نیازمند تحوّل بنیادین درعلوم انسانی
در دانشگاه پرورش انسانِ در تراز شهید چمران لازم است؛ این را لازم داریم. خب پس استاد بسیجی می داند در دانشگاه بایست چه کار کند؛ این حضور دائم، این حضور بجا و بهنگام، این حضور مخلصانه و مجاهدانه برای استاد بسیجی به این معناهاست که گفته شد. و استاد خیلی نقش دارد. نقش استاد در محیط های آموزشی نقش بسیار برجسته و مهمی است. استاد فقط آموزندۀ دانش نیست؛ بلکه منش استاد و روش استاد میتواند مربی باشد؛ استاد، تربیت کننده است. تأثیر استاد روی شاگرد، علی الظاهر از تأثیر بقیۀ عوامل مؤثر در پیشرفت علمی و معنوی و مادی متعلم بیشتر است؛ از بعضی که خیلی بیشتر است. گاهی استاد می تواند یک کلاس را، یک مجموعۀ دانشجو یا دانش آموز را با یک جملۀب جا تبدیل کند به انسان های متدین. لازم هم نیست حتماً رشتۀ علوم دینی یا معارف را تدریس کند؛ نه، شما گاهی یک جا در درس فیزیک، یا در درس ریاضی، یا در هر درس دیگری - علوم انسانی و غیر انسانی - می توانید یک کلمه بر زبانتان جاری کنید، یا یک استفادۀخوب از یک آیۀ قرآن بکنید، یا یک انگشت اشاره به قدرت پروردگار و صنع الهی بکنید که در دل این جوان می ماند و او را تبدیل می کند به یک انسان مؤمن. استاد اینجوری است.
عکسش هم البته هست. متأسفانه اساتیدی در دانشگاه های امروز ما هستند - اگرچه کمند - که درست نقطۀ مقابل عمل می کنند - حالا درسشان هرچی هم که است؛ مربوط است یا نیست - و با یک کلمه، این جوان را از آیندۀ خودش ناامید می کنند، از آیندۀ کشورش ناامید می کنند، از آیندۀ حضورش در کشور ناامید میکنند، او را به میراث گذشتۀ خودش بی اعتنا میکنند، او را تشنۀنوشیدن از سرچشمه های ناسالم و آلودۀ بیگانگان میکنند و رها میکنند. از این قبیل هم داریم. استاد یک چنین نقشی دارد. بنابراین با معنائی که برای بسیج میکنیم، با معنائی که برای استاد می کنیم و با تلقی ای که از استاد بسیجی داریم، معلوم میشود که نقش شماها در دانشگاه چقدر نقش حساسی است. 1389/04/02
مبنای علوم انسانی غربی، مبنای غیر الهی
مسئلۀ دیگر هم مسئلۀ علوم انسانی است، که از مدّتی پیش این مطلب را مطرح کردیم؛ دلایل این کار هم مکرّراً گفته شده. حقیقتاً ما نیازمند آن هستیم که یک تحوّل بنیادین در علوم انسانی در کشور به وجود بیاید. این به معنای این نیست که ما از کار فکری و علمی و تحقیقی دیگران خودمان را بی نیاز بدانیم - نه، برخی از علوم انسانی ساخته و پرداختۀ غربی ها است؛ در این زمینه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات باید استفاده کرد - حرف این است که مبنای علوم انسانی غربی، مبنای غیر الهی است، مبنای مادّی است، مبنای غیر توحیدی است؛ این با مبانی اسلامی سازگار نیست، با مبانی دینی سازگار نیست. علوم انسانی آن وقتی صحیح و مفید و تربیت کنندۀ صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهی و جهان بینی الهی باشد؛ این امروز در دانشهای علوم انسانی در وضع کنونی وجود ندارد؛ روی این بایستی کار کرد، فکر کرد. البتّه این کار، کار شتاب آلودی نیست - کار بلند مدّتی است، کار مهمّی است - منتها دوستانی هم که مشغول این کار هستند، لازم است سرعت متناسب را به این کار بدهند، یعنی ضمن اینکه نباید در این کار شتاب زدگی کرد، عقب ماندگی هم در این کار مطلوب نیست و مورد قبول نیست؛ بایستی کار بشود. البتّه من شنیدم و اطّلاع دارم که علاوه بر آنچه در شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه انجام میگیرد، اساتید متعدّد دانشگاه هم در این زمینه کارهای مهم و خودجوش دارند انجام میدهند، که این کارها خوب است در یک صراط قرار بگیرد؛ یعنی این دو مجموعۀ کاری با یکدیگر هم افزایی کند، تا ان شاءالله نتایجی عاید کشور و عاید دانشگاه کشور در این زمینه بشود. 1393/04/11
علوم انسانی وارداتی
علوم انسانی، دو سه قرن است که در دنیا ابداع شده و اشخاصی روی آن فکر کرده اند، کار کرده اند، مسائلی را به وجود آورده اند؛ بعضی هم که [ابداع آنها] به قرن نمی رسد، چندین دهه است که دارند روی آن کار می کنند؛ یعنی به اصطلاح چیزهایی جزو علوم مختلف انسانی هستند که برای ما حکم واردات را پیدا میکند؛ حالا غیر از فلسفه و ادبیات و مانند این چیزهایی که مربوط به خود ما است، مسائلی به وجود آمده، سرفصل هایی تولید شده، روی آن کار شده، فکر شده، نقد شده، چند لایه ردّ و بدل شده -این کارها انجام گرفته- ما حالا میخواهیم وارد بشویم و این مسائل را از آن ریشۀ به اصطلاح غیر دینی یا بعضاً ضدّ دینی آن جدا کنیم و به یک منشأ قرآنی و یک منشأ دینی و وَحیانی متّصل کنیم. خب این خیلی مهم است؛ این یک تسلّط اساسی بر کارهای دیگران لازم دارد؛ ما باید بدانیم که دیگران در این زمینه ها چه کرده اند. [دانستن] کارهایی که آنها انجام داده اند، پیشرفتهایی که آنها انجام داده اند، از مسائلی است که مورد نیاز است؛ باید کار بشود. 1396/03/01
این تصحیح و اصلاحِ کار دانشگاه ها همین امروز مصداق های روشنی دارد.
یکی از مصداق های روشن این است که ما رویکرد مصرف کنندگیِ علم را تبدیل کنیم به رویکرد تولید علم. تا کِی باید ما بنشینیم مصرف کنندۀعلم دیگران باشیم؟ بنده با یاد گرفتن علم از دیگران هیچ مخالف نیستم؛ این را بارها گفته ام و همه هم میدانند؛ گفتم ما ننگمان نمیکند که از آن کسی که دارای علم است یاد بگیریم و شاگردی کنیم، امّا شاگردی یک حرف است، تقلید یک حرف دیگر است! تا کِی دنباله روِ علم این وآن باشیم؟ چرا در زمینۀعلوم انسانی وقتی گفته میشود که بنشینیم فکر کنیم و علوم انسانیِ اسلامی را پیدا کنیم، یک عدّه ای فوراً برمی آشوبند که «آقا! علم است»؟ علم است؟ در علوم تجربی که علم بودنش و نتایجش قابل آزمایش در آزمایشگاه است، این همه غلط بودنِ یافته های علمی روزبه روز دارد اثبات میشود، آن وقت شما در علوم انسانی توقّع دارید [غلط نباشد]؟ در اقتصاد چقدر حرفهای متعارض و متضاد وجود دارد! در مدیریّت، در مسائل گوناگون علوم انسانی، در فلسفه، این همه حرف های متعارض وجود دارد؛ کدام علم؟ علم آن چیزی است که شما به آن دست پیدا کنید، بتوانید بفهمید آن را، از درون ذهن فعّال شما تراوش بکند. باید دنبال این باشیم که ما تولید علم بکنیم؛ تا کِی مصرف کنیم علم این وآن را؟ بله، مانعی ندارد که مثل کالایی که خودمان نداریم، دیگری دارد و از او می گیریم و استفاده میکنیم، از علم دیگران استفاده بکنیم امّا این نمی تواند دائمی باشد، این نمی تواند همیشگی باشد؛ گاهی علمِ دیگران درست به ما منتقل نمیشود، گاهی آن بخش خوبش را به ما نمی دهند، گاهی نو و به روزشده اش را به ما نمی دهند و این اتّفاق در کشور ما متأسّفانه در سال های حکومت طاغوت بارها افتاده؛ ما که نباید تجربه ها را مجدّداً تکرار بکنیم؛ بنابراین بایستی تولید علم بکنیم. 1397/03/20
تحوّل در علوم انسانی نیاز به جوشش از درون و حمایت از بیرون
در زمینۀ علوم انسانی عقبیم. دوستان که دربارۀ علوم انسانی صحبت کردند، به درستی بر روی اهمّیّت علوم انسانی، حتّی در صنعت، تکیه کردند؛ درست است. این آماری که این برادر عزیزمان دادند برای من جالب بود که گفتند در پیشرفت صنعتی، حدود چهل درصد مثلاً -یا پنجاه درصد- مربوط به مسائل مهندسی و مربوط به مسائل فنّی است، حدود پنجاه شصت درصد مربوط به مسائل علوم انسانی -مثل مدیریّت، همکاری، سخت کوشی- است؛ راست میگویند، این خیلی مهم است. در زمینۀ علوم انسانی، امروز خوشبختانه چند نفر از برادران مطالب خوبی گفتند، همان حرف های دل ما است؛ البتّه حرف های زبان ما هم هست؛ این مسائل را ما هم بعضاً گفتیم. علوم انسانی بسیار مهم است. تحوّل در علوم انسانی که به دلایل بسیار یک امر لازم و ضروری است، نیاز دارد به جوششی از درون و حمایتی از بیرون. خوشبختانه جوشش از درون امروز هست. من میبینم [گزارش کارها]، هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی -همین شورای تحوّل و دوستانی که در آنجا مشغول کارند- هم در خود دانشگاه ها، هم آن طور که امروز ملاحظه کردید [در صحبت] بعضی از دوستانی که دربارۀ علوم انسانی صحبت کردند، نشان دهندۀ این است که این جوشش درونی در درون دانشگاه ها آن هم از سوی فرزانگان و از سوی انسانهای دانشمند، وجود دارد؛ حمایت از بیرون هم باید وجود داشته باشد -حمایت گوناگون- که یکی از مصادیق این حمایت، تبعیّت دانشگاه و وزارت از مصوّبات شورای تحوّل است. یک مصوّباتی دارند که امروز هم یکی از برادرها همین حالا بیان فرمودند که همان مقداری که کار شده، همین مقدار عملیّاتی بشود. هر مقداری که تلاش شده است، کار شده است، این اجرائی بشود و عملیّاتی بشود. در دفترها و کتابها و زونکن ها -و به قول ایشان در پیچ وخم های دالانهای وزارت یا شورای عالی انقلاب فرهنگی- نماند، بیاید عملیّاتی بشود؛ این کاملاً درست است. وزارت به این نکته توجّه کند...امروز سررشتۀ علم در کشور و سررشتۀ دانشگاه در کشور، در دست این برادران خوب ما است؛ اینها بایستی به معنای واقعی کلمه و دلسوزانه دنبال بکنند. 1394/04/13
اعتقاد به پیشرفت، اعتقاد به تحوّل علوم انسانی
یکی از آن مبانی اساسی و ارزش های اساسی عبارت است از اعتقاد به پیشرفت، اعتقاد به تحوّل، به تکامل، و تعامل با محیط، البتّه با پرهیز از انحراف ها و خطاهایی که در این راه ممکن است وجود داشته باشد. تحوّل و تکامل؛ هم فقه ما، هم جامعه شناسی ما، هم علوم انسانی ما، هم سیاست ما، هم روشهای گوناگون ما باید روزبه روز بهتر بشود، منتها به دست آدم های خبره، به دست آدم های وارد، به دست انسان های اهل تعمّق و کسانی که اهلیّت ایجاد راه های نو را دارند؛ نیمه سوادها و آدم های ناوارد و مدّعی نمی توانند کاری انجام بدهند. به این باید توجّه داشت؛ اینها همه یک صراطی است که چپ و راست دارد؛ از وسط جادّه باید حرکت کرد. 1395/03/14
توجه جدی به علوم انسانی و تحول در آن
مهندسی فرهنگی و موضوع تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور اعم از آموزش عالی و آموزش و پرورش و نیز تحول در علوم انسانی که در دوره های گذشته نیز مورد تأکید بوده است، هنوز به سرانجام مطلوب نرسیده است، به تعویق افتادن این امور خسارت بزرگی متوجه انقلاب اسلامی خواهد کرد، لذا باید این امور جدی تر گرفته شده و با یک بازنگری و برنامه ریزی جدید طی مدت زمان معقول و ممکن به سرانجام خود برس1393/07/26
مبنای علوم انسانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی
من دربارهی علوم انسانی گلایه ای از مجموعه های دانشگاهی کردم - بارها، این اواخر هم همین جور - ما علوم انسانی مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمه ای، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقیِ اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میاوریم تو دانشگاه های خودمان و در بخش های مختلف اینها را تعلیم می دهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است. باید در زمینههای گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسی و مهمی است. اگر این شد، آنوقت متفکرین و پژوهندگان و صاحب نظران در علوم مختلف انسانی میتوانند بر این پایه و بر این اساس بناهای رفیعی را بنا کنند. البته آن وقت می توانند از پیشرفت های دیگران، غربی ها و کسانی که در علوم انسانی پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبنای قرآنی باشد. 1388/07/28