آپارات حالا پربازدیدترین وبسایت ایرانی و صدمین وبسایت پربازدید جهان است؛ سایتی که در زمینه بهاشتراکگذاری و پخش آنلاین ویدیو فعال است و حالا به هشت سالگی هم نزدیک میشود. با این حال امروز وقتی یکی از کاربران توییتر به نام «هومن» خبر قرار گرفتن آپارات در رتبه صدم جهانی الکسا را منتشر کرد، انتقادات شروع شد و عدهای زیادی از کاربران، در پلتفرمی که فیلتر است، موفقیت آپارات را محصول فیلتر و تحریم دانستند.
«محمدجواد شکوری مقدم»، مدیرعامل صباایده در پایان اردیبهشت ماه با دیجیاتو یک گفتگوی مفصل داشت که در خرداد ماه منتشر شد. شکوری مقدم آن زمان اعلام کرد که 15 درصد از کاربران آپارات خارج از کشور هستند و بیشتر از 11 میلیون ویدیو در این سایت وجود بارگذاری شده است. این موارد آمارهایی میلیونی هستند اما چرا ما ایرانیها علاقهای نداریم برای خودمان دست بزنیم؟
لطفاً من را گروگان نگیرید
واقعیت این است که استارتآپهای ایرانی به دلیلی که به خودشان ارتباط مستقیمی ندارد در بین اصلیترین قشر مخاطبانشان منفور هستند. دلیل اصلی تنفر کاربر ایرانی از پلتفرم ایرانی وجود حس «گروگان گرفته شدگی» است. کاربر احساس میکند که انتخابی به جز آپارات، اسنپ و تپسی، دیجیکالا و سایر پلتفرمهای بزرگ ندارد و از تجربه جهانی محروم شده است.
اما آیا خود این پلتفرمها در محروم شدن کاربران ایرانی از سرویسهای خارجی نقشی داشتهاند؟ به جز آپارات که رقیبش در ایران فیلتر شده است، آیا اساسا آمازون و اوبر میتوانستند ایران را در میان بازارهای هدف خود قرار دهند؟
اینجا ترکیبی از فیلترینگ و تحریم یک موقعیت را به وجود آورده است که نامهای بزرگ استارتآپی در ایران از آن برای رشد بهره گرفتهاند اما نباید دید تجاری دقیق و زمانشناسی آنها را هم از یاد برد. نمونههای خارجی در هر صورت نبودند، آیا ما باید محروم از آنها میماندیم؟ امروز دستکم افرادی که دید تجاری داشتهاند توانستهاند این خلاء را پر کنند. اما اگر امروز عملکرد مناسبی ندارند، باید جایگزینهای داخلی دیگری برای آنها پیدا شود.
آپارات تقریباً یکسال بعد از فیلترینگ یوتوب در ایران شروع به کار کرد و خود شکوری مقدم میگوید زمانشناسی دقیق و درست آنها بوده که باعث شده سرویسشان در بین کاربران محبوبیت پیدا کند؛ محبوبیتی که البته خود آنها هم حدس نمیزدند به این حد برسد. او گفته بود که فیلترینگ یوتوب حاصل تصمیم حاکمیت است نه رانت مجموعه صباایده یا هر مجموعه دیگری:
«اگرچه بازار ایران را به ایرانی سپردهاند اما امروز چند سرویس دیگر ویدیویی در داخل وجود دارد. اینکه رقیبی در هرجای دنیا بزرگتر از دیگران میشود، تعریفش انحصار نیست. زمانی که یوتوب بسته شد، ما این فضا را شناسایی کردیم و اصلاً هم باورمان نمیشد که مردم آنقدر از آن استقبال کنند؛ این را بدون تعارف بارها گفتهام و میگویم. اما در هر صورت این اتفاق افتاد. سوال اینجاست، افرادی که چنین حرفی میزنند فضای مملکت را میشناسند؟»
«خودمان انتخاب کردیم»
ارتباطات سیاسی ایران با دیگر کشورها در خاص و پیچیدهترین شرایط ممکن است. بعد از توافق برجام در سال 2015، درهای زیادی به سوی ایران باز شدند اما با خروج آمریکا از این توافق، کمکم بسیاری از شرکتهای بزرگ و کوچک خارجی بلیتهای یکطرفه پرسنل خود را برای خروج از ایران تهیه کردند؛ از توتال گرفته تا پژو و رنو.
واقعیت دیگری که وجود دارد این است که برجام اگرچه به شکل صنعتی میتوانست به ایران کمک کند اما وقتی در مورد فناوری صحبت میکنیم، با ردیفی از شرکتهای آمریکایی روبهرو میشویم که برجام نمیتوانست در خصوص حضور آنها در ایران نقشی داشته باشد. کسی انتظار نداشت بعد از برجام آمازون، اپل، گوگل، مایکروسافت و اوبر دفاتر خود را در ایران باز کنند. مشکل اساسیتر از اینهاست.
پس دستکم باز هم قرار نبود ما از این لحاظ طعم سرویسهای خارجی تکنولوژیکمحور -که اتفاقاً همیشه هم شیرین نیست- را بچشیم. تجربهی صنعتی همکاری کوتاه مدت از بازه زمانی 2015 تا 2017 با برندهای خارجی به کاربر ایرانی نشان میدهد که چرا نباید به سرویسدهنده خارجی اعتماد کند. سادهترین دلیلش این است که با یک امضای سیاسی، همهچیز قابلیت دود شدن را دارد. آن زمان یک کاربر ایرانی میماند و خلاء فناوری. کافیست به صنعت خودروسازی امروز نگاه کنید. حالا که رفقای خارجی رفتهاند، به جز فناوری دهه 80 میلادی چه دارد به ما بفروشد؟
آپارات، دیجیکالا، اسنپ، کافهبازار و بقیه سرویسهایی که امروز از آنها استفاده میکنیم ضعف دارند. در این مسئله شکی نیست اما آمدهاند و جای خالی آنهایی که نخواستند باشند را پر کردهاند. در این میان یوتوب را عدهای در داخل کشور فیلتر کردهاند. اما دقت کنید که کاربر ایرانی حتی اگر به یوتوب دسترسی داشت -که به شکل گسترده دارد- باز هم نمیتوانست به عنوان یک خالق محتوا از آن درآمدی داشته باشد. هرچند اینروزها خالقین محتوا هم از یوتوب متنفرند. شاید هم یک روز خوب بیاید و آنطور که رییس جمهور روحانی میگوید، یک روز بساط فیلترینگ جمع شود.
امروز خشم کاربر ایرانی نسبت به پلتفرم ایرانی قابل درک است و بیشتر از هر چیز در حس گروگان گرفته شدن خلاصه میشود. شاید کسانی که ادعا میکنند آپارات در فیلترینگ یوتوب نقش داشته یا دیجیکالا و اسنپ علت عدم حضور آمازون و اوبر در ایران هستند مدارکی برای اثبات گفتههایشان داشته باشند که ما ندیدهایم، اما اگر از گروگانگرفته شدن حس تنفر دارید، این مشکل پلتفرمهای ایرانی نیست، اما دستکم خبر خوب هم در راه است.
این خبر خوب، تغییر شرایط فعلی و رقابتیتر شدن بازار فناوری کشور است. امروز نام هر یک از شرکتهای تکنولوژیکمحور تراز اول ایرانی را میآورید، چندان سخت نیست که جایگزینهای دوم و سوم آنها را هم به یاد آورد یا حتی از تجربهی استفاده از آنها بگویید. این روزها دیگر ماندن در رتبه اول هر حوزه به سادگی گذشته نیست. حالا که یا خارجیها نمیآیند و یا در بعضی موارد «تصمیمگیران فیلترینگ» نمیخواهند اجازه حضورشان را بدهند، زمان تقویت رقابت داخلی است. حالا زمانی است که اگر هر یک از این شرکتها بهترینِ خود نباشند، در آینده نزدیک دیگر در صدر جدول هم نخواهد بود.