شاید موضوع این مقاله به نظر کمی نا آشنا باشد، اما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و کارفرمایان برای آن ارزش بی شائبه ای قائل هستند. متاسفانه افرادی هم پیدا می شوند که از ارزش و اهمیت یک کارمند خوب بی خبر هستند و نمی دانند که چنین اشخاصی تا چه اندازه نادر و کمیاب می باشند.
آزادی در سایه امنیت شغلی
یکی از مقوله های ارزشمند، در حیطه کاری، امنیت شغلی است. این امر هم برای تامین کارمندان و هم برای زنده نگه داشتن حس وظیفه شناسی آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد؛ اما از سوی دیگر گاهی اوقات اتفاق می افتد که این امر مهم در نظر کارفرما جایگاه ویژه خود را از دست می دهد. در این مواقع چه کاری می توان انجام داد؟ دو راه مختلف وجود دارد: یا کار خودتان را خراب کنید؛ یا به انجام وظیفه ابهام آمیز آن هم در حیطه محدود کاری خود اکتفا کنید. برای اجرای روش دوم به عنوان مثال می توانید از موارد پیش پا افتاده زیر شروع کنید: برای نرم افزارهای شخصی خود که در شرکت استفاده می کنید، رمز عبور بگذارید؛ سیستم شلوغی طراحی کنید که فقط خودتان از آن سر در می آورید؛ و ارتباط با مشتریان را به طور اخص خودتان دنبال کنید؛ البته باید در عین حال همواره در نظر داشته باشید که تمام حقه های ذکر شده، تنها برای مدت زمان کوتاهی قادر به اعمال قدرت می باشند و پس از سپری شدن بازه زمانی معین، مجبور می شوید که تمام رشته های خودتان را با دست خودتان تبدیل به پنبه کنید! اما باز هم تصور من این است که اگر روش دوم را انتخاب کنید، خیلی بهتر از این است که از همان ابتدا تمام کارها را در جهت عکس انجام دهید. اگر به جایی رسیدید که کارفرما به شما گفت دیگر نیازی به سمت شغلی شما در شرکت نیست، و یا با اینکه شما به “خوبی” از عهده همه کارها بر می آیید اما به دلیل مسائل مالی مجبور به خداحافظی از شما هستیم، آنوقت است که می توانید مراعات هیچ چیز را نکنید و به سیم آخر بزنید. کارفرمایی که ارزش یک کارمند ممتاز را نمی داند، همان بهتر که اطرافش را یک سری کارگران متملق و چاپلوس پر کنند. اگر شما جزء آن دسته از کارمندهای متمایز و منحصر به فرد هستید، اعتماد به نفس داشته باشید و مطمئن باشید که ارزشتان خیلی بیشتر از این هاست و قطعاً می توانید شغل بهتری، در شرکت معتبر تری، پیدا کنید. از سوی دیگر همواره باید به این نکته هم توجه داشته باشید که با روند رو به رشد تکنولوژی در قرن اخیر، این امکان وجود دارد که توانایی هایی تان پس از گذشت چند سال منسوخ شوند. باید فرد پویایی باشید. می توانم پیشنهاد کنم که بهتر است مطالب جدید را برای خودتان در یک پرونده شخصی کلاسه بندی کنید. در کارها به دیگران کمک کنید تا آنها نیز مشارکت خود را در کارهای شما اعلام کنند. شاید با خود تصور کنید که اگر تمام زیر و بم های کارتان را به همقطارانتان آموزش دهید، این احتمال پیش آید که شما را از کار بی کار کنند. در همین جا باید به شما توصیه کنم که نمی بایست ارزش خود را دست کم بگیرید. هیچ گاه تصور نکنید که شما را به خاطر اطلاعاتتان اخراج نمی کنند، افراد بسیار زیادی هستند که میتوانند کارها را خیلی بهتر از شما انجام دهند، همیشه به این قضیه فکر کنید که دلیل اخراج نشدنتان، در ارزش و اعتبار شخصیتان نهفته است. اگر تمام کارهایتان را بر روی یک برنامه ریزی مشخص انجام دهید، روزی فرا می رسد که رؤسای بالا مقام از راه میرسند و تنها کسی را که شایسته ترفیع رتبه می بینند، شما هستید.
بر طبق آمارهای اخیر، به نظر می رسد که مردم کشورهای پیشرفته، با شکست های شغلی بسیار زیادی مواجه شده اند که اگر ما به شخصه بخواهیم خودمان را جای آنها بگذاریم، متوجه خواهیم شد که این امر تا چه حد متاثر کننده خواهد بود. شاید بر طبق این آمارهای خیره کننده، انجام کارهایی که من در بالا به آنها اشاره کردم، کمی خجالت آور باشد؛ یا اصلاً به طور کلی موقعیت افراد را به خطر بیندازد. البته باید در نظر داشت که برخی از کشور ها مانند آلمان و فرانسه قوانین اکید و صریحی به منظور منع اخراج های بی دلیل طرح کرده اند. اما متاسفانه وضعیت اجرایی این قوانین در حاله ای از ابهام به سر می برد. نرخ بیکاری در این دو کشور 10 % می باشد؛ یعنی دقیقاً دو برابر میزان بی کاری در امریکا. بنابراین به این نتیجه می رسیم که امنیت شغلی در گرو حقه ها و قانون گذاری های افراطی برای عدم اخراج نیست، بلکه در ایجاد فضایی سرشار از اعتماد و امنیت برای شخصیت، ارزش، و کارآیی افراد خلاصه می شود.
پیروی از قوانین
یکی دیگر از جنبه های یک کارمند خوب، پیروی از قوانین از پیش تعیین شده شرکت می باشد. اگر قوانین شرکت با عقاید شما هم خوانی نداشتند، یا می توانید خیلی مؤدبانه و رسمی با آنها برخورد کنید، و یا از آنها دنباله روی کرده ولی در عین حال دنبال کار دیگری هم بگردید. سعی کنید هیچ گاه آشکارا، قوانین شرکت را زیر پا نگذارید، چرا که با انجام این کار، خود را در دردسر بزرگی میندازید. محیط کار شما، فقط مکانی نیست که به واسطه آن امرار معاش می کنید، بلکه یک محیط کاملاً اجتماعی است که دارای اصول بنیادین خاص خود می باشد.
مسئله ی دیگری که در این مواقع اهمیت پیدا می کند “چای” است. بله؛ “چای”. من خودم علاقه زیادی به چای ندارم و کمتر اتفاق می افتد که چای بنوشم، اما اگر همکارانتان به صرف چای علاقه دارند و تمام مدت مشغول نوشیدن چای هستند، چه اشکالی دارد که زمانیکه به سراغ ظرف چای می روید و می بیند خالی است، آنرا پر کرده و برای همه چای درست کنید. مطمئن باشید که همقطارانتان از شما ممنون خواهند شد.
نامرتب نباشید
میز خود را همیشه تمیز و مرتب نگاه دارید و روی آن وسایلی را قرار دهید که در ذهنتان معانی خاصی را تداعی می کنند. می توانید عکسی از خانواده و یا دوستان خود را بر روی میزتان بگذارید. البته آنقدر عکس نگذارید که میزتان تبدیل به یک آلبوم خانوادگی شود. اگر روی میز کارتان تمیز و مرتب باشد، نشان می دهید که خودتان نیز فرد سازمان یافته و منظمی هستید. دفتر کار و یا میزتان یک بیلبورد تمام نما از شخصیت شغلیتان است و به طور کامل نشان می دهد که چرا کارفرما “شما” را برای انجام چنین کاری استخدام نموده و به طور ماهیانه به شما دستمزد می دهد. رفتار و انضباط شما باید ارزش شما را در نظر کارفرما افزایش دهد. لوح تقدیر، نشان افتخار، و گواهی نامه های مختلف نیز در این زمینه کمک شایان ذکری به شمار می روند!
زود بیایید و زود بروید
عادات ساعتی شما نیز می تواند از شما یک کارمند نمونه بسازند. سعی کنید همیشه سر و وضع مرتبی داشته باشید، در زمان مقرر وارد دفتر بشوید، و در موقع معین نیز آنجا را ترک نمایید. بهتر است صبح ها خودتان را پر انرژی نشان دهید.
عده ای تصور می کنند اگر تا دیر وقت بایستند و کار کنند، بازده بالاتری خواهند داشت. اعتقاد ما این است که همان 8 ساعت کار مفید درطول روز کافی است؛ می توانید بقیه اوقات خود را صرف خانواده کنید. در هر صورت حق انتخاب با شماست. به هر حال هر یک از گزینه های ذکر شده را که انتخاب می کنید، سعی کنید در کارهای خود وقت شناس و ثابت قدم ظاهر شوید. اگر از شما بپرسند که صبح زود آمدن را انتخاب میکنید یا بعد از ظهر تا دیر وقت ماندن، کدامیک را انتخاب می کنید؟ من که طرفدار صبح های زود هستم. اگر صبح زود بیایید همه متوجه می شوند؛ اما اگر بعد از ظهرها تا ساعت 7 شب هم مشغول به کار باشید، کسی متوجه نمی شود، چون آنجا نیستند که شما را ببینند! از سوی دیگر صبح زود آمدن این مزیت را هم داراست که نشان می دهد شما جلو تر از برنامه هستید، اما تا دیر وقت ماندن، نشان دهنده این مطلب است که از برنامه عقب هستید؛ بنابراین صبح زود آمدن به منزله جلوگیری از آتش سوزی است، اما اگر تا دیروقت در دفتر بمانید، نشان دهنده این است که با تمام تلاش خود قصد اتفای حریق را دارید.
و….
نهایتاً باید به یک نکته کاملاً واضح اشاره کوتاهی داشته باشم: اگر می خواهید یک کارمند نمونه باشید، باید یک انسان نمونه باشید. خصوصیاتی نظیر: صبر و شکیبایی، دقت، ادب، تواضع، و حس اعتماد را در خود پرورش دهید. شرکت های بزرگ و معتبر به خوبی می دانند که چنین ارزش هایی را نمی توان در هیچ دانشکده یا مدرسه ای آموزش دید، بلکه پیش از آنکه مشغول به کار شوید، باید این خصوصیات را در درون خود بارور سازید. این مشخصه ها را در کمتر کسی می توان پیدا کرد و درست همان معیار هایی هستند که به راحتی می توانند از شما یک کارمند ممتاز بسازند .