ماهان شبکه ایرانیان

شیوه های مقابله با جنگ روانی در سیره حضرت زهرا (س)

یکی از مسائل مهم و کارآمد در جهان معاصر- به ویژه در کشورهای اسلامی - جنگ نرم دشمنان علیه ارزش ها و باورهای این جوامع است

مقدمه و بیان مسئله

یکی از مسائل مهم و کارآمد در جهان معاصر- به ویژه در کشورهای اسلامی - جنگ نرم دشمنان علیه ارزش ها و باورهای این جوامع است. این نبرد به معنای هرگونه اقدام روانی، تبلیغاتی، رسانه ای و فرهنگی است که با تسلط بر افکار و اعتمادسازی، سعی در ایجاد ناامنی، شایعه، تخریب چهره های ارزشی، تفرقه و مخدوش کردن فرهنگ و اندیشۀ مردم جوامع هدف دارد و وقوع آن در هر زمان و دوره ای ممکن است. در جامعۀ اسلامی، از جمله دوره هایی که جنگ روانی و فرهنگی ایجاد شد، پس از رحلت پیامبر (ص) و کنار زدن وصی ایشان از رهبری جامعۀ اسلامی بوده است.

بررسی تاریخی نشان می دهد، پس از درگذشت رسول خدا (ص) در مسئلۀ خلافت و جانشینی آن حضرت در میان مسلمانان اختلاف شدیدی به وجود آمد به گونه ای که از نظر تاریخی سرمنشأ و زمینۀ اصلی اختلاف و پراکندگی مسلمانان و ظهور و پیدایش دیدگاه های مختلف در جامعۀ اسلامی شد. در چنین شرایطی، حضرت زهرا (س) اهداف و آرمان های اصیل دینی را با استناد به قرآن و سنت رسول خدا (ص) در قالب موضع گیری سیاسی خود بیان می کردند. ایشان در برابر جریان هایی که بعد از رحلت رسول مکرّم اسلام (ص) به وجود آمد، ساکت ننشستند و مبارزۀ سیاسی کردند و با سخنرانی های افشاگرانه و برخوردها و اقدامات سیاسی، بهترین و مؤثرترین موضع گیری های انقلابی را در قبال دشمنانشان انجام دادند.

گرچه دوران حیات حضرت فاطمه (س) پس از ارتحال پیامبر اکرم (ص) بسیار کوتاه بود، اما جنگ روانی دشمنان حضرت، تبعات سنگین قدرت خواهی، فتنه انگیزی، حق کشی و القاء خطوط فکری خاص در جامعه را به همراه داشت. از این رو خط مشی سیاسی آن حضرت در طول حیات نشان می دهد که گفتمان های حضرت از مهم ترین شیوه های مبارزاتی ایشان در مقابله با دشمنانشان بوده است و حضرت زهرا (س) به عنوان آغازگر دفاع از ولایت با طرح گفتمان ها و عملکردهای سیاسی از حضرت علی (ع) حمایت کردند.

بنابراین، بررسی سیرۀ معصومین (ع) در راستای حفظ ارزش های اصیل اسلامی از مواردی است که علاوه بر هدایت و نجات انسان ها، نقش تأمل برانگیزی در حفظ آرمان های جامعۀ مسلمین ایفاء می کند، زیرا معصومین همواره در طول حیات خویش حضور در صحنه های سیاسی و اجتماعی را مسئولیتی مهم می دانستند.

در این مقاله سعی شده است، ضمن ارائه مختصری از جنگ روانی در عصر حضرت زهرا (س) شیوه های ضد جنگ روانی حضرت (س) در مقابله با دشمنانشان تبیین شود.

بر اساس بررسی های انجام شده، تا کنون مقاله ای مستقل در موضوع استراتژی حضرت زهرا (س) در جنگ نرم زمانه شان نوشته نشده است. هرچند پژوهشی با همین رویکرد به نام «استراتژی جنگ روانی از دیدگاه حضرت علی (ع)» به قلم فضل الله یزدانی(1381) نوشته شده است. نگارنده در این مقاله سعی کرده است، استراتژی مقابله با جنگ روانی را در سیرۀ حضرت زهرا (س) به صورت وسیع تر و مبسوط تر اشاره کند و به سؤالات زیر پاسخ دهد:

1-جنگ روانی در عصر حضرت زهرا (س) چگونه بوده است؟

2-حضرت زهرا (س) در مقابله با جنگ نرم عصر خویش چه اقداماتی را انجام دادند؟

بی شک تحقیق و پژوهش دربارۀ سیرۀ سیاسی حضرت زهرا (س) به عنوان میراث ارزشمند ضروری است و شناخت سیرۀ ایشان در چگونگی رفتار ایشان در زمان حاضر و برای نسل های آینده مؤثر و پرکاربرد است.

1- جنگ روانی در عصر حضرت زهرا (س)

یکی از دوره هایی که حضرت زهرا (س) از دانش و مدیریت و سیاست خود برای پیشبرد اهدافشان استفاده کردند، بعد از رحلت پدر بزرگوارشان بود. ایشان پس از رحلت پیامبر (ص) و غصب خلافت آن حضرت، با بصیرت سیاسی و توانمندی های خود با گروه های انحرافی مقابله کردند. حضور سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا (س) پس از رحلت پدرشان افزایش یافته بود و حضرت از مهم ترین اصل اسلامی یعنی ولایت که در قرآن با عنوان اکمال نعمت یاد شده به دفاع برخاستند. اصلی که سعادت و هدایت بشریت در گرو آن است، ولی متأسفانه نادیده گرفته شده است.

در آن زمان، حساسیت هایی که قریش نسبت به حضرت علی (ع) داشتند، نسبت به حضرت فاطمه (س) نداشتند؛ لذا شرایط به گونه ای بود که در میان اهل بیت (ع) هیچ کس به اندازۀ حضرت زهرا (س) در مبارزه با انحرافات پدید آمده پس از رحلت رسول خدا (ص) توفیق نداشت. از این رو، ایشان در هفتاد و پنج روز پس از رحلت پیامبر (ص) حماسۀ سیاسی خود را انجام داده و یک تنه وارد میدان مبارزه با خلفا و کل جامعۀ اسلامی مدینه شدند و عرصه را بر خلفا تنگ کرده و آنها را به اظهار ندامت و عذرخواهی واداشتند. آن حضرت در برابر انحراف مردم از امامت و جدایی از احکام قرآن، انقلابی را در پیش گرفتند که تا کنون ادامه دارد و اگر تلاش مستمرانه و حماسۀ شکوهمند و ایستادگی ایشان در برابر انحراف مردم مدینه نبود، اکنون از اسلام اولیه در جهان خبری نبود.

زیارت ایشان از قبر پیامبر (ص)، به بقیع رفتن و سر قبر شهدا بودن، گریه ها و ناله های حضرت همگی هم سو با انقلاب ایشان بوده و به همین دلیل مصائب و مشکلات حضرت از تصور و خیال خارج است. حضرت با شناخت و درک درست از انحراف مسلمانان و پیش بینی آیندۀ وخیم جامعۀ اسلامی به میدان آمدند و افشاگری کردند.

هر چند که حضرت بیش از 75 روز پس از وفات پیامبر (ص) در دنیا نبودند، اما در تمام این ایام با همۀ قوا در دفاع از حق پایدار بودند. از این رو، حضرت با بیان صریح و روشنگر خود سعی داشتند تا حقایق را به گوش مردم مدینه برسانند و با جنگ روانی دشمنان در مدینه، مقابله کنند. جنگ روانی ای که تبعات سنگین قدرت خواهی، فتنه انگیزی و حق کشی را در جامعۀ اسلامی بر جای گذاشته و باعث شده بود تا افراد مسلط بر جامعه الگوهایی را که پیامبر (ص) برای جامعۀ اسلامی تنظیم کرده بودند،تغییر داده و خطوط فکری مردم را متناسب با خواست خود تغییر دهند.

از این رو، حضرت زهرا (س) بر خود لازم دانستند که به مقابله با این جنگ روانی برخیزند و سطحی نگری ها و عوام فریبی های حاکم بر جامعه را برطرف کنند. ایشان در مقابله با تحولات جامعه و دفاع از خط مشی پیامبر (ص) رویکردهای مختلفی را اتخاذ کرده و در ابطال جریان های انحرافی زمان خود و هشدار به مسلمانان دربارۀ لزوم بازگشت به سیرۀ نبوی اقدامات و بیاناتی داشتند. گفتمان های حضرت از مهم ترین شیوه های مبارزاتی ایشان در مقابله با دشمنان بوده، هر چند اقدامات رفتاری ایشان نیز حائز اهمیت است؛ لذا شناخت سیرۀ سیاسی ایشان در مواجهه با جنگ نرم در زمان فعلی مؤثر و پرکاربرد است.

2- استراتژی جنگ روانی از دیدگاه حضرت زهرا (س)

رسالت سنگین دفاع از ولایت و حمایت از حضرت علی (ع) باعث شد که حضرت زهرا (س) با سخنانی شیوا و بلیغ ضمن افشاگری و روشنگری، روحیه و ارادۀ دشمن را ضعیف کنند. پرداختن به شیوه های دفاعی حضرت زهرا (س) نکات کاربردی فراوانی برای جامعۀ امروز در بردارد، بر این اساس شواهد کلامی و رفتاری حضرت زهرا (س) در قالب روش ها و تاکتیک های عملیات ضد جنگ روانی امروزی ارائه و تحلیل می شود.

2-1- عملیات روشنگرانه

روشنگری یکی از تکنیک های ضد جنگ روانی است. در این تکنیک، وظیفۀ اساسی شناساندن حقایق و اهداف مورد نظر به مخاطبان است و تلاش می شود مخاطبان با آگاهی از حقایق در برابر تهاجمات و شایعات مقاوم شوند و تلاش خود را برای مقابله با تهدیدات افزایش دهند (شیرازی، 1376: 39؛ جنیدی، 1389: 328). در سیرۀ سیاسی حضرت زهرا (س) از تکنیک روشنگری، برای نشان دادن حقایق و واقعیت ها استفاده شده که به نمونه هایی اشاره می شود.

2-1-1- بیان نقش پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در جامعه

حضرت زهرا (س) در سخنان روشنگرانه، به نقش و جایگاه پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) اشاره داشتند و فرمودند: «محمد و علی (ع) پدران امت اسلام اند، کجی ها را راست و انحرافات را اصلاح می کنند. اگر مردم ایشان را اطاعت کنند، این دو آنان را از عذاب جاویدان نجات می دهند و اگر مردم با ایشان موافق و همراه باشند، این دو، نعمت های پایدار خداوند را ارزانی شان کنند» (مجلسی، 1403: ج23، ص259). تأکید حضرت زهرا (س) نشانگر ضرورت وجود الگوهای تربیتی کامل در جامعۀ اسلامی است، زیرا پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) پیشوایان دین هستند و افزون بر آگاهی وسیع و عمیق از آموزه های اسلامی، الگوهای تربیتی کاملی برای جامعه هستند و هر فردی برای پیشرفت در زندگی دنیایی و سعادت اخروی خود نیاز به الگوی جامع و کاملی دارد. از این رو، با تبعیت از سیره و روش زندگانی اهل بیت (ع) می توان به رشد و کمال دست یافت.

2-1-2- بیان فلسفۀ امامت

حضرت زهرا (س)، فلسفۀ امامت و اطاعت از اهل بیت (ع) را بیان فرمودند: «خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت (ع) را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را، عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است» (مجلسی، 1403: ج29، ص223؛ احمدی میانجی، 1422: ج1، ص461). ایشان با تأکید بر این سخن قصد داشتند تا جامعۀ اسلامی را به ضرورت وجود اهل بیت (ع) در برقراری وحدت و نظم جامعۀ اسلامی متذکر کنند، زیرا با وجود امامت در جامعۀ اسلامی است که نظام اجتماعی سامان می گیرد و عدالت برقرار می شود. از این رو اهل بیت (ع) عامل رشد اسلام و واسطۀ فیض خداوند و مخلوقات اند و به همین دلیل است که وجودشان برای بقاء و تدوام جامعۀ اسلامی ضروری است.

2-1-3- بیان جایگاه و ارزش معصومین

حضرت در ادامۀ روشنگری خود فرمودند: «ما اهل بیت پیامبر خدا (ص) وسیلۀ ارتباط خدا با مخلوقاتیم، ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی ها، ما دلیل های روشن خداییم و وارث پیامبران » (ابن ابی الحدید، 1404: ج16، ص211؛ هاشمی خویی، 1400: ج20، ص97؛ احمدی میانجی، 1422: ج1، ص474). حضرت زهرا (س) ارزش امامان معصوم (ع) در تدبیر امور مسلمین، ادامه دهندۀ تعالیم پیامبران، تنظیم امور سیاسی- اجتماعی جامعه، بیان احکام دین و هدایت مردم را یادآور شدند.

2-1-4- روشنگری و اثبات امامت

از محمود بن لبید نقل شده است که پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) را در کنار قبر حضرت حمزه، عزادار و گریان مشاهده کردم و از ایشان پرسیدم که آیا برای امامت علی (ع) از سخنان پیامبر اکرم (ص) می توان دلیلی آورد؟ حضرت زهرا (س) پاسخ داد: «شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کرده اید؟ شنیدم که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی (ع) امام و خلیفۀ بعد از من است و دو فرزندم، حسن و حسین (ع) و نه نفر از فرزندان حسین (ع) پیشوایان و امامانی پاک و نیک اند. اگر از آنها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند کرد و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد». پرسیدم، بانوی من! پس چرا علی (ع) سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت زهرا (س) پاسخ داد: «پیامبر خدا (ص) فرمود: مَثَل امام مانند کعبه است، مردم باید به سویش بروند و در اطراف آن طواف کنند. نه آنکه کعبه به سوی آنان بیاید و دور مردم طواف کند». سپس ادامه داد: «آگاه باش! قسم به خدا! اگر حق را به اهلش واگذار و از عترت پیامبر خدا (ص) اطاعت می کردند، دو نفر هم دربارۀ حکم خداوند با یکدیگر اختلاف نمی کردند و امامت همان گونه که پیامبر خدا (ص) معرفی فرمود، از علی (ع) تا حضرت قائم (ع) فرزند نهم حسین (ع)، از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث می رسید. ولی افسوس کسی را مقدم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدم داشت. ره آورد بعثت را انکار کردند و به بدعت ها روی آوردند، آنها هواپرستی و شهوت را برگزیدند و براساس رأی و نظر شخصی عمل کردند. آیا نشنیدید کلام خدا را که فرمود: «پروردگار تو هر چه بخواهد بیافریند و برگزیند و برای دیگران هیچ اختیاری نیست » (قصص: 68). آری شنیدند، ولی همان گونه که قرآن فرمود: «دیدۀ بصیرت آنها کور و چشم دل آنها بی نور است» (حج: 46). افسوس که سران سقیفه آرزوها و هوس های خود را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند» (مجلسی، 1403: ج36، ص353، شوشتری، 1409: ج21، ص28؛ قمی رازی، 1401: 199). حضرت مصداق اختیار الهی را تعیین امام معرفی کردند و متذکر شدند که اطاعت و پیروی از اهل بیت (ع) مانع ایجاد تفرقه و اختلاف در جامعه است. مردم باید در بیعت با امام و گرایش به سمت ایشان، خود اقدام کنند نه اینکه امام به سمتشان آید و خطاب به سردمداران سقیفه متذکر شدند که عاقبت بدعت، ظلم و ناحقیِشان هلاکت و نابودی جامعۀ اسلامی است.

2-1-5- بیان احادیث غدیر و منزلت

حضرت زهرا (س) در تبیین جانشینی پیامبر (ص) و جایگاه امامت به واقعۀ غدیر اشاره و با استناد به فرمایشات پیامبر (ص) فرمودند: «هر که من مولا و رهبر او هستم، علی (ع) نیز مولای اوست و آیا فراموش کردید که به علی (ع) فرمود: یا علی (ع) موقعیت تو نسبت به من، همانند هارون به موسای پیغمبر (ص) است» و یا آنکه در پاسخ به بهانه جویی ها بیان داشتند: «اگر علی (ع) زودتر شروع می کرد و به مردم آگاهی می داد، منحرف نمی شدند». همچنین فرمودند: «پس از غدیرخم، خداوند برای هیچ کس عُذر و بهانه ای باقی نگذاشته است» (صدوق، 1377: ج1، ص173؛ المقریزی، 1370: 101، امینی، 1366: ج1، ص197). ایشان با یادآوری این دو حدیث گرانقدر، ذهن های خفته و انسان های فریب خورده را هدایت و بیدار کردند و متذکر شدند که بر امت اسلامی واجب است، حقوق این امانت ها را مراعات کنند، زیرا خواست پیامبر (ص) بوده که نسبت به قرآن و اهل بیت (ع) حُسن معاشرت داشته و حقوق آن دو را بر خویش مقدم بدارند.

2-2- برانگیختن و تحریک عواطف

یکی از تاکتیک های ضد جنگ روانی حضرت، برانگیختن عواطف و احساسات مردم است که به شیوه ای گوناگون مشاهده می شود. در این تکنیک، سعی بر این است تا با بیان اطلاعات آگاهی دهنده در حالات و رفتار مخاطبان تأثیر گذاشته و باعث جذب آنان به سمت اهداف مورد نظر شود. در این روش حس همدردی، تنفر و خشم و غضب از جمله مفاهیم تعیین کننده است (شیرازی، 1376: 28؛ جنیدی، 1389: 169 ). حضرت زهرا (س) نیز با تحریک عواطف مردم، سعی در جذب مخاطبان خود داشتند که به نمونه هایی از آنها اشاره می شود:

2-2-1- تحریک عواطف در لحظات احتضار پیامبر (ص)

حضرت فاطمه (س)، امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در اطراف بستر پیامبر خدا (ص) حلقه زده و با چشمانی اشکبار، نظاره گر غروب خورشید رسالت بودند. آن بزرگ پیامبر (ص) خواست سخنی بفرماید، ولی نتوانست و درحالی که می گریست، بی حال در بستر افتاد. حضرت فاطمه (ع) با مشاهدۀ این منظره فریاد زد و فرمود: «ای پیامبر خدا! همانا با گریه ات، قلب مرا از جا کَندی و جگرم را سوزاندی، ای بزرگِ پیامبران از حضرت آدم تا آخرین شان، ای امین پروردگار! ای فرستاده و محبوب خداوند! ای پیامبر خدا! پس از تو چه بر سر فرزندانم خواهد آمد؟ پس از تو چه مصیبت ها و ذلت ها و خواری ها که بر من باریدن خواهد گرفت؟ پس از تو چه بر سر علی (ع) خواهد آمد؟ او که برادر توست و تنها یاور دین اسلام خواهد بود. پس از تو چه بر سر وحی الهی و دستورات خداوند خواهد آمد؟» (مجلسی، 1403: ج22، ص484) آن گاه خود را در آغوش پدر افکند، پدر را بوسید و با اشک فراوان گونه های پدر را نمناک کرد. پیامبر خدا (ص) در این هنگام دست فاطمه (س) را در دست علی (ع) گذاشت و فرمود: «علی جان! فاطمه امانت الهی و امانت من در دست توست. از او محافظت فرما» (مجلسی، 1403: ج22، ص484؛ مرندی، 1381: 66). حضرت زهرا (س)، سعی در تحریک مردم مدینه و آگاهی آنان از حقایق داشتند، زیرا مردم مدینه تابع احساسات خود بودند و تحت تأثیر عوام فریبی و تبلیغات قرار گرفته و حاضر بودند که حقیقت را به بهای اندکی بفروشند. از این رو حضرت (س) نیز با تحریک عواطف سعی در جلب حمایت آنان داشتند.

2-2-2- سوگ از دست دادن پدر و غربت امام علی (ع)

پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) امت اسلامی غرق در ماتم شده بود و حضرت فاطمه (س) در فراق پدر خویش غمگین و شاهد غربت و انزوای اسلام بودند. از یک سو، قدرت طلبی ها و زنده شدن دوبارۀ سنت جاهلی و از سوی دیگر، تهاجم و تجاوز به حریم ولایت را نظاره گر بودند و با قلبی مالامال از اندوه و درد لب به فریاد گشودند و خطاب به پدر چنین فرمودند: «پدر جان! دریغ و آه از فراق تو، ای پدر چه بسیار بزرگ است تاریکی و ظلمتی که در مجالس پس از تو مشاهده می شود و من دور مانده از تو، دریغ و افسوس می خورم که هر چه زود نزد تو آیم. در عزای تو اباالحسن سوگوار است؛ پدر دو فرزندت حسن و حسین، برادر و امام برگزیده و دوست بی مانند تو، کسی که در کودکی او را تربیت کردی و سپس برادرت خواندی. او که از بزرگترین دوستان و محبوب ترین یاران در پیشگاه تو بود. او که در پذیرش اسلام از همه پیشی گرفت و یاور دین شد و هجرت کرد. پدر جان! غم سوگواری تو ما را فرا گفته و درهم کوبیده است و گریه های مداوم، قصد جان ما را دارد و بدی روزگار، دامن گیرمان شده است. ای پدر بزرگوار! ای بهترین انسان ها! اکنون بیا و بنگر که او را مانند اسیران به طرف بیعت تحمیلی می برند. فریاد ای محمد! فریاد ای دوست! فریاد ای پدر! فریاد ای اباالقاسم! فریاد ای احمد! فریاد از کمی یاران و یاوران! فریاد از نالۀ بسیار! فریاد از مشکلات فراوان! فریاد از مصیبت و اندوه زیاد! فریاد از مصیبت جانکاه! [پس از آن سخنان درد آلود و غمبار، صیحه ای زد و بیهوش بر زمین افتاد]» (مجلسی، 1403: ج43، ص176؛ مرندی، 1381: 140؛ محلاتی: ج1، ص249). در واقع جملات حضرت زهرا (س) در غم از دست دادن پیامبر (ص) و غربت و تنهایی حضرت علی (ع) حرکت سیاسی ای بود که مردم مدینه را به فکر فرو واداشت و مهم ترین هدف ایشان از بیان این جملات نشان دادن تلاش حضرت رسول (ص) و امیر مؤمنان علی (ع) در راستای فراگیر شدن حکومت قرآن در جامعه بوده است، اما غاصبان خلافت کاری با قرآن نداشتند و حتی بر خلاف آن عمل می کردند.

2-2-3- گریۀ سیاسی

پس از وفات پیامبر خدا (ص) و پیش آمدن مشکلات و وارد شدن مصیبت ها بر اهل بیت (ع)، عزاداری و گریه های حضرت زهرا (س) تداوم داشت، سران حکومت از این امر احساس خطر کردند و جمعی را خدمت امام علی (ع) فرستادند تا خواستار کنترل گریه ها و عزاداری های حضرت فاطمه (س) شوند. امام علی (ع) به آن حضرت اطلاع دادند که گروهی آمده اند و می گویند: «فاطمه (س) یا در شب و یا در روز گریه کند». حضرت فاطمه (س) پاسخ دادند: «ای اباالحسن، چقدر اندک است ماندن من در میان مردم و چقدر نزدیک است، زمان پنهان شدن من از جمعشان! سوگند به خدا، هرگز سکوت نمی کنم، نه در شب و نه در روز، گریه های مداوم را تعطیل نمی کنم تا اینکه به پدرم رسول الله (ص) ملحق شوم». حضرت علی (ع) پاسخ دادند: «هر طور دوست داری عمل کن!» (مجلسی، 1403: ج43، ص177؛ بحرانی اصفهانی، 1382: ج2، ص794). از آن پس، روزها دست حسنین (ع) را گرفته و بر سر قبر رسول خدا (ص) می رفت و می گریست و می فرمود: «عزیزانم این قبر جد شماست، همو که شما را بر دوش خویش می نهاد و بسیار دوستتان می داشت». (مجلسی، 1403: ج43، ص178) حضرت بر سر قبر شهدا، به یاد سربازان فداکار صدر اسلام اشک می ریخت و حضرت علی (ع) نیز برای آسایش بانو سایبانی در بقیع بنا کرد. بقیع در مسیر کاروان های تجاری بود. حضرت در آنجا مأوا می گزیدند و کاروان هایی که مسیر عبورشان از آنجا بود، سایبان بقیع را مشاهده کرده و ناله های حضرت را می شنیدند و با کنجکاوی جویای حال حضرت شده و برای دلجویی به نزد ایشان می آمدند و حضرت فرصت را مغتنم شمرده و برای آنها ظلم بر وصی پیامبر (ص) را بیان می کردند. ایشان قصد داشتند، در آن زمان که مدینه در محاصره بوده و از خروج صحابه به بهانۀ ایجاد فتنه ممانعت می شد، این گونه فریاد مظلومیت علی (ع) را به اطراف برسانند تا اگر در مدینه برای حضرت علی (ع) یاوری نبود، شاید بتوان از بیرون حامیانی گرد آورد (پور سید آقایی، 1375: 65). از این رو، می توان گریه های سیاسی و بیت الاحزان حضرت زهرا (س) را نوعی اقدام برای رساندن فریاد مظلومیت خود به مردم مدینه و سایر بلاد دانست.

2-3- تشجیع

تشجیع یکی دیگر از تکنیک های جنگ روانی است که زیر مجموعۀ بحث برانگیختگی عواطف محسوب می شود. در این تکنیک هدف آن است که شور و اشتیاق و برانگیختگی همراه با تقویت عواطف در مخاطبان ایجاد شود (شیرازی، 1367: 37)؛ برای مثال حس دفاع از دین، وطن، تقویت حس تنفر از دشمن، ظلم و استثمار را در مخاطبان ایجاد کند. حضرت زهرا (س) نیز از این تکنیک برای تحت تأثیر قرار دادن مردم مدینه بهره بردند و در مواضع مختلف با سخنان تشجیع برانگیز خود لزوم حفظ حرمت خانه خود وحریم امامت را متذکر و خواستار ارزش گذاری به جایگاه و نقش اهل بیت (ع) در جامعۀ مدینه شدند.

2-4- نکوهش و سرزنش

سرزنش به معنای بازخواست کردن لغزش ها و اشتباهات افراد، یکی دیگر از تکنیک هایی است که حضرت زهرا (س) در مقابله با جنگ روانی عصر خود استفاده کردند.

2-4-1- سرزنش مردم بعد از بیعت

پس از جریان بیعت برای خلیفه اول و سکوت و بی اعتنایی مردم به واقعه عظیم غدیر و کنار زدن حضرت علی (ع)، زهرا (س) فرمودند: «من هرگز روزی همانند امروز ندیدم که امت اسلامی زشت ترین صحنه ها را پدید آوردند، جنازۀ پیامبر خدا (ص) را در برابر ما واگذاشتند و خودسرانه و مستبدانه دیگران را به جای ما نشاندند» (مفید، 1364: 626؛ امینی نجفی، 1366: ج5، ص372؛ ابن قتیبه دینوری، 1413: ج1، ص13؛ مجلسی، 1403: ج28، ص232). حضرت زهرا (س) از بی اعتنایی مردم به شرکت در مراسم تدفین پیامبر (ص) گله مند شدند که چگونه عقل، مروت و همراهی شان با پیامبر (ص) اجازه داد تا این گونه پیامبر (ص) را با همۀ احسان و مهربانی که نسبت به مردم داشته، بی اهمیت رها کنند و دنبال مقاصد دنیایی خود بروند.

2-4-2- سرزنش مردم از توطئۀ سقیفه

حضرت زهرا (س) در دیدار با زنان مهاجر و انصار از توطئۀ سقیفه و عملکرد مردان مدینه ناخشنود بودند و فرمودند: «صبح کردم درحالی که به خدا سوگند دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما خشمناک و بیزارم. درون و بیرونشان را آزمودم و نامشان را از دهان خویش به دور افکندم. از آنچه کرده اند، ناخشنودم. چه زشت است کندی شمشیرها و سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش ها! چه زشت است سر بر سنگ خارا زدن و شکاف برداشتن نیزه ها و فساد آراء و اندیشه ها و انحراف آرمان ها و انگیزه ها! برای خویشتن چه بد ذخیره هایی تدارک دیدند و پیش فرستادند که خداوند بر آنها خشم می گیرد و در عذاب الهی خواهند بود، زیرا بدون تردید مسئولیت سنگین عهد و پیمان الهی در گردنشان همواره سنگینی خواهد کرد. ناچار کار را بدان ها واگذار و ننگ و عدالت کشی را برایشان باز کردم. نفرین بر این مکّاران و دور از رحمت حق باشند ستمکاران!» (طبرسی، 1413: ج1، ص138؛ طوسی، 1414: 375). حضرت زهرا (س) از بی وفایی، رفاه طلبی و دنیا پرستی مردان مدینه بعد از شناخت و امتحان میزان شجاعت و مردانگی شان در پای بندی به ارزش های انسانی انتقاد و اشاره کردند که این مردان همان هایی بودند که در صدر اسلام فداکاری و جهاد می کردند و اینک به مرحله ای رسیده اند که به بازی های سیاسی گرفتار شده و به جای اینکه پس از رحلت پیامبر (ص) همراه خاندان وحی باشند، اهل بیت (ع) را در امواج فتنه و ظلم تنها گذاشتند.

2-4-3- سرزنش از سستی مهاجر و انصار

حضرت در مسجد مدینه خطاب به مهاجر و انصار فرمودند: «اکنون بیایید و بشنوید! شگفتا! روزگار چه شگفتی ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکی پس از دیگری بیرون می آورد. اگر تعجب نمایی! پس گفته های آنها تعجب آور است. راستی مردان شما چرا چنین نکردند؟ ای کاش می دانستم به چه پناهگاهی تکیه داده اند؟ و کدام ستون استوار را انتخاب کردند؟ و به کدامین ریسمان چنگ زدند؟ و برکدام فرزند و خاندان پیشی گرفتند و غلبه کردند؟ شگفتا! چه دوستان دروغین و سرپرستان نااهلی را انتخاب کردند! چه زشت است سرانجام ستمکاران که جایگزین بدی برگزیدند! سر را گذاشته به دُم چسبیدند، پی عامی رفتند و از عالِم نپرسیدند! نفرین بر مردمی نادان که تبه کارند و تبه کاری خود را نیکوکاری می پندارند. بدانید که آنها فاسدند و به فساد خویش آگاهی ندارند. وای بر آنان! آیا آنکه مردم را به راه راست می خواند، سزاوار پیروی است یا آنکه خود، راه را نمی داند؟ در این باره چگونه داوری می کنید؟» (طبرسی، همان: 139؛ طوسی، همان). حضرت زهرا (س) از زنان مدینه پرسیدند که تکیه گاهی که شما می خواستید چه بود که به خاطرش علی (ع) را کنار زده و خانه نشین کردید و با اهل بیت به تندی رفتار کردید؟ چه ستونی از اهل بیت پیامبر (ص) معتمدتر است؟ به چه رسیمانی اعتماد داشتید که به آن متوسل شدید؟ آیا نمی دانستید که به خاطر همین انتخاب اشتباهتان جامعه از مسیر واقعی اش خارج شده و توطئۀ سقیفه هم برای نابودی اهل بیت پیامبر (ص) بوده است؟ آیا شناختی از برتری اهل بیت نداشته اید؟ در حقیقت هدفشان از طرح سؤالات، انتقاد از عملکرد نامناسب مردانشان بوده است.

2-4-4- سرزنش پیمان شکنان

حضرت زهرا (س) فرمودند: «ای مردم که به سوی سخن باطل شتابانید و اعمال زشت و زیانکارانۀ آنها را نادیده می گیرید! آیا در قرآن تدبّر و تأمّل نمی کنید؟ یا بر دل هاتان مُهر و قفل زده شده است که سخن حق را نمی شنوید؟ نه! بلکه اعمال سوء و کردار بد شماست که پرده بر دل هایتان کشیده و گوش ها و چشم های شما را گرفته است! و چه بد تأویل و تفسیری از دین و آیین کردید! و چه بد نظریّه و رأیی دادید که حق را از اهلش گرفتید و به دست نااهلان دادید و چه بد گناه و ستمی را که کردید گران خواهید یافت و سرانجامش را سخت و دشوار، در آن روز که پرده از کار شما برداشته شود و کیفری که در انتظار شماست، آشکار شود و عذابی را که خدای تعالی برای شما آماده کرده که گمان آن را نداشته اید، بر شما نمایان شود و در آن روز است که اهل باطل دچار زیان و خسران می شوند» (مجلسی، 1403: ج29، ص232؛ ابن ابی الحدید، 1404: ج16، ص209؛ ابن شهر آشوب، 1379: ج2، ص206). حضرت زهرا (س) با تکیه بر اصل تدبر در قرآن، علت بی وفایی و سستی مهاجر و انصار را رویگردانی از آموزه های قرآنی دانستند و بیان کردند که به دلیل اعمال ناپسندشان نتوانستند حقایق را دریابند و تفسیر و تأویل نادرستی از دین برداشت کردند؛ حال آنکه اگر آنها با خواست پیامبر (ص) همراه می شدند، به حقیقت جامعه ای آرمانی در مدینه شکل می گرفت.

2-5- شکوه و شکایت

شکوه و گلایه واکنش عاطفی و احساسی به مسائلی است که انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. حضرت زهرا (س) نیز از این تکنیک برای تحت تأثیر قرار دادن مردم مدینه استفاده کرده و جملات گلایه ای و شکوه های دردآلود را بیان کردند.

2-5-1- شکایت از غصب امامت امام علی (ع)

حضرت فاطمه (س) از امت ساکت و بی تفاوت در پیش پروردگار خود شکوه ها کرده و درحالی که اشک هایشان جاری بود، می فرمودند: «پروردگارا! به سوی تو شکایت می کنم، اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیده ات را و به تو شکایت می کنم از ارتداد امت پیامبر (ص) و اینکه ما را از حقمان باز داشتند، همان حق ولایت و رهبری ما که در قرآن کریم خود بر پیامبر اسلام (ص) نازل فرمودی » (مجلسی، 1403: ج53، ص19؛ خصیبی، 1411: 407). در جامعه ای اجازۀ مخالفت و اعتراض به کسی نمی دادند، فاطمه زهرا (س) با تمام قدرت از حق مغصوب و پایمال شدۀ علی (ع) دفاع کرده و به صراحت انتقاد می کنند. آنهایی که خلافت را در جایگاه اصیل خود قرار ندادند، باید بدانند که خلافت اگر در جایگاه واقعی اش نباشد حقوق افراد و حرمت ها پایمال می شود و معنویت و اخلاقی باقی نمی ماند و در نهایت فقر و فساد و تباهی جامعه را فرا خواهد گرفت.

2-5-2- شکایت از منافقان

ام سلمه می گوید: «خدمت حضرت زهرا (س) رسیدم و پرسیدم: ای دختر پیامبر خدا! شب را چگونه گذراندی؟ حالت چگونه است؟ فرمود: روزگار می گذرانم در میان حُزن شدید و اندوه عظیم، درحالی که پیامبر (ص) از دست رفته و وصی او مظلوم واقع شده است. سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن و سنت و سفارش پیامبر اسلام (ص) در تأویل و تفسیر قرآن، حق او را غصب کردند و به دیگران سپردند. این گونه برخوردهای خصمانه از کینه توزی های جنگ بدر و خونخواهی کشتگانشان در جنگ اُحُد است که در درون قلب نفاق آمیز و اندیشۀ فتنه انگیزشان پنهان بوده و تا کنون جرأت اظهار آن را نداشتند، تا در آن هنگام که حکومت الهی بازیچۀ دست قدرت طلبان قرار گرفت و امام به حق منزوی شد، آتش کینه های دیرینه شان زبانه کشید و باران مصیبت ها و مشکلات را بر ما فرو ریختند و رشته های ایمان را دریدند و نسبت به وعده های الهی در حفظ و پاسداری از رسالت پیامبر (ص) و دفاع از پرهیزکاران و مؤمنان چه زشت عمل کردند، ولی افسوس که برای انتقام گرفتن از پدران مشرک و منافق خود، که در جنگ های اسلامی علیه اسلام جنگیدند و کشته شدند به دنیا روی آوردند و فریب دنیا را خوردند» (مجلسی، 1403: ج43، ص156؛ ابن شهر آشوب، 1379: ج2، ص205). حضرت زهرا (س) معتقد بودند که سکوت قبایل در مقابل پایمال شدن حق امیرالمؤمنین (ع) کینه و حسادتی بود که قبایل عرب به خصوص قریش از او و پیامبر (ص) در دل داشتند. در حقیقت آنها همۀ کینه و حسادتشان به پیامبر (ص) را با حضرت علی (ع) تسویه کردند.

2-5-3- شکایت پس از مصیبت ها

پیامبر (ص) دربارۀ شکوه ها و غم های جانکاه حضرت زهرا (س) به یاران خویش خبر داده و فرمودند: «دخترم آن چنان در امواج بلاها و مصیبت ها، غمناک و نگران می شود که دست به دعا برداشته و می گوید: پروردگارا از زندگی خسته و روی گردان شده ام و از بندگان دنیا، بلاها و مصیبت های ناگوار دیدم، خدایا! مرا به پدرم پیامبر (ص) متصل گردان و مرگ مرا زود برسان » (مجلسی، 1403: ج43، ص177؛ صدوق، 1430: 92 ).

حضرت زهرا (س) با مجموعه سخنان گلایه آمیز خود، احساسات مردم مدینه را تحریک و آنها را به کشف حقیقت ترغیب می کردند.

2-6- عملیات افشاگرانه

یکی دیگر از تکنیک های ضد جنگ روانی حضرت زهرا (س) افشاگری است. افشاگری به معنای تکذیب نکته به نکتۀ اتهامات مطرح شدۀ دشمنان در تبلیغاتشان است. این شیوه زمانی استفاده می شود که امکان اثبات خلاف پیام دشمن به طور کامل وجود داشته باشد. پیامی که تبلیغات دشمن را تکذیب می کند باید به سرعت در میان مخاطبان انتشار یابد تا با اطلاع رسانی های سریع و به موقع امکان تأثیرگذاری پایدار تبلیغات از بین برود (جنیدی، 1389: 330).

2-6-1- افشای علل غصب خلافت امام علی (ع)

از حضرت زهرا (س) پرسیدند: چرا مردم علیه شما و علی (ع) هجوم آوردند و حق مسلم شما را غصب کردند؟ حضرت پاسخ دادند: «این همه کینه توزی ها از جنگ بدر و انتقام جویی ها از جنگ احد است که در دل های منافقان پنهان بود، ولی روزی که حکومت را غصب کردند، تمام آن کینه ها و حسادت ها را بر ما فرو ریختند» (مجلسی، 1403: ج43، ص156؛ ابن شهرآشوب، 1379: ج2، ص205).

2-6-2- افشای علل انحراف مردم پس از رحلت پیامبر (ص)

زهرا (س) در مسجد مدینه علل انحراف مردم پس از رحلت پیامبر (ص) را این گونه افشا کردند: «و آن گاه که خدا، برای پیامبرش (ص) خانۀ پیامبران و آرامگاه اولیاء را برگزید، خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد و جامعۀ دین کهنه گردید، آدم های پست و بی ارزش باقدر و منزلت شدند و شتر نازپروردۀ اهل باطل به صدا درآمد و وارد خانه های شما شد و شیطان سر خویش را از مخفی گاه به درآورد، شما را فرا خواند، دید که پاسخ گوی دعوت باطل او هستید و برای فریب خوردن آمادگی دارید، خواست که علیه حق برخیزید، شما را آمادۀ این کار یافت و شما را گرم و آماده کرد و دید که غضبناک شدید، پس بر غیر شتر خود، داغ و نشان زدید و بر آبی که حق شما نبود فرود آمدید. درحالی که هنوز از عهد و قرار شما و بیعت در غدیر خم بیش از دو ماه نگذشته بود و شکاف زخم عمیق بودو سر زخم هنوز بسته نشده و بهبود نیافته بود و پیامبر (ص) هنوز دفن نشده بود که هر کاری خواستید کردید و بهانه آوردید که از فتنه می ترسیم، ولی در آتش فتنه سقوط کردید و راستی که جهنم بر کافران احاطه دارد. شما کجا و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ می گویید! به چه حقی دروغ می گویید و به کجا روی می آورید؟ درحالی که کتاب خدا در میان شماست، مطالب و دستوراتش روشن و احکام آن درخشان و نشانه های هدایت آن آشکار و نهی و هشدارهای آن روشن و اوامرش واضح است، ولی شما به قرآن پشت کردید و از آن روی گردان شدید، آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟ یا داوری جز قرآن می گیرید؟ بد جایگزینی برای ستمگران است! و هرکس غیر از اسلام دینی برگزیند، از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیان کاران خواهد بود. سپس آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد و مهار کردن آن آسان شود. پس آتش گیره ها را برافروختید و به آتش فتنه ها دامن زدید تا آن را شعله ور سازید و به شیطان گمراه کننده، پاسخ مثبت دادید و برای خاموش کردن نور تابناک اسلام، بسیج شده و به یک باره همه چیز را تصاحب کردید و برای نابودی اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان کمین کردید و ما در برابر مصیبت هایی که جوانان خنجر بران یا فرو رفتن نیزه در شکم است، چاره ای جز صبر نداریم» (طبرسی، 1413: ج1، ص131؛ مجلسی، 1403: ج29، ص225). طبق این فرمایش حضرت، تن پروری و آسوده طلبی یکی از موانعی بود که تودۀ مردم حاضر به پذیرش حکومت حضرت علی (ع) نشدند، زیرا می دیدند که با ولایت امام علی (ع) باید سختی های زیادی را متحمل شوند. اگر مردم مدینه پس از رحلت پیامبر (ص) تابع منافع و راحت طلبی های خود نبودند، ارزش ها و آرمان های پیامبر (ص) در جامعۀ مدینه عملی می شد و خلافت در جایگاه اصیل خود قرار می گرفت.

2-6-3- افشای علل سستی مردم

حضرت زهرا (س) در فرازی از گله مندی ها و افشاگری ها علیه امت پدر می فرمایند: «به تن آسایی خو کرده اید و امام واقعی خود را از زمامداری دور کرده و با رفاه و آسایش خلوت کرده اید و از سختی زندگی به راحتی و خوش گذرانی رسیده اید. به همین سبب آنچه را که حفظ کرده بودید، از دست دادید و آنچه را که فرو بردید، استفراغ کردید. پس بدانید! اگر شما و هر که در زمین است کافر شوید، خدای تعالی بی نیاز از همگان و ستوده است. بدانید! آنچه را که من گفتم از روی آگاهی کامل بود، از سستی شما و هماهنگ شدن قلب هایتان با بی وفایی و خیانت شما آگاهم. چه کنم؟ اینها جوشش دل اندوهگین است و راه بیرون ریختن خشم و غضب و آنچه را که جانم نمی تواند تحمل کند از سینه بیرون ریختم و حجت و برهان را از این راه در پیش روی شما قرار دادم. پس زمام خلافت را بگیرید، ولی بدانید پشت این شتر خلافت زخم است و پای آن تاول زده، عار و ننگ آن باقی است و نشان از غضب خدا و ننگ ابدی و جاویدان دارد و هر کس که آن را بگیرد، فردا به آتش برافروختۀ خدا که بر قلب ها احاطه دارد، وارد می شود. آنچه انجام می دهید، برابر چشم خداست و به زودی آنها که ستم کردند، خواهند دانست که به کدام جایگاه آتشین باز می گردند. مردم! من دختر آن کس هستم که شما را از عذاب جهنم که در پیش روی ماست، خبر داد. پس هر چه می توانید انجام دهید، ما هم به دنبال کار خود می رویم، شما منتظر بمانید، که ما هم منتظر خواهیم ماند» (طبرسی، 1413: ج1، ص133؛ مجلسی، 1403: ج29، ص225). عادت کردن به خوی خوش گذرانی، دست کشیدن از هدف های متعالی، بی تفاوتی در برابر ظلم و ستم و... مواردی است که در آن دوران به عنوان علل سستی مردم شناسایی شد.

2-6-4- افشای علل مظلومیت حضرت علی (ع)

حضرت ضمن خطاب به زنان مدینه علل مظلومیت همسرش را این گونه افشا کردند: «وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایه های نبوّت استوار ماند؟ از خانه ای که جبرئیل در آن فرود می آمد به خانۀ دیگر بردند و حق را از دست علی که عالم به امور دین و دنیاست گرفتند. بدانید که این زیانی بزرگ و آشکار است. چه باعث شد که با علی (ع) کینه توزی کنند و انتقام گیرند؟ چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند که نسبت به مرگ بی اعتنا بود، دیدند که چگونه بر آنان می تازد و با دشمنان خدا نمی سازد و آنها را عقوبت می کند و خشم علی (ع) در راه رضای خداست (طبرسی، 1413: ج1، ص139؛ طوسی، 1414: 375 ). حضرت زهرا (س) جایگاه حضرت علی (ع) را این گونه معرفی می کنند که ایشان بدون واسطه تعالیم و دستورات را از پیامبر (ص) دریافت می کردند و نزدیک ترین فرد به پیامبر (ص) بودند و در خانه شان وحی نازل می شد. از این رو انتقاد کردند که چرا خلافت را از خانه ای که جبرئیل در آن فرود می آمد، به خانۀ دیگری بردند. ایشان تأکید کردند که حضرت علی (ع) در تدبیر کارهای مردم، تنظیم امور سیاسی و اجتماعی، بیان احکام دین و حفظ آنها از تحریف و بدعت و در هدایت مردم حاذق ترین بودند و زیان آشکاری بود که خلافت را ظالمانه غصب کردند و افرادی در جایگاه رهبری جامعه قرار دادند که وجودشان سنخیتی با اسلام حقیقی نداشت.

2-6-6- افشا و محکومیت خلفا

ابوبکر و عمر پس از تقویت بنیان های حکومت خویش و سرکوبی مخالفان، برای جلب افکار عمومی و تألیف قلوب به فکر دلجویی از حضرت زهرا (س) و جبران اشتباهات گذشته افتادند و با تلاش فراوان همراه با امام علی (ع) به خدمت آن یگانه دخت پیامبر (ص) رسیدند، سلام و عذرخواهی کردند و خطاب به حضرت زهرا (س) با عنوان دختر پیامبر رحمت بودن از ایشان خواستار عفو و بخشش شدند. حضرت، آن دو را به سخنان پیامبر اکرم (ص) توجه دادند و فرمودند: «شما را به خدا سوگند می دهم! آیا شنیده اید که پیامبر خدا (ص) فرمود: فاطمه پارۀ تن من است و من از اویم، هر که او را بیازارد، مرا آزرده است. خشنودی فاطمه موجب خشنودی من است و خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من، هر کس فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته است؟!» ابوبکر و عمر پاسخ دادند: «آری! این کلمات را از پیامبر (ص) شنیدیم » (مجلسی، 1403: ج28، ص357؛ دینوری، 1413: ج3، ص1214؛ امینی نجفی، 1366: ج7، ص229؛ بحرانی اصفهانی، 1382: ج2، ص888). در حقیقت هدف حضرت زهرا (س) از یادآوری سخنان پیامبر (ص) این مسئله بوده که واقعیت ها را به همۀ انسان ها در طول تاریخ بشناساند و به آنها نیز بفهماند که هر گذشته ای را نمی توان نادیده گرفت و در برابر منحرف کردن امت اسلامی نمی توان بی تفاوت ماند.

2-6-7- افشای عوامل مصیبت در نزد دختر طلحه

پس از وفات پیامبر خدا (ص) دختر طلحه به خدمت حضرت فاطمه (س) رسید، از گریه ها و ناله های دردناک حضرت نگران شد و با شگفتی پرسید: فاطمه جان! چه چیزی شما را این گونه به گریه و زاری واداشته است؟ حضرت در پاسخ فرمود: «ای دختر طلحه! آیا از مصیبت و رویداد تلخی می پرسی که در همه جا انتشار یافته است؟ گویا بر پر مرغان نوشته و در جهان پراکنده شده، گویا پیک های چابک سوار به سرعت آن را به همۀ جهانیان ابلاغ کرده اند که گرد و غبار آن تا آسمان بالا رفت و تاریکی مصیبت آن زمین را فرا گرفت، می دانی مصیبت ها چگونه شکل گرفته اند؟ پرچم مسابقه برافراشتند تا بر علی (ع) پیشی بگیرند. چون موفق نشدند، بغض و کینۀ علی (ع) را در دل گرفتند، ولی پنهان داشتند. آنگاه که نور دین به خاموشی گرایید و پیامبر (ص) رحلت کرد، آن بغض ها و کینه ها را به زبان آوردند و بر مرکب آرزو سوار شدند و ستم ها روا داشتند و «فدک» را غصب کردند. با شگفتی به «فدک» بنگرید، چه بسیار پادشاهانی که مالک سرزمین «فدک» شدند و هم اکنون اثری از آنها وجود ندارد! فدک، هدیۀ الهی بود که به پیامبرش بخشید و پیامبر خدا (ص) آن را برای تأمین زندگی فرزندانم به من سپرد. واگذاری فدک «به من و فرزندانم» با حکم و علم خداوند بزرگ و شهادت و گواهی جبرئیل امین انجام شد. پس اگر آن را با ستم غصب نمودند و وسیلۀ زندگی فرزندانم را قطع کردند، با یاد روز قیامت بر این مصیبت صبر می کنم و زود است که خورندگان اموال فدک، عذاب الهی را در دوزخ نظاره گر و در آن غوطه ور باشند» (بحرانی اصفهانی، 1382: ج2، ص826؛ مجلسی، 1403: ج29، ص182؛ طوسی، 1414: 204). بدیهی است که اگر حضرت زهرا (س) فدک را مطالبه کردند، به دلیل تعلق خاطر به دنیا و مطامع آن نمی باشد، بلکه هدف ایشان ایستادگی در برابر ظلم و ظالمان است. در واقع حضرت (س) قصد داشتند تا با طرح موضوع فدک و میراث خود از پیامبر (ص)، جایگاه الهی و قرآنی خود را به اثبات برسانند و خلافت غصب شده را طلب کنند. به بیان دیگر هدف اصلی ایشان دفاع از ولایت بود.

2-7- سکوت

یکی دیگر از تکنیک های عملیات ضد جنگ روانی سکوت است که تحت عنوان مبارزۀ منفی قلمداد می شود. سکوت و بی اعتنایی ظاهری در زمرۀ یکی از بهترین شیوه های ضد جنگ روانی است. در این شیوه نخست باید میزان تأثیر سکوت بر مخاطبان تحلیل شود که بسیاری از اوقات سخنان و رفتار دشمنان را بی ارزش و بی اعتبار می کند (شیرازی، 1367: 57؛ جنیدی، 1389: 329). در سیرۀ سیاسی حضرت زهرا (س) نیز این تکنیک مشاهده می شود، اما منظور از سکوت حضرت در پاره ای از موارد، ترک قیام و تلاش نکردن برای مقابله با دشمنان نیست، بلکه بی اعتنایی ظاهری است که هدف و مقصود مهمی را پوشش می دهد.

یکی دیگر از مبارزه های منفی حضرت زهرا (س) وصیت نامه سیاسی ایشان بود. اینکه چرا قبر حضرت زهرا (س) پنهان است؟ چرا مراسم کفن و دفن آن یگانه دخت پیامبر (ص) مخفی و پنهان برگزار شده است؟ چرا مراسم تشییع و نماز بر پیکر ایشان بدون اطلاع مردم مدینه برگزار شد؟ جواب این سؤال ها و علل و عوامل وصیت نامه را باید در متن وصیت نامه به دقت ارزیابی کرد.

حضرت زهرا (س) در کاغذی وصیت نامه ای نوشتند: «امتی که عهد و پیمان خدا و پیامبرش را در ولایت و رهبری علی (ع) شکستند، حق ندارند بر پیکر من نماز بگزارند. آنها که نسبت به حق ما ستم روا داشتند و ارث مرا غاصبانه تصرف کردند و سند مالکیت فدک را که پدرم برایم نوشته بود، از دستم ربودند و پاره کردند، آنها که گواهان و شاهدان مرا تکذیب کردند. سوگند به خدا که گواهان من، حضرت جبرئیل و میکائیل و امیرالمؤمنین علی (ع) و ام ایمن بودند. آنها که در روز یاری و حمایت از ما در خانه های خود خزیدند و دست از یاری ما کشیدند. علی (ع) مرا همراه با حسن و حسین شب و روز برای بیداری امت غفلت زده، به خانه های مهاجر و انصار می برد و من آنها را نسبت به خدا و پیامبر (ص) و حقوق الهی هشدار می دادم و می گفتم: به ما اهل بیت ستم روا مدارید و حق مسلمی را که خدا به ما بخشیده است، غصب نکنید. در تاریکی شب پاسخ مساعد می دادند که شما را یاری می کنیم، ولی در روز روشن دست از یاری ما بر می داشتند! تا آنکه به خانۀ ما هجوم آوردند و با جمع آوری هیزم فراوان و آتش زدن آن، خواستند خانه و ما را که در آن بودیم، در آتش بسوزانند. خدا و رسولش و من از آنان بیزاریم. آیا چنین امتی سزاوار است که بر من نماز بگزارد؟!» (خصیبی، 1411: 178؛ مجلسی، 1403: ج30، ص348؛ مرندی، 1381: 146؛ صدوق، 1408: ج1، ص189؛ بروجردی، 1383: ج3، ص202؛ بخاری، 1410: ج5، ص82 ). در حدیث دیگری نیز نقل شده که به امام علی (ع) وصیت کردند: «وقتی وفات کردم، به هیچ کس اطلاع نده، مگر ام سلمه و ام ایمن و فضه و از مردان دو فرزندم حسن (ع) و حسین (ع)، عباس، سلمان، عمار، مقداد، اباذر و حذیفه را خبر کن. مرا دفن نکن، مگر در شب و قبر مرا به هیچ کس اطلاع نده تا مخفی بماند » (مجلسی، 1403: ج78، ص310؛ نوری، 1408: ج2، ص186؛ بروجردی، 1383: ج3، ص202). همگی این احادیث حاکی از مبارزۀ منفی حضرت و اوج خفقان و فضای بستۀ سیاسی است که حضرت به ناچار از این روش استفاده کردند، به خصوص وصیت نامۀ ایشان شدیدترین نوع سکوت حضرت بوده است.

2-8- ترسیم آیندۀ ترسناک جامعۀ اسلامی

یکی دیگر از شیوه های ضد جنگ در عملیات روانی، استفاده از تهدید و ایجاد وحشت میان نیروهای دشمن است. این اقدام به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده و عزم آنهاست. در واقع، در این روش آیندۀ ترسناک و مبهم همراه با مشکلات و سختی ها ترسیم می شود و ضمن ایجاد رعب، خطرات و صدمات اقداماتشان به ایشان گوشزد می شود و در نهایت مخاطبان را به تسلیم در برابر خواسته ها می کشانند (شیرازی، 1376: 67). حضرت زهرا (س) در آن لحظه که علی (ع) را به سوی مسجد می کشیدند و هیچ کس در آن غربت و تنهایی از ایشان دفاع نمی کرد، خود را به امام رساندند و خطاب به عمر فرمودند: «ای پسر خطاب! سوگند به خدا اگر کراهت نداشتم که بی گناهان مدینه گرفتار بلای الهی شوند، نفرین می کردم و آنگاه می فهمیدی که نفرین من خیلی زود تحقق می پذیرد » (کلینی، 1407: ج1، ص460؛ مجلسی، 1403: ج28، ص250) و در سخنان خود در جمع زنان مهاجر و انصار نیز آیندۀ جامعۀ اسلامی را این گونه ترسیم کردند: «امّا به جان خودم سوگند، نطفۀ فساد بسته شد. باید انتظار کشید تا چه زمانی مرض فساد، پیکر جامعۀ اسلامی را از پای درآورد؟ پس، از این پستان شتر به جای شیر، خون بدوشید و زهری که به سرعت هلاک کننده است. اینجاست که روندگان راه باطل زیان کننده اند و مسلمانان آینده خواهند دانست که سرانجام اعمال مسلمانان صدر اسلام چه بوده است؟ از این پس، قلب های خود را از بروز آشوب ها مطمئن کنید. بشارت باد شما را به شمشیرهای کشیده، حمله ها و تهاجمات پی درپی، به هم ریخته شدن امور اجتماعی مسلمانان و استبداد و دیکتاتوری ستمگران آنها که غنائم و حقوق شما را اندک پرداخت می کنند و جمع شما را با شمشیرهای خود درو می کنند؛ پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان به کجا خواهد انجامید؟ دریغا که دیدۀ حقیقت بین ندارید! بر ما هم تاوانی نیست و نمی توانیم شما را به کاری که کراهت دارید! الزام کنیم» (صدوق، 1372: ج1، ص108) حضرت (س) با این سخن قصد داشتند بیان کنند که با غصب خلافت، جامعۀ اسلامی با فتنه های بسیار و جبران ناپذیری روبه رو است و فساد در جامعه گسترش خواهد یافت. آن حضرت با آینده نگری حساب شده ای که از آگاهی ایشان از جامعه شناسی و تحولات جامعه ها و تمدن ها نشئت گرفته بود، جامعۀ مدینه را در مسیر انحطاط ترسیم کردند که مردم مدینه با انتخاب رهبری ناشایست آن را به مذلت، خشونت و سرکوبی عدالت رهنمون کرده اند. حضرت دوباره هشدار می دهند که در آینده کسانی خواهند آمد که با شمشیرشان خون بی گناهان را خواهند ریخت. قتل عام ها و ظلم ها فراگیر می شود و بیت المال به ناحق مصرف می شود. سرانجام آن حضرت سخنان خود را با لحنی دلسوزانه این گونه پایان دادند که ای دریغ برشما که همۀ خیر و برکت و هدایت و نیک بختی و آزادی را از دست دادید و از این پس حسرت و ندامت پایان ناپذیری گریبان گیرتان خواهد بود. از این رو می توان بیان داشت که حضرت زهرا با آینده نگری خویش نسبت به جامعۀ اسلامی ضمن تهدید و ایجاد وحشت در میان مردم مدینه قصد داشتند تا مردم مدینه را از عواقب انتخاب نادرست خود آگاه کنند و ارادۀ آنها را در ادامۀ حمایت غاصبان تضعیف کرده و آیندۀ جامعۀ اسلامی را ترسناک و مبهم همراه با مشکلات و سختی ها جلوه دهند.

نتیجه گیری

بر اساس مباحث مطرح شده در مقاله، حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) با هجمه های روانی بسیاری در جامعۀ مدینه مواجه شدند، به گونه ای که افراد مسلط بر جامعه، الگوهایی که پیامبر (ص) برای جامعۀ اسلامی تعیین کرده بودند را تغییر داده و روزبه روز، قدرت خواهی و فتنه انگیزی را گسترش داده و با تخریب جایگاه ارزشمند حضرت علی (ع) و ایجاد شایعه و تسلط بر اذهان مردم جامعه را ناامن کردند و البته غفلت و سهل انگاری مهاجر و انصار در شناخت حاکمیت حضرت علی (ع) و تابع احساسات بودن آنها مسبب این تبعات منفی و عوام فریبی شد و حضرت زهرا (س) در مقابله با دشمنان خویش مبتکر بهترین تکنیک های استراتژی جنگ روانی مانند روشنگری، افشاگری، تحریک عواطف و تشجیع شدند و برای آگاه ساختن مردم و هشدار آنها از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.

منابع

- ابن شهر آشوب، محمدبن علی 1379 ق. مناقب آل ابی طالب، قم، علامه.

- ابن ابی الحدید، عبدالوحیدبن هبه الله 1404ق. شرح نهج البلاغه، قم، مکتبه آیة الله المرعشی النجفی.

- ابن قتیبه الدینوری، ابو محمد عبدالله بن مسلم1413ق. الامامه و السیاسه (تاریخ الخلفاء )، تحقیق علی شیری، قم، مکتبه الشریف الرضی.

- احمدی میانجی، علی 1422ق. مواقف الشیعه، قم، النشر الاسلامی.

- امینی نجفی، عبدالحسین احمد 1366ش. الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

- بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله 1382ش. عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، تحقیق و تصحیح محمد باقر موحد ابطحی اصفهانی، قم، امام المهدی.

- ابوعبدالله محمدبن اسماعیل1410ق. صحیح بخاری، تحقیق مصطفی دیب البغاء، دار ابن کثیر.

- بروجردی، سید حسین 1383 ش. جامع الاحادیث الشیعه فی الاحکام الشریعه، قم، المطبعه العلمیه.

- پور سید آقائی، مسعود 1375ش. چشمه در بستر: تحلیلی از زمان شناسی حضرت زهرا، قم، حضور.

- تستری، محمد تقی بن کاظم 1410ق. قاموس الرجال فی تحقیق رواه الشیعه و محدثیهم، قم، النشر الاسلامی.

- جنیدی، رضا 1389ش. تکنیک های عملیات روانی و شیوه های مقابله، مشهد، آستان قدس رضوی.

- جوهری بصری بغدادی، ابوبکر احمدبن عبدالعزیز 1401ق. السقیفه و الفدک، تحقیق محمد هادی امینی، شرکه الکتبی للطباعه و النشر.

- حسینی عاملی، محسن بن عبدالکریم، (1418ه ق)، اعیان الشیعه، انتشارات دارالتعارف، بیروت، الطبعه الخمسه

- خصیبی، حسین بن حمدان، (1411ه ق)، الهدایه الکبری، انتشارات موسسه البلاغ، بیروت

- شوشتری، نورالله بن شریف الدین، (1409ق)، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی نجفی.

- شیرازی، محمد 1367ش. جنگ روانی و تبلیغات، تهران، سپاه پاسداران.

- صدوق، ابوجعفر محمدبن علی بن حسین (ابن بابویه)1430ق. امالی، بیروت موسسه الاعلمی المطبوعات.

- _______________________________1377 ش. خصالترجمۀ محمد باقر کمره ای، تهران کتابچی.

- ______________________________1372ه ش. معانی الاخبار، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، قم، چاپ اول

- طبرسی، ابومنصور احمدبن علی بن ابی طالب 1413 ق. الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق ابراهیم بهادری و محمد هادی، طهران، دارالاسوه.

- طوسی، ابی جعفر محمدبن حسن 1414ق. امالی، قم، دارالثقافه.

- قمی رازی، ابوالقاسم علی بن محمد 1401ق. کفایه الاثر فی النص علی الائمه اثنی عشر، قم، بیدار.

- کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق 1407- کافی، تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

- مجلسی، محمدباقربن محمدتقی 1403ق. بحار الانوار لدرر اخبارالائمه الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

- محلاتی، ذبیح الله (بی تا). ریاحین الشریعه، تهران، دارلکتب الاسلامیه.

- مرندی، ابوالحسن 1381ش. مجمع النورین و ملتقی البحرین فی احوال بضعه سید الثقلین، قم، آل عبا.

- مفید، محمدبن نعمان 1364ق. امالی، ترجمۀ استاد ولی، مشهد، آستان قدس رضوی.

- مقریزی، احمدبن علی 1370ق. النزاع و التخاصم، نجف، المطبعه العلمیه.

- نوری، حسین بن محمد تقی 1408ق. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، موسسه آل بیت (ع).

- هاشمی خویی، حبیب الله محمد 1400ق. منهاج البراعه فی شرح النهج البلاغه، تهران، مکتبه الاسلامیه، تهران.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان