رکسانا خوشابی - کارشناس ارشد مشاوره
تحریریه زندگی آنلاین : همه ما مادر و پدرها میدانیم که یک توهین یا کوچکترین بیاحترامی برای مدتها و شاید دهها سال در ذهن ما باقی میماند. حتی یک عملکرد نادرست و اشتباه و یک رفتار نابجا میتواند همه خوبیها و خدمتهای دیگران را از یادمان ببرد و ... .
متاسفانه زشتیها و بدیها قادر به ایجاد تأثیرات بزرگتر و عمیقتری بر مغز ما هستند و ذهن ما به صورت طبیعی از حساسیت بسیار بیشتر و بالاتری نسبت به اخبار ناراحتکننده و نامطلوب و منفی برخوردار است. عجیب این که کشش و تمایل به سوی اخبار بد و منفی کاملا به صورت خود به خودی صورت میگیرد و این حالت را میتوان به راحتی در اولین مراحل روند غربالسازی اطلاعات رسیده به مغز پیگیری کرد. متاسفانه کودکان هم از این قاعده مستثنی نیستند و توهین و بیاحترامی، خشم و عصبانیت، تحقیر و تمسخر اثر زیادی بر مغز آنها دارد.
بیشتربخوانید:
حس خوب، حس بد
در همین راستا تحقیقی توسط جان کاسیوپو (John Cacioppo) صورت گرفته است. او به آزمایش شوندگان عکسهایی را نشان داد که با دیدن آنها حس خوبی به افراد دست میداد (مثل غذایی خوشمزه، عکس یک دوست مهربان، اتومبیل یا باغی زیبا و ...) و از سوی دیگر عکسهایی که با دیدن آنها احساسات و هیجانات منفی در افراد برانگیخته میشد که از آن جمله میتوان به عکسهایی از جانوران مرده یا صورتهایی آسیب دیده، فلج و یا دچار نقص اشاره کرد و نیز عکسهایی که دیدن آنها احساساتی خنثی و عادی را موجب میشد. تصاویری مانند یک بشقاب، سشوار و ... در حین آزمایش محققین مشغول ثبت و ضبط فعالیتهای الکتریکی کورتکس مغز افراد آزمایش شونده بودند، در حالی که بیشترین توجه متمرکز مخچه بود، یعنی درست همان بخشی که منعکسکننده اهمیت اطلاعات وارد شده به مغز میباشد. جان کاسیوپو بعد از این اندازهگیریها اظهار میدارد که مغز انسان واکنش بسیار شدیدتری را نسبت به اندیشههای منفی از خود بروز میدهد و موجهای شدیدتری در حین بررسی فعالیتهای الکتریکی مغز در این شرایط خاص قابل مشاهده است. برای درک ملموستر موضوع علاوه بر این میتوان به این اصل اشاره کرد که رفتارها و خلقیات ما بسیار شدیدتر و سریعتر تحت تأثیر خبرهای ناراحتکننده و منفی در مقایسه با خبرهای خوب قرار میگیرد.
حساسیت به اخبار منفی
حساسیت ذهنی ما در برابر خبرهای منفی و بد با توجه به خطرات و آسیبهای موجود تا حدی توجیهپذیر است. حساسیت زیاد نسبت به اخبار و حوادث منفی، ما را تا حد زیادی از قدم گذاشتن در مسیری که به هر شکلی ممکن است برایمان تهدیدکننده و خطرآفرین باشد باز میدارد. از ابتدای حضور بشر روی زمین، بقایش در گرو قدرت و توان تشخیص خطرات احتمالی و نحوه برخوردش با شرایطی اینچنینی بوده است. از سوی دیگر این حساسیت بالای ذهنی در توجه به اخبار و رویدادهای منفی، حتی در شرایط به ظاهر خوب و آرام و بدون هیچ مشکلی نیز همچنان برقرار است. به عبارت دیگر ذهن ما در لحظهلحظه جریان زندگی در پی کشف و یافتن اطلاعاتی از این دست است. با توجه به آنچه گفته شد بیان این مطلب که کشش ذهنی ما به سوی اطلاعات منفی نقشی مهم، تأثیرگذار و نیرومند را حتی در برقراری خصوصیترین ارتباطهایمان بازی کند چندان تعجببرانگیز نخواهد بود.
کودکان و اطلاعات منفی
حتما شما هم متوجه شدهاید که کودکی که شاد و در حال بازی است به محض این که والدینش با هم دعوا میکنند یا حتی بین آنها دلخوری ایجاد میشود، گوشهایش تیز میشود که چه خبر است و توجهش به جای بازی و سرگرمی، به مشاجره والدین جلب میشود. اگر کودک سن پایینتری داشته باشد احساس عدم امنیت کرده و به گریه میافتد و کودکان بزرگتر با ترس و اخم و اضطراب به چنین موقعیتهایی واکنش نشان میدهند. آنها به شدت میخواهند ببینند که چه خبر است و والدین آنها بر سر چه موضوعاتی در حال جنگ و جدال هستند. موقعیتی که آنها را به شدت تحت فشار روانی قرار خواهد داد.
بیشتربخوانید:
پنج خوبی به جای یک بدی!
بدین ترتیب، برای جبران یک رفتار منفی حداقل 5 بار خوبی و عملکرد مثبت لازم است تا عملکردهای ذهنی ما برداشتی خنثی از آنچه رخ داده است را نتیجهگیری کند و بالطبع برای ایجاد اثری مطلوب، عملکردهای مطلوب و مؤثرتر باید بسیار بیشتر از میزان یاد شده باشد.تحقیقات گسترده دیگری نیز در همین زمینه صورت گرفته و همه آنها نتایج مشابهی را در اختیار محققان قرار دادند. به یاد داشته باشیم آنچه میتواند تأثیر ماندگار و مثبت را در ذهن افراد بر جای گذارد تکرار و تداوم رفتارهای مثبت و عملکردهای خوب و قشنگ است، ولی این موضوع در مورد رفتارهای منفی صدق نمیکند، چرا که حساسیت ذهن ما به سمت رفتارهای منفی بوده و تأثیر ناشی از حتی یک رفتار منفی میتواند بسیار ماندگار باشد.
جبران کارهای بد!
آیا فکر میکنید تأثیر هر کار خوب توسط کاری بد خنثی میشود و آیا برای از بین بردن تأثیر ناشی از عملکردی منفی تنها عملی مثبت میتواند جبرانکننده باشد؟
برای پاسخ به این سؤالات و سؤالات بسیار دیگری که در این رابطه وجود دارد محققان آزمایشاتی طراحی کردند که نتایج بسیار خوبی در این زمینه داشته است. بر حسب زمانی که صرف دعوای بین زوجها میشد محققان به رسم یک نمودار پرداختند. از طرف دیگر نموداری نیز به منظور نمایش میزان رفتارهای خوب ترسیم شد.
این نمودارها نشان دادند که لازم است نسبتی بسیار دقیق و ثابت بین حالت اول و دوم برقرار باشد تا رضایت طرفین را در زندگی مشترک فراهم کند. از اعجاببرانگیزترین نسبتهای به دست آمده طی این تحقیقات نسبت 5 به 1 بود. یعنی 5 رفتار یا عملکرد مثبت در بین زوجها که موجب ایجاد فضایی صمیمیتر میگشت توسط یک رفتار منفی قابل خنثی شدن بود. پس افرادی که به طریقی این نسبت را حفظ میکردند و یا بهتر و بیشتر رعایت میکردند احساس خشنودی نسبی را در روابط خود تجربه میکردند و این در حالی بود که زوجهای مشکلدار و افرادی که در روابط خود درگیر مسائلی به ظاهر حلنشدنی بودند و حتی زوجهایی که در حال جدایی بودند رفتارهای مثبت کمتری از این نسبت را بروز میدادند و همین امر موجب رشد افکار و ذهنیات منفی به صورت تصاعدی در فرد مقابل میشد و از آنجایی که این تأثیر با توجه به آنچه بیان شد عمیقتر و عمیقتر میگردد و توسط رفتارهای مثبت به میزان مناسب برطرف نمیگشت همچنان بغرنجتر میشد.
بیشتر بخوانید:
رفتار والدین با کودک
اینک در مییابیم چرا همه لحظات بد، کمترین تحقیرها و توهینها و بیاحترامیها، رفتار بد خانواده و فامیل و دوست و آشنا، کمترین بدخلقی و خلاصه کوچکترین رفتار ناخوشایند از کودکیمان در ذهنمان باقی مانده و باقی خواهد ماند.
همه ما به عنوان مادر یا پدر، مربی و معلم، لازم است کنار کودکان که از نظر روانی حساستر و لطیفتر هم هستند، از بروز چنین رفتارهایی خودداری کنیم و حتی پیش از مادر یا پدر شدن، در این زمینه آگاهی کسب کنیم. زنان و مردانی که قدرت کنترل خشم و اضطراب، داد و فریاد و رفتارهای خشن کلامی خود را ندارند، با آگاه شدن از این ویژگی خود، لازم است که با کمک مطالعه، مشاوره و تمرین، کنترل خشم و خشونت را یاد بگیرند و سپس بچهدار شوند، البته کنترل تکانهها و رفتارهای ناخوشایند، برای خود فرد نیز اهمیت دارد، چه در جمع خانواده و چه در محیطهای کاری و چه در ایجاد سلامت روانی، اما این کنترل، در زمانی که کودکانی در کنار ما هستند، بسیار بیشتر حائز اهمیت است، چرا که گاه با پیامدهای بسیار منفی و غیر قابل جبرانی مواجه خواهیم شد. به امید روزی که والدین با ارسالهای پیامهای مثبت و رفتارهای شایسته بهترین الگوی فرزندان خود باشند و بهترین کودکیها را برای فرزندان خود رقم بزنند.