..سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"ما نبودیم"؛ واکنش روزنامه شرق به نقش اصلاحطلبان در فتنه اقتصادی و تحریم انتخابات
طرح فرار فرماندهان فتنه اقتصادی از محور "شرق"
روزنامه شرق در شماره سهشنبه گذشته خود و در گزارشی در تیتر اول این روزنامه که با عنوان "کلیدواژه اغتشاش علیه اصلاحطلبان" منتشر شد؛ از تحلیل مشرق در بحث "فتنه اقتصادی و نقش هسته سخت اصلاحات در طراحی آن" انتقاد کرد.
این روزنامه در گزارش خود نوشته است: چنین سخنانی یعنی تلاش برای اغتشاش دانستن انتقادهای اصلاحطلبان به دولت، طرح سیاست بنبست در جامعه برای براندازی و آشوب و متصلبودن انتقادهایی که به مجلس میشود به خارج از کشور، نه صادقانه است و نه واقعی؛ زیرا از یک سو اصلاحطلبان نشان دادهاند در هر شرایطی اصل انتخابات را زیر پا نمیگذارند و سعی میکنند در همین ساختار با بهرسمیتشناختن قانون اساسی در انتخابات شرکت کنند حتی اگر شورای نگهبان صلاحیت نامزدهایشان را احراز نکند و عملا حضور آنها بیاثر شود؛ از سوی دیگر ناممکن است که وقتی سیدمحمد خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات بحث آشتی یا همبستگی ملی را مطرح میکند، او و دیگر اصلاحطلبان درصدد آشوب باشند. علاوه بر همه اینها، انتخابات مجلس یازدهم نشان داد با آنکه اصلاحطلبان نسبت به روند بررسی صلاحیتها انتقادهای مهمی داشتند اما در نهایت اولا مجموعه اصلاحطلبان انتخابات را تحریم نکردند و اتفاقا به مردم گفتند که در انتخابات شرکت کنند و ثانیا برخی از احزاب اصلاحطلب هم لیست ارائه کردند. دیگر آنکه اصلاحطلبان از انتخابات اسفند 98 تاکنون درپی بهجمعبندیرسیدن برای چگونگی حضور در انتخابات 1400 هستند و همه اینها نشان میدهد که هیچ نشانهای مبنی بر اغتشاش وجود ندارد.
شرق میافزاید: افزون بر این، انتقاد به مجلس یا دولت یا نوشتن نامه از سوی یکی از شخصیتهای سرشناس اصلاحطلب با هیچ تفسیری زمینهساز اغتشاش نیست و چهبسا حق هریک از شهروندان است اما چرا اصولگرایان میکوشند چنین مسائلی بدیهی را تحت عنوان برنامهریزی برای اغتشاش و آشوب معرفی کنند؟ [1]
*انتشار این مفاهیم انتقادی از باب امعان نظر، بسیار پسندیده و مطلوب است.
ولی ایکاش تحلیلگران چپ و روزنامهنگاران اصلاحطلب قبل از وقوع اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 و پیش از تحریم رسمی انتخابات از سوی اصلاحطلبان؛ اقدام به چنین رفتارهای مطلوبی میکردند.
تا نه تنها چند صد نفر در دو اغتشاش پیش گفته جانشان را از دست ندهند بلکه شاهد کاهش مشارکت کسانی از مردم در انتخابات با تشویق اصلاحطلبان هم نباشیم...
زیرا تحلیلهای ارائه شده از سوی مشرق پیرامون اغتشاش از روزهای قبل از دیماه 96 تا امروز بیان شده و بحث "تحریم انتخابات" هم اگرچه در پیشاانتخابات چندان آسانفهم نبود اما امروز که آقایان بهزاد نبوی و محسن هاشمی میگویند اصلاحطلبان اشتباه کردند دست به تحریم انتخابات زدند! [2] دیگر مقوله قابل انکاری نیست.
در بحث اظهارات روزنامه شرق مبنی بر اینکه اصلاحطلبان در هر شرایطی در انتخابات شرکت میکنند و قانون اساسی را به رسمیت میشناختند! بایستی اشاره کرد که هرگز چنین نیست و ما و مردم با یک ادعای غلط مواجهیم!
چه اینکه چپها در صحبتهای خود در پیش و پس از انتخابات مجلس یازدهم صراحتا تأکید کردند که به دلیل قبول نداشتن تصمیم شورای نگهبان (بعنوان بخشی از ساختار قانونی کشور) است که قصد ارائه لیست انتخاباتی ندارند.
اقدامی که متأسفانه با امضای رسمی شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز رسمیت یافت و ننگ تحریم انتخابات را بر پیشانی اصلاحطلبان حک کرد.
جالب است که شرق به ارائه لیست انتخاباتی از سوی حزب کارگزاران اشاره میکند اما به این نکته اشاره نمیکند که کارگزارانیها به این واسطه از قبل از انتخابات و تا امروز در آماج حملات مختلف اصلاحطلبان ستادی قرار گرفتهاند و البته اقدام تکروانه آنها در انتخابات نیز هرگز در اردوگاه اصلاحات رسمیت نیافت.
همچنین جدای از اینکه عدم ارائه لیست به معنی قبول نداشتن انتخابات است و قبول نداشتن انتخابات هم به معنی تشویق به تحریم است؛ چپهای ستادی مثل صفایی فراهانی یا تاجزاده نیز اعلام کردند که رأی نمیدهند و این اقدام هم درستی یا نادرستی ادعای شرق پیرامون عزم انتخاباتی اصلاحطلبان را وضوح بیشتری میبخشد.
در بحث "اغتشاش" نیز لازم به اشاره است که اگرچه سوابق جریان اصلاحات و برخی رجال آن در براندازی و فتنه 88 اظهرمنالشمس است ولی ما، نویسندگان گزارش مذکور و هر عقل سلیمی در اردوگاه اصلاحات را دعوت میکنیم که نظرشان درباره معنی این اظهارات علیرضا علویتبار بگویند که 3 ماه قبل از اغتشاشات آبان 98 معترضین خیابانی احتمالی را دعوت به اشغال مراکز حساس نظام کرد! [3]
و همینطور آنها را فرا میخوانیم که یک جمله و دقیقا فقط یک جمله از عقول منفصل خود در ستاد اصلاحات بیاورند که "اعتراض خیابانی بد است و نباید اغتشاش کرد"!
چنین جملهای را نخواهند یافت زیرا سران اردوگاه چپ از سالها قبل با سیاهنمایی از شرایط کشور و دادن مدام آدرس خیابان، خود را برای فرماندهی اغتشاشات برآمده از "فتنه اقتصادی" آماده کردهاند و متأسفانه کسانی از جوانان و روزنامهنگاران اصلاحطلب در جریان این طراحی خطرناک نیستند و قرار است از آنها بعنوان هیزم فتنه استفاده شود.
در بحث بیانیه اخیر آقای خوئینیها نیز از آنجا که مشرق اولین رسانهای بود که تحلیل مربوط به "تحریم انتخابات" را از این نامه به استحضار مخاطبان خود رساند [4] لازم به توضیح است که اولا ما تحریم انتخابات مجلس یازدهم را نیز پیش از وقوع پیش بینی کردیم و اکنون باید در موضع توضیح علت وقوع باشیم نه در موضع اثبات!
ثانیا مشرق در گزارشی که پیرامون بیانیه آقای خوئینیها نوشت نیز جملات مصطفی تاجزاده در حوالی چند ماه مانده به انتخابات مجلس یازدهم را ذکر که گفته بود: "من هم معتقدم اگر به نقطه بحران برسیم، ساخت قدرت باید تصمیمهای متفاوت بگیرد و به احتمال زیاد خواهد گرفت. ولی مستقل از آن، معتقدم با لغو نظارت استصوابی در هر شرایطی باید لیست بدهیم. برای اینکه یک گام به سمت دموکراسی است. اگر شورای نگهبان صلاحیت و پلتفرم کسانی را که فتنهگر خوانده میشوند، تأیید کرد، پروژه انتخابات را پیش میبریم. در غیر این صورت آن را تحریم میکنیم و با مردم تحریمکننده هماهنگ میشویم. "
صحبتهای که عینا همانها را در بیانیه اخیر خوئینیها خواندیم.
و آیا اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم جز همان که تاجزاده میخواست را مرتکب شدند!؟ و آیا رفتار شریرانه لیست ندادن؛ آنهم با امضای عارف و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان جز به معنی تحریم انتخابات است!؟
و ثالثا از نامه اخیر خوئینیها برداشت معاضدت به اغتشاش را نیز داریم چون او در حالی مجددا بر راهبرد حجاریان مبنی بر مشارکت مشروط یا همان تحریم انتخابات در صورت ردّ صلاحیت چهرههای بد سابقه تأکید کرده است که همین آقای حجاریان دائما از وقوع اغتشاش، عامالبلوی بودن جامعه و وقوع خشونت در انتخابات سال 1400 (بدون حتی یک کلمه مذمت) سخن میگوید.
آیا تمام اینها به این معنی نیست که آقایان خوئینیها و حجاریان به طراحی یک اغتشاش بزرگ علیه نظام میاندیشند که تا این لحظه با پیشلرزههایی مثل آبان 98 و تحریم انتخابات مجلس یازدهم همراه بوده است!؟
و آیا این حقایق قابل اثبات به این معنی نیست که اصلاحطلبانی که اهل اغتشاش و تحریم نیستند اما شبیه "برده رقصان" مشغول فعالیت در همین پازل هستند
***
دو صد گفته چو نیم کردار نیست
چهارمین دستور روحانی برای نظارت بر قیمتها طی 4 ماه گذشته!
رئیسجمهور روحانی جلسه در ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، پس از ارائه گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت از برنامهریزیهای صورت گرفته در زمینه چگونگی کنترل قیمت کالاها، با تاکید بر لزوم اجرای دقیق این برنامه گفته است:
دولت مصمم است با اجرای برنامه جامع نظارتی دسترسی مردم به کالاهای اساسی و مورد نیاز را تامین و قیمت آنها را کنترل و اجازه ندهد نوسانات قیمت کالاهای اساسی و ضروری زندگی و معیشت مردم و آرامش روانی آنان را مختل کند. بر این اساس، وزارتخانههای صمت، جهاد کشاورزی، اطلاعات، دادگستری و تعزیرات موظف هستند در چارچوب این برنامه و با هماهنگی یکدیگر نظام توزیع و نظارت بر قیمت کالاها را اجرا و در یک وضعیت نظاممند با تامین کالاهای اساسی مردم، قیمت کالاها را به ویژه در مورد اقلامی که با ارز ترجیحی تامین شده اند، به شکل دقیق کنترل و مدیریت کنند.
به گزارش ایرنا، روحانی، حضور میدانی ناظران و ایجاد شفافیت در قالب یک سامانه فراگیر در حوزه توزیع و قیمت گذاری را از جمله ضرورت های کنونی برای کنترل قیمت ها برشمرد و اظهار داشت: دولت مصمم است باوجود همه محدودیتها با اجرای این برنامه کماکان قیمت کالاهای اساسی را به قیمت تعیین شده با نرخ ترجیحی به دست مصرف کننده برساند.
رئیسجمهور، همکاری و هماهنگی دستگاه قضایی و اتحادیههای صنفی را برای کنترل قیمتها حائز اهمیت ویژه دانست.[5]
*این چهارمین بار است که آقای روحانی در طول 4 ماه گذشته دستور نظارت بر قیمتها میدهد و بر کنترل بازار تأکید میکند. [6]
چهار ماهی که طی آن اسحاق جهانگیری نیز 2 مرتبه مأمور مقابله با گرانی شده است.
این در حالی است که متأسفانه پس از تمام این دستورها و تأکیدات و انتصابات؛ عملا شاهد گرانی بیشتری در بازار بودهایم.
پارادوکس عجیبی که برخی را وادار به ارائه تحلیلی کرده است مبنی بر اینکه گرانیهای موجود در بازار ایران عمدیست.
و مسئله وقتی عجیبتر میشود که میبینیم سخنگوی دولت بجای اینکه دستور کار اصلی دولت را "نظارت بر قیمتها" معرفی کند اما از دستور کار اصلی دیگری حرف میزند و جالب اینکه همین سخنگو تأکید دارد که حکایت اغتشاشات آبان 98 همچنان باقیست...[6]
مهدی قاسمزاده، تحلیلگر مسائل سیاسی در یک توییت با اشاره به اظهارات اخیر رئیسجمهور روحانی پیرامون نظارت بر قیمتها با تأکید بر اینکه "دو صد گفته چون نیم کردار نیست" نوشته است: هرچند اذعان جناب روحانی به اهمیت نظارت در حوزهی توزیع و قیمت گذاری از سوی دولت، یک گام به جلو محسوب میشود اما قطعا آنچه مهمتر از این اذعان و اعتراف تلویحی میباشد، اقدام عملی دولت محترم در این زمینه خواهد بود!
***
کاندیداهای فتنهگر در راه انتخابات 1400
روزنامه اعتماد در شماره سهشنبه گذشته خود، در گزارشی به معرفی کاندیداهایی که احزاب مبرّز اصلاحطلب در حال بررسی آنها هستند، پرداخت.
در میان این نامها اما نام برخی دستگیرشدگان فتنه 88 و مدعیان همچنان این فتنه نیز به چشم میخورد.
اعتماد در این گزارش به نقل از شنیدههای خود پیرامون گزینههای حزب اتحاد ملت نوشته است: طیف دیگر اما اقلیتی –در حزب اتحاد- نیز گزینهای چون "عباس آخوندی" را مناسب میدانند. وزیر دولت هاشمی و روحانی که گروهی تکنوکرات بودن او را نقطه قوتش میدانند.
اعتماد میافزاید: آخوندی برای کاندیداتوری آماده است اما طیف همراه او در اتحاد اقلیت هستند.
این روزنامه همچنین از "محمدرضا خاتمی" و "محسن صفاییفراهانی" هم بعنوان کاندیداهای حزب اتحاد نام برده است که البته شخص صفایی تمایلی به حضور در انتخابات ندارد.
در گزارش اعتماد میخوانیم: میتوان گفت که رضا خاتمی مهمترین گزینه اتحادیهاست که اکثریت با حضور او موافق هستند. یک اصلاحطلب تمامعیار که نایبرییس مجلس ششم و دبیرکلی جبهه مشارکت را در کارنامه دارد و البته شاید در اذهان یادآور حضور سیدمحمد خاتمی هم مسند ریاستجمهوری باشد. به نظر میرسد که گزینه خاتمی، گزینه جدی باشد. [7]
*مردم عزیز ایران باید در جریان این نمایش سیاهبازی باشند که اصلاحطلبان قصد دارند با معرفی گزینههایی که یا مثل صفایی فراهانی از دستگیریهای فتنه 88 بودند، یا مثل آخوندی نماینده ستاد فتنه 88 و مقصر در گرانی مسکن هستند و یا مثل خاتمی که از هواداران فتنه 88 است؛ بازی "تحریم انتخابات" را علم کنند.
به این صورت که پس از معرفی این چهرههای آشکارا بیصلاحیت و عدم تأیید آنها در شورای نگهبان؛ به جامعه ایرانی بگویند که نظام اجازه حضور اصلاحطلبان را در انتخابات نمیدهد فلذا ما امکان حضور نداریم!
جالب است که آنها همین رفتار را در انتخابات مجلس یازدهم نیز مرتکب شدند و به مردم نگفتند "اکنون که ما از صلاحیت لازم برخوردار نیستیم اما شما مکلّف به حضور در انتخابات هستید و باید به کاندیداهای دیگر رأی بدهید. یا مثلا از بین کاندیداهای تأیید شده میتوان از نظر ما به این فرد یا افراد نیز رأی داد. "
گزارهای که گفته نمیشود تا مردم به عدم مشارکت در انتخابات تشویق شوند و بعد هم اصلاحطلبان به صحنه بیایند و از این بگویند که مشروعیت نظام با خطر مواجه شده و ما با تحریم انتخابات، پیام خود را به شورای نگهبان دادیم! [8]
رخدادی که پس از انتخابات مجلس یازدهم و کاهش مشارکت کسانی از مردم، دقیقا شاهد آن بودیم.
کما اینکه در نامه اخیر موسوی خوئینیها خطاب به اصلاحطلبان که با ظاهر تشویق چپها به حضور در انتخابات نوشته شد نیز بر همین معنا (تحریم انتخابات پس از ردّ صلاحیت کاندیداهای فتنهگر) تأکید شده است. [9]
نامهای که البته جالبتر هم میشود زمانی که بدانیم سعید حجاریان در سمت دیگر این طراحی خونبار، از بروز اغتشاش در سال 1400 خبر داده است.
نمایشنامهخوانی پرده به پرده سناریوی پیش گفته در محضر مردم توسط خواص، باطلالسحر بازی "تحریم انتخابات و فتنه اقتصادی" از سوی اصلاحطلبان خواهد بود.
***
1_http://sharghdaily.com/fa/main/detail/271835
2_ mshrgh.ir/1072874
3_ mshrgh.ir/1011192
4_ mshrgh.ir/1121882
5_ mshrgh.ir/1095404
6_ mshrgh.ir/1121424
7_ http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/156200
8_ mshrgh.ir/1080492
9_ mshrgh.ir/1121882