سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
وقتی مردم را ناامید و عصبانی میخواهند!
غلامرضا ظریفیان، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا به صحبتهای تکذیب شده یک نماینده مجلس مبنی بر اینکه هرکس به دنبال موسیقی است، برود در کشور دیگری زندگی کند، پرداخت.
وی با بیان اینکه حتی در دولت آقای رئیسی و کارگزاران این دولت چنین تصور و نگرشی وجود ندارد، گفت: عزیزان مجلس و بسیاری از کسانی که احیاناً با افرادی مانند این نماینده هم جریان هستند باید پاسخ این افراد را بدهند که این نگاه در واقع منحط است و این جریان باید از چنین نگاهی تبری بجوید.
ظریفیان در ادامه تصریح میکند:
"این عزیزان باید در نگرششان تجدیدنظر کنند و ببینند در چه زمانه و دورانی زندگی میکنند؛ چنین دیدگاههایی هم حتی در دوره سنت هم جایگاهی نداشته است چه برسد به دوره مدرن، اظهار نظرکنندگان یادشان باشد این نوع نگاهها آثار منفیاش بیشتر ناامید و عصبانی کردن مردم است که کار سختی را برای دفاع کردن از دین و جمهوری اسلامی به وجود میآورد."[1]
*اصرار اصلاحطلبان بر القای غفلت و مسخشدگی به افراد جامعه محل تأملات جدی است.
به این معنی که باید پیرامون این مسئله اقتراح نخبگانی و البته امنیتی صورت بگیرد که چرا امثال ظریفیان اصرار دارند مردم و جامعه با یک غوره سردی میکنند و با یک مویز گرمی! و با حرفهای فلانی و فلانی عصبانی و ناامید میشوند...
این قضیه ابعاد جالبتری هم دارد.
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب اخیراً در اظهاراتی مردم را فاقد اختیار عقلانی تصور کرده و گفته است: زمانی که در یک چارچوب منطقی اجازه بیان اعتراض داده نمیشود، به سرعت افراد معترض به سمت انجام کارهای خشونت آمیز و خارج از عرف اعتراضی مدنی کشیده میشوند![2]
جالب است که نه ظریفیان و نه تاجیک توضیح نمیدهند که عقلانیت همیشگی جامعه و خصوصا مردم بصیر ایران در کجای تحلیل آنها قرار دارد که هیچ اشارهای به آن نمیکنند. و با کدام برهان یا سابقه، مردم را افرادی فرض میکنند که فاقد درک و شعورند، بلافاصله هیجانی میشوند و امنیت و هست و نیست خود و خانوادهاشان را با هر رخداد کوچک یا بزرگی ندید میگیرند؟!
این سکه روی دیگری دارد و آن القای ناامیدی و خشونت به مردم است.
یک القاگری با هدف ایجاد "فتنه اقتصادی" که مثلا یک نماینده حرف بزند یا نزند هم ادامه خواهد داشت و پادزهر آن، روشنگری خواص جامعه و هوشیارسازی عمومی در قبال توطئه اشاره شده است.
***
"فرماندهان فتنه" بیگناهاند...
روزنامه شرق در بخشی از سرمقاله شنبه گذشته خود که با عنوان "جامعه اسفنجی" منتشر شد، نوشته است:
"شاید نکته جالب توجه این باشد که در اعتراضات آبان و دی 98 قشر روشنفکران رسمی و ارگانیک و نخبگان هیچیک پا جلو نگذاشتند؛ چراکه میدانستند آنان که به خیابانها ریختهاند بیش از هر چیز قدرت و مقبولیت آن را به چالش کشیدهاند. در یک کلام الیت جامعه دیگر هیچ پایگاهی در اعتراضات نداشت و اگر قرار بود پا پیش بگذارد باید دنبالهرو مردم میشد، مردمی که معلوم نبود چه سودایی در سر دارند"!
این یادداشت میافزاید: ازاینرو روشنفکران و نخبگان، این اعتراض را با اتیکتهای شورش تهیدستان و شورش نان و... کدگذاری کردند. آنتاگونیسم بین روشنفکران و مردم، مردمی که در چهرهای تازه از حاشیه به متن کشیده شده بودند به بیقدرتشدن جنبشهای اجتماعی و بهتبع آن افول مرجعیت روشنفکران و نخبگان منجر شد و ما با جامعهای اسفنجی روبهرو شدیم که در هر شرایطی آماده شکلگیری قدرتهای بیرون از جامعه است.[3]
*این تحلیل روزنامه شرق به اثبات اوراق تاریخ و به لحاظ منطق سیاسی کاملا غلط و نعل وارونه است.
تحلیلگر یا نویسنده یا هرکس دیگری که این یادداشت را نوشته و در آن اینطور آورده است که "الیت جامعه –یا همان مراجع اجتماعی- دیگر هیچ پایگاهی در اعتراضات نداشت"! باید قبل از این نوشتار سری به هزاران تأکید امثال حجاریان و تاجیک و علویتبار و تاجزاده و غیره میزد تا آنهمه سیاهنمایی و تشویق مردم برای اعتراض خیابانی و حتی اغتشاش میلیونی را ببیند.
برای ما جالب است که پاسخ تحلیلگران شرق به سند مهم رسانهای که نشان میدهد علیرضا علویتبار 3 ماه قبل از آبان 98 مردم را دعوت به اقدامات غیر قانونی و حتی اشغال مراکز حساس نظام کرده، چیست؟!
اصلا مگر هیچ تئوری خیزش اجتماعی هست که برخی نخبگان یا الیت یا مراجع اجتماعی در آن نقش نداشته باشند؟!
تحلیلگران معتقدند اساساً مقولاتی مثل آنچه که شرق مدعی شده برای رهاندن فرماندهان فتنه از کمند برخوردهای امنیتی است و ریلگذاری امنتر برای ایجاد زلزله اصلی است.
وگرنه کیست که نداند تئوریسینهای امنیتی اصلاحات بیش از 10 سال است که مشغول تئوریزاسیون خشونت و اعتراض خیابانی و یکسره کردن کار نظام به بهانه مشکلات اقتصادی (که در همه جای جهان وجود دارد) هستند.
در این زمینه به یک سند تاریخی جالب و قابل تأمل اشاره میکنیم و آن سخنان رهبری در یک هفته مانده به اغتشاشات آبان 98 در دانشکده افسری امام علی(ع) است.
معظمله در آن روز فرمودند:
"آن چیزی هم که در این زمینه مخصوص نیروهای مسلّح و نیروهایی حافظ امنیّت است این است که مراقب فتنه باشند. در قرآن یک جا میفرماید: اَلفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتل،(4) یک جا میفرمایید: اَلفِتنَةُ اَکبَرُ مِنَ القَتل؛(5) «اَشَدّ» یعنی سختتر، «اَکبَر» یعنی بزرگتر. کشتار چیز بدی است، نامطلوب است امّا فتنه از آن بدتر است. خب اگر فتنه از قتل بدتر است، پس بایستی نیروهایی که حافظ امنیّت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابلهی با فتنه هم بگیرند، آمادگیهای خودشان را برای فتنه هم بایستی حفظ بکنند؛ این آن چیزی است که دستگاهها بایستی به آن توجّه داشته باشند."[4]
اما نکته اینجاست که هشدار رهبر معظم انقلاب از جانب هیچکس جدی گرفته نشد و "فرماندهان فتنه در آزادی کامل، آبان 98 را رقم زدند...
***
1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1170004
2_ mshrgh.ir/1314267
3_ https://sharghdaily.ir/fa/main/print/302816
4_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=43866