سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
جنونِ آقای تئوریسین در "لیبرال دموکراسی اسلامی" نامیدن نظام!
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب که با ادبیات خاص خودش در میان چپها به "فوکو" مشهور است؛ به تازگی طی یادداشتی با عنوان "روزی از روزا" که در وبسایت مشقنو منتشر شد، به ارائه تصویری آنارشیستی و البته عصیانگرانه از تاریخ سیاست جهان در یک قرن اخیر پرداخت.
پرداختی که در آن هیچیک از مفاهیم سیاسی اعم از دموکراسی، پوپولیسم، لیبرالیسم، محافظهکاری و غیره از طعنههای عصیانگرانه تاجیک بینصیب نماندهاند.
تاجیک اما در اصلیترین اپیزود این یادداشت و در ادامه طعنهزنی خود به گفتمانهای سیاسی، بصورت تلویحی ایران اسلامی را خطاب قرار میدهد و مردم ایران را "گوشبسته و هوشخسته"! توصیف میکند.
او مینویسد: در همین روزی از روزا، عدهای هم ساز گفتمانیشون رو کوک کرده و در دستگاه «لیبرالدموکراسی اسلامی» شروع به نواختن و خواندن میکنند. اینا که خود را بدیعهنواز و بداههنواز قهار و حرفهای سیاسی میدونند، بر آنند تا با ترکیب و آمیزش چند نتِ گفتمانیِ متفاوت، گفتمانی آهنگین بسازند تا به گوش و هوش بسیاری از مردمان گوشبسته و هوشخستۀ امروز ما خوش آید و به آهنگ آن به رقص آیند. فرازهای این نت گفتمانی عمدتا لیبرالیستی (عقلانیت فایدهگرا، فردگرایی، دولت حداقلی، تجددگرایی، پیشرفت و توسعۀ اقتصادی، اشرافیگری، آزادی) و فرودهای آن اسلامی (سکولاریسم اسلامی، نفی نظام سیاسی و اقتصادی در اسلام) هستند.
این گفتمان هلوانجیری که ترکیبی گنگ و گیج و نازیبا و ناگویا و ناکارا از «این» (لیبرالیسم) و «آن» (اسلام) است –و در واقع، نه «این» است و نه «آن» - تلاش داره به گوش و هوش مردمان فرو کنه که گریز و گزیری از دوگانۀ ستیزشگر سوسیالیسم/لیبرالیسم نیست، یا سوسیالیست باید بود و یا لیبرالیست، که البته اگر از ما میپرسید، میگیم کام این دنیا و آن دنیا را طلبی، لیبرالیست باش، با اندکی چاشنی دینی: یک سرمایهداری خوب و مبتنی و متکی بر تقدیس و توسل به بازار آزاد، سرمایهگذاری وسیع جهانی و بازسازی کشور از طریق سرمایهگذاری خارجی، خصوصیسازی «صحیح» و به کارگیری سرمایهداران «باوجدان» و «وطندوست» و «کارآفرینان» فداکار که با بهرهگیری از ثروتهای بیکران «ملی»، نه تنها بر سرمایۀ خود خواهند افزود، بلکه نیروی کار را نیز از این خوان نعمت بینصیب نمیگذارند؛ بازی دو سر بُردی که نتیجهی محتوم آن رفاه، آزادیهای اجتماعی و دموکراسی برای همه خواهد بود!
تاجیک میافزاید: باز هم در همین روزی از روزا، صداهایی از دور و نزدیک در گوش مردم زمزمه میکنند: جمهوری فدرال، جمهوری دمکراتیک اسلامی، مشروطه سلطنتی، حکومت شورایی، حاکمیت مردم، سکولار دموکراسی، …اما در هر روزی از این روزها، و در هر حالتی از حالتها و هر وضعیتی از وضعیتها، عدهای میدانند در پس و پشت هر کتیبۀ سیاسی در مسیر پرفراز و فرود تاریخی این مردم نوشته شده است: دیگری بزرگ.+
*این جنون و این افروختگی گفتمانی ناشی از نبود عقلانیت و کمرنگی تفلسف است.
مقولهای که ما در وبلاگ مشرق کراراً آنرا بعنوان یک نقیصه بزرگ در اردوگاه اصلاحطلبان و اتاق فرماندهی آن معرفی کردهایم.
در نبود عقلانیت و گفتمان فلسفی است که یک تئوریسین بصورت آونگی حرکت میکند، رد پایش از منتهیالیه راست تا منتهیالیه چپ دیده میشود و گاهی هم به یکباره شاهد کنار گذاشتن همه چیز از سوی او خواهیم بود.
اتفاقی که در میانه این رقص و سماع نیز رخ میدهد تأمین منافعی شخصی تاجیک و طیف سیاسی دلخواه اوست.
کما اینکه میبینیم کسانی از رجال هسته سخت اصلاحات در حالی به سنین پیری رسیدهاند که در رفاه اقتصادی به سر میبرند، در تمام عصیانهای سیاسی و براندازانه خود با رأفت نظام اسلامی مواجه شدهاند و البته در مدت سه چهارم از عمر نظام اسلامی نیز عملا در قدرت بودهاند و اصطلاحا هیچ آرزوی بر باد رفتهای ندارند.
و سؤال اینجاست که چرا مردم باید هزینه این شهوترانی سیاسی و عصیانگری فکری را بدهند!؟
مردم که چیز زیادی نمیخواهند...
آنها امنیت و اعتقاد و مالیات کم و رفع نیازهای اقتصادیشان را در اسلام دیدهاند و آنرا خواستهاند.
خواستنی که البته تجربه نزدیک به 5 دهه اخیر نشان میدهد یک خواستن معقول بوده و پاسخ خود را هم گرفته است.
اکنون چرا این فرایند منطقی باید قربانی شهوترانی رجالی شود که با خواستههای معقول مردم در تعارضاند و به قول خود تاجیک یک "دیگری بزرگ" را میخواهند!؟
اصلا کدام دیگری!؟
مگر نه این است که همین آقایان در نزدیک به 50 سال اخیر هر مدلی را که خواستند از چپ مارکسیستی تا راست افراطی و اصلاحاتی و اعتدالی را مهمان سفره مردم کردند؟
بماند که آقایان حالا به جای توبه از این مدلهای شکستخورده و ناکارآمد؛ آمدهاند تا حرف خود را از زبان مردم بزنند و بگویند آن دیگری بزرگ لابد بهتر است!
مسئله اینجاست که مردم باید بدانند از اردوگاه اصلاحات و از امثال تاجیک که پس از عمری کار انقلابی و اطلاعاتی و سیاسی به جنون سیاسی رسیده است؛ آبی گرم نخواهد شد.
بلکه هرچه هست را بایستی از دامن "رأی خوب" جست.
چه اینکه یک رأی خوب و یک انتخاب صحیح مردم در هر انتخاباتی میتواند مدیرانی جهادی و مسلمان را بر سر کار بیاورد که با ابتنا به باورهای شیعی خود عزم خدمت به مردم را دارند.
و بدیهیست که "مدیریت جهادی" همچون عصای موسی(ع) تمام ریسمانها و ایسمهای موجود را خواهد بلعید و مردم در کارنامه او چیزی خواهند یافت که تا همیشه به مثابه یک باطلالسحر برای هر شعبدهباز و منحرف سیاسی عمل خواهد کرد.
البته در این قاعده نباید از "نقش خواص" غافل شد زیرا در تاریخ صدر اسلام دیدهایم چگونه مردم شامل سال 40 هجری در سکوت خواص دلسوز حتی باور نمیکردند که مولیالموحدین علی(ع) نمازخوان بوده باشد...
***
سخنگوی اصلاحطلب دولت تأکید کرد:
FATF را تصویب کنید تا دولت آینده متزلزل نباشد
علی ربیعی، فعال اصلاحطلب و سخنگوی دولت رئیسجمهور روحانی اخیراً در یادداشتی که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد در حمایت از FATF نوشته است: در حالی که در چند ماه آینده دولت دوازدهم به پایان راه خود خواهد رسید، تصویب یا عدم تصویب لوایح مرتبط بـــا «افایتیاف» میتواند تأثیرات ماندگاری بر موفقیت دولت آینده یا در داشتن شروعی پرشتاب یا متزلزل و لنگان سهم داشته باشد.
او همچنین میگوید: درباره نفع کوتاهمدت –FATF- نگاهی به رتبه ریسک اقتصادی و افزایش هزینههای مالی در اقتصاد ایران نشان میدهد که قرار گرفتن در لیست سیاه بهطور فوری و کوتاهمدت آثار زیادی بر زندگی مردم دارد. نگاه کنید به نقطهنظر عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی که به هزینههای نظام بانکی اشاره و این موضوع را جزو ضرورتهای بانکی میداند. رفتن در لیست سیاه هم در دوران تحریم آثار خود را وارد کرده و نیز در دوران پس از تحریم آثار بیشتر آن نمایان خواهد شد. [1]
*در باب مضرّات FATF تاکنون مباحث زیادی از سوی کارشناسان کشور مطرح شده است. [2]
اما از باب تحلیل سیاسی باید اشاره کرد که اینهمه تبلیغات و وعده برای پذیرش FATF از جانب "برجامیان" انجام میشود.
همان کسانی که درباره "برجامِ روحانی" نیز همین حرفها را زدند و همین وعدهها را دادند اما دست آخر که به در بسته خوردند از این گفتند که یک عده نمیگذارند دستاوردهای برجام آشکار شود، مذاکره با آمریکا دیوانگی است و نبود دستاوردهای برجام تقصیر حملهکنندگان به سفارت عربستان است!
جالب است که شخصی مثل عباس آخوندی هم در این زمینه به صحنه آمد و از این گفت که هدف برجام اساساً اقتصاد نبوده است! [3]
فلذا تجربه و عقلانیت نشان میدهد که اعتماد دوباره به اقوال این افراد چیزی جز تکرار "خسارت محض برجام" نخواهد بود.
از سوی دیگر، تأمل در تجربیات بدست آمده از دولت اعتدال طی 7 سال گذشته نشان میدهد که ادامه مقاومت در ماههای پیش رو تا پایان کار دولت اعتدال و البته رأی خوب مردم در انتخابات 1400 به یک گزینه کارآمد میتواند فارغ از FATF نتایج بسیار مثبتی برای کشور داشته باشد و مردم را از ناکارآمدیها و بهانهجوییها خلاص کند.
***
«سونامی گرانی»؛ نتیجه بازی دولت با نرخ ارز
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور روحانی به تازگی حرفهای عجیبی را درباره عمد دولت اعتدال در بالا نگه داشتن قیمت ارز مطرح کرده است.
او گفته بود: "از نظر اقتصادی نرخ ارز ایران 25 یا 27 هزار تومان نیست، کمتر است- ما این کار را کردیم تا بتوانیم اقتصاد کشور را اداره کنیم تا امروز دشمنان بگویند که فشار حداکثری شکست خورده. دولت نرخ ارز را واقعی نمیداند و همواره برای کاهش نرخ ارز تلاش کرده است. "
این صحبتهای واعظی با انتقادات وسیعی توسط فعالان سیاسی و اقتصادی کشور مواجه شد و البته شخص آقای واعظی هم بعدا توضیحاتی را ارائه کرد. توضیحاتی که البته هرگز نقض گزاره گفته شده نبودند. [4]
***
*قبل از اعتراف واعظی نیز کثیری از تحلیلگران سیاسی و نمایندگان مجلس تأکید کرده بودند که این دولت آقای روحانی است که تن به کاهش نرخ ارز نمیدهد.
کما اینکه همه میدانند اصلی اساسی در اقتصاد ایران وجود دارد و آن اینکه دولت نیز یکی از تأثیرگذاران اصلی بر نرخ ارز است.
اما سؤال اینجاست که چرا دولت آقای روحانی با اینکه میدانست بالا نگه داشتن قیمت ارز تأثیراتی جدی بر معیشت مردم میگذارد و موجب "سونامی گرانی" میشود و از طرفی دولت هم قصدی برای "نظارت بر قیمتها" ندارد اما از این کار چشم نپوشید و به آن تن داد!؟
آیا کوچک شدن سفرههای مردم، تورم انتظاری و بازی با مقوله پرکششی به نام ارز که حتی روی قیمت کرایه تاکسی و مقولات نامرتبط با دلار هم تأثیر میگذارد مهمتر بود یا منفعت دولت از بالا نگه داشتن قیمت ارز!؟
هرچه هست اما پاسخ این سؤال با یک سابقه و یک آینده خطرناک مواجه است...
در مجموعه وبلاگ مشرق از مفهومی تحلیلی با عنوان "فتنه اقتصادی" سخن گفتهایم و کراراً تأکید کردهایم که ریشه این فتنه را باید در ستاد مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون جستجو کرد.
و البته این تحلیلها قبل از وقوع اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 ارائه شدهاند و پس از آبان 98 نیز در اشاره به احتمال وقوعی وسیعتر در آینده ادامه یافتهاند...
کدهای موجود در این تحلیل هم جملگی عیان بودند. از اشاره به برخی مقامات دولت که به جای اینکه مدافع وضع موجود باشند اما در صف سیاهنمایان دیده میشدند تا واجب عینی "نظارت بر قیمتها" که دولت آقای روحانی آنرا صراحتا انجام نمیدهد. و تا ماجرای بالا بردن قیمت ارز که واعظی بدان اشاره کرده است.
مقولاتی که البته سیاهنماییهای اصلاحطلبان و تشویقهای مداوم آنها برای افکار عمومی مبنی بر حق اعتراض و لزوم اغتشاش و حتی اشغال کردن مراکز حساس نظام در حرکت خیابانی! [5] بعنوان یک وظیفه صفی در مقابل آن اعمال ستادی انجام میشد و همچنان نیز میشود.
جالب است بدانیم سعید حجاریان نیز در اشاره به مشکلات اقتصادی موجود در جامعه از چیزی به نام "سیاه بهار" و احتمال وقوع اغتشاش در ایام انتخابات 1400 سخن گفته است. [6]
اکنون و در این فرایند مشکوک بایستی به یک سوال مهم پاسخ داد و آن اینکه آیا "فرماندهان فتنه اقتصادی" قصد تکرار آبان 98 در سطحی وسیعتر را دارند!؟
از تأکید تاجزاده بر تکرار آبان 98 با خشونت بیشتر و گستره وسیعتر که بگذریم [7] با توجه به برگههای مختلف این پرونده به نظر میرسد پاسخ به سؤال مذکور گزینه "آری" است و دستی که جرقه گرانی یکشبه و بدون پیوست بنزین را در آبان 98 زد؛ با عملگری اصلاحطلبان بهدنبال فرصتهای جدیدتر است...
***
1_ https://etemadonline.com/content/467582
2_ http://fna.ir/f1trgv
3_ mshrgh.ir/897746
4_ https://etemadonline.com/content/467669
5_ mshrgh.ir/979440
6_ mshrgh.ir/1119442
7_ mshrgh.ir/1018114