آن را گسترش دهیم.»انتظار میرود اگر این روند به خوبی پیش رود در چند سال آینده بخشی از مشکل مدارس کپری که معلمان و دانشآموزان را تهدید میکند، حل شود.
شرمنده ام!
امسال متاسفانه شیرینی مهرماه با حوادثی چون زیر آوار ماندن «دنیا ویسی»، مضروب شدن 2 نفر از معلمان در روستای بهار شیراز، آسیب دیدن مدیر مدرسهای در خراسان رضوی توسط یکی از اولیاء، خونگیری مشکوک از دانشآموزان یک کلاس در تاکستان و واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان در نزدیکی تبریز تلخ شد. این در حالی است که هنوز یک ماه از آغاز سال تحصیلی نگذشته است. این اتفاقات در وهله اول یک هشدار است به مسئولان آموزش و پرورش که هنوز قدمهای بسیاری مانده تا رسیدن به نقطه آسایش در نظام آموزشی کشور. شاید شنیدن عبارت «شرمندهام» از زبان وزیر آموزش و پرورش مرهمی باشد بر درد بسیاری اما زیرمجموعه نظام آموزشی هیچگاه موجب تعالی این سیستم نمیشود.