به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرهیختگان، اصطلاح «جنگ نامتقارن» درباره نبردهایی به کار میرود که طرفهای درگیر در آن از توانایی نظامی یکسانی برخوردار نیستند. در این جنگ برخلاف جنگهای کلاسیک فرمول مشخصی برای موقعیتهای خاص نظامی وجود ندارد و عملیاتهای گوناگون، با بهرهگیری از اصل غافلگیری، دشمن را دچار اشتباه محاسباتی و ضعف تصمیمگیری میکند. از سال 2006 میلادی این شیوه مبارزه در غرب آسیا بازخورد خود را گرفت؛ جایی که یک نیروی مردمی در برابر یکی از ارتشهای پرهزینه جهان یعنی ارتش صهیونیستی 33روز مقاومت کرد و دشمن را شکست داد. این مدل موفق، سال 2014 در جنگ یمن نیز به کار گرفته شد. نیروهای مردمی یمن در این جنگ در برابر ائتلافی متشکل از 32 کشور مقاومت کردند. رهبر این ائتلاف عربستان سعودی بود که بر اساس گزارش گلوبال فایرپاور که ردهبندی توان نظامی کشورهای جهان در سال 2019 را منتشرکرده دارای بیستوپنجمین ارتش قدرتمند جهان است. در مقابل این ارتش، نیروهای مردمی یمن قرار داشتند که ارتش کشورشان 48رتبه پایینتر از سعودیها در جایگاه هفتاد و دوم ایستاده بود. هرچند بخشی از همین ارتش ضعیف نیز در جنگ ائتلاف سعودی، نیروهای مردمی یمن را تنها گذاشتند و به دشمن پیوستند، با این حال انصارالله موفق شد با استفاده از شیوه جنگ نامتقارن، بر ارتش پرهزینه سعودی و ائتلاف بزرگش فائق آید. سلسله پیروزیهای حزبالله لبنان، حماس و انصارالله یمن نشان داد ارتشهای پرهزینه با تجهیزات پیشرفته و مزدوران اجارهای نمیتواند سرنوشت جنگ را مشخص کند. در هزاره سوم، این قدرت اراده است که سرنوشت هر نبردی را تعیین میکند، نه ارتشهای پرهزینه فانتزی. در این گزارش به بررسی این موضوع پرداخته شده است که با وجود هزینههای سرسامآور نظامی سعودی و امارات، چگونه یک گروه مردمی آنان را پس از پنجسال جنگ در یمن به نقطه استیصال رسانده است. همچنین به شکست ارتش رژیم صهیونیستی در برابر حزبالله لبنان که از نظر امکانات نظامی و توان لجستیک قابل قیاس با یکدگر نیستند نیز پرداخته شده است.
ریاض بزرگترین خریدار تسلیحات جهان
کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که تسلیحات تولید کند و بخشی از تولیداتش به مقصد ریاض بارگیری و ارسال نشود. میل سیریناپذیر سعودیها برای تبدیل شدن به انبار تسلیحاتی منطقه آنان را به بزرگترین خریدار تسلیحات نظامی در جهان تبدیل کرده است. تنها یکی از قراردادهای این کشور با آمریکا 450میلیارد دلار ارزش دارد که 110میلیارد دلار آن نقدی و 350میلیارد دلارش قراردادی 10ساله است. ریاض علاوهبر آمریکا از کانادا، برزیل، روسیه، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، بلژیک، اوکراین، صربستان، بلغارستان، چین و کرهجنوبی تسلیحات خریداری میکند. سعودیها برای کسب جایگاه نخست در دنیا، در سهدهه گذشته سهجهش بزرگ در هزینههای نظامی خود داشتهاند. آنها بین سالهای 1996 و 1998، خرید تسلیحاتی خود را 57درصد؛ بین سالهای 2003 و 2007 هزینههایشان را 73درصد و بین سالهای 2011 و 2015 نیز 63درصد این هزینهها را افزایش دادند. سعودیها در سال 2018، 67.6 میلیارد دلار برای امور نظامی هزینه کردهاند تا پس از آمریکا و چین، بیشترین بودجه را به امور نظامی اختصاص دهند. با وجود تلاطمات اقتصادی در ریاض، بودجه نظامی این کشور، کمتر از سایر بخشها کاهش پیدا کرده است.
در سال 2019 این رقم به بیش از 81میلیارد دلار رسیده است. برای درک بزرگی هزینههای نظامی سعودیها کافیاست بدانیم که در سال 2018 با وجود کاهش نسبی هزینههای نظامی در عربستان، 8.8 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به امور نظامی اختصاص داده بود. این در حالی است که دیگر کشورهایی که رتبههای اول تا پانزدهم هزینههای نظامی را به خود اختصاص دادهاند، کمتر از 4درصد تولید ناخالص داخلیشان را صرف امور نظامیکردهاند. سال 2018 سعودیها به ازای هر شهروند خود 2014دلار هزینه کردند که این رقم بالاتر از هر کشور دیگری در جهان بود. مقایسه این بودجه نظامی با کشورهای منطقه، نشان میدهد که بودجه نظامی عربستان سعودی با مجموع بودجه چهارکشور امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی، ترکیه و ایران برابری میکند. سعودیها با این بودجه هنگفت توانستهاند 5500خودروی زرهی، 1200فروند تانک و 420جنگنده را بهعنوان بخشی از امکانات رزمی خود برای شرایط جنگی تهیه کنند. علاوهبر اینها سعودیها چند صد فروند هلیکوپتر و نزدیک به 10ناوچه جنگی نیز در اختیار دارند.
امارات؛ پنجمین واردکننده سلاح جهان
تولید ناخالص داخلی امارات در سال 2019، 414میلیارد دلار بوده است. به عبارتی دیگر یمن با تولید ناخالص داخلی 30میلیارد دلاری 14بار کوچکتر از اقتصاد امارات است. حجم واردات امارات در سالهای 2004 تا 2008، نسبت به چهار سال قبل از آن چهار برابر رشد داشته است. بودجه نظامی امارات در سال 2014، 22.8 میلیارد دلار (معادل 5.6 تولید ناخالص داخلی) بود، اما در سالهای اخیر و با گسترش جنگ یمن، ابوظبی ناچار به اختصاص بخش بیشتری از تولید ناخالص داخلی خود به هزینههای جنگی شده است. با وجود این آمار دقیقی در این زمینه منتشر نشده است تا حجم دقیق هزینههای جنگی این شیخنشین کوچک قابل ارزیابی باشد. امارات در کنار عربستان، بزرگترین واردکننده سلاح جهان است. بین سالهای 2009 تا 2018، ابوظبی پنجمین واردکننده بزرگ سلاح بوده است. این کشور بین سالهای 2009 تا 2018، از نظر واردات تسلیحات، رتبه پنجم را در دنیا داشت. درباره امکانات زرهی امارات باید گفت که نیروی زمینی این کشور 434تانک لکراک فرانسوی، بیش از هزار دستگاه نفربر و بیش از 3500 خودروی زرهی در اختیار دارد. نیروی هوایی امارات گرانقیمتترین و مدرنترین جنگندههای متعارف صادراتی دنیا را نیز در ناوگان خود دارد. 67جنگنده فرانسوی میراژ-2000 بخش دیگری از جنگندههای این نیرو هستند. امارات در جنگ یمن از تمام این امکانات زرهی علیه یمن استفاده کرد.
شکست ارتش 20 میلیاردی
عربستانسعودی و امارات متحده عربی هر جنگندهای را که در اختیار داشته باشند، رژیمصهیونیستی همان جنگنده را با قابلیتهای بسیار بیشتر از آنچه به ریاض و ابوظبی فروخته شده باشد، در اختیار دارد. یکی از خطوط قرمز شرکتهای تسلیحاتی غربی، تغییر موازنه قوا بهضرر رژیم صهیونیستی با فروش تجهیزات و تسلیحات به کشورهای عربی است. بر همین اساس هر آنچه به حاشیه خلیجفارس ارسال میشود، باید نمونهای ضعیفتر از تسلیحاتی باشد که در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی است. بر اساس گزارش گلوبال فایرپاور، نیروی هوایی رژیمصهیونیستی 595هواپیما؛ 253فروند جنگنده و 253فروند هواپیمای دارای توان تهاجمی، 153فروند هواپیمای آموزشی، و 146فروند بالگرد که 48فروند آن تهاجمی است، در اختیار دارد. این رژیم 50جنگنده نسل پنجم اف-35 را نیز از آمریکا خریداری کرده که تاکنون 18فروند از آنها تحویل این رژیم شدهاند. رژیم صهیونیستی یکهزار و 760تانک؛ 6هزار و 541خودروی زرهی و 65شناور نیروی دریایی دارد که 6فروند آن زیردریایی است. بودجه نظامی این رژیم در سال 2019، بالغ بر 19میلیارد و 600میلیون دلار ارزیابی شده است. ارتش رژیم صهیونیستی از 180هزار نیروی نظامی فعال و 220هزار نیروی نظامی آماده به خدمت تشکیل شده است.
عملکرد زرادخانههای تسلیحاتی در جنگ یمن
مقامات سعودی در سهدهه گذشته تصور میکردند هر امضای آنها پای قراردادهای میلیارد دلاری تسلیحاتی، نهتنها امنیت مرزهایشان را تقویت میکند که در هر نبردی، این حجم تسلیحات گسترده و متنوع هیچگزینهای جز شکست پیش روی دشمنان ریاض نمیگذارد. نخستین محک برای اثبات این ادعا جنگ یمن بود. البته سعودیها به دلیل بیتجربگی در امور جنگی کمی محتاطانه عمل کردند و با ائتلافی متشکل از 32کشور راهی یمن شدند. در کنار سعودیها، شیوخ امارات نیز وارد میدان شدند. اگر از توان نظامی و عملیاتی 30کشور همراه با ریاض و ابوظبی چشمپوشی کنیم، تفاوت توانمندی اقتصادی، نظامی و سیاسی این دو کشور با یمن فرسنگها فاصله دارد. بزرگی این تفاوت را تنها میتوان با اعداد و ارقام نشان داد. حجم تولید ناخالص داخلی عربستان در سال 2019، 762میلیارد دلار بوده است. بودجه این کشور نیز در همین سال 294میلیارد دلار و بودجه نظامی و امور امنیتی آن نیز حدودا 70میلیارد دلار است. (تولید ناخالص داخلی امارات متحده عربی نیز 414 میلیارد دلار بوده و بودجه نظامی این کشور در سال 2014 میلادی 23میلیارد دلار بوده است).
سال 2014 این دو کشور، در راس ائتلافی با 32عضو به یمن حمله کردند. در سال جاری میلادی نه بودجه نظامی که حجم کل اقتصاد یمن، کمتر از نیمی از بودجه نظامی عربستان و کمی بیش از بودجه نظامی امارات است. سال 2019 حجم تولید ناخالص داخلی یمن 30میلیارد دلار ارزش داشته است. نکته قابلتوجه این است که تمام اقتصاد یمن در دست دولت قانونی این کشور در صنعا یعنی انصارالله نیست. دولت نجات ملی این کشور علاوهبر جنگ با ائتلاف سعودی، با جداییطلبان جنوب وابسته به امارات، نیروهای دولت مستعفی منصور هادی وابسته به عربستان سعودی و همچنین گروههای تروریستی القاعده و داعش نیز درگیر جنگ است. آنها در این نبرد پنجساله بسیاری از بنادر، کارخانهها، نیروگاهها، تاسیسات تصفیه آب و آبرسانی، تاسیسات برقی و نفتی، بیمارستانها و حتی مزارعشان را از دست دادهاند و به محاصره کامل در آمدهاند، با این حال در این نبرد نابرابر حاضر به عقبنشینی نشدهاند. در کمتر از یک ماه گذشته انصارالله دو عملیات بزرگ در زمین و آسمان علیه سعودیها طراحی و اجرا کرده است. در عملیات هدف قرار دادن تاسیسات آرامکو، انصارالله صادرات نفت سعودیها را 7/5میلیون بشکه کاهش داد و ریاض را تبدیل به واردکننده نفت کرد. در عملیات دوم در نجران دوهزار سرباز و مزدور سعودی به اسارت ارتش یمن درآمدند. وضعیت در زمین و آسمان بهنحوی برای سعودیها سخت و خطرناک شده است که پادشاه ریاض از عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق خواسته برای پایان دادن به جنگ یمن میانجیگری کند.
کابوس جنگ 33 روزه با صهیونیستها
تاریخ برای صهیونیستها به دو قسمت تقسیم میشود؛ قبل از سال 2000 میلادی و بعد از آن. تا پیش از این سال ارتش رژیم صهیونیستی با توجه به حمایتهای کشورهای غربی از این رژیم و با تمرکز بر پیروزی بر اعراب در چند جنگ، مدعی شکستناپذیری خود بود. اما شکلگیری جریان مقاومت در لبنان و عقبنشینی این رژیم از جنوب لبنان در سال 2000 همهچیز را تغییر داد. سال 2006 حزبالله لبنان در واکنش به بدعهدی طرف صهیونیستی در مبادله اسرا، دو سرباز صهیونیستی را اسیر کرد و به خاک لبنان انتقال داد. حزبالله شرط بازپس دادن دو سرباز صهیونیستی را آزادی چهار عضو حزبالله لبنان از زندانهای صهیونیستی اعلام کرد اما صهیونیستها حاضر به پذیرش این درخواست نشدند و جنگ را آغاز کردند. نیروی مقابل صهیونیستها برخلاف تمام جنگهای سابق، ارتش یک کشور نبود و گروهی کوچک تحتعنوان حزبالله با نیروهایی کمتر از 10 هزار نفر رو به رویشان صفآرایی کرده بودند. در حال حاضر کل بودجه سالانه حزبالله که شامل هزینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این گروه نیز میشود، بین 200 تا 500میلیون دلار تخمین زده میشود. مهمترین ابزاری که حزبالله در نبرد علیه دشمن صهیونیستی در اختیار داشت، حدود 12هزار راکت بود.
حزبالله با همین راکتها و سلاحهای سبک موفق شد در این نبرد 33روزه 121سرباز و 44صهیونیست را به هلاکت برساند. عدم توفق در عرصه میدانی، تعداد بالای کشتهها و تجهیزات مورد هدف قرار گرفته، به همراه زیر موشک قرار گرفتن شهرکهای صهیونیستنشین درنهایت باعث شد طرف صهیونیستی خواستار پایان جنگ شود. 2 می سال 2007 کمیسیون وینوگراد، ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی را مقصر ناکامی در فرماندهی جنگ با حزبالله لبنان معرفی کرد. این حکم باعث شد چند دههزار نفر از صهیونیستها در تجمعی در تلآویو خواستار استعفای او شوند. حزبالله لبنان در جنگ 33روزه، هسته سخت ادعای شکستناپذیری صهیونیستها را شکست و پس از آن صهیونیستها در هر نبرد بزرگ و کوچک با هر گروهی که درگیر شدهاند، هیچ دستاوردی جز شکست نداشتهاند. شکست در جنگ 33روزه سال 2006 برای سران رژیم صهیونیستی نه قابل باور بود و نه کافی. به همین دلیل در آخرین روزهای سال 2008 آنان وارد یک ماجراجویی دیگر شدند؛ این بار در غزه و در برابر دو گروه حماس و جهاد اسلامی. این باریکه که از سال 1967 تا 2005 در اشغال رژیم صهیونیستی قرار داشت در سال 2008 دیگر هیچشباهتی به دوران اشغالش نداشت. همزمان با آغاز حملات صهیونیستها به غزه دهها شهرک این رژیم مورد هدف صدها راکت شلیکشده از این باریکه تحت محاصره قرار گرفت. راکتهای مورد استفاده نیروهای مقاومت در غزه از نوع بسیار ساده و دستساز بودند. مواد تشکیلدهنده سوخت و کلاهکهای انفجاری آن از موادی مانند شکر و حتی فضولات حیوانی تامین شده بودند و تنها در محدوده زیر 40کیلومتر قابلیت استفاده داشتند. بهمرور و با پیش آمدن جنگهای دیگر در غزه، برد این موشکها به 100 کیلومتر نیز رسیده و گروههای مقاومت حتی چندین دفعه تلآویو و فرودگاه بینالمللی دیوید بن گورین این شهر را مورد حمله قرار دادند.