به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، ماه ژانویه 2020 را میتوان ماه سرنوشتساز برای آینده بشر دانست. ابتدا تصور میشد که احتمال سرایت ویروس کرونا از انسان به انسان وجود ندارد اما پس از آنکه این ویروس از ووهان چین نقطه به نقطه به سایر کشورها رسید، علم پزشکی نیز به یافتههای بیشتری درباره آن دست یافت. حالا با گذشت چند ماه از شیوع این بیماری و گسترش هر چه بیشتر آن در جهان، چین اعلام کرده با قرنطینه توانسته بر این بیماری فایق آید اما همزمان برخی گزارشها عنوان میکند که چین درباره شیوع این ویروس و برآورد اطلاعات اولیه درباره قدرت آن سهلانگاری و اشتباه کرده است.
بر اساس گزارش Mail on Sunday دولت انگلیس معتقد است که شیوع ویروس کرونای جدید به احتمال بسیار زیاد نتیجه یک اتفاق سهوی در شهر ووهان بوده است. این گزارش ادعا میکند که دانشمندان در حال تحقیق در مورد یک ویروس خاص بودهاند. از همین رو کارشناسان به این نتیجه رسیدند که شیوع ویروس از طریق حیواناتی بوده که این ویروس را به انسان منتقل میکنند. هر چند این داستان به شکل دقیق اثبات نشده ولی گزارشهای دولتی در بریتانیا نشان میدهد که قطعا سرایت این ویروس از آزمایشگاهی در مجاورت شهر ووهان صورت گرفته است. برآوردهای سایر کشورها نیز به نتیجهگیریهای مشابه میرسد که البته چینیها نتیجه هیچ کدام از این تحقیقات را نپذیرفتهاند. یکی دیگر از اتهامهای وارده به چین این است که موضوع را از ابتدا جدی نگرفته و برخورد مقتضی با آن صورت نداده است. به عنوان مثال برخی منتقدان میگویند که چین میتوانست با توقف سفرهای ورودی و خروجی به این کشور مانع از شیوع این ویروس شود.
مجموعه گزارشهای اینچنینی افکار عمومی را به سمتی سوق داده که چین را مقصر اصلی شیوع کرونا میدانند. اما در سوی دیگر چین تمامی اتهامات را رد کرده و معتقد است با قرنطینه کامل شهر ووهان تلاش کرده برای جهان وقت خریداری کند تا سایر کشورها بتوانند خود را آماده مقابله با این ویروس کند که البته مجموعه شرایط نشان میدهد کشوری مثل امریکا نیز که از ماه ژانویه اطلاعات لازم را برای شیوع احتمالی این بیماری در این کشور داشته، تمام گزارشها را نادیده گرفته و حدود دو ماه بعد یعنی در ماه مارس اقدامات بازدارنده برای مقابله با کرونا را آغاز کرد و عملا وقتی که برای مقابله با این ویروس داشته را از دست داده است.
فضای رسانهای و گزاشهای منتشر شده، نشان میدهد که انگشت اتهام به سمت چین نشانه رفته است. در این میان نیز به نظر میرسد که چینیها هم نگران وجهه عمومی خود در جهان شدهاند. از همین رو سعی دارند به نحوی اتهامات را از خود دور کنند و به هر نحو ممکن اجازه ندهند، گزارشهایی که علیه این کشور مطرح شده به موقعیت آنها برای احیای اقتصاد خود لطمه وارد کند. چینیها به سمت کمکهای بدون پیششرط و متوازن روی آوردهاند تا به نحوی با تجربه و تجهیزات به جهان برای مقابله با این ویروس همهگیر کمک کنند و از این ابزار برای دیپلماسی عمومی خود در سطح جهان استفاده کنند.
ابزار قدرتمند چین
ابراهیم رحیمپور، معاون سابق وزیر امور خارجه در خصوص شرایط جدید حاکم بر نظام بینالملل میگوید: چینیها در قرن جدید مسیر موفقی را طی کردهاند و در طرف مقابل مسیری که امریکاییها از 11 سپتامبر و اوایل قرن جدید در پیش گرفتند، مسیر درستی نبوده و در آن شاهد جنگ عراق، افغانستان و سایر حرکتهای نظامی این کشور در منطقه بودیم. این فضا به چین فرصت داد تا جهش اقتصادی خود را به خوبی دنبال کند.
رحیمپور درباره تفاوت عمده میان چین و امریکا گفت: اگر بخواهیم به عمدهترین تفاوتهایی که چین و امریکا با یکدیگر دارند بپردازیم، امریکا نفت دارد و چین این منبع انرژی را در اختیار ندارد. در فضای امروزی نیز امریکا قصد دارد از طریق اوپک و سایر قدرتهای نفتی این مزیت را تبدیل به اهرمی برای تامین اهداف اقتصادی خود علیه چین کند.
رحیمپور درباره حضور چین در سایر کشورها عنوان کرد: چینیها در کشورهای جهان سوم مسیر مثبتی را دنبال و در این مسیر هزینه کردند. در میان این کشورها، کشورهای آفریقایی مهمترین اهداف چین بودند. جدا از کشورهای آفریقایی، چینیها در کشورهای آسیای میانه و بخشی از کشورهای جهان عرب همچنین آسیا هم سرمایهگذاریهایی کرده و به نوعی خود را به این کشورها پیوند زدند.
معاون سابق وزیر امور خارجه درباره بحث سهلانگاری یا پنهانکاری چین درباره شیوع ویروس کرونا میگوید: این ادعا را نه میتوان رد و نه اثبات کرد اما از آنجایی که چینیها از مدتها قبل در کشورها و مناطق متعددی از جهان سرمایهگذاری کردند و پایگاههای غیرنظامی بسیار خوبی در جهان ایجاد کردند این سابقه به چین کمک بسیار زیادی کرده که از این سهلانگاری یا پنهانکاری احتمالی ضربه چندانی نخورد. بنابراین اگرچه به وجهه چین ضربه وارد شده ولی باعث شکسته شدن آن نشده است. با کمکهایی که چینیها به سایر کشورها انجام میدهند و با عبور از این بحران، رفته رفته چین و سایر کشورها به شرایط پیش از کرونا بازمیگردند. شرایطی که در آن یک جنگ قوی اقتصادی بین چین و امریکا در جریان بود و دونالد ترامپ نیز سعی میکرد با ابزارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی چینیها را به عقب براند.
او در ادامه افزود: چین با یک سیستم تک حزبی کمونیستی اداره میشود و ابزارهای غربی در آن وجود ندارد اما به نظر میرسد با یک مدل جدید توانستهاند، دیپلماسی عمومی خود را تقویت کنند و در این قسمت نیز مانند کار اقتصادی موفق بودند. چینیها توانستهاند بدون عجله با حرکت لاکپشتی مسیر طولانی را برای رسیدن به اهداف خود طی کنند و البته سعی دارند این مسیر را با کمترین اشتباه طی کنند.
جاهطلبی به سبک چینی
رحیمپور در پاسخ به این سوال که بحران اقتصادی و مدیریتی که اکنون امریکا با آن درگیر است تا چه حد فضای مانور را برای چین باز میکند تا بتواند شیوه مدیریتی خود را در صحنه بینالمللی تبلیغ کند، گفت: چین به دنبال تبلیغ مدل خود نیست و چندان این مسیر را دنبال نمیکند و بیشتر فعالیت اقتصادی، اجتماعی و دیپلماسی عمومی چینیها در این مسیر قابل تعریف است. چینیها نیاز ندارند مانند غربیها و امریکاییها مدلسازی کرده یا سیاستهایی به سبک شوروی در افریقا پیاده کنند. چین تنها کشور کمونیستی است که نه تنها فروپاشی در آن صورت نگرفته بلکه پایههای حکومتی آن در گذر زمان مستحکمتر هم شده است. اگر سرنوشت شوروی و بلوک شرق را نگاه کنید، متوجه منظور من میشوید. چین حتی در مقایسه با روسیه-که بزرگترین سرزمین از جهت مسافت و ذخایر نفت و گاز است- موفقتر عمل کرده و این در حالی است که چینیها نفت در اختیار ندارند. با این همه چین با موفقیت مشغول گسترش نفوذ خود در کشورهای هدف است به گونهای که تبدیل به اولین شریک تجاری بسیاری از کشورها از جمله امریکا شده است.
رحیمپور در ادامه با اشاره به اینکه حرکت چینیها ماهیت نظامی و امنیتی ندارد، افزود: چینیها حتی اگر جاهطلبیهایی هم دارند این فرآیند را عجولانه انجام نخواهند داد. شرایط چین مثل یک زایمان طبیعی است و نیازی به سزارین برای رسیدن زودهنگام به مرحلهای که مورد هدف آنهاست، ندارند. در آن سو امریکاییها عجول و بلندپرواز هستند و در کشورهای دیگر تحرکاتی دارند که افکار عمومی چندان با آنها همراه نیستند. دونالد ترامپ نیز با تحرکاتی که با اسراییل آغاز کرد و به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم اسراییل، وجهه خود را از دست داده است. چینیها وجهه به نسبت خوبی در افکار عمومی بینالمللی دارند و به رغم برخورداری از ایدئولوژی کمونیستی اما از نقطه ضعف امریکاییها به خوبی بهرهبرداری میکنند بدون آنکه بخواهند وارد یک درگیری لفظی با امریکاییها شوند. سیاست آنها کاملا با ما متفاوت است و از این جهت بسیار موفق بودهاند.
جهان نظارهگر اقتصاد چین
به گزارش سیانان، چین قصد دارد بدون اینکه موج دیگری از موارد شیوع به ویروس کرونا منتشر شود، نفوذ اقتصادی خود را گسترش داده و دست به احیای خود بزند. این آزمون چین میتواند، چشماندازی در اختیار سایر کشورها قرار بدهد تا همزمان با نجات اقتصاد ملی، شغلهای از دست رفته در نتیجه ویروس کرونا را هم بازیابی کنند. در حال حاضر بسیاری از کسب وکارها همچنان در چین تعطیل است و احتمالا اقتصاد چین برای اولین بار پس از دههها شرایط انقباضی را تجربه میکند. اگرچه این ویروس در چین تحت کنترل درآمده اما هنوز نگرانیها از شیوع دوباره آن کاملا مشهود است. از طرفی چین در شرایطی روند اقتصادی خود را با محدودیت آغاز میکند که امریکا در نقطه اوج این بیماری قرار دارد و تعاملات اقتصادی این کشور تا حد زیادی محدود شده است. البته همه منتظر چین به عنوان دومین اقتصاد جهان برای احیای اقتصاد خود هستند.
جنگ ساختگی امریکا
امریکاییها از جلسه وزرای خارجه گروه 7 بسیار علاقهمند بودند، ویروس کرونا به عنوان ویروس ووهان شناسایی شود. موضوعی که نتوانست اجماع اعضا را جلب کند. نیویورک مگزین در تحلیلی این اقدام را در راستای سیاستهای دولت ترامپ برای انداختن مسوولیت بر عهده یک کشور بزرگ دیگر دانست تا به نحوی آن را یک مبارزه جدی با یک قدرت بزرگ بنامد.
طبق این نقشه، دونالد ترامپ و دولت او یک ذهنیت جنگ ایجاد میکند و از این طریق حتی میتواند بر همهگیری این ویروس در امریکا سرپوش بگذارد. ویروسی که ابتدا در امریکا با آن سیاسی برخورد شد اما حالا به شدت همهگیر شده و دیگر آن را نمیتوان ویروسی دانست که چین به دامن امریکا انداخته و سوءمدیریت امریکاییها تا حدی این بازی دولت امریکا را تغییر داده است. هر چند کماکان گزارشها نشان میدهد، چین میتوانسته بهتر عمل کند اما واقعیت آن است که دولت امریکا چندان ناراحت از وضعیت بحرانی در چین نبود بلکه آن را موقعیتی برای تضعیف اقتصاد چین میدید ولی حالا امریکا بیش از چین درگیر با این ویروس شده است. این نگرانی در دل امریکاییها به وجود آمده که اگر بحران اقتصادی در امریکا عمیقتر از چین شود، چینیها بتوانند جای امریکا را در اقتصاد بینالملل بگیرند.
ایران و چین در پسا کرونا
در این روزهای بحرانی شاید کرونا تبدیل به بهانهای شد تا ایران و چین روابط نزدیکتر از گذشته پیدا کنند از این رو بسیاری بر این عقیده هستند از سرگیری فعالیتهای اقتصادی در دو کشور میتواند روابط را بیش از گذشته بهبود ببخشد. ابراهیم رحیمپور معتقد است: دوره پسا کرونا را شاید نتوان به طور روشن و مشخص حدس زد اما اگر دوره پسا تحریم را نیز در نظر بگیریم، فاکتور بسیار مهمی خواهد بود که میتواند شرایط را تغییر دهد. در حال حاضر نیز روابط ایران و چین از همه ابعاد و به خصوص اقتصادی در سطحی که ایران کشش دارد در جایگاه بالایی قرار دارد. اگر این سطح بالاتر نمیرود به دلیل سایه انداختن تحریم بر ماست که مهمترین مانع توسعه رابطه با چین است به علاوه اینکه چینیها ظاهر موضوع تحریم را رعایت میکنند و اگر مشکلی وجود دارد بیشتر از سمت ماست. رفتن کرونا و تغییرات احتمالی که میتواند در خصوص تحریم ایجاد شود قاعدتا بر روابطی که بین ما و چین وجود دارد، تاثیرگذار خواهد بود. اکنون چینیها شریک اول تجاری ما هستند و از این جهت اگر بخواهیم به دوره پسا کرونا و پسا تحریم فکر کنیم تنها نیاز نیست، روابط اقتصادی خود را تبدیل به منوپل با چین یا هر قدرت دیگری کنیم.