ماهان شبکه ایرانیان

ما هزار سمن داریم...

«نمی‌شود در دریافت هزینه از جامعه گفت، همه مردم جهان هزینه زندگی خود را می‌پردازند اما به وقتی نوبت به خودمان می‌رسد مثل مسئولان جهان تصمیم نمی‌گیریم. اجازه بدهید وقتی تصمیمات شما جهانی شد، آنگاه ما هم هزینه‌های شهر را مثل دیگر مردم جهان پرداخت می‌کنیم.»

ما هزار سمن داریم...

به گزارش ایسنا، مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: «محمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران می‌گوید: «باید کسی که در تهران زندگی می‌کند هزینه‌های زندگی در تهران را بپردازد. من فکر می‌کنم بر اساس آن چه در دنیا مرسوم است، قیمت واقعی بلیت مترو در تهران در حدود 10 هزار تومان تمام می‌شود.»

میرلوحی راست می‌گوید در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، مردمی که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند، هزینه زندگی را پرداخت می‌کنند اما آقای عضو شورای شهر فراموش کرده است که آن مردم با تورم هر روزه، با حقوق کم و هزار درد و بلای دیگر روبه‌رو نیستند.

این عضو شورای شهر فراموش کرده است که چه کسانی در شهر تهران از مترو استفاده می‌کنند. آنهایی که مترو سوار می‌شوند چاره دیگری جز استفاده از مترو ندارند. آنها هم اگر پول داشتند، ماشین‌های چند صد میلیونی سوار می‌شدند.

شاید شما ندانید اما همین هزار تومان‌های روزانه هم برای بخشی از مردم سخت است؛ چه برسد به 10 هزار تومان!

مترو را برای چه ساختیم؟ کمک به حل ترافیک شهری و کاهش آلودگی هوا. خوب، وقتی هزینه آن 10 برابر حالت عادی شود، همان مردمی که با مترو می‌آمدند، ترجیح می‌دهند تاکسی سوار شوند و فشار مترو را تحمل نکنند.

از مسؤلان محترم کشور درخواست می‌کنیم، تا وقتی شرایط کشور عادی نشده است، لطفا با سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود، دغدغه‌ای به دغدغه‌های مردم اضافه نکنند. لطفا از گرانی بنزین و مترو حرف نزنند. مردم به اندازه کافی در این روزها با مشکلات ریز و درشت سرکار دارند و قول معروف «آن قدر سمن هست که یاسمن گُمه».

وقتی تمام امکانات و اشتغال را در تهران خلاصه و مردم شهرهای مختلف کشور را مجبور به مهاجرت کردیم، چگونه انتظار داریم، آنها هزینه شهر را هم بپردازند. واقعا اگر در شهرهای کوچک و روستاها، کار و امکانات مناسب وجود داشت آیا مردم صابون مهاجرت را به تن خود می‌مالیدند و از دیار خود دل می‌کندند و راهی شهر بی در و پیکری مثل تهران می‌شدند؟ سری به شهرهای کوچک کشور بزنید و ببیند که بیکاری بیداد می‌کند و جوان بیچاره راهی جز مهاجرت و رسیدن به شهرهای بزرگ و برای پیدا کردن شغل ندارد. خیلی از مردمی که در تهران زندگی می‌کنند، دوست دارند از این شهر دل بکنند و به زادگاه خود برگردند اما نمی‌توانند چون در آنجا نه شغلی هست و نه آینده‌ای. تمرکز گرایی را از تهران بزدایید و همه امکانات را در کل کشور پراکنده کنید و بعد به دنبال گرفتن هزینه زندگی مردم در پایتخت ایران باشید.

هر وقت توانستید این کارها را انجام دهید، آنگاه به فکر دریافت هزینه باشید. نمی‌شود در دریافت هزینه از جامعه گفت، همه مردم جهان هزینه زندگی خود را می‌پردازند اما به وقتی نوبت به خودمان می‌رسد مثل مسئولان جهان تصمیم نمی‌گیریم.

اجازه بدهید وقتی تصمیمات شما جهانی شد، آنگاه ما هم هزینه‌های شهر را مثل دیگر مردم جهان پرداخت می‌کنیم. به خدا که دل ما برای شهر و کشور بیشتر از شما می‌سوزد.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان