گروه سیاسی - رجانیوز، رنگ عوض کردن افراد و جریان هایی که روزی خود را از حامیان نیروهای حزب اللهی می دانستند و روز دیگر به مقابله و رو در رویی با شعارها و آرمان های انقلابی مشهور می شوند در تاریخ انقلاب اسلامی درس ها و عبرت های فراوانی را برای آیندگان به جا میگذارد. نیروهایی که دیروز شعار مرگ بر آمریکا را «وحدت آفرین» میدانستند و امروز آرزوی حذف شدن این شعار را میکنند، نیروهاییی که تا دیروز از حامیان راهپیمایی علیه تکنوکرات های و تهاجم فرهنگ آمریکایی بودند و امروز خود خط مقدم و تابلوی آشکاری از نفوذ و فرهنگ غربی شده و به آن افتخار میکنند و با سکوت و همراهی خود با اسناد ضدفرهنگی چون سند 2030 به روند استحاله انقلاب اسلامی چشم دوخته اند.
رجانیوز در این یادداشت که به قلم یکی از نیروهای انقلابی فعال در آن تجمع انقلابی نوشته شده است به بازخوانی روزهایی از تاریخ انقلاب می پردازد که با حاکمیت تکنوکرات ها ولیبرال ها روند ارزش زدایی وآرمان ستیزی گسترش می یابد و مردم و برخی چهره های سیاسی در مقابله با آن نقش آفرینی میکنند.
تلاش دو ماهه برای برگزاری بزرگترین تجمع حزبالله تهران در مقابل مجلس و تبعات آن (2/2/1369)
در کنار انتشار روزنامههای دیواری، برگههائی نیز به صورت تراکتهای کوچک در مسجد و محافل هر هفته در خیابانهای اطراف نمازجمعه پخش میکردیم. برگزاری این راهپیمائی یک مسئله حیثیتی شده بود. تمام توانمان را گذاشتیم که راهپیمائی حالت رسمی به خود بگیرد. تلاش میکردیم با چاپ هزاران برگ تراکت و نوشتن پلاکارد و نصب آنها در معابر عمومی و پلها طوری عمل کنیم که همه باور کنند این کار یک راهپیمائی رسمی است و مجوز قانونی راهپیمائی هم داریم.
پلاکاردهای پارچهای را که مرحوم حسین بابایی مینوشت شبانه، روی دیوارها و پلهای روگذر و سردر دانشگاهها نصب میکردیم. تلاشی که برای نصب آنها به خرج میدادیم همانند تلاشمان در شبهای عملیات در جبهه بود. همان شور و اشتیاق را اینجا هم در بچهها میدیدیم.
یکمرتبه ساعت یک نیمه شب داشتم پلاکاردی را جلوی درب اصلی دانشگاه تهران نصب میکردم که خودرو گشت کمیته از روبهرو سررسید و چراغهایش را مستقیم به سمت من گرفت. در آن لحظه شروع کردم به خواندن آیه «وجعلنا»، و در کمال شگفتی آنها ما را ندیدند. مأموران کمیته و شهرداری هر شب پلاکاردهائی را که ما نصب میکردیم، میکندند. آنها با آنکه حاجبخشی و آقای علیآبادی را شناسائی کرده بودند، هنوز نتوانسته بودند من را شناسائی کنند. بعد از دستگیری آقای علیآبادی مرتب از او درخصوص محل تکثیر اطلاعیهها بازجوئی میکردند و البته واقعاً هم ایشان در جریان این که اطلاعیهها کجا چاپ میشود، نبود. حدود دو ماه این تبلیغات را انجام دادیم تا زمان این راهپیمائی برسد و بتوانیم تظاهرات را برگزار کنیم.
بخش عظیمی از اطلاعرسانی راهپیمائی ما در تاریخ 2/2/69 که مصادف با سالروز «انقلاب فرهنگی» بود، در چهارراه لشکر نماز جمعه صورت میپذیرفت. البته ما در هیئتهای هفتگی «حاج منصور ارضی» و «شیخ حسین انصاریان» که در جاهای مختلفی برگزار میشد، نیز اطلاعرسانی خودمان را انجام میدادیم.
انتخاب روز دوم اردیبهشت در این دو سال اخیر برای برگزاری راهپیمائی به این علت بود که ماهیت فرهنگی این اعتراضات در برابر استحاله فرهنگی که داشت صورت میپذیرفت به گوش مسئولین رسانده شود.
بعد از روی کار آمدن آقای «کرباسچی» در شهرداری تهران، تغییراتی در شکل و ظاهر شهر پدید آمد. آنها با رنگ کردن کرکرهها و جدول جویها و بهمرور پاک کردن عکس شهدا و قرار دادن تابلوهای تبلیغاتی در جای آنها بهنوعی داشتند از فضای عمومی شهر نمادزدائی میکردند. شروع این حرکت به اول فروردین 67 برمیگشت که ژاندارمری از حضرت امام در رابطه با عکس شهدائی که در اتوبان قم بود استفتاء کرده و حضرت امام براساس نظر کارشناسی فتوا دادند که آنها را جمع کنید و اگر باعث تصادف نمیشود در خود میادین قم نصب شوند. اما مسئله این بود که این افراد که چنین استفتاءای را کردند، حالا کجا بودند که ببینند آن تابلوها برداشته شد و به جای آنها تابلوهای بزرگ تبلیغات سامسونگ و گلدستون و سونی کوبیده شد.
با روی کار آمدن آقای کرباسچی و شکلگیری این تفکر مثلاً مدرنسازی شهر، حضرات به جان شهر افتادند. ما هم در کنار عملیاتهای ایذائی که در برابر کار شهرداری انجام میدادیم که همان شعارنویسی در سطح شهر بود که البته آنها شعارهای ما را پاک میکردند با چاپ تراکتها و اطلاعیهها با مضامینی که سعی داشتیم نشان بدهیم این استحاله فرهنگی از ظاهر دارد به سمت باطن میرود ما میخواستیم نوع الگو توسعهای که حضرات میگفتند را معرفی کنیم برای همین، روز انقلاب فرهنگی را برای برگزاری مراسم انتخاب کردیم یعنی یادآوری کنیم که ما آمده بودیم انقلاب فرهنگی انجام بدهیم و نیامده بودیم که به ارتجاع و قهقرای فرهنگی و به وضع سابق تبلیغ مصرفگرائی برگردیم. انقلابی که مردم را به قناعت دعوت میکرد امروز براساس الگوی توسعهای که آقای هاشمی داشت به اسم سازندگی ترویج میکرد و در تلویزیون و تابلوهای شهری دعوت به مصرف بیشتر میشد و جامعه مصرفمحور به جای جامعه قناعتمحور قرار میگرفت. آن وقت در این جامعه، الگوی فقر و خیلی از موارد دیگر نیز تغییر خواهد کرد.
تصمیم ما بر این بود که این بار برای این راهپیمائی سنگ تمام بگذاریم و کار تبلیغاتی سنگینی انجام بدهیم. آن زمان من در جهاد سازندگی کار میکردم و بچههای جهاد سازندگی هسته گزینش استان تهران، ماهی 2800 یا 3000 تومان حقوق میگرفتیم که همه بچهها از جمله آقایان اعلمپور، پاشایی، قاسمی، رحمانی و کبیری و خیلی از بچههای دیگر که از بچههای جبهه و جنگ بودند و بعد از جنگ هم در این حوزه هم ما را همراهی میکردند و یکپنجم حقوقشان را برای تکثیر این اطلاعیهها میدادند و هزینه بخشی از کار به این ترتیب تأمین میشد.
در اطلاعیه بالا آمده است: جوانان غیور مسلمان بپاخیزید از هجوم فرهنگ مبتذل غرب جلوگیری کنند. آیتالله خامنهای 2/10/68
در آستانه سالروز فرمان حضرت امام مبنی بر آغاز انقلاب فرهنگی است حزبالله تهران با کسب مجوز از تجمعات رسمی وزارت کشور و استانداری آن برپایی راهپیمایی در روز یکشنبه 2/2/69 نهاد گرامی داشت این روز و با محکوم کردن مروجین فرهنگ مبتذل غربی خواهان اقدامی فراگیر و ریشهای در این جهت میباشند.
راهپیمایی میدان ولیعصر به طرف نهاد ریاست جمهوری و مجلس ساعت 3 بعدازظهر حزبالله تهران
راهپیمائی دوم اردیبهشت درواقع مقابله ما در برابر هجمه استحاله فرهنگی بود برای همین ما تمام توان خود را به کار گرفتیم. حتی موج تبلیغات را به سمت شهر قم هم بردیم و تعدادی از بچهها را به قم فرستادیم تا در نماز جمعه آن شهر هم اطلاعیه این تجمع را پخش کنند. بالاخره روزی که قرار بود راهپیمائی برگزار شود، فرا رسید. در میدان ولیعصر حجم عظیمی از جمعیت جمع شده بودند که برای هیچکدام از ما قابل تصور نبود. تصاویری که از آن زمان تهیه شده و عکسهائی که گرفته شده، نشان میداد که بیش از 20 هزار نفر در این راهپیمائی شرکت کردند.
راهپیمائی که هیچ رسانه رسمی در تبلیغات آن نقشی نداشت؛ نه رادیو تلویزیون و نه روزنامهها. ما فقط با تراکتهای کوچک که خودمان تهیه کردیم، توانسته بودیم این مردم را بسیج کنیم.به علت کثرت جمعیت مجبور شدیم علاوه بر ماشین حاجبخشی یکی دو وانت دیگر اجاره کنیم و روی آنها هم بلندگو نصب کنیم. برای اولین بار حجم عظیمی از خانمها که حدود چند هزار نفر بودند نیز با ما همراه شده بودند. با گروه انتظامات منسجمی که درست کرده بودیم جمعیت را خیلی منظم کرده و از میدان ولیعصر به سمت مجلس شورای اسلامی حرکت کردیم. با این حرکت ما همه غافلگیر شده بودند؛ هم دولت و هم سیستم انتظاماتی و امنیتی همه در حیرت بودند که ما چطور توانسته بودیم این جمعیت را برای این حرکت بسیج کنیم.
این راهپیمائی ما، اولین و آخرین اعتراض مردمی ما با عنوان حزبالله تهران بود که با این حجم عظیم جهت برگزار شد.
مقابل مجلس که رسیدم اینبار تعدادی از نمایندههای مجلس با مشاهده این حجم جمعیت از صحن مجلس خارج شده و جلوی درب مجلس آمدند. حاجبخشی و آقای علیآبادی و من و آقای ابوالمعالی سخنرانی کردیم، یکی از فرزندان شهدا و همچنین یکی از همسران شهدا نیز سخنرانی کردند. ما تریبون را دست به دست میکردیم تا مأموران روی شخص خاصی تمرکز نکنند که بعد بیایند آن فرد را دستگیر کنند و یا ماشین بلندگوها را توقیف کنند و با خود ببرند.
در واقع ما بر روی چهرهسازی و تقسیم کار در این جمع خیلی تأکید میکردیم. حتی در قطعنامه راهپیمائی و بیانیهای که ما پخش کردیم که متأسفانه آنها طی چند بار مراجعه به خانه ما اسناد مربوط به راهپیمائی سالهای 67 ، 68، 69، 70 و 71 توسط یکی از نهادهای امنیتی برده شد و دیگر هیچوقت دسترسی آن برای ما حاصل نشد ما برای اینکه ثابت کنیم که این حرکت ما اقدامی فرهنگی است غیرجناحی و از سلامت سیاسی برخوردار میباشد همانجا پشت بلندگو اعلام کردیم برای راهپیمائی بعدی اگر کسی میخواهد برای شعارنویسی روی دیوارها و مقابله با اقدامات شهرداری کمک کند اعلام آمادگی نماید.
جالب این بود که آقای «هادی غفاری» و بعضی افرادی از جریان چپ که هنوز بعضی از آنها در مجلس بودند آمدند تا کمک مالی کنند. آقای غفاری یک بسته 10 هزار تومانی آورد و گفت «این هم سهم من.» که من پشت بلندگو اعتراض کرده و بحث کارخانه جوراب «استارلایت» را مطرح کردم و گفتم: «چطور میشود نیروهای انقلابی که دهه قبل شعار اسلام ناب را در برابر اسلام آمریکائی سر میدادند، امروز خودشان صاحب کارخانهای مثل جوراب «استارلایت» میشوند که تولیدات آن بخشی از تهاجم فرهنگی در جامعه ما است.» ایشان برای پاسخ پشت بلندگو قرار گرفت و قسم خورد که کارخانه برای من نیست و برای بنیاد الهادی است. ولی من آن پول را به ایشان پس داده و قبول نکردم.
راهپیمائی ما بازتاب بسیار وسیعی داشت و حتی اخبار تلویزیون هم مجبور شد گوشههائی از این تجمع را البته با سانسورکردن چهرههای سخنرانان نشان بدهد و بیشتر دوربینش به سمت مردم بود که چهرهسازی نشود و این آدمها مطرح نشوند.
حتی شعارهائی که آن روز داده شد نیز با راهپیمائیهای قبل متفاوت بود. شعارها تغییر سبک داده و از مسائل احساسی یا حتی از مسئله ظواهر فساد به سمت مسائل مبانی فرهنگی و غیره رفته بود.
«فرهنگ فاسد غرب محکوم باید گردد، فساد و بدحجابی محکوم باید گردد
فرهنگ فاسد غرب محکوم باید گردد، ارزشهای اسلامی احیا باید گردد
شبیخون فرهنگی حربه استکبارست، وظیفه حزبالله مقابله با آن است
به گفته رهبری مسلمین، حمایت حزبالله، اساس انقلاب است
امر به معروف تکلیف حزبالله است، سفارش رهبر و وصیت امام است
تهاجم فرهنگی جنگ مجدد ماست، قیام علیه فساد تکلیف امت ماست
این شعارها برای فراخوان مردمی بود که شاید روزهای اوّل دغدغهشان بدحجابی و بدپوشی بود و از استحاله فرهنگی غافل بودند. روند استحاله را در آن روزها حتی در نوع نگاه مسئولین حتی بسیج هم دیدیم آنها با تغییر دادن اولویتها حتی به سمت تغییر لباس بسیجیها هم رفته بودند.
آن دوران دکلمهای در این مورد نوشته بودم:
«بیائید کلاه گذاشتیم پیشانی بندها را فراموش نکنیم
بیائید در لرزشهای روزگار از اوج ارزشها سقوط نکنیم
بیائید برادر بودن خاکی پوشیدن برایمان ننگ نباشد
حاجی میگفت اوّل درجۀ بسیجی رزمندگی است
ملاک تقدم ارزشها سابقه و سعادت است
حاجی سیکلُم هم نداشت چه رسد به دیپلم ولی اگر علی بود او را حاکم مصر میکرد.
آخر درجۀ عشق وصال است
سردار رشید شهید حسین فهمیده
او با سه ماه جبهه سردار شد، سردار فهمیده با یک دنیا وآخرت ارشدیت
خلوتهای دیروز جلوۀ عاشق و معشوق بود
اما نکند خلوتهای امروز عرصۀ رژۀ شیطان شود
دیروز ملائک بر بسیجیها سجده میکردند
نکند امروز با این همه درجه و افتخار برای شیطان پا بکوبیم.
راه را گم نکنیم
نکند در جاده پیچ و خم زندگی گم شویم
راه را گم نکنیم
خط ولایت چپ و راست ندارد
مهران تا تهران
خط اوّل اینجاست و امروز عاشورا
مینهای طمع و تلههای بیتفاوتی و سیمخاردارهای نفس
معبر را شهدا کشیدهاند
پا در جای پای شهدا بگذاریم.
سعادت آن چیزی است که امام میگفت «ملاک در دادن مسئولیتها؛ تقوا و جهاد در راه خدا است.» ولی آن چیزی که ما در جامعه میدیدیم، این بود که دیگر این متر و ملاکها در دادن مسئولیتها به اسم دولت تکنوکرات داشت از بین میرفت یعنی میرفتند به سمت آدمهائی که مدرک داشتند. تا دیروز برای رفتن روی مین تعهد میخواستند و امروز برای دادن مسئولیت تخصص میخواستند و خیلی از بچهها را از حوزه مسئولیتها حذف میکردند یا حتی بعضیها را چون نمیتوانستند حیف و میلکردن بیتالمال را در ادارات یا تغییر ظواهر را که شیب بسیار تندی هم داشت، ببینند، به اینها موی دماغ میگفتند و از صحنه مدیریتها با بازنشستگی و غیره حذفشان میکردند.
انعکاس اخبار راهپیمایی حزب الله تهران در رسانه ها
روزنامه رسالت اخبار تجمع ما را اینگونه منعکس کرد:
«دیروز طی تظاهرات باشکوهی حزبالله تهران خواستار برخورد جدی با بدحجابی و اصلاح برنامههای صدا و سیما شد.
خانم زهرا صحرایی مادر شهید:
اگر مسئولین اقدام نکنند، خانوادۀ شهدا و امت حزبالله خود با بدحجابی مبارزه خواهند کرد.
امریکا و حامیانش چون مستقیماً نمیتوانند با جمهوری اسلامی ایران مبارزه کنند با ترویج فرهنگ منحط خود سعی در به هم ریختن اوضاع داخلی کشور ما را دارند.
راهپیمایان با صدور قطعنامهای خواستار برخورد جدی با این معضل از سوی مسئولین ذیربط شدند.
در بخشی از قطعنامه راهپیمایان خواستار تجدیدنظر در تهیه و پخش برنامههای صدا و سیما شده و اعلام داشتهاند چنانچه مسئولین در این زمینه سهلانگاری نمایند خود رأساً برای پاسداری از ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی اقدام خواهند کرد.
خانم فاطمه نوری همسر و مادر شهید:
از همۀ خانمهای ایرانی میخواهم با حفظ حجاب خود پاسدار خون شهدا باشند.
جواد معروفی بسیجی: مطبوعات و بخصوص صدا و سیما میتوانند با برنامههای متنوع و اسلامی خود جوانان را که قشر وسیعی از جامعه میباشند، علیه فرهنگ منحط غربی بشورانند.
داوود بابایی کارمند: درحالی که بسیاری از برنامههای تلویزیون جنبههای منفی حجاب را مطرح میکنند ودر بسیاری از ادارات دولتی بدحجابی بیش از جاهای دیگر است بدون اصلاح این مراکز مهم و حساس نباید انتظار اصلاح جامعه را داشت.
دیروز طی تظاهرات باشکوهی حزبالله تهران خواستار برخورد جدی با بدحجابی و اصلاح برنامههای صدا و سیما شد.
بخش خبری: در پی اعلام قبلی در روز جهانی قدس مبنی بر انجام راهپیمایی علیه پدیده شوم بدحجابی و همچنین اخذ مجوز از مقامات قانونی بعدازظهر روز گذشته جمع کثیری از امت حزبالله، دانشجویان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم در میدان ولیعصر تهران تجمع نموده و با انجام یک راهپیمایی خواستار برخورد سریع مسئولان کشور با این معضل شدند.
راهپیمایان در طول مسیر راهپیمایی با سردادن شعارهایی از قبیل مرگ بر بدحجاب، فساد و بدحجابی اصلاح باید گردد وصیت خمینی (ره) اجرا باید گردد، فساد و بدحجابی مانع بازسازی و حجاب انقلابی خواسته ملت ماست طول مسیر خیابان ولیعصر تهران را به سوی مجلس شورای اسلامی طی نمودند.
به همین منظور خبرنگاران ما با تنی چند از شرکتکنندگان در راهپیمایی گفتگویی انجام دادهاند که در زیر از نظر خوانندگان گرامی میگذرد:
آقای جواد معروفی که خود را بسیجی معرفی میکند طی گفتگویی با خبرنگار ما در پاسخ به این سؤال که به عقیده شما برای یک مبارزه اصولی با مظاهر فساد و بیبند و باری چه باید کرد اظهار داشت: برای یک مبارزه اصولی با مظاهر فساد و بیبندوباری در درجه اول باید یک اقدام فرهنگی در سطح جامعه انجام شود.
وی گفت: البته این نکته را باید متذکر شد که بایستی تمام مبادی ورودی کشور دقیقاً توسط مسئولین ذیربط کنترل شود تا از ورود هرگونه ابزارآلاتی که فرهنگ منحط غربی را اشاعه میدهد جلوگیری نمایند.
آقای معروفی سپس درخصوص هدف استکبار جهانی از ترویج فساد و تباهی در جمهوری اسلامی تصریح کرد: استکبار جهانی بهخصوص امریکای جهانخوار به دلیل این که مستقیماً نمیتوانند عمق کینه خود را نسبت به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی عملی سازند لذا با ترویج فساد و تباهی سعی در تغییر ماهیت فرهنگ اسلامی این مرز و بوم دارد.
وی ضمن تأکید بر اهمیت نقش جوانان در دنیای کنونی و همچنین اثرپذیری آنان، نقش رسانههای گروهی در آگاهی مردم را مؤثر دانست و خاطرنشان ساخت:
مطبوعات و بهخصوص صدا و سیما میتوانند با برنامههای متنوع و اسلامی خود جوانان که قشر وسیعی از اقشار جامعه میباشند را علیه فرهنگ منحط غربی بشورانند.
در ادامه این گفتگو خانم زهرا صحرائی مادر شهید در پاسخ به سؤالات خبرنگار ما میگوید: من بهطور قاطع میگویم اگر مسئولین مملکتی در قبال این معضل بدحجابی که خون هزاران تن از شهداء این مرز و بوم را پایمال میکند هیچگونه عکسالعملی از خود نشان ندهند من به همراه دیگر خانوادههای شهداء و همچنین امت حزبالله، مستقیماً با این پدیدۀ شوم مبارزه خواهیم کرد..
وی تأکید کرد: امریکا و حامیانش چون مستقیماً نمیتوانند با جمهوری اسلامی ایران مبارزه کنند با ترویج فرهنگ منحط خود سعی در به هم ریختن اوضاع داخلی کشور ما را دارند.
به گفته خانم صحرائی رادیو و تلویزیون با پخش برنامههایی که واقعاً بتواند اسلام ناب محمدی (ص) را تبلیغ کند میتواند نقش بهسزائی در از بین بردن فساد و تباهی بهخصوص بدحجابی ایفاء نماید.
آقای سلیمی که خیاط میباشد به خبرنگار ما میگوید: مسئولین امنیتی کشور باید همانطور که بارها اعلام کردهاند با این معضل بهطور قاطع مبارزه نمایند و نگذارند تا امت حزبالله خود وارد عمل شوند.
وی در خاتمه با بیان این مطلب که برای جلوگیری از مفاسد اجتماعی اگر هر مسلمانی ساکت بنشیند معصیت کرده است نقش مطبوعات و صدا و سیما را در گسترش و رواج فرهنگ اسلامی مؤثر ذکر کرد.
آقای داود بابایی که شغل خود را کارمند عنوان میکند در ارتباط با جلوگیری از اشاعه پدیده بدحجابی در جامعه میگوید: برای مقابله با اشاعه پدیده بدحجابی و فساد در جامعه باید کار فرهنگی همراه با برخورد عملی صورت گیرد یعنی اول به زن فهماند که دارای چه ارزشی است که اگر ارزشها را زیر پا نهاد در مرحله بعدی اقدامات عملی انجام شود.
وی افزود: پدیده بیحجابی و بدحجابی را استعمارگران به منظور نابود کردن فرهنگ اصیل کشورهای جهان مخصوصاً کشورهای اسلامی رواج میدهند و اکنون که کشور ما به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی، استکبار جهانی منافع خود را از دست داده است میخواهند از طریق فرهنگی در جامعه ما نفوذ کنند.
آقای بابایی مهمترین راه مقابله با پدیده بیحجابی در زمینه فرهنگی را بیان ارزشهای والای اسلامی در زمینه مسئله حجاب توسط مطبوعات و رادیو تلویزیون عنوان کرد و گفت: درحالیکه در بسیاری از ادارات دولتی بدحجابی بیش از جاهای دیگر است بدون اصلاح این مراکز مهم و حساس نباید انتظار اصلاح جامعه را داشته باشیم.
خواهر ستاره روزبه کارمند سازمان بهزیستی نیز در ارتباط با پدیده بیحجابی میگوید: متأسفانه برخی از زنان و خواهران ما چنان خودباخته هستند که هر چه غرب تجویز کند کورکورانه از آن تبعیت میکنند و خیال میکنند با قبول فرهنگ منحط غرب متمدن میشوند که باید برای اینگونه افراد ارزشها را بازگو کرد و به آنان فهماند ارزشهای واقعی در فرهنگ غنی اسلام است.
خواهر بهجت افشار یکی دیگر از شرکتکنندگان در این راهپیمایی ضمن تأکید بر مقابله مسئولین با مسئله بدحجابی در جامعه اظهار داشت: اگر مسئولین در این زمینه اقدام ننمایند مردم حزبالله و خانوادههای معظم شهدا کسانی را که به خون شهدا احترام نمیگذارند سرجاشان خواهند نشاند.
وی افزود: وقتی استکبار جهانی از هیچ راهی حتی با تحمیل جنگ نتوانست به اهداف خود برسد اکنون میخواهد با اشاعه فرهنگ مبتذل به اهداف شوم خود مبنی بر تسلط بر این کشور جامه عمل بپوشاند ولی به همت مردم شهیدپرور این کشور این توطئه نیز خنثی خواهد شد.
وی یادآور شد: زن مسلمان در هر گوشه در جهان باشد باید بداند الگوی او حضرت زهرا (س) میباشد، و اجازه ندهد شخصیت والای او توسط فرهنگ مبتذل غرب خدشهدار گردد خانم فاطمه نوری همسر و مادر شهید در ارتباط با حفظ حجاب میگوید:
«من از همه خانمهای ایرانی میخواهم با حفظ حجاب خود پاسدار خون شهدا باشند و از طرف دیگر من از آقایان نیز میخواهم اجازه ندهند زنان و دختران خود با آرایشهای زننده توجه مردان نامحرم را به خود جلب نمایند.»
براساس گزارش خبرنگار ما راهپیمایان پس از طی مسیر راهپیمایی در مقابل مجلس شورای اسلامی اجتماع کرده و با قرائت قطعنامهای در4 ماده خواستار برخورد جدی مسئولان کشور با مسئله بیحجابی و بدحجابی شدند در این قطعنامه که با تکبیر حضار تأیید میشد آمده است:
ما ضمن حمایت از بیانات اخیر مقام معظم رهبری و انتقاد از مسئولین به دلیل عدم توجه به این رهنمودها و دستورات، خواستار اجرای دقیق فرامین معظمله در مورد تبلیغ صحیح و دفاع از ارزشهای فرهنگی اسلام و انقلاب اسلامی، برنامهریزی در جهت مبارزه همهجانبه با تهاجم فرهنگ منحط و فاسد غربی، کنترل دقیق بر مطبوعات کشور به منظور جلوگیری از انعکاس مسائل ضد فرهنگی و ناصحیح در آنها اصلاح و اعمال کنترل دقیق بر برنامههای هنری صدا و سیما، سینماها، تالارها و غیره میباشیم.
این قطعنامه همچنین خواستار تدوین قوانین اسلامی در جهت حفظ ارزشهای فرهنگی ـ اجتماعی انقلاب اسلامی توسط نمایندگان مجلس شده است و از مسئولین قضایی نیز خواسته شده است تا با مظاهر فاسد غربی و مروجین آن برخورد جدی شود. در بخش دیگری از این قطعنامه راهپیمایان خواستار تجدید نظر در تهیه و پخش برنامههای صدا و سیما شده و اعلام داشتهاند چنانچه مسئولین در این زمینه سهلانگاری نمایند خود رأساً برای پاسداری از ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی اقدام خواهند کرد.»
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
«حزبالله خواستار برخورد جدی با بدحجابی و فرهنگ مبتذل غرب شد»
جمعیت عظیمی از مردم حزبالله تهران عصر دیروز با انجام یک راهپیمایی، مظاهر فساد تمدن غربی را محکوم کردند.
در این راهپیمایی که از میدان ولیعصر شروع شد، بدحجابی و نیز اشاعه فرهنگ مبتذل از سوی برخی از رسانههای گروهی محکوم شد و تظاهرکنندگان با دادن شعارهایی علیه بدحجابی و سرمایهداران مرفه خواستار رسیدگی جدی و قاطع مسئولین به این مسائل شدند.
تظاهرکنندگان پس از طی چند خیابان در مقابل مجلس شورای اسلامی اجتماع کردند و در چند سخنرانی که از طرف شرکتکنندگان ایراد شد از جمله برخی از برنامههای صدا و سیما بهخاطر اشاعه فرهنگ مبتذل غربی و ضد اسلامی بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت.
سخنرانان همچنین از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستند که به وعده دیماه سال گذشته خود عمل کرده و قانونی را در جهت مبارزه با مظاهر زشت فرهنگ غربی به تصویب برسانند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، یک خانم سخنران با اشاره به برخی نمودهای عینی اشاعه فساد در جامعه خواستار برخورد جدی مسئولین با این امر و جلوگیری از گسترش آن شد.
یک روحانی نیز طی سخنان خود خواسته تظاهرکنندگان را انجام یک انقلاب فرهنگی در تمامی شئون جامعه ذکر کرد و نسبت به کنار گذاشتن عناصر حزباللهی از صحنه امور هشدار داد.
در قطعنامهای که در پایان این راهپیمایی قرائت شد ضمن درخواست از مسئولین صدا و سیما برای عدم نشر فرهنگ مبتذل غربی، ایجاد یک سیستم نظارت برای اجرای شعائر اسلامی و مبارزه با موازین فرهنگ غربی در رسانههای گروهی و اماکن عمومی خواسته شده است.
انتقاد تند سید محمد خاتمی از کیهان به خاطر سانسور راهپیمایی2/2/69 حزبالله تهران
اخبار این راهپیمائی 20 هزار نفری در روزنامههای «رسالت» «جمهوری» و «اطلاعات» منعکس شد و مطالبی در آنها از راهپیمائی ما درج گردید. ولی روزنامه «کیهان» که انقلابیترین روزنامه کشور در آن زمان بود راهپیمائی ما را پوشش نداد.
آن زمان آقای «مهدی نصیری» سردبیر روزنامه کیهان بود که یکبار هم من با ایشان برخورد رو در رو داشتم. ماجرا مربوط به درج متن طومارها و اعتراضات قبلی ما بود که پیش او رفته بودیم، و آنها در جواب به ما میگفتند که «بیائید جلوی بازار تظاهرات کنید تا ما پوشش بدهیم»، ولی آنها در رابطه با مسئله فرهنگی حساسیت زیادی نداشتند. درحالیکه اینها متوجه نبودند لیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی حلقههائی مرتبط به هم هستند یا اگر هم میدانستند برای آنها این قبیل مسائل اولویت نداشت. آن روز روزنامه کیهان این راهپیمائی را پوشش نداد، ولی بعدها من از خود آقای نصیری شنیدم که آقای «خاتمی» به عنوان نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان به عنوان وزیر ارشاد وقت نامهای به آنها زده بود که چرا شما تجمعات حزبالله و راهپیمائی به این مهمی را در روزنامه پوشش نمیدهید. اصل این نامه نزد آقای نصیری میباشد که میتواند بعدها جزو اسناد تاریخی محسوب شود.
آقای خاتمی در این نامه نوشته بودند:
جناب آقای نصیری
دیروز تظاهراتی با اطلاع روحانیون قم علیه بدحجابی و مفاسد اجتماعی انجام گرفت که به نقل خبر عدد دههها هزار نفر ذکر کرده است و عکس ویژه خبرگزاری از آن به عنوان «جمعیتی بزرگ» نام برده است و همه مطبوعات کم و بیش به آن پرداختهاند و اصل تیتری در صفحه اول داشتهاند و مطالب را نیز با حجم در خور توجه و مفصل ذکر کردهاند. اما کیهان در صفحۀ 2 در جائی پرت خبری داده است با این طلیعه که گروهی از حزبالله تهران، بنده کار ندارم که ممکن است ندانمکاری و اشتباه و حتی بهرهبرداری نادرست شما از این جریانات بشود ولی آیا در حسن نیت حزبالله که اکثریت قریب به اتفاق این جمعیتها است، شکی دارید و آیا با اجازه و چاپ در کتاب و آرامش بچه حزبالله حقی ندارد علیه مظاهر فساد اعتراض کند؟
حاشیه: نمیدانم این برخورد زشت و غیرقابل توجیه کیهان را بر چه حمل کنیم؟ روشنفکری، مخالفت با حزبالله، طرفداری از فساد!! یا عقل و منطق؟!
حاشیه: قضاوت را به شما و وجدانهای پاک وا میگذارم.»
این بیتفاوتی کیهان برای ما هم خیلی ناراحتکننده بود. حتی یکبار جمعی 40، 50 نفره از بچهها سوار بر موتورها به سمت روزنامه کیهان حرکت کردند و به این رفتار روزنامه کیهان اعتراض نمودند. بچهها جلوی روزنامه کیهان تجمع کردند و گفتند سردبیرتان بیاید ما صحبت کنیم که آقای «دژاکام» آمد و با بچهها صحبت کرده و به آنها گفته بود که من اعتراض شما را منتقل میکنم. این اعتراض ما به روزنامه کیهان چون جزو روزنامههای جریان انقلاب بود در نشریات روشنفکری آن زمان بازتاب خاصی داشت و نوشتند «چاقوئی که دسته خودش را برید»، هر چند که این حرکت ما خیلی هم تند نبود.