جواد نوائیان رودسری؛ برخی معتقدند که قصه تلخ سوانح و تصادفات رانندگی در ایران، در سال 1305 ش و با تصادف و درگذشت مرحوم درویشخان، موسیقیدان شهیر ایرانی، آغاز شد؛ هرچند که مستنداتی وجود دارد که اولین قربانی تصادف در کشور ما را آقای عباسقلی خان باقرزاده میداند که در روز 13 آبان سال 1303، در خیابان علاءالدوله تهران، مقابل سفارت انگلیس، با اتومبیل ناصرالسلطنه تصادف و جان به جانآفرین تسلیم کرد.
بنابراین، با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که ما ایرانیها، تقریباً 97 سال است که با معضلی به نام تصادفات رانندگی دست و پنجه نرم میکنیم. اما قصه تصادفی که میخواهم امروز و به نقل از روزنامه خراسان 26 خرداد سال 1344 برایتان نقل کنم، واقعاً عجیب است و گمان نمیکنم تا به حال مانند آن را شنیده باشید.
آن بعدازظهر شوم در جاده طرق
آقای حسن روبندفروش تازه صاحب یک تاکسی «دکاو» (1) صفرکیلومتر شدهبود؛ البته نه به صورت نقد، با قرض و قوله و قسط. او از آن آدمهای زحمتکشی بود که صبح تا شب میدوید تا بتواند زندگی خودش و چند سر عائله را با پول حلال تأمین کند.
ماجرای عجیب و البته دردناک حسنآقا، عصر روز جمعه اتفاق افتاد؛ ساعت 16:30 روز 21 خرداد سال 1344. از آنجا که طبق گزارش روزنامه خراسان، او در این روز و ساعت، با خودرو صفر کیلومترش به سمت رباط طرق میرفت تا اهل و عیال را از آنجا به مشهد بیاورد، به احتمال زیاد، حسنآقا بچه طُرُق بودهاست.
القصه، در آن روزگار، رُباط طرق، هفت کیلومتر از مشهد فاصله داشت و جاده آن، درست از کنار فرودگاه مشهد میگذشت؛ فرودگاهی که با وجود گذشت 14 سال از تأسیس آن در 1330 ش، هنوز فاقد تجهیزات کافی بود و البته، مایه دردسر اهالی منطقه طرق و نواحی همجوار.
از بخت بد و در اتفاقی نادر، لحظه عبور تاکسی حسن روبندفروش از جاده مجاور فرودگاه، با زمان فرود هواپیمای غولپیکر ارتش که ظاهراً نمایندگان مجلس آن وقت را برای جلسهای به مشهد میآورد، تلاقی کرد.
حسن آقا که ظاهراً به سر و صدای هواپیما عادت داشت، ابتدا بیخیالی طی کرد و پایش را روی پدال گاز فشار داد، تا هر چه زودتر از این منطقه عبور کند؛ اما هواپیما بیخیال او نشد! خبرنگار خراسان گزارش دادهاست: «هواپیمای مزبور هنگام نشستن روی باند فرودگاه، قسمت پایین طرف راست هواپیما (چند متر عقبتر از موتور دوم طرف راست) به سقف تاکسی مزبور میگیرد.» خلبان در حرکتی ناشیانه، ارتفاع استاندارد را هنگام فرود رعایت نکرده بود و به همین دلیل، قبل از آنکه به محوطه فرودگاه و باند آن برسد، در ارتفاع دومتری زمین قرار گرفت و البته، چون اطراف فرودگاه حصاری نداشت، راحت خودش را به تهِ باند رساند؛ غافل از اینکه تاکسی آقای روبندفروش، زیر بار سنگین هواپیما خرد شد!
احوال درهم ریخته راننده
هواپیما به دلیل سنگینی و بزرگی آسیبی ندید، اما سقف تاکسی «دکاو» حسنآقا قیچی و به دلیل فشار هوای موتور هواپیما، بدنه خودرو چندمتر به عقب پرتاب شد. اقبال آقای روبندفروش بالا بود که تعدادی از مأموران فرودگاه و رهگذران، حادثه را دیدند و به کمک او شتافتند.
وی به بیمارستان سوانح مشهد منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. استخوانهای سر و سینهاش شکسته و از همه بدتر، یکی از چشمهایش به دلیل ضربه سنگین به سر، آسیب دیدهبود. نکته جالب توجه اینجاست که بهرغم خاص بودن خبر، روزنامهها اقدام به انتشار آن نکردند و پنج روز بعد از حادثه بود که این خبر، در صفحه دو روزنامه خراسان، با عکس و تفاصیل انتشار یافت.
احتمال دارد تصادف تاکسی با هواپیمای نظامی حامل مسافران حکومتی، باعث این تأخیر بودهباشد. ظاهراً طبق وعده مسئولان قرار بود خسارت ناشی از حادثه، به حسنآقا پرداخت شود، اما تا زمان تنظیم گزارش روزنامه خراسان، خبری از پرداخت خسارت نشدهبود و به همین دلیل، خبرنگار در انتهای مطلب، با اشاره به وضعیت مالی راننده تاکسی، از مسئولان امر خواست تا هرچه سریعتر خسارت را بپردازند.
اینکه آیا حسنآقا که بعد از این ماجرا، با نام «حسن طیاره» مشهور شد، توانست خسارت خود را بگیرد و اینکه فرجام وی چه شد، موضوعی است که ما از آن بیخبر هستیم.
پی نوشت:
1- «دکاو» برند مشهور خودرو در آلمان بود که امروزه بخشی از کارخانجات بنز است.