مقدمه
بی تردید، وقوع انقلاب اسلامی ایران در پایان قرن بیستم یکی از رویدادهای مهم جهان است که علاوه بر تأثیرات داخلی و تغییر و تحول در ساختار کشور، در ابعاد خارجی نیز آثار گسترده ای داشته است. دستاوردهای بین المللی انقلاب اسلامی به اندازه ای است که هیچ اندیشمندی نمی تواند آن را انکار کند و به سادگی از کنار آن بگذرد. دامنۀ این دستاوردها آن چنان فراگیر است که جای جای دنیا و کشورهای مختلف از آسیای جنوب شرقی تا افریقا و امریکای لاتین را دربر می گیرد. ازسویی، فرای از این تأثیرگذاری، انقلاب اسلامی عرصۀ نظام بین الملل و قواعد و روابط حاکم بر آن را نیز دستخوش تحول قرار داد و اصول و روابط حاکم بر آن را به چالش کشید و نگاه و اندیشه ای الهی و معنوی را در این عرصه مطرح کرد. تأثیرات انکارناپذیری که در سخنان «مارگارت تاچر» نخست وزیر وقت انگلستان کاملاً قابل مشاهده است:
«ما غربی ها در دهۀ 1980 از وسایل نظامی و ابزار جنگی شوروی و اقمارش واهمه نداریم، زیرا اگر بلوک شرق و اعضای پیمان ورشو مجهز به سلاح های نظامی بوده و به ادوات مخرب و ویرانگر مسلح می باشند، ما نیز به سلاح های مدرن و پیشرفته مسلح و مجهز هستیم، اما از حضور فرهنگ اسلامی انقلاب ایران می ترسیم» (روزنامۀ پیام انقلاب: 27 /11/1359).
بررسی دستاوردهای بین الملل انقلاب اسلامی با شناخت نظام بین الملل امکان پذیر است. این نظام متشکل از ساختار و مجموعه ای از روابط است که دولت ها، سازمان ها و نهادهای مردمی، کنشگران اصلی آن بوده، در چهارچوب قواعد و ساختار این نظام رفتار می کنند. در این عرصه نظریاتی چون «ساختارگرایی» و «ساختارکارگزار» به نقش هریک از ساختار نظام بین الملل و کارگزاران آن یا هر دو عامل در نظام بین الملل پرداخته، و آن را بررسی می کنند.
از میان این رویکردها، در پژوهش حاضر کوشیده ایم در چهارچوب نظری ساختار کارگزار به نقش و دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصۀ بین المللی با تکیه بر رویکرد تأثیرگذاری کارگزار (انقلاب اسلامی) بر ساختار (نظام بین الملل) اشاره شود.
ازسویی دیگر، در حوزۀ سیاست خارجی و روابط بین الملل یکی از سطوح تحلیل، بررسی موضوعات در دو سطح تحلیل جهانی و منطقه ای است. این سطح تحلیل که حاکی از تفاوت دو عرصۀ جهانی و منطقه ای از نظر دامنۀ فراگیری، تفاوت ماهوی مسائل و اختلاف در روابط و مناسبات حاکم در این دو عرصه است، به شناخت هرچه بهترِ موضوعات بین الملل کمک می کند. براساس این ساختار نظری، پژوهش پیش رو نیز که دربارۀ دستاوردها و تأثیرات بین المللی انقلاب اسلامی است، برای آنکه ابعاد آن به نحو مطلوبی ارزیابی شود، در دو سطح جهانی و منطقه ای بررسی شده، دستاوردهای آن تبیین می شود.
1- دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه جهانی
تأثیرات جهانی انقلاب اسلامی به آموزه و تعالیم آن باز می گردد، این انقلاب تنها خواست مردم یک منطقه از جهان نبود که محدود به آن شود، بلکه با طرح تعالیم اسلام و اهل بیت (، ابعاد جهانی و فرا منطقه ای یافت و با گذر از مرزهای ملی و منطقه ای آوازه اش جهانی شد و دستاوردهای آن سراسر دنیا را فراگرفت.
1-1- احیای دین و معنویت
انقلاب اسلامی بر پایۀ ارزش های دینی شکل گرفت و در جهانی که معیار روابط میان دولت ها منافع مادی و جدایی اخلاق و دین از سیاست بود، ارزش های جدید غیر مادی همچون معنویت و اخلاق را به عنوان گفتمان جدید در نظام بین الملل مطرح کرد تا اندازه ای که «دانیال پاییز» از سیاست مداران مطرح امریکایی به این موضوع اعتراف کرده، با اشاره به نقش احیاگری دینی انقلاب اسلامی گفت: «باید اعتراف کنیم که تا پیش از انقلاب اسلامی، ما برای افکاری دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم» (روزنامۀ جمهوری اسلامی: 20 /9/1386).
ایدئولوژی انقلاب اسلامی به دلیل دینی بودن آن، از ابعاد گوناگون خداپرستی و ایمان، استقلال، برابری، آزادی و عدالت برخوردار است. این نکته که بیانگر ارائۀ یک راه جدید در ادارۀ کشورها و روابط خارجی آن هاست، توانسته در سال های پس از پیروزی انقلاب، طرف داران بی شماری از توده های مردم تا نخبگان و حتی نخبگان سیاسی در سراسر جهان بیابد. این دیدگاه در نقاط مختلف جهان چالش های جدی برای غرب ایجاد کرد و به مرور زمان، بر شدت آن افزوده شد. بدین ترتیب، ماهیت، ایدئولوژی و رهبری انقلاب اسلامی توانست در نقاط مختلف جهان، به ویژه جهان اسلام، حرکت های اصول گرایی اسلامی پدید آورد یا حرکت های منفعل قبلی را فعال سازد (ملکوتیان، 1384: 57-58).
انقلاب اسلامی دین و معنویت را در سطح جهان احیا کرد و به رقیبی جدی برای ایدئولوژی های مادی گرای غربی در جهان تبدیل شد، به طوری که هفته نامۀ فرانسوی لویوئن اذعان می کند با شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران، اسلام گرایی در فرانسه رشد فزاینده ای داشته است (حاجتی، 1384: 383).
پروفسور محمدحسین هدی اندیشمند مسلمان مقیم اتریش نیز دراین باره می گوید: اگر بنا باشد تاریخی را برای احیای هویت دینی در جهان معاصر در نظر بگیریم، آن تاریخ 1979م است؛ یعنی مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که خیزش عظیمی برای تفکرات دینی در تمام ادیان به وجود آمده است و انقلاب اسلامی ایران موجب احیای تفکر دینی در جهان گشت» (همان: 59).
1-2- گسترش اسلام سیاسی
انقلاب اسلامی ایران با هدف تأسیس نظام برخاسته از اسلام و اجرای اصول اسلامی در تشکیل حکومت و نفی ساختار و اصول حاکم بر نظام های غربی پا به عرصۀ جهان گذاشت. این انقلاب جدایی دین از سیاست را رد کرد و به دنبال احیای دین و اصول اخلاقی در عرصۀ اجتماع، سیاست و حکومت برآمد. همچنین، انقلاب اسلامی ضمن احیای ارزش های اسلامی، تفکر اسلام سیاسی را در سراسر جهان احیا کرد، به طوری که برخی اندیشمندان مسلمان، ازجمله "احمد هوبر" به این موضوع چنین اشاره می کند: «امام خمینی با طرح ابعاد واقعی اسلام، مسلمانان را سیاسی کرده و اندیشه و تفکر سیاسی را در میان مسلمانان ایجاد و بسط داده است» (هوبر، 1370: 76).
ازآنجایی که مبانی و اصول حاکم بر اسلام سیاسی در تعارض با اصول حاکم بر غرب است، این امر موجب هراس غرب از آن شده است. اما این هراس تنها ناشی از ریشه های مذهبی آن نیست، بلکه بیشتر ناشی از ریشه های سیاسی اسلام است و هستۀ اصلی برداشت از اسلام، نگرانی عمیق دربارۀ تلفیق دین و سیاست است (جرجیس، 1385: 28).
ازاین رو، تضاد مبانی فکری غرب با ایران باعث شد که آن ها یا عنوان بنیادگرایی اسلامی، در مقابل اسلام سیاسی موضع بگیرند و آن را تهدیدی برای منافع و مبانی فکری خود تلقی کنند؛ پس به این نتیجه رسیدند که باید اسلام گرایان سیاسی را سرکوب کنند؛ ازاین رو امریکا و غرب با حمایت از رژیم های سکولار در منطقه و رسانه های خود، تبلیغات گسترده ای مبنی بر اینکه اسلام گرایان، خشونت گرا و ضدغرب هستند آغاز کردند تا با این کار بتوانند از گسترش اسلام سیاسی شیعی در منطقه و جهان جلوگیری کنند. این درحالی است که اندیشۀ امام خمینی) و انقلاب اسلامی تأثیر خود را بر تغییر نگرش ها، ایدئولوژی و مبانی فکری آزادی خواهان مسلمان گذاشت و افق تازه ای به رویِ مسلمانان و به وِیژه شیعیان گشود.
1-3- به چالش کشیدن توزیع قدرت در جهان
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به وقوع پیوست که دو ابرقدرت امریکا و شوروی با بلوک بندی، کشورهای جهان را در اردوگاه خود سازمان دهی کرده بودند و رژیم پهلوی نیز با قرارگرفتن در پیمان «سنتو»[1] به عنوان پایگاه مستحکم امریکا و غرب در منطقه و در همسایگی شوروری قرار داشت. در این شرایط بین المللی انقلاب اسلامی با ظهور خود نحوۀ توزیع قدرت را به چالش کشید و آن را با شعار و سیاست «نه شرقی و نه غربی» بی اعتبار ساخت، زیرا از نظر انقلاب اسلامی ایران آنچه در ساختار سیاسیِ عینی نظام بین الملل رخ داد، ناشی از روابط سیاسی نابرابر، اعمال سلطه، نفوذ قدرت های بزرگ و وابستگی سیاسی کشورهای تحت سلطه است؛ ازاین رو نحوۀ توزیع قدرت در ساختار سیاسی روابط بین الملل، نابرابر و ناقض حقوق ملت ها و کشورهای ضعیف بوده، توزیع منابع مادی و طبیعی قدرت در سطح جهان یک سان نیست (مجرد، 1386: 51).
در این شرایط، انقلاب اسلامی با تأثیری که بر مجاهدان افغان در مقابلۀ شجاعانه با نیروهای شوروی گذاشت، به تضعیف قدرت شوروی در جهان کمک شایانی کرد. این درحالی بود که بلوک غرب به رهبری امریکا پس از انقلاب اسلامی با ازدست دادن ایران و خروج این کشور از پیمان «سنتو» و نیز فروپاشی پیمان های منطقه ای «سنتو» و «سیتو»[2] و درنتیجه فراهم شدن زمینه های رشد حرکت های استقلال خواهی، اسلام گرا و ضدغربی، قدرتش در منطقه با چالش جدی مواجه شد. درنتیجه قدرت سومی به رهبری انقلاب اسلامی در جهان شکل گرفت که قدرت شرق و غرب را به چالش کشید، قدرتی که مبتنی بر آموزه ها و تعالیم اسلامی و نفی سکولاریسم بود و در جهان و منطقه گسترش پیدا کرد.
1-4- بیداری ملت های تحت ستم
انقلاب اسلامی با ارائۀ الگوی رفتاری جدید برای ملل ستمدیده، در ایجاد اعتماد و بیدارسازی آن ها نقش مؤثری ایفا کرد و کوشید افکار عمومی آن ها را برای ایجاد تغییر و تحول در ساختار بین الملل تحت تأثیر قرار دهد. به علاوه، حمایت ایران از ملت های محروم و زیر ستم، باعث فعال شدن و تقویت حرکت ها و جنبش های اسلامی و آزادی بخش در جهان و منطقه شد. در این میان، تأثیر انقلاب اسلامی بر ملت فلسطین و لبنان بیش از همه چشمگیر است؛ به طوریکه در جنگ 33 روزه، نظام سلطه امیدواری زیادی داشت که با شکست و نابودی «حزب الله» درحقیقت ضربه ای جدی به حرکت و جنبش درحال رشد ضدسلطه به رهبری انقلاب اسلامی وارد کند که با ناکامی جدی مواجه گردید.
در امریکای لاتین هم که به مدت یک قرن ونیم در سایۀ «دکترین مونرو»[3]، حیات خلوت امریکا به حساب می آمد، در سال 1979م هم زمان با انقلاب اسلامی ایران، انقلاب نیکاراگوئه بدون حمایت شوروی شکل گرفت و بعد از انقلاب کوبا دومین ضربه را بر پیکر سلطه در آن منطقه وارد آورد و دیری نپایید که سبب بیداری و قیام عمومی مردم محروم و استثمارشدۀ این قاره ضد سلطه گران امریکایی شد و آثار آن در ونزوئلا، بولیوی، اکوادور، شیلی و برزیل موجب به قدرت رسیدن نیروهای مردمی ضدسلطه گردید. حتی در این کشورها ملی گرایی مترادف با ضدیت با امریکا شد، به طوری که همراهی و نزدیکی این کشورها با ایران اسلامی در دهۀ گذشته در سطح بین الملل بسیار گسترده تر شده است. (همان: 53 48).
1-5- احیا و گسترش تشیع و حرکت های شیعی در جهان
انقلاب اسلامی بر شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت(ع) تأثیر شگرفی گذاشت و جایگاه شیعیان را از حاشیه به مرکز تحولات جهان اسلام تغییر داد. شیعیان که در طول قرن های متمادی تحت فشارهای داخل و بیرون جهان اسلام قرار داشتند و با تکیه بر اصل تقیه حتی از بروز افکار و اندیشه های خود می هراسیدند، با پیروزی این انقلاب احیا شدند و در صف اول تحولات جهان اسلام و عرصۀ بین الملل و پیشرو در مبارزه با استکبار قرار گرفتند.
همچنین با پیروزی انقلاب اسلامی، شناخت اسلام ازسوی غیرمسلمانان که پیش تر معطوف به دیدگاه اهل سنت بود، تحول پیدا کرده و گرایش به اسلام از دریچه تشیع و مکتب اهل بیت(ع) بیشتر شده است. اگرچه آمار دقیقی دراین باره در دسترس نیست، ولی اطلاعات و شواهد بیرونی نشان می دهد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد کسانی که به وسیلۀ مکتب تشیع به اسلام گرویده اند، به طور چشمگیری افزایش یافته است؛ به طوری که مراکز اسلامی وابسته به شیعیان در سراسر نقاط جهان این واقعیت را تأیید می کنند. واقعیتی که تا پیش از انقلاب اسلامی این گرایش به اسلام به صورت موارد اندک اتفاق می افتاد.
ازسویی در جهان اسلام نیز شمار درخور توجهی از اهل سنت با پیروزی انقلاب اسلامی به شناخت تشیع و مکتب اهل بیت(ع) علاقه مند شدند و با اثرپذیری از کلام و اندیشه های امام خمینی)، جذب آموزه ها و تعالیم اهل بیت(ع) گشتند. طبق اطلاعات به دست آمده در کشورهای مختلف افریقایی، ازجمله: نیجریه، تانزانیا، کنیا و افریقای جنوبی آمار شیعیان بعد از انقلاب اسلامی رشد چشمگیری داشته است؛ برای مثال، چندین میلیون نفر در نیجریه و چندصدهزار نفر در افریقای جنوبی به پیروان مکتب تشیع افزوده شده اند.
همچنین، در بسیاری از جوامع اسلامی در جنوب شرق آسیا همچون مالزی و اندونزی با گسترش پیروان اهل بیت(ع) اجتماعات عظیم شیعی بعد از انقلاب در این جوامع شکل گرفت، واقعیتی که آثار آن را درکشورهای امریکای لاتین، آسیای مرکزی و شبه قارۀ هند نیز می توان به وضوح مشاهده کرد.
1-5-1- شیعیان لبنان
درحالی که شیعیان لبنان از اکثریت نسبی در این کشور برخوردار بودند، اما تا پیش از انقلاب اسلامی در شرایط نامناسب سیاسی و اجتماعی به سر می بردند. با پیروزی انقلاب اسلامی جانی تازه در میان شیعیان لبنان دمیده شد و گروه های مختلف شیعی بر اساس دو محور ایمان به ولایت فقیه و التزام به رهبری حکیمانۀ امام خمینی) و ضرورت قیام و مبارزه با دشمن اسرائیلی به یکدیگر پیوستند و حرکت واحدی را سازمان دادند که امروز به جنبش «حزب الله» معروف است (کدیور، 1372: 117).
ایدئولوژی حزب الله لبنان با الگو گیری از انقلاب اسلامی، بر اتحاد جدایی ناپذیر رهبری سیاسی و مذهبی تأکید دارد، این کار موجب شده است فقهای عالی رتبه، جایگاه ویژه ای در میان اعضای حزب الله و جامعۀ لبنان کسب کنند و مسئولیت پاسداری از پیام خداوند را برعهده گیرند. این نوع پاسداری مذهبی، بهره برداری از تئوری های سیدمحمدباقر صدر و امام خمینی) بود (امرائی، 1383: 239).
شیعیان لبنان با شکل گیری جنبش حزب الله وارد میدان عمل شد و با گذشت زمان، امروز به نقش آفرین عرصه های سیاسی و اجتماعی لبنان تبدیل شده است. ازسویی دیگر، حزب الله لبنان به عنوان پایگاه مستحکم مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی و خارج کردن نیرو های این رژیم از خاک لبنان و همچنین، پیروزی در جنگ 33 روزه، به الگویی در میان ملت های اسلامی تبدیل شده است.
1-5-2- شیعیان عراق
دستاوردهای انقلاب اسلامی برای شیعیان عراق انکارناپذیر است؛ به طوری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی موجی از احساسات اسلامی و ضد بعثی مردم عراق و به خصوص شیعیان را فرا گرفت و آنان را پس از سال ها فشار و سختی به رهایی از این شرایط سخت امیدوار ساخت. جوش و خروش جوانان، آنان را به سوی رهبری سوق داد که با هدایت خود آن ها را به سوی هدفشان که ایجاد جمهوری اسلامی بود؛ گسیل بدارد. لذا گروه گروه از مسلمانان متعهد به نجف می رفتند و ضمن در اختیار قراردادن همۀ امکانات خود به آیت الله سیدمحمدباقر صدر برای انجام هرکاری اعلام آمادگی می کردند (جمعی از نویسندگان نهاد رهبری در دانشگاه ها، بی تا: 281).
آیت الله صدر در نظر داشت به کمک مردم و حزب «الدعوه»، رژیم بعث را سرنگون و حکومت اسلامی را به شیوۀ حکومت ایران، یعنی جمهوری اسلامی بر پایۀ ولایت فقیه بنیان گذارد که رژیم بعث با آگاهی از این مقصود، وی را در منزلش تحت نظر قرار داد. این درحالی بود که طرف داران ایشان در سیزده ژوئن سال 1979م انتفاضۀ «رجب» را ترتیب دادند و جمعیت زیادی از شهرهای مختلف عراق برای اعلان قبول مرجعیت و رهبری ایشان رهسپار نجف شدند. در تظاهرات رجب، بخش عظیمی از استادان دانشگاه، دانشجویان، کارگران و کشاورزان شرکت کردند و در شهرهای کربلا، کوفه و مدینة الثوره نیز تظاهراتی رخ داد. درهمین حال، آیت الله صدر از اقامتگاه خود در نجف فتوایی صادر کرد و مبارزه بر ضد حزب بعث را واجب شمرد (سیف زاده، 1379: 228).
آیت الله صدر در عراق نقشی را برعهده گرفت که امام خمینی) در ایران عهده دار بود و ازسویی سال ها ارتباط این دو روحانی عالی مقام شیعه و دیدگاه های مشترکشان، خود زمینۀ مناسبی برای تأثیرپذیرفتن عراق از انقلاب اسلامی بود. در این شرایط بود که رژیم بعث با شدت گرفتن مبارزات مردمی در هشتم آوریل سال 1980 م به این مبارزات واکنش بسیار شدید نشان داد و رهبر انتفاضۀ عراق آیت الله محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را دستگیر و سپس اعدام نمود. این درحالی بود که در این ماه بیش از سی هزار شیعه نیز از عراق به ایران اخراج شدند (همان).
همچنین، ظهور تأثیرات انقلاب اسلامی در عراق را می توان در تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق مشاهده کرد. این مجلس در نوامبر سال 1982م به دست علما و غیرروحانیون عراقی تشکیل شد که اوایل سال 1980م به ایران آمده بودند. مجلس اعلا که رهبری آن را شهید آیت الله محمدباقر حکیم برعهده داشت تا سقوط صدام در ایران مستقر بود و به عنوان ارگان عالی رهبری مبارزه شیعه در عراق به فعالیت مشغول بود (دکمجیان، 1366: 204). هدف از تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی، متحدکردن و پیش بردن مبارزه علیه رژیم بعث بود و در بیانیه ای شش ماده ای، اصول مد نظر خود را که شامل اصل «نه شرقی و نه غربی» در سیاست خارجی، برقراری حکومت اسلامی در عراق، وحدت اسلامی، کمک به جنبش های آزادی بخش و اعتقاد به جمهوری اسلامی ایران بود، اعلام کرد (علوی و قربانی، 1379: 84).
فشار برضد شیعیان تا زمان سقوط صدام حسین در عراق ادامه داشت، اما با اشغال عراق به دست امریکا و سقوط رژیم بعث، زمینه برای بازگشت شیعیان انقلابی عراق همچون ابراهیم جعفری، نوری مالکی، خاندان حکیم و. . . که سال ها تحت عناوینی چون حزب «الدعوه» و «مجلس اعلای انقلاب اسلامی» به مبارزات خود ادامه دادند محیا شد و آن ها با بازگشت به عراق و در جریان انتخابات عمومی توانستند با استقبال مردم عراق به قدرت رسیده، حکومت این کشور را اداره کنند.
1-5-3- شیعیان نیجریه
شکل گیری شیعیان در نیجریه به بعد از انقلاب اسلامی برمی گردد. با وقوع انقلاب اسلامی، افکار و تعالیم انقلاب و اندیشۀ امام خمینی) در میان جوانان و اقشار مختلف مردم نیجریه جای گرفت و گرایش به مذهب تشیع گسترش یافت. این امر موجب شد که اولین گروه شیعه در نیجریه با نام «حرکت اسلامی شمال نیجریه» به رهبری شیخ یعقوب «زاک زاکی» شکل بگیرد. او که در سال های اول انقلاب بعد از سفری که به ایران داشت، به تشیع گرایید، به انقلاب اسلامی ایران و بنیان گذار آن توجه خاصی کرده خود را از رهروان امام خمینی) می داند (مهرنیا، 1378: 14-15).
حرکت اسلامی شمال نیجریه که نخست کار خود را از مراکز آموزش عالی شروع کرد، در اواخر دهۀ 1980م به روستاها و شهرها نفوذ کرد و در دهۀ 1990م به جنبشی مردمی و فراگیر در نیجریه تبدیل شد، به طوری که در عموم مراسم های مذهبی و سیاسی که سازمان دهی می کند، جمعیت میلیونی در آن شرکت می کنند.
شیخ زاک زاکی دراین باره در مصاحبه با مجله نیوز در 23 ژوئن 2000 م می گوید:
«از سال 1984 م ما روز قدس را برای راهپیمایی اعلام کردیم و ژانویۀ امسال نیز آن را برگزار نمودیم. این روز به عنوان روز هم بستگی با ملت فلسطین گرامی داشته می شود. بنابراین از سال 1984م تاکنون ما تظاهرات مذکور را در پایان ماه مبارک داشته ایم و راهپیمایی امسال انجام شد و بیش از یک میلیون نفر از ایالت "زاریا" و شهرهای دیگر در آن شرکت کردند و اخیراً در پایان ماه آوریل عاشورای حسینی را داشتیم که این مراسم سوگواری پسر پیامبر اسلام حسین بن علی' با شرکت صدها هزاران نفر از مردم که لباس های سیاه پوشیده بودند در کمال حزن و اندوه برگزار شد» (زاک زاکی، 1379: 18).
این تأثیرات بی بدیل انقلاب اسلامی بر شیعیان نیجریه موجب شد در سال های اخیر با تحریک رژیم آل سعود، ارتش و مقامات دولت نیجریه احساس خطر کنند و به سرکوب اجتماعات شیعیان این کشور بپردازند؛ به طوری که در جریان حمله ارتش به مسجد شیعیان شهر زاریا در سال 2015م 350 نفر از شیعیان به شهادت رسیدند و شیخ یعقوب زاک زاکی رهبر شیعیان نیجریه دستگیر شد.
1-5-4- شیعیان بحرین
در بحرین نیز باتوجه به اکثریت شیعیان این کشور، انقلاب اسلامی تأثیر عمیقی بر مردم آن گذاشت. هنگام پیروزی انقلاب اسلامی مقامات بحرینی از آن استقبال کردند و مطبوعات به تجلیل از امام خمینی) پرداختند. بعد از پیروزی انقلاب مردم بحرین با حمل پلاکارد، تظاهرات عظیمی در حمایت و هم بستگی با انقلاب اسلامی برپا کردند. در سال 1981م حکومت بحرین قیام «جبهۀ رهایی بخش بحرین» را که از انقلاب اسلامی تأثیر گرفته بود، سرکوب کرد (اسپوزیتو، 1382: 52). این تأثیرپذیری قیام مردم بحرین از انقلاب اسلامی را می توان در مواردی چون استفاده از شعارها و نمادهای اسلامی، استفاده از مساجد به عنوان پایگاه های اصلی قیام، برخورداری از عنصر رهبری قیام همچون «شیخ عیسی احمد قاسم» و وجود فرهنگ ایثار و شهادت در میان مردم بحرین مشاهده کرد. این اعتراضات مردمی به رژیم آل خلیفه که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد، در سال های اخیر با شکل گیری بیداری اسلامی، رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت و همچنان ادامه دارد.
1-5-5- شیعیان عربستان
شیعیان عربستان نیز با تأثیر از انقلاب اسلامی برضد سال ها تبعیض و فقر و استضعافِ حکومت آل سعود در حقشان قیام کردند. آن ها که بیشتر در مناطق شرقی و نفت خیز عربستان سکونت دارند، به رغم برخورداری از این نعمت، از محروم ترین اقشار در عربستان هستند. این اجحاف و بی عدالتی که دولت آل سعود در حق شیعیان روا داشت، موجب شد که اولین شعلۂ اعتراضات با اثرپذیری از انقلاب اسلامی در روز 27 نوامبر سال 1979م شکل بگیرد. در این روز که مصادف بود با روز عاشورا، شیعیان منطقۀ «شرقیه» عربستان با در دست داشتن عکس های امام خمینی تظاهرات کردند که این حرکت مردمی با دخالت گارد ملی عربستان به خشونت و کشته شدن تعدادی از شیعیان انجامید (جمعی از نویسندگان، 1368: 245-246).
این اعتراضات در مقاطع مختلف ادامه یافت و در سال های اخیر با دستگیری و اعدام رهبر شیعیان عربستان «شیخ باقر النمر» به اوج خود رسید و شیعیان منطقه شرقیه همچون آتش زیر خاکستر منتظر فرصتی برای شعله ور شدن هستند.
ازسویی دیگر، شکل گیری «سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب» در سال 1975م در منطقۀ شرقیه و انجام فعالیت های گسترده در سال های بعد از انقلاب را می توان از دیگر تأثیرات انقلاب اسلامی در میان شیعیان عربستان دانست. این سازمان در سال 1992م نام خود را به «جنبش اصلاح طلبان جزیرة العرب» تغییر داد و با دورشدن از مواضع پیشین خود در سال های اخیر به گفت وگو و مذاکره با رژیم سعودی روی آورده است. (روزنامۀ کیهان: 5/12/1372).
1-5-6- شیعیان پاکستان
شیعیان پاکستان در شرایطی که کشورشان زیر سلطۀ ارتش اداره می شد، به دلیل بی توجهی متوالی دولت های وقت به حقوق آن ها و نیز ناهماهنگی در بین خود در وضعیت نابسامانی قرار داشتند. در این شرایط وقوع انقلاب اسلامی سس شد که شیعیان به خود آمده، برای احقاق حقوق پایمال شدۀ خود بکوشند. این تحول موجب تحرک و انجام فعالیت های سیاسی و مذهبی میان شیعیان شد و دستاورد آن شکل گیری نهضت «تحریک نفاذ فقه جعفریه» بود.
شیعیان پاکستان در حدود هفتاد روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اجتماع یک صد هزار نفری را در شهر «بهکر» تشکیل دادند و با تعیین رهبری جعفر حسین، اولین گام تشکیل این نهضت را برداشتند. دومین اجتماع بزرگ شیعیان در ششم جولای 1980م در شهر «اسلام آباد» برگزار شد که منجر به اجبار حکومت وقت پاکستان به مذاکره با نمایندگان شیعیان شد. سومین اجتماع بزرگ شیعیان نیز پنج و ششم جولای سال 1987م در شهر لاهور با جمعیتی در حدود سیصد هزار نفر شکل گرفت که شهید عارف حسینی در این اجتماع فعالیت های سیاسی و اجتماعی وسیع خود و شیعیان را برای آینده اعلام کرد. این حرکت و فعالیت گستردۀ شیعیان، دولت ضیاء الحق را نگران کرد و برای مقابله با شیعیان در اقدامی وهابی ها را در ارگان ها، وزارت خانه ها و ارتش به جای شیعیان جای گزین کرد. همچنین، او از وهابیان در فاجعۀ کشتار شیعیان در شهر کلگیت در سال 1367 با عدم دخالت در این فاجعه، حمایت نمود.
تشکیل نهضت «تحریک نفاذ فقه جعفری» در این مقطع بیشترین تأثیر را بر فعالیت های شیعیان پاکستان گذاشت؛ به طوری که موجب ایجاد فرصت برای شیعیان و استفاده از تمام توانایی های آنها شد. گسترش این فعالیت های سیاسی و اجتماعی سبب شد، گروه های وهابی، در ضدیت با تشیع و انقلاب اسلامی در قالب «سپاه صحابه» و با هدف جلوگیری از قدرت یافتن شیعیان و مقابله با حرکت آن ها تحت تأثیر انقلاب اسلامی شکل بگیرد (سید قندیل، 1375: 75).
سپاه صحابه در مقابله با حرکت شیعیان پاکستان و با حمایت های دولت وقت پاکستان و رژیم آل سعود به شدیدترین اقدامات دست زد و فاجعۀ کشتار شیعیان کلگیت و شهادت عارف حسینی، رهبر نهضت «تحریک نفاذ فقه جعفری» را رقم زد. این اقدامات سبب شد که فعالیت های سیاسی شیعیان افول کند و به انجام مراسم های مذهبی محدود شود. درمجموع باید گفت که رشد خشونت های سازمان یافته در پاکستان که تا به حال قربانی فراوانی از شیعه و سنی گرفته است و عاملی برای افزایش خصومت گرایی فرقه ای است، ازآنجاکه محرک های خارجی نیز در آن دخیل هستند، مانع تحقق اهداف انقلاب اسلامی به ویژه در زمینۀ وحدت گرایی در پاکستان شده است (عارفی، 1380: 43).
1-6- ایجاد و اثرپذیری جنبش ها و حرکت های اسلامی اهل سنت
با وقوع انقلاب اسلامی ایران، در میان مسلمانان اهل سنت نیز همانند تشیع جان تازه ای دمیده شد و حرکت ها و جنبش های اسلامی کوچک و بزرگی در نقاط مختلف جهان اسلام ایجاد یا تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفت که در این بخش از پژوهش به برخی از مهم ترین آنها اشاره می شود.
یکی از مهم ترین جنبش های اسلامی که تحت تأثیر انقلاب اسلامی شکل گرفت، جنبش گرایش اسلامی «حرکة الاتجاه الاسلامی» در تونس بود که در سال 1981م توسط گروهی از روشن فکران مسلمان این کشور، ازجمله «راشد الغنوشی» و «عبد الفتاح مورو» اعلام موجودیت کرد و بعد از مدتی نام خود را به «جنبش نهضت» (حرکه النهضه) تغییر داد. این جنبش در نشریات خود با نام المجتمع و المعرفه، انقلاب اسلامی را بارها ستود و امام خمینی) را نمونه ای رهبر بیدار و انقلابی اسلام توصیف کرد. همین حمایت باعث شد تا دولت «بورقیبه» چندین بار المجتمع و المعرفه را توقیف کند، به طوری که این روند درنهایت به دستگیری و محاکمۀ رهبران و اعضای جنبش در سال 1987م انجامید. محمد الهاشمی الحامدی یکی از رهبران جنبش در نقد کتاب مقالات و اسناد انقلاب اسلامی تونس دربارۀ انقلاب اسلامی می نویسد:
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران رویدادی تاریخیِ عظیمی بود که نسل های مسلمان را از رکود و گوشه گیری نجات داد و انسان را به حرکت واداشت. درنهایت قاطعانه می توان اقرار کرد که اسلام قادر است بر دشمنان پیروز گردد و گستاخ ترین نظام ضدِ مذهبی را واژگون سازد. اگرچه آن نظام از طرف رژیم شاهنشاهی تهران حمایت شود (روزنامه کیهان: 26/8/1366).
از دیگر جنبش های اسلامی «جبهۀ نجات اسلامی» است که در سپتامبر سال 1989م تحت تأثیر انقلاب اسلامی در الجزایر شکل گرفت. این جنبش به رهبری «عباس مدنی» و «علی بلحاج»، قائم مقام وی به سرعت صدها هزار نفر از جوانان کشور را جذب خود کرد و در ژوئن 1990م به نخستین پیروزی انتخاباتی خود دست یافت و آرای نخستین انتخابات محلی چندحزبی الجزایز را به خود اختصاص داد. به دنبالِ این جریان، احزاب و جنبش های اسلامی دیگری نیز در الجزایر شکل گرفتند و نقش احزاب اسلامی به ویژه جبهۀ نجات اسلامی در صحنۀ سیاسی الجزایر بسیار پر رنگ شد. اما از سال 1991م این کشور درگیر تنش ها و درگیری های سیاسی شد و درنهایت با اقدام ارتش و برقراری حکومت نظامی در پنجم ژوئن 1999 منجر به بازداشت بیشتر رهبران اسلام گرا ازجمله عباس مدنی و علی بلحاج شد (محمدی، 1387: 304).
جماعت «اخوان المسلمین» مصر نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین و معروف ترین جنبش های اسلامی با وقوع انقلاب اسلامی ایران تحت تأثیر قرار گرفت. این جماعت با فرستادن هیئتی مرکب از نمایندگان جناح های مختلف اخوان المسلمین به ایران، پیروزی انقلاب را به مسئولان و مقامات ایران تبریک گفتند. همچنین، اخوان المسلمین طی اعلامیه ای در سال 1979م انقلاب اسلامی را ستود و با بیان این عبارت: «روحی که پشت انقلاب اسلامی ایران بوده، شبیه همان روحی بود که مسلمانان اولیه را به اسلام هدایت کرد»، انقلاب اسلامی را تأیید کرد (موسوی، 1378: 89).
اخوان المسلمین ضمن سرمشق قراردادن انقلاب اسلامی ایران، تغییراتی در استراتژی های خود ایجاد کرد و خواستار ایجاد خیزش های مردمی در دانشگاه ها و خیابان ها شد؛ لیکن نقطه ضعف این گروه آن بود که نتوانست توده های مردمی را با خود همراه کند و در عمل ناکام ماند (همان: 69).
اما با گذشت دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی حمایتِ رهبران اخوان المسلمین در ایران و روابط با آن کاهش یافت. این سردی روابط را می توان در شکل گیری جریانی ضد شیعی درون اخوان که انقلاب ایران را انقلابی شیعی عجمی می دانست که خواهان تسلط بر کل جهان اسلام است، جست وجو کرد. اخوانی ها پس از این، به انتشار کتاب های ضد شیعی و حمله به انقلاب اسلامی پرداختند. از سویی فشارهای کشورهای عربی نیز بر این جنبش در اتخاذ این رویه بی تأثیر نبود.
2- دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصۀ منطقه ای
بیشترین تأثیرات و دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصۀ بین الملل، در منطقۀ غرب آسیا بوده است. این منطقه به جهت هم جواری با ایران و انعکاس سریع اخبار و اطلاعات انقلاب در کشورهای آن و نیز به دلیل اشتراکات دینی، مذهبی، قومی و زبانی بیشتر از نقاط دیگر جهان تحت تأثیر انقلاب اسلامی و تعالیم و آموزه های آن قرار گرفت و بیداری امت اسلامی در منطقه را به همراه داشت. همچنان که گذشت، بخش عمدۀ این دستاوردها در تأثیر انقلاب اسلامی بر شیعیان بررسی شد اینک با چشم پوشی از آن، برخی دیگر از کشورهای منطقه را که فرای از گرایش های مذهبی شان تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفته اند، بررسی می کنیم.
2-1- انقلاب اسلامی در افغانستان
اشتراکات قومی، زبانی، فرهنگی و دینی میان دو ملت ایران و افغانستان سبب شد، با شکل گیری انقلاب اسلامی، آثار آن نیز ملت و جامعۀ افغانستان را تحت الشعاع خود قرار دهد. این درحالی بود که انقلاب اسلامی به فاصلۀ نه ماه از وقوع کودتای مارکسیستی در افغانستان شکل گرفت و موجب شکل گیری آثار عمیق در ابعاد مبارزاتی و سیاسی مردم افغانستان شد. دراین میان، نکتۀ درخور توجه احساس نگرانی قدرت های شرق و غرب از تأثیر انقلاب اسلامی بر جهاد مردم افغانستان بود، به طوری که یک دیپلمات کمونیست در گفت وگو با دیپلمات غربی، به صورت آشکار نسبت به نفوذ انقلاب اسلامی در افغانستان ابراز نگرانی کرد (دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، بی تا: 228).
با اشغال خاک افغانستان به دست نیروهای شوروی، جمهوری اسلامی نخستین کشوری بود که این اقدام را محکوم کرد و این امر سبب شد مردم افغانستان با تکیه بر حمایت های ایران در مقابله با نیروهای شوروی برای خروج آن ها بکوشند. در این شرایط می توان دستاوردهای انقلاب اسلامی برای مردم افغانستان را در ابعاد ذیل بر شمرد:
الف) بعد فکری و فرهنگی: بازشدن فضای سیاسی ایران و چاپ و پخش کتاب ها و نشریات در تبیین اسلام و مذهب تشیع موجب شکل گیری تأثیرات ناشی از چاپ و نشر اعلامیه ها، بیانات و اندیشه های امام خمینی و تعالیم و آموزه های انقلاب در میان مردم افغانستان شد که هم مرز و هم زبان با مردم ایران بودند و در نزدیکی شهر مشهد یکی از مراکز مهم نشر فرهنگ اسلامی قرار داشتند.
ب) ایران پناهگاه امن مجاهدان: تا پیش از انقلاب اسلامی هیچ نقطۀ اتکا و پناهگاهی برای شیعیان افغانستان وجود نداشت که مجاهدان بتوانند در پناه آن آمادگی لازم را برای مبارزه به دست آورند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی این امر به تحقق پیوست و به تدریج مجاهدان شیعه و بعضی از گروه های جهادی اهل سنت نیز دفاتر خود را به ایران منتقل کردند.
ج) انتقال تجارب انقلابی و مبارزاتی: استقرار دفاتر مجاهدان افغان در ایران و سیل مهاجرت گروه کثیری از مردم و مجاهدان افغان به ایران سبب شد، آن ها وارد مدرسۀ بزرگ انقلاب اسلامی شوند و به صورت زنده و مستقیم از درس ها و تعالیم آن و ازسویی از تجارب انقلابی و مبارزاتی مردم ایران بهره بگیرند (محمدی، 1387: 440).
درمجموع، باید گفت مهم ترین دستاورد انقلاب اسلامی در افغانستان تربیت و آموزش هزاران نفر از مردم افغانستان و آشنایی آنها با تعالیم و آموزه های انقلاب و مکتب تشیع است که امروزه با بازگشت به سرزمین خود، هریک منشاء آثار بسیار در افغانستان شده، هزاران نفر را تحت تأثر و تربیت خود قرار داده اند. این همان صدور فرهنگ انقلاب اسلامی است که امام خمینی بارها بر آن تأکید می کرد و امروز جلوه های آن در مناسبت های مذهبی و سیاسی در جامعۀ افغانستان قابل مشاهده است.
2-2- انقلاب اسلامی در یمن
آنچه واقعیت دارد، تأثیرپذیری و الهام مردم یمن، به ویژه زیدیان، از انقلاب اسلامی ایران برای رفع بی عدالتی های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی و نارضایتی های تاریخی است. آن ها انقلاب اسلامی را الگویی موفق برای رفع همۀ محرومیت های مادی و معنوی خود می شمرند. انقلاب اسلامی اعتمادبه نفس و امید آن ها را برای پیگیری حقوق مسلم شهروندی افزایش داد و امید به پیروزی را در آن ها زنده کرد؛ به طوری که جنبش «الحوثی» از میان زیدیان یمن به یکی از بزرگ ترین نقش آفرینان این کشور و منطقه غرب آسیا تبدیل شد.
حسین الحوثی رهبر شیهد حوثی ها هیچ سخنرانی ای نداشت که از امام خمینی رحمةالله به عظمت یاد نکند و موضوعاتی چون حزب الله، برائت از مشرکان، روز قدس، روز عاشورا و بسیاری از موارد دیگر به صورت جدی مورد حمایت او بود (موسوی نژاد، 1388: 47-48). این تأثیرپذیری حوثی ها از انقلاب اسلامی بعد از شهادت حسین الحوثی نیز ادامه پیدا کرد تا جایی که عبدالملک الحوثی، رهبر کنونی حوثی ها، اقدام به تدریس تجارب پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فصول درسی جوانان زیدی در سال های اخیر کرده است. (روزنامۀ کیهان: 16/6/1388).
همچنین، گفتنی است که تا پیش از انقلاب اسلامی، تعداد اندکی از شیعیان دوازده امامی در یمن حضور داشتند که بسیار پراکنده بودند، اما پس از پیروزی انقلاب، جهشی دراین زمینه ایجاد شد و بیشتر شیعیان دوازده امامی یمن امروز رهیافتگانی هستند که پیش تر مذهب دیگری داشته اند.
به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت شیعیان یمن دگرگون شده است؛ برای مثال، تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، هیچ حسینیه ای در یمن برای شیعیان وجود نداشت، اما پس از انقلاب، چندین حسینیه در مناطق گوناگون یمن ساخته شد و شیعیان مساجد و اماکن مخصوص خود را گسترش دادند. همچنین، برگزاری مراسم های مذهبی چون جشن روز عید غدیر، عزاداری روز عاشورا، مراسم شب شهادت حضرت علی(ع) و برگزاری مراسم دعای کمیل از دیگر تأثیرات انقلاب اسلامی در میان مردم یمن است (العماد، 230: 1387).
در فضای این تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی، زیدیان یمن که از سال1962م حکومت را از دست داده و در طول این سال ها ازسوی دولتمردان منزوی و سرکوب شده بودند. بارقه های امید در میان آن ها دمیده شد و آثار آن با شکل گیری حرکت «اتحاد شباب» در سال 1986م آشکار گردید. حوثی ها این حرکت را با هدف آموزش جوانان شیعۀ زیدی تشکیل دادند که با نظارت عالمان دینی زیدی، ازجمله بدرالدین الحوثی قرار داشت. با اتحاد دو یمن در سال 1990م تشکیلات اتحاد شباب در حزب «الحق» که یک تشکیلات سیاسی زیدی بود، ادغام شد. این جنبش تا سال 2004م روند سیاسی علنی داشت و در انتخابات پارلمانی و فعالیت های سیاسی آشکار حضور می یافت.
از سال2004م دولت یمن به ریاست علی عبدالله صالح درگیری های گسترده خود را با حوثی های یمن آغاز کرد و در حدود شش جنگ گسترده بین آن ها به وقوع پیوست. گروه الحوثی در جریان این درگیری ها همواره از اینکه دولت تلاش کرده است شیعیان را از قدرت کنار نگه دارد، ناراضی بود و تحقق دو هدف رفع تبعیض از مردم، و اعطای آزادی های مذهبی برای زیدیان یمن را در مقابله با حکومت عبدالله صالح دنبال می کرد.
با شدت گرفتن اعتراض های مردمی یمن در سال های اخیر «شورای هماهنگی احزاب مخالف» (اللقاء المشترک) با اعلام هم بستگی و هم سویی با تظاهرات مردمی، از هواداران خود خواست تا به جنبش مردمی بپیوندند که نتیجۀ این قیام، سرنگونی حکومت علی عبدالله صالح بود. وی که به صورت فرمایشی حکومت را به عبد ربّه منصور هادی، واگذار کرد و قصد بازگشت به قدرت را داشت، با ادامه اعتراضات مردمی و سرنگونی دولت منصور هادی به هدف خود نرسید و در حال حاضر جنبش حوثی و زیدیان یمن به رهبری عبدالملک حوثی قدرت را در بیشتر مناطق یمن در اختیار دارند.
2-3- انقلاب اسلامی در سوریه
از مهم ترین تأثیرات انقلاب اسلامی در سوریه شکل گیری جبهۀ مقاومت اسلامی در این کشور است. این تأثیر که از همان روزهای ابتدایی شکل گیری انقلاب اسلامی در سوریه اتفاق افتاد، در مواضع مشترک ایران و سوریه در حمایت از مبارزان لبنانی و فلسطینی دربرابر اشغالگران صهیونیسم و مخالفت با اقدامات نظامی و دخالت های امریکا در منطقه نمود یافت. همچنین این دستاورد موجب شد که ایران بتواند از طریق خاک سوریه و با شکل گیری جبهه مقاومت در این کشور به شیعیان لبنان و محور دیگر مقاومت، یعنی حزب الله لبنان کمک کند. این روند در طول تاریخ انقلاب اسلامی استمرار پیدا کرد و با ایجاد خطر برای دشمنان در منطقه، امروز ما شاهد آن هستیم که جبهۀ مقاومت در سوریه با تهاجم گسترده دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای جریان مقاومت اسلامی قرار گرفته است.
2-4- انقلاب اسلامی در فلسطین
یکی از مهم ترین آموزه های انقلاب اسلامی دفاع از مظلومان است که مسئلۀ فلسطین و حمایت از مردم آن در صدر این هدف قرار داشت. این شعار که برگرفته از مبانی اسلامی و خواست ملت ایران بود، با پیروزی انقلاب اسلامی عملی شد و قطع روابط با اسرائیل را درپی داشت. پس از این اقدام سفارت اسرائیل تعطیل شد و در اسفند سال 1358 سفارت فلسطین در محل سفارت اسرائیل گشایش یافت. در این مراسم یاسر عرفات رئیس «سازمان آزادی بخش فلسطین» و فرزند امام) حضور داشتند (جمعی از نویسندگان، 1369: 280).
با پیروزی انقلاب اسلامی لزوم مبارزه با اسرائیل تا محو آن یکی از محوری ترین سیاست های امام خمینی) در مقام رهبری انقلاب بود. رابطه با گروه ها و حرکت های مردمی فلسطین، تلاش برای اتحاد مسلمانان جهان در دفاع از ملت فلسطین، تبدیل مسئله فلسطین ازمنظر ناسیونالیستی و قومی به مسئله ای کاملاً اسلامی و کمک به ملت مظلوم فلسطین برای رهایی از سلطۀ رژیم صهیونیستی از موضوعات و اهداف محوری مردم ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی بود.
همچنین، از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی برای ملت فلسطین، می توان به مواردی چون بازگشت به آموزه های اصیل اسلام، ایمان به توانایی های خود در خارج شدن از سلطۀ رژیم صهیونیستی، توجه به وحدت بر محور اسلام و شکل گیری گروه های جهادی چون جهاد اسلامی و حماس در فلسطین اشاره کرد که نتیجۀ این تأثیرات شکل گیری «انتفاضه» به عنوان محوری ترین تأثیرپذیری مبارزات ملت فلسطین از انقلاب اسلامی بود.
جنبش جهاد اسلامی فلسطین یکی از مهم ترین جنبش های اسلامی است که تحت تأثیر انقلاب اسلامی، رسماً در سال 1980م به دست دو تن از جوانان فلسطینی به نام های «فتحی الشقاقی» و «عبدالعزیز عوده» تأسیس شد. تأثیرپذیری رهبران جهاد اسلامی از انقلاب اسلامی به حدی بود که دکتر فتحی شقاقی تئورسین جهاد اسلامی در اوایل دهه 1980م کتابی با عنوان خمینی راه حل و آلترناتیو (خمینی، الحل و البدیل) را نوشت و انقلاب اسلامی را ستود. او در این کتاب افکار سیاسی و ایدوئولوژیک خود را بر پایۀ دیدگاه های حضرت امام) خلاصه نمود. علاوه بر او شیخ عبدالعزیز عوده رهبر دیگر جهاد اسلامی بارها تأثیر پذیری خود را از انقلاب اسلامی اعلام کرد. او در چندین مصاحبۀ خود تأکید کرد که باید از انقلاب ایران الگو گرفت. شیخ عوده رژیم های عرب و سازمان های وابسته به آن ها را دشمنان مردم فلسطین دانست و معتقد بود که جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا بیش ازهمه به جنبش های آزادی بخش و فعالیت های آن ها اهتمام می ورزد (سایکون، 1988: 35-36).
جنبش دیگری که در جریان قیام مردمی فلسطین اعلام موجودیت کرد، جنبش «مقاومت اسلامی فلسطین» (حرکة المقاومه الاسلامیه فی فلسطین) ملقب به «حماس» است. این جنبش که در اصل همان اخوان المسلمین فلسطین است، برخلاف جهاد اسلامی قبل از انتفاضۀ اول فلسطین در سال 1987م در صحنۀ فلسطین نبود، بلکه هفت ماه بعد از انتفاضه و در ژوئن 1988م با انتشار یک منشورنامۀ 36 ماده ای اعلام موجودیت کرد. این سازمان با اثرپذیری از جنبش جهاد اسلامی و گسترش فعالیت های آن شکل گرفت و رهبری آن را شیخ احمد یاسین از اعضای برجستۀ و با سابقۀ اخوان المسلمین نوار غزه برعهده داشت (علوی و قربانی، 1379: 103-104).
انقلاب اسلامی در زمینه های فکری و عملی بر جنبش اسلامی حماس تأثیر گذاشت؛ به طوری که شیخ احمد یاسین بنیان گذار این جنبش از همان ابتدا می کوشید اندیشه ها و رهنمود های امام خمینی) را بپذیرد. از نظر او امام خمینی) نه فقط سمبل و الهام بخش و رهبر انقلاب اسلامی ایران است، بلکه در همۀ جهات این مشخصات را دارد (محمدی، 1387: 262).
همچنین، جنبش اسلامی حماس با اثرپذیری از انقلاب اسلامی تنها راه بازگشت به سرزمین فلسطین را اسلام می داند و معتقد است که رژیم صهیونیستی بایستی از خاک فلسطین خارج شود و بهترین راه را برای تحقق این موضوع، جهاد و مقاومت است (ابو عمرو، 1373: 143و146).
بر اساس این مبانی فکری است که در سال های اخیر جنبش مقاومت اسلامی (حماس) یکی از اصلی ترین محورهای مقاومت اسلامی در منطقه بدل شد و با اثرپذیری از انقلاب اسلامی و دستیابی به پیروزی های چشمگیر درمقابل صهیونیست ها در سال های اخیر، به سدی محکم در مقابل اقدامات تجاوزکارانۀ رژیم اشغالگر در منطقه خاورمیانه و فلسطین تبدیل شده است.
نتیجه گیری
انقلاب اسلامی یکی از مهم ترین رخداد های بین المللی در سال های اخیر است که همیشه کانون توجهات در عرصه جهانی بوده، ابعاد گستردۀ دستاوردهای آن نظام بین الملل و دولت ها و ملت های منطقه و جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است. انقلاب اسلامی براساس چهارچوب نظری ساختار کارگزار، یک عضو منفعل در ساختار بین الملل نبوده، با تأثیرگذاری بر آن دستاوردهایی چون احیای دین و معنویت، گسترش اسلام سیاسی، به چالش کشیدن توزیع قدرت در جهان، بیداری ملت های زیر ستم، احیا و گسترش تشیع و حرکت های شیعی و همچنین ایجاد و تأثیر بر جنبش های اسلامی اهل سنت را در پی داشته است. این دستاوردها در میان ملت های مسلمان منطقه به جهت غرابت مکانی و دینی دو چندان بود و انقلاب اسلامی با بیداری ملت های مسلمان منطقه از جمله افغانستان، یمن، سوریه و فلسطین، خیزش همگانی را در میان آنها به وجود آورد و تعالیم و آموزه های اسلامی را که سال ها در میان آنها مغفول مانده بود زنده کرد.
کتابنامه
ابو عمرو، زیاد (1371). جنبش های اسلامی در کرانه غربی و نوار غزه، ترجمۀ حسن خامه یار، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
اسپوزیتو، جان ال (1382). انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمۀ دکتر محسن مدیر شانه چی، تهران، انتشارات باز.
العماد، عصام (1387). «شیعیان یمن: فرصت ها و چالش ها»، فصلنامۀ پژوهه، 22مهر ماه.
امرائی، حمزه (1383). انقلاب اسلامی ایران و جنبش های اسلامی معاصر، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
جرجیس، فواز. ای (1385). امریکا و اسلام سیاسی، ترجمۀ سیدکمال مسروریان، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
جمعی از نویسندگان (1369). تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران56-58، تهران، انتشارات سروش.
جمعی از نویسندگان (1368). «تشیع مقاومت و انقلاب»، مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی تل آویو، تهران، موسسه پیشگام.
جمعی از نویسندگان نهاد رهبری در دانشگاه ها (بی تا). تاریخ سیاسی عراق، تهران، مؤسسه انتشاراتی نهضت جهانی اسلام.
حاجتی، میراحمدرضا (1384). عصر امام خمینی)، قم، بوستان کتاب.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (بی تا). مجموعه اسناد لانه جاسوسی امریکا، تهران، شماره 29 (افغانستان1).
دکمجیان، هرایر (1366). جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمۀ دکتر حمید احمدی، تهران، انتشارات کیهان.
زاک زاکی، ابراهیم یعقوب (1379). جامعه و فرهنگ افریقا، شماره 34.
سایکون، روبرت (1988م). «الاسلام و الانتفاظه الفلسطین»، مجلۀ الفتح، شماره 6 و7.
سید قندیل، عباس (1375). عوامل و موانع همکاری و روابط میان ایران و پاکستان، بی جا.
سیف زاده، حسین (1379). عراق ساختارها و فرآیند گرایش های سیاسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
عارفی، محمد اکرم (1380). «جنبش اسلامی پاکستان و چالش های ساختاری راهبردی»، فصلنامۀ مطالعات خاورمیانه، شماره3.
علوی، سیدنادر و قربانی، علیرضا (1379). انقلاب اسلامی در گسترۀ نظام بین الملل، تهران، انتشارات عصر حضور.
کدیور، جمیله (1372). رویارویی انقلاب اسلامی ایران و امریکا، تهران، انتشارات اطلاعات.
مجرد، محسن (1386). تأثیر انقلاب اسلامی بر سیاست بین الملل، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
محمدی، منوچهر (1387). بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
(1386). آینده نظام بین الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، وزارت امورخارجه مرکز چاپ و انتشارات.
ملکوتیان، مصطفی (1384). «تأثیرات منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی ایران»، فصلنامۀمطالعات انقلاب اسلامی، شماره 1، تابستان.
موسوی، سیدجواد (1378). علل تیرگی روابط ایران و مصر بعد از انقلاب اسلامی ایران، پایان نامه، دانشگاه تهران.
موسوی نژاد، سیدعلی (1388). «شیعیان زیدی و تحولات اخیر یمن»، ماهنامۀ موعود، شماره 107و 108، دی و بهمن.
مهرنیا، سیدکاظم (1378). «تبلیغات مسیحی در آفریقا»، مجلۀ جامعه و فرهنگ آفریقا، ترجمه نادر آزاد، ش 26، اردبیهشت ماه.
هوبر، احمد (1370). «دستاوردهای انقلاب اسلامی در جهان امروز»، مجلۀ حضور، ش 1، خرداد ماه.
روزنامۀ پیام انقلاب.
روزنامۀ جمهوری اسلامی.
روزنامه کیهان.
پی نوشت ها
[1] این پیمان با هدف مقابله با توسعه طلبی شوروی و جلوگیری از نفوذ کمونیسم در سال 1333 ابتدا بین دو کشور عراق و ترکیه در بغداد امضاء شد و سال بعد از آن کشورهای انگلستان، ایران و پاکستان به آن ملحق شدند.
[2] یک پیمان نظامی بود که در سال 1333 با هدف دفاع از کشورهای آسیای جنوب شرقی در برابر نفوذ و تهاجم کمونیسم، در مانیل پایتخت فیلیپین بین کشورهای امریکا، استرالیا، انگلستان، پاکستان، تایلند، فرانسه، فیلیپین و نیوزیلند به امضا رسید.
[3] این دکترین سیاسی که در دسامبر سال 1823م توسط جیمز مونرو رئیس جمهور وقت امریکا اعلام شد، مخاف استعمار و دخالت قدرت های اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافته امریکای لاتین بود.