مهران مدیری یکی از نامآشناترین طنزپردازان تلویزیون ملی است. کیست که در خانهاش تلویزیون داشته باشد و مهران مدیری را نشناسد؟ حتی اگر مخاطب تلویزیون هم نباشید، مطمئناً در یکی از بدترین و کسلکنندهترین دوران صداوسیما، نام «پاورچین» یا برره به گوشتان خورده است و اگر دهه هفتادی بوده باشید احتمالاً در مدرسه زووووو بازی کردهاید.
همچنین بخوانید:
پنج شخصیت برتر آثار مهران مدیری
مهران مدیری: مردی برای تمام فصول
بعد از راه افتادن شبکه نمایش خانگی و صنعت سریال سازی در این رسانه مستقل از سینما و تلویزیون (که این روزها هم حسابی رونق گرفته و سریالها متعددی در ژانرهای مختلف در دسترس هستند.) «قهوه تلخ» گستره مخاطبان مهران مدیری را بسیطتر کرد.
ضمن اینکه ظرفیتهای مضاعف شبکه نمایش را نمایان ساخت. به عبارتی این موفقیت «قهوه تلخ» بود که زمینه ریسکپذیری و تولید سریال با دستی بازتر و مخاطبی بیشتر (درواقع قشری فرای مخاطبان صداوسیما در طبقه متوسط و شهرهای بزرگ) را برای سرمایهگذاران و هنرمندان فراهم کرد.
مهران مدیری که مردم، ذائقه و سلیقه عمومی و «عامه» را بهخوبی میشناسد توانست با استفاده از امکانات شبکه نمایش خانگی و البته خلاقیتی که در تبلیغ خرید قانونی انجام داد (مهران مدیری در ابتدای سریال به شکل بامزهای از مخاطبان میخواست که دانلود غیرقانونی نکنند.) موفق شد موفقیت و مقبولیتی فراتر از انتظار پیدا کند و رکورد فروش سریال در زمان خود را بزند.
توجه کنید که در آن سالهای نهچندان دور کماکان دانلود و تماشای بی هزینه سریال کار مرسومی بود و مخاطبان «قهوه تلخ» درواقع خیلی بیشتر از آمار فروشش هستند.
چه چیزی باعث میشود مهران مدیری بتواند چنین مقبولیت عمومی پیدا کند؟ اگر بگوییم (خصوصاً این روزها و بعد از ماجراهای برنامه نود) همپای عادل فردوسی پور، مهران مدیری شناختهشدهترین و البته مهمتر از آن محبوبترین چهره رسانه ملی است، بیراه نگفتهایم. مدیری بعد از ساخت سریالهای دیگری مانند «ویلای من» بازهم رابطهاش را با صداوسیما قطع نکرد. حالا او هر دو رسانه و مخاطبانش را داشت.
همانطور که سالها پیشتر و در دهه هفتاد مدیری با ساخت آثاری مانند «ساعت خوش» که اپیزودهایی کوتاه و متفاوت بودند در صداوسیما نوآوری کرده بود و کار نویی انجام داده بود (کاری که بعدتر کسی نتوانست نمونه بهترش را بسازد.)، همانطور که کمی بعدش با ساخت «پاورچین» با الگوی سیت کامهای آمریکایی و الهام گرفته از سریال «دوستان» بازهم سریالی جدید و بهروز برای دوران خود ساخت، در شبکه نمایش خانگی هم با انتخاب بستر کمدی تاریخی یک کار جدید کرد.
در بررسی دوباره این آثار مهم و برتر مهران مدیری کلید ماجرا در این است که ایدههای نوآورانه او همیشه جواب دادهاند و نهتنها تماشاگر را جذب کردهاند که در مناسبات روزمرهاش هم نفوذ کردهاند و مدام دربارهشان حرف زده میشود. این بیش از هر چیز نشان از شناخت درست مهران مدیری از جامعه دارد.
این تنها به این معنی نیست که مدیری میتواند مخاطب را راضی کند، پس جامعه را میشناسد. او میتواند مخاطب خود یعنی طبقه متوسط را پیشبینی کند و این یعنی هم روحیاتشان را میشناسد هم تعلقخاطر و علایقشان را. مدیری درحالیکه دست روی دقیقاً نقاط حساس جامعه میگذارد اما همهفهم حرف میزند و تماشاگرش را میخنداند و مقبولیت عمومی پیدا میکند.
همین میشود که «ساعت پنج عصر» با وجودی که کمدی نیست و زبانی خاص دارد و همهفهم نیست اما در زمان خود به خاطر نام مدیری به فروشی بالای یک میلیارد دست مییابد، مهران مدیری امروز نهتنها یکی از گرانترین بازیگران سینما است که دقیقه/ میلیاردی دستمزد میگیرد، بلکه یکی از مهمترین برندهای رسانه ملی، شبکه نمایش خانگی و سینماست. برای مخاطب مهران مدیری یک برند لوکس و جذاب و سرگرمکننده است که هم حرف دلش را میزند و از بدبختیهایش میگوید هم او را سرگرم میکند (نمونهاش اظهارات اخیر در «دورهمی» درباره سیلزدگان و اوضاع اقتصادی، با رفتن عادل حالا او تنها کسی است که میتواند در رسانه ملی اینطور انتقاد کند.)
اما همانطور که اشاره شد تأثیر مهران مدیری بر فرهنگعامه فراتر از جذب مخاطب است. او با فرهنگ عمومی، ادبیات و روزمره مردم گره میخورد. در هر دورهای که سریالهای خوب مدیری پخش میشدند ادبیات عمومی را شدیداً تحت تأثیر خود قرار میدادند.
هنگام پخش «پاورچین» واژهای مانند پاچهخواری وارد مراودات روزمره مردم میشود، لفظی برای چاپلوسی. واژه پاچهخواری نهتنها هنوز هم کاربردی گسترده دارد که حتی وارد ادبیات سیاسی هم شده و سیاست هم از آن استفاده کرده است. در زمان پخش سریال در مدارس سر بردن روی میز هنگام ورود معلم شبیه عادت فرهاد و داود و پاچهخواری کردن از جنس آنان سر کلاسها و زووو بازی کردن، تفریح موردعلاقه سپهر در زنگهای تفریح و «بیوفایی بیوفایی» خواندن شبیه به شفیعی جم در «نقطهچین» مرسوم بود.
کمی بعدتر با پخش «شبهای برره» که پیشتر هم با زبان و مناسباتش آشنا بودیم، دعوای بررهای در مدارس تهران چند دست و پای شکسته بهجا گذاشت و این نشان میدهد مهران مدیری حتی با نوجوانان و جوانان یا به عبارتی نسلهای آینده هم ارتباط برقرار کرده و آنها از خود متأثر میکند.
برره روستایی است برآمده از ذهن مدیری که در حافظه عموم طبقه متوسط ثبت شده، روستایی که از زبانش تا غذایی مانند نوچوفسکو و مخدرش مانند گرد نخود دستاول و برآمده از ذهن سازندگان اثر است. در زمان پخش برره در بازار پول برره میفروختند و مردم با لهجه بررهای حرف میزدند و اصطلاح گوشه نداشتن پول و بیارزش شدنش وارد فرهنگ اقتصادی طبقه متوسط شد.
همانطور که «دشمن فرضی» یا «خرزو خان» در مراودات روزمره مورداستفاده قرار میگرفتند و ماندگار شدهاند و هنوز هم شنیده میشوند.
رابطه مهران مدیری و فرهنگعامه رابطهای پیچیده و چندوجهی اما بسیار مستحکم است. مردم به او اعتماد دارند و محبوب است. (اگر بخواهیم بامزه باشیم میتوانیم بگوییم که در آینده میتواند یک کاندیدای موفق برای ریاست جمهوری باشد! ایالت متحده آمریکا و اوکراین نشان دادهاند که چندان بعید نیست!) نکته مهم اینست که رابطه مهران مدیری با جامعه و فرهنگعامه خود شبیه به یک رسانه یا یک پایگاه است. تاریخ رسانه نشان میدهد که او چه نفوذی میتواند در فرهنگعامه داشته باشد و بهتبع چه گسترده میتواند تأثیر بگذارد و «روحیه و سلیقه» عامه را دستخوش تغییر و تربیت کند.
چیزی تا انتشار سریال جدید او «هیولا» که بعد از مدتها با همکاری مجدد قاسم خوانی نوشته شده باقی نمانده است. قاسم خوانی در همه این آثار مدیری که سویه اجتماعی پررنگ داشتهاند با او همراه بوده است. حالا که علاوه بر دیویدی، وی او دیها و پخش آنلاین و اینترنتی سریال در سایتهایی مانند نماوا خود بر تعداد مخاطبان افزوده و قشر بیننده را گسترش بخشیده، باید ببینیم این بار چه واژهها و خردهفرهنگهایی قرار است در فرهنگعامه ورود پیدا کنند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
27