روزنامه آرمان - حسین ردکا: احمدرضا عابدزاده بدون شک نامی جاودانه در تاریخ ورزش و فوتبال ایران خواهد بود. چند روز قبل تولد این ستاره بزرگ فوتبال کشورمان بود. عقاب آسیا 51ساله شد.
درخشش در تام اصفهان
احمدرضا عابدزاده روز چهارم خردادماه 1345 در آبادان به دنیا آمده است وی اوایل دهه 60 در تیم هلال احمر اصفهان بازی میکرد و عابدزاده از هلال احمر به تام اصفهان میرود. تصمیمی که به ناگهان سرنوشتش را عوض میکند. کار زیر نظر حسین چرخابی. احمدرضا میگوید: «خیلی تمرین میکردم. میگفتم من باید یک روز بهترین دروازه بان ایران شوم.» عابدزاده نزدیک به 6 سال در تام میماند. آنجا اتفاقهای مثبت زندگیاش میافتد. دستفروشی میکند، در بازار مسگرها مشغول میشود، پول در میآورد، به قهرمانی لیگ اصفهان و جام حذفی اصفهان میرسد و به تیم ملی میرسد.
او در سال 63 ابتدا به تیم جوانان اصفهان دعوت میشود و سپس به تیم ملی جوانان. یک اتفاق تاریخی در تیم ملی، عابدزاده را هم تحت تاثیر قرار میدهد. قبل از المپیک سئول با استعفای دسته جمعی ملی پوش ها، مرحوم دهداری عابدزاده را به تیم ملی دعوت میکند.
حالا او از تام به همه چیز رسیده است. احمدرضا در مقدماتی بازیها اولین بازی ملیاش را مقابل کویت انجام میدهد.. وی در بازیهای مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه یکی از ارکان موفقیت تیم ملی فوتبال ایران در راه صعود به جام جهانی بود. اوج شهرت احمد رضا در بازیهای آسیایی 1990 بود که با وجود آسیبدیدگی از ناحیه انگشتان دست، با مهار 3 پنالتی در فینال مسابقات در برابر کرهشمالی، ایران را به قهرمانی آسیا رساند.
سرخابی ها
عابدزاده در سال 1368 به تهران آمد و پیراهن استقلال تهران را به تن کرد. وی سپس به تیم سپاهان اصفهان رفت و بعد به تیم پرسپولیس تهران منتقل شد و از دوم دی ماه 1373 رسما به حفاظت از دروازه این تیم پرداخت. احمدرضا عابدزاده درباره حضور در دربیهای پایتخت بیان کرد: من برای هر دو تیم بازی کردهام و در پانزده بازی که به میدان رفتم هیچباختی نداشتم و دربی برایم همیشه همراه با برد یا مساوی بوده است. در بازیهایی که حضور داشتم همیشه هواداران هر دو تیم خوشحال بودند.
رکورد دار جراحی؟
احمدرضا عابدزاده در این سالها بارها پای خود را به دست جراحان سپرده است. در یکی از این جراحیها که سال 1378 انجام شد 15 تکه استخوان زائد از پای وی خارج شد همچنین چند سال قبل نیز عمل جراحی انجام داد که بازهم استخوانهای زائد از زانوی وی خارج شد!
عدم فعالیت ورزشی در ایران
عقاب پس از پایان دوران بازیکنی خود به عنوان مربی دروازه بانها شروع فعالیت کرد و پس از نشستن روی نیمکت تیمهای مختلفی همچون پرسپولیس به تیم راه آهن پیوست و پس از آن نیز در هیچکدام از تیمهای لیگ برتری به فعالیت نپرداخت تا به دلایل مختلفی در فوتبال ایران حضور نداشته باشد، او هم اکنون سرگرم کارهای تجاری و رستورانداری خود از حواشی فوتبال کاملا دور است، این در حالی است که امیر عابدزاده این روزها در فوتبال اروپا و تیم ماریتیمو پرتغال به بازی میپردازد.
عابدزاده اما روزهای پایانی سال کذشته در گفتوگو با فارس در خصوص عدم فعالیت در کشورمان گفت: من در آمریکا با بچههای سنین پایین تمرین میکنم. هم خودم یاد میگیرم هم خودم سعی میکنم به آنها چیزی یاد بدهم. این مسائل در فوتبال تاثیرگذار است اما در ایران اینطور نیست. شما نه امکانات خوبی دارید و نه هوای مناسبی. توپ، زمین، محیط ورزشی و مدیریت ورزشی ما خوب نیست و فقط حرف، حرف و حرف میشنوید. من هم حوصله این مسائل را ندارم و سرم را به کاسبی خودم گرم میکنم.
خطری که به خیر گذشت!
عابدزاده که شامگاه 9 اسفند 80 از یک مهمانی به منزل برگشت به ناگاه با پارگی رگ مغز مواجه شده به سرعت در بیمارستان کسری بستری شد و توسط پروفسور عباسیون تحت عمل جراحی قرار گرفته و در حالی که بنا به گفته غیررسمی برخی از اعضای کادرپزشکی شانس زنده بودنش تا 5درصد تقلیل یافته بود به لطف خدا زنده ماند. بدن قوی او از مهمترین دلایل زنده ماندن معجزه آسایش بود. وی در این خصوص گفت: به هر حال همه چیز دست خداست و شاید به دلیل دعای مردم بود که من دوباره به زندگی برگشتم. آن شب شروین حمیدی از دوستانم مرا به عروسی دعوت کرد.من آن روز در باشگاه هدف مشغول تمرین کردن بودم. آن روز سردرد زیادی داشتم و فشارهای زیادی روی من بود. آن موقع از افراد زیادی طلب داشتم و چکهایی در دست من بود و این مساله فشار زیادی روی من ایجاد کرد. آن زمان در حدود 100میلیون تومان طلب داشتم. فشار و استرس زیادی روی من بود طوری که شبها از خواب میپریدم و همسرم نگران حال من بود.
بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم برای ادامه درمان به سوئد رفتم. برای خودم جالب بود که من که این همه تمرین میکنم چرا باید دچار چنین مشکلی شوم. در آنجا دکتر متخصص با عکسهایی که گرفت به من نشان داد که یک رگ مغز من به خاطر ارث و ژنتیک مسدود است که پزشک به من گفت در هر 10میلیون نفر یک نفر دچار چنین ضایعهای میشود. چون یک رگ من بسته بود و آن هم ارثی بود. به هر حال اتفاقی بود که رخ داد. هر چند شایعاتی هم از همان زمان درباره من درست شد.یکی از ایرادهای بد در جامعه ما این است که اینقدر شایعه میسازند و حتی رسانهها هم به آن دامن میزنند. چیزی که وجود ندارد را اعلام میکنند.
دلیل ستاره شدن
مجتبی هاشمی روزنامه نگار در خصوص دلیل ستاره شدن عابدزاده نوشت: ستاره شدن فقط به درخشش فنی نیست. باید اسباب بزرگی همه آماده کنی. عقاب شدنِ احمدرضای عابدزاده فقط کار آن سیوهای خانمانبرانداز نبود. او پکیج کاملی از جذابیت توی جیبش داشت؛ از خندههای کودکانه تا مدل موی پشتبلند که خوراک آن روزها بود، از شَربازیهای شیرینی که تا گرفتن دست و پای حریف کرهای و بیرون کشیدن او از میدان جلو میرفت تا شوخیهایش با مژدوا که انگار وقتی مُهر این دو نفر پایشان میخورد دیگر زننده نبودند! از راه رفتنش روی اعصاب حریف هم که دیگر نگو. وای به روزی که هوس میکرد توپ را یکدستی جمع کند. میشد در دادسرای تهران به جرم تحقیر کردن حریف از او شکایت کرد! او خلق و خوی عجیبی داشت.
میتوانست آدم را یاد جوانهای بیکلّهای بیندازد که روی بازویشان، با دستخط لرزانِ زیدی در حبس، خال کوبیدهاند: پررو ولی باادب!اصلا در بزرگیاش همین بس که ما امروز نشستهایم و به بهانه تولد 49سالگیاش داریم از او مینویسیم. این نوشتن، یعنی اقرار به اینکه روزنامههای ما را احمد قرار است «بفروش» کند نه هیچکدام از این ستارههای شکستنیِ نسلِ قلیان. یعنی اقرار به اینکه میان بازیکنان ما هنوز کسی ظهور نکرده که بچهها پوستر عابدزاده را از روی دیوار بکشند پایین و عکس او را بچسبانند.