قدمت اعزام دانشجو به فرنگ برای آموختن علوم روز دنیا شاید به دوران صفوی برسد. با قدرت گرفتن رضا شاه، این امر بویژه از سال 1307 شکل جدیتری پیدا کرد. در ابتدا قرار بود افراد برای تحصیل علوم و فنون نظامی راهی اروپا شوند، اما به مرور با نگاهی که شاه به مقوله مدرن شدن کشور داشت، علوم دیگر هم به فهرست اضافه شدند.
براساس احصائیه وزارت فرهنگ، از سال 1307 تا 1310 سیصد و نود و یک نفر با هزینه وزارت معارف و صد نفر با هزینه مؤسسههای دولتی به اروپا اعزام شدند. آمار اعزام دانشجویان هر سال افزایش پیدا میکرد. دانشجویان همه با هزینه دولت در اروپا تحصیل میکردند.
به مرور شرایط سخت گیرانه تری برای انتخاب افراد در نظر گرفته شد و در نهایت سخن از ایجاد مرکزی در داخل کشور برای تعلیم علوم روز به میان آمد.
اطرافیان شاه از جمله تیمورتاش زمزمههایی در مورد تأسیس "اونیورسیته" (دانشگاه) در ایران را شروع کردند. زمزمهها جدیتر شد و در نهایت لایحه تأسیس اونیورسیته در سال 1311 به هیأت دولت ارائه شد. اما بررسی جدی آن در دولت بعد و کابینه دوم محمدعلی فروغی اتفاق افتاد. تلاشهای تجددخواهان اطراف شاه بالاخره در 8 خرداد 1313 با تصویب «قانون تأسیس دانشگاه» به ثمر نشست.
قانونی که در ماده اول آن آمده است: «مجلس شورای ملی به وزارت معارف اجازه میدهد مؤسسهای بهنام دانشگاه برای تعلیم درجات عالیه علوم و فنون و ادبیات و فلسفه در تهران تأسیس نماید» و دانشکدههای علوم معقول و منقول، علوم طبیعی و ریاضی، ادبیات و فلسفه و علوم تربیتی، طب و شعب و فروع آن، حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی و فنی هم طبق قانون در نظر گرفته شد.
در سالهای ابتدایی حکومت پهلوی، موجی در جهت پیرایش بعضی کلمات خارجی و جایگزین کردن کلمات فارسی توسط افرادی مثل فروغی، بهار، دهخدا، فروزانفر و... شکل گرفت که در نهایت منجر به ایجاد فرهنگستان ایران در سال 1314 شد. حاصل این جریان ایجاد شده وارد شدن کلماتی مثل «دانشگاه» و «دانشکده» به جای «اونیورسیته» و «فاکولته» به دایره لغات فارسی بود.
وزیر معارف وقت علیاصغر حکمت، ماجرای موافقت شاه با تأسیس دانشگاه را اینطور روایت میکند: «در یکی از شبهای فرخنده اواخر بهمن 1312 جلسه هیأت وزراء در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شده بود...
سخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عمارت و قصور زیبای جدید در میان آمد...، چون نوبت به بنده رسید که بـه سمت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم، گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عـظمت پایتخت البته شکی نیست، ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عمارت مخصوص اونیورسیته ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب باشد.
شاه بعد از اندک تأملی گفتند: «بسیارخوب آن را بسازید» در جلسه بعد هیأت وزراء در آغاز بـه وزیر عدلیه مرحوم علی اکبر داور رو نموده گفت: «در بودجه سال بعد 250 هزار تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که به مصرف ساختمان مدرسه برسانند.»
با تأمین اعتبارات مورد نیاز برای ساخت دانشگاه، علیاصغر حکمت مأمور انتخاب مکان ساخت بنا شد. دو گزینه اصلی برای محل ساخت دانشگاه مطرح شد، اراضی بهجت آباد و باغ جلالیه، شاه با انتخاب باغ جلالیه موافقت کرد. مالک باغ، حاج رحیم اتحادیه تاجر معروف تبریزی بود که تملک خانه امین السلطان (خانه اتحادیه) را هم داشت.
تاجر تبریزی باغ جلالیه را که مساحتی بالغ بر بیست هکتار داشت، از قرار متری 5 ریال به وزارت معارف فروخت –البته به گفته حکمت وزارت مالیه در ازای هر متر 10 شاهی از قیمت آن برای محل ساخت دانشگاه مطرح شد، اراضی بهجت آباد و باغ جلالیه، شاه با انتخاب باغ جلالیه موافقت کرد.
مالک باغ، حاج رحیم اتحادیه تاجر معروف تبریزی بود که تملک خانه امین السلطان (خانه اتحادیه) را هم داشت. تاجر تبریزی باغ جلالیه را که مساحتی بالغ بر بیست هکتار داشت، از قرار متری 5 ریال به وزارت معارف فروخت و در مجموع این زمینها به مبلغ صد هزار تومان از اتحادیه خریداری شد و آندره گدار بلافاصله دست به کار طراحی بناهای آن شد.
دانشکده طب نخستین بنای مجموعه دانشگاه تهران بود که در 15 بهمن همان سال افتتاح شد و شاه در روز افتتاحیه لوح برنزی ساخت بنا را درمقابل پلکان ورودی جنوبی دانشکده در محفظه سنگ مرمری قرار داد. با انجام مرمتهای انجام شده در سالهای اخیر در این مجموعه کسی از سرنوشت این لوح خبر ندارد.
منبع: روزنامه ایران