به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، در این بیانیه آمده است:
مسیر توحید یک مسیر است، مسیری که با "لا اله الا الله" آغاز میشود و تا مقام عبودیت پیش میرود. مردان خدایی که پا در این مسیر مینهند از بُعد مکان خارجاند. زمان برایشان محدودیت ایجاد نمیکند. در آفاق و انفس سیر میکنند و رسم بندگی را مشق میکنند. این چنین، مردان خدا از گزند فراموشی در تاریخ رها شده و همیشه ماندگارند.
شهید چمران، یک مبارز موحد از مکتب اسلام بود که نگاه بلند و بصیرت عمیقش، او را محدود به زمان و مکان نکرد. زندگی مرفهانه ی غرب و لذت منصب دانشمندی وی را از مسیر حق باز نداشت. در هر جبههی حقی که حضور او لازم بود، حاضر میشد. از لبنان گرفته تا غرب و جنوب ایران. زیباییهای دنیا او را مقهور نکرد. شخصیتی که تضاد بین سنت و مدرنیته را در نگاه دینی و رفتار عالمانه جمع کرد و بین علوم مدرن و سنت بر کرانه ایمان ایستاد، چرا که مردان خدا در قالبهای دنیایی نمیمانند و چنان ظرفیت پیدا میکنند که تجلی تمام آیات الهی شوند. ترجمان این سخن را در کلام حضرت امام خامنهای فرمود مدظلهالعالی میتوان یافت که :"در وجود چنین شخصی هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل".
"خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش میدهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و میبینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند." و این کلام را که در آخرین لحظات عمر شریفش نوشت حکایت از سالها صبر و مجاهدت دارد، حکایت از ایستادگی پای آرمانهایی که دنیا را بر علیه وی شورانده بود، همانگونه که سید شهیدان اهل قلم گفت : "آرمان خواهی مستلزم صبر بر رنجهاست..."
اکنون که سال هاست فقدان وجود شخصیت والای وی را با حسرت تحمل میکنیم، هر چند گاهی با نظر بر دست نوشتههای او، رمز ماندگاریاش را بیشتر حس میکنیم: "خدایا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک میجوشد، میلرزد، میسوزد و خاکستر میشود. اشک شدهام و دیگر هیچ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد."
روح لطیف و باطن روشن مجاهد دانشمند را میتوان در واژه واژه ی نوشتههایش جست و جو کرد. همچون استادی که قلم برای شاگرد میچرخاند، او هنوز هم به ما می آموزد چگونه باید در این راه استوار ماند:"درد دل آدمی را بیدار میکند، روح را صفا میدهد، غرور و خودخواهی را نابود میکند. نخوت و فراموشی را از بین میبرد، انسان را متوجه وجود خود میکند. انسان گاهگاهی خود را فراموش میکند، فراموش میکند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش میکند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش میکند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت میکند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بیخبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش میتازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود میآورد، حقیقت وجود او را به آدمی میفهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک میکند و دست از غرور کبریایی برمیدارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را میفهمد و آن را توجه نمی کند."
در سالگرد شهادت این مرد بزرگ، باز عهد پیمان میبندیم که راه شهیدان حق را ادامه دهیم و تا رساندن انقلاب عزیز اسلامی به سر منزل مقصود که همانا زمینه سازی فرج مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا است، از پا ننشینیم. پس بساط باطل را برمی چینیم و زمینه ساز ظهور حق میشویم.
جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.