سرویس ورزش مشرق- دوران ریاست محمدرضا داورزنی که در والیبال تمام شد تا راهی ساختمان خیابان سئول شود، بسیاری از دلسوزان این ورزش فریاد برآوردند که میراث مدیریت این سالها، بازیکن سالاری و روابط پشت پرده ای است که اگر پرده برافتاد، باورکردنی نیست. البته، در همان دوران نیز عیان بود که این فدراسیون، چونان خانه ای روی شن و ماسه است که به زودی فرو خواهد ریخت؛ اما کمتر کسی حدس می زد که اوضاع اینقدر خراب باشد. این روزها، شاهد اتفاقاتی هستیم که نشان می دهد چه بر والیبال ایران رفته!
امیر خوش خبر (فقط اسمش حکایت از خوشی دارد و مرور کارنامه، اسمی دیگر را به ما نشان می دهد!) از سرپرستی تیم ملی می رود و سر حلقه رندان این فرقه، موی آشفته می کند و گریبان را می درد که وامصیبتا! ببینید چه رفت و چه شد. اما راز این رفتارها چیست؟ مگر یک سرپرست چه نقشی برای این فرقه داشته که چنین فریاد برمی آورند و سرحلقه، خود را به زمین و زمان می دوزد؟ تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل ...
بازیکن سالاری دامنه دار، بی برنامگی راهبردی در فدراسیون، ابهامات فراوان در قراردادها و هزینه کردها، نابودی تدریجی ساختاری که یزدانی خرم در این ورزش ایجاد کرده و نتیجه داده بود، ورود آقازاده ها و تاثیرگذاری بر فرآیندها و تصمیم ها و ...، مواردی بود که آن روزها از آنها بسیار گفته می شد؛ اما گذر زمان نشان داد اوضاع بسیار اسف برانگیزتر از آن چیزی بوده که تصور می شد. موریانه، این درخت تنومند را که محصول تلاش شبانه روزی و بی وقفه یزدانی خرم (رئیس پیشین این فدراسیون که بنیانگذار و معمار توسعه کنونی است) بود، خورده و داورزنی و تیمش چنان کرده بودند که همه چیز بر باد رفته. اما در حوزه بازیکن سالاری که محور بحث ماست، زنگ خطر در ریو به صدا درآمد؛ اما مسئولان ورزش خواب بودند و شاید هستند؛ البته که یکی از این همین مسئولان کنونی، مسبب اصلی امروز تاسف برانگیز والیبال است!
* ریو، تجلی مدیریت ساه سلطان حسینی در ورزش!
آن روزها هنوز داورزنی در والیبال بود که افتضاح مراسم رژه در افتتاحیه المپیک 2016 ریو روی داد. شماری از بازیکنان تیم ملی که سرکردگی این فرقه نیز با سعید معروف (همان بازیکنی که این روزها علم گستاخی و بی ادبی را با افتخار در دست گرفته) بود، در این مراسم شرکت نکردند و هنوز چند ساعتی نگذشته بود که تصاویر نامتعارف این گروه در شبکه های مجازی منتشر شد. البته، چرایی انتشار چنین تصاویری در شبکه های اجتماعی را عاقلان و اگاهان بهتر می دانند! تاسف برانگیز این است که در آستانه چنین رویداد مهمی، "معروف"های والیبال در چه اندیشه و خیالی بودند و مدیریت فدراسیون نیز چونان شاه سلطان حسین، بر اریکه قدرت تکیه زده و دل خوش به چنین سربازانی!
در این زمینه بیشتر بخوانید:
در آن روز، فدراسیونی که باید مقتدرانه و باصلابت، با این بی نظمی و بی تعصبی برخورد جدی و محکمی می کرد، نظاره گر این تئاتر بود که تنها دغدغه ای که در آن دیده نشد، لباس ملی و پرچم کشوری است که میلیاردها تومان برای این گروه هدر داده است (لفظ مناسب دیگری برای این هزینه ها که برای این فرقه شد، نمی یابیم.) در حقیقت، فدراسیون با مدیریتی منفعل و غیرقابل توجیه در قبال این هدر رفت بیت المال و منافع کشور، زمینه ساز این وضعیت بود که در آن روز، اندکی پرده تکان خورد تا ببینیم که در ورای آن، چه تصاویری دردناک و حزن انگیزی وجود دارد. امروز دوباره پرده کمی کنار رفته که چنین بوی مشمئز کننده ای به مشام رسیده و باید ترسید از روزی که ناگفته ها بر زبان آید که چه رفته و چه ها نشده.
* نحله "معروف"های والیبال را باید ریشه کن کرد
گذشت تا این روزها که ریاست فدراسیون والیبال تغییر کرده و اخبار دلالت بر آن دارد که سفره عشق و حال دوستان برچیده شده است. در این بین، امیر خوش خبر (فقط اسم حکایت از خوشی دارد و مرور کارنامه، اسمی دیگر را به ما نشان می دهد!) از سرپرستی تیم ملی می رود و سر حلقه رندان این فرقه، موی آشفته می کند و خود را می درد که وامصیبتا! ببینید چه رفت و چه شد. اما راز این رفتارها چیست؟ مگر یک سرپرست چه نقشی برای این فرقه داشته که چنین فریاد برمی آورند و سرحلقه، خود را به زمین و زمان می دوزد؟ آری! تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل که فدراسیون والیبال و مدیرش که این روزها بر کسوت معاون وزیر تکیه زده، چه سرویس ها داده و نداده اند که این فریادها را امروز می شنویم. این خوش خبر چه ها نکرده که رئیس فرقه اینگونه نقاب کنار زده و خودنمایی می کند!
اینکه فدراسیون والیبال در شرایط کنونی بر چه سبیلی می رود و کارنامه اش را چگونه باید بررسی کرد، موضوع این نوشتار نیست و باید کارشناسان صادق و امین که دست نیز در سفره نداشته اند، به نقد آن بپردازند؛ اما قصه این داد و بیدادها، ریشه در بازیکن سالاری مدیریت سابق دارد. اکنون که پرده را نسیمی به اندکی کنار زده، اینگونه فرقه و سرسلسله برآشفته شده اند؛ اما سوال این است که در فدراسیون چه خبر بوده که آنها را تاب یک تغییر ساده و دم دستی هم نیست؟ این سوال، راهگشای آنهایی است که می خواهند نوری به سال های گذشته بتابانند و بدانند بر این فدراسیون چه رفته. شاید در آینده، این پرده ها بیشتر کنار رود و ... تا به وقتش!
*امیر رضاخانی