ماهان شبکه ایرانیان

چرا چین نتوانسته دل ایرانی ها را به دست آورد؟!/۴ محور تلاش های دیپلماسی عمومی در ایران را بشناسید/تنها ۱۴۰۰ دانشجوی ایرانی در چین تحصیل می‌کنند

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

چرا دیپلماسی عمومی چین در ایران موفق نیست؟/4 محور تلاش های دیپلماسی عمومی در ایران را بشناسید/تنها 1400 دانشجوی ایرانی در چین تحصیل می‌کنند
گزارش‌های متعدد از تبادلات دانشگاهی و فرهنگی بین ایران و چین نشان می‌دهد که چین به دنبال یک دیپلماسی عمومی فعال در ایران است29 سپتامبر وانگ جیسی مدیر مؤسسه‌ی مطالعات راهبردی و بین‌المللی دانشگاه پکینگ با علی‌اکبر ولایتی رئیس دانشگاه آزاد ملاقات کرد. در این ملاقات هر دو طرف بر اهمیت تبادلات دانشگاهی بین ایران و چین تأکید کردند و بر سر ایجاد یک مؤسسه‌ی پژوهشی مشترک به توافق رسیدند. در 5 اکتبر هم رئیس تلویزیون دولتی چین با همتای ایرانی‌اش علی‌ عسگری دیدار کرد و خواستار گسترش روابط متقابل شد.

به نظر می‌رسد اخبار دیدارهای مشابه این‌ها هر روز در صدر رسانه‌های خبری ایرانی وجود دارد. سؤال مهم اما این است که آیا اقدامات چین برای به دست آوردن تصور ایرانی‌ها در مورد خود و ساخت یک تصویر مثبت از خودشان به عنوان یک قدرت نوظهور با توجه به مناسبات روبه افزایش اقتصادی و ژئوپلیتیک با ایران مؤثر و مناسب بوده است با خیر.

دیپلماسی عمومی چین 4 محور دارد: مؤسسه کنفوسیوس، تبادلات دانشگاهی، رسانه‌های بین‌المللی وابسته به دولت و گردشگری. مؤسسه‌ی کنفوسیوس با پیروی از مدل مؤسسه‌ی گوته‌ی آلمان و آلیانس فرانسیز فرانسه، مؤسسه‌ای غیرانتفاعی وابسته به دولت چین است که وظیفه‌اش ترویج زبان و فرهنگ چینی است. این مؤسسه اصلی‌ترین قسمت دیپلماسی عمومی چین محسوب می‌شود با حدود 500 مرکز در سرتاسر جهان که 135 تای آن‌ها در کشورهای مسیر جاده‌ی ابریشم قرار دارند. با این حال ایران فقط میزبان یکی از این مراکز است در مقایسه با 4 مرکز در پاکستان، 4 مرکز در ترکیه و 17 مرکز در فرانسه.

از 489 هزار دانشجویی خارجی که سال گذشته در چین تحصیل می‌کردند 317 هزار نفرشان از کشورهای جاده‌ی ابریشم بودند؛ هرچند تنها 1400 دانشجوی ایرانی در چین تحصیل می‌کنند. تعداد دقیق دانشجویان چینی محصل در ایران اعلام نشده اما با توجه به اینکه 90 درصد از 52 هزار دانشجوی خارجی که در ایران تحصیل می‌کنند در حال حاضر از افغانستان (41 درصد)، سوریه (20 درصد)، آسیای مرکزی (21 درصد) و هند و پاکستان (8 درصد) هستند، تعداد دانشجویان چینی نباید زیاد باشد.

علاوه بر این در بخش گردشگری که ارتباط فرهنگی فرد به فرد را ممکن می‌کند، تبادلات ایران و چین خیلی زیاد نیست. در سال 2017 صد بیست هزار ایرانی از چین دیدن کردند در حالی که 95 هزار چینی از ایران دیدن کردند. با توجه به عدد کلی توریست‌های خارجی چینی که 129 میلیون نفر است سهم ایران از آن اندک است یعنی چیزی در حد 0.07 درصد.

در بخش رسانه‌ای هم می‌توان مقایسه‌ای انجام داد. باوجود اینکه بخش فارسی رادیو بین‌الملل چین از سال 1957 آغاز به کار کرده است، رسانه‌ی تأثیرگذاری در منطقه محسوب نمی‌شود. نسخه‌‌ی فارسی سایت China.com هم فعال است که عمدتاً متعلق به گروه رسانه‌ای جهانی دولتی چین است و عمدتاً دیدگاه‌های دولت چین در موضوعات روز و اخبار مربوط به پیشرفت‌های فناوری و تجاری چین را منتشر می‌کند. شاید موفق‌ترین رسانه‌ی چینی فارسی‌زبان صفحه فیس‌بوک فارسی CRI باشد که 440 هزار لایک گرفته است. اما این در مقایسه با 4.5 میلیون لایک بی‌بی‌سی فارسی و 2.5 میلیون لایک VOA فارسی چیز زیادی نیست. وقتی میزان تعامل با مخاطبان پای پست‌ها را در نظر بگیریم نتیجه با رسانه‌های فارسی زبان غربی قابل مقایسه نیست.

بنابراین برخلاف آنچه که ممکن است از گزارش‌های فراوان تبادلات بین دو کشور منتشر می‌شود، ابزارهای دیپلماسی عمومی چین تاکنون از ترسیم تصویری به اصطلاح از مدل چینی در افکار عمومی ایرانیان ناتوان بوده‌اند، روشنفکران ایرانی که به کنار. در عوض تصویری که در ذهن ایرانی‌ها از چینی‌ها نقش بسته کشوری با سرمایه‌داری دیکتاتوری است که هدف اصلی‌اش در روابط بین‌المللی منافع تجاری کوتاه‌مدت است. حتی یک نگاه اجمالی به گزارشی که توسط روزنامه‌نگاران ایرانی که در تور چین که توسط انجمن همه‌ی روزنامه‌نگاران چین در سال 2018 برگزار شده بود شرکت کرده‌اند نشان دهنده‌ی همین تصویر منفی است. اگرچه این گزارش به پیشرفت‌های سریع و فوق‌العاده‌ی چین اذعان می‌کند، عمده‌ی توجهش اما بر رویکرد فرصت‌طلبانه‌ی چین در روابط خارجی و سیاست اقتدارگرایانه‌ی داخلی آن است. مثلاً یک روزنامه‌نگار به ارجاع به تلاش‌های چین برای جذب گردشگر می‌نویسد «مقامات چینی هر کاری می‌کنند تا پول درآورند و گردشگری را گسترش دهند». یک گزارشگر ایرانی دیگر به مسئله‌ی نظارت شدید بر اینترنت در داخل چین حتی در مقایسه با ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد «اینستاگرام، تلگرام، واتس‌آپ و گوگل در چین فیلتر هستند.»

دیپلماسی عمومی چین بر ارائه‌ی تصویر چین به عنوان کشوری بی‌خطر و ضرر در حیطه‌ی بین‌المللی متمرکز است: کشوری که از نظر اقتصادی قدرتمند است، از نظر فن‌آوری پیشرفته است و مقصد فوق‌العاده‌ای برای گردشگران است- اما نسبت به مسائل داخلی و ارزش‌های فرهنگی سایر ملل خنثی و بی‌طرف است. این درست در تضاد با کشورهای غربی‌ای است که سابقه‌ای طولانی در استعمارگری و جنگ‌افروزی در دیگر کشورها دارند به‌ویژه در خاورمیانه. یوئی هانجینگ یکی از پژوهشگران شناخته شده در مرکز مطالعات ایران در دانشگاه جنوب غربی چانگکینگ به المانیتور در این باره می‌گوید: «چین چندان به مسائل سیاسی کشورهای خاورمیانه توجهی ندارد در مقایسه با مسائل توسعه‌ای به ویژه روابط اقتصادی با آن‌ها.» شاید این رویکرد محتاطانه و غیرسیاسی منتج به تصویری فاقد الهام‌بخشی، آینده‌نگری و عناصر امیدبخش در مخاطبانش شده است.

دیپلماسی عمومی چین همچنین در فراروی از خطوط جناحی سیاسی داخلی در ایران نیز نامناسب بوده است. در غیاب مدیریت مؤثر تصویر دولتی از چین از خودش، محافظه‌کاران ایرانی از مدل چینی برای توجیه رویکرد اقتدارگرایانه‌ی خود در حکمرانی و محدودیت‌هایی که برای آزادی فردی و اینترنت ایجاد می‌کنند، سوءاستفاده می‌کنند. در حالی که آن‌ها به منافعی که مدل چینی داشته اشاره نمی‌کنند از جمله افزایش رفاه و رشد. البته رسانه‌های محافظه‌کار ایرانی دیگر جنبه‌های مدل چینی را هم برجسته نمی‌کنندـ از جمله سطح رفاه و استانداردهای زندگی در چین و همچنین مبارزه‌ی طولانی چین علیه فساد و دموکراسی از پایین و شایسته‌سالاری در بالا و تجربه‌گری بین این دو سطح. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان ایرانی در کمبودها و نقاط ضعف مدل چینی مبالغه می‌کنند و بیشتر بر نحوه‌ی رفتار چینی‌ها با جمعیت مسلمان ایغور تأکید می‌کنند. هم چنین بر محدودیت‌های شبکه‌های اجتماعی و اینترنت و دیگر چیزها در این کشور. بر این اساس، تصویر چین در ایران بین دعواهای جناحی به محل نزاع تبدیل شده است و هر جناح سعی کرده آن را در جهت اهداف خود تحریف کند.

اخیراً از افزایش قدرت چین در خاورمیانه زیاد صحبت می‌شود. بااین‌حال جای این سؤال وجود دارد که این افزایش قدرت در صورتی که چین نتواند تصویرش را در افکار عمومی و روشنفکران منطقه بهبود دهد چقدر پایدار خواهد بود و اینکه آیا موفق خواهد شد به جای اینکه صرفاً جایگزین آمریکا به عنوان ابرقدرت جهان شود، خودش را به‌عنوان یک قدرت مشروع جهانی بقبولاند.

منبع

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان