درس هایی از خطبه شعبانیه

بهترین گزینه برای نجات بشریت، هدایت است و برترین شیوه برای هدایت، همانا روشنگری، آگاهی بخشی و تربیت است و سخنرانی، وعظ، پندار و اندرز و تعلیم و تربیت، در شمار بهترین ابزار و روش های اطلاع رسانی و بیدارسازی قرار دارند

درس هایی از خطبه شعبانیه

مقدمه

بهترین گزینه برای نجات بشریت، هدایت است و برترین شیوه برای هدایت، همانا روشنگری، آگاهی بخشی و تربیت است و سخنرانی، وعظ، پندار و اندرز و تعلیم و تربیت، در شمار بهترین ابزار و روش های اطلاع رسانی و بیدارسازی قرار دارند. بدیهی است تبلیغ تنها از طریق منبر و تدریس نیست، بلکه در همه زمانها و مکانها و توسط همه انسان ها امکان پذیر است؛ چنان که مؤمنِ آل فرعون و آسیه، زن فرعون و حضرت موسی همه در کاخ فرعون تبلیغ خود را شروع کردند و برای ارشاد گمراهان بسیار کوشیدند.

پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز از هر امکانی و در هر مکانی جهت تبلیغ دین استفاده می کرد، چه در مسجد و بر منبر و چه در جنگ و غیر آن، بندگان را به وظائف خود آشنا می ساخت. یکی از بهترین موقعیت ها برای تعلیم و تربیت، ماه مبارک رمضان است که رسول اعظم اسلام نیز از موعظه بهره گرفت و وظیفه مسلمانان را در آن ماه، به خوبی بیان فرمود.

روحانیون محترم و معزز نیز در این مسیر وظیفه سنگینی را برعهده دارند، زیرا دنباله رو راه پیامبران و امامان(ع) هستند و رسالت آنان نیز همان رسالت است و باید پیوسته برای بیداری و آگاهی و تربیت مردم بکوشند و فعالیت های تبلیغی داشته باشند. در ماه خدا بهترین تبلیغ، بیان خطبه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله است که در جمعه آخر ماه شعبان ایراد کرد و این خطبه را علی بن فضال از پدرش و او از حضرت رضا (ع) نقل کرده است. آن حضرت نیز از پدران بزرگوارش نقل می کند که علی علیه السلام فرمود: حضرت رسول روزی برای ما این خطبه را ایراد کرد.

شرح خطبه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله گرچه در یک مقاله امکان پذیر نیست، ولی در حد امکان به بررسی چند فراز آن به اختصار می پردازیم. امید است مورد بهره برداری و استفاده شما عزیزان قرار گیرد.

ماه خدا

اَیهَا الناسَ اَنهُ قد اَقبَلَ اِلَیکم شَهرُ اللّهِ بِالبَرکة وَالرَّحمَة وَالمَغفِرة؛ ای مردم، ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرد.شکی نیست که آنچه در عالم وجود می توان تصور کرد، مخلوق خدا است، ولی گاهی نظر به اهمیت و عظمت یک موضوع یا چیزی، تنها آن به خدا نسبت داده می شود؛ مانند: اینکه گفته می شود ماه خدا، خانه خدا، بنده خدا، کتاب خدا که در این موارد یک نوع خصوصیتی در کار است.

رسول اعظم صلی اللّه علیه و آله می فرماید: خداوند از میان خلقش، برخی چیزها را برای خود برگزید: برگزیده او از بقعه ها، مکه و مدینه و بیت المقدس، و از شبها، شبهای جمعه و شب نیمه شعبان و شب قدر و شبهای عیدین، و از روزها، روزهای جمعه و اعیاد و از ماهها، رجب، شعبان و رمضان می باشد. اما از بندگانش... من و اهل بیتم را برگزید.[1]

برکت

زیادی و فراوانی را که همراه با سعادت باشد، برکت گویند. قرآن را مبارک گویند چون بر کتب آسمانی دیگر زیادی دارد.[2] راغب گوید: چیزی که در آن نیکی و خیرِ خداوندی استوار باشد، برکت گویند.[3]بنابراین معنای برکت در ماه مبارک رمضان این می شود که چون بر ماههای دیگر از نظر مغفرت و رحمت زیادی دارد، ماه با برکتی خواهد بود. با این تعریف معنای عمر با برکت و روز و شب و ماه و سال با برکت نیز روشن خواهد شد که برکت در آنها تنها زیادی نیست، بلکه اگر زیادی در آنها توأم با سعادت و نیکبختی باشد برکت خواهد بود.

در برخی دعاها برکت در آنچه خدا عطا کرده، خواسته شده است مانند: «و بارک لی فیما اعطیت»؛ در آنچه به من بخشیده ای برکت قرار ده. و در دعای تعقیب نماز صبح آمده است: خدایا در این هنگام صبح در چنین روزی، آنچه از آسمان بر زمین فروفرستی برکت برای دوستانت و عذاب برای دشمنانت قرار ده.[4]

برکتِ ماه مبارک رمضان نیز روشن است بویژه در روایتی که مرحوم صدوق(ره) از سعید بن جبیر نقل می کند، برکت این ماه بیشتر جلوه می نماید. سعید می گوید: از ابن عباس پرسیدم برای کسی که ماه رمضان را روزه بدارد و حق آن را بشناسد چه پاداشی مقرر شده است؟ ابن عباس گفت: آماده شو تا تو را به آنچه گوش های تو نشنیده و به دل تو خطور نکرده خبر دهم. از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: اگر بدانید برای شما در ماه رمضان چیست، هر آینه شکر خدا را زیاد خواهید کرد.

آنگاه برای هر روز و شب ماه مبارک رمضان ثواب های بزرگی را شمرد و سپس فرمود: برای بهشت دری است به نام «ریان» که در روز قیامت برای روزه داران از مرد و زن از امت محمد(ص) گشوده خواهد گردید. رضوان که خازن بهشت است ندا می دهد: «یا امة محمد هلموا الی الریان»؛ ای امت محمد به سوی ریان بشتابید، سپس امت پیامبر(ص) از این در وارد بهشت خواهند شد. پس هر که در ماه رمضان آمرزیده نشود، در چه ماهی آمرزیده خواهد شد؟! «و لا حول و لا قوة الا باللّه، حَسبُنا الله و نعم الوکیل».[5]

رحمت

توجه الهی و نیکی و بخشش خداوند، رحمت است. چون در این ماه بزرگ عنایات پروردگار و نیکی های او به بندگانش افزون بر تصور آدمی است، آن را ماه رحمت می خوانند. رحمتهای پروردگار بر دو قسم است: مختص و مشترک.رحمت مختص، به پیامبر اکرم و ائمه هدی(ع) اختصاص دارد، چنانکه در تفسیر آیه: «واللّه یختص برحمته من یشاء»[6] امام صادق(ع) می فرماید: مختص به رحمت خدا، رسول خدا و جانشین او است. خداوند 99 قسمت از رحمتش را برای محمد و علی و عترت آن دو ذخیره گردانیده و یک قسمت دیگر آن را برای دیگر موجودات گسترانده است.[7]

رحمت مشترک، توجه و عنایت پروردگار است که شامل همه مخلوقات می شود. در وسعت آن همین بس که امام صادق علیه السلام می فرماید: زمانی که قیامت می رسد، خداوند رحمت خود را آن چنان می گسترد که ابلیس در رحمت خدا به طمع می افتد.[8]

روزی به امام زین العابدین (ع) گفتند: حسن بصری گوید: از کسی که هلاک شده، عجبی نیست، بلکه عجب از کسی است که نجات یافته، که چگونه نجات یافته است؟! حضرت فرمود: من می گویم از کسی که نجات یافته عجبی نیست که چگونه نجات یافته، بلکه عجب از کسی است که هلاک گشته، با این سعه رحمتِ خدا، چگونه هلاک گشته است؟!.[9]

و نیز از آن حضرت روایت شده: مؤمن با وجود سه خصلت نابود نمی شود: 1- گواهی دادن به خدای یکتای بی شریک. 2- شفاعت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله. 3- وسعت رحمت خدا.[10]اسباب رحمت: برای تحصیل رحمت واسعه الهی از اسباب و وسائلی استفاده می شود، چنانکه در باب نماز و زکات خداوند می فرماید: به پا دارید نماز را و زکات بپردازید و از پیامبر اطاعت کنید؛ امید است که مورد رحم قرار گیرید.[11]

درباره فرمانبرداری از خدا و رسول نیز در قرآن کریم چنین بیانی آمده است: از خدا و رسول پیروی نمایید، امید است که رحم شوید.[12]در خصوص پیروی از قرآن و تقوا چنین دارد: «این قرآن کتابی است که ما آن را مبارک فرو فرستادیم. پس از آن پیروی کنید و خویشتن دار باشید؛ امید است که مورد رحم قرار گیرید.»[13]درباره استغفار چنین فرموده: «چرا از خدا طلب مغفرت نمی کنید، امید است رحم شوید.»[14]و در موضوع اصلاح میان برادران[15] و شکیبایی در برابر مصائب و آزمایشها[16] و موارد فراوان دیگر که از اسباب رحمت شمرده شده است.

مغفرت

غفران و آمرزش این است که انسان خود را از اینکه عذاب به او برسد نگه بدارد. بنابراین مغفرت بودن رمضان یعنی ماهی که بنده، خود را از رسیدن عذاب به او نگه می دارد. شکی نیست که غفران و مغفرت الهی در تمام سال و هر لحظه شامل بندگانش خواهد شد و در قرآن حدود دویست و پنجاه آیه در خصوص آمرزش ذکر شده و روایات بسیاری در این زمینه آمده است، ولی ماه مبارک یک نحو اختصاصی به مغفرت الهی دارد، همان طور که نسبت به رحمت و برکت دارد.

آیات قرآن در موضوع مغفرت سه دسته است:

1- آیاتی که دلالت دارد به اینکه خداوند برخی را نمی آمرزد. این دسته مربوط به کفار و مشرکین و منافقین است که اصرار دارند در این حالت بمانند و امید توبه در آنها نیست. مانند آیه: «به درستی که خدا نمی آمرزد آن که به او شرک ورزد.»[17] و آیه: «مساوی است بر آنها که برایشان طلب مغفرت نمایی یا استغفار نکنی؛ هرگز خداوند آنها را نمی آمرزد.»[18] و یا آنکه فرموده: «به راستی آنان که کافر شدند و قوم خود را از راه خدا بازداشتند. سپس در حال کفر مردند؛ پس هرگز خدا آنها را نیامرزد.[19]

2- آیاتی که دلالت دارد بر اینکه خداوند به طور حتم می آمرزد و در آن شکی نیست. این آیات مربوط به کسانی است که اهل ایمان با شند و از گناهان خود پشیمان و شرمسار باشند. چنان که می فرماید: «بگو ای پیغمبر برای کسانی که کافر شدند اگر از رویه خود برگردند، گذشته های آنان آمرزیده خواهد شد.»[20] آیات در این خصوص بسیار و روایات بی شمار است.

3- آیاتی که دلالت دارد بر اینکه «خداوند هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عذاب می نماید.»[21]یا این آیه که: «خداوند فقط مشرک را نمی آمرزد و غیر آن، هر که را بخواهد می آمرزد.»[22] این آیات مربوط به معصیت کارانی است که توبه نکرده باشند؛ البته آمرزش به دست خدا است، هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عِقاب می کند (البته به اعتقاد شیعه، این آمرزیدن و نیامرزیدن، براساس عدالت بوده و خداوند به هیچ کس ظلم نمی کند).

برترین ایام

«شَهرٌ هُوَ عندَ اللّه اَفضَلَ الشُّهُور وَ اَیامُهُ اَفضَلُ الاَیام وَ لَیالِیه اَفضَلُ اللَّیالی وَ سَاعَاتِهِ اَفضَلُ السّاعات؛ ماهی که برترین ماه ها نزد خدا است. روزهایش بهترین روزها و شبهایش برترین شبها و لحظه هایش ارزشمندترینِ لحظه هاست.»تفاوت ها در بین مخلوقات گاهی ذاتی و یا عرضی خواهد بود. خورشید نورانی است. زمین ظلمانی و مملو از نباتات و حیوانات و انسانها و کره ماه خالی از نباتات و حیوان ها و انسان ها است. دو انسان؛ یکی با پیروی از قرآن و اطاعت و بندگی و خویشتن داری و بی رغبتی به دنیا و آگاهی و بصیرت، به مقام عبودیت و بندگی می رسد و عبد صالح خدا می گردد و دیگری از معصیت و شهوترانی و طغیان و سرکشی و بی بند و باری مطرود در گاه خدا می شود. این تفاوت در ماه و سال و روز و شب و ساعت نیز می تواند باشد چنان که آیات و روایاتی بر آن دلالت دارند که به برخی از آنها اشاره می شود:

خداوند حالات گروه عاد را چنین وصف می فرماید: «پس چگونه بود عذاب من در باره آنها به باد صرصر و ترسانیدن آنها با بادی در نهایت سردی، دارای صدایی مهیب و وحشتناک که در روز نحس طولانی فرستادیم؟»[23] در سوره فلق نیز خداوند ما را سفارش فرموده که به خدا پناه بریم از شر آنچه آفریده و از شر شب و مانند آن.[24] روایات هم در این زمینه بسیار است. مثلاً در باب صدقه امام صادق(ع) فرموده است: هر گاه صبح کردی عطا کن صدقه ای را که نحسی آن روز را برطرف سازد و چون شب کردی صدقه بده که نحسی آن شب را می برد.[25]

در دعاها نیز بسیار آمده است که ما به خدا از نحسی ها و شرور پناه می بریم. امام صادق(ع) بعد از نماز مغرب چنین می فرمود: «و اعوذ باللّه من انسان سوء و جار سوء و قرین سوء و یوم سوء و ساعة سوء و من شر ما یلج فی الارض و ما یخرج منها و منا ینزل من السماء و ما یعرج فیها و من شر طوارق اللیل والنهار؛[26] یعنی به خدا پناه می برم از انسان بد و همسایه بد و رفیق بد و روز بد و ساعت بد و از شر آنچه بیرون می آید و آنچه از آسمان فرود آید و آنچه به سوی آن بالا می رود و از بدی حوادث شب و روز.

بنابراین اگر پیامبر فرمود: ماه رمضان در نزد خدا بهترین ماه ها و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعت ها است، مطلبی قابل درک است. البته پوشیده نیست که برتر بودن آن شامل همه افراد نخواهد شد، بلکه مخصوص افرادی است که در فکر استفاده و بهره برداری از آن اند، وگرنه برای افرادی که شقی و بدبخت اند، جز زیان و خسران نخواهد بود و برای کسانی که در این ماه و در شب و روز آن به معصیت خدا اشتغال دارند و در فکر توطئه علیه مسلمانان و درصدد تضعیف دین و ضربه به پیکر اسلام و مسلمین هستند جز نحسی و عذاب تصور نخواهد شد.

مهمانی خدا

«هو شهر دعیتم فیه الی ضیافة اللّه؛ رمضان ماهی است که به مهمانی خدا دعوت شده اید!»ماه مبارکی که بندگان به مهمانی خدا دعوت شده اند. باید دید انگیزه این مهمانی چیست؟ میزبان کیست و مهمان کدام است؟ کارت دعوت چیست و نوع پذیرایی چگونه است؟ روزه دار در مهمانی خدا باید نکاتی را در نظر آورد:

1- میزبان به هیچ وجه با میزبانهای دیگر قابل مقایسه نیست. میزبان همانا کریم، رحیم، غفار، تواب، غنی، مطلق، جواد، رزاق، رحمن، رب العالمین... است.

2- میهمان چه فردی است؟ ناتوان، فقیر، محتاج، ذلیل، نادان، درمانده، بی کس؛ کسی که نه مالک حیات و نه مالک ممات است.

3- ماه مهمانی: ماه مبارک رمضان همراه رحمت و مغفرت و برکت.

4- نامه دعوت: کتب آسمانی که در رأس آنها قرآن کریم است.

5- مأمورین دعوت: پیامبران، که سرآمد آنها پیامبر عظیم الشأن اسلام است.

در این مهمانی باید آدمی قدر خود را بداند که چه لیاقتی پیدا کرده که پروردگار جهانیان او را به چنین مهمانی دعوت کرده و فرشته بزرگ خود، جبرئیل را مأمور نامه، و والاترین افراد بشر را مأمور ابلاغ ساخته که انسانها را به چنین مهمانی دعوت نمایند. بنابراین بدبخت کسی است که از این دعوت سرپیچی کرده و از چنین سفره احسانی که هر نعمتی را در بر دارد محروم ماند!

آمادگی مهمانی

همانطور که انسان در مهمانی های معمولی آداب رفتن به مهمانی را مراعات می نماید: خود را تمیز کرده، لباس فاخر می پوشد، عطر می زند و با کمال وقار و سنگینی به خانه میزبان می رود و سعی می کند کار زشتی از او سر نزند، در مهمانی خدا نیز باید به مراتب بیشتر از مهمانی های معمولی مراعات کند، به جای نظافت و شستشوی بدن باید روح را از معصیت و نافرمانی ها پاک سازد، روان خویش را صیقل داده، آن را از صفات زشت و ناپسند دور کند، ریشه حب دنیا را از دل بر کند و آیینه فکر و اندیشه را از غبارهای سرکشی و طغیان پاک گرداند.

قبل از ورود به ماه مهمانی باید بکوشد نخست توبه کند و این مهمانی را با طهارت ظاهری و باطنی بپذیرد؛ آن را با غسل و دعا و نماز و تلاوت قرآن و ذکر و صلوات و سجده شکر همراه سازد و تصمیم گیرد که در این مهمانی جز رضایت حضرت حق عملی صورت ندهد و هدفی نداشته باشد. بالاترین آرمان او رسیدن به خدا و قرب او و واصل شدن به آخرین درجه انسانیت باشد. از همه چیز بریده و به محبوب خود بپیوندد و بداند که در این مهمانی تمام سود شامل خود او خواهد گردید و میزبان نفعی از آن نخواهد برد. پس هدف از این مهمانی، احسان کامل میزبان به مهمان و کمال بنده نوازی است از خدایی بزرگ و مهربان.

نوع مهمانی

در مهمانی های معمولی نوعاً پذیرایی بر محور نیازهای بدن دور می زند، بهترین شربت ها، میوه ها، شیرینی ها و غذاهای لذیذ ارائه می شود. اما در مهمانی خدای بزرگ پذیرایی از روح و روان آدمی است. مهمانی معنوی است نه ظاهری. ا لبته بدیهی است که انسان در تمام سال مهمان خداست؛ پس دعوت به مهمانی در ماه مبارک رمضان، دعوت دیگری است مافوق خوردنی و آشامیدنی و آن دعوت به نعمتهای اخروی و رسیدن به رضوان الهی است، که بزرگ ترین نعمت خداوند بزرگ است.

احترام به بندگان

«و جعلتهم فیه من اهل کرامة اللّه؛ در این ماه، اهل احسان و بخشش خداوندید.»خداوند در این ماه احترام ویژه ای برای بنده خود قائل می شود و او را بزرگ می دارد. چنین کاری از خدای بزرگ نسبت به مخلوق و از مولی نسبت به بنده، دارای اهمیتِ بسیار است و روشن است که اگر خداوند کسی را از اهل کرامت قرار دهد، چه نتایجی را در بردارد؛ چنان که اگر کسی معتقد به بزرگی کسی شود، در مهمانی از او پذیرایی ویژه ای نموده، می کوشد طبق میل او رفتار کند. برعکس اگر میزبان برای مهمان خودش ارزشی قائل نشود و برای او حسابی باز نکند و او را انسان ارجمندی به نظر نیاورد، البته خواسته او را عملی نخواهد کرد.

تسبیح نفس و عبادت خواب

«انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عباده؛ نفس های شما در این ماه تسبیح و خواب شما عبادت است.»احسان خداوند چنان است که نفس ها را ثواب تسبیح می دهد و خواب را عبادت می نویسد و عمل آدمی را می پذیرد. خداوند در آیات بسیاری از قرآن، تسبیح را متذکر شده و در چندین آیه امر به آن نموده است: در یک سوره می فرماید: «پروردگار اعلی را تسبیح نما»[27] و در جای دیگر فرموده است: «به حمد پروردگارت تسبیح خدا کن.»[28]

پاداش تسبیح را پیامبر عزیز اسلام چنین بیان فرموده است: کسی که بگوید: «سبحان اللّه و بحمده» خداوند برای او هزار هزار حسنه می نویسد و هزار هزار گناهش را نابود سازد و برای او هزار هزار درجه مقرر فرماید. کسی که زیادتر بگوید، خدا هم زیادتر خواهد نمود و کسی که طلب آمرزش کند، خدا او را خواهد بخشید.[29] حدود بیست و شش روایت به این مضمون در بحارالانوار نقل گردیده که به جهت اختصار به یکی از آنها بسنده شد. با این روایت و با آن کرامت روشن خواهد شد که روزه دار با نفس کشیدن در این ماه چقدر مورد محبت الهی قرار می گیرد.

از احسان های دیگر پروردگار در این ماه این است که بنده نوازی را به حدی رسانده که خواب روزه دار را نیز عبادت به حساب می آورد و از آن بالاتر آنکه به بنده خود آب و غذا می دهد و او را سیر و سیراب می نماید. چنان که امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: قیلوله (خواب کم قبل از ظهر) نمایید؛ زیرا که خداوند روزه دار را در خوابش غذا می خوراند و سیراب می نماید.[30]

قبولی عمل

«عملکم فیه مقبول؛ عمل شما در این ماه قبول درگاه الهی است.»قبولی عمل یکی از آرمانهای بشر است؛ یک محصل، افتخارش به قبولی در آخر سال است، یک انسان مؤمن نیز افتخارش به قبولی عملش نزد خداوند است. از این رو در اسلام سفارش شده، کاری کنید که سبب قبولی اعمال شما شود و از اعمالی بپرهیزید که مانع قبولی گردد.

در حالات کفار و فاسقین، خداوند چنین عبارتی دارد: «بگو شما انفاق کنید، با رضایت یا بی میلی؛ از شما قبول نخواهد شد، چون ملت فاسقی هستید.»[31] در روایات هم فراوان آمده که معصیت سبب پذیرفته نشدن عمل می شود از جمله: «المعصیة تمنع الاجابه». قبولی اعمال منوط به تقوا و پاکدامنی است که این معنی از قرآن هم استفاده می گردد.[32]

در اینجا این سؤال پیش می آید که با قبول نشدن عمل، انجام آن چه فایده ای دارد؟ باید گفت:

اولاً؛ باید هشیار شود که چرا کاری کند که عملش مورد رضایت خدا قرار نگیرد و عبادتش مردود گردد؟!

ثانیاً؛ فائده آن نرفتن به دوزخ است، زیرا قبولی اعمال غیر از صحّت آن است. در قبولی اعمال به پاداش رسیدن است و مزد عمل گرفتن؛ ولی اگر به سبب معصیت عمل قبول نشود، البته به آدمی پاداش نمی دهند، اما کتک هم نخواهد خورد؛ چون عقاب مخصوص ترک عمل است.

استجابت دعا

«دعائکم فیه مستجاب؛ دعای شما در ماه رمضان اجابت می شود.»از برکات ماه مبارک و احسان میزبان کریم و میهمانی پرارزش، استجابت دعاست. خداوند بزرگ، خواسته مهمان خود را در این ماه، اگر به مصلحت او باشد، برآورده می سازد؛ چرا که خود، میهمان را دعوت کرده و میزبانان، خواسته های مهمانان خود را رد نمی کنند. دعا به معنای ندا، استدعا و استغاثه است.[33] خداوند درباره حضرت زکریا می فرماید: «اذ نادی ربه نداءً خفیا؛ زکریا که پروردگار خود را نداء کرد، ندای آهسته. و درباره رزمندگان جنگ بدر می فرماید: «اذ تستغیثون ربکم فاستجاب لکم[34]؛ یعنی یاد کنید آن را که چون استغاثه می کردید از پروردگار خود که ما را بر دشمن پیروز ساز، اجابت کرد شما را.

انگیزه دعا نیز این است که بشر از هر نظر ناتوان و ضعیف است و از طرفی در محیطی زندگی می کند که محل حوادث و هدف بلاها و عوارض جسمی و روحی بوده، انسان همواره آرزوی ترقی و تکامل و رسیدن به کمالات دنیوی و اخروی دارد و هدف عالی انسانیت عبودیت است؛ لذا چاره ای ندارد جز آن که به ذیل عنایت معبودی چنگ زند که قادر متعال است. بنابراین کسانی که عقیده دارند باید تنها کارکرد و زحمت کشید نه دعا؛ سخت در اشتباه اند. چنانکه افرادی هم که می گویند: باید فقط دعا کرد و تلاش فایده ای ندارد و رسیدن به کمال با رنج و زحمت نیست، در اشتباهند. از قرآن و روایات و عقل این موضوع را به خوبی استفاده می کنیم که راه صحیح نه آن است و نه این؛ بلکه راه سومی است و آن این است که در هر کاری و در رسیدن به هر هدفی و به هر کمالی هم سعی و کوشش لازم است و هم دعا؛ زیرا به تجربه ثابت شده که این دو، چون دو بال اند که با یکی، پروازی شکل نمی گیرد!

قرآن در باب جنگ و جهاد با دشمن می فرماید: در برابر دشمنان آنچه را که از نیرو و مرکب توانایی دارید آماده سازید که بدین وسیله دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید[35] و از یک طرف پیامبر در جنگ خدای خود را می خواند که: «پروردگارا من مغلوب گشته ام، از دشمن انتقام مرا بگیر!»[36] یا مثلاً درباره علم بدین مضمون روایت شده: ز گهواره تا گور دانش بجوی. (اطلبوا العلم من المهد الی الحد). و نیز: طلب علم کنید ولو در چین باشد. (اطلبوا العلم ولو بالصین) ولی از طرفی خداوند به پیامبرش سفارش می کند: بگو پروردگارا علم مرا زیاد کن (و قل رب زدنی علما).

جایگاه دعا

دعا از موضوعاتی است که در قرآن فراوان از آن یاد شده و از باب نمونه به چند آیه از آن می پردازیم:حضرت زکریا از خدا می خواهد: «خدایا مرا تنها مگذار و حال اینکه تو بهترین ارث برندگانی».[37] حضرت سلیمان می گوید: «خدایا به من سلطنتی ده که پس از من برای کسی سزاوار نباشد.»[38] حضرت نوح عرضه می دارد: «پروردگارا احدی از کفار را بر روی زمین باقی مگذار.»[39] حضرت یونس در آن تاریکی ها در میان شکم ماهی، و حضرت ایوب بعد از گرفتاریش به بلاهای فراوان، حضرت موسی در هنگام مأموریتش به سوی فرعون، حضرت ابراهیم و سایر انبیاء که همگی در تمام مواقع به سوی خدا نالیدند و واژه های «ربنا» و «رب» در قرآن روشنگر این معنا است.

علاوه بر آنکه در آیات چندی، خداوند عظمت دعا را بیان فرموده، در یکجا چنین می فرماید: «بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم به شما چه توجهی خواهد نمود؟!»[40] و در آیه ای چنین فرموده: «بگو مرا بخوانید، شما را اجابت خواهم کرد. براستی کسانی که از بندگی من سرپیچی می نمایند زود است که در جهنم ذلیل و خوار درآیند.»[41]

در آیات بسیاری دستور دعا را هم داده است، مانند اینکه می فرماید: «بگو پروردگارا علم زیاد به من مرحمت کن.»[42] و «بگو پروردگارا پدر و مادرم را رحمت کن؛ چنان که مرا در کوچکی تربیت نمودند.»[43] «بگو به پروردگار فلق پناه می برم.»[44] و آیات بسیار دیگری که ما را به سوی یک برنامه اصیل و یک موضوع بسیار مفید و لازم سوق می دهند.

لزوم دعا و اهمیت آن، در روایات بسیاری از محمد و آل(ع) نقل گردیده که از باب نمونه به برخی اشاره می شود: پیامبر اکرم(ص) فرمود: دعا اسلحه مؤمن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است.[45] امام صادق علیه السلام می فرماید: به درستی که دعا قضا را برطرف می سازد.[46] و از آن حضرت روایت گردیده: بر تو باد به دعا؛ زیرا در آن شفای هر دردی است.[47] و نیز فرمود: به درستی که دعا از اسلحه آهنین مؤثرتر است.[48] آن حضرت می فرماید: «علیکم بسلاح الانبیاء، فقیل و ما سلاح الانبیاء؟ قال الدعاء[49]؛ بر شما باد به سلاح انبیاء. گفته شد سلاح انبیاء چیست؟ فرمود: دعا.

موانع اجابت دعا

این که تصور شود دعا مستجاب نمی شود، قابل قبول نیست. پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله می فرماید: هیچ مسلمانی نیست که خدا را بخواند مگر آنکه دعایش را مستجاب کند؛ یا در دنیا به او مرحمت می کند و یا برای او ذخیره می نماید و یا کفاره گناهان او قرار می دهد.[50] ولی احساس عدم استجابت به خاطر موارد زیر است.

1- اثر دعا چنان نیست که همیشه محسوس باشد. چه بسیار از حوادث و بلاها که امکان داشت اگر دعاهای ما نبود، دچار آن می شدیم.

2- بسیاری از دعاها به هدف اجابت رسیده، ولی ما بی توجه به آن، اندیشیده ایم مشکل خود به خود حل شده است!

3- گاهی انسان برای موضوعی دعا می کند که از نظر خداوند اجابت آن به صلاح انسان نیست.

4- انسان در اجابت دعا تعجیل دارد و می خواهد همان لحظه ای که دعا می کند نتیجه اش را ببیند، در صورتی که در تأخیر آن مصلحت است. چنان که به روایت از امام صادق(ع)،[51]

استجابت دعای موسی و هارون که بر فرعون نفرین کردند، چهل سال طول کشید. با اینکه خداوند به آنها فرموده بود: به تحقیق دعای شما مستجاب شد.[52]

5- گاهی علت تأخیر، قطع نشدن مناجات بنده است. چون خداوند دوست دارد بنده اش به درگاهش ناله کند. روایات در این باب بسیار است مانند اینکه: وقتی خداوند بنده اش را دوست دارد به فرشتگان که بر او مأمورند دستور می دهد: حاجت او را تأخیر اندازید تا مرا بخواند؛ زیرا که من صدای او را دوست دارم.[53] و هنگامی که بنده ای را دشمن دارد به فرشتگان که مأموریت بر او را دارند، فرمان می رسد، حاجت او را آسان دارید، یاد مرا از ذهن او ببرید، زیرا من صدای او را ناخوش دارم.[54]

6- گاهی اثر اجابت دعا در آخرت معلوم می گردد و پروردگار اجابت آن را ذخیره آخرت می نماید، برای اینکه دوست دارد بنده اش را در آنجا پذیرایی کند. امام صادق علیه السلام می فرماید: مؤمن در آخرت آرزو می نماید: به دلیل عظمت پاداش اخروی، کاش از او در دنیا هیچ دعایی مستجاب نمی شد![55]

7- ممکن است جلو اجابت ما را گناهانی گرفته باشد که همچون سدی مانع از اجابت دعا گردد؛ در دعاها می خوانیم: خدایا برای من گناهانی را بیامرز که دعا را حبس[56] و یا دعا را رد می کند.[57]

روز جمعه ای، حضرت علی علیه السلام خطبه می خواند. شخصی پرسید: چگونه است که خدا فرمود: مرا بخوانید دعای شما را اجابت می کنم، ولی ما می خوانیم و اجابت نمی شود؟ حضرت فرمود: همانا دلهای شما به سبب هشت خصلت خیانت نمود:

اول-  شما خدا را شناخته اید، ولی حق او را آن چنان که بر شما واجب کرده، اداء ننموده اید. چنین شناسایی شما را نفع نبخشیده.

دوم-  شما به پیامبر او گرویده اید، آنگاه با سنت او مخالفت ورزیده و شریعت او را میرانده اید! پس کجاست ثمره ایمان شما؟

سوم-  کتاب خدا را که بر شما نازل شده خواندید، ولی به آن عمل ننموده، گفتید ما شنیدیم و اطاعت کردیم آنگاه مخالفت نمودید!

چهارم-  شما گفتید: ما از آتش هراسانیم، ولی با گناهانتان به سوی او می شتابید! کجاست ترس شما؟

پنجم-  به درستی که منطق شما این است: ما به بهشت رغبت داریم و مشتاق آن می باشیم، ولی پیوسته کارهایی که شما را از آن دور می سازد انجام می دهید! پس کجاست رغبت و میل شما نسبت به آن؟

ششم- شما نعمت مولا را می خورید ولی از آن سپاس گزاری نمی کنید.

هفتم- خداوند شما را به دشمنی با شیطان فرمان داده و فرمود: بدرستی که شیطان برای شما دشمنی است او را دشمن بگیرید.[58] امّا مخالفت خدا را کردید و با شیطان به جهت مخالفت نکردن با او دوست شده و از او پیروی نموده اید.

هشتم  شما عیب های مردم را مقابل چشم های خود قرار داده و عیوب خود را پشت سر انداخته اید؛ کسانی را سرزنش می کنید که خود سزاوارتر به سرزنش هستید. پس با این حال چه دعایی مستجاب خواهد شد در صورتی که شما درها و راه های اجابت را بسته اید! پس از خدا بپرهیزید و عمل های خود را اصلاح کنید و نیت های خود را خالص سازید و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خدا دعای شما را به اجابت برساند.[59]

نیت صادق و قلب طاهر

«فاسئلوا اللّه ربکم بنیات صادقة و قُلوبٍ طاهره؛ خدا را با نیت های صادق و قلب طاهر بخوانید.»دعا شرایط و آدابی دارد و در اجابت دعا مراعات جهاتی لازم است که اگر کسی آنها را رعایت کند، دعا به اجابت نزدیکتر می گردد. برخی از آنها عبارتند از:

1- شناخت کامل در حق پروردگار بزرگ.

2- ارتباط کامل با او.

3- توجه کامل در وقت دعا.

4- اصرار در طلبیدن و گریه و زاری نمودن.

5- با زبان راستگو و دل پاک و سینه ترسناک خدا را خواندن.[60]

6- مراعات زمان و مکان را نمودن.

7- در تمام حالات به سوی او رفتن نه فقط زمان گرفتاری و شدت.

8- با امید کامل دعا کردن.

9- در اول دعا مدح و ثنای خدا کردن و در ابتدا، وسط و آخر آن بر پیغمبر و آل صلوات فرستادن و طلب مغفرت برای گناهان نمودن.

10- با بسم اللّه الرحمن الرحیم شروع کردن و به ما شاء اللّه لا قوة الا باللّه ختم نمودن.[61]

توفیق روزه

«ان یوفقکم لصیامه؛ از خدا بخواهید که شما را موفق به روزه داری در این ماه گرداند.»توفیق، سوق دادن اسباب و رو گرداندن آن به سوی مطلوبِ خیر است.[62] موضوع توفیق و موفقیت یکی از موضوعاتی است که پیوسته در هر کاری همه ما در انتظار آن بوده و از پروردگار آن را مسئلت می داریم. در آیات، روایات، دعاها و زیارات نیز بسیار از آن نام برده شده است. شعیب پیغمبر به قوم خود می گوید: «من اراده نکردم مگر اصلاح را به اندازه استطاعت خود و موفقیت من نیست مگر به وسیله خدا، بر او توکل دارم»[63] همین عبارت از علی علیه السلام در نامه به معاویه نقل شده است.[64]

امام صادق علیه السلام می فرماید: چنین نیست که هر کس قصد چیزی را کرد بر آن توانایی داشته باشد و یا هر که توانایی پیدا کرد بر آن توفیق پیدا کند و نه هر که توفیق پیدا کرد به آن برسد بلکه وقتی قصد و توانایی و توفیق جمع گردند نیکبختی تمام است.[65]

جابر از امام باقر علیه السلام از معنای لا حول و لا قوة الا باللّه می پرسد. حضرت می فرماید: یعنی برای ما توانایی ترک معصیت خدا نیست مگر به یاری خدا، و برای ما توانایی بر طاعت خدا نیست مگر به توفیق خدای عزوجل.[66]و از حضرت جواد الائمه علیهم السلام نقل شده که فرمود: مؤمن به سه چیز نیازمند است: توفیق از جانب خدا، و واعظی از خودش و پذیرفتن از کسی که او را نصیحت می کند.[67]

روزه

در قرآن و روایات، از روزه با تعبیرهای مختلفی، از جمله صبر یاد شده است: «از صبر و نماز طلب مدد نمایید»[68] و یا با لفظ سیاحت، «سیاحت کنندگان و رکوع نمایندگان و سجده کنندگان.»[69] و غالباً از آن به صوم و صیام تعبیر شده؛ درباره اصل مشروعیت روزه فرموده است: ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما روزه نوشته شده، چنان که بر پیشینیان شما نوشته شده. امید است که خویشتن دار شوید.[70]

آثار و فواید روزه

آیات بسیاری در قرآن بر لزوم روزه و فوائد آن اشاره دارد، و روایات فراوانی در خصوص آن وارد شده است؛ هر چند اگر فائده ای جز فرمانبرداری از مولای حقیقی، و خدای بزرگ نداشت، برای ما کفایت می کرد. اینک به برخی آثار توجه کنید.

1- تقوی و خویشتن داری: تقوی صفتی است که در هر کس پیدا شود محبوب خدا خواهد گردید، و آثاری که بر تقوا بار است شامل روزه دار نیز می گردد.

2- یار و مددکار آدمی است.[71]

3- صورت شیطان را سیاه می کند. امام صادق (ع) به نقل از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: روزه داری، باعث روسیاهی شیطان می شود.[72]

4- بدن را پاک خواهد کرد، و رشد و نمو به آن خواهد داد.[73]

5- فرشتگان بر او درود فرستند.[74]

6- در عبادت خداست گرچه خواب باشد، تا زمانی که غیبت مسلمانی را نکند.[75]

7- فرشتگان او را دعا کنند،[76] و حضرت رسول خدا(ص) فرمود: جبرئیل از سوی پروردگار خبر داد: من احدی از فرشتگانم را فرمان ندادم، که برای فردی از مخلوقم، طلب آمرزش کنند، مگر آنکه برای آنها در آن اجابت خواهم کرد.[77]

8- فرشتگان خود را به صورت او می مالند، و به او مژده می دهند.[78]

9- پروردگار فرشتگان را شاهد بگیرد که او را آمرزیدم.[79]

10- نفس او تسبیح است. چنانکه از این خطبه استفاده می شود.

11- در نزد خدا محترم و گرامی خواهد بود و دعای او مستجاب خواهد شد.

12- پاداش عمل او چندین برابر داده خواهد شد. پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: روزه، واجبی است پاداش داده شده، و در نزد خداست چندین برابر.[80]

13- سپر از عذاب و آتش و از خطرات دیگر است.[81]

14- پاداش آن با خود پروردگار است. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: خدای تبارک و تعالی فرمود: هر عمل فرزند آدم، برای اوست جز روزه که آن برای من است و من پاداش آن هستم (یا آنکه من پاداش آن را خواهم داد).[82]

15- یکی از درهای بهشت، مخصوص روزه داران است؛ از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله نقل شده که برای بهشت دری است: که به ریان خوانده می شود، از آن داخل نمی شود مگر روزه داران.[83]

16- اعمال او قبول خواهد گردید.[84]

17- برای اوست خوشحالی دنیا و آخرت، و بوی دهان روزه دار نزد خدا از مشک خوشبوتر است.[85]

18- موجب صحت بدن است[86] و از نظر پزشکی نیز ثابت گردیده است.

19- در فصل گرما بالاترین جهاد است.[87]

20- زیربنا و اساس اسلام است. امام صادق علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج پایه استوار است: بر نماز، زکاة، روزه، حج و ولایت.[88]

21- در صورتی که شرائط را مراعات کند، و روزه خواص را بگیرد، از گناهان بیرون آید، مثل روزی که از مادر متولد گشته است. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله می فرماید: ای جابر، این ماه رمضان است، کسی که روزش را روزه بگیرد، و شب را به عبادت به سر برد، و شکم و عورت خود را از حرام نگه دارد، و زبانش را حفظ نماید، از گناهانش بیرون رود مانند بیرون رفتن او از ماه (رمضان).جابر گفت: چه حدیث خوبی است! حضرت فرمود: ای جابر چقدر سخت است این شرطها![89]

22- عواطف انسانی را بیدار می کند. ثروتمند به یاد فقیر و درمانده می افتد و گرسنگی و محرومیت او را در زندگی لمس می نماید که این خود یکی از فوائد بزرگ ماه روزه و روزه داری است.[90]

23- آدمی را به یاد قیامت می اندازد. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله می فرماید: به یاد آورید از گرسنگی و تشنگی خود، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را، که چنین عملی در پاکی، و ایمان و تقوای روزه دار بسیار مؤثر است.[91]

24- یک نوع مساوات از جانب خداوند پدید خواهد آمد که فقیر و غنی همه در یک زمان گرسنه و تشنه، و در یک حالت هستند و امتیازی میان آنها نیست.[92]

25- شهوات و خواهش های نفسانی شکسته خواهد شد.[93] این فائده جامعه را از بسیاری از آلودگی ها محافظت می نماید، به همین جهت در ماه مبارک رمضان، از تخلفات و جنایات بسیار کاسته می شود.

26- اراده را قوی می کند.

27- جهاد اکبر است، زیرا با این عمل بر دشمن درونی پیروز گشته، و مقدمه ای برای پیروزی بر دشمن بیرونی است.

تلاوت قرآن

«فاسئلوا اللّه ربکم. .. أن یوفقکم لتلاوة کتابه؛ از خداوند بخواهید شما را به تلاوت قرآن موفق سازد.»قرآن کتابی است جامع، و برنامه ای است کامل که از سوی پروردگار دانا و حکیم توسط مأمور خود، جبرئیل امین به بزرگ ترین معلم بشر، پیامبر الهی(ص) فرود آمده است. قرآن کتابی است که ما را به غیب آگاه و به قصص انبیاء و تاریخ پیشینیان آشنا می سازد. قرآن کتابی است انسان ساز، روح بخش و روشنگر. کتابی است که هر چه خواهی در آن موجود، و تمام حقائق از آن جلوه گر است. قرآن کتابی است که هر دانشمند طبق تخصص خود از آن بهره مند می گردد. قرآن دوای هر درد، و کلید هر مشکل، و شفای هر مرض، راهنمای هر گمراه و چراغ هر حیران است. کتابی که با وجود این همه دشمن، تا به حال احدی نتوانسته، مانند آن بیاورد، و یا از آن مختصر ایرادی بگیرد.

قرآن از دیدگاه قرآن

در شصت و یک سوره قرآن توصیف شده، که برای نمونه به چند آیه از آن اشاره می نمائیم:

1- اگر شما درباره آنچه ما بر بنده خود فرو فرستادیم، در شبهه هستید، پس مانند یک سوره آن بیاورید.[94]

2- بگو اگر تمام انس و جن اجتماع کنند، تا مانند این قرآن بیاورند، نمی توانند؛ گرچه بعض آنها مددکار بعض دیگر گردند.[95]

3- آیا در قرآن نمی اندیشند؟ که اگر از نزد غیر خدا بود هر آینه در آن اختلاف بسیار می یافتند.[96]

4- به درستی که قرآن را فرو فرستادیم، و همانا ما آن را نگهبانیم.[97]

5- به درستی که آن فرو فرستاده پروردگار جهانیان است. روح الامین (جبرئیل) آن را بر دل تو فرود آورده تا از ترسانندگان باشی.[98]

6- ماه رمضان آن ماهی است که در آن قرآن نازل شده است برای مردم، هدایت و دلیلهای روشن و جداکننده ای است.[99]

قرآن از دیدگاه روایات

1- پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: من دو چیز گرانبها را در میان شما می گذارم و می روم: یکی از آنها بزرگتر از دیگری است، کتاب خدای تبارک و تعالی ریسمان کشیده شده از آسمان بر زمین، و عترت من اهل بیت من هستند. پس بنگرید که بعد از من چگونه درباره آنها رفتار می نمایید![100]

2- ابن عباس می گوید: برای خدای بزرگ سه چیز محترم است که مانند آنها چیزی نیست: کتاب او که نور و حکمت اوست، خانه ای که آن را قبله مردم قرار داده که توجه به غیر آن را از احدی نمی پذیرد، عترت پیغمبر شما محمد صلی اللّه علیه و آله.[101]

3- پیامبر اکرم فرمود: کسی که به او قرآن عطا شده، پس دیگری را ببیند که به او چیزی داده شده و آن را بهتر از آنچه به او داده شده (قرآن) بینگارد، در حقیقت بزرگی را کوچک شمرده و کوچکی را بزرگ دانسته![102]

4- پیامبر اکرم فرمود: به من پنج چیز داده شده که به پیغمبری قبل از من داده نشده است... به من جوامع الکلم (قرآن) داده شده است.[103]

5- علی علیه السلام درباره قرآن فرمود: بر شما باد به کتاب خدا، زیرا آن ریسمانی است ثابت و محکم، و نوری است روشنگر، و شفابخشی سودمند. سیراب شدن است که تشنگی را برطرف می کند، و برای چنگ زننده نگهدارنده است، و برای آویخته رهایی. کجی در آن نیست تا راست گردد، از حق و حقیقت برنمی گردد تا از آن دست برداشته شود و تکرار بسیار آن را کهنه نمی گرداند، کسی که سخنش قرآن باشد راستگو، و هر کس عمل به آن کند پیشی گرفته است.[104]

فضیلت تلاوت

خواندن قرآن و تدبر در آن در تمام سال یکی از برنامه های هر فرد مسلمان متعهد و مسئول است، و باید به طور دائم با قرآن محشور باشد، ولی ماه مبارک ویژه قرآن است. لذا پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: از خدا توفیق تلاوت کتاب خدا را در این ماه بخواهید. در روایات فضیلت و پاداش بسیاری برای خواندن قرآن ذکر شده است.

امام صادق(ع) فرمود: کسی که قرآن بخواند بی نیاز است، و بیچارگی بعد از آن نیست.[105] و هر که قرآن بخواند در حالی که جوان با ایمان است، قرآن با گوشت و خونش مخلوط خواهد شد، و خداوند او را با انبیاء و ائمه محشور کند و قرآن در قیامت مدافع او خواهد گردید. و می گوید: پروردگارا براستی هر عمل کننده ای به پاداش خود رسیده، جز عمل کننده به من؛ پس به آن بهترین عطایای خود را برسان! آنگاه خداوند به او دو حلّه از حلّه های بهشتی بپوشاند، و بر سر او تاج کرامت نهاده می شود. سپس به او گفته می شود: آیا تو را در باره آن خشنود ساختیم؟ قرآن می گوید: خدایا من بالاتر از آن انتظار داشتم. می فرماید: امن به دست راستش، و خلد به دست چپش داده شود. سپس وارد بهشت خواهند گردید. آنگاه به او گفته می شود آیه ای را قرائت کن و یک درجه بالا رو، بعد به قرآن گفته می شود: مقصود تو را رساندیم و تو را در حق او خشنود نمودیم؟ پس گوید: خدایا بلی.

حضرت فرمود: و هر که بیشتر بخواند و به جهت شدّت حفظ آن متعهد گردد، خداوند پاداش او را دو چندان دهد.[106] ونیز از آن سرور نقل گردیده: به راستی که درجات بهشت به عدد آیات قرآن است به خواننده قرآن گفته می شود: بخوان و بالا برو.[107]

اما در ماه مبارک رمضان برای خواندن قرآن ثواب ویژه ای در نظر گرفته شده است. امام باقر(ع) فرمود: برای هر چیزی بهاری است، و بهار قرآن، ماه رمضان است.[108] و حضرت رضا(ع) می فرماید: هر کس در ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا بخواند، چنان است که یک ختم قرآن در غیر ماه رمضان نموده است.[109]

پی نوشت ها:

[1] بحارالانوار، ج 96، ص 373.

[2] اقرب الموارد و مجمع البحرین.

[3] مفردات راغب: لفتحنا علیهم برکات من السماء. لثبوت الخیر الالهی فیه.

[4] مقیاس المصابیح، «اللهم اجعل ما انزلت من السماء الی الارض فی هذا الصباح و فی هذا الیوم برکه علی اولیائک و عذاباً علی اعدائک».

[5] بحارالانوار، ج 96، ص 351 - 356.

[6] بقره، آیه 105.

[7] سفینة البحار، لغت رحم.

[8] همان، ج 1، ص 517.

[9] همان.

[10] همان، لا یهلک مؤمن بین ثلاث خصال: شهادة ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له، و شفاعة رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله، وسعت رحمة اللّه.

[11] نور، آیه 56. و اقیموا الصلوة و اتوا الزکاة و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون.

[12] آل عمران، آیه 132: اطیعوا اللّه والرسول لعلکم ترحمون.

[13] انعام، آیه 155: و هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه واتقوا لعلکم ترحمون.

[14] نمل، آیه 46: لولا تستغفرون اللّه لعلکم ترحمون.

[15] حجرات، آیه 10.

[16] بقره، آیه 157: اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة....

[17] نساء، آیه 48 و 116: إن اللّه لا یغفر ان یشرک به.

[18] منافقون، آیه 6: سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن یغفر اللّه لهم.

[19] محمد، آیه 34: ان الذین کفروا و صدوا عن سبیل اللّه ثم ماتوا و هم کفار فلن یغفر اللّه لهم.

[20] انفال، آیه 38: قل الذین کفروا ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف.

[21] بقره، آیه 284: فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء.

[22] نساء، 48: ان اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء.

[23] قمر، آیه 19: انا ارسلنا علیهم ریحاً صرصراً فی یوم نحس مستمر.

[24] فلق، 3  4، قل اعوذ برب الفلق من شر ما خلق و من شر غاسق اذا وقب.

[25] بحارالانوار، ج 96، ص 125.

[26] مقباس المصابیح.

[27] اعلی، آیه 1: سبح اسم ربک الاعلی.

[28] نصر، آیه 3: فسبح بحمد ربک.

[29] بحارالانوار، ج 93، ص 78: من قال سبحان اللّه و بحمده کتب اللّه له الف الف حسنه و محی عنه الف الف سیئَة و رفع له الف الف درجه و من زاد زاد اللّه و من استغفر غفر اللّه له.

[30] وافی، جلد 2، باب فرض الصیام: قیلوا فان اللّه یطعم الصائم و یسقیه فی منامه.

[31] توبه، آیه 53: قل انفقوا طوعا او کرها لن یتقبل منکم انکم کنتم قوما فاسقین.

[32] مائده، آیه 27: انما یتقبل اللّه من المتقین.

[33] مفردات راغب، مجمع البحرین، اقرب الموارد.

[34] انفال، آیه 9.

[35] انفال، آیه 63: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو اللّه و عدوکم.

[36] قمر، آیه 10: رب انی مغلوب فانتصر.

[37] انبیا، آیه 89: رب لا تذرنی فردا.

[38] ص، طه 35: و هب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی.

[39] نوح، آیه 26: لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا.

[40] فرقان، آیه 77: قل ما یهبئو بکم ربی لولا دعاؤکم.

[41] مؤمن، آیه 60: و قال ربکم ادعونی استحب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین.

[42] طه، آیه 114: و قل رب زدنی علماً.

[43] اسراء، آیه 24: و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیراً.

[44] فلق، آیه 1؛ قل اعوذ برب الفلق.

[45] بحارالانوار، ج 3، ص 288: الذعاء سلاح المؤمن و عماد الدین و نور السماوات والارض.

[46] همان، ج 93، ص 288؛ ان الدعاء یرد القضاء.

[47] همان، ص 295: علیک بالدعاء فان فیه شفاء من کل داء.

[48] همان، ص 297: ان الدعاء انفذ من السلاح الحدید.

[49] همان، ص 295.

[50] همان، ص 378: ما من مسلم یدعوا اللّه الا یستجیب له فاما ان یجعل فی الدنیا و اما من یدخر للاخره و اما ان یکفر من ذنوبه.

[51] تفسیر صافی، ج 1، ص 762.

[52] یونس، آیه 89: قد اجیب دعوتکما.

 بحارالانوار، 93، ص 371: اسقما بدنه و ضیقا معیشته و عوقا علیه مطلبه حتی یدعونی فانی احب صوته.

[53] همان.

[54] بحارالانوار، 93، ص 374: فیمتنی المرمن انه لم یستحب له دعوة فی الدنیا مما یری من حسن الصواب.

[55] دعای کمیل.

[56] دعای شب عرفه.

[57] مؤمن، آیه 60: ادعونی استجب لکم.

[58] فاطر، آیه 6: ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدواً.

[59] بحارالانوار، ج 3، ص 376.

[60] بحارالانوار، 93، ص 341: یا موسی: ادعنی بالقلب النقی و اللسان الصادق و عن علی علیه السلام: و خیر الدعا ما صدر عن صدر تقی و قلب نقی.

[61] همان، ص 308 و ص 313.

[62] مفردات: التوفیق من اللّه: توجیه الاسباب نحو مطلوب الخیر.

[63] هود، آیه 88: ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا باللّه.

[64] نهج البلاغه، نامه 28.

[65] بحارالانوار، ج 3 قدیم، ص 49 به نقل از کنز الفوائد.

[66] سفینة البحار، ج 2، ص 675: قال معناه لا حول لنا عن معصیه الا بعون اللّه و لا قوة لنا علی طاعة اللّه الا بتوفیق اللّه عزوجل.

[67] منتهی الامال، ج 2، ص 229: المؤمن یحتاج الی ثلاث خصال: توفیق من اللّه و واعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه.

[68] بقره، آیه 45: استعینوا بالصبر والصلوة. والعصر، 3: و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

[69] توبه، آیه 112: السحائحون الراکعون الساجدون.

[70] بقره، آیه 184.

[71] بقره، آیه 45.

[72] بحارالانوار، ج 96، ص 246: الصوم یسود وجهه.

[73] همان: و لکل شی ء زکاة، و زکاة البدن الصیام.

[74] همان، ص 247: ما من صائم یحضر قوماً یطعمون الا سبحت اعظاؤه، و کانت صلاة الملائکة علیه و کانت صلاتهم له استغفاراً.

[75] همان: الصائم فی عباده اللّه، و ان کان نائماً علی فراشه، ما لم یغتب مسلماً.

[76] همان: ص 253: ان اللّه و کل ملائکة بالدعاء للصائمین.

[77] همان: اخبرنی جبرئیل عن ربی انه قال: ما امرت احداً من ملائکتی ان یستغفروا لاحد من خلقی الا استجبت لهم فیه.

[78] قال ابوعبداللّه الصادق علیه السلام: من صام یوماً فی الحر، فاصاب ظمأ و کل اللّه له الف ملک یمسحون وجهه، و یبشرونه، حتی اذا افطر، قال اللّه عزوجل: ما اطیب ریحک، یا ملائکتی اشهدوا انی قد غفرت له.

[79] همان.

[80] بحارالانوار، ج 96، ص 248: فی خبر ابی ذر انه سأل النبی صلی اللّه علیه و آله ما الصوم؟ قال: فرض مجزی و عنداللّه اضعاف کثیره.

[81] همان و ص 367: علیک بالصوم، فانه زکاة البدن، و جنة لاهله.

[82] همان، ص 249: کل عمل ابن ادم هو له غیر الصیام، هو لی، و انا اجزی به.

[83] همان، ص 252: ان للجنة باباً یدعی الریان لا یدخل منه الا الصائمون.

[84] همان، ص 253.

[85] همان، ص 250: و لخلوف فم الصائم، اطیب عند اللّه عزوجل من ریح المسک، والصائم یفرح بفرحتین: حین یفطر فیطعم و یشرب، و حین یلقانی فادخله الجنة.

[86] همان، ص 255: صوموا تصحوا.

[87] همان، ص 256: قال الصادق علیه السلام: افضل الجهاد الصوم فی الحر.

[88] همان، ص 257: بنی الاسلام علی خمس دعائم: علی الصلوة والزکاة والصوم والحج و ولایة امیرالمؤمنین والائمةمن ولده صلوات اللّه علیهم.

[89] همان، ص 371: یا جابر هذا شهر رمضان من صام نهاره و قام ورداً من لیله، و عف بطنه و فرجه، و کف لسانه، خرج من ذنوبه کخروجه من الشهر. فقال جابر: یا رسول اللّه! ما احسن هذا الحدیث؟ فقال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یا جابر و ما اشد هذه الشروط؟

[90] همان، ص 369: عن حمزة بن محمد قال: کتبت ال ابی محمد العسکریع لم فرض اللّه عزوجل الصیام؟ فورد فی الجواب: لیجد الغنی مس الجوع فیمن علی الفقیر.

[91] همان، ص 370: عن الرضاع علة الصوم: لعرفان مس الجوع والعطش، لیکون العبد ذلیلا، مستکیناً، ماجوراً محتسباً صابراً، فیکون ذلک دلیلا علی شدائد الاخره، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات واعظاً له فی العاجل دلیلا علی الاجل.

[92] همان، ص 381: فاراد اللّه ان یستوی بین خلقه.

[93] همان، ص 370.

[94] بقره، آیه 23: و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله.

[95] اسراء، آیه 90: قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیراً.

[96] نساء، آیه 82: افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیرا.

[97] حجر، آیه 9: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون.

[98] شعراء، آیه 192: انه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین.

[99] بقره، آیه 185: شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی والفرقان.

[100] بحارالانوار، ج 92، ص 13: و انی تارک فیکم الثقلین: احدهما اکبر من الاخر، کتاب اللّه تبارک و تعالی حبل ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما!

[101] همان، از خصال، ج 1، ص 71.

[102] همان، ص 13: من اعطاه القرآن فرأی احدأ اعطی شیئاً افضل مما اعطی، فقد صغر عظیما و عظم صغیراً.

[103] همان، ص 14: اعطیت خمسا لم یعطهن نبی کان قبلی: ارسلت الی الابیض والاسود والاحمر، و جعلت لی الارض مسجدا، و نصرت بالرعب، و احلت لی الغنائم، و لم تحل لاحد أو قال لنبی قبلی و اعطیت جوامع الکلم، قال عطا: فسألت ابا جعفر علیه السلام قلت: و ما جوامع الکلم؟ قال: القرآن.

[104] نهج البلاغه، کلام 155: ولیکم بکتاب اللّه، فانه الحبل المتین، والنور المبین، والشفاء النافع، والری الناقع، والعصمة للمتمسک والنجاة للمتعلق، لا یعوج فیقام، و لا یزیع فیستعتب، و لا تخلقه کثرة الرد و ولوج السمع، من قال به صدق و من عمل به سبق.

[105] همان: من قرء القرآن فهو غنی و لا فقر بعده و الا ما به غنی.

[106] همان: من قرء القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه و دمه، جعله اللّه مع السفره الکرام البرره و کان القرآن حجیجاً عنه یوم القیمة و یقول: یا رب ان کل عامل قد اصاب اجر عمله غیر عاملی، فبلغ به کریم عطایاک، فیکسوه اللّه عزوجل حلتین من حلل الجنة، و یوضع علی رأسه تاج الکرامه: ثم یقال به: هل ارضیناک فیه؟ فیقول القرآن: یا رب قد کنت ارغب له فیما هو افضل من هذا، قال: فیعطی الامن بیمینه، والخلد بیساره، ثم یدخل الجنة فیقال اللّه: اقرء واصعد درجه، ثم یقال له بلغنا به و ارضیناک فیه؟ فیقول: اللهم نعم، قال: و من قرء کثیراً و تعاهد من شده حفظه اعطاه اللّه اجرا هذا مرتین.

[107] همان، ص 188: فان درجات الجنة علی قدر عدد آیات القرآن فیقال: لقاری القرآن اقرء وارق.

[108] همان، ص 213: لکل شی ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان.

[109] همان، ج 96، ص 341: من قرء فی شهر رمضان آیه من کتاب اللّه عزوجل کان کمن ختم القرآن فی غیره من الشهور.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان