روزنامه همشهری - مهرداد رسولی: باید پای گفتگو با ستاره والیبال ایران در یک دهه اخیر بنشینیم، اما قرارمان نه در سالن والیبال است نه محل تمرین. برای احوالپرسی از شهرام محمودی که 2 سال است از ترکیب تیم ملی والیبال دور مانده از جادههای تنگ و باریک مناطق سرسبز اطراف کرج گذشتیم و به باغ جمع و جورش در کردان رسیدیم.
او در 2 سال اخیر بیش از هر زمان دیگری روزگارش را اینجا سپری کرده، اما آرام آرام خود را برای بازگشت به والیبال و فاصله گرفتن از روزهای آرام و بیهیاهویی که درکنار خانوادهاش گذرانده، آماده میکند. شهرام محمودی به واسطه مصدومیت عجیبی که مدتها گریبانش را گرفته بود یکباره از تیم ملی دور شد، اما حالا که دوران نقاهت را پشت سر گذاشته و به مرز 32 سالگی رسیده باید با فوجی از بازیکنان جوان و مستعد که جایگاهش را تصاحب کردهاند دوئل کند. او میگوید برای بازگشت به تیم ملی آماده است؛ حتی برای کسب یک امتیاز.
دوران نسبتا طولانی مصدومیت برایت چگونه گذشت؟
در این 2 سال، دوران نقاهت را سپری کردم و تمرینات اختصاصی هم داشتم. از همه مهمتر اینکه فرصتی بود تا بیشتر در کنار خانوادهام باشم.
بعد از چند سال حضور در اردوی تیم ملی و اعزام به مسابقات مختلف بینالمللی، در کنار خانواده بودن برایت یک نیاز بود؟
واقعا به این فرصت نیاز داشتم. وقتی آرسام به دنیا آمد مدام در مسابقات جهانی و آسیایی حضور داشتم و نمیتوانستم کنارش باشم. من و پسرم یک رابطه بهشدت احساسی با هم داریم و در این مدت توانستم همه نبودنها را برایش جبران کنم. در واقع دارم بزرگ شدن آرسام را میبینم و این برایم اتفاق جذابی است.
اهالی والیبال میدانند که تو بسیار اهل خانوادهای و به همین دلیل در 23 سالگی ازدواج کردی. ازدواج زودهنگام چه تأثیری در زندگی یک ورزشکار حرفهای دارد؟
بستگی دارد که به زندگی چگونه نگاه کنید. شاید خیلیها فکر کنند ازدواج در 23 سالگی وقتی بازیکن تیم ملی هستی و به درآمد خوب هم رسیدهای کار اشتباهی است. راستش را بخواهید اصلا نوع نگاهم به زندگی با این نوع آدمها فرق دارد. من زندگی خانوادگی را دوست دارم و میخواهم همیشه گرمای آن را دور و برم احساس کنم. همیشه به بچههای تیم ملی میگویم ورزشکار حرفهای هر قدر زودتر ازدواج کند موفقتر خواهد بود؛ چرا که کارش را با تمرکز بیشتری انجام میدهد و از طرف دیگر به بلوغ عاطفی میرسد. خیلی مهم است که یک ورزشکار حرفهای همسری داشته باشد که در تمام مراحل زندگی کنارش بایستد. پیشنهاد من به ورزشکاران حرفهای و دوستانم این است که اگر میتوانند زودتر ازدواج کنند. البته زندگی مشترک با یک ورزشکار حرفهای مشکلات خاص خودش را دارد.
زندگی با ورزشکار حرفهای معایب و محاسن زیادی دارد، اما تجربه شخصیام میگوید از وقتی ازدواج کردم مسیر پیشرفت برایم هموار شد و در زندگی شخصیام راحتتر بودم. یک ورزشکار وقتی از سر تمرین به خانه بر میگردد نباید دغدغه تنها بودن داشته باشد یا اینکه چه غذایی بخورد و چه لباسی بپوشد. این مسائل شاید نکات ریزی باشد، اما مجموع آنها آرام آرام به یک معضل تبدیل میشود.
البته با این پیش شرط که ورزشکار یا فرد معمولی ازدواج موفقی داشته باشد.
اگر انتخاب درست باشد و یک همسر همراه داشته باشید اتفاقات بزرگی برایتان رقم خواهد خورد. ازدواج برای همه انسانها فصل جدید زندگی است و شرایط را به درستی تغییر میدهد؛ مثلا ورزشکاری که مدام به مسابقات برونمرزی اعزام میشود یا برای بازی در یک تیم باشگاهی ناچار است به شهر یا حتی کشور دیگری برود، نمیتواند مادرش را همراه خودش ببرد و اگر خانواده مستقل داشته باشد همسرش در کنارش خواهد بود.
شما از معدود ملیپوشان والیبال هستی که به تیمهای خارجی منتقل نشدی، اما جزو بازیکنان لیگ برتری هستی که در شهرهای مختلف بازی کردهای. خانواده در تمام این سفرها کنارت بودهاند؟
از شمال و جنوب گرفته تا شرق و غرب کشور، همهجا والیبال بازی کردهام و همسرم در این سفرهای پرماجرا همراه من بوده است. حتی وقتی با تیم خاتم اردکان قرارداد بستم و به یزد رفتم همسرم با وجود همه سختیها در کنارم بود. اصل و پایه زندگی ما در کنار هم بودن است و تحت هر شرایطی به آن وفادار میمانیم. کانون خانواده برایم اهمیت زیادی دارد و یکی از دلایلی که لژیونر نشدم این بود که میخواستم کنار پدر و مادرم باشم. پدرم قلبش را جراحی کرده و مادرم مریضاحوال است و در چنین شرایطی ترجیحم این بود که کنارشان باشم.
در چند سال اخیر جزو گرانقیمتترین بازیکنان لیگ برتر بودهای و شاید دستمزدهای خوبی که گرفتهای هم مزید بر علت شده تا به تیمهای خارجی روی خوش نشان ندهی.
اگر بخواهم صادقانه بگویم همینطور است. وقتی دلار ارزان بود و ریال ارزش داشت، با تیمهای لیگ برتری قراردادهای خوبی میبستم و از نظر مالی راضی میشدم. از بهترین تیمهای روسی، ایتالیایی و ترکیهای پیشنهاد داشتم، اما ترجیح دادم در ایران بمانم.
از اینکه بهعنوان بازیکن حرفهای تجربه حضور در یک تیم خارجی را از دست دادی پشیمان نیستی؟
اینکه به یک کشور دیگر بروی و در حرفهات پیشرفت کنی و از طرفی با فرهنگ و سنتهای دیگر کشورهای جهان آشنا شوی تجربه گرانبهایی است، اما فکر میکنم برای بهدست آوردن چنین تجربهای باید چیزهای دیگری را از دست میدادم که ارزش آنها برایم بیشتر بود.
رقم پیشنهادی تیمهای خارجی با مبلغی که تیمهای داخلی پرداخت میکردند چقدر تفاوت داشت؟
قبل از افزایش قیمت ارز، تفاوت چندانی نداشت، اما در این احوال دلار خیلی از بازیکنان ایرانی، بازی در لیگهای خارجی را ترجیح میدهند. بازیکنان جوان دوست دارند پیشرفت کنند و پول خوبی هم بگیرند و از لیگ والیبال ایران که حال خوبی ندارد دور باشند. بهنظرم سال قبل به لحاظ کیفیت و نوع برگزاری مسابقات، بدترین دوره تاریخ لیگ برتر والیبال را تجربه کردیم. وقتی از مشکلات لیگ گله کردم مرا به کمیته انضباطی بردند و 15 میلیون تومان جریمهام کردند، اما باز هم میگویم لیگ برتر والیبال ایران با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند و کوچ بازیکنان جوان به لیگهای خارجی هم مزید بر علت شده تا حال والیبال خوب نباشد.
پس معتقدی نوسانات قیمت ارز، ورزش ایران را هم تهدید میکند؟
صد درصد همینطور است. سال قبل حتی یک بازیکن خارجی در لیگ برتر والیبال بازی نکرد درحالیکه حضور بازیکنان معتبر خارجی، کیفیت لیگ را بالا میبرد. من در تیم بانک سرمایه 3 سال با لوکاس- پاسور تیم ملی لهستان- همبازی بودم و با تفکر حرفهای یک بازیکن بزرگ خارجی آشنا شدم، اما حالا از وجود چنین بازیکنانی بی بهره ماندهایم. وقتی 2 تیم پیکان و بانک سرمایه با هم بازی میکردند، کیفیت مسابقه در حد لیگ جهانی والیبال بود، اما حالا هیچ مسابقهای چنین کیفیتی ندارد و در درازمدت به والیبال ایران لطمه میزند.
البته تیم ملی در لیگ ملتهای والیبال نتایج خوبی گرفته و هیچ نشانی از افت والیبال ایران دیده نمیشود. نتایج خوب تیم ملی به عملکرد بازیکنان مستعد ایرانی و تدابیر کادر فنی مربوط میشود. اینکه تیم ملی بدون بازی تدارکاتی چنین نتایجی میگیرد معلوم است که چه بازیکنان مستعدی داریم، اما بحث لیگ برتر جداست. وقتی در یک جمع تنبل و ناکارآمد باشید ناخودآگاه عملکرد خوبی بروز نمیدهید، اما وقتی بین شاگردان ممتاز قرار بگیرید تلاش میکنید تا خودتان را به آنها برسانید. لیگ والیبال ما چنین شرایطی دارد. ما سال قبل شاهد هیچ اتفاق خوبی در لیگ والیبال نبودیم، چون لیگ ایران در حال تهیشدن از بازیکنان نخبه و کارآمد است.
بهنظر میرسد کارخانه بازیکنسازی در والیبال ایران هنوز هم بازیکن نخبه تولید میکند و کثرت بازیکنان مستعد ضعفها را میپوشاند. با وجود بازیکنان با استعدادی که این روزها در ترکیب تیم ملی میدرخشند جای خالی خودت را در ترکیب تیم ملی احساس میکنی؟
تغییر نسل در تیمهای ورزشی یک پروسه طبیعی است و این اتفاق به درستی در تیم ملی در حال رخ دادن است. در سالهای گذشته تغییر نسل به شکل درستی انجام نمیشد و گاهی همه بازیکنان تیم ملی را کنار میگذاشتند و یک تیم جدید جایگزین میشد، اما حالا بازیکنان جوان در کنار بازیکنان بزرگ تجربهاندوزی میکنند و آرام آرام به ترکیب اصلی تیم ملی میرسند که روند صحیحی است؛ مثلا بازیکنی مثل علی شفیعی چندین بار از تیم ملی خط خورد تا اینکه در چند مسابقه بینالمللی به میدان رفت و چند پوئن بازی کرد و حالا به بازیکن ثابت و تأثیرگذاری تبدیل شده است. حتی میلاد عبادیپور که الان جزو بهترین دریافتکنندههای دنیاست با کسب تجربه در کنار بازیکنان بزرگ تیم ملی پیشرفت کرد و به ترکیب اصلی رسید. جانشین من هم دیر یا زود پیدا خواهد شد. باید به بازیکنان جوان مجال خودنمایی در مسابقات بزرگ را بدهیم. بازیکنی مثل پوریا یلی فیزیک بدنی مناسبی دارد و میتواند یکی از بهترین اسپکرهای تیم ملی شود، اما باید خوب تمرین کند و درکنار بازیکنان باتجربه باشد.
تو برادر بهنام محمودی هستی که سالها کاپیتان تیم ملی بوده و بین اهالی والیبال مقبولیت فراوانی دارد. از اینکه برادر بهنام هستی سود بردهای یا متضرر شدهای؟
به جرأت میگویم از این ماجرا متضرر شدهام. خیلی جاها حقم بود که در موقعیت خوبی قرار بگیرم، اما چون برادر بهنام بودم به حقم نرسیدم. وقتی شرایط را دیدم تصمیم گرفتم آنقدر تلاش کنم و بجنگم تا به همه ثابت کنم یکسری چیزها مال من است، مثلا وقتی مرحوم حسین معدنی مرا از تیم ملی خط زد برای کسی باورپذیر نبود. هیچ دلیلی نتوانستم برای خط خوردنم پیدا کنم جز اینکه حسین معدنی با بهنام دوست صمیمی بود و از اینکه بگویند بهخاطر بهنام مرا به تیم ملی دعوت کرده واهمه داشت. اتفاقاتی از این دست برایم زیاد رخ داد، اما نیمه پر لیوان این است که من از بچگی با بهنام به سالنهای والیبال میرفتم و حضور بین والیبالیستها برایم الهامبخش بود. شاید اگر او والیبالیست نمیشد و تا این حد به موفقیت نمیرسید من هم والیبالیست نمیشدم. برادرم مدام میگفت باید برای جایگاهی که میخواهی بجنگی. البته کاراکتر من بهگونهای است که برای بهدست آوردن جایگاهی که میخواهم میجنگم و به جرأت میگویم برادرم حتی یکبار هم سفارش مرا به کسی نکرد.
در کنار ورزش بهدنبال بیزینس هم بودهای؟
شیوه زندگیام بهگونهای است که هیچ وقت خودم را درگیر 2 کار متفاوت نمیکنم. تا وقتی ورزش میکنم تمرکزم روی والیبال است. برای بیزینس و کسب و کار وقت زیاد است. خودم را درگیر کسب و کار و تجارت نمیکنم و آرامشی را که در کنار خانوادهام دارم با پول و ثروت تاخت نمیزنم.
جز والیبال سرگرمی دیگری داری؟
وقتی مسابقهای در پیش نباشد با خانواده به مسافرت میرویم. ما یک باغ جمعوجور در جاده چالوس و حوالی مرزنآباد داریم که هرازگاهی به اتفاق دوستان و خانواده به آنجا میرویم. قبل از گرانی دلار به مسافرت خارج از کشور هم میرفتیم، اما حالا خیلی سخت شده است. مثل همه مردم کتاب میخوانم، موسیقی گوش میکنم و گاهی درگیر بازیهای کامپیوتری میشوم و زندگی پیچیدهای ندارم. زندگیام با سالهایی که هنوز ملیپوش و مشهور نشده بودم فرقی نکرده و خودم را تافته جدا بافته نمیدانم. دوستان رسانهای هم برای دیدنم به همین باغ جمع و جور کردان میآیند و همیشه برای گپ و گفتهای دوستانه آمادهام. من این سبک زندگی را دوست دارم.
حال مردم با والیبال خوب است
چه خبری از این بهتر که شهرام محمودی بعد از 2 سال دوری، در آستانه بازگشت به اردوی تیم ملی است و از مسابقات انتخابی المپیک برای تیم ملی به میدان خواهد رفت.
چه اتفاقی افتاد که حدود 2 سال و یکباره از تیم ملی دور شدی؟
در یکی از بازیهای تیم ملی دچار یک مصدومیت عجیب و غریب از ناحیه کمر شدم که به گفته پزشکان ممکن بود به نخاع آسیب برساند. درد مهرههای کمرم به حدی رسید که هفتهای 2 روز باید استراحت میکردم و به همین دلیل بعد از مسابقات انتخابی المپیک 2016 با چند نفر از پزشکان مشورت کردم و قرار شد فشار تمرین و مسابقه را کم کنم، به همین دلیل تصمیم گرفتم مدتی از تیم ملی دور باشم تا هم دوران نقاهت را سپری کنم و هم اینکه جا برای بازیکنان جوان باز شود. از مسئولان فدراسیون، بازیکنان تیم ملی، رسانهها و مردم ممنونم که به تصمیم من احترام گذاشتند.
ظاهرا ملاقاتهایی با مسئولان فدراسیون و سرمربی تیم ملی داشتهای. برای بازگشت به تیم ملی آمادهای؟
بعد از چند جلسهای که با کولاکوویچ، سرمربی تیم ملی داشتم قرار شد به تیم ملی برگردم و تا جاییکه بتوانم کمک کنم. والیبال ایران سال سختی را پیشرو دارد و کولاکوویچ تصمیم گرفته در این راه از همه ظرفیتهای والیبال ایران استفاده کند تا به هدف اصلی که صعود به المپیک 2020 است برسیم.
از چه زمانی به اردوی تیم ملی برمیگردی؟
مصدومیت مچ پایم به تازگی برطرف شده و به همین دلیل نتوانستم در مسابقات لیگ ملتها به تیم ملی کمک کنم، اما طبق مذاکراتی که با سرمربی تیم ملی داشتم قرار شده از مسابقات انتخابی المپیک به تیم ملی اضافه شوم و بعد از آن هم به مسابقات جام ملتهای آسیا و جام جهانی برسیم.
با توجه به درخشش بازیکنان جوان، تیم ملی بهوجود بازیکن باتجربهای مثل تو نیاز دارد؟
میخواهم با تمام وجودم به تیم ملی کمک کنم و اگر برای کسب یک پوئن هم به میدان بروم برای آن میجنگم. گاهی اوقات یک پوئن سرنوشت یک تیم را رقم میزند. فراموش نکنید که در مسابقات انتخابی المپیک 2016 فقط بهخاطر یک گیم کمتر نسبت به استرالیا از راهیابی به المپیک بازماندیم و همین اتفاق، والیبال ایران را 4 سال عقب انداخت.
فکر میکنی در این سن میتوانی جایگاه قبلیات را از بازیکنان جوان تیم ملی پس بگیری؟
مثل همیشه برای جایگاهی که میخواهم میجنگم، اما فقط به نیت کمک کردن به تیم ملی برمیگردم و اصلا بحث گرفتن جای بازیکن دیگری مطرح نیست. برایم مهم نیست که بهعنوان بازیکن ثابت یا ذخیره به میدان بروم. هدف این است که به المپیک صعود کنیم تا حال مردم هم خوب شود. در همین روزهایی که تیم ملی در لیگ ملتها خوب نتیجه میگیرد حال مردم هم خوب است. در این شرایط سخت اقتصادی که مردم حتی به تفریح و مسافرت فکر هم نمیکنند، هر برد تیم ملی شاید تا 2 ساعت حالشان را خوب کند و من برای دل مردم به تیم ملی برمیگردم.
والیبالیستها دستمزد نجومی نمیگیرند
شهرام محمودی با چند تیم مختلف سابقه قهرمانی در لیگ برتر دارد و از این حیث پرافتخارترین بازیکن ایرانی است. او معتقد است بهای کمک کردن به تیمهای لیگ برتری را گرفته، اما هنوز به لحاظ کسب درآمد با فوتبالیستهای لیگ برتری که دستمزدهای کلانی میگیرند فاصله زیادی دارد.
در انتخاب تیم جدید تبحر خاصی داری و یکی از معدود بازیکنانی هستی که تجربه قهرمانی با چند تیم مختلف را داشتهاند. این انتخابها آگاهانه است یا شانس و اقبال هم در این ماجرا نقش دارد؟
بهنظرم هر تیمی که میخواهد قهرمان شود باید یک مجموعه قوی را در اختیار داشته باشد. مربی بدون بازیکن هم مثل تفنگ بدون فشنگ است. بزرگترین مربیان دنیا هم وقتی بازیکن باکیفیت نداشته باشند کاری از پیش نمیبرند. مصطفی کارخانه بارها به ما گفته که همه کارها را بازیکن میکند و مربی نقش مدیر را دارد، بنا براین تیمی که میخواهد قهرمان شود ابزار خوب که همان بازیکن باتجربه باشد میخواهد. تیمهایی که من با آنها قرارداد میبندم و قهرمان میشوم ابزارهای لازم را دارند. معمولا به تیمی میروم که از این بابت خیالم راحت باشد. وقتی 10 سال در تیمهایی بازی کرده باشی که جزو 3 تیم اول لیگ برتر بودهاند سخت است که در تیمهای ردهپایینتر بازی کنی.
حتی اگر سیسالگی را پشت سر گذاشته باشی؟
قهرمان شدن برایم لذتبخشترین حس است. اگر 50 بار هم قهرمان شوم برای بار پنجاه و یکم عطش خواهم داشت، چون برایم لذتبخش است.
تیمی که میخواهد قهرمان شود پول خوب هم میدهد؟
پول خوب هم میدهند، البته هر چیزی برای خودش قیمتی دارد و من هیچ وقت خودم را ارزان نفروختهام. شما نمیتوانی با 50 میلیون تومان یک ماشین مرسدس بنز بخری و باید بهای واقعی آن را پرداخت کنی. تیمی که میخواهد قهرمان شود باید بازیکن خوب بگیرد و بهایش را هم بپردازد. بگذارید یک مثال فوتبالی برایتان بزنم. سیدجلال حسینی که یکی از پرافتخارترین بازیکنان ایران است به هر تیمی میرود یا قهرمان میشود یا بین 3 تیم اول قرار میگیرد. رونالدو هم یک مثال نقض خارجی است که وقتی از رئال مادرید رفت این تیم دچار فروپاشی شد. چنین بازیکنانی ارزش مضاعفی دارند.
پس معتقدی بازیکنان پرافتخار، ارزشافزودهای دارند و بهای آن را دریافت میکنند؟
همینطور است. معتقدم سوپراستارها از نظر فنی به کیفیت هر تیمی اضافه میکنند و به آن تیم شخصیت میدهند.
از مبلغ قراردادهایی که تاکنون بستهای راضی هستی؟
راضیکننده است، اما مبلغ قرارداد ما به فوتبالیستها نمیرسد. اخیرا شنیدهام در فوتبال ایران رقمهای سرسامآوری مثل 5 یا 6 میلیارد تومان رد و بدل میشود، اما حداکثر قرارداد ملیپوش والیبال یک میلیارد و 200 میلیون تومان است. البته مقایسه فوتبال با والیبال چندان هم منطقی نیست چرا که گردش مالی فوتبال بهعنوان ورزش اول دنیا، از همه رشتههای ورزشی دیگر بالاتر است.