سرویس سیاست مشرق- اصلاحطلبان آماده پوست اندازی هستند، خط کشی میان اصلاحطلبان روز به روز بیشتر شکل واقعی به خود گرفته و آنها سعی میکنند راهشان را از برخی دیگر که آنها را میانه رو و با افکار قدیمی میدانند جدا کنند.
علی رضا علوی تبار از اصلاحطلبان افراطی در مصاحبه با روزنامه شرق با عنوان «نوسازی گفتار سیاسی» قدمهای اولیه برای این تحول تئوریک و البته عملی را طراحی کرده است[1]. تا نشان دهد قرار است به تعبیر خودش در جایگاه معلم جزوه تغییر روش برای اصلاحطلبان را آماده کند!
علوی تبار پیش از این در وب سایت مشق نو نوشته است: از نظر «روش» مبارزه و فعالیت سیاسی، میتوان سه روش را از یکدیگر متمایز ساخت: «روش غیرقانونی و خشونتآمیز»، «روش قانونی و خشونت پرهیز» و «روش غیرقانونی اما خشونتپرهیز». روشهایی چون نافرمانی مدنی و اعتصاب در برخی از جوامع غیرقانونی هستند، اما خشونتآمیز نیستند. روش مبارزه انقلابی هم غیرقانونی و هم خشونتآمیز است. خط قرمز اصلاحطلبی خشونت (اقدام علیه افراد و اموال) است؛ اما اصلاحطلبان ممکن است از روشهای «قانونی» و «غیرقانونی اما خشونتپرهیز» بهره بگیرند!
چریکهای اصلاحطلب با توسل به ادبیات شاعرانه و ساخت یک چهره بدلی و فیلسوفانه، همچنان قصد ندارند مسئولیت وضعیت امروز جریان اصلاحات و ریزش بدنه اجتماعی آن را که حاصل قانونشکنی و تندروی و بیتفاوتیشان نسبت به وضعیت معیشتی و اقتصادی و نیز کرامت مردم بوده است را گردن بگیرند. اگر بر اساس نظریه این چگوراراهای سیاسی، رادیکالیسم میتواند برای اصلاحات، افزودهای ایجاد کند، پس چرا در انتخابات دوره دوم شورای شهر تهران و مجلس هفتم، باوجودی که شورای شهر اول و مجلس قبلتر را تماماً در اختیار داشتند، موفق ظاهر نشدند و نفر اول لیست آنها با نفر آخر لیست رقیب فاصله نجومی پیدا کرد؟
علوی تبار در آخرین اظهارنظر خود اعتقاد دارد که باید نسل قدیم و گفتمان معتدلتر را کنار گذاشت و به یک تفاهم جدید در دیالوگ رسید؛ زیرا نسل جدید به زبان خارجه و نر افزاریهای اجتماعی آشنا است و بهتر میتواند در برابر حاکمیت نقش بازی کند!
البته نتیجه چنین اظهارنظری میدان دادن بیشتر به نسل جدید رادیکالتر است که اعتقاد دارد که مرزی میان اصلاحطلبی و براندازی وجود ندارد و بهتر است همه آنها زیر یک خیمه جمع شوند.
قابلتوجه آنکه پیوند میان اصلاحطلبان و براندازان از زبان چهره ستادی و پوستر چسبان حزب اتحاد، دقیقاً رونویسی خط به خط از ادعاهای مصطفی تاجزاده است.
مصطفی تاجزاده در مصاحبه با روزنامه اعتماد در ایجاد سر پل زدن میان اصلاحطلبان و براندازان میگوید:
تفاوت ما با براندازان عمدتاً در راهحلی است که ارائه میکنیم آنان یا به انقلاب باور دارند یا به سرنگونی با کمک قدرتهای خارجی بهطور مشخص امریکا. ما با هر دو راه مخالف هستیم به دلیل اینکه هزینه چنین اقداماتی بهمراتب بیشتر از مزایا و فواید آنها میبینیم و معتقدیم که اصلاحات اگرچه کند و زمانبر اما با اطمینان بیشتر و هزینه کمتر و با حفظ نظم و ثبات میتواند ما را به اهداف مشترک نزدیک کند
تاجزاده در ادامه در پاسخ به این سؤال که «و این هدف مشترک چیست؟» گفت:
نیل به ایرانی آباد و توسعهیافته و درعینحال امن و دموکراتیک
وی در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به این سؤال که «منظورتان از اصلاحات بنیادین دقیقاً چیست؟» گفت:
تحقق مطالباتی مثل بیطرف شدن دستگاههای انتصابی، چندصدا شدن صداوسیما، واگذاری دیپلماسی به وزارت امور خارجه، رفع حصر و پایان دادن به همه بگیروببندهای موجود در جامعه و به رسمیت شناختن سبکهای مختلف زندگی، توجه به حقوق زنان، ارتقای جایگاه برادران و خواهران اهل سنت و بالاخره به رسمیت شناختن نیروی سوم. از همه مهمتر لغو نظارت استصوابی و حرکت بهسوی انتخابات صددرصد آزاد و عادلانه برای اینکه هرکسی که ملت میپسندد بهعنوان صاحبخانه برگزیده شود و مسئولیت امور را بر عهده گیرد.
جالب آنکه حلقه افراطی اصلاحطلب که بیپروا نسل جدید اصلاحطلب را به شورش و رادیکالیسم کور دعوت میکند؛ هیچ گاه نگاه دلسوزانه به نسل جدید نداشته و تنها با دمیدن در تنور شور و شعف جوانی آنها را وارد مسلخی کرده و خود بهسرعت به غار عافیتطلبی پناه میبرند.
محمدعلی آهنگران از فعالان اصلاحطلب در کانال خود دراینباره مینویسد: آقایان این جوانان را به صحنه میآورند و آنها را گرفتار کرده و رهایشان میکنند! سید عطاالله مهاجرانی، وزیر اسبق اصلاحات و مقیم لندن نیز در توییتی به اعتراض پرداخته و مینویسد : به نظرم اندکاندک جمع مستان میرسند! و شاهد موج سوم اصلاحطلبان رادیکال هستیم
به نظر میرسد اصلاحات امروز درگیر چالههای بزرگ و عمیق در اتخاذ رویکرد نسبت به ساحت حاکمیت است؛ گروهی که عقلانیت و حرکت تدریجی را میپسندند و تندروی و رادیکالیسم و سمی مهلک میدانند و گروهی دیگر که به دنبال امنیتی کردن فضا و بازیهای خیابانی و شورشهای کور هستند. باید دید با حذف میانهروهایی چون عارف از ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان و روی کار آمدن بازیگرهای افراطی چون بهزاد نبوی کشتی اصلاحات در کجا پهلو خواهد گرفت. در این دوره حتی مدل و دستورالعملهای شرکت در انتخابات نیز تغییر کرده است.
در آخرین اطلاعیه منتشرشده توسط اصلاحطلبان رادیکال برای شرکت در انتخابات با تکیهبر نظر رهبر معظم انقلاب در حضور پرشور پای صندوقهای رأی ادعاهایی مطرحشده که تا حد زیادی نیت نهایی رادیکالها برای شرکت در انتخابات را مشخص میکند.
کانال تلگرامی امتداد متصل به حزب منحله مشارکت و نیز اتحاد با انتشار نامهای از جانب تعدادی از چهرههای تندرو اصلاحطلب پیش شرطهای برای شرکت در انتخابات مطرح میکند که تا حد زیادی بی شباهت به توصیههای کتاب From Dictatorship to Democracy منتشرشده توسط موسسه آلبرت اینشتین به منظور استفاده مبارزان راه دموکراسی در رژیمهای به زعم ایشان دیکتاتوری نیست. در این اطلاعیه با قلدرمآبی و گذاشتن پیش شرطهای عجیب از نظام خواسته شده تا در 9 بند از خواستههای آنها اجرا شود تا آنها در انتخبات شرکت کنند!
از جمله این موارد؛ تعیین شرط و شروط برای تأیید صلاحیت همه نمایندگان آنها و نیز در اختیار قرار دادن تمامی نهادهای حاکمیتی بنا بر میلشان و نیز رفع حصر سران فتنه در جهت حضور انتخابات است.
جالب آنکه اشخاصی چون تاجزاده، علوی تبار و اعضای ارشد حزب منحله مجاهدین انقلاب و درکنار تعدادی جوان پای ثابت این دست بیانیهها هستند که نشان میدهد برنامه نوسازی گفتاری افراطیها نه یک بازسازی داخلی بلکه اقدامی تخریب گرایانه برای فراهم کردن شرایط در جنگ با نظام است.
آخرین نسخه نوسازی گفتاری اصلاحطلبان توسط محمد رضا تاجیک در جزوه براندازی نرم؛ منجر به 10 ماه اردوکشی خیابانی اصلاحطلبان و خسارات بر کشور شد. فاز دوم این عملیات با تحریک پدرخوانده افراطیها حالا کلید خورده است.
[1] https://sharghdaily.com/fa/main/detail/278753