سال 1651 است؛ کتابی سروصدای بسیاری به راه انداخته به طوری که یاد آن «هیولا» را در یاد همه دوباره زنده کرده است. اینجا در میانه قرن هفدهم، بسیاری از محفلها صحبت «لویاتان» را پیش میکشند. نامی که پیشتر منظور از هیولای بیشاخ و دمی را حمل میکرد که بر بستر دریا زندگی میکرده، اما از این پس لویاتان قرار است، نشانهای از آغازگری تجدد در اندیشه سیاسی اروپا باشد. چراکه میخواهد به مردم بفهماند؛ این مردم هستند که سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را اگر بر مبنای رفتار عقلایی انتخاب کنند، اعتلا نصیب جامعه آنها خواهد شد.
روحانیت کاتولیک و هابز
صحبتهایی که باعث میشد حاملان افکار سنتی به جا مانده از قرون وسطا و به ویژه روحانیون کاتولیک، سر ناسازگاری عجیبی با این کتاب و نویسندهاش «توماس هابز» بگذارند و او را به دلیل نگاشتن تفکرات ارتدادی در آن زمان، از محل زندگیاش طرد کنند. کتابی که نویسنده اش کشیشزاده بود و فارغالتحصیل دانشگاه آکسفورد. با این همه هابز با انتشار لویاتان، محل زندگیاش، فرانسه، را بنا بر فشارها ترک کرد و به انگلستان، زادگاه کودکیاش بازگشت.
لویاتان؛ نخستین آموزگار سیاسی مدرن
«لویاتان» نخستین و مهمترین کتاب توماس هابز است که در 4 بخش با عنوانهای «انسان- دولت- دولت یعنی و قلمرو ظلمات» نگاشته شده و شرح مهمی است بر روابط مردم با یکدیگر و رابطه مردم با دولت؛ آن هم در قرن هفدهم که آغازین سده در عصر نوزایش است. کتابی که حاوی مهمترین و اصلیترین تفکرات این متفکر و فیلسوف سیاسی انگلیسی است.
هابز برای نخستین بار در این کتاب به مفهوم «حق طبیعی» انسان میپردازد و آن را نقطه مقابل قانون طبیعی عنوان میکند و راه احقاق حق طبیعی انسان را در ایجاد «جامعه مدنی» از یک سو و «دولت» از سویی دیگر ملزوم میشمارد. همچنین این فیلسوف انگلیسی با مطرح کردن مساله جدیدی به نام «قرارداد اجتماعی» در لویاتان تحول بزرگی در نوع روابط اجتماعی ایجاد میکند. چراکه به نظر او انسانها با تکیه بر توافق میتوانند بر اصول مورد توافق خود مشروعیت ببخشند. در این رابطه و در تشریح قراردادهای اجتماعی چنین توضیح میدهد؛ این قرارداد بر اثر ترس انسان است که به وجود میآید، زیرا او با استنباط از وضعیت طبیعی انسان که زندگیاش همراه با خشونت همیشگی بوده و بنابر خویشتنخواهی بیحد و مرز خود، چون میل بسیار به جلال و شکوه، موجب میشود تا انسانها همواره در حال جنگ و ستیز باشند. همچنین از جایی که انسانها اعتمادی به هم ندارند، بر شدت این ستیزها و دعواها، دامن میزند.
وضعیت طبیعی؛ جنگ همه علیه هم
با این حال هابز معتقد است وضعیتی را میتوان طبیعی گفت که در آن هیچ قدرت، حاکم و هیچ قاعده و قانونی حکمفرما نیست. بلکه هرکسی به هر چیزی محق است. اما در چنین وضعیتی ترسی دائم که ناشی از ناامنی بوده حکمفرما میشود و خطر مرگ و خشونت همه افراد یک جامعه را تهدید میکند و دلیلی میشود تا آرامش از زندگی اجتماعی رخت بربندد. به همین دلیل
هابز، وضعیت طبیعی را «جنگ همه علیه هم» میداند تا جایی که او برای چنین شرایطی از جمله بحث برانگیز «انسان؛ گرگ انسان است» استفاده میکند؛ جملهای که گویا از نمایشنامه آسیناریا نوشته پلوتوس، نمایشنامهنویس و نویسنده روم باستان استفاده شده است.
این فیلسوف در کتاب لویاتان در تشریح مساله گفته شده، انسان را موجودی خویشتنخواه معرفی میکند که با روش نومینالیستی به تشریح خواستها و مبارزات بشر برای رسیدن به این خواستهها میپردازد. برای مثال ممکن است انسان برای رسیدن به خواستهای از حدود خود خارج شده و دست به قتل و سرقت اموال مقتول بزند. همین مثال ترسی در نهاد بشر ایجاد میکند و از جایی که علاوه بر بعد جاهطلبی، انسان دارای بعد مصلحتطلبی نیز هست به دنبال کنترل همگانی مردم برای این خواستههای بیحد و مرز جلوگیری کند.
قراردادهای اجتماعی؛ تنها راه چاره
از این رو هابز تنها راه چاره برای کنترل اجتماعی را در گروی قراردادهای اجتماعی میجوید تا در پس آن با به وجود آمدن جامعه مدنی، سطح ستیزها تقلیل پیدا کند. از سویی دیگر با این قراردادهای اجتماعی دولتی قدرتمند را تشکیل داد که خواستههای خارج از حدود مردم را با الزاماتی کنترل کند. در این رابطه حق اولیه و نخستین خواسته مردم از دولت را «صیانت نفس» یا به قول امروزی که آن را امنیت مینامیم، معرفی میکند. به عبارتی دیگر بشر برای رسیدن به امنیت و آرامش باید دولتی قدرتمند به وجود آید تا وضع طبیعی بشر را به سمت وضع مدنی سوق دهد و این دولت بنابر یک قرارداد اجتماعی به وجود میآید. قراردادی که از ظن او در واقع اساسنامه تشکیل یک جامعه سیاسی است یا به بیانی بهتر قرارداد اجتماعی حالتی است که در آن انسانهای موجود در وضع طبیعی برای بیرون آمدن از جنگ و دعوا با یکدیگر میثاقی را با هم میبندند که موجب ایجاد دولت و جامعه مدنی میشود.
تأویلِ تأویلها؛ انسان، گرگ انسان
در رابطه با مسالهای که هابز تحت عنوان خویشتنخواهی و جنگ مدام انسانها در وضع طبیعی برای رسیدن به خواستههای بیحد و مرز خود بیان کرد، «جورج کلوسکو» نویسنده کتاب «تاریخ فلسفه سیاسی»، در خصوص این بحث هابز یعنی ستیز و جنگ همیشگی انسانها در وضع طبیعی؛ مینویسد: «هابز معتقد است انسانها موجوداتی ستیزنده هستند که میل و اشتهایشان، آنها را به ستیز میکشاند؛ لذا زندگی جنبش و حرکت است. شادکامی در ارضای امیال و اشتهاست. اما این چیزی نیست که یک بار اتفاق بیفتد. امیال و اشتهاهای ما دچار وقفه نمیشوند؛ به محض اینکه ارضا شدند، دوباره سر بر میآورند و ارضای مجددی را طلب میکنند.» (تاریخ فلسفه سیاسی، جلد سوم، ترجمه خشایار دیهیمی، ص. 104)
در بخش دیگری از همین کتاب کلوسکو ادامه میدهد: «هابز معتقد است که وسایل ضروری برای ارضای امیال کمیاب هستند و بنابراین رقابتی برای کسب این وسایل وجود دارد. بنابراین، شخص نه تنها باید نگران تامین این وسایل باشد، بلکه باید نگران حفظ آنها از دستبرد دیگران هم باشد که نیازمند قدرت است. قدرت همیشه نسبی است. اگر رقابتی برای کسب یک خیر معین درگیرد، شخص فقط زمانی قادر به تامین آن است که قدرت بیشتری از اشخاص دیگر طالب آن خیز معین داشته باشد... تحت این شرایط، کشمکش تمام عیار میان افراد ناگزیر است، جنگ همه علیه همه.»
برای همین است که توماس هابز راه رهایی از آشوب را در به وجود آمدن قرارداد اجتماعی و در پس آن، «دولت مقدر» میداند. شاید دلیل نامگذاری کتاب نیز همین باشد. چرا که لویاتان در اسطورهشناسی اروپایی به هیولایی اطلاق میشود که سر از دریا برمیآورد و خود موجب ترس است و با همین ایجاد رعب سلطه دریا دست اوست.
از این رو شاید تلفیق این ترس و سلطه مطلق، ترکیب مناسبی برای عنوان کتابی باشد که همخوانی مناسبی با محتویات آن و توصیفات هیولایی به نام لویاتان باشد. گرچه تفکرات هابز را باید با زمان و شرایط اجتماعی زمان خود مورد پیشداوری قرار داد، گرچه امروزه با شکل گرفتن جامعه مدنی ایجاد و شکلگیری دولت اقتدارگرا یک جلوه مطرود دارد.
هابز؛ آغازگر تعقل در سیاست با لویاتان
مهمترین تأثیری که «توماس هابز» با انتشار لویاتان برجای گذاشت، تعقل در سیاست به جای پذیرش بیچون و چرای امور سیاسی بود. او با نگاشتن «لویاتان»، پایهای شد برای اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی بزرگی، چون لاک و روسو. از این رو «توماس هابز» را باید یکی از بنیانگذاران فلسفه جدید معرفی کرد. کسی که با انتشار نگاه ویژه خود، سرچشمهای را به راه انداخت تا اندیشمندان سیاسی بزرگی در قرنهای بعد با استفاده از این چشمه فکری، جریانهای سیاسی و مکاتب فکری بزرگی را به وجود آوردند، تا جایی که اندیشه لیبرالیسم را بر ستونهای فکری هابز پایهگذاری شد. در این خصوص حسین بشیریه که مترجم لویاتان به فارسی است، در کتاب «لیبرالیسم و محافظهکاری» مینویسد: «از نظر فلسفه سیاسی میتوان استدلال کرد که اندیشه اصلی لیبرالیسم در زمینه تفکیک حدود جامعه و دولت از فلسفه توماس هابز به وجود آمده است. با وجود مطلقگرایی نظریه هابز، ریشه اولیه شناسایی حوزهای جدا از حوزه دولت در حکم قدرت عمومی یا انسان مصنوعی را باید در آن جست. در این حوزه جدا از دولت همه افراد با هم برابرند و هر کس در جهت تامین منافع شخصی خود تلاش میکند و نفعجویی اساسیترین انگیزه عمل است.»
دولت؛ ساخته دست بشر
از طرفی دیگر هابز را باید به عنوان نخستین فیلسوف زمانه خود دانست که در سپهر تاریخ سیاسی اروپا تلاش کرد که پس از قرون وسطا، علل وجودی جامعه سیاسی را بر مبنای عقل تبیین کند تا دیدگاه ماورا طبیعی و خرافی در سیاست را از ذهن مردم دور بریزد. چرا که از نگاه او چرایی و چونی تشکیل دولت و روابط آن با مردم تنها در عقل جستوجو میشد.
از این رو هابز بهترین روش در نگاشتن لویاتان را برای بیان نظام سیاسی، رفتار ریاضیاتی میدانست، چون هم دقیق است و هم با عقل و منطق جور میآید. همچنین در بیان تحلیلهای خود از روش استنتاجی بهره میبرد و جامعه سامان یافته با پیش فرض وجود دولت و جامعه مدنی را به عنوان یک کل تبیین کرده و به سمت جزء جزء گروههای اجتماعی پیش میرود و در ادامه نیز از روابط گروههای اجتماعی به رفتار فرد فرد افراد در جامعه میرسد.
به همین دلیل میتوان گفت که هابز سامان سیاسی و روابط دولت و مردم را به مثال یک ماشین تجزیه و تحلیل میکند؛ نگرشی که نشانگر میزان اتکای این فیلسوف انگلیسی به عقل و تبیین عقلی است.
در این ارتباط هابز دولت را به عنوان ساخته دست بشر میداند که نشأت گرفته از خواستها و نیازهای اوست. بنابراین دولت نه پدیده است ماورایی که الگوی خاصی از ماورا طبیعه برایش تکلیف شده و نه وظیفهای از سوی ماورا طبیعه دارد. بلکه دولت حاصل وفاق، رضایت و قرارداد اجتماعی جامعه است. موضوعی که بزرگترین تأثیر لویاتان بود و هابز با بیان چرایی و چونی جامعه سیاسی، به آنها پاسخ میدهد.
هابز؛ چرا و چه حکومتی؟
لویاتان و نظریات بحث برانگیز آن در حالی مطرح شد که در اروپای قرن هفدهمی، نوعا حکومت-های پادشاهی مطلقه حاکمیت داشتند. با اینکه توماس هابز، شخصا سلطنتطلب بود، اما بیان نظریات او در لویاتان، موجب تأویلهای بسیار ارزشمندی برای آیندگان شد. زیرا او درصدد آن بود تا به مردمان و آیندگان بفهماند که خودشان انتخاب میکنند؛ چه حکومتی بر آنها حاکمیت داشته باشد. هابز بر این باور بود که قراردادهای اجتماعی بسته به کارایی حکومت در حفظ امنیت، تامین صلح و آرامش در جامعه، مردم نوع حکومت را انتخاب میکنند. همچنین با مطلق بودن حاکمیت مخالفت صریح داشت و آنچه آن را مطلق میدانست اصل وجود حکومت بود.
لویاتان و نقدها
لویاتان برای نخستین بار با ترجمه حسین بشریه توسط انتشارات نی در ایران منتشر شد. ترجمهای که توانست در بیستمین دوره کتاب سال، مورد تقدیر قرار بگیرد. از این رو مرجع نقدها از لویاتان نیز همین ترجمه میتواند باشد.
اصلیترین نقدی که میتوان بر محتوای مهمترین کتاب هابز داشت، این است که اندیشههای مطرح شده در لویاتان میتواند موجب ایجاد حکومتهای اقتدارگرا شود و برای حکومتهای اقتدارگرای موجود و رفتارهای آنها، توجیهی محسوب شود؛ مسالهای که نشان از تفکر مطلقگرایی هابز دارد.
از طرفی در خصوص مساله قرارداد اجتماعی چنین برمیآید که از دید هابز مردم برای کنترل کردن خود، تنها راهشان تسلیم شدن در برابر یک قوه قاهره است. قدرتی که صد البته از درون خود مردم به وجود میآید. موضوعی که بازهم ناشی از تفکر مطلق گرایی در اندیشه هابز است و در خصوص قراردادهای اجتماعی این مساله منجر به سلب آزادیها و استقلال مردم خواهد شد. همچنین باید مراقب بود که این قراردادها نباید به حوزه خصوصی مردم وارد شود؛ بلکه تنها در رابطه با روابط اجتماعی آنها باید باشد. مسالهای که هابز اشارهای در این مورد نداشته است.