ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی شش و نیم متر در هشتمین هم‌اندیشی سینما انقلاب؛

امیر قادری: نگاه تباهی که اغلب فیلم‌های ایرانی آن را نمایندگی می‌کنند، من اسمش را فساد می‌گذارم

میلاد دخانچی: در وضعیت کنونی سینما، تمایز بین اصولگرا و اصلاح‌طلب از بین رفته است و نمی‌توانید فیلمی را به طور قطع مرتبط با یک جریان بدانید و این اصلاً خبر خوبی نیست.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق -در ششمین روز "هشتمین هم‌اندیشی سینما انقلاب" و "جایزه سینمایی ققنوس" فیلم" متری شیش و نیم" ساخته سعید روستایی در سالن شهدای سرچشمه بهارستان به نمایش درآمد.
به روال معمول این هم‌اندیشی، بعد از اکران فیلم، جلسه نقد و بررسی فیلم با حضور منتقدان و کارشناسان سینما، آقایان امیر قادری، میلاد دُخانچی، گلپور و حجت‌الاسلام جعفری، در کنار استقبال خوب علاقه‌مندان و مخاطبان فیلم برگزار شد.
 

بیشتر بخوانید:

وحید جلیلی: فیلم «متری شش و نیم» به معنای واقعی کلمه درخشان بود / جشنواره فیلم فجر امسال، بهترین یا یکی از بهترین جشنواره های 20 سال اخیر کشور بود

سینماگران آدم‌های پیچیده‌تری شده‌اند


در ابتدای جلسه، امیر قادری ضمن اظهار خوشحالی از شرکت در این نشست برای پرداختن به کلیات جشنواره امسال، در کنار تحلیل فیلم "متری شیش و نیم" گفت: "این فیلم یکی از آثار مهم جشنواره امسال بود. جشنواره‌ای که فیلم‌های خوب زیادی نداشت." وی با اشاره به وضعیت کنونی سینمای ایران افزود: " وضعیت سینمای ایران به نسبت سابق، بسیار پیچیده شده است. قبلاً فیلم‌ها، جایگاهشان مشخص بود و وارد حوزه‌های همدیگر نمی‌شدند. در این وضعیت سینماگران نیز به همان نسبت آدم‌های پیچیده‌تری می‌شوند و اهل بازی کردن می‌شوند. هر سکانسشان جهتی دارد و گاهی حتی با یکدیگر تناقض دارند. الان هر پایگاه فکری، در این سینما نماینده پیدا می‌کند و این از جهت مثبت آن نیست. مربوط به همان پیچیدگی رفتار سازندگان فیلم‌هاست که به فیلم‌ها هم سرایت پیدا کرده است. بر خلاف قبل، منِ منتقد نمی‌دانم از کدام جنبه‌های فیلم خوشم بیاید و از کدام جنبه‌هایش متنفر باشم. نمی‌دانیم فیلم رادیکال است؟ چپ‌گرایانه است؟ منتقد است؟ دست راستی است؟ هیچکدام از اینها را نمی‌شود به صورت قطعی گفت. اینها همه سوال هستند. فیلمها حتی بعضی از وجوهشان، وجوه دیگر را نفی می‌کنند."


قادری در ادامه به تغییر وضعیت آدم‌ها در این سینما هم اشاره کرد و گفت: " در چنین وضعیتی آدم‌های قوی به آدم‌های متوسط تبدیل می‌شوند. قبلاً جریان‌های مختلف، هر کدام یک سری بت داشتند که تقدیس می‌شدند و یک سری فیلم بد که به آنها می‌خندیدیم. الان تعداد بسیار بیشتری آدم متوسط داریم. این فیلم هم جزو متوسط‌ها و متوسط به بالاها است." این منتقد سینما بخشی از وضعیت فعلی را به سواد ارتباط داد و گفت: " قبول دارم که این فرصت طلبی است که همه می‌خواهند حتی در اردوگاه دشمن هم جایی برای روز مبادا داشته باشند. اما بالاخره برای اینکه بتوانید در یک حوزه مشخص حضور داشته باشید، باید سواد تمام جنبه‌های آن حوزه را داشته باشید؛ وگرنه با یک تکان و یا یک نقد، تغییر جهت می‌دهید. این مشکل حتی گریبانگیر سینماگران طراز اول ما و کسانی مثل حاتمی‌کیا نیز هست.


 

اعوجاج گفتمانی، حتی در سطح منتقدین


میلاد دخانچی، دیگر منتقد حاضر در نشست نیز بحث قادری را ادامه داد و گفت: " در یک سطح با آقای آقای قادری موافق هستم که در وضعیت کنونی سینما، تمایز بین اصولگرا و اصلاح‌طلب از بین رفته است و نمی‌توانید فیلمی را به طور قطع مرتبط با یک جریان بدانید و این اصلاً خبر خوبی نیست. چون دلیل آن، گفتگو و رسیدن به تفاهم نبوده است؛ فرصت طلبی است. دوگانگی‌های سابق به شکل مبتذلی به هم خورده است. یک سکانس به یک جریان و سکانس دیگر به جریان دوم گرا می‌دهد. با یک اعواجاج گفتمانی، حتی در سطح منتقدین مواجه هستیم."وی در ادامه نظر کلی‌اش را درباره فیلم مطرح کرد و گفت: " فیلم سکانس‌هایی دارد که از یک وضعیت فقرِ ناآشنا، عکاسی‌های خیره‌کننده‌ای دارد. در آن لحظات فیلم به سینما تبدیل شده است. از ابتدای فیلم تا لحظه‌ای که شخصیت کارتل فیلم با بازی نوید محمدزاده دستگیر می‌شود سینماست. بعد از آن ولی، فیلم وارد دالان‌هایی می‌شود که هیچ ارتباطی با فیلم ندارند. غیر از این اتفاق دیگری نمی‌افتد. در نوشتن دیالوگ‌ها نیز، روستایی یک بار دیگر قدرت خود را به رخ می‌کشد. در مجموع اما، فیلم نه فقط تکرار اثر قبلی که حتی بازگشت به عقب است."

کارگردانی، جلوتر از فیلمنامه


گلپور، دیگر منتقد حاضر در نشست صحبت‌هایش را در پاسخ سوال مجری مبنی بر ویژگی‌های نقد اجتماعی آغاز کرد و گفت: " در مورد سینمای اجتماعی، حداقل در چند سال اخیر با فیلم‌هایی مواجه هستیم که نقد آنها به درون جامعه است و از درون به ناهنجاری‌ها نگاه می‌کنیم. قبلاً فیلمسازان به دلایلی نمی‌توانستند از درون به ناهنجاری‌ها بپردازند. دو فیلم اخیر روستایی، مثال‌های خوبی برای اینگونه نقد از درون هستند. شاید قبلاً به دلیل بعضی خط قرمزها، نقدهای اجتماعی در سطح باقی می‌ماندند و فقط می‌توانستند ناهنجاری‌ها را بیان کنند. اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، با اتفاقات بهتری در حوزه اجتماعی روبرو خواهیم شد."وی در ادامه به شیوه نقد در متری شیش و نیم نیز ورود پیدا کرد و گفت: " در اثر قبلی، روستایی به بحث‌های خانوادگی یک خانواده درگیر اعتیادکرد. متری شیش و نیم، به بیرون خانواده می‌آید و دنبال ریشه‌ها نیز هست. به خصوص که در کارگردانی، جلوتر از فیلمنامه است. در بحث کارگردانی تا حدودی توانسته است که به درون جامعه معتادین برود اما به دلیل بعضی ممانعت‌ها و محدودیت‌ها، آنگونه که باید، نوتانسته به ریشه‌ها بپردازد."


 

با این فضای باز به آنارشیسم می‌رسیم


حجت‌الاسلام جعفری، کارشناس مسائل فرهنگی و رسانه، منتقد دیگر حاضر در نشست بود که صحبت‌هایش را با یک سری گزاره فلسفی آغاز کرد. وی گفت: " با تصوری روبرو هستیم که مستلزم هیچ تصدیقی نیست. فیلمی که در حوزه نقد اجتماعی و در تلاقی فقر و اعتیاد ساخته می‌شود اگر نتواند زمینه تصدیق را به وجود آورد نه به فرم تعهدی دارد و نه به محتوا. " وی افزود: " اساساً نباید با این فرم سراغ پدیده‌های اجتماعی رفت. البته دلیلش شاید نشناختن فرم باشد. این نوع تصورهای بدون صدیق زمینه زمینه یک سری سنت‌های انتقادی را در خود رویکردهای تربیتی در حوزه داشته است. مثلاً اگر مقدمه 40 حدیث حضرت امام (ره) را مطالعه کرده باشید ایشان کتاب‌های مرسوم اخلاقی در حوزه را نقد می‌کنند و می‌گویند این کتاب‌ها اگر نسخه هم باشند حداکثر نسخه هستند. کسی که کتاب اخلاقی می خواند باید همزمان درمان شود. یعنی حتی در حد نسخه پیچی هم اخلاق را بر نمی‌تابد چه برسد به اینکه بخواهد وارد حوزه نقد اجتماعی شود. این نوع از تسلسل‌ها از منظر اجتماعی بازتاب انسداد و از منظر روانشناختی مستلزم بوجود آمدن عقده است. نهایتاً اگر قرار باشد این فضا را آزاد بگذاریم به آنارشیسم منجر می‌شود."


 

با فیلمی طرف هستیم که نهایتاً چند سکانس گرم و خوب دارد


قادری در بخش دوم صحبت‌هایش و در پاسخ سوالی مبنی بر جنبه پژوهشی فیلم، به اتفاق ویژه‌ای در سینمای ایران شاره کرد و گفت: " متاسفانه در این سینما برای افراد زیادی جایگاه قائل می‌شویم. این باعث می‌شود برای خود فیلمساز هم این توهم شکل گیرد که پژوهشگر بزرگی است. این فیلم را نباید از منظر پژوهشی جدی گرفت؛ هر چند خود سازندگان بدشان نمی آید که با آنها از این منظر برخورد کرد و آنها را پژوهشگر و مولف دانست.

ما حتی در سینمای جهان نیز تعداد کمی فیلمساز مولف داریم که جهان خودشان را دارند. در سینمای ایران اما، شاید یک دو نفر باشند که بشود به نوعی آنها را دارای جهان دانست. عنوان پژوهشگر برای این فیلم زیاد است. این فیم نهایتاً چند سکانس خوب دارد. سکانس‌های هندی خوب که فیلم را گرم نگه می‌دارند. کاری که فیلمسازان ایرانی، معمولاً بلد نیستند. حالا اگر بیاییم و این آدم را وارد حوزه‌های دیگری کنیم؛ هر چند خودشان بدشان نمی‌آید، باعث ایجاد همان توهم در آنها می‌شویم. من این فیلم را در این جایگاه نمی‌بینم. قبل از اینکه فیلمساز این توهم را بزند باید تماشاگران و منتقدان جلوی آن را بگیرند."


قادری در ادامه مهمترین مشکلش با این فیلم را سکانس آخر آن دانست و گفت: " سکانس آخر فیلم نگران کننده است. نگاه تباهی که اغلب فیلم‌های ایرانی آن را نمایندگی می‌کنند که من اسمش را فساد می‌گذارم. در جایی که سینما، صنعت است و ژانر دارد، تهیه کننده‌ای بالای سر کار است و نمی‌گذارد از چهارچوب‌ها و قواعد تخطی شود؛ نه به مفهوم هنری؛ بلکه به معنی محصولی که به بازار عرضه می‌شود. اما در ایران که تهیه کننده معنایی ندارد، مشخص است که جوانی مثل روستایی هر کاری که دوست داشته باشد انجام داده است و کسی هم از او چرای‌اش را نپرسیده است. نپرسیده چرا درام نداری؟ چرا فیلمت اینقدر ادامه دارد؟ و خیلی از این دست سوالات.از منظر پژوهشی نیز چون مشاور نداریم فیلمسازان از همان ابتدا به بیراه می‌روند. به آنها عنوان مولف اطلاق می‌کنند در حالی که نه ژانر را بنده هستند، نه تهیه کننده را و نه هیچ چیز دیگر را.
 

فیلمساز همدست نوید محمدزاده است


دخانچی نیز در بخش آخر صحبت‌هایش ضمن تایید سخنان قادری در مورد روستایی گفت: " دوربین دست یک جوان خوش قریحه است که هیچ چیزی را بنده نیست. این را در مورد مهدویان نیز همین اعتقاد را دارم. امنیتی‌ها هم نشان داده‌اند که آنها هم در حمایتشان از این فیلمسازان راه صحیح را نمی‌دانند. پژوهش در جزئیات اصلاً ارزشی ندارد. پژوهش باید جهان جدیدی بسازد که در اینجا اتفاق نیفتاده است. فیلمساز در اینجا همدست نوید محمدزاده به عنوان یک کارتل مواد مخدر است. دو جا فیلم سابجکتیو می‌شود و موسیقی داریم. در صورتی که در بقیه اثر اصلاً موسیقی نداریم. یک جایی که نوید دستگیر می‌شود و جایی دیگری که آن بچه جلو محمدزاده ژیمناستیک انجام می‌دهد. اینها یعنی که فیلمساز با این کارتل همدست است. از آن طرف آسیب دیده‌های مواد مخدر را نشان می‌دهی و کنارش می‌ایستی؛ که اگر از آن موضع سیستم را نقد کنی مشکلی ندارد؛ چون کنار مردم ایستادی اما تو کنار صاحب کارتل ایستادی. کارتلی که به اذعان خودت مسبب همه بدبختی‌هاست. "

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان