ماهان شبکه ایرانیان

شلیک توپ ماه رمضان به روایت اسناد آرشیو ملی ایران

تشخیص درست اول فجر برای امساک و اول شب برای افطار از مهم ترین وجوه برپایی روزه در میان مسلمانان است. در گذشته این کار با توجه به طلوع و غروب خورشید و موقعیت ستارگان در آسمان انجام می شد و نتیجه آن از راه های گوناگون از جمله اذان گفتن به آگاهی مردم می رسید

شلیک توپ ماه رمضان به روایت اسناد آرشیو ملی ایران

مقدمه

تشخیص درست اول فجر برای امساک و اول شب برای افطار از مهم ترین وجوه برپایی روزه در میان مسلمانان است. در گذشته این کار با توجه به طلوع و غروب خورشید و موقعیت ستارگان در آسمان انجام می شد و نتیجه آن از راه های گوناگون از جمله اذان گفتن به آگاهی مردم می رسید. در گذر اعصار و با گسترش اسلام و افزایش مسلمانان، اشکال مختلفی توسط مسلمانان در اقصی نقاط ممالک اسلامی به کار گرفته می شد تا به وسیله آن روزهداران از زمان آغاز روزه داری و پایان آن خبردار شوند. شلیک توپ که بر اثر طنین صدای آن مردم به رسیدن وقت سحر و افطار آگاه می شدند، یکی از بهترین روشهایی بود که در دوران معاصر توسط دولت های اسلامی و از جمله ایران مورد استفاده قرار گرفت. این رسم در ایران از زمان حکومت ناصرالدین شاه رواج یافت و با وجود صرف هزینه و لزوم تعلیم افراد ماهر در امر توپاندازی، به طور رسمی توسط حاکمان ولایات انجام می شد. با استقرار حکومت مشروطه، تغییراتی در شئون مختلف اداره کشور حاصل شد که از جملۀ آنها تخصیص هزینه شلیک توپ رمضان بود که در زمرۀ وظایف وزارت داخله شمرده شد. اما با توجه به تشتت سیاسی و ناآرامی وضعیت کشور در دوران سلطنت احمدشاه، تأمین اعتبار توپ رمضان معضل بزرگی برای دولت گردید که وزارتخانه های داخله، مالیه و جنگ که هریک به نوعی با این کار در ارتباط بودند، از پذیرش مخارج مربوطه استنکاف و مسئولیت را از دوش خود ساقط می کردند.

این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤالات که اساسا شلیک توپ رمضان چه معنایی داشته، از چه زمانی مرسوم گردیده و دلیل منسوخ شدن آن، چه بوده است؟ همچنین با توجه به خلأ مطالعاتی در خصوص پیشینۀ بررسی موضوع و فقدان منابع یا مآخذی که در این خصوص اطلاعاتی به دست داده باشند، لاجرم، تأکید مطالعاتی خود را بر داده های اسنادی گذارده است و با استفاده از اسناد آرشیو ملی ایران در بازه زمانی دوره سلطنت ناصرالدین شاه تا پایان حکومت رضاشاه، در صدد است ضمن واکاوی فعالیتی تحت عنوان شلیک توپ رمضان در ایام مذکور، به روند تحولاتی که به منسوخ شدن این رسم منجر شد بپردازد. بدیهی است در این رهگذر، آسیب ها، مشکلات و وقایعی نیز رخ داده اند که در بررسی کنونی مورد توجه نگارنده خواهد بود.

مروری بر مناسک روزه در ماه رمضان

روزه اسلامی، امساک مخصوصی است از خوردن خوراک و انجام دادن بعضی کارها که تفصیل آنها در کتابهای فقهی آمده است. این خودداری از خوراک و نوشیدنی و بعضی کارهای دیگر از طلوع فجر شروع می شود و با فرا رسیدن شب به پایان می رسد که حکم آن در بخشی از آیه ١٨٧ سورۀ بقره آمده است:

(کُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّی یتبَینَ لَکُمُ اْلخَیطُ اْلأَبْیضُ منَ اْلخیطِ اْلأَسْوَدِ مِنَ اْلفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُوا الصیامَ إِلَی اللَّیلِ).

(بخورید و بیاشامید تا رشتۀ سپید بامداد از رشتۀ سیاه [شب] بر شما نمودار شود، سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید).[1]

صرفنظر از مفهوم رشته سفید و رشته سیاه که شرح و تفصیل آنها در کتب تفسیر و فقهی آمده است، بر سر تشخیص درست «فجر» و «لیل» از همان صدر اسلام اختلافهایی نمایان شد که این اختلاف هنوز برقرار است و دست کم می توان آن را به گونه بارزی در میان شیعه و سنی مشاهده کرد. شرح نکات تفسیری و فقهی «رشته سپید و سیاه و فجر و لیل» از موضوع و صلاحیت این نوشتار بیرون است و برای آشنایی با آنها باید به کتابهای مربوط به این موضوع مراجعه کرد. با وجود این اختلاف و چگونگی تشخیص «فجر و لیل»، همواره داده هایی برای آگاه کردن مردم از سحر و افطار ماه رمضان وجود داشت که عموم مسلمانان با اتکاء به همان روشهای همگانی از جمله اعتماد به قول علما که بازتاب آن به صورت پخش اذان از مساجد هر کوی و برزنی جلوه گر می شد، روزه می گرفتند و ماه رمضان را به پایان می رساندند. فتوای علما نیز البته بر تجارب شخصی و آشنایی با موقعیت ستارگان در آسمان در فصل های مختلف سال متکی بود و آشنایی کامل با چگونگی حرکت ماه و جایگاه آن در آسمان و مهم تر از آن طلوع و غروب خورشید و یا استفاده از راه های دیگر از جمله بهرهگیری از ابزار و آلات علمی را شامل می شد.

دربارۀ آیت الله میرزا محمدحسین نائینی، عالم برجسته مشروطه خواه و نویسنده کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله نوشته اند: با نگاه به آسمان، ساعت دقیق شروع تهجد خود و پس از آن هنگام اذان صبح را درمی یافت و بر اساس مشاهده شخصی خود، مشغول تهجد و نماز می شد.

بسیاری از افراد نیز که زندگی طبیعی داشتند و ساعت فیزیولوژیکی بدن آنها مانند شهرنشینان مختل نشده بود، به طور طبیعی اوقات طلوع و غروب خورشید را در سراسر سال می دانستند و با اتکاء به آن عبادات دینی خود را در هنگام خود انجام می دادند. استفاده از ابزار علمی برای این منظور، داستان شیرینی دارد که با گرویدن اقوام و ملل مختلف به اسلام آغاز شد و در دوران طلایی تمدن اسلامی به اوج خود رسید.

کمالالدین عبدالرزاق معروف به ابن الفوطی در بیان حوادث سال ٦٣٣ق. نوشته است: «در آن سال، بنای ایوانی که در مقابل مدرسه مستنصریه[2] ساخته شده بود، کامل شد... در دیوار این صفه دایرهای بود که صورت فلک در آن ترسیم شده بود و نیز طاقهایی ظریف که درهای ظریفی داشتند. در دایره دو باز زرین در دو طاس زرین بود و پشت سر آنها دو مهره که دیده نمی شدند و هر ساعت که می گذشت دهان بازها گشوده می شد و مهره ها از دهانشان می افتاد و هر بار که مهرهای می افتاد، در یکی از طاقها باز می شد. درها که به رنگ زر بود به رنگ سیم درمی آمدند و چون در مهره درون طاسها می افتادند، درها به جای خود باز می گشتند. سپس قمرهایی از زر در آسمان لاجوردی این فلک با طلوع خورشید حقیقی، طلوع می کردند و همراه با دوران آن می گردیدند و با غایب شدن آن غایب می شدند. چون شب درمی رسید، در آنجا اقماری بود که طلوع می کردند... سپس دایره دیگر آغاز می گردید تا شب به پایان رسد و خورشید طلوع کند و بدین گونه اوقات نمازها [و به تبع آن اوقات سحر و افطار یعنی هنگام نماز صبح و مغرب] دانسته می شد»،[3] و بر اساس آن مؤذنان اذان می گفتند و مردم را آگاه می کردند.

در ایران نیز به عنوان یکی از ممالک اسلامی، همین شیوه ها برای تعیین اوقات نماز و به ویژه هنگام سحر و افطار در ماه رمضان به کار گرفته می شد و حاصل آن از طریق اذان به آگاهی مردم می رسید. اما گفتن اذان شیوه مطمئنی برای آگاه کردن مردم از مواقع دقیق و درست سحرها و افطار ماه رمضان نبود. زیرا در همه محلات شهرها و روستاهای اطراف شهرها مسجد نبود و در جاهایی هم که مسجد بود به دلیل نبودن بلندگو و دیگر وسایل تقویت صدا، بانگ اذان به گوش بسیاری از مردم نمی رسید و طنین آن از چند متر فراتر نمی رفت. از این رو مردم هر شهر و آبادی راه های دیگری برای آگاهی از اوقات شرعی ماه رمضان اندیشیده بودند.

اصرار فراوان برای تعیین دقیق وقت اذان صبح و مغرب در ماه رمضان بدین سبب بود که روزه گرفتن در ماه رمضان اهمیت فراوانی داشت و تقریبا همه افراد حتی کسانی که نماز نیز نمی خواندند، روزه می گرفتند. شادروان عبدالله مستوفی شرحی دلکش و خواندنی درباره مراسم ماه رمضان در تهران در کتاب معروف خود شرح زندگانی من آورده و درباره اهمیت روزه داری نوشته است:

«شب های ماه رمضان را به خصوص در تابستان مردم تا صبح بیدار می ماندند و این کار در تمام طبقات مرسوم بود. بعضی مشغول عبادت و خواندن دعا و قرآن می شدند و برای درک ثواب، هر شب تا صبح بیدار می ماندند. زمرهای، شب ها بیدار می ماندند که صبح ها تا نزدیک ظهر بتوانند بخوابند و اثر روزه در آنها کمتر باشد. بالاخره دسته سومی هم بودند که شب را به قمار صبح می کردند و می گفتند، اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمی روند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد. این دسته بیشتر اعیانزاده ها بودند، ولی روزه را در هر حال می گرفتند و اگر اشخاصی بودند که می خواستند طفره بروند، چون حتی در خانه خود هم جایی نداشتند که روزهخوری کنند، ناچار بودند هم رنگ جماعت باشند».

مستوفی سپس ماجرایی را از قول احمد منشور نقل کرده که می گفت: «با برادرم موقر شبی در مجلس قمار تا صبح مشغول بودیم، چون به سحری نرسیدیم ، روزه را خورده به عمد به منزل آمدیم. خبر روزهخواری ما زودتر از خودمان به منزل رسیده بود، همین که وارد شدیم، مادرم از ما رو گرفت، چند روز با ما مثل جذامی ها رفتار می کردند. قدغن شده بود نوکر و خدمتکار دور و ور ما نمی آمدند، غذا که برای ما می آوردند، در اتاق گذاشته فرار می کردند. ظرفهای غذای ما را علی حده و مخصوصا در حضور ما کنار حوض خاکمال می کردند تا بالاخره به وساطت برادرهای بزرگتر ما را توبه رسمی دادند، آن وقت ما را به عضویت خانه پذیرفتند».[4]

این شب زنده داریها گذشته از مزایای عبادی و غیرعبادی آن، خود عاملی بود برای بیدار کردن خفتگان به منظور خوردن سحری و شروع روزه داری. بدین قرار برخی از شب زندهداران در ماه های گرم سال به پشت بام می رفتند و با صدای بلند قرآن می خواندند و دعا و مناجات می کردند و به این ترتیب همسایگان را برای سحری خوردن بیدار می کردند. اغلب نیز همسایه ها با هم قرار می گذاشتند که هر کس شب زندهداری می کرد و یا زودتر از دیگران بیدار می شد، با در زدن یا کوبیدن به دیوار همسایگان، آنها را بیدار کند. برخی افراد نیز برای ثواب اخروی از کوچه ها می گذشتند و با خواندن اشعار مذهبی خفتگان را بیدار می کردند.[5]

در مناطق کردنشین همچون سایر نقاط، برای رؤیت هلال ماه و حلول ماه رمضان، به پشت بام خانه ها می رفتند و به محض دیدن هلال ماه، سه یا چهار نفر با دهل و سرنا در مرکز شهر به نواختن نوای مخصوص فرار سیدن ماه رمضان می پرداختند. بعد از شلیک توپ، آیین هایی چون پارشیو[6] انجام می شد که هر روز موقع سحر در شهر برپا می گردید که برای آگاه کردن مردم از زمان سحر بود. بدین ترتیب که با رفتن به پشت بام و گفتن پارشیو، وقت سحری خوردن را خبر می دادند و با پایان یافتن ماه مبارک رمضان و با حلول ماه شوال سه گلوله توپ شلیک می کردند.[7]

برخی از تهرانی هایی که دوران جوانی خود را در روزگار حکومت رضاشاه طی کرده بودند، برای دیگران تعریف کردهاند که در ماه رمضان و پیش از اذان صبح در پارهای از محلات، افرادی از این کوچه به آن کوچه می رفتند و با صدای بلند می خواندند: «آب است و تریاک، قند است و چایی». این بیت در حقیقت هشداری بود به مردم که دیگر زمان امساک از خوردن و نوشیدن فرار سیده و معتادان به افیون نیز باید وسایل تریاک کشیدن را کنار بگذارند که موقع روزه و خودداری است.

شلیک توپ ماه رمضان

یکی از بهترین و دقیق ترین شیوه ها که شعاع زیادی از کشورهای اسلامی را دربر می گرفت، شلیک توپ در هنگام سحر و افطار ماه رمضان بود. درباره مرسوم شدن این شیوه در بیشتر ممالک اسلامی از جمله شهرهای مختلف ایران، افسانه هایی گفته و در مقالات و کتابها نوشته اند.[8] از میان این روایات آنچه به نظر می رسد معقولتر و پذیرفتنی تر باشد این است که می گویند محمدعلی پاشا (١٧٦٩-١٨٤٩م. )، والی مصر[9] که در ١٨٠٤م. نایب السلطنه مصر شد و در ١٨٣٣م. عثمانی ها را از مصر بیرون کرد و خود بر اریکه قدرت نشست، برای آزمایش یک عراده توپ که از آلمانی ها گرفته بود، روزی در ماه رمضان و مقارن غروب آفتاب فرمان داد که آن اسلحه جنگی را به کار اندازند و توپی شلیک کنند. همین کار کسانی را به این فکر انداخت برای آگاه کردن مردم از اوقات دقیق شرعی از شلیک توپ استفاده کنند.

بدین ترتیب این کار مفید به تدریج از مصر به دیگر ممالک اسلامی کشیده شد و به ایران نیز رسید و رفته رفته به صورت سنتی مرسوم و واجب درآمد.[10]

 از این پس با طنین غرش توپ در فضای شهر و آبادی، به هنگام غروب آفتاب، همگان متوجه می شدند که افطار است و می توانند با اطمینان کامل روزه خود را بگشایند و با شنیدن صدای توپ در سحر درمی یافتند که هنگام امساک است و باید از خوردن و آشامیدن دست بکشند و از انجام دادن کارهایی که روزه را باطل می کند، خودداری نمایند. شلیک توپ کار ساده و کم خرجی نبود و توپچی ها باید از کسانی انتخاب می شدند که آموزشهای لازم را دیده و با ساختمان و طرز کار آن آشنا بودند.

توپ در حقیقت یکی از سلاحهای جنگی است که کار آن از ساده ترین و ابتدایی ترین توپها تا پیچیدهترین و مخوفترین آنها، پرتاب گلوله های بزرگ به مسافت های دور است.

پیداست چنین اسلحه ای نمی تواند در اختیار مردم قرار گیرد و استفاده از آن در انحصار نیروهای نظامی است و از این رو در همه جا، دولت ها مالک آن و دیگر اسلحه ها و ادوات جنگی هستند. در گذشته نیز که در شهرهای مختلف ایران برای آگاه کردن مردم از اوقات شرعی در ماه رمضان و اعیاد ملی و مذهبی از توپ استفاده می شد، اجرای آن به عهده حکومت بود و چگونگی استفاده از آن تابع قواعد و مقررات مخصوص. به همین سبب همواره یکی از نهادهای دولتی مسئولیت طرح و اجرای شلیک توپ در اوقات تعیین شده را به عهده داشت و پیوسته آن را به طور منظم و قانونمند به انجام می رساند. با پیروزی انقلاب مشروطه و صدور فرمان مشروطیت در ١٤ مرداد ١٢٨٥ ش، اجرای مراسم شلیک توپ نیز همواره ادامه داشت و هیچگاه تعطیل نشد، اما تنش های سیاسی و هرج و مرج حاصل از اوضاع جامعه بر اجرای آن اثر گذاشت که مهم ترین آن تأمین هزینه های آن در ایالات و ولایات بود که اسناد مورد استفاده در این نوشتار بیانگر گوشه ای از مشکلات و تنگناهای دولت در اجرای این مراسم بود.

آنچه در وهلۀ اول برای اجرای مراسم شلیک توپ اهمیت ویژهای داشت، هزینه آن بود و اینکه این هزینه از کجا تأمین شود. در روزگار ناصرالدین شاه، همه مخارج این مراسم به عهده حاکم ولایات بود و هر حاکم موظف بود افزون بر پرداختن هزینه شلیک توپ در ماه رمضان، مخارج این کار را در اعیاد اسلامی و مراسم روز تولد شاه فراهم کند. با وجود این همواره بعضی از حاکمان ولایات که اغلب آنها فرزندان و نوادگان فتحعلی شاه و دیگر شاهزادگان قاجاری بودند، وظیفۀ خود را انجام نمی دادند و پرداخت هزینه مراسم را به گردن عوامل و اجزای حکومت می انداختند. چنانکه در سال ١٣١٢ق. که همه خود را برای جشن های پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه آماده می کردند، منتصرالملک حاکم بهبهان از پرداخت هیجده تومان هزینۀ شلیک توپ در ماه رمضان همان سال سرباز زده و آن را به عهدۀ میرزا موسی خان سرتیپ تلگرافخانه انداخته بود[11] و چون از پرداختن پول طفره می رفت،[12] میرزا موسی خان تلگراف شکایت آمیزی به تهران کرد و در آن نوشت : «این قبیل مخارج به عهده تلگرافچی که نیست، باید حکومت بدهد. مستدعی است امر فرمایند قبول کند».[13]

در پاسخ به دادخواهی میرزا موسی خان، عین الملک در تلگرافی به حاکم بهبهان بر این نکته تأکید کرد که: «مسلم است، این گونه مخارج با حاکم ولایت است [و] همه ساله معمول است وجه شلیک ماه رمضان را از حاکم ولایت دریافت می نمایند».[14] با پیروزی انقلاب مشروطه و سر و سامان گرفتن وزارتخانه ها، پرداخت هزینه شلیک توپ به عهده وزارت داخله گذاشته شد. با این همه به سبب نابسامانی هایی که در دوران سلطنت احمدشاه سراسر کشور را فرا گرفته بود و دولت های دوران مشروطه نیز ناتوانتر از آن بودند که اوضاع آشفته را به سامان رسانند، موضوع تهیه مخارج شلیک توپ ماه رمضان معضلی شد که وزارتخانه های داخله، مالیه و جنگ درگیر آن شدند و هرکدام پرداخت هزینۀ آن را به گردن دیگری می انداخت. با نزدیک شدن رمضان ١٣٣٤ق. و تأسیس «اداره قشونی» در قزوین ، حکومت آن شهر که می پنداشت در هر جا و به هر مناسبتی گلوله ای شلیک شود، هزینۀ آن به عهدۀ وزارت جنگ است، در ٣١ جوزا [خرداد ١٢٩٢ش.]، در نامه ای به وزارت داخله توضیح داد: «چون سابقا ادارۀ قشونی در قزوین نبود، حکومت [حاکم] از بدو ورود الی اکنون در موقع جشن های دولتی و اعیاد ملی و شهر [ماه] رمضان و غیره، یکصد و دو تومان و شش هزار [دینار = ٦ قران] مصارف شلیک را شخصا متحمل بوده فعلا که ادارۀ قشونی در قزوین تشکیل شده حکومت در این باب شرحی به آن اداره اشعار داشت» و درخواست کرد، وزارت داخله پادرمیانی کند و مبلغ خرج شده را از «پیشکار مالیه» وزارت مالیه دریافت کند و ترتیبی دهد که «اداره قشونی هم در آتیه مصارف شلیک توپ را در مواقع لازمه بپردازد».[15]

پاسخ وزارت جنگ به حکومت قزوین و وزارت داخله این بود که: «اداره قشونی نمی تواند در این باب دخالتی نماید»،[16] و مخارج شلیک توپ در ماه رمضان به عهدۀ وزارت داخله است (نامه شمارۀ وزارت جنگ به وزارت داخله در ٤ سرطان [تیر١٢٩٥]/[٢٣ شعبان]١٣٣٤ ق).[17]

با این همه وزارت داخله پرداخت هزینه های مربوط به ماه رمضان را نمی پذیرفت و در نامۀ شمارۀ ٥٥٤٢/١٢٨٦ که آن را در ٢٥ شعبان١٣٣٤ /[٦ تیر١٢٩٥] برای وزارت مالیه فرستاد، تأکید کرد که آن وزارتخانه ، قدغن کند «پیشکار مالیه مصارف شلیک را به حکومت بپردازد».[18] این مخارج البته هزینۀ تهیۀ باروت را نیز دربر می گرفت و وزارت داخله نیز پرداخت این گونه هزینه ها را به عهده وزارت مالیه می گذاشت. چنانکه برای خرید باروت مورد نیاز حکومت استرآباد، در نامه ای به شماره٥٥٩٣/١٢٩٢٠ در ٢٦ شعبان ١٣٣٤ق. به وزارت مالیه تصریح کرد که آن وزارتخانه باروت مورد نیاز را خریداری کند و در اختیار حکومت استرآباد بگذارد.[19]

آشفتگی اوضاع کشور در دوران فترت میان صدور فرمان مشروطیت در ١٤ مرداد ١٢٨٥ تا کودتای٣ اسفند ١٢٩٩ ش، به خصوص در دوران سلطنت احمدشاه بر کار وزارتخانه ها و نهادهای دولتی نیز تأثیر آشکاری گذاشته بود که نمونه بارز آن، مشخص نبودن مسئول طرح و اجرای مراسم شلیک گلوله توپ در ماه رمضان بود. با توجه به اسناد موجود به راستی معلوم نیست به انجام رسانیدن این کار مهم که اغلب مردم با آن درگیر بودند و می خواستند به طور دقیق بدانند، هنگام سحر و افطار ماه رمضان چه ساعتی است به عهده کدام وزارتخانه بود و اجرای آن در شرح وظایف کدام اداره و نهاد دولتی نوشته شده بود.

به نظر می رسد در آن اوضاع پریشان، با حلول هر ماه رمضان، حکومت هر شهر به هر نحوی که امکان داشت، مراسم شلیک توپ را در سحرها و هنگام افطار برگزار می کرد و پس از آن تا حلول ماه رمضان بعدی برای دریافت پولی که خرج کرده بود با این اداره و آن وزارتخانه نامه نگاری می کرد. در تلگراف شماره ٧٩ حکومت گیلان به وزارت داخله در اول سرطان [٢٠/١٢٩٥ شعبان١٣٣٤]، شمه ای از این آشفتگی دیده می شود. در این تلگراف تصریح شده که «قیمت باروت را همیشه اداره مالیه» می داد، اما برای پرداخت مخارج شلیک توپ در سحرها و افطارهای ماه رمضان ١٣٣٤، ادارۀ مالیه گیلان به آگاهی حکومت آن ولایت رساند که باید وزارت مالیه اجازۀ این کار را صادر کند و از این رو لازم است وزارت داخله، رضایت و اجازۀ وزارت مالیه را برای این کار جلب کند. جالب آنکه در همین تلگراف آمده است که «مخارج شلیک توپ پانزدهم شعبان - تولد امام زمان - را صاحب منصب توپخانه داده» است که آن نیز باید پرداخت شود.[20]

مخارج مراسم شلیک توپ در همه ولایات و ایالات، مبلغ قابل توجهی بود و افزون بر مراسم ماه رمضان و اعیاد اسلامی و ملی و دولتی، تعمیرات ادواری عراده های توپ و دیگر هزینه های جانبی را نیز دربر می گرفت. چنانکه در نامۀ حکومت بروجرد به وزارت داخله سخن از یک صد تومان برای تعمیر درست یک عراده توپ و چرخ و دیگر اجزای آن آمده است.[21]

در ٢٥ رمضان ١٣٣٤ق. /٤ اسد [مرداد] ١٢٩٥ش. ، ادارۀ جنوب وزارت داخله در نامه شماره ١٦٥٨ خود به وزارت مالیه به آگاهی رساند: «سواد مشروحه ایالت بروجرد و لرستان را به انضمام صورت مصارف شلیک عید مولود مسعود همایونی و تعمیرات توپ لفا ملاحظه و قدغن خواهید فرمود، در صورتی که این قبیل مخارج سابقا از مالیه تأدیه می شده است، حالا هم با نظریات وزارت جنگ قرار تأدیۀ آن را بدهند».[22] در پیوست نامه شماره ١٢٤٧ «خزانه داری کل ایران» به «مقام منیع وزارت جلیله مالیه» در ١٢ برج اسد [مرداد]١٢٩٥ش.[23] اطلاعات بسیار جالب و ریزتری دربارۀ «تعیین صورت شلیکهای توپ اعیاد و ماه رمضان» آمده است که عبارت اند از:

صورت شلیک توپ سنۀ ماضیه ١٣٣٤

عید مولود حضرت امیر (ع ) سیزدهم شهر رجب[24]------- ١١ تیر

عید مولود حضرت امام حسین (ع ) سوم شعبان[25]------ ١١ تیر

عید مولود حضرت قائم علیه السلام ١٥ شعبان[26] ١١--------- تیر

عید مولود و تاجگذاری اعلی حضرت همایونی [احمدشاه] ٢٧ شعبان[27]----------- ١١ تیر

شلیک شهر رمضان-------------------- 26 تیر

عید فطر------- ١١ تیر

عید غدیر و اضحی[28]---------- ٢٢ تیر

تولد حضرت رسول(ص )-------- ١١ تیر

به این ترتیب در سال ١٣٣٤ق. گویا در هر ایالت و ولایتی ١٥٠ تیر توپ شلیک شد که بنا بر همان فهرست قیمت هر تیر توپ، «شش قران» بود که در مجموع هزینه آن برای هر ولایت ٩٠٠ ریال تمام می شد که باید پرداخت می گردید. جالب آنکه در نوشتن این فهرست آنقدر بی دقتی و بی مسئولیتی به کار رفته بود که تاریخ تولد امام علی (ع ) و امام حسین(ع ) و حضرت قائم (ع ) نادرست ثبت شده بود که گویا بر اثر تذکری که مسئولان وزارت مالیه به تهیه کنندگان این فهرست داده بودند، نویسندگان آن به جای اصلاح نادرستی ها، فهرست دیگری تهیه کردند که تاریخ های مورد نظر به کلی حذف شد. اما این فهرست که در آن عید فطر از عید اضحی جدا و عید نوروز نیز به آن اضافه شد، چنین است:

صورت شلیک توپ هذه السنه ١٣٣٤[ق]

عید نوروز--------- ١١ تیر

عید مولود حضرت امیر(ع )---------- ١١ تیر

عید مولود حضرت سید الشهداء ١١ تیر

عید مولود حضرت قائم عجل الله فرجه----------- ١١ تیر

عید مولود و تاجگذاری اعلی حضرت همایونی------------ ١١ تیر

ایام شهر رمضان----------- 26 تیر

عید فطر------- ١١ تیر

عید اضحی------------ ١١ تیر

عید غدیر------------ ١١ تیر

تولد حضرت رسول(ص )------------- ١١ تیر

جمع ١٦١ تیر از قرار تیری شش قران[29]

به نظر می رسد با توجه به نادرستی های فهرست اول، عنوان آنکه «صورت شلیک توپ سنه ماضیه ١٣٣٤» بود نیز نادرست است و به جای «هذه السنه» نوشته شده بود و عید نوروز نیز از قلم افتاده و به خاطر بی دقتی عید فطر و عید اضحی نیز با هم نوشته شده بود.

به هر حال آنچه مهم است این نکته است که خزانه داری کل، مقدار شش قران برای هر تیر توپ را پذیرفت ، اما به تعداد تیرهای شلیک شده ایراد گرفت و دربارۀ آن نوشت: «قبلا دستوری در این خصوص نداشته که تفتیش نماید»؛ از این رو «فقط شلیک توپهای ماه مبارک رمضان را تصدیق» نمود.[30]

با وجود این در نتیجه این پژوهش نیز معلوم نشد چرا در عید نوروز و اعیاد اسلامی به جای مثلا شلیک یک گلوله توپ، در هر یک از روزهای مزبور ١١ گلوله شلیک شد.

تنها فرضیه ای که شاید اثبات آن نیز ممکن نباشد اشاره به ١١ امام شیعی درگذشته است که به شکل نمادین شلیک می شده اند و تیر دوازدهم به امام زمان (ع ) تعلق دارد که چون هنوز ظهور نکرده، بالطبع شلیک نمی شده است.

طبق اطلاعات مأخوذه، خزانه داری کل پرداخت تیرهای شلیک شده را نپذیرفت و فقط تیرهای شلیک شده در روزهای ماه رمضان را تصدیق کرد که می تواند نشانی از فساد اداری در دوران مشروطه باشد که مراسم شلیک توپ را به مجرایی برای «مداخل» تبدیل کرده بود. هرچند درستی و نادرستی این مبحث نامعلوم است و دلیلی بر تأیید یا نفی آن در دست نیست. قیمت گلوله توپ در همه جا یکسان نبود و این خود باعث بروز مشکلاتی دیگر می شد. در ١٩ اسد [مرداد] ١٢٩٥ش. /١٠ شوال ١٣٣٤ق. ، حکومت گیلان تلگرافی با شماره ٤٣٢ برای وزارت مالیه فرستاد و در آن تصریح کرد: «صرف شلیک ماه رمضان از بابت وقت افطار و سحر و روز عید فطر که شصت و یک تیر و از قرار تیری نه هزار و پانصد دینار [نه قران و نیم][31] ، [با] مخارج کیسه و باروت شده» این مبلغ را که در مجموع «پنجاه و هفت تومان و نه هزار و پانصد دینار» می شد، حکومت گیلان پرداخته بود و از این رو از وزارت مالیه درخواست کرده بود: «نظر به ترقی قیمت کلیه اجناس، سایر اعیاد هم که هر دفعه بایستی بیست و یک تیر شلیک شود، عجالتا همان مأخذ فوق تخمین و برآورد شده... برایمخارج شلیک علی الحساب در سال دویست و پنجاه تومان به اداره اعتبار مرحمت فرمایند».[32]

در پاسخ به این تلگراف و نیز گزارش اداره مالیه آذربایجان دربارۀ هزینه شلیک گلوله که اصل آن به شماره ١١٦٠٠ پیش از فرستاده شدن برای وزارت مالیه به وزارت جنگ فرستاده و از آن وزارتخانه درخواست شده بود همه مخارج مراسم شلیک توپ در ماه رمضان و اعیاد اسلامی و ملی را بپردازد، وزارت جنگ در نامۀ شمارۀ ١٧٢٧١- ٢٣٥٣ خود به وزارت مالیه در ١٨ برج اسد [١٢٩٥ش.]/٩ شوال ١٣٣٤ق. ، از خود سلب مسئولیت کرد و تصریح نمود: «مصارف شلیک اعیاد و ماه رمضان جزو بودجۀ وزارت جلیله داخله است و می بایست از آن وزارتخانه در این خصوص به حکام تعلیمات داده شده باشد و به وزارت جنگ مربوط نیست».[33]

شلیک گلوله توپ در سحرهای ماه رمضان و هنگام افطار فقط برای آگاه کردن مردم بود و به هیچ رو فعالیت نظامی به شمار نمی رفت، چنانکه استفاده از توپ و شلیک توپ در اعیاد اسلامی و ملی و روز تولد شاه فقط برای ابراز شادمانی بود و هدف دیگری در کار نبود.

به همین سبب وزارت جنگ به درستی از خود سلب مسئولیت می کرد و زیر بار پرداخت هزینه های شلیک توپ نمی رفت و آن را بنا بر حکم قانون به عهدۀ وزارت داخله می گذاشت. با وجود این وزارت داخله نیز از انجام دادن وظیفه قانونی خود شانه خالی می کرد و آن را به گردن وزارت مالیه می گذاشت. در ٥ رمضان ١٣٣٤ق. /٢١ سرطان [تیر ١٢٩٥ش.]، وزارت داخله در نامه ای به شماره ٥٩٢١/١٣٥٤ به وزارت مالیه پرداخت «مصارف شلیک توپ ماه رمضان» را از آن وزارتخانه درخواست و توصیه کرد: «قدغن فرمائید حواله پرداخت» مصارف شلیک توپ ماه رمضان در استرآباد را خیلی زود و بدون فوت وقت پرداخت کند و نتیجۀ آن را نیز برای وزارت داخله بفرستد.[34]

به نظر می رسد علت اصلی اینکه سه وزارتخانه مالیه، داخله و جنگ از پرداخت مخارج شلیک گلوله در ماه رمضان و اعیاد ملی و مذهبی طفره می رفتند، نبودن ردیف مشخصی در این باره در بودجۀ سالیانۀ دولت های مشروطه بود. با اینکه شلیک گلوله در ماه رمضان از اهمیت زیادی برخوردار بود و دقیقا مانند پخش اذان از صدا و سیمای جمهوری اسلامی بوده است و همانطورکه در روزگار ناصرالدین شاه، حاکمان ولایات ملزم به پرداخت هزینه های آن بودند، پس از مشروطه نیز این کار وظیفۀ دولت بود و هر دولتی باید بودجه مشخصی برای آن در نظر می گرفت و پرداخت آن را به یکی از وزارتخانه های داخله یا مالیه واگذار می کرد.

در حاشیۀ نامۀ شمارۀ ٩٥٢٢/١٣٥٣ وزارت داخله به وزارت مالیه در نوشته ای بدون امضاء و خطاب به دایره مخارجات آمده است: «این مخارج اگر بالصراحه در بودجه پیش بینی نشده باشد، باید از محل اعتبار صدی ٣ وزارت داخله پرداخته شود».[35]

به این ترتیب بنا بر نظر کارشناسانه وزارت مالیه، پرداخت تمام هزینه های شلیک توپ در ماه های رمضان و اعیاد ملی و مذهبی به عهده وزارت داخله بود مگر در بودجه سالیانه دولت ، ردیفی مشخص برای این مراسم در نظر گرفته و نوشته شود. نظر کارشناسانه وزارت مالیه، البته به محاق رفت و کسی به آن توجه نکرد. از این رو با پایان یافتن ماه رمضان ١٣٣٤ق. نامه نگاری میان حکومت ولایات مختلف با وزارت داخله در تهران آغاز شد تا پولهای خرج شده در ماه رمضان به نحوی دریافت شوند. در نامۀ شماره ١٨٥٨٠ /٨١٤٤ وزارت مالیه به وزارت داخله در اول ذی حجه ١٣٣٤ق. /٧ میزان [مهر]١٢٩٥ش. «راجع به مصارف شلیک ماه رمضان و اعیاد» آمده است: «در این موضوع متوالیا چه از آن وزارت جلیلیه و چه از مالیه ولایات کتبا و تلگرافا تقاضای پرداخت آن را می نمایند... مستدعی است، هرچه زودتر تصمیم اولیای آن وزارت جلیله را اشعار فرمایند. تا دستور لازم به مالیه ولایات داده شود».[36]

در پاسخ به این نامه مانند دیگر نامه ها و تلگرافها، وزارت داخله پولی پرداخت نکرد و آن را به عهده حکومت ولایات نهاد و نوشت: «نظر به جزئی بودن مخارج مزبور، خوب است حکومت از خود تأدیه نموده و عجالتا تحمیل این قلیل مخارج را به دولت ننمایند».[37]

با انقراض قاجاریه و روی کار آمدن رضاشاه و سروسامان گرفتن امور و منظم شدن کار وزارتخانه ها، بنا بر تلگراف نمرۀ ٦٦ وزارت داخله به حکومت بنادر، در ٢١ بهمن ١٣٠٧ش. وزارت جنگ به ادارۀ قشونی شهرها دستوری داد که مراسم شلیک توپ را در سحرها و هنگام افطار اجرا کنند.[38] درحالی که هزینۀ اجرای این مراسم با توجه به مفاد نامۀ تیپ مختلط مستقل فارس به ادارۀ ایالتی فارس در ١٤ دی١٣١٠ش. به عهدۀ ارکان حرب کل قشون بود که از دی١٣١٠ش. به فرمان رضاشاه به عهدۀ وزارت داخله گذاشته شد. در نامۀ شماره [39]١٠١٦٣ و نامۀ شمارۀ ،[40]١٩٥٣٦ در پی همین تغییر با توجه به نامه شمارۀ ٨٣٣٦ نظمیۀ فارس به «مقام منیع ایالت جلیله فارس» در ١٨ دی١٣١٠ش. اجرای مراسم شلیک توپ در ماه های رمضان به عهدۀ وزارت داخله گذاشته شد.[41]

افزون بر پرداخت هزینه مراسم ماه رمضان، کارهای دیگری در همان دی١٣١٠ش. به انجام رسید که مهم ترین آن، حفظ جان مردم در هنگام شلیک توپ بود. در نامۀ شمارۀ ٨٣٣٦ تشکیلات کل نظمیه مملکتی وزارت داخله به ایالت فارس در ١٨ دی١٣١٠ش. آمده است: «شلیک توپ در ماه رمضان باید در مکانی باشد که صدای آن به شهر رسیده و ضمنا موجبات خطر برای عابرین فراهم نشود». جالب آنکه چون مراسم شلیک توپ در ماه رمضان از جمله شعائر مذهبی به شمار می رفت، قاضی عسگرهای مستقر در قشون هر شهر مسئولیت این کار را به عهده داشتند. چنانکه «آقا شیخ محمد جواد دیانی قاضی عسگر قشون» تیپ مستقل فارس «متصدی این عمل» بود و همه ساله بر آن نظارت می کرد.[42]

پیشتر اشاره شد که پرداخت هزینۀ مراسم ماه رمضان به عهدۀ وزارت داخله گذاشته شد و وزارت داخله نیز به درستی این مخارج را از بودجۀ بلدیه هر شهر تأمین می کرد. بدین ترتیب مراسم شلیک توپ قانونمندتر و منظم تر شد (متحد المآل وزارت داخله نمرۀ ٢١٥٤، مورخ ٢٤ دی ١٣١٠؛[43] سواد مراسله تیپ مستقل فارس به بلدیه شیراز در ٢١ آذر ١٣١١).

با این همه بر اثر گذشت زمان و دگرگون شدن اوضاع اجتماعی در دوران حکومت رضاشاه، از متحدالمآل وزارت داخله بر می آید که شلیک توپ در ماه رمضان به تدریج در تعدادی از شهرها کنار گذاشته شد و از شیوه های دیگری برای آگاه کردن مردم استفاده می شد. متن متحدالمآل وزارت داخله با امضای علی منصور وزیر داخله چنین است: «قدغن فرمائید مخارج شلیک توپ را در ماه رمضان هرگاه در آنجا معمول است، از بودجه بلدیه محل در وجه اداره قشونی که متصدی این عمل است بپردازند».[44] با وجود این، با توجه به اسناد موجود، مراسم شلیک توپ در ماه رمضان کم وبیش ادامه داشت و بودجۀ آن که در رمضان١٣٥٣ق. /دی و بهمن ١٣١٤ش. برای شلیک هر تیر به ٢١ ریال و ٧٥ دینار رسیده بود، (نامه بلدیه اصفهان به وزارت داخله در ٣ شهریور ١٣١٥ و شماره٣٤٣٠)[45] از بودجه بلدیه یا «اعتبار غیرمترقبه» آن پرداخت می شد. (نامه شماره ٥٤٢٣ رئیس بلدیه شیراز به ایالت فارس در ٩ بهمن ١٣١١).[46]

مراسم شلیک توپ در اوقات شرعی ماه مبارک رمضان تا سال ١٣١٩ش. که به طور کلی منسوخ شد، کم وبیش در پارهای از شهرها ادامه یافت. پس از شهریور١٣٢٠ش. برای نخستین بار اذان شیخ کریم مؤذن پدر شادروان مؤذنزاده اردبیلی در سال ١٣٢٢ش. از رادیو ایران پخش شد و از آن پس پخش اذان از همۀ ایستگاه های رادیویی مرسوم شد و مراسم سحر و خواندن دعای مخصوص سحر و دیگر اذکار به صورت زنده با اجرای مداحان و روضه خوانانی که اولین آنها شیخ کریم مؤذن و آخرینشان سید جواد ذبیحی بود، به انجام رسید.

نتیجه گیری

برای آگاه کردن مسلمانان از آغاز و انجام روزه روزهای ماه رمضان از همان سده اول هجری که اسلام رفته رفته گسترش یافت و شمار مسلمانان روزافزون گشت، راه های گوناگونی در شهرها و بلاد اسلامی به کار گرفته شد که یکی از مؤثرترین آنها در دوران معاصر شلیک گلوله توپ به هنگام سحر و افطار در ماه رمضان بود. این شیوه کارآمد در ایران از زمان ناصرالدین شاه معمول شد. اما به سبب ناکارآمدی دولت و دستگاه حکومتی، حاکمان ولایات و ایالات همواره بر سر تأمین هزینه اجرای این کار مردمی که سود آن به همگان می رسید، مناقشه بود و با آمدن رمضان هر سال این مجادله شدت می گرفت. با این حال با هر ترتیبی بود به صورت مقطعی فیصله می یافت تا سال بعد که دوباره سر بر می آورد. با روی کار آمدن رضاشاه، به رغم ممنوع شدن پارهای از مناسک مذهبی از جمله روضه خوانی و عزاداری در ماه محرم، مراسم شلیک توپ در ماه رمضان نه تنها ادامه یافت ، بلکه قانونمندتر و ساماندهی شد. با این همه به سبب هزینه این کار و نیز کمرنگ تر شدن مناسک دینی در حکومت غیردینی رضاشاه، در سال ١٣١٩ش. دولت خود را از انجام دادن این مراسم کنار کشید و اعلام وقت روزه داری را به مؤمنان سپرد که به شیوۀ سنتی خود آن را به انجام برسانند. این روند باقی بود تا در سال ١٣٢٢ که برای نخستین بار صدای مناجات و اذان از رادیو طنین انداز شد و به مرور در منازل و مساجد از این طریق، اوقات شرعی به اطلاع مردم می رسید.

منابع و مآخذ

- ابن الفوطی، عبدالرزاقبن احمد (١٣٨١)، الحوادث الجامعه (رویدادهای قرن هفتم هجری)، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

- ایازی، برهان (١٣٧١)،آئینه سنندج، سنندج: نشر مؤلف.

- خدایی علی آبادی، اکبر (١٣٨٨ )، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مصر در دوره محمدعلی پاشا خدیو مصر (١٢٦٥-١٢٢٠ق./١٨٠٥-١٨٤٨م. )، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان.

- حتی، فیلیپ خوری (١٣٨٠ )، تاریخ عرب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران: آگاه و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

- سند شماره ١٧٨٣٥/٣ - ٢٩٦، س ا م ا.

- سند شماره ١٧٨٣٥ /٢- ٢٩٦، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٣٦ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٣٩ - ٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /٣٨ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /٤٠ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /٤٤ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /١١ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/١٣ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٢١ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /١١ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٢٠ -٢٤٠ ، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /٢١ -٢٤٠ ، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/١٥ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/١٦ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٢٣ -٢٤٠ س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٢٨ -٢٤٠ ، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٣١ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /٣١ -٢٤٠ ، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩ /٩ -٢٤٠ ، س ا م ا.

- سند شماره ٤٠١٩/٨ -٢٤٠، س ا م ا.

- سند شماره ١٩٥/٦-٣٥٥، س ا م ا.

- سند شماره ٧١٧٢/٨- ٣٥٠، س ا م ا.

- سند شماره ٧١٧٢/٩ - ٣٥٠، س ا م ا.

- سند شماره ٧١٧٢/٧ - ٣٥٠، س ا م ا.

- سند شماره ٧١٧٢/٦ - ٣٥٠، س ا م ا.

- سند شماره ١٨٦٨ /٨ - ٢٩١، س ا م ا.

- سند شماره ٧١٧٢/٤- ٣٥٠، س ا م ا.

- عمید، حسن (١٣٥٩)، فرهنگ عمید، ج ٢، تهران: انتشارات امیرکبیر.

- مستوفی، عبدالله (١٣٧١)، شرح زندگانی من، ج١، تهران: انتشارات زوار.

- Isham, Warren; Duffield, George; Isham, Warren Parsons ; Duffield, D Bethune; &Hathaway, Gilbert (1858), Travels in the two hemispheres, or, Gleanings of a European tour, Doughty, Straw: Michigan University.

- www.afghanistan.shafaqna.com.

- www.mehrnews.com/news/3676971.

- rasekhoon. net /forum/thread/48926/page1/.

- www.asrenow.com.

پی نوشت ها

[1] عباس ریاضی کرمانی (١٣٥٢)، «ساعات توپ سحر و توپ افطار»، مجله گوهر، ش ٨، ص٧٥٢.

[2] مدرسه مستنصریه که به دستور مستنصربالله در سال ٦٣١ ق. ساخته شد از قدیمی ترین مدرسه های دینی به جای مانده از دوران خلافت عباسی در شهر بغداد است که بعدها ضمیمۀ مدرسۀ نظامیه گردید. در این مدرسه علوم دینی مذاهب چهارگانه اهل سنت تدریس می شد. برای اطلاعات بیشتر نک: فیلیپ خوری حتی (١٣٨٠)، تاریخ عرب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران: آگاه و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، ص٥٢٧.

[3] عبدالرزاق بن احمد بن الفوطی (١٣٨١)، الحوادث الجامعه (رویدادهای قرن هفتم هجری)، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران: انجمن آثآر و مفاخر فرهنگی، ص٥١.

[4] عبدالله مستوفی (١٣٧١)، شرح زندگانی من، ج١، تهران: زوار، ص ٣٢٨.

[5] https://rasekhoon. net /forum/thread/48926/page1.

[6] رسم بر طبل کوبیدن هنگام رمضان که به زبان کردی پارشیو گفته می شود.

[7] برهان ایازی (١٣٧١)، آئینه سنندج، سنندج: نشر مؤلف، صص ١٩٨-٢٠٢.

[8] www.afghanistan.shafaqna.com.

[9] وی را بنیانگذار مصر نوین می دانند که در ١٨٠٤م. نایب السلطنه مصر شد و در ١٨٣٣م. عثمانی ها را از مصر بیرون کرد و خود بر اریکه قدرت نشست. در دوران حکومت وی، مصر روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر نهاد و اصلاحات اساسی در بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی، کشاورزی، ارتش، روابط خارجی و... انجام شد. برای اطلاعات بیشتر نک: اکبر خدایی علی آبادی (١٣٨٨)، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مصر در دوره محمدعلی پاشا خدیو مصر (١٢٦٥-١٢٢٠ق /١٨٠٥ -١٨٤٨م.)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان.

Warren Isham; George Duffield; Warren Parsons Isham; D Bethune Duffield; & Gilbert Hathaway (1858), Travels in the two hemispheres, or , Gleanings of a European tour, Doughty, Straw: Michigan University, pp. 70-80

[10] https://rasekhoon.net/forum/thread/48926/page1/; http://www.mehrnews.com/news/3676971;

www.asrenow.com.

[11] س ا م ا، اختصاری سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران است که جهت پرهیز از تطویل، در همه جا چنین ذکر می شود.

[12] سند شماره ١٧٨٣٥/٣ - ٢٩٦، س ا م ا.

[13] سند شماره ١٧٨٣٥/٢- ٢٩٦، س ا م ا.

[14] سند شماره ٣/ ١٧٨٣٥- ٢٩٦، س ا م ا.

[15] سند شماره ٤٠١٩/٣٦ -٢٤٠، س ا م ا.

[16] سند شماره ٤٠١٩/٣٣ -٢٤٠، س ا م ا.

[17] سند شماره ٣٩/ ٤٠١٩ - ٢٤٠، س ا م ا.

[18] سند شماره ٤٠١٩ /٣٨ -٢٤٠، س ا م ا.

[19] سند شماره ٤٠١٩/٤٠ -٢٤٠، س ا م ا.

[20] سند شماره ٤٠١٩/٤٤ -٢٤٠، س ا م ا.

[21] سند شماره ٤٠١٩/١١ -٢٤٠، س ا م ا.

[22] سند شماره٤٠١٩/١٣ -٢٤٠، س ا م ا.

[23] سند شماره٤٠١٩ /٢١ -٢٤٠، س ا م ا.

[24] اصل سند: شهر شعبان.

[25] اصل سند: بیست و چهارم شعبان.

[26] اصل سند: ٢٥ شعبان.

[27] تاریخ تولد احمدشاه قاجار در منابع ١٧ شعبان ١٣١٤ قمری برابر با ٢ بهمن ١٢٧٥ شمسی ذکر شده است. تاریخ ٢٧ شعبان مندرج در سند کنونی معادل روز تاچگذاری احمدشاه بوده است.

[28] عید قربان

[29] سند شماره ٤٠١٩/٢٠ -٢٤٠، س ا م ا.

[30] سند شماره ٤٠١٩/٢١ -٢٤٠، س ا م ا.

[31] در دوران قاجار، هر دینار معادل ١/١٠٠٠ قران بود. (نک: حسن عمید (١٣٥٩)، فرهنگ عمید، ج ٢، تهران: انتشارات امیرکبیر، ص١٥٩٧).

[32] سند شماره ٤٠١٩/١٥ -٢٤٠، س ا م ا.

[33] سندهای شماره ٤٠١٩/١٦ -٢٤٠؛ ٤٠١٩/٢٣ -٢٤٠ س ا م ا.

[34] سندهای شماره ٤٠١٩/٢٨ -٢٤٠؛ ٤٠١٩/٣١ -٢٤٠، س ا م ا.

[35] سند شماره ٤٠١٩/٣١ -٢٤٠، س ا م ا.

[36] سند شماره ٤٠١٩ /٩ -٢٤٠، س ا م ا.

[37] سند شماره ٤٠١٩ /٨ -٢٤٠، س ا م ا.

[38] سند شماره ١٩٥/٦-٣٥٥، س ا م ا.

[39] سند شماره ٨/ ٧١٧٢- ٣٥٠، س ا م ا.

[40] سند شماره ٩ /٧١٧٢ - ٣٥٠، س ا م ا.

[41] سند شماره ٧١٧٢/٧ - ٣٥٠، س ا م ا.

[42] سند شماره ٧١٧٢/٧ - ٣٥٠، س ا م ا.

[43] سند شماره٧١٧٢/٦ - ٣٥٠.

[44] سند شماره٧١٧٢/٦ - ٣٥٠، س ا م ا.

[45] سند شماره٨/ ١٨٦٨ - ٢٩١، س ا م ا.

[46] سند شماره٧١٧٢/٤- ٣٥٠، س ا م ا.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان