خبرگزاری تسنیم: «فریدون کورنگی» اسم نامآشنایی در میان دوستداران و فعالان استارتاپی و شتابدهنده در ایران است. مردی کهنهکار با کولهباری از تجربه که بعد از 40 سال کار و فعالیت در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی به ایران بازگشته است تا تجربیات خود را در داخلکشور به کار بگیرد.
کورنگی از ناملایمتیها و سختیهای کار و فعالیت در ایران برایمان میگوید، اما معتقد است آینده روشنی برای ایران در راه است و استناد این حرف را نیز تاریخ هفت هزار ساله ایرانیان میداند. از ساختارهای غیراستاندارد و جامعه «مجوزمحور» در ایران، بهشدت انتقاد میکند و نگران وضعیت و آینده دانشجویان فارغالتحصیل است، اما ناامید نیست و برای آنها نیز راهکارهای عملی میدهد.
کورنگی اولین شتابدهنده کشور در بخش خصوصی را تحت عنوان «مپس» راهاندازی کرده و معتقد است روال کار در مپس با همه شرکتهای ایرانی متفاوت است. وی از شدت تعطیلیهای زیاد سالانه بهتزده است و معتقد است یکی از دلایل عقبماندگی در حوزههای مختلف، حجم بالای این تعطیلیهای بیمورد است.
«مجتمع پارس سامانههای دانش پویا» عنوان شرکت دانشبنیانی است که توسط کورنگی تاسیس شده است. شرکتهای دانشبنیان با مشکلات و معضلات فراوانی همیشه همراه بودهاند و به همین بهانه گفتوگویی با فریدون کورنگی رئیس اولین مرکز شتابدهنده کردیم که بخش اول آن را در ادامه میخوانید:
تسنیم: به عنوان مقدمه یک مقداری از خودتان بگویید و اینکه چرا به ایران بازگشته و فعالیتهای خود را در ایران ادامه دادید؟
من متولد سال 1335 هستم و در اصفهان متولد شدهام. در سال 1350 و در سن 15 سالگی از ایران مهاجرت و نزدیک به 40 سال در خارج از ایران زندگی کردم، اما در سال 1391 به خاطر فوت مادرم به ایران بازگشتم و قصدم این بود که پدرم را راضی کنم که همراه من به خارج از کشور بیاید که وی قبول نکرد و از من تقاضا کرد که در ایران بمانم.
من در تجارت و صادرات و واردات تخصصی ندارم و انگیزه و انرژی لازم نیز برای تاسیس شرکتهای نرمافزاری و سختافزاری که تخصص من در خارج از کشور بوده است را ندارم، اما تصمیم گرفتم یک مکانیزمی برای انتقال تجربه ایجاد کنم.
به خاطر همکاری با مهندسین خوب ایرانی در خارج از کشور، معتقدم یک قابلیت استثنایی در کشور وجود دارد که بنابر دلایلی نتوانسته است اثرگذار باشد. سوال اصلی اینجاست که چرا کارهای استثنایی را از یک مهندس نخبه ایرانی با رتبه عالی که از دانشگاههای خوب کشور فارغ التحصیل شده است، مشاهده نمیکنیم، اما همان مهندس ایران در خارج از کشور و بعد از 2 سال در هر کاری که ورود کرده، به شدت ارتقا پیدا کرده و با جذب سرمایه کلان برای ایده خود، ارزشآفرینی نیز کرده است.
بیش از 1000 ایرانی در آمریکا در 25 سال اخیر 1000 میلیارد دلار تولید ثروت کردهاند که این رقم قابل توجه برابر با درآمد کل کشور است.
تسنیم: این آمار رسمی است؟
مرجع و رفرنسهای آن را در اختیار شما قرار میدهم. در واقع این 1000 هزار ایرانی، شرکتها و سازمانهایی را به وجود آوردهاند که ارزش بازارشان به همان مقدار یعنی ارزش ثروت سهامشان است. نمونههای مشهور آن Dropbox و eBay نزدیک به 25 میلیارد دلار ارزش بازارشان است و البته نمونههای مشابه زیادی در خارج از کشور وجود دارد.
من به همراه 4 نفر از دوستانم که بیش از 20 سال در خارج از کشور فعالیت داشته اند، جلسهای گذاشتیم تا علت عدم تولید ثروت در داخل از کشور را بررسی کنیم و به این نتیجه رسیدیم که برای تولید یک ساختار بزرگ، اول یک نمونه کوچک آن را مدلسازی کنیم.
Maps (مپس) که اولین شتابدهنده و مرکز رشد بخش خصوصی کشور است را به عنوان یک مدل کوچک در نظر گرفتیم و ساختارهای حقوقی و سرمایهگذاری بیشتر از 100 شرکت کوچک اروپایی و آمریکایی و چگونگی رسیدن از ایده به محصول را مطالعه کرده و همان شرایط را در مپس پیاده کردیم.
مپس از ایده پشنهادی یک دانشجوی نخبه فارغالتحصیل پشتیبانی نمیکند که البته بسیار در کشور رایج است، بلکه با تیمسازی برای ایدهها، توانایی عملیاتی شدن این ایده توسط تیمها را بررسی میکند که در غرب این مدل با عنوان «مدل استودیو» شناخته شده و در میان شتابدهندهها رایج است.
معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و پارک فناوری پردیس در سال 1391 به ما اعلام کردند نمیتوانیم از عنوان «شتابدهندهها» استفاده کنیم. در واقع من با 35 سال تجربه در بزرگترین شرکتهای فناوریِ خارج از کشور که بیش از 120 میلیون دلار جذب سرمایه آن هم سرمایهگذاری خطرپذیر یا سرمایهگذاری جسورانه داشتهام، باید تاییدیه سازمانی را جلب میکردم که یک دهم تجربه من را در این ساختارها ندارد.
وزارت علوم نیز ضمن تماس با مپس اعلام کرد که از عنوان «مرکز رشد» نیز نمیتوانیم استفاده کنیم و باید تاییدیه وزارت علوم را داشته باشیم و ما تصمیم گرفتیم که اسم خود را «مرکز پشتیبانی» بگذاریم.
تسنیم: مسیر اداری برای دریافت مجوز «شتابدهنده» برای آسان بود؟
نمیدانم، چون تا آن زمان هیچ شتابدهندهای در کشور وجود نداشت. مپس اولین شتابدهنده بخش خصوصی کشور بود که در نهایت ما عنوان «مرکز پشتیبانی» را برای آن انتخاب کردیم که هیچکسی با آن مشکل نداشت چراکه تعریفی برای آن در قانون وجود ندارد.
این اولین سیگنالی بود که نشان میداد که وارد یک جامعه مجوزمحور شدهایم. جامعه مجوز محور جامعهای است که به اعضای خودش اعتماد ندارد. اساس این جامعه بر این مبناست که عدهای در صدد انجام خلاف هستند و دولت با مجوز جلوی کار خلاف را خواهد گرفت.
مپس فعالیت خود را با 2 تیم و مجموعاً 8 نفر ذیل ایدههای مطرح شده در حیطه دادههای کلان و سلامت الکترونیک آغاز کرد و هدف این بود که یک جوان ایرانی در این شرایط مملکت چگونه ایدهای مطرح کند که واقعاً حرفی برای گفتن در دنیا داشته باشد.
سایت سلامت الکترونیک به نام (شفاجو)، جمعسپاری با کرادفاندینگ (حامیجو)، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی سیستمهای آموزش (اوستا) و تیمی که بر روی دادههای کلان فعالیت کرده و 2 ثبت اختراع در آمریکا داشته است، برای اولینبار در ایران در مپس راهاندازی شد.
تسنیم: همه ایدهها از طرف مپس بود؟
بله.
در مپس سرمایهگذاری لازم با شرایط خیلی خاص را ارائه میکنیم به عنوان نمونه هر کسی برای ورود به مپس باید تعهد کند که 6 روز هفته را به صورت کامل به کار و فعالیت بپردازد و در طول سال نیز جز نوروز هیچ تعطیلی دیگری نداشه باشد. در واقع قوانین وزارت کار در مپس رعایت نمیشود چراکه ما در صحنه بینالملل نمیتوانیم با قوانین 40 سال گذشته رقابت کنیم. 44 روز تعطیلات رسمی، 52 روز تعطیلات مربوط به پنجشنبه و جمعهها، در واقع نزدیک به یک چهارم سال در تعطیلی است.
من در ساختاری کار کردهام که 80 ساعت در هفته کار و فعالیت در جریان بوده است و به خاطر ندارم که در تمام این سالها 2 هفته متوالی کار و فعالیت را تعطیل کنم. ثروت اصلی ما دانش نیست بلکه زمان است چراکه دانش، قابلیت اشتراکگذاری را دارد، اما زمان قابل بازگشت نیست.
این اولین و بزرگترین چالش اولیه مپس در آغاز راه بود که از آن گذر کردیم و اعضای تیم مپس آموختهاند یکی از دلایل موفقیت آنها همین موضوع است. 140 عضو در تیمهای مپس در 8 سال اخیر فعال بوده اند که از نظر ما هم متخصصین و هم شرکتهایی که از دل مپس به وجود آمده اند موفق بودهاند. به عنوان نمونه در حیطه دادههای کلان هیچ شرکتی در خارج از آمریکا نتوانسته است ثبت اختراع کند، اما اختراعات یک تیم مخترع جوان ایرانی در ثبت اختراعات آمریکا با 80 ادعا ثبت شده است.
در ساختار داخلی، اشخاص جایگاههای خود را به صورت کاملاً اجاره دادهاند و در این جامعه و ساختار، دولت خودش را وکیل مردم میداند و برعکس بیشتر کشورها که دولت خود را نوکر مردم میداند، در ایران برعکس است.
جوان دانشجوی فارغالتحصیل زمانیکه در این چارچوب قرار میگیرد تفکر منتقدانه آن در دانشگاه کور شده است و هرچه استاد ارائه کرده، بیچون و چرا پذیرفته است. دانشجویان مهندسی در اروپا و آمریکا 32 ساعت در علوم غیرمهندسی تحصیل میکنند که در ایران این تعداد بسیار کم است. در واقع یک مهندس فارغالتحصیل از بهترین دانشگاههای ایران، جغرافیا، تاریخ، روانشناسی و حتی امور مالی را نمیآموزد و گاهاً در فرستادن یک ایمیل ساده هم ناتوان است.
خلاقیت و ایجاد ارزش به اینصورت امکانپذیر نیست و اینجاست که جوان ایرانی به سراغ کپیکاری میرود. اساتید دنیا کپیکاری در مرحله اول را ایراد نمیدانند، اما زمانیکه این کپیکاری شروع به ریشهکردن در تمام شئونات زندگی ما میکند، هجمه فرهنگی و ... رخ میدهد.
ما برای گرفتن مجوز یک فعالیت بیولوژی و ماکروبیولوژی در یکی از شرکتهای زیرمجموعه فقط برای اینکه کارگاه راهاندازی بشود باید نزدیک به 16 مجوز را اخذ میکردیم. سازمان میراث فرهنگی، جهاد کشاورزی یا سازمان محیط زیست چه نقشی در راهاندازی این کارگاه دارد آن هم در شرایطی که وزارت بهداشت آن را تایید کرده است؟!
نقش مپس به عنوان یک تسهیلگر است و با تأمین نیرو و تامین هزینه آن به جوانان اجازه میدهد که فقط روی اختراع و فناوری خودشان کار کنند و تمرکز خود را از دست ندهند. دانشگاههای بزرگ کشور باید 3 واحد برای تعامل یک کارگاه تولیدی با سازمانهای دولتی به عنوان نمونه در اخذ مجوزها انجام میدادند تا این جوانان در ادامه با مشکل مواجه نشوند.
تسنیم: شما در ایران برای تاسیس شرکت در حوزه بیوتکنولوژی 16 مجوز را باید اخذ کنید، برای تأسیس همان شرکت در آمریکا چه فرایندی باید طی بشود؟
ثبت شرکت در آمریکا به صورت یک تحقیق اسمی است که کمتر از 48 ساعت انجام میشود. در سنگاپور 24 ساعته، انگلستان 72 ساعته، آلمان یک هفته و در کشورهای اسکاندیناوی نزدیک به 10 روز زمان میبرد که آن هم فقط به خاطر اسم است؛ البته مسئلی اصلی مجوز فعالیتهایی است که زمانبر و طاقتفرساست.
من در سال 1391 با مدیرعامل صندوق نوآوری و شکوفایی که شخصیت بسیار برجسته و دلسوزی نیز بودند، طی جلساتی خواهش کردیم یک سیستم را در این ساختار ایجاد کنند و این ساختار «شخصمحور» نباشد که در جواب عنوان کردند قحطالرجال است! و البته ما این موضوع را نپذیرفتیم.
0.5 درصد کل بودجه سالانه کشور به صندوق نوآوری و شکوفایی اختصاص یافته است که هزینه کلانی است و سوال اساسی اینجاست که چه مقدار از آن به صورت سپرده بانکی گذاشته شده است که این موضوع را دکتر سلطانی ریاست قبلی در مجلس شورای اسلامی اعلام کردند که مازاد پول را در سپرده بانکی قرار دادهایم! صندوق نوآوری و شکوفایی با صندوق توسعه ملی که رسالتش ذخیرهسازی بودجه برای آینده کشور است، تفاوت دارد.
تسنیم: در اساسنامه صندوق این موضوع وجود ندارد؟
خیر. البته اساسنامه را به صورت کامل مطالعه نکردهام و نمیتوانم با قاطعیت بیان کنم.
این مشکلات نشاندهنده این است که یک متولی خودش را صاحب مردم میداند. دعای همیشه من قطع شیرهای نفت است چراکه پول نفت به جیب دولت رفته و دولت مالکیت کشور را برای خود میداند. در یک سخنرانی در حضور وزیر ارتباطات همین سخنان را بر زبان آوردم که میکروفن من را قطع کردند.
در آن زمان دولت قصد ورود به حوزه ساخت دیتاسنتر یا مرکز داده را داشت چرا که معتقد بود دولت بهتر از هرکسی قادر به اجرای آن است و بخش خصوصی صرفاً باید مصرفکننده باشد. «مرکز داده» تخصص من نیست، ولی متخصصین زیادی در داخل کشور در این حوزه وجود دارند.
مسئولین باید هر ازگاهی یک نظرسنجی را در دانشگاهها به اشتراک بگذارند تا علت مأیوس شدن دانشجویان ایران را جویا بشوند. باید برای جوانان باهوش ایرانی چشمانداز امیدی بر مبنای شناخت واقعگرایانه از آنها طراحی کنیم؛ به عنوان نمونه آماری از دانشجویان فارغالتحصیل وجود دارد که بعد از تحصیل در اسنپ مشغول به کار شدهاند و جوان دانشجو با خود فکر میکند که آیا برای راننده اسنپ شدن، نیاز به دانشگاه رفتن بود؟!
جامعه ایران در حوزه فناوری به بزرگترها و بهترها واگذار شده است و هیچ کدام از بزرگان این حوزه به صورت مستقل بزرگ نشدهاند. 50 شرکت از جمله اسنپ و تپسی و .. در ایران وجود دارد، اما چرا نتوانستهایم در حوزه حملونقل یک نوآوری ایجاد کنیم؟
تسنیم: اسنپ در نگاه مردم یک نوآوری محسوب نمیشود؟
خیر. نرمافزار اسنپ از آلمان وارد شده است و ساختارهای جانبی و بازاریابی آن بر مبنای آن نرمافزار تنظیم شده است و تنها نوآوری آن فارسی صحبت کردن آن است.
به عنوان نمونه 3 جوان در نایروبی کنیا با استفاده از الگوریتمهای هوشمند هوش مصنوعی سیستمی را برای حل مشکل ترافیک این شهر طراحی میکنند که بر مبنای آن به رانندگان با فرستادن پیامک هدایت میشوند و همین سیستم 30 درصد ترافیک نایروبی را برطرف کرده است.
شرکت اوبر (uber) بزرگترین شرکت مشابه اسنپ در دنیا، این سیستم را خریداری کرده است چراکه معتقد است این سیستم یک مشکل و مسئله بزرگی را در حوزه حملونقل حل کرده است.
ما با 253 هزار مهندس فارغالتحصیل در سال و رتبه سوم دنیا، فقط 330 اختراع در دنیا داریم که همین آمار در کشور ترکیه 4000 ثبت اختراع، کره 49000 ثبت اختراع و چین بالای 70000 ثبت اختراع بوده است.
یک تیم از بهترین متخصصان و پزشکان برجسته کشور یک مادهای اختراع کردهاند که یک جایگزین الکل با اسانس گیاهی است که نزدیک به 99 درصد باکتریهای بیمارستانی را نابود میکند. بعد از تحقیقات متوجه شدیم که لابراتوار مورد تایید سازمان غذا و دارو (انستیتوپاستور) باید آن را تایید کند که این تاییدیه یک پروسه 9 ماه الی 2 ساله است.
این گروه در سموم ارگانیک و باغداری نیز کار و فعالیت کرده و سموم آن در 1000 هکتار از زمینهای کشاورزی تست میدانی شده است، اما جهاد کشاورزی اعلام کرده است که روند تایید آن بیش از 2 سال زمان خواهد برد؛ آیا این نشانه حمایت از یک شرکت دانشبنیان است؟
صندوق نوآوری و شکوفایی باید در فضای رقابتی از کارآفرینان برای حل مشکلات دعوت کند. جوایز 10 میلیونی و ... که در جشنوارههای مرسوم از جمله خوارزمی به جوانان داده میشود، مسخرهکردن خودمان است و اگر همان جوان به خارج از کشور برود 150 هزار دلار جایزه دریافت میکند. پزشکی که با یک دهم حقوق خارج از کشور در مپس فعالیت میکند در خارج از کشور 200 هزار دلار حقوق سالانه دریافت میکند.
جوانی که با تمام این ناملایمتیها در ایران کار و فعالیت میکند، به خاطر غیرت، شرف و عِرق ملی است و اگر از آن حمایت نکنیم به خارج از کشور مهاجرت خواهد کرد. ما در کشور چیزی به نام فرار مغزها نداریم، بلکه عملکرد به گونهای است که مغزها را از کشور میرانیم. از جوانها میخواهیم بروند چراکه آدمهای کوتوله بعضاً در ساختار ما وجود دارد. اوایل انقلاب جوانها پرچمدار مبارزات بودند چراکه این جوانان آینده مملکت را تعیین خواهند کرد.
حالا شما وزیرهای جوانتان را معرفی کنید! مدیران پیر و مُسن بر مسند امور اجرایی کشور قرار دادند به این بهانه که اگر جوانان بر سرکار بیایند اشتباه خواهند کرد، اگر یک جوان اشتباه نکند پس چطور یاد خواهد گرفت؛ وزیر صنعت چگونه به یکباره وزیر کار میشود؟