مسعود آبپرور گفت:
وقتی مجرمهای آثار نمایشی، شکل یکپارچه و متحدالشکل پیدا میکنند، به طور طبیعی مشخص بوده که دلیل آن ابلاغی است که از بیرون انجام میشود. مسعود آبپرور یکی از کارگردانهای تلویزیون است که ساخت مجموعه پلیسی «هوشسیاه» را در کارنامه دارد. برای بررسی مجموعههای پلیسی سیما با او به گفتوگو پرداختیم.
در سریالهای پلیسی اغلب مجرمها شخصیتپردازی نشده و آدمهای سادهلوحی تصویر میشوند که عدم انطباقشان با مجرمهای واقعی که اخبارشان در رسانهها منتشر میشود، اغلب مخاطبان را آزار میدهد. به عنوان کارگردانی که سریالهای پلیسی را برای تلویزیون کارگردانی کرده است، دلیل این موضوع را چه میدانید؟
وقتی مجرمهای آثار نمایشی، شکل یک پارچه و متحدالشکل پیدا میکنند، به طور طبیعی مشخص بوده که دلیل آن ابلاغی است که از بیرون انجام میشود. یعنی مجموعهای به عنوان نظارت به این امر توجه داشته و در واقع تکلیف میکنند که این اتفاقها باید به شکل کلیشهای بیفتد. بههمین دلیل شما در کارها شاهدید که مجرمها شکل هم هستند و خیلی مبتنی بر واقعیت نیستند. ضمن اینکه در ژانر جنایی و پلیسی همچون گونههای دیگر سینما و تلویزیون تنها بخشی از آنها مبتنی بر واقعیت، پرونده یا افراد واقعی است.گاهی ممکن بوده آثاری ببینید که خیلی مبتنی بر واقعیت نباشند و به نوعی ساخته ذهن سازندگان و بنا بر اهداف دیگر آنها تولید شده باشد.
اشاره کردید به نهادهای بیرونی صداوسیما که اعمال نظرهایی روی سریالها میکنند. دلیل ساخته نشدن سریهای بعدی این مجموعه اعمال نظرهای نهادهای بیرونی بود؟
نه اصلا. اتفاقا به نهادهای بیرونی ارتباطی نداشت و ما خودمان یعنی مجموعهای که سازنده این کار بودیم، مجموعا نتوانستیم نظراتمان را برای ساخت فصل سوم تجمیع کنیم. به نوعی درخواستی از طرف سازمان برای ادامه این مجموعه نبود و ما هم خیلی پیگیر این موضوع نبودیم. به هر حال من یک امکان و آزادی عمل و اعتمادی نیاز دارم که بتوانم کارم را انجام دهم و اگر این فضا ایجاد نشود، ترجیح میدهم کار نکنم.
موضوع دیگری که در سریالهای پلیسی مطرح است، پایین بودن نقش تکنولوژی در مجموعههای نمایشی است. به عنوان مثال شما موضوع هک را در سریال هوش سیاه مطرح میکنید. اما آن طور که باید، تکنولوژیهای به روز در این سریال و سریالهای دیگری که چنین موضوعاتی دارند نشان داده نمیشود. چرا؟
این را باید به حساب بیسوادی ما فیلمسازان بگذارید. واقعا به همین صورت است که عرض میکنم. یعنی بههماناندازه که فیلمسازان ما که خود من هم جزوشان هستم، با ادبیات آشنایی و اتصال دارند، با آینده و دستاوردهای تکنولوژیک آینده هم آشنایی دارند. به نوعی این آشنایی صفر است. واقعا ما نه ادبیاتمان را میشناسیم، نه با هنرهایمان و تکنولوژی روز آشنایی داریم.
زمانی صحبت از این شد که ایران جز چند کشور موشکی و هستهای جهان است و جز 11 کشوری است که نانو تکنولوژی دارد و 14، 15 افتخار بزرگ ملی صنعتی تکنولوژیک و علومنوین دارد اما شما میبینید که این موارد هیچ انعکاسی در فیلمها و سریالهای ما ندارند. دقیقا از شاخههایی که میتواند ایجاد غرور ملی کند و به جوان ما یک هویت ملی دهد، غفلت کردهایم. امیدوارم که این غفلت عامدانه نباشد.