همه جور بساطگستری در پایتخت دیدهایم، اما بازار دستفروشی که در پایانه خاوران برپا میشود، جور دیگری است. اینجا فروشندههای خاص، اجناس خاص میفروشند.
به گزارش به نقل از همشهری ،در بساطشان همه جور جنسی پیدا میشود. از لباسهای مردانه و کفش کودکانه گرفته تا شارژر تلفن همراه و چراغ خواب. شاید اینگونه جنسها در دیگر بازارهای شهر تهران هم دیده شود و دلیلی بر لاکچری بودنشان نیست. ولی آنچه جنسهای بازار دستفروشی پایانه خاوران را خاص کرده نه گرانقیمت بودنشان است و نه کمیابیشان، بلکه نوع عرضه اجناس است که این بازار را ویژه کرده است. اغلب جنسها معیوبند و نتیجه شبگردی معتادان متجاهر و کارتنخواب در محلهها. جماعت رانده شده از همه، جنسهای دستدوم را در این بازار میفروشند تا هزینه موادشان را تأمین کنند.
موضوع تلختر این است که پایانه خاوران تبدیل به پاتوقی برای حضور معتادان شده و به راحتی و بیهیچ دغدغهای اقدام به مصرف موادمخدر میکنند. حضور این افراد و بساطگستریشان به غیر از نازیباییهای بصری، میتواند عامل گمراهکنندهای برای نوجوانان و جوانان باشد. از اینرو به درخواست اهالی محله ابوذر سری به پایانه میزنیم تا از نزدیک مشکلات آن را برای شما روایت کنیم.
ساعت 10 صبح را نشان میدهد. تعداد زیادی اتوبوس در توقفگاه اتوبوسها قطار شده و منتظر مسافرند. اتوبوسهای آماده حرکت روشن هستند و به همین دلیل دود غلیظی در هوا منتشر شده است. به سختی میتوان نفس کشید. تا چشم کار میکند اتوبوس دیده میشود ولی چون پایانه فضای وسیعی دارد، این تعداد وسیله نقلیه عمومی خیلی به چشم نمیآید. میانه پایانه، جایی که اتوبوسهای تندرو مسیر علم و صنعتـ خاوران پشت سر هم ایستادهاند، بوفه بزرگی قرار دارد. پشت شیشهاش لیستی از مواد خوراکی قابل عرضه نصب شده است. شیرکاکائو داغ، نسکافه، چای و.... . پایین پیشخوان، چند نفری نشسته و سر در گریبان هم فرو بردهاند. ظاهراً سرشان به کار خودشان گرم است. اما اگر بیشتر دقت کنید میبینید در گردهمایی دوستانهشان موادمخدر هم مصرف میکنند.
معتادان گله به گله در این پایانه حضور دارند و خیلیشان فارغ از نگاه متعجب رهگذرها و مسافرها مشغول مصرف مواد مخدر هستند. هنوز خبری از بساطگسترها نیست. از مرد بلیتفروش سراغشان را میگیرم. میگوید: «نزدیکیهای ظهر میآیند.» میپرسم: «امروز هم میآیند؟» پاسخ میدهد: «بله. کار هر روزشان است. برای کسب درآمد ناگزیرند که بیایند. هر جنس دست دومی بخواهید با کمترین قیمت اینجا پیدا میشود.»
کاپشن 20 هزار تومان
نیم ساعت بعد یکییکی سروکله معتادان بساطگستر پیدا میشود؛ گونی به دوش و ساک به دست. هرکسی در پاتوقش در فضای مسطحی که روبهروی غرفههای کارآفرینی است بساط میکند. پیرمرد ژولیدهای خیلی خونسرد پارچه قرمز رنگی را روی زمین میاندازد و بعد از داخل ساکش تعدادی کاپشن بیرون میآورد و یکی یکی روی پارچه میگذارد. مرد جوانی از او قیمت میپرسد و او همانطور که سیگاری بر گوشه لب دارد، میگوید: «20 هزار تومان، داخلش پشم شیشه است. قطب هم بروی سردت نمیشود.» مرد جوان کاپشن را میگیرد و ورانداز میکند و دست آخر با هزار تومان تخفیف آن را میخرد. چند قدم آن طرفتر دستفروش دیگری شلوار مردانه و تعدادی کفش در بساط خود دارد. با صدای خشدار بازارگرمی میکند. ظاهر مندرس کفشها بهویژه کفشهای بچگانه نشان میدهد دست دوم هستند.
مشتریهای خاص، فروشندههای خاص
مشتریهای این بازار مثل فروشندههایش خاص هستند. همه جور آدمی در اینجا دیده میشود. شاید اغلب به دلیل تنگدستی به خرید چنین اجناسی رو آوردهاند اما در بینشان کم نیستند کسانی که خرید اجناس ارزان را زرنگی میدانند. نگاهم به بانوی جوانی که دست دختر خردسالش را در دست دارد خیره میماند. زن نگاهی به کفشها میاندازد. شاید برای اینکه اگر کفشی اندازه پای دخترک بود برای او بخرد. همین ترغیبم میکند من هم لحظهای در قالب مشتری نقش ایفا کنم. از فروشنده قیمت شلوار مردانه میپرسم. میگوید: «4هزار تومان.» بعد هم آن را روبهرویم میگیرد تا جنس شلوار را از نزدیک ببینم. رنگ آبیاش توی ذوق میزند و از خاکی که روی آن نشسته چندشم میشود به آن دست بزنم. میگویم آن را نپسندیدم و راهم را به سوی فروشنده دیگری کج میکنم.
بفرما ضبط داغ!
فروشنده بعدی میانسال است و در بساطش همه چیز پیدا میشود. از گوشواره بدلی تا کفش بچگانه و سیم رابط. جنس کفش دخترانهای که در بساط دارد، نبوک است و آن را 5هزار تومان میفروشد. قیمت کفش بالاتر از این حرفه است و با توجه به اوضاع اقتصادی جامعه هر مادری وسوسه میشود آن را برای کودکش بخرد. قیمت سهراهیها را میپرسم. سهراهی 3 شاخه را 5هزار تومان و 4 شاخه را 7هزار تومان میفروشد. مشغول چانهزنی هستم که نگاهم به پیرمرد معتادی میافتد. او در انظار به راحتی مشغول کشیدن موادمخدر است. ناگزیر راه رفته را برمیگردم و به سوی توقفگاه اتوبوسها میروم. درباره وضعیت پایانه با «احمد سلیمانی» یکی از رانندههای اتوبوس خط خاوران ـ قیامدشت صحبت میکنم. میگوید: «بیشتر جنسهایی که اینجا میبینید سرقتی هستند بهویژه کفشها که معلوم نیست شب گذشته از کدام آپارتمان دزدیده شدهاند. ما حتی جرئت نمیکنیم وقتی به مسجد میرویم کفشهایمان را بیرون بگذاریم. تا به حال چندبار کفشهای من را دزدیدهاند. اگر ساعت 5 و 6 صبح اینجا بیایید انواع لوازم خودرو هم فروخته میشود، آن هم با نازلترین قیمت. از باتری ماشین گرفته تا آچار و پیچگشتی.»
همراهی نیروی انتظامی برای جمعآوری معتادان
منطقه 15 به سبب موقعیت جغرافیایی و سطح پایین درآمد شهروندانش، بیش از دیگر مناطق با مشکلات سدمعبر و دستفروشها مواجه است. از اینرو شهرداری برای اینکه خللی در کسب درآمد مردم ایجاد نشود اقدام به برپایی روزبازار در جای جای منطقه کرده است. به گفته «سیدرضا باقری» مدیر اداره ساماندهی شهرداری منطقه15، از روز شنبه تا جمعه بهترتیب در محلههای مشیریه، خیابان خاوران، شهرک شهید بروجردی، خاورشهر و جنب فرهنگسرای خاوران و مسعودیه روزبازار دایر میشود. او میگوید: «ما بساطگستر در منطقه کم نداریم. آدمهایی که به دلیل نداشتن سرمایه کافی مجبور به این کار شدهاند. هدفشان هم کسب درآمد حلال است. با راهاندازی روزبازارها در واقع هم دستفروشها را ساماندهی کرده و هم به کاهش ترافیک در خیابانهای پر رفتوآمد شهر کمک کردهایم. اما جمع کردن بساط دستفروشی معتادان متجاهر به تنهایی از عهده شهرداری برنمیآید و کمک همگانی نیروی انتظامی و بهزیستی را میطلبد.»
او ادامه میدهد: «دلیل به نتیجه نرسیدن طرحهای این چنینی، نبود مدیریت واحد برای اداره شهر و منطقه است. هرکدام از نهادها بهصورت مستقل فعالیت میکنند و این امر باعث شده خروجی خوبی نداشته باشیم.» به باور باقری وجود کارتنخوابها و معتادها به شرایط نامساعد خانوادگی آنها برمیگردد. او معتقد است فضای متشنج برخی خانوادهها باعث گرایش برخی افراد به مصرف موادمخدر میشود. او میگوید: «خیلی از آنها توسط خانواده رانده شده و برای تأمین مواد دست به سرقت میزنند و به مالخرها میفروشند. آنها بیشتر تأسیسات شهری را سرقت میکنند؛ از دریچه فاضلاب و نردههای بزرگراه گرفته تا تابلو و سیمهای برق. اداره آسیبها آنها را جمعآوری کرده و به گرمخانه منتقل میکند. اما روزها مسئول نگهداری آنها نیست. بنابراین در خیابان رها میشوند. مدیریت شهری همه تلاش خود را برای ساماندهی ترمینال خاوران به کار گرفته اما نیروی انتظامی هم باید همراهی کند. مأموران نیروی انتظامی مرتب گشتزنی کنند. از معتادان پرسوجو کنند اجناس دست دوم و کهنه را از کجا آوردهاند؟ البته بارها این موضوع را با نیروی انتظامی در میان گذاشتهایم. ولی آنها هم برای خود توجیهی دارند. میگویند که ما معتادان را جمعآوری میکنیم و بهزیستی باید تحویل بگیرد. چون اعتیاد جرم نیست. بهزیستی هم آب پاکی را روی دست همه ریخته که به دلیل نداشتن بودجه نمیتواند پذیرای کارتنخوابها و معتادان باشد.»
دردسرهای همسایگی با پایانه خاوران
«اکبر بهمنی» دبیر شورایاری محله ابوذر، از وضع بدی که معتادان متجاهر و کارتنخوابها در محلهاش ایجاد کردهاند دلخور است و میگوید: «محله ابوذر در بین دیگر محلههای منطقه 15 بافت مسکونی متفاوتی دارد. در خیابانها و کوچههایش استاندارد شهرسازی رعایت شده و زیبایی نمای خانهها باعث شده محله هم رخ زیبایی داشته باشد. وجود فرهنگسرای خاوران هم از دیگر امتیازات محله است. اما همسایگی پایانه خاوران با ما دردسرهای زیادی را درست کرده که اغلب شهروندان به شورایاری گله میکنند.»
به گفته بهمنی، قریببه 20 سال است پایانه در محله ابوذر مستقر شده و شاید از ابتدای امر خیلی مشکلساز نبوده ولی اکنون تبدیل به معضلی شده که برای ریشهکن کردنش همت همگانی میطلبد. او ادامه میدهد: «حضور معتادان در این مکان آرامش محله را سلب کرده و دردسرهای زیادی برای اهالی درست کرده است. معتادان با گشتوگذار در محله اقدام به سرقت میکنند؛ از کفش گرفته تا گردنبند دختر بچهها. کسی که شیشه استفاده میکند تمرکز زیادی ندارد و متأسفانه دست به کارهایی میزند که گاهاً نظم و آرامش یک خانواده را بر هم میزند. اطراف ترمینال پارک وجود دارد. صبح زود از گرمخانه به اینجا میآیند و نزدیک ترمینال خاوران پیاده میشوند. در پارکها اتراق کرده و اقدام به مصرف مواد میکنند. اگر هم هزینه تهیه مواد را نداشته باشند، دست به سرقت میزنند. هیچ ارگانی مسئولیت جمعآوری و ساماندهی آنها را برعهده نمیگیرد و این ناهماهنگی فقط دودش به چشم اهالی میرود.»
امیررضا باغستانی مددکار اجتماعی:
ضرورت ساماندهی معتادان متجاهر
جمعآوری معتادان متجاهر، حکایت توپی است که رقبا در زمین هم میاندازند. بهزیستی، نیروی انتظامی و شهرداری، 3 نهادی هستند که باید این مسئولیت را عهدهدار باشند. «امیررضا باغستانی» مددکار اجتماعی منطقه که اطلاعات جامعی در اینباره دارد میگوید: «بهزیستی موظف به جمعآوری معتادان است اما معتادان چه کارتنخوابها و چه آنها که خانوادهدار هستند جرمی مرتکب نشدهاند. اما در مورد معتادان متجاهر طبق تبصره 1 قانون 16 اگر قاضی دستور قضایی برای آنها صادر کرده باشد به سبب جرمی که انجام دادهاند باید به زندان بروند ولی چون معتاد هستند ابتدای امر برای ترک به مراکز تخصصی ماده 16 معرفی میشوند. یکی از آنها مرکز اخوان است.
در آنها شبکه بهداشت مسئول غربالگری است و بعد از ارجاع به بهزیستی به آنها خدمات مددکاری ارائه میشود. برای ساماندهی معتادان مجرم، سال 85 ـ 86 آییننامهای تنظیم و البته تصویب هم رسیده است که باید شهرداری، بهزیستی و نیروی انتظامی با هم در اجرای آن همکاری کنند.» به گفته باغستانی، به صرف اینکه بهزیستی متولی است باقی نهادها انتظار دارند این نهاد معتادان مجرم را ساماندهی کند. در صورتی که شهرداری موظف به تأمین اعتبار است و باید تجهیزات لازم را فراهم کند.