به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «تیمهای حاضر در لیگ برتر ایران این روزها مهیای شروع فصل جدید میشوند و چارهای جز ورود به بازار نقلوانتقالات ندارند. آنها برای تقویت تیمشان مجبور به خریدن بازیکنان مورد نیاز هستند و در همین راستا، باید به تعدادی از پیشنهادهایی که برای فروش بازیکن به دستشان میرسد نیز بیندیشند و تصمیم بگیرند. جابهجایی در لیگ داخلی، امری بدیهی بوده که طبق روال همیشگی در حال انجام است ولی الان یکی، دو فصل است «پیشنهاد اروپایی» مد شده و بسیاری از آنها که درخشش یا حتی نیمچه درخششی داشتهاند، خیلی سریع در گفتوگو با رسانهها یا از طریق مدیر برنامههایشان از پیشنهاد اروپاییای که دارند حرف میزنند. در این بین، عدهای فقط یک پیشنهاد اروپایی دارند ولی تعدادی از بازیکنان نیز هستند که گاهی به طرز عجیبی صحبت از داشتن «شش» پیشنهاد اروپایی میکنند! اما نگاهی به نقلوانتقالات لیگ ایران و بازیکنان ایران در یکی، دو فصل اخیر نشان میدهد اروپای آنها با اروپای مدرن فوتبال تفاوت عمدهای دارد.
کاری به علیرضا جهانبخش که مزد زحمات زیادش را کشید و سرانجام به بالاترین سطح لیگ فوتبال در دنیا رسید، نباید داشت؛ او کارش را در جوانی از سر گرفت و با رفتن به «هلند»، برای خودش نام و آوازهای دستوپا کرد و بعد هم راهی برایتون شد. جهانبخش نیز قبل از این که به «اروپای واقعی» برسد، مجبور شد در «اروپای معمولی» به میدان برود و بعد که خوب جا افتاد، بارش را برای رفتن به فوتبال «اروپا» بست.
قبل از وارد شدن به پیشنهادهایی که در فصلهای اخیر به دست بازیکنان ایرانی رسیده، بهتر است پیشنهادهای کنونی آنها را ارزیابی کنیم. این روزها مهمترین بازیکنانی که پیشنهادهای اروپایی دارند و بر رفتن نیز تأکید میکنند، از بازیکنان پرسپولیس و استقلال هستند؛ گل سرسبد آنها هم علیرضا بیرانوند است. دروازهبان ملیپوش پرسپولیس، فارغ از پیشنهادی که از تیم ژاپنی دارد، یکی، دو پیشنهاد اروپایی نیز روبهروی خودش میبیند؛ یکی از یونان و دیگری هم قاعدتاً از تیمهای بلژیکی که تبدیل به «دمدستیترین» پیشنهادها برای بازیکنان ایرانی شده است.
علی علیپور، مهاجم گلزن این تیم نیز در این دسته قرار دارد. او یک پیشنهاد اروپایی دارد که آنهم از طرف زولته بلژیک است. در استقلال هم روزبه چشمی این روزها با پیشنهادهایی روبهرو است که به گفته مدیر برنامههایش، چندتایی از آنها از اروپاست. آیا روزبه قرار است جایی بهتر از بلژیک و یونان برود؟ مهرداد محمدی نیز تازهترین لژیونر ایران است که همین روز گذشته قراردادش را با باشگاه آوس پرتغال امضا کرد. او هم به «اروپا» رفت تا نشان دهد «پیشنهاد اروپایی» دارد. برادرش، میلاد هم که چند فصلی در روسیه بازی کرده، حالا گفته میشود قرار است به یک تیم «بلژیکی» برود! البته نباید از اللهیار صیادمنش، جوان اول استقلالیها، بهراحتی گذشت. او همین هفته قراردادش را با فنرباغچه امضا کرد تا یکی دیگر از جوانانی باشد که فوتبال «اروپا» را تجربه میکند. به این موارد باید مهدی طارمی را نیز اضافه کرد. بازیکن این روزهای الغرافه که میگویند پیشنهاد بازگشت به پرسپولیس را رد کرده تا به تیمی از اروپا برود؛ تیمی که به نظر میرسد آن هم دوباره در بلژیک (!) قرار دارد.
با در نظر گرفتن همین موارد جزئی میشود بهراحتی به این موضوع پی برد که ظاهراً بین اروپایی که بازیکنان مستعد دیگر قارهها میروند، با اروپایی که بازیکنان ایرانی میروند، تفاوت زیادی وجود دارد. اروپای آنها، «اروپای واقعی» و اروپای مد نظر بازیکنان ایرانی «اروپای درجه دو» است.
بلژیک
این کشور تبدیل به قبله آمال بازیکنان ایرانی شده است. بازیکنان زیادی از ایران هستند که در لیگ این کشور بازی میکنند یا قرار است به این لیگ بپیوندند. کاوه رضایی، علی قلیزاده، یونس دلفی و امید نورافکن، مهمترین بازیکنان ایرانی هستند که این روزها در لیگ بلژیک توپ میزنند. با توجه به مطلبی که در بالا عنوان شد، به این فهرست در آینده نزدیک اضافه نیز خواهد شد. نکته مهم درباره این بازیکنها، حضور «مهدی بیات» است؛ بیزینسمن ایرانی – فرانسوی که مالک باشگاه شارلوآ در این کشور است و بهتازگی نیز رئیس فدراسیون فوتبال این کشور شده. حضور بیات، عمدهترین دلیل حضور بازیکنان ایرانی در لیگ این کشور است؛ به طوری که همگی بهطرز عجیبی به تیم شارلوآ پیوستهاند. ابتدا کاوه رضایی به تیم مهدی بیات رفت و بعد از درخشش در این تیم راهی بروژ، تیم سرشناس این کشور شد. سه بازیکن دیگر هم که فعلاً در شارلوآ هستند؛ هم قلیزاده و هم دلفی و امید نورافکن. حالا سوال اینجاست که اگر مهدی بیات در بلژیک حضور نداشت، آیا باز هم تیمهای این کشور اعتنایی به بازیکنان ایرانی میکردند؟ پاسخ تقریباً منفی است؛ چون پیش از این، کمتر سابقه داشته فوتبال این کشور به بازیکنان ایرانی توجهی کند (باید محمد نادری، بازیکن کورتریک بلژیک را که به صورت قرضی به پرسپولیس آمده است، استثنا کرد.) سوال دیگر این است که آیا بلژیک جایی در فوتبال سطح بالای اروپا دارد یا خیر؟ پاسخ را میشود با بررسی عملکرد تیمهای این کشور در لیگ اروپا و لیگ قهرمانان اروپا داد؛ نه.
ترکیه
بعد از بلژیک، ترکیه «اروپاییترین» کشوری است که بازیکنان ایرانی را به خودش جذب میکند؛ فعلاً سه بازیکن در سطح اول فوتبال این کشور حضور دارند؛ وحید امیری و مجید حسینی که فصل پیش به ترابزوناسپور رفتند و صیادمنش هم که به تازگی به فنرباغچه پیوسته است. با در نظر گرفتن بقیه بازیکنانی که به این کشور رفتند و بعد از رفتارشان پشیمان شدند (طارمی و رضائیان نمونه برجستهاش هستند) و البته با در نظر گرفتن کمبازیدادن به وحید امیری میشود اینطور نتیجه گرفت که ایرانیهای شاغل در لیگ این کشور چندان هم موفق نبودهاند. به غیر از مجید حسینی که فعلاً جایگاهی برای خودش در این لیگ پیدا کرده، بقیه کار بسیار دشواری داشتهاند. ترکیه شاید به واسطه چسبیدگی جغرافیاییاش به اروپا و نزدیکی بیش از اندازهاش به ایران، گزینه بدی برای بازیکنان ایرانی نباشد ولی آیا حضور در لیگ این کشور به معنای حضور در فوتبال اروپاست؟ عملکرد ایرانیانی که پیش از این به این لیگ رفته و دستاوردی که داشتهاند نشان میدهد نه، ترکیه، اروپا نیست؛ به ویژه این که هیچ بازیکن ایرانیای از این کشور به سطح اول اروپا یا همان اروپای واقعی نرسیده است.
روسیه
این یکی هم چیزی است شبیه به همان بلژیک. برای ایرانیهای سختکوش اما لیگ جذابتری است؛ حضور سردار آزمون در لیگ این کشور و موفقیت نسبی او در بدو ورودش به این لیگ باعث شد تا مسیر برای تعدادی از بازیکنان ایرانی برای بازیکردن در لیگ روسیه هموار شود. سردار آزمون، میلاد محمدی و رضا شکاری سه بازیکن ایرانی بودند که فصل پیش در روسیه بازی کردهاند؛ هرچند که به نظر میرسد میلاد محمدی را باید از این جمع جدا دانست. لیگ روسیه فقط برای سردار آزمون «نان» داشته و تا حدودی او را در «اروپای واقعی» برجسته کرده است؛ درخشش در روستف و بازیکردن مقابل غولهای اروپایی در لیگ قهرمانان نام سردار آزمون را سر زبانها انداخت. نهایتاً هم آن قدر خوب کار کرد که به زنیت رسید. شاید در تیمهای درجه دو اروپایی، سردار آزمون در «اروپاییترین» تیم بازی میکند. با این حال برای بقیه، روسیه هم فعلاً سکوی پرتابی نشده و آنها از این لیگ به لیگهای سطحبالای اروپایی نرسیدهاند.
پرتغال
با اضافهشدن مهرداد محمدی به آوس پرتغال، جمع نمایندههای ایران در لیگ پرتغال به عدد دو رسیده است؛ پیش از او امیر عابدزاده در تیم ماریتیمو بازی کرده و جایی برای خودش دستوپا کرده است. پرتغال هم از زمانی که کارلوس کیروش بهعنوان سرمربی ایران معرفی شد، به گزینه بازیکنان ایرانی اضافه شد؛ پیشتر علیرضا حقیقی با حضورش در لیگ این کشور مسیر را برای بازیکنان ایرانی باز کرد. اگر چه این کشور سه تیم بسیار خوب در سطح اول اروپا دارد (پورتو، بنفیکا و اسپورتینگ) ولی سهم بازیکنان ایرانی حضور در تیمهای میانهجدولی لیگ این کشور بوده و آنها کار سختی برای رساندن خودشان به سطح اول فوتبال در این کشور داشتهاند. طبیعی است که سختی آنها برای رسیدن به فوتبال سطح اول اروپا بیشتر و بیشتر هم هست. به غیر از یکی، دو تیم، لیگ پرتغال هم لیگ چندان حرفهای سطحبالایی نیست که بتواند برای ایرانیها لیگ «اروپایی» تلقی شود.
انگلیسیهای دستهپایین
همچنان باید علیرضا جهانبخش را فاکتور گرفت. او از آقایگلی لیگ هلند به برایتون در لیگ برتر انگلیس رسیده و به خوبی با بازی در سطح اول فوتبال اروپا آشنا شده است. اتفاقاً او تنها کسی است که میداند اگر یک ایرانی بخواهد به «اروپای واقعی» برود، چقدر باید سختی بکشد. در کنار علیرضا جهانبخش باید به دو مهره خوب دیگر ایرانی هم در انگلیس و البته لیگ دسته اول این کشور یا همان چمپیونشیپ اشاره کرد؛ یکی کریم انصاریفرد که در ناتینگهام بازی میکند و دیگری سعید عزتاللهی که در ردینگ توپ میزند. با این که تیمهای آنها یک دسته پایینتر از سطح اول فوتبال انگلیس هستند ولی آنقدر حرفهای و منظم در این لیگ کار میشود که دست کمی از سطح اول فوتبال اروپا ندارد. این دو با انتخاب بازی در چمپیونشیپ به مراتب فوتبال در اروپای واقعی را بیشتر از فوتبال در اروپای درجه دوم تجربه میکنند.»