درحالیکه 85 درصد عملیات ساختمانی و 60 درصد تاسیسات برقی و مکانیکی نیروگاه هسته ای بوشهر اتمام یافته بود، با وقوع انقلاب اسلامی ایران، شرکت آلمانی زیمنس یک طرفه قرارداد ساخت نیروگاه را به حالت تعلیق درآورد. پس از آنکه با پی گیری مسئولین دولت ایران، مقامات آلمانی زیمنس اعلام کردند که حاضر به ادامه کار نیستند، ایران به روسیه روی آورد و در 1371 توافق نامه ای میان دو کشور امضاء گردید.
در سال 1372 با سفر رئیس جمهور وقت ایران، هاشمی رفسنجانی به روسیه، قرارداد تأمین سوخت هسته ای رآکتور بوشهر با این کشور امضاء گردید.[1] در همین سال دو قرارداد ساخت دو نیروگاه تحقیقاتی 300 مگاواتی و همچنین پروژه UCF با چینی ها به امضاء رسید، اما به دلیل مشکلات ایجاد شده از سوی آمریکا، قراردادهای فوق فسخ گردید و جمهوری اسلامی ایران توانست علاوه بر پول پرداختی، 17 میلیون دلار به عنوان خسارت از طرف چینی دریافت نماید. پس از فسخ قرارداد، با تلاش دانشمندان و مهندسان ایرانی در سال 1379، تلاش برای به سرانجام رساندن پروژه UCF اصفهان آغاز شد و در حالیکه در قرارداد با چینی ها قرار شده بود این پروژه در مدت یازده سال به بهره برداری برسد، در سال 1383 یعنی در مدت چهار سال، به بهره برداری رسید.[2]
ایران در سال 1381 به فناوری غنی سازی اورانیوم در حد یک پایلوت کوچک و آزمایشگاهی دست یافت. موفقیت در این مرحله مهم، کشور را قادر می ساخت که غنی سازی در ایران امری شدنی است. در همان سال گاز UF6 به سانتریفیوژ تزریق شد. یکی از پرسش های مهم در سال 1382 نیز در این رابطه مطرح بود که آیا ایران بدون اطلاع آژانس، تزریق انجام داده است ؟ آژانس بر اساس دلایل فنی آن را قطعی می دانست، در عین حال می توانست قصوری باشد که با اقدامات بعدی قابل حل و فصل است [3] و ممکن است در بعضی کشورها نیز چنین قصوری اتفاق افتاده باشد. در ادامه موفقیت های هسته ای، در فروردین 1383، با همت دانشمندان جوان ایرانی، ماده UF4 برای نخستین بار در کشورمان و بدون کمک خارجی ها به تولید رسید. این دانشمندان پس از دیدار با مقام معظم رهبری که مورد لطف و عنایت ایشان قرار گرفته بودند، مصمم شدند تولید ماده هگزافلوراید اورانیوم (6UF) که ماده نهایی UCF است را تولید نمایند.[4]
با تلاش دانشمندان ایرانی، جمهوری اسلامی توانست در خرداد 1383، برای نخستین بار ماده ((UF6 را تولید کند که از فناوری بسیار پیچیده ای برخوردار است. این پیروزی خشم طرف مقابل را برانگیخت و تبلیغات گسترده ای علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند.
در شهریور 1383، ایران فرآیند تبدیل 37 تن کیک زرد به گاز هگزافلوراید اورانیوم را شروع کرد. این پیروزی نیز جنگ روانی دیگری از سوی رسانه های غربی علیه کشورمان به راه انداخت و باعث شد که در 28 شهریور همین سال، شورای حکام آژانس با صدور قطعنامه ای، ضمن نگرانی عمیق در باره تصمیمات جدید ایران، از تهران درخواست نماید که فوراً و به شکل قابل اثبات، تمام فعالیت های مرتبط با غنی سازی را در بخش های گوناگون تعلیق نماید.[5]
در آبان 1383 و در پی مذاکرات تیم هسته ای به ریاست حسن روحانی با سه کشور اروپایی، خبرها چنین بود که از سوی ایران، پذیرش تعلیق جدید و کوتاه مدت (چند ماه) پذیرفته شده است، اما اروپایی ها سخن از تعلیق نامحدود(حداقل ده سال) می گفتند. در نامه ای که در 24 آبان 1383 به آژانس بین المللی هسته ای ارسال گردید، مذاکره کنندگان ایرانی اعلام کردند که مطابق توافقنامه پاریس، تعلیق داوطلبانه کوتاه مدت مجتمع UCF را پذیرفته اند. در تیرماه 1384 و در فاصله توافقنامه پاریس و مذاکرات بعدی تیم مذاکره کننده ایرانی با سه کشور اروپایی، معلوم شد که تروئیکای اروپایی به چیزی کمتر از تعلیق فعالیت های هسته ای ایران راضی نیست.[6] در حالیکه غربی ها با پیگیری سیاست هویچ وچماق، در صدد تحمیل دیدگاه های خود بر جمهوری اسلامی ایران بودند، انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سال 1384 با حضور پرشور و رای معنادار مردم به رویکرد مقاومت در مقابل زیاده طلبی غربی ها، شُک محکمی به غرب و امیدواری زایدالوصفی در میان دوستداران ایران اسلامی در سراسر جهان و به خصوص دانشمندان جوان هسته ای که نهضت بزرگ خیز علمی کشور را شروع کرده بودند، ایجاد نمود.
پس از اثبات ناکارآمدی مذاکره با غربی ها، جمهوری اسلامی ایران در 10 مرداد 1384 در نامه ای به آژانس بین المللی هسته ای، تصمیم خود را برای ازسرگیری فعالیت تاسیسات UCF اصفهان اعلام و تاکید داشت که این اقدام در چارچوب معاهده ان پی تی است. همچنین در بهمن 1384، جمهوری اسلامی ایران اقدام به بازگشایی تأسیسات نظنز و اراک نمود.
بدین گونه تلاش شبانه روزی دانشمندان، حمایت نظام اسلامی و ناکارآمدی سیاست تنش زدایی و مذاکره با غربی ها، باعث شد که در بهار 1385، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت ایران در جوار حرم امام رضا علیه السلام، دستیابی به چرخه غنی سازی اورانیوم در تاسیسات نطنز را اعلام نماید. همچنین در فروردین 1386، رئیس جمهور در نطنز و در حضور بسیاری از مسئولین نظام، اعلام کرد که کشور به غنی سازی صنعتی دست یافته است.[7] اینچنین بود که جمهوری اسلامی ایران با رویکرد مقاومت به باشگاه هسته ای جهان ملحق گردید. این رویداد مهم، پیامدهای بسیار مهمی در عرصه داخلی و در راستای پیشرفت کشور و همچنین در عرصه بین المللی داشته و دارد که بعضی از آنها در ادامه مرور می گردد.
استحکام استقلال و امنیت
امروز این مساله تا حدود زیادی برای افکار عمومی جهان آشکار گردیده است که مسأله اصلی آمریکا با انقلاب اسلامی ایران این است که کانون های متعدد مقاومت در منطقه و جهان که در مقابله با نظام سلطه شکل گرفته، یا برگرفته از آموزه های انقلاب اسلامی است و یا تحت تاثیر آن. از این رو پی گیری سیاست هسته ای شدن کشور باعث تحکیم و تقویت هویت انقلابی و اسلامی در کشور و تاثیر گسترده آن بر منطقه و جهان می گردد و برعکس عقب نشینی از خواست منطقی ملت ایران در دست یابی به چرخه سوخت هسته ای و استفاده از مواهب آن در حوزه های گوناگون علمی که مطابق قرارداد ان پی تی است که جمهوری اسلامی یکی از اعضای آن است باعث مخدوش شدن هویت نظام اسلامی شده و خود مهم ترین تهدید علیه امنیت ملی کشور بشمار می رفت و می رود، کمااینکه پس از قرارداد بر جام، تهدیدات آمریکا علیه ایران افزایش یافت و معلوم شد که تن دادن به خواسته های غرب باعث تخفیف فشارها نمی شود و درپیش گرفتن روحیه سازشکاری این خطر را نیز به دنبال دارد که تصویر ضعیفی چه در داخل و چه در صحنه بین المللی به جای گذاشته و دشمن را برای پی گیری شرارت های خود علیه ملت ایران جسورتر نماید.
رهبر انقلاب در این زمینه بیان داشتند:«اگر ملت و مسئولان شاخص های اصلی هویت اسلامی نظام را حفظ کنند هیچ دشمنی قادر به آسیب رساندن به این کشور نخواهد بود... حفظ ساخت اصلی و هویت حقیقی نظام اسلامی مهم ترین وظیفه ماست و هویت حقیقی نظام در حکم روح، معنا و مضمون نظام است که حفظ ساخت حقوقی بدون حفظ این هویت حقیقی فایده ای ندارد، ساخت حقیقی و هویت اصلی نظام آرمان های جمهوری اسلامی یعنی عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزش ها، سعی در ایجاد برابری و برادری، اخلاق و ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن است.[8]
از سوی دیگر کاهش تنش ها و درگیری ها بین ایران و آمریکا در دولت هشتم، نقش مهمی در بازسازی هویت های طرفین نزد یکدیگر نمود اما در سال 2002 و بعد از حادثه 11 سپتامبر، رئیس جمهور آمریکا ایران را به همراه عراق و کره شمالی در گروه کشورهای محور شرارت[9] قرار داد و به تعبیری اصطلاح بحث برانگیز و تحریک آمیز محور شرارت اعتبار فهم بین ذهنی رو به بهبودی را که در روابط میان دولت هشتم و آمریکا شکل گرفته بود، به شدت زیر سؤال برد و گفتمان تساهل محور دولت در ایران را نیز قربانی خود نمود[10] و باردیگر مسأله استعمار ملت ایران که پیشینه تاریخی بلندی دارد را در اذهان برجسته و باعث شد که بر گفتمان استقلال و مقاومت بیش از گذشته اصرار گردد، زیرا حافظه تاریخی ملت ایران گواه این واقعیت است که با نفوذ استعمار غرب، هویت و منزلت ملت ایران سرکوب گردیده بود، ملتی که قبل از اسلام به عنوان یک امپراطوری نیمی از جهان را اداره می کرد و پس از اسلام نیز تا زمان ورود استعمار به شرق اسلامی پیش قراول تمدن اسلامی و همواره یکی از دو کشور مهم جهان اسلام تلقی و در اواخر نیز در کنار عثمانی و هند، بعنوان یکی از سه امپراطوری بزرگ اسلامی بشمار می رفت.
بنابراین علاوه بر اینکه پیشینه ایران اثبات می نماید که این کشور توانایی و ظرفیت لازم را دارد که به عنوان یک قدرت بزرگ در جهان نقش ایفا نماید، و همچنین از آنجا که همیشه قربانی تجاوز قدرت های بزرگ و حتی همسایگان خود بوده است، از این رو داشتن استقلال و اصرار بر مقاومت در مقابل قدرت های استعماری که در پی آنند که این کشور را به دوران قبل از انقلاب که درواقع کشوری نیمه مستعمره بود برگردانند، به یک گفتمان غالب تبدیل شده است که البته دست یابی به این هدف هزینه هایی نیز داشته و دارد. زیرا قدرت های استعماری و به خصوص آمریکا بر این باور هستند که در صورت عقب نشینی جمهوری اسلامی ایران از حقوق هسته ای خود که مانع مهم دست یابی ایران به استقلال و پیشرفت در حوزه های گوناگون خواهد بود، آنگاه می توانند خواسته های خود را یکی بعد از دیگری بر این کشور دیکته کنند. پی گیری این سیاست، آنگاه که هنوز مُرکب امضاء قرارداد بر جام خشک نشده و آمریکا در تلاش برای ایجاد محدودیت بر قدرت دفاعی کشور تحت عنوان بر جام 2 و همچنین از بین بردن نفوذ کشور در منطقه تحت عنوان بر جام 3 برآمد که با پایداری و مقاومت رهبر انقلاب مواجه شد، مثال روشنی از این فزون طلبی است.
این دلایل باعث شد که به تعبیر یکی از محققان، امروز دست یابی به چرخه کامل سوخت و توانایی هسته ای به عنوان بخشی از اعتماد به نفس ملت ایران به خود تلقی می گردد که نباید بر سر آن سازش کرد.[11] همچنین به تعبیر پرکویچ داشتن توانایی هسته ای یکی از سمبل های هویتی دولت پیشرفته و مدرن است و لزوما به معنای تلاش برای ساخت سلاح هسته ای نیست.[12] جرمی هاموند نیز بیان می دارد که ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست، او معتقد است برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است و دلیل این که این برنامه به موضوعی بحث انگیز تبدیل شود، این است که ایران به عنوان یک کشور مستقل نمی خواهد از دستورات غرب به ویژه آمریکا پیروی کند.[13] جرج فریدمن، مسئول مرکز راهبردی استراتفوز آمریکا نیز در همین راستا گفت، مشکل آمریکا با ایران، برنامه هسته ای این کشور نیست، مسأله اصلی این است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا، بلکه در حال دشمنی با آن نیز می توان قدرتمندترین کشور منطقه در همه عرصه ها، ازجمله نظامی، علمی و تکنولوژیک بود. ایران از این رهگذر به الگوی برای کشورهای منطقه تبدیل شده است.[14] علاوه بر تحکیم استقلال و امنیت، تاثیر دانش هسته ای بر پیشرفت علمی و صنعتی کشور نیز از جمله دیگر پیامدهای هسته ای شدن کشور است.
پیشرفت علمی و صنعتی ایران
استفاده از انرژی هسته ای در جهان امروز از جمله اقتصادی ترین شیوه ها است، زیرا گستره عظیمی از کاربردهای مختلف در حوزه های پزشکی، کشاورزی، صنعت، انرژی و حمل و نقل دارد. بجز صرفه اقتصادی، بر خلاف انرژی های فسیلی از دو ویژگی پاک بودن و جلوگیری از آلوده شدن محیط زیست به جهت عدم تولید گازهای گلخانه ای و همچنین پایان ناپذیری برخوردار است. بعلاوه از آنجا که حوزه های گوناگون علمی از جمله فیزیک، شیمی، ریاضیات و انواع رشته های مهندسی در حوزه هسته ای بکار گرفته می شوند، بنابراین پیشرفت دیگر حوزه های علمی فوق نیز منوط به برخوردار بودن از دانش هسته ای است. به جهت رعایت اختصار و به طور خلاصه، در ادامه به استفاده از انرژی هسته ای فقط در حوزه پزشکی اکتفا می گردد.
امروزه تاثیر دانش هسته ای در تشخیص و درمان بیماری های گوناگون به خصوص در حوزه سرطان ها بر هیچ اهل تحقیقی پوشیده نیست. یکی از کاربردهای مهم پزشکی هستهای در تومورشناسی[15] متجلّی میگردد؛ در این خصوص، اسکن استخوان (با استفاده از مواد رادیواکتیو) به خاطر حساسیت دقیقی و مناسبی که دارد به طور وسیعی در بررسی بیماران مبتلا یا مشکوک به بیماریهای بدخیم استخوان به کار میرود.[16]جراحی با اشعه[17] یکی دیگر از کاربردهای انرژی هستهای در علوم پزشکی قلمداد میگردد؛ این نوع از جراحی به عنوان روشی درنظرگرفته میشود که اجازه میدهد یکسری از جراحیهای مغز بدون بازکردن جمجمه انجام شود.
در این جراحی، از تابشهای جهتگیریشده پرتوهای یونیزه استفاده میگردد. جراحهایی که برای درمان از پرتوها استفاده مینمایند از وسایل بسیار دقیق و مجهزی همچون شتابدهندههای خطی، اشعه لیزر و غیره استفاده میکنند.[18] به طور خلاصه، انواع کاربردهای پزشکی مربوط به فناوری هستهای به ترتیب ذیل معرفی قرار میگیرند: تهیه و تولید کیتهای رادیودارویی جهت مراکز پزشکی هستهای؛ تهیه و تولید رادیوداروی جهت تشخیص بیماری تیروئید و درمان آنها؛ تهیه و تولید کیتهای هورمونی؛ تشخیص و درمان سرطان پروستات؛ تشخیص سرطانهای کولون، روده کوچک و برخی از سرطانهای سینه؛ تشخیص محل تومورهای سرطانی و بررسی تومورهای مغزی، سینه و ناراحتیهای وریدی؛ تصویربرداری بیماریهای قلبی، تشخیص عفونتها و التهاب مفصلی، آمبولی و لختههای وریدی؛ تشخیص کمخونی، کنترل رادیوداروهای خوراکی و تزریقی و غیره، همچنین در مرحله درمان با استفاده از منبع کبالت 60 می توان به رشد سلول های سرطانی خاتمه داد. ید 131 برای درمان سرطان تیروئید مورد استفاده قرار می گیرد. ساماریم 153 تنها راه درمان سرطان مغز استخوان محسوب می گردد. افزون برموارد فوق، فن آوری هسته ای از مهمترین روش های درمان ناباروری مردان است.
در هرحال علاوه بر اینکه صنعت هسته ای به جهت درگیر شدن دیگر حوزه های علمی و مهندسی با این دانش، به رشد علمی کشور کمک شایانی خواهد کرد، از خروج دانشجویانی که تمایل به ورود به این حوزه علمی به عنوان حوزه علمی برتر دارند،جلوگیری خواهد نمود، که در غیر این صورت، مشکل فرار مغزها تشدید خواهد شد، به خصوص به این دلیل که در سال های اخیر خیل عظیمی از دانشجویان با توجه به تصمیم نظام مبنی بر ایجاد زیرساخت های لازم برای پیشرفت در حوزه های گوناگون علوم هسته ای، وارد این حوزه شده اند، طبعاً از کشور خارج و جذب بازار کار کشورهای دیگر خواهند شد که باعث خسارت های جبران ناپذیری خواهد شد. علاوه بر پیاهدهای فوق، مهمترین پیامد جهانی دست یابی جمهوری اسلامی ایران به چرخه سوخت هسته ای، دریافت این خبر در سطح جهانی بود که ایران به بسترهای لازم برای تبدیل به یک قدرت بین المللی دست یافته است. بنابراین ارتقاء قدرت جایگاه ایران در عرصه بین الملل از جمله مهمترین پیامدهای هسته ای شدن کشور بود.
ارتقاء جایگاه ایران در نظام بین الملل
بی تردید هر کشوری که در جهان امروز مصمم باشد از منافع ملی و ارزش های خود حفاظت نماید، لاجرم باید نقشی برجسته در محیط بین الملل داشته باشد که مهمترین الزام آن، برخوردار بودن از منابع متکثر قدرت است. در این راستا کشوری که به باشگاه هسته ای جهان وارد و از ذخایر استراتژیک اورانیوم غنی شده برخوردار باشد، علاوه بر تحکیم بازدارندگی و کسب قدرت، ازارتقاء قدرت در ساختار نظام بین الملل نیز برخوردار خواهد شد. به همین دلیل بود که کشورهای عضو شورای امنیت، پس از اینکه به این توانایی مجهز شدند، تلاش داشتند تا با تشکیل کلوپ هسته ای از ورود دیگر کشورها به آن جلوگیری نمایند. اما امروزه این واقعیت که تنها ساخت و یا داشتن بمب اتم نیست که باعث بازدارندگی و ارتقاء قدرت در نظام بین الملل خواهد شد، بلکه بازدارندگی هسته ای بدون تسلیحات هسته ای و با داشتن ذخایر لازم از اورانیوم غنی شده، که خطرات و هزینه های نگهداری بمب هسته ای نیز در بر ندارد، امری مقبول و پذیرفته شده است.
براین اساس و از آنجا که جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر آموزه های انقلاب اسلامی، رویکرد جدیدی در نظام بین الملل و خارج از بلوک بندی نظام سلطه شروع و ایجاد کرده که خواهان زیادی در بین ملت ها و دولت های بسیاری که سال های مدیدی به جهت برخوردار بودن بعضی قدرت ها از سلاح هسته ای مانند آمریکا، آنها مجبور بودند که در مقابل زورگوی، تفرعن و تکبر آنها ساکت و یا دستورات آنها را اطاعت نمایند، با الهام بخشی انقلاب اسلامی، از استکبار متنفر شده و از اینرو جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از عمق استراتژیک و منابع متکثر قدرت که اساس آن بر مردم بنیان بودن قدرت، تلاش و مجاهدات نیروهای مومن به انقلاب اسلامی و نفوذ اسطوره ای در بین ملت ها است، نظام اسلامی را در رأس قطب قدرت جدید که معتقد به پیشرفت و عدالت برای همه ملت ها است قرار خواهد داد و باعث خواهد شد که بسیاری از ملت ها و دولت ها، پشتیبان اصلی خود را جمهوری اسلامی ایران قرار دهند، که البته باعث افزایش قدرت داخلی نظام در بسیاری از حوزه ها و از جمله اقتصاد نیز خواهد شد.[19]
همچنین با التفات به ویژگی نظام بین الملل موجود یعنی آنارشیک (هرج و مرج) بودن آن و این واقعیت که در چنین نظامی بحث دفاع از خود و یا به تعبیر بهتر «خودیاری»، اولین مفهومی است که به ذهن هر تحلیل گر راهبردی و حتی مردم عادی خطور خواهد کرد و از دگرسو با توجه به نقش راهبردی منطقه در شکل یابی نظم نوین بین الملل و نقش راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، بنابراین لازم بلکه تلاش برای افزایش قدرت در ساختار نظام بین الملل، اولین وظیفه نظام اسلامی است،[20] زیرا آمریکایی ها در صدد دست یابی به هژمون جهانی هستند که بدون سلطه بر ایران، رسیدن به این هدف امکان پذیر نخواهد بود. از اینرو و با توجه به اینکه در مقولات مختلف اجتماعی، امنیت اولویت اول هر کشوری است، نتیجه اینکه تسلط ایران بر دانش هسته ای از بعد بازدارندگی نیز یک وظیفه است و هر ایرانی، فارغ از هر اعتقاد و اندیشه و گرایشی، اگر نیم نگاهی به مسائل راهبردی منطقه و جهان داشته باشد، این واقعیت را تصدیق خواهد کرد که تسلط بر دانش هسته ای در حد اعلای آن، برای امروز و فردای ایران، یک ضرورت است.
نهایت آنچه مشخص است این است که علاوه بر اینکه پیمودن راه پیشرفت کشور در گروه هسته ای شدن کشور است، حفظ هویت جمهوری اسلامی و همچنین حفظ امنیت و استقلال کشور ایران در گرو دست یابی به دانش های برتر است و هسته ای شدن کشور، فاکتور مهم و اساسی بود که باعث تحقق خیز علمی کشور در دهه هشتاد گردید. همچنین ورود ایران به باشگاه هسته ای جهان، در ابعاد گوناگون موجب امیدوارشدن بیش از پیش مردم گردید.
امیدوارشدن بیش از پیش مردم به آینده کشور
جمهوری اسلامی ایران ضمن نفی انفعال در سیاست خارجی معتقد بوده و خواهد بود که جمهوری اسلامی باید بر پایه سه اصل عزت، حکمت و مصلحت دیپلماسی فعال و عزتمند خود را در عرصه روابط خارجی پی گیرد. این رهیافت توانست موجبات احقاق حقوق مسلم ایران در دست یابی به چرخه سوخت کامل هسته ای گردد، پروتکل الحاقی که مورد تاکید و پی گیری طرف مقابل بود و برای امنیت کشور خطراتی در پی داشت، تصویب نگردید. یک ماه پس از صدور اولین قطعنامه شورای امنیت 1969، راه اندازی مجتمع تولید آب سنگین اراک همچنین تصویب قانون الزام دولت به تجدیدنظر در همکاری با آژانس بین المللی انرژی هسته ای یک روز بعد از صدور دومین قطعنامه شورای امنیت شماره 1737 و نهایتا اعلام ورود به مرحله تولید صنعتی سوخت هسته ای بلافاصله پس از صدور قطعنامه شماره 1749 نشان از این بود که جمهوری اسلامی ایران براساس راهبرد مقاومت و در چارچوب قرارداد ان پی تی که ایران عضوی از آن است به تداوم فعالیت های هسته ای خود ادامه داده و در مقابل تهدیداتی که نتیجه تلاش مستمر آمریکا بود، از حقوق ملت در زمینه برخورداری از دانش هسته ای که زمینه پیشرفت کشور در حوزه های گوناگون است کوتاه نیامد. راهبردی که نظام در این عرصه در مقابل غرب پی گرفت همان راهبردی بود که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و خارج شدن ایران به عنوان یک کشور نیمه مستعمره از چرخه سیاست خارجی غرب و آمریکا بود، یعنی راهبرد مقاومت.
آنچه که از مقاومت هسته ای ایران مبرهن بود این است که بحث هسته ای به یک شاخص مهم هویت ملی در کشور تبدیل گردیده هر چند غرب از سرگیری غنی سازی توسط جمهوری اسلامی را به عنوان اقدامی در جهت نقض خط قرمز خود تلقی نمود،[21] اما امیدواری بیش از پیش مردم ایران به این حقیقت که نظام اسلامی در پی استحکام پایه های قدرت ایران است را دوچندان نمود. نمود برجسته این امیدواری در انتخابات با حضور 85 درصدی مشارکت مردم در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در 1388 نشان داده شد که به نظر می رسد در تاریخ مردم سالاری های جهان یک رکورد بود. راقم این سطور فراموش نمی کند در سال 1384، که بحث پیرامون مباحث هسته ای کشور بسیار داغ بود در سفر به یکی از استان های جنوبی، با مهندسی که در پروژه عسلویه مشغول به کار بود هم همسفر شدیم، وی به بنده فرمودند، من خیلی حزب اللهی نیستم، و با روحانیون هم خیلی حشر و نشر ندارم، البته مسلمان و اهل نمازم،ولیکن به اهل خانواده و فرزندانم سفارش و وصیت کرده ام که اگر ایران در زمان جمهوری اسلامی، هسته ای شد همیشه دعاگوی این نظام باشند و به فرزندانشان نیز این توصیه را داشته باشند.
نهایت همانطور که قبلاً اشاره شد، قدرت های شورای امنیت و به خصوص آمریکا در پی آنند که با در اختیار داشتن دانش و تکنولوژی های برتر، اهداف خود در سیاست خارجی را به پیش ببرند و اجازه ندهند کشورهای که نظم مورد نظر آنها را نمی پذیرند، به پیشرفت دست یابند. به همین جهت قدم اول آنها در انحصار تکنولوژی هسته ای، انعقاد معاهده ان پی تی بود که در اصل معاهده ای تبعیض آمیز است. در قدم بعدی آمریکایی ها در پی ایجاد کاست هسته ای بر جهان بودند که ورود جمهوری اسلامی ایران به باشگاه هسته ای جهان، ناکامی این سیاست را رقم زد.
ناکام نمودن آمریکا در تحمیل کاست هسته ای بر جهان
بررسی سیاست هسته ای آمریکا در قبال دیگر کشورها این واقعیت را آشکار می سازد که به طور کلی این سیاست از نظر آمریکا دارای دو سناریوی متفاوت است، از سویی آمریکا در تلاش است تا از دست یابی برخی کشورهایی که با سیاست های کلان این کشورمخالف اند به توانمندی انرژی هسته ای به جهت تاثیر فوق العاده آن در قدرت اقتصادی، صنعتی و بین المللی جلوگیری نماید و از سوی دیگر برخی کشورها حتی برای رسیدن به تسلیحات هسته ای را ترغیب و مورد حمایت اقتصادی و نظامی قرار می دهد. علاوه بر رژیم صهیونیستی، رویکرد آمریکا نسبت به هسته ای شدن پاکستان و هندوستان، نیز به خوبی مبین این سیاست است.[22]اگر فرآیند تصمیمات و رفتار های آمریکایی ها برای ممانعت از برخورداری کشورهای غیرهسته ای در برخودار شدن از منافع صلح آمیز هسته ای مورد تحلیل قرار گیرد، همانطور که آمریکایی ها در کنفرانس ان پی تی نشان دادند، این واقعیت تلخ آشکار شده و خواهد شد که آنها در تلاش بوده و هستند که اساساً ماده 4 ان پی تی را حذف و کاست هسته ای به صورت زیر را بر جهان حاکم نمایند.
کشورهای عضو دائمی شورای امنیت که رسماً جنگ افرار هسته ای دارند و کلوپ هسته ای را تشکیل داده اند. کشورهایی که قدرت هسته ای شناخته نمی شوند اما به جنگ افرارهای هسته ای دست یافته اند. هند، پاکستان، کره شمالی و رژیم صهیونیستی کشورهای دارنده تکنولوژی هسته ای در سطح عالی مانند آلمان، ژاپن، کانادا، برزیل و آرژانتین، اکنون ایران نیز با دست یابی به چرخه کامل سوخت هسته ای در ردیف این کشورها قرار گرفته است. کشورهای مصرف کننده مواد و تکنولوژی هسته ای، یعنی دارندگان نیروگاه هسته ای که فاقد چرخه سوخت هسته ای هستند.
کشورهای بی بهره از این تکنولوژی[23]
همچنین علاوه بر سیاست گذاری؛ مشخص کردن اینکه کدام کشور می تواند برنامه هسته ای داشته باشد و کدام کشور نمی تواند؛ آمریکایی ها نقش مجری را نیز به عهده گرفتند و بر این پایه اساساً مسئولیت اصلی مدیریت رژیم کنترل تسلیحات را نیز متوجه خود دانستند، از اینروست که به رغم گزارش های آژانس بین المللی اتمی در فوریه 2203، ژوئن 2004، فوریه 2006 و ژوئن 2008 که اعلام شده بود هیچ گونه انحرافی در فعالیت های هسته ای ایران مبنی بر گرایش به سمت تسلیحات هسته ای وجود ندارد[24] و همچنین به رغم گزارش شورای اطلاعات ملی آمریکا که شامل 16 سازمان اطلاعاتی و جاسوسی بود در نوامبر 2007 که به اطلاع کنگره و دولت آمریکا رسید، هیچ گونه مدرکی مبنی براینکه ایران از سال 2003 به دنبال تسلیحات هسته ای باشد، به دست نیاورده است[25]، گرچه سیاست مخالفت با دست یابی به فناوری صلح آمیز هسته ای سوی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا پس از انقلاب اسلامی شروع شده بود، اماپس از جنگ سرد و با توجه به افزایش مهم نقش غرب آسیا و به خصوص مرکز آن یعنی خلیج فارس در سیاست خاورمیانه ای آمریکا، مخالفت با برنامه های فناوری هسته ای صلح آمیز هسته ای ایران شدت و گسترش بی سابقه ای به خود گرفت.
به هرحال کلوپ هسته ای و به ویژه آمریکایی ها در تلاش بودند تا با قرار دادن فیلترهایی، این کشورها نتوانند از گروه خود بالاتر روند. به خصوص از مهمترین دلایل تصمیم آمریکا مبنی بر ایجاد کاست هسته ای در جهان، جلوگیری از برخورداری ایران از حقوق و منافع فناوری صلح آمیز هسته ای بود. از این جهت دست یابی جمهوری اسلامی ایران به چرخه کامل سوخت هسته ای که در سال 1386 رخ داد و جمهوری اسلامی ایران را در گروه سوم قرار داد، برای آمریکایی ها به خصوص اینکه همزمان در باتلاق عراق گرفتار شده بودند، بسیار ناخوشایند بود.
بر این پایه ازجمله پیامدهای مثبت هستهای شدن جمهوری اسلامی ایران، شکست تابوی بزرگی بود که قدرت های بزرگ هسته ای در تلاش بودند تا این تابو را برای دیگران زنده نگه دارند. از این روست که در شمال افریقا، کشور مصر که تا 1986 از پیشگامان حرکت به سمت هسته ای شدن بود، حرکت خود را شدت بخشید و حسنی مبارک به جهت فشارهای افکار عمومی این کشور که دولت وی را مورد سؤال قرار می دادند که چرا جمهوری اسلامی ایران که د ر ابعاد گوناگون از سوی آمریکا تحت فشار و حتی محاصره قرار داشت، توانست هسته ای شود، وی را مجبور کرد که برای پی گیری مباحث هسته ای مصر، رهسپار روسیه شود.
کشور مغرب نیز در تلاش برای دست یابی به این دانش برآمد و ودر منطقه نیز عربستان که خود از همراهان اصلی مجهزشدن پاکستان به این تکنولوژی بود، خواستار به خدمت گرفتن تکنولوژی هسته ای به منظور تولید انرژی گردید. علاوه بر تاثیر گذاری بر دیگر کشورها برای برخوردار شدن از دانش هسته ای، از جمله پیامدهای هسته ای شدن ایران، تاثیر شگرف آن بر بیداری اسلامی بود.
تعمیق مقاومت و بیداری اسلامی
برای جلوگیری از تطویل بیشتر، در این زمینه فقط به نقل خاطره ای از یکی از عزیزان نقل می گردد: در یکی از نشستهای تهران که به نام «جوانان و بیداری اسلامی» برگزار گردید، از جوانان مصری که مردمشان را به میدان التحریر دعوت کردند، سئوال شده بود که چه چیزی به شما انگیزه داد که چنین حرکت بزرگی را انجام دهید؟ آنها در پاسخ گفتند: در دههی اول پس از انقلاب شما، ما از پدران و بزرگترهایمان میشنیدیم که در ایران انقلابی پیروز شده که پیام آن جز جنگ و خونریزی نیست. خیلی هم نمیگذاشتند واقعیتها را بفهمیم که مثلاً جنگ عراق با ایران، به خاطر جاهطلبی رژیم بعث بوده و ایران از خودش دفاع میکند. دردههی دوم نیز دائماً به نسل جدید در مصر و جهان عرب اینگونه القا میکردند که نتیجهی انقلاب ایران چیزی جز عقبافتادگی و تحجر نیست. در دههی سوم اما وقتی دسترسیهای رسانهای و فضای سایبر فراهم شد، یک روز میدیدیم که ایران در حوزهی هوافضا آزمونهای مهمی دارد. روز دیگر میدیدیم در زمینهی ژنتیک پیشرفتهای علمی دارد. در حوزهی سیاسی هم میدیدیم مقامات ایران چقدر قوی علیه نظام سلطه حرف میزنند. بیش از همه، مذاکرات هستهای شما برای ما پیام تکاندهندهای داشت. میدیدیم جمهوری اسلامی ایران که میگویند عقبافتاده است و کاری از دستش برنمیآید، در کنار دیگر پیشرفتهایش، در حوزهی هستهای صلحآمیز نیز چنان پیشرفتی کرده که همهی دنیا و نظام سلطه روی آن حساس شدهاند، این برای ما جالب بود، چون قبل از آن به ما القا میکردند که پیشرفتهای ادعایی ایران دروغ است و مثلاً سانتریفیوژ و کیک زرد صحت ندارد. این جوانان همچنین میگفتند: از طرف دیگر، چون البرادعی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، مصری بود، مسائل مرتبط با ایران را با دو انگیزه پیگیری میکردیم تا هم ببینیم در ایران چه میگذرد و هم اینکه این سیاستمدار مصری چه میکند؟ بدون نیاز به هیچ بحثی و فقط از طریق تصاویر، پیامهای تکاندهندهای دریافت میکردیم. اولاً میدیدیم سه چهار جوان ایرانی یک طرف نشستهاند و شش کشوری که ادعای ابرقدرتی جهان را دارند، طرف دیگر. یک در مقابل شش! ثانیاً مذاکره که تمام میشد، نمایندهی ایران حرفش را با اقتدار میزد و گزارشی را ارائه میداد. طرف مقابل هم تهدید میکرد و میگفت مذاکره دیگر ادامه نخواهد یافت و فرصت ایران رو به پایان است. بعد هم میشنیدیم که شمارش معکوس برای حمله به مراکز اتمی ایران شروع شده و منتظر بودیم که کِی به ایران حمله میشود، اما در کمتر از شش ماه میدیدیم ایران سانتریفیوژهای نسل جدید را نصب کرد و دوباره مذاکراتی با همان وضع و همان صحنهها را میدیدیم. گاهی آقای البرادعی مصاحبههایی چه در مصر و چه در وین داشت که در آنها اعلام میکرد در بازدیدهای کارشناسان ما از مراکز اتمی ایران، میانگین سنّی دانشمندان آن مجموعه از 24 سال تا 36 سال بود! دانشمندان و کارگزاران هستهای ایرانی در این ردهی سنی بودند و برای ما جالب بود که طبق گزارش آقای البرادعی در این موضوع حساس، نسل جدید جوانان ایران اینقدر نقشآفرینی دارند.
وانان مصری شرکت کننده در کنفرانس تهران میگفتند: آنچه به ما انگیزه میداد، دیدن این صحنهها بود. واقعیت هایی که در این یک دهه میدیدیم، متفاوت بود از همهی آنچه که سعی کرده بودند به جهان عرب القا کنند که ایران در چه وضعیت فلاکتباری است. برای همین دیگران را دعوت کردیم که به صحنه بیایند به خاطر رفع تبعیض و تحقیر حاکمان مصر نسبت به جوانان و مردم مسلمان. بنابراین چه نسل قدیم نخبگان و مبارزان سیاسی که با اندیشههای حضرت امام آشنا بودند و چه نسل جدید که پیشرفتهای ایران و گفتمان و مواضع منطقی و قوی مسئولین جمهوری اسلامی ایران را دیدهاند، متأثر از عمق راهبردی ما در قلب جهان اسلام هستند.[26]مذاکره هسته ای و نتیجه آن یعنی توافق نامه برجام که به رغم عقب نشینی دولت یازدهم در مقابل خواست آمریکایی ها، علاوه بر تشدید تحریم های اقتصادی و تشدید فشارهای سیاسی، بیش از گذشته از سوی آمریکا تهدیدات علیه کشور را افزایش داد و معلوم شد که عقب نشینی از مشی مقاومت و در پیش گرفتن روحیه سازشکاری، علاوه بر تحریص آمریکا برای حذف دیگر بازوهای قدرت نظام مانند صنعت دفاعی و موشکی و همچنین تخلیه منطقه از نیروهای جهادی برای حضور دوباره امریکایی ها و صهیونیست ها و حذف ماهیت دینی نظام که در قالب برجام های 2 و 3 و 4 مطرح می گردید[27]، افزون بر اینها، و بالاتر اینکه مقامات مذاکره کننده که با دولت ایران مشغول مذرکره بودند، به اعضای کنگره آمریکا گفتند:«اگر خواهان بمباران ایران هستید از توافق[برجام] حمایت کنید. بازرسی از تأسیسات ایران طبق توافق، جزئیات مهمی را آشکار می کند که می تواند برای هدف گیری بهتر بکار برده شود».[28] زیرا قبلاً کیسینجر گفته بود یکی از موانع و مشکلات آمریکا برای درگیری نظامی با جمهوری اسلامی ، این است که آمریکا نمی داند ایران چه سلاح هایی در اختیار دارد.
بنابراین، فرجام برجام، خود دلیل بسیار محکمی است که اثبات مینماید مقاومت جمهوری اسلامی و حمایت های بی دریغ مردم در سیاست هستهای شدن کشور، سیاستی صحیح و معقولانه بوده است. با التفات به تاثیرات شگرف این دانش در حوزه های گوناگون از جمله صنعت، پزشکی و کشاورزی؛ کمک به حرکت در مرزهای دانش در بسیاری حوزه ها؛ تحکیم استقلال و امنیت کشور؛ ارتقاء جایگاه قدرت ایران در سطح بین المللی و امیدوارکردن بیش از بیش مردم به آینده کشور، زمینه و بستر لازم را برای تبدیل جمهوری اسلامی به یک قدرت بین المللی فراهم می نماید.
از تلاش های آمریکا برای محروم کردن ملت ایران از دانش و صنعت هسته ای، نیز بیش از گذشته این نتیجه مبرهن گردید که این کشور هویت و استقلال ملت ایران را نشانه رفته است. آیا در این صورت مسئولین نظام راه دیگری غیر از تلاش برای قدرتمند کردن ایران که یکی از جلوه های بارز آن هسته ای شدن کشور است، داشته و دارند؟ وقتی که برخلاف همه مقررات بین الملی و برخلاف مفاد آشکار ان پی تی یک دولت تصمیم می گیرد از هر طریقی پیشرفت یک ملت را سد نماید کدام قاعده و مقرره حقوق بین المللی است که از تلاش های یک کشور برای پیشرفت یک ملت پشتیبانی کند و مفروض که وجود داشته باشد، کدام ضمانت اجرایی واقعی درعرصه بین المللی وجود دارد که بتواند تصمیم های دولت آمریکا برای جلوگیری از پیشرفت جمهوری اسلامی ایران را نقض و دولت این کشور را به جهت نقض صریح مقررات بین المللی و ان پی تی که مطابق حقوق بین الملل، مسئولیت بین المللی دارد، پی گیری، محاکمه و مجبور به پرداخت خسارت نماید.
آیا در نظام بین الملل موجود که ویژگی بارز آن، آنارشیک بودن است، ضمانتی غیر از دست یابی به قدرت برای زنده ماندن وجود دارد؟ دلیل اصلی تلاش مخفیانه ایران برای تکمیل صنعت هسته ای خود، تامین نیازهای علمی و فن آوری برای زنده ماندن ملتی است که حداقل و مطابق تپه سیلک کاشان هفت هزار سال سابقه مکتوب تاریخی دارد. آنگاه اگر کشوری که سابقه تاریخی آن به 250 سال نمی رسد، می توانست ملت ایران را از پیشرفت باز دارد، آینده گان در رابطه با نسل و مسئولین فعلی ایران چه قضاوتی خواهند داشت و در صورتی که آمریکا موفق می شد ایران را از دست یابی به فن آوری هسته ای محروم نماید، آیا گسترش دیکتاتوری جهانی آمریکا بسیار سهل و آسان نمی گردید.
از سوی دیگر ایران در جغرافیایی قرار گرفته که علاوه بر چهار کشور روسیه، هند، پاکستان و رژیم صهیونیستی که دارای سلاح های هسته ای هستند، آمریکا که از بزرگترین زرادخانه های هسته ای جهان برخوردار است، از طریق پایگاه های نظامی در بعضی کشورهای منطقه و با حضور در ناوگان های دریایی آن، حضوری گسترده دارد. از سوی دیگرجمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله مکرر از سوی رژیم بعث عراق مورد حمله سلاح های کشتار جمعی قرار گرفت که ساختار و سازمان آن را کشورهای غربی فراهم کرده بودند.
از جانب سوم پیشینه تاریخی ایران موید این واقعیت تلخ است که این کشور به خصوص در دورانی که غربی ها به یمن پیشرفت های صنعتی و نظامی خود، بر جهان سیطره یافتند، بارها ایران را مورد تهاجم خود قرار دادند، از این رو تحکیم امنیت و استقلال خود و بستن راه نفوذ قدرت های غربی که در صددند ایران را به وضعیت نیمه مستعمره قبل از انقلاب برگردانند، باعث شد که تاکید بر مقاومت در مقابل سلطه به یک گفتمان ملی تبدیل گردد که بی تردید هزینه هایی نیز در پی خواهد داشت که از هزینه سازشکاری و تسلیم بسیار کمتر است.
از جانب دیگر تا کنون هیچ نهاد ذیربط رسمی بین المللی، انحراف نظامی فعالیت های هسته ای ایران را تایید نکرده و حداکثر اینکه اعلام داشته اند نتوانسته ایم عدم انحراف را تایید کنیم و به همین دلیل بود که کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل ارسال پرونده هسته ای از آژانس به شورای امنیت را نه حقوقی بلکه سیاسی ارزیابی نمود و از سوی دیگر بارها مسئولین نظام و به ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی اعلام کرده اند که تولید سلاح هسته ای به هیچ عنوان در دکترین دفاعی ایران تعریف نگردیده و از نظر فقهی و شرعی نیز رفتن به این سمت را حرام اعلام داشته و بسیاری از محققان و تحلیل گران منصف غربی نیز به صلح آمیز بودن صنعت هسته ای ایران اعتراف کرده و تاکید داشته اند آنچه باعث شد آمریکایی ها موضوع هسته ای ایران را به مساله ای مناقشه انگیز تبدیل نمایند، این است که ایران به عنوان یک کشور مستقل نمی خواهد آمریکا را کدخدای خود بداند و در طرح ها و برنامه های این کشور که برای سلطه بر جهان طراحی شده است، ایفاء نقش نماید.
به خصوص اینکه ایران نشان داده است که بدون ایجاد ارتباط با آمریکا و در حالی که تحت سنگین ترین تحریم های اقتصادی و فشارهای سیاسی و حتی تهدیدات نظامی بود، توانست به عنوان یک کشور هسته ای وارد باشگاه هسته ای جهان گردد و در ابعاد گوناگون توانست به عنوان قدرتمندترین کشور منطقه خود را به عنوان یک الگو تبدیل نماید که مهمترین عامل هویت یابی مسلمانان، تشکیل گروه های قدرتمند مقاومت، تحمیل سنگین ترین شکست تاریخی، سیاسی و نظامی بر آمریکا گردید و در نهایت، بیداری اسلامی را رقم زد، اما افسوس که از این دست آوردهای بزرگ، به دلیل غفلت و عبور از راهبردها و خطوط قرمز نظام، دولت حسن روحانی نتوانست در مذاکره به نفع منافع ملی استفاده نماید و میز مذاکره هسته ای و برجام بر عکس میدان های مقاومت در حوزه ملی و منطقه ای، به اقرار بسیاری از غربی ها به خصوص بوریس جانسون، وزیر خارجه سابق انگلیس به تنها پیروزی غرب پس از فروپاشی شوروی[29] و به نظر نگارنده، در مقابل پیروزی های بزرگی که در تقابل چهل ساله آمریکا با انقلاب اسلامی، در پرونده مردم ایران ثبت شده است، برجام به تنها شکست ایران در مقابل آمریکا تبدیل گردید.
پی نوشت ها
[1] - امرالله اشرفی، مجازات ها و تحریم های بین المللی و تاثیر آن بر کنش متقابل ایران از سال 2002 تا 2012، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1391، ص 67.
[2] - علی کارگر شورکی، تحلیل مدیریت بحران هسته ای ایران بر اساس مدل SWOT، پایان نامه ارشد، دانشگاه یزد، پاییز 1395، ص 48.
[3] - حسن روحانی، پیشین، ص 120.
[4] - پایگاه خبری سفیر افلاک، بازخوانی جریان هسته ای شدن ایران از سال 1340 تا 1394، 19 فروردین 1395، شناسه خبر ، 46796.
[5] - خبرآنلاین، دوشنبه 1394، کدمطلب 50028.
[6] - کاظم غریب آبادی، دستاوردهای هسته ای دولت نهم، تهران، مرکز پژوهش ها و اسناد ریاست جمهوری، 1386، ص 169.
[7] -کاظم غریب آبادی، نهضت ملی هسته ای، چاپ دوم، تهران، وزارت خارجه، 1387، ص 199.
[8] - بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه علم و صنعت، 24/9/1387
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=4992
[9] -Axis of Evil
[10] - یروآند آبراهامیان «محور اهریمنی، نمودی از کشاکش میان ایران و ایالات متحده»، ترجمه احد صادقی، فصلنامه سیاست خارجی، شماره 74، تابستان 1384، ص 429.
[11] -moshirzadeh,homira(2007),”Discursive foundations of irans nuclear policy”,security dialogue 521-543.p.529.
[12] - pekorich,George,and acton,james M Eiditors (2009),Abolhshing Nuclear weapons: A Debaie carnegie endowment.
[13]- Hommond,Jeremy (2011),Iran is singled out because it defies woshington,Arailable at http://www:payvand.com/news/09/doc/1214.html
[14] - رونامه کیهان، 12/8/ 1392، ص 2.
[15] . Oncology.
[16] . عیسی نشاندار اصلی و امیرجلایی، پزشکی هستهای و بیماریهای خوشخیم و بدخیم استخوانی،تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1374، ص 30.
[17] . Radio surgery.
[18] . مسلم صالحی، مبانی و کاربرد دانش هستهای، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1387، ص 189.
[19] - فایق نگاری، تأثیر قدرت سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در داخل و ساختار نظام بین الملل از رهگذر کسب فناوری هسته ای، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، 1390، ص 104-103.
[20] - همانجا.
[21] -tom saure bob zwan van der (2011) u.s. tactical nuclear weapos in Europe afer natos Lisbon summit:why their withdrawal is desirable and feasible belfer certer for science and international affairs, harrand kenedy school.p.11.
[22] - رک:صغری علیپور، بررسی مقایسه ای سیاست آمریکا نسبت به برنامه هسته ای هند و پاکستان و برنامه هسته ای ایران، پایان نامه ارشد، دانشگاه بین المللی امام خمینی، 1393، ص 57-53.
[23] - مرثا نورانی، بررسی جهات حقوقی ارجاع پرونده هسته ای ایران از آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور استان تهران، 1385،، ص 79.
[24] - رسول ثانی آبادی، واکاوی سیاست هسته ای نظام جمهوری اسلامی ایران: آیا جمهوری اسلامی بدنبال بازدارندگی منطقه ای است، نشریه علوم سیاسی، قم، دانشگاه باقرالعلوم، سال چهارم، 1390، شماره 53، ص 142.
[25] - حسین پوراحمدی، دیپلماسی هسته ای جمهوری اسلامی ایران، دیپلماسی نوین، جستارهایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1388، ص 299.
[26] حسین امیرعبداللهیان، پنج نکته در باره عمق استراتژیک ایران
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=22404
[27] - خبرگزاری دانا، 7 بهمن 1395، کد خبر 999377.
[28] - خبرگزاری تسنیم، 2/6/1394.
[29] - بوریس جانسون«برحام را باطل نکنید/نباید دستبندهای ایران را باز کرد، خبرگزاری فارس، 17/2/1397