استراتژی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به سلب حق حیات در ترور شهید محسن فخری زاده

حق حیات به مفهوم حق بنیادی انسان برای زندگی، دامنه وسیعی در ادبیات قرآنی و حقوق بین‎الملل معاصر دارد

استراتژی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به سلب حق حیات در ترور شهید محسن فخری زاده

مقدمه

حق حیات به مفهوم حق بنیادی انسان برای زندگی، دامنه وسیعی در ادبیات قرآنی و حقوق بین‎الملل معاصر دارد. از آن جا که حقوق‎بشر منوط به زنده بودن بشر است، حق زندگی بر سایر حقوق الویت دارد، زیرا بدون حق حیات، سایر حقوق بدون کاربرد و بی‎ارزش هستند. در اسلام حق حیات حرمت بسیاری دارد و رعایت حرمت آن واجب است و به واسطه این حرمت، سلب حق حیات و محروم کردن انسان‎ها از این موهبت الهی، اگر به ناحق صورت پذیرد، نه تنها حرام است و مستحق کیفر، بلکه چنان شدید و عظیم است که گویی همه انسان‎ها از حیاتشان محروم شده‎اند و جنایتی علیه بشریت تلقی می‎شود. (باقری، ملکشاه، 1390: 2)

اهمیت این موضوع آن‎چنان است که حتی در اسناد بین‎المللی عام حقوق‎بشر و نیز تجربه دادگاه‎های حقوق‎بشری، برخی مباحث نظری درباره موضوع حق حیات و سلب آن مطرح شده و مورد تأکید قرار گرفته‎اند. در این رابطه، نه تنها دولت‎ها از سلب حق حیات اشخاص منع شده‎اند، بلکه موظفند در درجه اول زمینه هرگونه نقض حقوق آن‎ها را از بین ببرند و حتی با پیش‎بینی قبلی برای رفع خطرهای جانی از آن‎ها اقدام کنند و در درجه دوم نیز به تعهدات مرتبط با حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که جزء حقوق مثبت هستند، توجه نموده و زمینه‎های بهره بردن افراد از آن حقوق را فراهم کنند. این نظریه تحت عنوان «تعهد مثبت برای حمایت از حقوق بنیادین»، در نظام بین‎المللی حقوق‎بشر مطرح است. ضمن این که اگر به هر یک از قواعد حقوق‎بشر به مثابه قاعده‎ای حقوقی بنگریم، باید تمایز امری یا تکمیلی بودن قواعد را در قبال آن قاعده اعمال کنیم. بدون تردید قواعد حقوق بنیادین بشر، در وهله اول قواعدی امری هستند که توافق برخلاف آن‎ها اعتباری ندارد و هیچ‎کس نمی‎تواند از نقض حقوق خود ابراز رضایت کند. (الموتی، جلالی، شوشتری، 1396: 151)

این در حالی است که تروریسم دولتی و سازمان‎یافته آمریکا و اسرائیل با ترور هدفمند طبقات مختلف مردم، مسئولین و دانشمندان هسته‎ای جمهوری اسلامی ایران، زمینه سلب حق حیات را فراهم کرده‎ و در آخرین مورد، با ترور شهید محسن فخری‎زاده به عنوان دانشمند هسته‎ای و مقام رسمی و دولتی، سبب نقض حقوق‎بشر و منشور ملل متحد گردیدند.

با توجه به کنوانسیون بین‎المللی مقابله با بمب‎گذاری تروریستی که بر اساس آن، اقدام به استفاده از مواد منفجره در مکان عمومی، در قالب عملیات تروریستی قرار می‎گیرد و نیز استانداردهای دوگانه کشورهای مدعی حقوق بشر که زمینه ساز گسترش جرایم تروریستی شده و نهادهای بین‎المللی به خصوص شورای امنیت که ابزاری برای مقابله با این تروریسم دولتی ندارند، این مقاله با عنایت به ترور محسن فخری زاده، دانشمند هسته‎ای و مدیر ارشد جمهوری اسلامی ایران، تلاش دارد ضمن مفهوم‎شناسی حق حیات در قوانین اسلام و قاعده های حقوق‎بشری، به نقش آمریکا و اسرائیل در شکل‎گیری تروریسم دولتی و سلب حیات افراد اشاره کند و در پایان نیز به بیان راه‎کارهای جمهوری اسلامی در ابعاد حقوقی، امنیتی، رسانه‎ای واقتصادی در جهت مقابله با تروریسم و اعاده حق خود در برابر این ترور بپردازد.

مفهوم‎شناسی

حق حیات

حق حیات، یکی از حقوق بنیادین و اساسی بشر است و به جرأت می‎توان گفت هیچ‎یک از حقوق و آزادی‎های بشر به اندازه این حق در اسناد بین‎المللی حقوق‎بشری مورد حمایت قرار نگرفته اند. دلیل این امر نیز روشن است، زیرا تمامی حقوق و آزادی های بشر، برای انسانی که حیات دارد، وضع شده‎اند و در صورتی که این موهبت از انسان سلب شود، سایر حقوق‎بشر مفهوم و معنایی نخواهند داشت.

در بند 1 ماده 6 میثاق حقوق مدنی و سیاسی در مورد این حق آمده است: «حق حیات از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید به موجب قانون حمایت شود. هیچ فردی را نمی‎توان به طور خودسرانه (بدون مجوز) از حیات محروم کرد. حق حیات بر اساس قانون به عنوان یک حق غیرقابل تعلیق به رسمیت شناخته شده و دولت‎ها حق ندارند به خاطر حفظ امنیت ملی یا دلایلی نظیر آن، حق حیات را محدود نمایند.» (سیدفاطمی، قبادی، 1397: 57-56)

بنابراین، حق حیات به عنوان نخستین حق از حقوق بنیادین بشر، هم در اسلام مورد توجه قرار گرفته و هم تقریباً در اسناد بین‎المللی عام حقوق‎بشری محل اتفاق است. اگرچه این حق در دو دیدگاه یادشده به رسمیت شناخته شده، اما به دلیل تفاوت در زمینه های وجودی معرفتی و مبانی نظری، تفاسیر مختلفی در این خصوص دیده می‎شود.

در مقایسه‎ای کوتاه بین مبانی اسلامی و غربی انسان‎شناسی، درمی یابیم که از نظر اسلام، حیات عطای خداوندی است و حق حیات برای همه انسان‎ها تضمین شده و جدا کردن هیچ روحی از بدن بدون مقتضی شرعی جایز نیست و حفظ ادامه حیات بشری تا آن‎جا که خدا بخواهد واجب است، خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران یا تعدی بر خویشتن (مانند انتحار) یا محافظت او درباره حیات دیگران باشد. در همین موضوع، از دیدگاه غرب نیز، هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد و احدی را نمی‎توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد؛ لذا حق حیات شایسته، حق آزادی، حق امنیت، ممنوعیت شکنجه، ممنوعیت مجازات و هرگونه رفتار ظالمانه و ممنوعیت رفتار برخلاف شئون انسانیت (اهانت) در دو نظام حقوقی اسلامی و غربی محل تأکید است. (الموتی، جلالی، شوشتری، 1396: 145-144)

تروریسم

تعریفی که وزارت دفاع ایالات متحده در سال 1990م از تروریسم ارائه کرده، عبارت است از: «کاربرد غیرقانونی یا تهدید به کاربرد زور یا خشونت بر ضد افراد یا اموال برای مجبور یا مرعوب ساختن حکومت‎ها یا جوامع که اغلب به قصد دست‎یابی به اهداف سیاسی، مذهبی یا ایدئولوژیک صورت می‎گیرد.»

دانشنامه بریتانیکا نیز تروریسم را چنین تعریف می‎کند: «تروریسم عبارت است از کاربرد سیستماتیک ارعاب یا خشونت پیش‎بینی‎ناپذیر بر ضد حکومت ها، مردمان یا افراد برای دست‎یابی به یک هدف سیاسی.» (فیرحی، ظهیری: 1387، 148)

بر اساس تعریفی که از تروریسم در المعجم الوسیط ارائه شده، «تروریست‎ها کسانی هستند که از طریق خشونت سعی در تحقق اهداف سیاسی خود دارند.»

نوام چامسکی نیز در تعریف تروریسم آورده است که: «تروریسم کاربرد ابزار زورگویانه برای هدف قراردادن مردم غیرنظامی در تلاش برای دست‎یابی به اهداف سیاسی، مذهبی یا مانند آن است. : (مطلبی، آرایش، رحیمی، 1395: 122)

تروریسم اصطلاحی است که گویای دخالت دولت یا دولت‎ها در امور داخلی یا خارجی دولتی دیگر با هدف هراس‎افکنی از راه اجرا یا مشارکت در کارهای تروریستی یا پشتیبانی از عملیات نظامی به‎منظور از میان برداشتن، تضعیف و براندازی دولت دیگر یا دستگاه رهبری آن است. «اعطای کمک‎های مادی (نظامی) و معنوی (پشتیبانی سیاسی) به گروه‎های مخالف و مشارکت در عملیاتی چون بمب‎گذاری، مین گذاری در بندرها و سواحل، آدم‎کشی، حذف بلندپایگان کشورها، هواپیما دزدی و ترور»، نمونه هایی از این قبیل هستند. (سمیعی، سالکی، 1394: 73)

پیشینه ترور در ایران

از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و برهم خوردن معادلات غربی، ایران آماج کینه و خصومت سلطه غرب و عمال وابسته به آن‎ها و قربانی حوادث تروریستی متعددی بوده است. نهاد موسوم به سازمان مجاهدین که بعدها به «منافقین» مشهور شد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با ادعای پوچ سهم‎خواهی، به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداخت و با ترور ناکام رئیس‎جمهور وقت، آیت‎الله سیدعلی خامنه‎ای، ترور آیت‎الله بهشتی و شهادت 72 تن از نمایندگان مجلس، دولت‎مردان و سیاست‎مداران در یک بمب گذاری در سال 1360 و سپس ترور و شهادت رئیس‎جمهور، شهید رجایی و نخست‎وزیر، شهید باهنر در 8 شهریور همان سال و... ، موجی از نفرت و انزجار را بر ضد اقدامات ددمنشانه گروهک‎های تروریستی ایجاد کرد. تروریسم در ایران پدیده‎ای بدون مرز بوده که تمام آحاد ملت را در برگرفته است.

از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، بیش از 17 هزار ایرانی قربانی ترور شده اند. ترور و به شهادت رساندن شخصیت‎های تراز اول کشور در نخستین ماه‎ها و سال‎های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا حمله موشکی به هواپیمای مسافربری، حمله تروریستی به نیروهای مرزبانی، حمله تروریستی علیه مردم در حاشیه مراسم رژه هفته دفاع مقدس، حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی، ترور سردار قاسم سلیمانی و شهید محسن فخری‎زاده و... ، نمونه‎هایی هستند که 35 گروه تروریستی، در به شهادت رساندن این تعداد ایرانی نقش داشته اند و سهم گروه تروریستی منافقین از این تعداد، بیش از 12 هزار شهید و به عبارتی، 70 درصد قربانیان ترور بوده است.

نقش مستقیم دولت آمریکا در اقدامات تروریستی در جهان از جمله علیه کشورمان ایران نظیر حمله ناو جنگی «وینسنس» آمریکا به هواپیمای مسافربری ایرباس جمهوری اسلامی در 12 تیر ماه سال 1367 و صدور مستقیم فرمان تروریستی از جانب آمریکا در قضیه شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی، بخشی از تروریسم دولتی آمریکا است که می‎توان از آن تحت عنوان «تروریسم هوایی» یاد کرد. (https: //www. irna. ir /news /83896182 /)

بر اساس اسناد و مدارک موجود، دولت امریکا سعی کرده با نزدیک شدن به منافقین و حمایت از فعالیت های تروریستی این سازمان، طرح های خود علیه نظام جمهوری اسلامی را جامه عمل بپوشاند. متعاقب این طرح امریکا، خبرگزاری فرانسه درسال 1366 از واشنگتن گزارش داد که دولت آمریکا با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دارای تماس هایی است. بنابر گزارش روزنامه لوموند در 24 آوریل 1987، ریچارد مورفی، معاون وزیر خارجه وقت آمریکا در امور خاورمیانه نیز در پاسخ به سؤال یکی از نمایندگان کنگره آمریکا این تماس ها را تأئید کرد. بی بی سی نیز طی گزارشی با تأئید خبر ارتباط مقامات امریکا با منافقین گفت: «وزارت خارجه آمریکا تأئید کرد که با سازمان مجاهدین خلق ارتباط و تماس داشته است.» چارلز ردمن، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، هدف از این ملاقات ها را کسب اطلاع از اوضاع ایران اعلام کرد. اسناد و مدارک بعدی فاش شده از ارتباط امریکا با منافقین، نشان از حمایت امریکا از ترورهای این سازمان در دهه 60 دارد. یکی از اسناد فوق، نوارهای فیلم‎برداری شده از ملاقات ها و مذاکرات فوق سری رجوی با مقامات اطلاعاتی و امنیتی رژیم بعث عراق است. مسعود رجوی در یکی از این ملاقات ها صریحاً از ارتباط سازمان منافقین با کاخ سفید در عملیات های تروریستی دهه شصت پرده برداشت.

در ادامه این روند، امریکایی ها برای تکمیل پازل خود در حمایت از سازمان‎های تروریستی، در اقدامی دیگر همراه با رژیم صهیونیستی و منافقین، ترور دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی ایران را آغاز کردند. در این رابطه، پایگاه خبری وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی در دی ماه 1389 با اشاره به عملیات های تروریستی در ایران و ردپای امریکا در این عملیات ها می نویسد: «سوءقصد به جان دانشمندان هسته ای ایران، بخشی از برنامه های امریکا، انگلیس و اسرائیل با هدف جلوگیری از رسیدن ایران به بمب اتمی بوده است.»

بعد از ترور شهید شهریاری، فیل جرالدی، افسر سابق سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) و بخش اطلاعات ارتش آمریکا، طی یادداشتی در پایگاه خبری آی آر آی سنتر اعتراف کرد که سازمان‎های جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی با همکاری گروهک منافقین در روز 28 نوامبر سال2010 (8 آذر1389)، اقدام به ترور دانشمند هسته ای ایران کردند. مجله تایمز نیز بعد از شهادت شهید احمدی روشن، در مقاله ای نوشت: «غرب به پرچم داری امریکا، یک تلاش پنهان گسترده را برای مجبورکردن ایران به عقب نشینی از برنامه هسته ای اش در پیش گرفته است.» (خدابخشی، 1398)

البته دولت آمریکا و رژیم اسرائیل در برابر این قتل‎های هدفمند علیه جمهوری اسلامی ایران، مدعی هستند که آن‎ها در وضعیت جنگی با تروریسم قرار دارند و از این رو توسل به زور علیه تروریست ها را بر اساس مقررات حقوق بین‎الملل، بشردوستانه توجیه می‎کنند، اما تعداد قابل‎توجهی از دولت‎ها و همچنین اکثریت زیادی از حقوق‎دانان با این تفسیر مخالفند. این گروه معتقدند که سیاست‎ها و اقدامات ضدتروریستی در چارچوب قواعد دوران جنگ قرار نمی‎گیرند و می‎بایست از سازوکارهای حقوق کیفری برای مبارزه با تروریسم استفاده کرد. همان‎گونه که ایالات متحده آمریکا در قضیه بمب‎گذاری در مرکز تجارت جهانی در سال 1993 نیز بدین منوال عمل کرد.

دلیل دیگر مخالفان مشروعیت «ترور هدفمند» آن است که حتی اگر مقابله با تروریست‎ها را جنگ بدانیم، هم چنان مقررات «حقوق بین‎الملل بشر» در خصوص چگونگی رفتار با تروریست‎ها حاکم خواهد بود. این حقوق‎دانان، صرف‎نظر از اعمال مقررات جنگ، کشتن غافلگیرانه تروریست‎ها را عمل ترور می‎دانند که طبق قوانین زمان صلح و نیز قوانین زمان جنگ، غیرقانونی است. در واقع ادعا می‎شود که قتل های هدفمند عموماً حق بر حیات و چارچوب حقوقی و الزامات شایسته قانون را نقض می کنند، زیرا این اعمال، متضمن کشتن فرد بدون دادرسی عادلانه و محاکمه قضایی است و این امر در اسناد حقوق بشری، ممنوع تلقی شده است. همچنین نباید فراموش کرد که حق حیات از جمله حقوق غیرقابل تعلیق است که در تمامی شرایط از جمله در اوضاع اضطراری می‎بایست رعایت شود. (عزیزی، 1399: 138)

استراتژی سازمان ملل متحد در مقابله با تروریسم

الف) قطع‎نامه 1373 و الزام دولت‎ها به حفظ امنیت بین المللی

شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ 28 سپتامبر 2001 بی آن که وضعیت خاصی را مورد توجه قرار دهد، قطع‎نامه 1373 را در راستای مبارزه‎ای قاطع با تروریسم و تحقق اهداف مذکور، صادر کرد. این قطع‎نامه تعهدات واحدی را برای تمامی 191 کشور عضو ملل متحد ایجاد می‎کند. تعهداتی فراتر از آنچه که در کنوانسیون‎ها و پروتکل‎های ضد تروریستی وجود دارد و تنها تعداد معدودی از دولت‎ها، عضو آن‎ها می باشند، یعنی تعهداتی که نسبت به تمام دولت‎های جهان صرف‎نظر از این‎که عضو کنوانسیون‎های فوق باشند یا نه، الزام‎آور هستند. این موضوع اقدامی بی‎سابقه در رویه شورای امنیت به حساب می‎آید. شورا این قطع‎نامه تعهداتی را که در برخی اسناد مهم بین‎المللی وجود دارد و هنوز لازم‎الاجرا نشده و مورد استقبال جهانی واقع نگردیده مانند کنوانسیون مربوط به سرکوب تأمین مالی تروریسم را برای تمام دولت‎ها مقرر کرده است. (زرنشان، 1386: 96)

شورای امنیت سازمان ملل متحد همچنین در 21 دسامبر 2005 طی بیانیه ای، کمیته ضد تررویسم این شورا را موظف کرد تا همکاری خود با کشورهای عضو در روند مبارزه با تروریسم را افزایش دهد. این امر شامل کمک های فنی و یافتن راه هایی برای افزایش همکاری با سازمان‎های بین المللی، منطقه ای و زیرمنطقه ای است. این بیانیه کمیته ضد تروریسم را موظف به ایجاد اداره اجرایی جدیدی می کند تا اهداف مورد نظر شورای امنیت سازمان ملل در مبارزه با تروریسم را محقق سازد.

مبنای وجودی کمیته ضد تروریسم، قطع‎نامه 1373(2001) شورای امنیت بوده و اعضای آن شامل 15 عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشند. در مجموع، قطع‎نامه 1373 به عنوان یکی از مهم‎ترین اسناد بین المللی در خصوص مبارزه با تروریسم محسوب شده و شرایطی را فراهم می آورد که با برخی مفاهیم سنتی سیاست بین الملل نظیر حاکمیت و استقلال کشورها در تعارض است. (خبیری، دربندی، 1390: 163-162)

بنابر این قطع‎نامه، «الزام کشورها به همکاری و معاضدت با یکدیگر»، «مقابله با تأمین مالی تروریسم»، «عدم پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم از تروریسم» و «جرم‎انگاری و تعقیب کیفری تروریسم»، چهار تکلیف مشترک تمام کنوانسیون‎های بین‎المللی ضد تروریسم و سایر اسناد بین‎المللی در زمینه مبارزه با تروریسم است که شورای امنیت آن‎ها را به صورت جهانی درآورد. (زرنشان، 1386: 93)

ب) کنوانسیون ممانعت از بمب‎گذاری تروریستی

از جمله کنوانسیون‎هایی که به‎منظور مقابله با تروریسم تصویب شده اند، کنوانسیون بمب‎گذاری تروریستی است که به عنوان یک معاهده سازمان ملل متحد در سال 1997 به‎منظورغیرقانونی کردن بمب‎گذاری تروریستی طراحی شده است. با عنایت به قطع‎نامه شماره 60/49 مورخ 9 دسامبر 1994 که طی آن، مجمع اعلامیه‎ای در خصوص «اقدامات جهت محو تروریسم بین‎المللی» صادر نمود و با عنایت به قطع‎نامه شماره 210/51 مورخ 10 دسامبر 96 و با توجه به متن پیش‎نویس کنوانسیون منع بمب‎گذاری تروریستی تهیه شده توسط گروه کاری کمیته ششم و کمیته موقت که به موجب قطع‎نامه 20/51 مورخ 17 دسامبر تشکیل شده بود:

1- کنوانسیون بین‎المللی، معاهده راجع به منع بمب‎گذاری‎های تروریستی که ضمیمه قطع‎نامه حاضر است را تصویب می‎نماید و بر آن است تا این کنوانسیون را در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک از 12 ژانویه 1998 الی 31 دسامبر 1999 برای امضا مفتوح نگه دارد.

2- کنوانسیون مصرانه از تمام کشورها می‎خواهد تا آن را امضا، تصویب، قبول یا تأئید نمایند یا به آن ملحق شوند.

در این بخش به مواد 1، 2 و 8 از این کنوانسیون که با تکیه بر مواد منفجره، مکان عمومی و همچنین وظیفه کشور عضوی که متهم در آن قرار دارد، به تروریستی بودن شهادت محسن فخری‎زاده اشاره می‎شود:

ماده 1:

در ماده یک این کنوانسیون به «مواد منفجره دیگر یا ابزار انفجاری مهلک» اشاره می‎شود که به معنای این موارد است:

الف) سلاح یا ابزاری انفجاری یا آتش‎زا که به‎منظور کشتن یا وارد ساختن جراحت جدی جسمانی یا خسارات عمده مالی، طراحی شده یا دارای چنین قابلیتی باشد.

ب) سلاح یا ابزاری که به‎منظور کشتن، ورود جراحت جدی جسمانی یا خسارات عمده مالی از طریق آزاد کردن، انتشار یا تراکم مواد شیمیایی سمی، عوامل بیولوژیکی، سموم یا مواد مشابه، پرتوافکنی یا مواد رادیواکتیویته طراحی شده یا چنین قابلیتی داشته باشد.

ماده 2:

در ماده 2 به شرح زیر، به اماکن عمومی که ارتکاب عمل بمب‎گذاری در آن صورت گرفته اشاره می‎شود:

«یک شخص، مرتکب یکی از جرایم مندرج در مفاد این کنوانسیون می‎گردد، اگر او به طور غیرقانونی و از روی عمد ماده منفجره یا دیگر مواد مرگ‎بار را داخل یا مقابل اماکن عام‎المنفعه، وسایل دولتی یا ملی، وسیله حمل‎ونقل عمومی یا وسایل زیربنایی قرار دهد یا (به قصد اهداف زیر) تحویل، مسلح یا منفجر نماید:

الف) به قصد کشتن یا ایراد جراحت شدید جسمانی؛

ب) به قصد تخریب گسترده اماکن، امکانات یا وسایل ذکر شده، جایی که این تخریب، تحقیقاً یا احتمالاً منجر به ورود خسارت عمده اقتصادی گردد.

 متعاقب دریافت اطلاعات در خصوص وجود فرد مجرم یا متهم به ارتکاب یکی از جرایم مندرج در ماده 2 در سرزمین خود، کشور عضو موردنظر بر اساس قوانین داخلی خود، اقدامات ضروری را برای تحقیق در خصوص وقایع مندرج در اطلاعات واصله اتخاذ خواهد کرد.

پس از احراز وضعیت خطرناک، کشور عضوی که مجرم یا متهم در سرزمین آن وجود دارد، براساس قوانین داخلی خود، اقدامات متناسبی را در جهت حصول اطمینان نسبت به موجودیت آن شخص به‎منظور تعقیب یا استرداد وی اتخاذ می‎نماید.

زمانی که یک کشور عضو فردی را براساس این ماده بازداشت می‎نماید، موظف است سریعاً به طور مستقیم یا از طریق دبیرکل سازمان ملل متحد، تمام کشورهای عضو را که مطابق بند 1 و 2 ماده 6 دارای صلاحیت هستند و در صورت مصلحت، هر یک از کشورهای ذی نفع دیگر را نسبت به دستگیری آن شخص و اوضاع و احوال حاکم بر حبس او مطلع سازد. کشوری که تحقیقات موضوع بند 1 ماده حاضر را انجام می‎دهد باید بلافاصله اعضای مذکور را از یافته‎های خود مطلع ساخته و آن‎ها را از تصمیم خود مبنی بر اعمال صلاحیت آگاه نماید.

ماده 8

چنانچه کشور عضوی که متهم در سرزمین آن وجود دارد، آن فرد را، در مواردی که ماده 6 اعمال می‎شود، مسترد ننماید، ملزم خواهد بود که موضوع را بی درنگ و بدون هیچ استثنایی و با قطع نظر از این که آیا جرم در قلمرو آن کشور ارتکاب یافته یا نه، جهت تعقیب و انجام کامل مراحل دادرسی طبق قوانین داخلی آن کشور، به مراجع صلاحیت‎دار ارجاع نماید. مقامات صالحه باید بر اساس همان شیوه ای که در صورت ارتکاب هر جرم دیگر با همان درجه از اهمیت تحت قوانین آن کشور اتخاذ می کردند، تصمیم گیری نمایند.

نسخه اصلی این کنوانسیون که به زبان‎های عربی، چینی، انگلیسی، فرانسه، روسی و اسپانیایی می باشد، دارای اعتبار یکسان بوده و نزد دبیرکل سازمان ملل متحد تودیع می‎گردد تا نسبت به ارسال نسخ تأئید شده مربوطه به تمام کشورها اقدام نماید. با تصدیق مراتب فوق، امضاکنندگان زیر که از طرف دولت‎های متبوع خود مجاز شناخته شده‎اند، این کنوانسیون را که برای امضا در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک مفتوح می باشد، در تاریخ 12 ژانویه 1998 امضا کرده‎اند.

ضعف سازوکارهای عملی مقابله با تروریسم

علی‎رغم انعقاد ده‎ها کنوانسیون بین‎المللی و منطقه‎ای در جهت مقابله با تروریسم، اما تاکنون نتیجه عملی و ملموسی در این راستا مشاهده نشده است. موارد گوناگونی همچون عدم تعریف یکسان از تروریسم، استانداردهای دوگانه حقوق‎بشری دول اروپایی و آمریکا و تعارض قطع‎نامه‎ها با حاکمیت کشورها سبب شده تا ضعف جدی در جهت مقابله با تروریسم و زمینه‎سازی رشد آن به ویژه در قالب تروریسم دولتی صورت گیرد. برخی نقاط ضعف استراتژی مقابله با تروریسم در زیر مورد اشاره قرار می‎گیرند:

1- سیاست ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای هم‎پیمان، مانع از ارائه تعریفی معین از تروریسم در حوزه حقوق بین‎الملل شده است؛ به گونه ای که حتی کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد و ماری رابینسون، کمیسر عالی ملل متحد در امور حقوق بشر، حمله تروریستی 11 سپتامبر را به عنوان جرایم علیه بشریت تعریف کرده‎اند؛ گرچه در مبارزه با این جرایم، لزوم احترام به حقوق‎بشر را هم مفروض دانسته و از نقض آن به‎شدت انتقاد کرده‎اند. (غمامی، 1395: 87)

2- حمایت و پشتیبانی برخی دولت‎های غربی از گروه‎های تروریستی و همچنین چشم‎پوشی و سکوت برخی نهادهای بین‎المللی در مقابل آن‎ها، به رغم تصویب کنوانسون‎ها، قطع‎نامه‎ها و قوانین متعددی در راستای مبارزه با تروریسم که به برخی از آن‎ها در بالا اشاره شد، معیارهای دوگانه برخی از دولت‎های غربی و نهادهای بین‎المللی را در افکار عمومی جهانیان متبادر می‎سازد. عدم توجه به عدالت جهانی و جنایات و کشتار ملت های مظلوم به خصوص ملت مظلوم فلسطین و دیگر ملت های مسلمان مظلوم و آزاده جهان، اهتمام به امور مادی، اقتصادی و تأمین منافع دولت‎ها، گروه ها و لابی های صهیونیستی و ترس از تهدیدات ظالمانه دولت‎های استکباری چون ایالات متحده آمریکا و هم پیمانان و شرکای آن‎ها در اروپا و رژیم صهیونیستی، از جمله دلایل این دوگانگی های رفتاری است.

اتخاذ رویکرد دوگانه درخصوص مبارزه با تروریسم نه تنها به منزله نقض اصول و قواعد حقوق بین الملل و نقض حقوق بنیادین بشری از جمله حق بر حیات، حق بر صلح و حق بر امنیت و... است، بلکه سبب انحراف تلاش ها در مبارزه جهانی علیه تروریسم و در نهایت سبب تقویت و رویش بیشتر تروریسم خواهد شد. (https: //www. irna. ir /news /83896182 /)

بنابراین، دوگانگی در برخورد با تروریسم، یکی از معضلات بزرگی است که دست کشورها را در انجام اقدامات ضد انسانی به ویژه نسل‎کشی باز می گذارد. درحالی که شورای امنیت سازمان ملل در این مورد، قطع‎نامه 1624 (2005) را صادر کرده که هدف از آن، درخواست از کشورهای عضو برای مخالفت و توقف تبلیغات مخرب و محرک تروریسم و به ویژه اقداماتی نظیر نسل کشی و فشار همراه با ظلم نسبت به غیرنظامیان است، اما رفتار این شورا در همراهی با رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 33 روزه یا اقدامات ضدانسانی صورت گرفته در غزه، کاملاً واضح و مشخص بود. بحث هماهنگ سازی سیاست های امنیتی کشورها در بعد امنیت داخلی به ویژه یکسان سازی سیستم های اطلاعاتی، کمک به کنترل مرزها و انجام اصلاحات هماهنگ در نیروی پلیس که در گزارش «به سوی جهانی امن» به آنان اشاره شده، عملاً دولت‎ها را با اصلاحاتی شالوده شکنانه در ساختارهای رسمی خود مواجه می سازد که با اصل حاکمیت و صلاحیت نهایی دولت در محیط داخلی مغایر است. (خبیری، دربندی، 1390: 176)

استراتژی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به نقض حق حیات و ترور شهید فخری‎زاده

امروزه حوادث تروریستی، جامعه جهانی را تحت‎الشعاع خود قرار داده و به یک بحران جهانی تبدیل شده، اما تاکنون هیچ اجماعی در جهت مقابله با آن به دست نیامده است. سطح وسیع عواقب و آسیب‎های تروریسم که ایران را نیز تحت تأثیر قرار داده، ضرورت بحث درباره مهار این پدیده را آشکار می سازد. (صبوری‎پور، علی‎پور، 1397: 127)

جمهوری اسلامی ایران در راستای حفظ امنیت ملی و مقابله با تروریسم، به خصوص تروریسم دولتی و سازمان‎یافته، باید راهبردهای زیر را در حوزه داخلی و بین‎المللی عملی سازد:

1- راهبرد حقوقی

در نظام حقوقی ایران به رغم تأکید مؤکد بر حقوق انسانی در اصول متعدد و همچنین اصل برائت که بستر تضمین مناسبی را برای صیانت از حقوق‎بشر و شهروندی فراهم می کند، فقدان قانون جامع مبارزه با تروریسم، مانع تأمین اصل قانونی بودن جرم و مجازات و صیانت از نظم عمومی و حفاظت از شهروندان در مقابل تروریست‎ها می شود. در واقع دولت جمهوری اسلامی ایران با توجه به این‎که از اهداف اقدامات تروریستی بوده و هست، ناگزیر از تصویب یک قانون ملی مبارزه با تروریسم با بهره‎گیری از تجربیات تطبیقی سایر کشورها و البته حفظ اصول انسانی مندرج در قانون اساسی است. این قانون‎گذاری بر اساس ارائه لایحه قضایی، بایستی ضمن درج اختیارات مقتضی مبتنی‎بر الزامات شرعی و قانون اساسی برای مقامات امنیتی و اطلاعاتی، بر اصول دادرسی منصفانه و عدم اطاله دادرسی اهتمام ورزد. (غمامی، 1395: 101 -100)

2- راهبرد مبارزه با تأمین مالی تروریسم

یکی از مهم‎ترین ارکان تروریسم که می‎تواند مبنای اعمال اقدامات پیش‎گیرانه قرار گیرد، منابع مالی است. تلاش‎های بین‎المللی برای مبارزه با بزه‎کاری مالی فراملی و تأمین مالی تروریست، به طرز قابل‎توجهی در سال‎های اخیر کامل شده‎اند و پیش‎گیری از تروریسم از طریق تأمین مالی، یک مؤلفه بایسته و ضروری در هرگونه مبارزه موفق جهانی با تروریسم محسوب می‎شود. یکی از راه‎کارهای قابل‎توجه در راه پیش‎گیری از وقوع جرایم، شناسایی تسهیل کننده‎های جرم و سپس ارائه راه‎کارهای قابل‎توجه در راه پیش گیری از وقوع جرایم شناسایی تسهیل کننده‎های جرم و نیز ارائه راه‎کارهایی در جهت حذف این تسهیل کننده‎ها است. با روشن شدن این مسائل، کشورها به سمت مبارزه با تروریسم از طریق خشکاندن منابع مالی رفته و در این راه روش‎های متفاوتی را از جهات مختلف قانون‎گذاری و اجرایی به‎کار گرفته‎اند.

پیش گیری از جرایم پول‎شویی، اعمال کیفرهای مالی و تحریم کشورهای حامی تروریسم نیز از راه کارهای غیربانکی هستند که می‎توان بخش عظیمی از منابع مالی تروریستی را با این راه‎کارها از بین برد. به نظر می رسد با توجه به این‎که ایران نیز از هجوم حملات تروریستی در امان نمانده، اعمال این تدابیر پیش‎گیرانه در سیاست‎های داخلی کشور می‎تواند نقش قابل‎توجهی در موفقیت ایران در مبارزه با تروریسم ایفا کند. (صبوری‎پور، علی‎پور، 1397: 144-134)

3- راهبرد امنیتی ضد نفوذ

یکی از موانع اصلی برای تحقق اهداف راهبردی، نقشه‎ها و برنامه‎های دشمن است. شناخت نقشه‎راه و اهداف راهبردی، امکان شناخت موانعی را که دشمن در آینده ایجاد خواهد کرد، فراهم می کند. بنابراین تحلیل‎گران می توانند از طریق برنامه‎ریزی و تدبیر، با موانع و مشکلات مواجه شوند. همچنین، شناخت دقیق نقشه‎راه دشمن، امکان هر نوع ابتکار عمل و پیش‎دستی را از دشمن سلب می‎کند و در مقابل، امکان برطرف ساختن نقاط آسیب‎پذیر و نیز مقاوم‎سازی را در اختیار تصمیم‎گیران کشور قرار می‎دهد. مقابله با نفوذ امنیتی از راه آگاهی و هوشیاری، کشف نفوذ امنیتی و هم‎افزایی دستگاه‎های مسئول برای مقابله با نفوذ امنیتی دشمن صورت می‎گیرد. (دوستدار، ذوقی، 1398: 59-40)

بنابراین یکی از راه‎کارهای مقابله جمهوری اسلامی با تروریسم، مقابله با نفوذ در جهت تضعیف تهدیدهای امنیتی می باشد. راه‎کارهای ضد نفوذ در بعد سخت‎افزاری را می‎توان درموارد زیر خلاصه کرد:

1- اشراف اطلاعاتی، کنترل و نظارت بر ارتباطات و تعاملات خارجی اشخاص و دستگاه‎ها؛

2- مقایسه و تطبیق راهبردهای خرد و کلان تقنینی و اجرایی با سیاست‎های کلی نظام به صورت مستمر؛

3- رصد مستمر کیفیت و کمیت ارتباط قوای کشور با یکدیگر؛

4- نظارت نامحسوس بر انتصاب مسئولان کلیدی و صلاحیت آنان؛

5- تلاش همه‎جانبه برای کاستن و زدودن کامل فاصله بین مردم با حاکمیت و اقشار و اصناف مختلف و... (محمدی، مطهری‎فرد، 1396: 151-150)

6- ایجاد چالش در حرکت‎های تروریستی با وسایل ارتباط جمعی.

یکی دیگر از راه‎های مقابله با تروریسم، استفاده کشورهای اسلامی از تبلیغات وسیع علیه جنایتکاران عالم به واسطه وسایل ارتباط جمعی است. در حال حاضر یکی از دلایل افزایش ترور، توسعه وسایل ارتباط جمعی و استفاده گسترده تروریست ها از آن برای ایجاد رعب و وحشت میان کشورها و بزرگ‎ترین ابزار آن‎ها برای عملیات‎های وحشیانه و همچنین مشروعیت‎بخشی به اعمال ننگین خود است. برای نمونه در سال 1950 م، یک رهبر آزادی‎بخش الجزایر اظهار می کند: «ماباید در روزنامه‎ها خون به نمایش بگذاریم.» یا «بومی بومن»، یکی از رهبران جنبش دوم ژوئن می‎گوید: «بدون روزنامه ما در تنهایی هستیم و با روزنامه‎ها ما به اهداف خود می‎رسیم.»

امت‎ اسلامی نیز باید برای دفع چنین تبلیغات مسمومی، با استفاده همه‎جانبه از وسایل ارتباط‎جمعی و راه‎اندازی شبکه‎های گسترده ماهواره‎ای، ماهیت پلید دولت‎های تروریستی را به جهانیان معرفی کنند و دیگر مجال هیچ‎گونه حرکتی را در سطح جهان به خصوص در کشورهای اسلامی برای آنان باقی نگذاشته و اجماع جهانی را علیه آنان فراهم نمایند. رهبر معظم انقلاب در این باره می‎فرمایند: «تبلیغات دشمنان به حرف‎های تکراری تبدیل شده است... مقاومت مردم مسلمان را پخش نمی‎کنند و مکتوم می‎دارند، اما مطالبی که بوی ناامیدی می‎دهد را پخش می‎کنند.... سعی می‎کنند دل‎ها را بفریبند و حقایق را بدل کنند.... رسانه های صادق را زیر سؤال می برند... این جنگ تبلیغاتی است.... تلاش می کنند دروغی را به شکل واقعیت جلوه دهند.... دستگاه‎های آمریکایی و پیروان آن‎ها یک شگرد تبلیغاتی را دنبال می‎کنند. (هابیلیان، 1386)

4- اقدام متقابل

اقدام متقابل به عنوان یکی از علل رافع وصف متخلفانه بودن فعل شناخته می‎شود و به معنی اقدام یک جانبه کشور آسیب دیده در پاسخ به نقض حقوقش در اثر عمل متخلفانه دولتی دیگر است و با هدف وادار کردن دولت متخلف به توقف یا جبران خسارت در برابر دولت آسیب‎دیده به‎کار گرفته می‎شود. اقدام متقابل تنها در برابر یک اقدام متخلفانه امکان‎پذیراست.

مطابق ماده 50 بند 1 (الف) پیش‎نویس مواد کمیسیون حقوق بین‎الملل در مسئولیت بین‎المللی دولت‎ها، اقدام متقابل نمی‎تواند ناقض قاعده آمره منع توسل به زور باشد. بدین معنی که دولت‎ها نباید و نمی توانند هنگام اقدام متقابل، از زور نظامی استفاده کنند. همچنین اقدام متقابل باید با شدت اقدام متخلفانه پیشین تناسب داشته و برای واداشتن دولت متخلف به انجام تعهدات بین‎المللی خود و توقف نقض آن‎ها، ضرورت داشته باشد. (مشهدی، رشیدی، 1399: 71)

نتیجه‎گیری

ترور به عنوان یک عمل مجرمانه، ناقض حق حیات و تعدی به حقوق‎بشر شناخته می‎شود. در این میان قدرت‎های بزرگ در راستای تحقق منافع خود، راهبردهای گوناگونی را از جمله بهره‎گیری از تروریسم دولتی و سازمان‎یافته و همچنین ظرفیت گروه‎های تروریستی اعمال می‎کنند. جمهوری اسلامی ایران به دلیل تفاوت ماهوی در اصول و مبانی نظام خود پس از انقلاب، با اقدامات ضد امنیتی گوناگونی از قبیل ترور مردم عادی و مسئولین مواجه بوده است. طی چند سال اخیر، با توجه به پیشرفت ایران در برنامه‎های هسته‎ای و موشکی، آمریکا و اسرائیل از طریق راهبرد سخت با ترور دانشمندان هسته‎ای در جهت تضعیف ایران گام برداشته‎اند. ترور محسن فخری‎زاده، دانشمند هسته‎ای و مدیر ارشد جمهوری اسلامی، آخرین اقدام از جرایم تروریسم دولتی است که باید اقدامات مقابله‎ای را دستگاه های رسمی دولتی، حقوقی و نظامی کشور انجام دهند.

«طرح دعوی در دادگاه‎های بین المللی، اقدام متقابل، اشراف اطلاعاتی و مقابله با نفوذ در دستگاه‎های امنیتی و اطلاعاتی، پیش‎گیری از جرایم پول شویی، اعمال کیفرهای مالی و تحریم کشورهای حامی تروریسم و ایجاد چالش در حرکت های تروریستی از طریق وسایل ارتباط‎جمعی»، از جمله راه کارهایی است که جمهوری اسلامی باید در جهت مقابله با تروریسم و حفظ امنیت ملی عملی سازد.

منابع

1- باقری، شهلا؛ ملکشاه، آرزو (1390)، «مطالعه تطبیقی حق حیات زن از دیدگاه اسلام و غرب با تأکید بر اسناد بین المللی»، پژوهش‎نامه زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شماره 2.

2- توکلی محمدی، مرتضی؛ مطهری فرد، مرتضی (1396)، «هندسه نفوذ سیاسی و تأثیر تهدیدهای آن بر امنیت ملی با تأکید بر رهنمودهای رهبری»، پژوهش‎نامه سیاست اسلامی، سال پنجم، شماره 12.

3- خبیری، کابک؛ دربندی، مارال (1390)، «حقوق بین‎المللی و مسئله تروریسم»، فصل‎نامه علمی مطالعات روابط بین الملل، دوره 4- شماره 17، شماره پیاپی 16.

4- دوستدار، رضا؛ ذوقی، صفی اله (1398)، «بررسی مفهوم «نفوذ» در اندیشه سیاسی آیت‎الله خامنه ‎ای»، فصل‎نامه بصیرت و تربیت اسلامی، سال شانزدهم، شماره 49.

5- رشیدی، مهناز؛ مشهدی، علی (1399)، «مهم‎ترین راه‎کارهای حقوقی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به ترور سردار قاسم سلیمانی»، فصل‎نامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب، سال هفتم، شماره 2.

6- زرنشان، شهرام (1386)، «شورای امنیت و تعهدات دولت‎ها برای مقابله با تروریسم»، مجله حقوقی، نشریه مرکز امور حقوقی بین‎المللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست‎جمهوری، شماره 36.

7- سمیعی اصفهانی، علی‎رضا؛ سالکی، عبدالکریم (1394)، «ترور، تروریسم و تروریسم دولتی»، فصل‎نامه سیاسی- اقتصادی، شماره 299.

8- صبوری‎پور، مهدی؛ علی‎پور، شیما (1397)، «پیش گیری از تروریسم از طریق مبارزه با تأمین منابع مالی»، فصل‎نامه دیدگاه های حقوق قضایی، دوره 24، شماره 84.

9- عزیزی، ستار (1399)، «قتل هدفمند از نگاه حقوق بین‎الملل و حقوق داخلی ایالات متحده آمریکا: مطالعه موردی ترور سردار سلیمانی»، فصل‎نامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب، سال هفتم، شماره 2.

10- فیرحی، داوود؛ ظهیری، صمد (1387)، «تروریسم؛ تعریف، تاریخچه و رهیافت‎های موجود در تحلیل پدیده تروریسم»، فصل‎نامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 38، شماره 3.

11- قاری سیدفاطمی، سیدمحمد؛ قبادی، مرضیه (1397)، «بررسی رابطه میان تروریسم و حق حیات در پرتو رویه قضایی بین المللی»، فصل‎نامه تحقیقات سیاسی بین المللی، شماره 36.

12- محمدی الموتی، محسن؛ جلالی، محمود؛ شوشتری، مهدی (1396)، «حق حیات و سلب آن از منظر اسلام و حقوق بین‎الملل بشر با تأکید بر عملیات انتحاری»، دو فصل‎نامه انسان‎پژوهی دینی، سال چهاردهم، شماره 37.

13- مطلبی، مسعود؛ آرایش، حسن؛ رحیمی عماد، سیدرضا (1395)، «تروریسم از منظر بنیادگرایان اسلامی رادیکال و فقه سیاسی شیعه؛ با نگاهی به عملیات‎های استشهادی»، فصل‎نامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام، سال ششم، شماره 4.

14- https: //www. habilian. ir/news// (1386)، «زمینه ها و راه کارهای مقابله با تروریسم در جهان».

15- https: //www. irna. ir/news/83896182/

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان