فیلم پلتفرم The Platform محصول تازه شبکه نتفلیکس است که در درستترین زمان ممکن منتشر شده و همین قرابت معناییاش با شرایط روز اجتماعی استقبال از آن را خصوصا در اروپا دو چندان کرده است. یک فیلم اسپانیایی با موضوعی خاص و غیرمعمول برای ژانر هارور، که سعی دارد علاوه بر سرگرمکنندگی، از چارچوبهای معمول ژانر بزند بیرون و از قواعد مرسوم فراتر برود.
فیلمهای ترسناک عموما ویژگیهای مشترک و آشنایی دارند. مایههای اعتقادی (مذهبی و الهادی) در آنها دیده میشود. یک گناه یا عمل غیر اخلاقی عامل مکافات است. یک عامل ترس فرازمینی و ماورایی وجود دارد (اجنه، طلسم، جادو و…) که به گذشتههای دور مربوط میشود و جلوههای ویژه بصری و صوتی که احساس وحشت را به تماشاگر القا میکنند.
پلتفرم The Platform به عنوان یک فیلم ترسناک متفاوت با چنین ویژگیهایی بازی میکند. بعضیهایشان را مورد استفاده قرار میدهد، شماری دیگری را با نگاهی تجدید نظرطلبانه به کار میگیرد و البته بعضی از عناصر ژانر را هم حذف میکند تا محصول نهایی مولتی ژانر و ترکیبی شود. نمیتوان از پلتفرم The Platform انتظار یک فیلم هارور رایج را داشت، که با صحنههای ترسناکش در خود فرو بروید و در هر لحظه منتظر حمله موجودات ماورایی باشید.
جنس ترسی که پلتفرم The Platform میسازد، بیش از آنکه شبیه به «اره» یا «احضار» باشد، از نوع «درخشش» یا «اتاق امن» است؛ ترسی ذهنی و روانکاوانه که البته ارتباط مستقیم به چیستی هستی مدرن و بشر جدید پیدا میکند. ترس در پلتفرم The Platform مجرایی ذهنی دارد و بیش از آنکه در هر صحنه منتظر آن باشید، یک حس عمومی و اتمسفری متداوم از ترس و ناشناختگی را در ذهنتان بهوجود میآورد. در کنار این ترس ذهنی و روانشناختی، پلتفرم The Platform بیش از آنکه شبیه به هارورهای ماورایی باشد، وامدار اسلشر موویها است. دستهای از ژانر ترسناک که پر از صحنههای خشونت آمیز و چندشآور خون و خونریزی است و قرار است تماشاگر را با بیرحمی در مواجهه با دیگری و نمایش وحشیانه کشت و کشتار، مشمئز کند.
پلتفرم The Platform از این منظر یک اسلشر جالب توجه است که هم صحنههای وحشیانهاش بهخوبی از کار درآمده و هم بهاندازه است و در نسبت با فضاسازی واقعگرایانه و رئالیستی فیلم، کمپوزسیون جالبی از تلفیق ژانرها را نتیجه بخشیده است.
ظاهر متفاوت یک زندان یا پلتفرم
ظاهر فیلم واقعگرایانه است. نه خبری از نماهای مهآلود و مرموز هارورهاست و نه صحنههای متوهمی که نمایانگر حضور یک بیگانه ماورایی هستند. پلتفرم The Platform با بافتار تماما ماتریالیستی خود، یک زندان را بازنمایی میکند که البته معماری ویژه و خاصی دارد. معماری که تماشاگر را بهیاد اولین بناهای مینیمالیستی عصر ظهور مدرنیته میاندازد: بنایی ساده و کاربردی بدون هیچ اضافه کاری که به یک پلتفوم میماند و هرروز از وسط هر طبقه یک بالابر رد میشود که غذای همه زندانیان را از بالاترین تا پایینترین طبقه میرساند.
علاوه بر ظاهر بصری، پرداخت و روایت پلتفرم The Platform هم در لایه اولیه خود واقعگرایانه بهنظر میرسد. تماشاگر با داستان مشخص یکسری زندانی و روزمرهشان سروکار دارد و همانطور که گفته شد خبری از اتفاقاتی فرای ماده نیست. همه آنچه در پلتفرم The Platform با آن سروکار داریم، ماده و ماتریال است و رنگ پردازی فیلم که طیفهای مختلف خاکستری را شامل میشود، این بعد ماتریالیستی واقعیت بازنمایی شده در فیلم را موکد میکند. (و در میان همه این خاکستریها و رنگهای خنثی، این سرخی خون است که خودنمایی میکند و انگار تنها عنصر بصری زنده و واجد خیات در کل فیلم و زندان است.) اینها مهمترین عوامل ضد ژانری هستند که پلتفرم The Platform را از عموم تریلرهای ترسناک متفاوت میکنند.
نمادپردازی در پلتفرم The Platform
اما پلتفرم The Platform در پس لایه اولیه و به ظاهر مادهگرایانه خود، فیلمی شدیدا نمادپردازانه و استعاری است. هیچ انسان یا اشیایی در فیلم وجود ندارد مگر آنکه نماد بخشی از جهان پیرامونمان بعد از عصر مدرنیته باشد. همه این نمادها دست در دست هم میدهند تا فیلم در نهایت رویکردی انتقادی نسبت به نظام سرمایهداری و سیستم امپریالیسم مدیریت جهانی بیابد. این اولین وجه استعاری تنها لوکیشن فیلم یعنی جهان بازنماییشده در پلتفرم The Platform هم هست: کل زندان استعارهای از جامعه طبقاتی است که در اکثر نقاط جهان مردم در دل آن زیست میکنند و هریک براساس طبقه خود بازتعریف میشوند.
توجه به این نکته مهم است که فیلمساز قصد دارد نشان دهد اساسا انسان مدرن در این ساختار طبقاتی که اسیر شده از خود شخصیت مستقلی ندارد و ویژگیهای رفتاریاش را طبقه حاکم بر او تعیین میکند نه شخصیت و باورهایش: زندانیان مادام که طبقهشان در زندان تغییر میکند، انگار آدمهای جدید و متفاوتی میشوند.
هرچند هر فردی نماینده قشر و جنبش خاصی از جهان واقعی است اما در نهایتش، طبقه اجتماعی است که او و عقایدش را تعیین و بازتعریف میکند. میتوان درباره همه نمادهای فیلم یک یادداشت مفصل جدا نوشت. از شمایل قهرمان که بهنوعی قرار است مسیح آن زندان امروز و قهرمان فقرا و محرومین باشد. (از چهرهپردازی و شمایل او خصوصا در نزاعپایانی، تا خصلتهای مسیحگونهای مانند بخشیدن غذایش به دیگران گرفته تا همراه داشتن رمان دون کیشوت با خود در زندان که او را در هییت قهرمان آن رمان جاگذاری میکند.) یا همراه سیاهپوست او که مدام از خدا حرف میزند و در پی فرار به سوی «بالاترین طبقه» یا همان آسمان واپسین و جهان بالاتر است، در پی رستگاری میگردد و در نهایت با مرگ در راه برابری، سعادت واقعی را میجوید. یا از جمله نمادهای مهم دیگر که کمی هم اسرارآمیز بهنظر میرسد زن آسیایی (مهاجر کله سیاه) است که بهنوعی نماد رویای آمریکایی برباد رفته است، نماد انسان سرگردان و معلق در میان این نظم ناشناخته و موحش اجتماعی که او را با کلی آرزو و امید به درون خود کشانده اما زندگی و همه داراییاش را در پستویی تاریک به اسارت خود درآورده است تا او را سرگردان خود کند.
پلتفرم The Platform در عین اینکه در نگاه اول سوسیالیستی بهنظر میرسد و پاسخش به بسیاری از جنایتهای نظام سرمایهداری رنگ و بویی سوسیالیستی بهخود میگیرد، اما چنین وجهه مذهبی قوی را هم در خود میپروارند و این حضور مذهب از جمله عناصر ژانریکی است که از سینمای وحشت راه خود را به فیلم باز کرده است، فارغ از اعتقادات و باورهای شخصی فیلمساز اصلا.
یا مثلا پایانبندی فیلم که کمی هم اسرار آمیز بهنظر میرسد همانقدر که توجهها را به نسلهای بعدی و «آینده» معطوف میکند، متضمن نگاه ناامید و بدبینانه فیلمساز به مبارزه قهرمانان تک و جداافتاده با نظام بیرحم سرمایهداری هم هست و بیش از آنکه امید به رسیدن به جهان برابر و عادلانه را در دل تماشاگر روشن کند او را در مواجهه با این سوال قرار میدهد که اصلا راه نجات یا فراری وجود دارد.
انسان در برابر انسان
در پلتفرم The Platform دشمن اصلی، آن موجود ترسناکی که با چشم غیر مسلح دیده نمیشود، آن منبع شوم نگونبختی و عامل جنایت در وهله اول نظام سرمایهداری و به فراخور آن طمع و حرصی است که بهجان آدمی میاندازد تا برای نجات فردیت و پیش بردن زندگی شخصی خودش دست به هرکاری بزند و به هر قیمتی دیگران اطرافش را به نفع پیشرفت و بقای خود، از چرخه طبیعی حذف کند.
پلتفرم The Platform از این نظر که تماشاگر عامه را در لوای فیلمی هیجانانگیز و سرگرمکننده با چنین سوالات اساسی هستیسناختی و انسانشناسانهای مواجهه میکند، اثر مهم و با ارزشی بهحساب میآید. آن هم در این روزهای کرونایی که به قول فرماندار یکی از ایالتهای آمریکا «غرب دارد خوی وحشی خود را بار دیگر نشان میدهد.» (این تصویر صلحطلبانه و آرام منشی که امروز رسانه از غرب در ذهنمان ساخته وصل میشود به گذشتهای شوم و وحشی که نسلهای قبلتر همین بشر مدرن مهربان و صلحدوست مو بلوند امروز، در جنگهای صلیبی، جنایاتی فجیعتر از هولوکاسم کرده و زنده زنده جگر و محتویات شکم دشمنش را بهدندان میکشیده.)، در این دوران فیلمی منتشر شده که نمایشگر اوج طمع و حرص و نمودی از همان خوی وحشی فروخورده است که رحم و برابری و عدالت در برابر میل و ولع به بیشتر داشتن و لذیذتر خوردن سرش نمیشود.
از این نظر پلتفرم The Platform برای آنکه انسان بیدغدغه فردگرا مدرن را در مقابل خودش بنشاند و همچون آینه جادویی تصویر هیولامابانه واقعی او را پشت ظاهری تر و تمیز و اتوکشیده نشانش بدهد، فیلم موثری و جالب توجهی است. اما برای کسی که با این دغدغهها سروکار دارد و نشانهشناسی و فلسفه و آگاهی طبقاتی میداند، سادهانگارانه و سطحینگرانه بهنظر میرسد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
14