فرادید؛ بسیاری از مردم این روزها مقالههای علمی را میخوانند با این امید که چیزهایی درباره همهگیریِ ویروسِ کرونا دستگیرشان شود. اگر شما یکی از آن افراد هستید، این توصیه را بپذیرید که مقاله علمی یک ژانرِ ادبیِ خاص است که میتواند بعضیها را به خود عادت دهد؛ و به یاد داشته باشید که زمانهایی مشابه اکنون، زمانهای معمولی برای انتشار مقالاتِ علمی نیستند.
به سختی میتوان زمانِ دیگری در تاریخ را به یاد آورد که مانند اکنون بسیاری از دانشمندان با سرعتی بالا به یک موضوعِ واحد پرداخته باشند. در اواسطِ ماه ژانویه نخستین مقالههای علمی که جزئیاتی درباره ویروسِ کرونای جدید داشتند، منتشر شد. هنوز ماه تمام نشده بود که مجله نیچر از انتشارِ 59 مقاله علمی در این زمینه ابرازِ شگفتی کرد. با توجه به دورانِ خاصِ همهگیری که در آن قرار داریم، میتوانیم بگوییم مقالههای علمی درباره همهگیریِ کرونا با نرخ نمایی رشد کرده است.
پایگاه کتابخانه ملی پزشکی آمریکا برای اوایلِ ماه ژوئن 17000 مقاله علمی درباره ویروسِ کرونا ثبت کرده است. یک وبسایت به نامِ bioRxiv که مقالاتِ ارزیابی نشده را منتشر میکند، 4000 مقاله در این زمینه دارد.
پیش از این مردم کمتر به مقالههای علمی توجه میکردند. اما اکنون جهان مشغولِ بررسی مقالههای علمی درباره ویروسِ کروناست. بسیاری از این مقالههای علمی به صورتِ آنلاین و رایگان در اختیار عموم قرار گرفته است.
پایگاه کتابخانه ملی پزشکی آمریکا برای اوایلِ ماه ژوئن 17000 مقاله علمی درباره ویروسِ کرونا
ثبت کرده است. یک وبسایت به نامِ bioRxiv که مقالاتِ ارزیابی نشده را منتشر میکند، 4000
مقاله در این زمینه دارد.
اما دسترسیِ آسان به مقالههای علمی به این معنی نیست که میتوان به آسانی آنها را فهمید. خواندنِ این مقالهها برای یک فرد عادی، حتی اگر پیشینه ضعیفی از علوم داشته باشد، کارِ چالشبرانگیزی است. موضوع فقط اصطلاحاتِ دقیقِ علمی که دانشمندان برای خلاصه کردنِ مطالب خود و جای دادنِ مطالبِ بسیار در فضایی کوچک استفاده میکنند، نیست. مقالههای علمی هم مانند سونات، داستانهای کوتاه و حماسه یک ژانر با قواعد نانوشته خود است. قوانینی که در طی نسلها توسعه پیدا کرده است.
بیشتر بخوانید:
نخستین مقالههای علمی بیشتر نامههایی با محتواهای عجیب و غریب بودند که در محافلِ دوستانه قرائت میشدند. نخستین شماره از مجله انجمنِ سلطنتی فلسفه در انگلستان که در ماه مه 1667 منتشر شد، اطلاعاتِ مختصری با عناوینِ «گزارشی درباره چگونه بهبود دادنِ عینکهای اپتیک» و «گزارشی درباره یک گوساله بسیارِ عجیبِ هیولامانند» بود.
در قرن هفدم فیلسوفانِ علومِ طبیعی نامههای خود را به مجلات میفرستادند و ویراستاران مجله درباره اینکه ارزشِ انتشار دارند یا نه، تصمیمگیری میکردند. اما بعد از 200 سال که علم پیشرفتهای چشمگیری کرد، دانشمندانِ ویکتوریایی دیگر نمیتوانستند در موردِ هر موضوعی متخصص باشند. آنها مقالهها را به متخصصانِ خارج از مجله که در شاخه علمی مربوطه اطلاعاتِ زیادی داشتند، میفرستادند تا مقالات ارزیابی شود.
تا دهه 1900 این کار تکاملِ بیشتری پیدا کرد و نامش را داوری مقالات گذاشتند. مجله علمی فقط زمانی یک مقاله را منتشر میکنند که هیأتی از کارشناسانی که خارج از مجله هستند آن را به عنوانِ مقاله ارزشمندِ علمی تأیید کنند. برخی اوقات داوران مقاله را رد میکردند، برخی اوقات خواستارِ اصلاحات مقاله و افزودنِ اطلاعاتِ بیشتری به مقاله بودند.
در طولِ زمان مقاله علمی ژانرِ مخصوص به خود را پیدا کرد. امروز مقالهای که در مجله انجمنِ سلطنتی فلسفه در انگلستان چاپ میشود، دیگر شبیه شایعه-نامه نیست، بلکه یک داستانِ 4بخشی است. مقالهها به طورِ معمول با یک تاریخچه شروع میشوند و دلایلی برای انجام پژوهش جدید ذکر میکنند. دانشمندان سپس روشی را که برای انجام این مقاله به کار گرفتهاند، توصیف میکنند. برای مثال اینکه چطور شیرها را زیر نظر گرفتند یا چطور موادِ شیمیایی را در خاکِ مریخ اندازهگیری کردند. بعد مقالات یک نتیجه ارائه میدهند که به دنبالِ آن یک بحث و بررسی ارائه میشود که توضیح میدهد از آن نتایج و یافتهها چه برداشتی میتوان کرد. یا آن یافتهها چه معنایی میتوانند داشته باشند.
دانشمندان معمولاً قسمتهای ناقصِ کار خود را نیز ذکر میکنند و ایدههایی برای تحقیقاتِ آینده درباره موضوع ارائه میکنند تا ببینند آیا تفاسیرِ آنها منطقی جلوه کرده است یا نه. من 30 سال است که به عنوان نویسنده ژانرِ علمی مقالاتِ علمی را میخوانم. من دانشمند نیستم، اما برای آنکه برای داستانهایی که مینویسم پیشینه علمی بنویسم، مقالاتِ علمی را میخوانم که شاید طی 30 سال گذشته شمارِ مقالاتی که خواندهام از دهها هزار عدد بیشتر شود. من در طی این سالها فهمیدهام چطور باید مقالات علمی را خواند.
یکی از درسهایی که طی این مدت آموختهام این است که برای چسباندنِ قطعاتِ یک مقاله علمی در کنار هم و دریافتِ معنایی که در لایههای زیرین داستان وجود دارد باید تلاش زیادی کرد. اگر من به دانشمندان تلفن بزنم و از آنها به سادگی بپرسم آنها چه کاری انجام دادهاند، آنها روایتِ متقاعدکنندهای از یک تحقیقِ علمی را به من ارائه میکنند. اما ما خوانندگان برای آنکه چیزهای ثبت شده روی کاغذ را بفهمیم باید خودمان داستان را سرهم کنیم.
یک علتِ این مشکل آن است که بسیاری از دانشمندان برای نوشتنِ مقاله علمی آموزش ندیدهاند. برای همین، سخت است که بفهمیم مقاله دقیقاً چه سوالی مطرح کرده است، چطور به نتیجه رسیده و به پرسش پاسخ داده است و چرا این پرسش تا این اندازه مهم بوده است.
اینکه مقالات علمی باید داوری شوند، خودش مسئله را پیچیده کرده است. مجلاتِ علمی از نویسندگان علمی میخواهند که مقالات خود را طبقِ الگوی مقالهنویسیِ علمی به قطعاتِ کوچک تقسیمبندی کنند و بخشهایی از مقاله در فایلهای تکمیلی عرضه میشوند. خواندنِ مقاله مانندِ خواندنِ یک داستان است که در انتهای فصلِ 14 و 30 متوجه میشویم که فصلِ 41 در جای دیگری چاپ شده است.
اکنون که با همهگیریِ ویروسِ کرونا مواجهایم، با چالشِ مضاعف برای خواندن مقالهها روبهرو هستیم: مقالهها آنقدر زیاد است که یک فرد به سختی بتواند آنها را بخواند. اگر از ابزارِ Google Scholar استفاده کنید، میبینید عددی که به عنوانِ ارجاعِ دانشمندانِ دیگر به مقاله (cite) زیر آن ثبت شده است، صفر است.
یعنی این مقاله تاکنون توسطِ دانشمندِ دیگری مرور نشده است. این مقالهها با عناوین مختلفی از جمله ردیابیِ ژنومِ ویروس، کشفِ سرعتِ انتقال ویروس از فردی به فرد دیگر و حتی پیش از ظاهر شدنِ علامتِ ویروس، منتشر شده است. به مقالههایی مانند این موارد نسلهای بعدی که هنوز متولد نشدهاند، ارجاع میدهند. البته برخی مقالات هم هرگز موردِ توجه قرار نخواهند گرفت. وقتی یک مقاله علمی میخوانید، مهم است که شکِ سالمی در موردِ آن داشته باشید. بسیاری از مقالههای علمی که هنوز داوریِ علمی نشدهاند، حاوی روش تحقیق ضعیف و ادعاهای گمراهکننده هستند.
برخی از این مقالهها توسطِ نویسندگان رد میشوند. برخی هرگز در هیچ مجلهای چاپ نمیشوند. اما برخی از آنها قبل از آنکه به زبالهدانِ تاریخ فرستاده شوند، با عناوینِ جالبِ توجه منتشر میشوند. برای مثال در ماه آوریل، تیمی از محققان دانشگاه استنفورد، یک نسخه پیش-چاپی مقالهای را که در آن میزانِ مرگباریِ کووید-19 بسیار کمتر از حدسِ کارشناسانِ دیگر تخمین زده شده بود، منتشر کردند. وقتی اندرو گِلمان، یک متخصصِ آمار در دانشگاهِ کلمبیا، این نسخه را خواند آنقدر عصبانی شد که درخواست کرد، نویسندگان مقاله عذرخواهی کنند.
اگر از ابزارِ Google Scholar استفاده کنید، میبینید عددی که به عنوانِ ارجاعِ
دانشمندانِ دیگر به مقاله (cite) زیر آن ثبت شده است، صفر است.
او در وبلاگش نوشت: «ما وقت و تلاش خود را برای بحث کردن درباره مقالهای تلف کردیم که بر اساسِ چند یافته آماریِ ناقص انجام شده است و محصولِ اشتباهاتِ فاحشِ آماری است.»
اما حتی اگر مقاله موردِ داوری قرار بگیرد هم باز به این معنی نیست که از انتقادها مبرا است. در ماه آوریل، وقتی محققانِ فرانسوی مطالعهای درباره اثرگذاریِ دارویِ هیدروکسیکلروکین در درمانِ بیماریِ کووید-19 ارائه کردند، سایر دانشمندان اعلام کردند که این مقاله با دادههای آماری کم نوشته شده است. در ماه مارس، یک مقاله بزرگتر در مجله لنست منتشر شد که در آن گفته شد این دارو میتواند خطر مرگ را در افرادی که کووید-19 دارند، افزایش دهد. صدها دانشمند طی نامهای سرگشاده اصالتِ پایگاهِ دادهای که این مقاله به آن استناد کرده بود را زیر سوال بردند.
وقتی یک مقاله علمی میخوانید، تلاش کنید طوری درباره آن فکر کنید که سایر دانشمندان فکر میکنند. چند پرسشِ پایهای برای قضاوت درباره ارزشمندی مقاله از خودتان بپرسید. آیا مقاله بر اساس دادههای چند بیمار است یا هزاران بیمار؟ آیا مقاله دو مقوله علی و همبستگی را خلط کرده است؟ آیا نویسندگان مقاله طوری مقاله را ننوشتهاند که به نتیجهگیریِ دلخواه خود برسند؟
میتوانید دانشمندان را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید تا نظراتِ آنها را که درباره چرایی رد یا پذیرش برخی مقالات علمی ارائه کردهاند، دنبال کنید. البته باید دقت داشته باشید که افراد معتبر را دنبال کنید.
علم همواره جاده ناهمواری را طی کرده است. در دوران کنونی که مقالات پیش از داوری و در حجم بالا با امیدِ راهی برای فهمی ویروسِ تازه منتشر میشوند، چالشها بیشتر نیز شده است. رنجهای کنونی شما ماهیتِ مقاله علمی را تغییر نمیدهد. مقاله علمی هرگز افشاسازیِ حقیقتِ محض نیست. در بهترین حالت، مقاله علمی گزارشی است از تلاشِ ما برای فهمِ بهتری از رازهای طبیعت.