ماهان شبکه ایرانیان

عدنان خاشقجی، مرد مرموز و دلال بزرگ اسلحه عربستانی را بشناسید

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

عدنان خاشقجی، مرد مرموز و دلال بزرگ اسلحه عربستانی را بشناسید

جمال خاشقچی این روزها به سوژه داغی برای رسانه ها تبدیل شده است. پیش از این اما عموی او جنجالی تر بود. عدنان خاشقچی دلال بزرگ اسلحه که سال گذشته از دنیا رفت، ثروتمند مشهوری بود که داستان عجیبی در زندگی خود داشت. بخشی از گزارش ایندیپندنت درباره او را در ادامه بخوانید. این گزارش در زمان حیات وی نوشته شده بود.

 

این همان پایانی بود که اکثر دلالان اسلحه‌ی زمانه‌ی مدرن آرزویش را داشتند. عدنان خاشقجی آن‌قدر اسلحه فروخت که به یکی از ثروتمندترین مردان جهان تبدیل شد: دارایی تخمینی 2.4 میلیارد پوندی، دوستی با خاندان سلطنتی سعودی و هالیوودی، خانه‌های متعدد در سرتاسر جهان، قایق تفریحی لاکچری که بعداً به دونالد ترامپ فروخت، یک محافظ شخصی با نام مستعار آقای کشتن!

او کارش را از جوانی و به مدد روابطی که از طریق پدرش که او هم پزشک دربار شاه سعودی بود در اختیار داشت شروع کرد.

در سن 21 سالگی حدود یک سال بعد از آن که در کالج ایالتی چیکو در کالیفرنیا ثبت‌نام کرده بود به خاطر جوش دادن یک معامله‌ی 3 میلیون دلاری فروش کامیون به مصر، 150 هزار دلار حق دلالی به جیب زد.او هیچ‌وقت برنگشت که تحصیلات دانشگاهی‌اش را به اتمام برساند.

در عوض وقتی در دهه‌ی 60 و 70 میلادی خاندان سعودی تصمیم گرفتن پول نفتش را صرف خرید سلاح کند، خاشقجی به یک «کار راه‌انداز» تمام عیار تبدیل شد، دوستان قدیمی‌اش در عربستان را به دوستان جدیدش در کارخانه‌های آمریکایی و بریتانیایی اسلحه‌سازی وصل می‌کرد.

یکی از مدیران لاکهید مارتین او را یک معاونت بازاریابی یک‌نفره توصیف می‌کند. دیگر شرکت‌هایی که او معامله با آن‌ها را تسهیل می‌کرد شامل شرکت‌های بریتانیایی مارکونی و وستلند هلیکوپترز می‌شد.با گسترش آوازه‌ی خاشقجی، نرخ دلالی‌اش هم تا 15 درصد بالا رفت آن هم در معاملاتی که صدها میلیون دلار ارزش داشت.

هرچه پولدارتر می‌شد شرایط و تمهیداتی که برای بستن معاملات می‌چید هم دل‌پذیرتر می‌شد.رونالد کسلر، نویسنده‌ی زندگی‌نامه‌اش می‌گوید « او آن‌طور که من و شما سوار ماشین می‌شویم سوار قایق تفریحی می‌شد.»

در سال 1980 او نابیلا را خرید که اسمش را از روی نام دخترش انتخاب کرده بود. یک قایق 86.6 متری که بزرگ‌ترین قایق شخصی تفریحی آن زمان بود و خاشقجی در آن بی‌حساب‌وکتاب ولخرجی کرده بود: عرشه‌ی آفتاب‌گیر کشتی با شیشه‌های ضد گلوله و روشویی طلای خالص در سوئیت‌ّ مستر!

آن‌ها از هر سنگ قیمتی قدیمی‌ای در کابینت‌های چرمی با پوست حیوانات در حمام استفاده نکرده بودند بلکه سنگ‌های قیمتی‌ای را به کار برده‌ بودند که توسط ماهرترین استادکاران ایتالیایی تراش‌خورده بودند. این توصیفات را خریدار بعدی قایق یعنی دونالد ترامپ می‌گوید که در سال 1987 قایق را به قیمت تقریبی 30 میلیون دلار خریده بود.

خاشقجی این کارها را نکرده بود که فقط بر تاجران تأثیر بگذارد. آن طور که گفته شده او یک بار هم‌زمان پنج نفر از سران دولت‌ها از جمله 3 پادشاه را در قایقش میزبانی می‌کرده است.

توانایی او در افسونگری مشهور بود. خاشقجی در دهه‌ی 60 میلادی با ریچارد نیکسون دوست شد و به او در هر دو کمپین انتخاباتی‌اش کمک کرد، بر اساس گزارش‌ها در یک مورد برای دخترش یک دستبند 60 هزار دلاری خرید.

ادعا شده یکی از اولین معاملات اسلحه‌ی وی تهیه سلاح برای دیوید استیرلینگ، بنیان‌گذار SAS بوده به‌منظور عملیات پوششی در یمن در سال 1963.

چهل سال بعد، در مارس 2003، نیویورکر مدعی شد که خاشقجی با ریچار پرل مدیر هیئت سیاست‌گذاری دفاعی آمریکا کمی قبل از حمله به عراق ملاقات داشته است. مثل خیلی از ملاقات‌هایی که خاشقجی با مردان قدرت داشته جزئیات این دیدار هم همچنان نامکشوف باقی مانده است.

بر عرشه‌ی نابیلا (قایق تفریحی خاشقجی) ملاقات‌کنندگان مختلفی رفت‌وآمد می‌کردند که شامل حداقل یکی از سفرای آمریکا هم می‌شد اما بیشتر مهمانان آنطور که مجله‌ی نیویورک می‌گوید «شاهزاده‌های عرب، مقامات جهان سومی و تجار مرموز اروپایی و آمریکایی بودند».

آن‌ها از 150 تلفن و سامانه‌ی ارتباطات ماهواره‌ای برای جوش دادن معاملات اسلحه و کالا استفاده می‌کردند. در مواردی خاشقجی از کابینی به کابین دیگر قایقش می‌رفت و 16 معامله‌ی مختلف هم‌زمان را انجام می‌داد.

و هر چه نیاز بود تا معامله جوش بخورد برای مشتریان فراهم بود. آقای کسلر می‌گوید: «او به آن‌ها هر چه می‌خواستند می‌داد: دختر، غذا، پول نقد. او همه جور مناسبت و محفلی در قایقش داشت. برخی از آن‌ها خیلی رسمی بودند بعضی‌ها هم خیلی عیاشانه.»

یکی از دخترانی که در این معاملات به کار گرفته شده بود به نام پاملا بوردس بعدها از این گفت که او «جزئی از یک گروه خیلی بزرگ بوده که به عنوان طعمه‌ی جنسی از آن‌ها استفاده می‌شده است.»

در 1989 یک مجله‌ خیلی بی‌تعارف خاشقجی را یکی از بزرگ‌ترین قوادان عالم معرفی کرد. جالب آنکه عده‌ی بسیار اندکی از همکاران تجاری‌اش از این قضیه شاکی شدند.

و وقتی زمان امضای قرارداد می‌رسید، قایق تفریحی وارد آب‌های آزاد می‌شد، جایی که محدودیت‌های حاکمیتی دیگر بر معاملات آن‌ها تأثیری نداشت.حداقل بعضی از حق دلالی‌های خاشقجی در عین حال مستقیماً از سوی شرکت‌هایی در سویس و لیختشتاین می‌رسیده است.

علیرغم همه‌ی این احتیاط‌ها، نام وی همیشه در ارتباط با برخی از مناقشه‌بر‌انگیز‌ترین معاملات اسلحه‌ی دنیا دیده می‌شود.

در رسوایی ایران-کنترا در دهه‌ی 80 میلادی، نام خاشقجی به عنوان یکی از واسطه‌های اصلی بین الیور نورث در کاخ سفید و ایران در میان بود.به این ترتیب، ادعا شد او در نقشه‌ی سری دولت ریگان برای آزادسازی گروگان‌ها درازای فروش سلاح به ایران گیر افتاده است، درحالی‌که پولی که به آمریکا داده شد سر از شورشیان دست راستی کنترا در نیکاراگوئه درآورد که به نقض حقوق بشر ازجمله تجاوز و شکنجه متهم بودند.

ایضاً در دهه‌ی 80 به نظر می‌رسد خاشقجی حداقل در ابتدا در جدال بین فرانسه با بریتانیای زمان تاچر در قضیه‌ی معامله‌ی اسلحه با عربستان سعودی ( معروف به الیمامه) در طرف فرانسه بوده است.

در 1994 اتهاماتی مطرح شد که بریتانیا به لطف رشوه‌هایی که به اعضای دولت و خاندان سلطنتی سعودی پرداخت کرده، معاملات چندمیلیاردی اسلحه به دست آورده است.

هم‌زمان خاشقجی مدعی شد که موفقیت رقیبش وفیق سعید در جوش دادن معامله برای بریتانیا با کمک و مشارکت مارک تاچر، پسر نخست‌وزیر سابق بوده است.ساندی تایمز به نقل خاشقجی نوشت: « وفیق از اطلاعات مارک استفاده می‌کرده است. ارزش مارک برای وفیق نام وی بوده است.»

اینکه واقعیت چه بوده هنوز نامعلوم است. مارک تاچر همیشه اینکه از طریق معاملاتی که توسط مادرش در 1985 امضا شده پولی به دست آورده باشد را قویاً تکذیب کرده است.

در سال 2006 دولت بلر، تحقیقات اداره‌ی مبارزه با کلاه‌برداری‌های جدی (SFO) را که مربوط به رشوه به سعودی‌ها بود با این بهانه که به مصلحت ملی نیست لغو کرد و بی‌ای‌ئی سیستمز (شرکت صنایع دفاعی و هوافضایی بریتانیایی که با داشتن بیش از 18٫5 میلیارد پوند (برابر 34٫4 میلیارد دلار) فروش در سال 2008، بزرگ‌ترین شرکت دفاعی اروپا و دومین شرکت بزرگ دفاعی دنیا پس از لاکهید مارتین است.) ترسیده بود نکند سومین فاز معامله‌ی الیمامه را از دست بدهد.

خاشقجی هیچ‌وقت به خاطر هیچ جرمی محکوم نشد هرچند چند مقطع نگران‌کننده داشت.در 1989 درحالی‌که در سوئیس بود در شوایتزرهوف که یکی از لوکس‌ترین‌ هتل‌های برن است دستگیر شد. خاشقجی به درخواست دولت آمریکا در ارتباط با اتهامات مربوط به فردیناند مارکوس، دیکتاتور سابق فیلیپین و همسر عاشق کفشش ایملا دستگیر شده بود با این اتهام که در پنهان کردن ثروتی که این دو از کشورشان دزدیده‌اند نقش داشته است.

سه ماه انتظار برای استرداد در یک زندان سوئیسی به اتهام اخاذی، توطئه، جلوگیری از اجرای عدالت و کلاه‌برداری نامه‌ای البته خیلی برایش طاقت‌فرسا نبود.

گفته شده در این مدت برایش بهترین غذاها را از هتل شوایتزرهوف به سلولش می‌آوردند.بعداً وقتی خاشقجی وارد آمریکا شد، مقامات او را از همه‌ی اتهامات به‌جز کم‌اهمیت‌ترین‌هایش که جلوگیری از اجرای عدالت و کلاه‌برداری نامه‌ای بود تبرئه کردند و بعد در 1990 یک هیئت فدرال در منهتن هم او و هم ایملدا را کلاً تبرئه کرد.

خاشقجی در اواخر عمرش با نگاه به زندگی خودش گفته بود: « من چه‌کار اشتباهی کردم؟ هیچی. من به دلایل اخلاقی، غیراخلاقی عمل کردم.»

شاید منظور خانواده‌اش هم از بیانیه‌شان همین بوده که گفته‌اند « وفاداری همیشگی او به کشورش عربستان سعودی بود. کارهای او همیشه در جهت منافع ملی کشورش بود.»

خود خاشقجی یک‌بار به یک مصاحبه‌گر گفته بود که او کارهای خودش را «بازاریابی» می‌داند.

اگر بازاریابی بوده از آن نوع بازاریابی‌هایی بوده که در قصرها و قایق‌های تفریحی لوکسی انجام می‌شده که هیچ‌وقت نزدیک مناطق جنگی «تلفات جانبی» نمی‌شده است که مقصد نهایی سلاح‌های فروخته شده بوده‌اند.

و از آن نوع بازاریابی‌هایی بوده که آن‌قدر پول‌ به همراه داشت که برای خاشقجی به قول دوستش شاهزاده‌ی اسپانیایی آلفونسو هوهنلو لانگنبورگ « هیچ قانونی، هیچ مرزی و هیچ محدودیتی» در برنداشت.

خاشقجی جدا از اقامتگاه زنش، همیشه یک تخت 10 فوتی در قایق تفریحی‌اش داشت با یک معشوقه و یک راه فرار.

راه فرار اقدامی احتیاطی بود برای خروج به‌موقع زنانی که به آن‌ها « زنان صیغه‌ای» می‌گفتند. یکی از این زنان که در دهه‌ی 80 در حلقه‌ی زنان موردعلاقه‌ی خاشقجی و جزوی از حرم‌سرایش بوده این‌ها را می‌گوید. خاشقجی به او گفته « من می‌خواهم تو یکی از زنان صیغه‌ای‌ من باشی، طبق قانون عربستان من مجازم 11 زن صیغه‌ای داشته باشم و 3 زن قانونی.»

اولین زن قانونی خاشقجی ساندرا دالی بود که هنگام ازدواج در سال 1961 نصف سن وی را داشت و دو برابر او قد. این دو یکدیگر را در پاریس برای اول بار ملاقات کردند.

بعد از آنکه این دو در 1974 از هم طلاق گرفتند، خانم خاشقجی که حالا به اسلام گرویده و نامش را به ثریا تغییر داده نهایتاً توانست مبلغ 874 میلیون دلار از خاشقجی بابت توافق طلاق بگیرد که بیشترین مبلغ تا آن زمان بود.

دومین زنش یک ایتالیایی به نام لورا بیانکولینی بود که در سال 1980 با او ازدواج کرد و در آن زمان فقط 17 سال سن داشت. در سال 1991 هم با یک خانم متولد ایران به نام شاه‌پری اعظم زنگنه ازدواج کرد که این ازدواج هم بعداً به طلاق ختم شد.

زندگی رمانتیک خاشقجی همیشه آن‌چنان‌که وی دوست داشت پیش نمی‌رفت.

در سال 1991 کاشف به عمل آمد خاشقجی پدر بیولوژیک دختر ثریا به نام پترینا نیست بلکه پدر واقعی‌اش جاناتان آیتکن وزیر پیشین محافظه‌کار تدارکات دفاع بود که در حال حاضر در فرآیند دادرسی است که ممکن است به خاطر شهادت دروغ دادن به زندان بیفتد.

    شایان‌ذکر است که اوضاع در تجارت هم مثل مسائل عشقی همیشه وفق مراد خاشقجی پیش نمی‌رفت.

در میانه دهه‌ی 80 او خانه‌هایی در لندن، پاریس، کن، مونت کارلو، یک مزرعه‌ی 10 هزار هکتاری در کنیا، دو طبقه آپارتمان از یک برج در منهتن که با تجمیع 16 واحد آپارتمان ایجاد شده بود، داشت.

او صاحب یک اسطبل از اسبان عربی، 100 لیموزین، سه جت خصوصی و یک بادی‌گارد ماهر در انواع فنون کشتار اهل کره‌ی جنوبی با نام مستعار آقای کشتار بود.

گفته می‌شد خاشقجی روزانه 250 هزار دلار پول برای زندگی لاکچری‌اش خرج می‌کند.

در جشن تولد 50 سالگی‌اش در جولای 1985، 400 مهمان را در یک ضیافت مجلل 5 روزه در ملک 5 هزار هکتاری‌اش در ماربلای اسپانیا میزبانی کرد. گفته شده برادر خاشقجی به او در این مهمانی یک توله شیر هدیه داده است.

یک ناوگان کامیون‌های یخچال دار به خط شده بودند تا فقط شامپاین‌های خنک را در مهمانی پخش کنند.کیک تولدش هم گویا یک اثر هنری محسوب می‌شده است که بر رویش یک تاج خامه‌ای به شکل تاج لوئی چهاردهم به ارتفاع 3 فوت ساخته شده بوده است.

در 1987 شرکت تریاد آمریکا، شرکت آمریکایی خاشقجی در یک پروژه‌ی ساخت‌وساز 400 میلیون دلاری در سالت لیک سیتی مشارکت کرد که به سبب ناتوانی در پرداخت بدهی‌هایش اعلام ورشکستگی کرد.

قماربازی خاشقجی هم اوضاع را بدتر می‌کرد. شایعات تأیید نشده‌ای وجود دارد که می‌گویند او پول تجارتش را صرف پرداخت بدهی‌هایی می‌کرده که در سر قمار بالا می‌آورده است.

در سال 1998 او درگیر یک رسوایی در دادگاه عالی شد به خاطر چک‌هایی که به مبلغ 3.2 میلیون پوند برای پرداخت باخت‌هایش در یک قمارخانه در لندن کشیده بود و برگشت خورده بود.

او نهایتاً در خارج از روند دادگاه با قمارخانه به توافق رسید اما قبلش دادگاه از او خواست توضیح دهد چگونه پول را پرداخت کرده درحالی‌که قبلاً ادعا کرده این پول را ندارد که بدهد.

جت‌های خصوصی دیگر در کار نیستند و خاشقجی مجبور است در خطوط هوایی معمولی سفر کند. به آقای کشتار هم گفته شد که خدماتش دیگر به‌صرفه نیست.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان