به گزارش ایسنا، پرسپولیس علی دایی دو سال متوالی در فصلهای 89/88 و 90/89 قهرمان جام حذفی شده بود و هواداران قرمزهای پایتخت آماده قهرمانی لیگ برتر با علی دایی بودند و شرایط را مناسب تمدید قرارداد با اسطوره باشگاه خود میدانستند. در این بین اختلافات حبیب کاشانی، مدیرعامل وقت پرسپولیس و دایی باعث شده نظر مدیران این باشگاه تغییر کند و با وجود میل هواداران، دایی از پرسپولیس کنار گذاشته شود. در این بین، حمید استیلی بود که به پیشنهاد حبیب کاشانی جواب مثبت داد و اولین انتخاب اشتباه این مربی گرفته شد.
اشتباهی که خیلی زود و در همان دقایق اول نخستین بازی پرسپولیس در لیگ یازدهم خود را نشان داد و پس از این که سرخها در ورزشگاه آزادی در همان ابتدا از ملوان عقب افتادند، شعارهای "علی دایی، علی دایی" در ورزشگاه طنینانداز شد و استیلی و تیمش را به حاشیه برد. سرمربی وقت پرسپولیس پس از باخت در داربی، محبوبیتش را به طور کامل از دست داد و خیلی زود از نیمکت پرسپولیس کنار گذاشته شد و دیگر هیچوقت نتوانست به تیم محبوب خود بازگردد.
13 مهر 98 تاریخی بود که استیلی دومین اشتباه بزرگ خود را هم انجام داد. پس از نتایج نه چندان مناسب کرانچار و اختلاف نظر با مجیدی، مدیر فنی تیم ملی امید با مشورت با اعضای این کمیته به عنوان سرمربی تیمی منصوب شد که نه تنها پتانسیل، بلکه امیدی هم به صعود به المپیک ندارد و وضعیتش بسیار بدتر از پرسپولیس لیگ یازدهم است. دخالت در کار مجیدی (به گفته سرمربی پیشین تیم ملی امید) و پیشینه ذهنی بد نسبت به زننده گل پیروزیبخش ایران برابر آمریکا باعث شده تا هیچ امیدی به شکستن طلسم صعود تیم ملی فوتبال به المپیک وجود نداشته باشد و به نظر هم نمیرسد استیلی توان غلبه بر چالشهای پیش رویش را داشته باشد.
جمع و جور کردن روحی و روانی تیمی که بازیکنانش هم باهم اختلاف دارند، نخستین چالش پیش رو استیلی است و سرمربی جدید تیم ملی امید کار بسیار سختی برای تغییر تفکرات شاگردانش دارد. مرحله بعدی ایجاد امید در دل تیمی است که شانس صعود به المپیک را حتی در خود نمیبیند و انگیزه فروانی برای حضور در توکیو ندارد. راضی کردن باشگاهها و اردوی فشرده قبل از مسابقات تایلند، سومین کار سختی است که باید استیلی در عملی کردن آن موفق باشد اما با وضعیت لیگ برتر و وضعیت حساس تیمهایی که ملیپوش امید زیاد دارند، کمیته فنی و اتیلی باید از همین الآن رایزنیهای خود را در این راه آغاز کنند.
اما عبور از همه این چالشها به گروه مرگ ختم میشود. گروهی که دو قهرمان آسیا یعنی ازبکستان و کرهجنوبی در آن قرار دارند و شانس صعود ایران به مرحله حذفی را به حداقل میرساند. گروهی که اگر تیم استیلی از آن صعود نکند، باعث میشود نه تنها این مربی ازکار برکنار شود بلکه تجربه ناموفق تیم ملی امید به کارنامه نه چندان قابل تعریف استیلی اضافه شود و سرنوشت او همانند حضورش در پرسپولیس، راهآهن، شاهین و ملوان شود.
دو انتخاب نادرست و بدموقع از کسی که در جام جهانی 98 تبدیل به اسطوره فوتبال دوستان ایرانی شد، حالا می تواند او را حسابی از چشم بیندازد و استیلی برای کسب دوباره اعتبار و محبوبیت خود باید از هفت خوان رستم بگذرد.
شاید میشد کار تیم ملی امید به اینجا نکشد.