مقدمه
«رغائب» جمعِ «رغیبة» از ماده «رغب» به معنای طلب کردن و داغ نهادن[1] و «رغب فیه و الیه» دارای مفهوم حریص بودن و «رغب عنه» کناره گیری و دوری جستن است. «رغیبه» به معنای عطای بسیار به جهت مطلوبیت و یا به جهت زیادی و وسعت آن است[2] و گاه به معنای ثواب عظیم نیز بکار می رود.[3] «لیلة الرغائب» را بدان جهت چنین نامند که خداوند در این شب به هر آن که بخواهد، بسیار عطا نماید.[4]
در سالهای اخیر، در میان فارسی زبانان، لیلة الرغائب به شب آرزوها معروف و مشهور شده است که نامگذاری مناسبی به نظر نمی رسد.[5] گاه نیز در میان عامه مردم این شب به عنوان زمان انتقال حضرت رسول اکرم(ص) از صلب پدر به رحم مادر شناخته می شود، اما در هیچ یک از کتب روایی و تاریخی اثری از این سخن به میان نیامده است.[6] گاه نیز به اشتباه، آن را لیلةالبرات خوانند، در حالی که لیلةالبرات، شب نیمه شعبان است، نه اولین شب جمعه ماه رجب.[7]
در روایتی به نقل از «انس بن مالک» از رسول خدا(ص)، آداب نماز 12 رکعتی این شب، فضیلت آن و پاداش آن بیان شده است.[8] ظاهر روایت، آن است که لیلة الرغائب، اولین شب جمعه ماه رجب است و گویا اگر اول ماه رجب جمعه باشد، اعمال آن در دومین شب جمعه ماه رجب انجام می شود.[9]
از دیر باز اولین شب جمعه ماه رجب و برگزاری نماز آن مورد توجه سالکان طریقت و جویندگان رحمت و مغفرت الهی بوده است.گر چه بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن[10]، بسیاری از روایات ضعیف السند، در غیر واجبات، مورد پذیرش گروهی از فقها قرار گرفته و آنان به استحباب اعمال سفارش شده در این گونه روایات حکم نموده و یا انجام آن ها را به قصد رجاء سفارش کرده اند[11] اما از آنجا که اولاً این قاعده مورد پذیرش همگان نیست و ثانیاً یکی از شرایط برآورده شدن حاجات، درخواست در اوقات سفارش شده و مناسب است و از طرف دیگر محدود بودن فرصت انسان ایجاب می کند تا در میان اعمال و اذکار وارده در کتب ادعیه، روایات دارای اعتبار بیشتر در اولویت قرار گیرند.بررسی ها نشانگر آنند که در کتب روایی-خصوصاً کتب اهل تسنن-از حدود قرن هفتم، تردیدهایی درباره نماز لیلةالرغائب و حتی نامگذاری این شب شکل گرفت و گسترش یافت تا جایی که جمع قابل توجهی از علمای اهل تسنن آن را بدعت خواندند.به جهت برخوردهای شدید گروهی از علما، خصوصاً علمای اهل تسنن، با برگزاری نماز رغائب و انکار اعتبار روایت آن از یک سو و حکم به استحباب و سفارش اکید گروهی دیگر بر انجام اعمال این شب از سوی دیگر، بررسی و داوری دقیق نظرات حدیث پژوهان و صاحب نظران شیعی و اهل تسنن، در اعتبار روایت لیلةالرغائب و نماز آن ضروری می نماید و سؤالی مهم در اینجا آن است که آیا علمای شیعی و اهل تسنن در بیان میزان اعتبار این روایت هم داستانند و یا در این موضوع اختلاف کرده و در بیانات آنان از جهت شدت و ضعف تفاوتهایی به چشم می خورد؟ همچنین دلایل منکران روایت لیلة الرغائب تا چه میزان از متقن و استوار است؟ به همین منظور دلایل ارائه شده از سوی علمای اهل تسنن مجزای از نظرات شیعیان مورد بررسی قرار گرفته و از آنجا که منکران لیلةالرغائب در میان اهل تسنن، بیشتر و برخوردشان با این روایت شدید اللحن تر است، ابتدا روایت لیلة الرغائب و ادله انکار آن در میان صاحب نظران اهل تسنن بررسی و سپس آرای علمای شیعی در این موضوع واکاوی شده است تا در نهایت میزان اعتبار روایت مذکور احراز شود.
درباره اعتبار روایت لیلة الرغائب در نوشتارهایی از شیعه و اهل تسنن که در موضوع اعمال شبانه روز به نگارش درآمده است، به صورت پراکنده و به اختصار مطالبی درج شده که در مباحث آتی به نقل آن ها پرداخته خواهد شد. اخیرا مقاله ای توسط دکتر طیب حسینی درباره این روایت، در نشریه حدیث پژوهی به چاپ رسیده است که با نگاهی گذرا به اعتبار این روایت، به کاووش در زمینه مفهوم رغائب پرداخته است اما تا کنون نوشتاری مستقل که ادله صاحبنظران شیعه و اهل تسنن در این زمینه را به داوری نشسته باشد، به نگارش درنیامده است.
1. لیلةالرغائب نزد اهل تسنن
به نظر می رسد احیاء علوم الدینِ غزالی در قرن پنجم، قدیمی ترین مأخذی است که در میان اهل تسنن، به ذکر روایت لیلةالرغائب می پردازد.غزالی در این کتاب، پس از نقل روایت لیلةالرغائب می نویسد:
در نظر من این نماز مستحب است؛ چرا که در طول سال ها تکرار شده، اما به جهت آن که روایت آن خبر واحد است، رتبه اش پس از نماز تراویح و عیدین قرار دارد. اما مردم سرزمین قدس بر آن مواظبت کرده اند و لذا ترجیح دادم آن را بازگو کنم.[12]
پس از غزالی، کتب متعدد روایی اهل تسنن به نقل این نماز پرداخته اند که از جمله آن ها می توان به التجرید اشاره کرد.[13] اگر چه ممکن است از کلام نووی در کتاب المجموع چنین برآید که روایت رغائب در متون کهن تری همچون قوت القلوب نوشته ابوطالب مکی، در قرن چهارم هجری نیز نقل شده است؛ آنجا که پس از اشاره به نماز رغائب و نماز نیمه رمضان می نویسد:
نباید ذکر این دو نماز در کتاب قوت القلوب و احیاء علوم الدین و روایتی که درباره آن بیان شده، موجب فریب انسان شود.[14]
اما بررسی محتوای قوت القلوب نشان گر آن است که در این کتاب از نماز و یا حتی فضیلت لیلة الرغائب اثری وجود ندارد. گویا مراد نووی آن بوده که کیفیت نماز شب نیمه رمضان در قوت القلوب[15] نقل شده است؛ نه نماز لیلة الرغائب.
گروهی از فقها و صاحب نظران اهل تسنن بر جواز و استحباب نماز لیلة الرغائب، حکم کرده اند؛ همچون ابن صلاح که گرچه در ابتدای امر به منع این نماز فتوا داد، اما سپس به جواز برگزاری آن حکم نمود.[16] تا جایی که نووی در کتاب خود با اشاره به حکم برخی از صاحبان کتب بر استحباب آن، تذکر می دهد که این حکم نباید انسان را بفریبد و گمان نماید که روایت آن معتبر است.[17] در مقابل، گروهی دیگر از علمای اهل تسنن به عدم جواز نماز رغائب و بی اعتباری روایت آن حکم داده اند. می توان آرای علمای اهل تسنن را در بی اعتباری نماز لیلةالرغائب به سه قسم تقسیم کرد:
1. مجعول بودن روایت، بدعت و حرام بودن نماز لیلة الرغائب؛ شاید بتوان تاریخچه انکار نماز لیلة الرغائب را به حدود قرن هفتم بازگرداند. نووی در این باره می نویسد:
نماز لیلةالرغائب و نماز نیمه شعبان دو بدعت قبیح و ناپسندند و نباید نقل این دو نماز در کتاب قوت القلوب و احیاء علوم الدین، روایت آن و حکم به استحباب برخی از صاحبان کتب انسان را بفریبد.[18]
ابن کثیر نیز می گوید:
در لیلةالرغائب نماز مشهوری است که اساسی ندارد.[19]
شربینی در الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع بدعت بودن این نماز را از نووی نقل کرده و با سکوت در برابر آن، رأی او را می پسندد.[20] ملیباری هندی نیز در فتح المعین، به نقل از اساتیدش از جمله ابن شبهه، احادیث لیلةالرغائب را موضوع و نماز آن را بدعتی زشت دانسته[21] و در ارشاد العباد، افرادی را که به خواندن آن مبادرت می ورزند، گناه کار شمرده و جلوگیری از برگزاری آن را بر حاکمان واجب دانسته است.[22] دیگرانی همانند رعینی،[23] بهتونی حنبلی(م1051 ق)[24] نیز این نماز را بدعت می دانند و علی بن محمد خزرجی، معروف به ابن غانم مقدسی(م665ق) کتابی مستقل در این موضوع با عنوان ردع الراغب عن الجمع فی الصلاه الرغائب گردآورده است.[25]
2. ضعف روایت، کراهت و ناپسند بودن برگزاری نماز لیلةالرغائب به جماعت؛ ابن نجم مصری، در قرن دهم، پس از ذکر دلایلی می نویسد:
کراهت اجتماع بر نماز لیلةالرغائب و بدعت بودن آن دانسته می شود.[26]
ابن عابدین حنفی(م1252ق) نیز کلام ابن نجم را نقل کرده و بر این سخن انتقادی وارد ندانسته است.[27] گویا کتاب مقدسیِ پیش گفته نیز، همان گونه که از نامش هویداست، در انکار جواز به جماعت برگزار نمودن این نماز باشد. قابل توجه است که بدانیم، برخی نیز همچون ابن صلاح معتقدند که هر نماز مستحبی را می توان به جماعت برگزار کرد، اما سنت دانستن برگزاری این نماز به جماعت و شماره کردن آن از شعائر اسلام را بدعت می دانند.[28]
3. ضعف روایت، کراهت و ناپسند بودن مداومت بر نماز لیلة الرغائب؛ اینان تکرار و مداومت هر ساله آن را ناپسند دانسته اند. ابن الحاج از طرطوشی نقل می کند که اگر روایتی در فضایل دارای سند ضعیف باشد، عمل بدان جایز است و لکن نباید بر آن مداومت ورزید؛ چرا که اگر ملکف بر چنین عملی مداومت نکند و در عالم واقع روایت درست بوده باشد، به آن عمل کرده و اگر نادرست باشد، عمل خیری را انجام داده، اما آن را از شعائر اسلام ندانسته است و از آنجا که صحت روایت نماز رغائب، محل اشکال است، این نماز نیز همین حکم را داراست.[29]
2. ادله انکار لیلةالرغائب نزد اهل تسنن
صاحب نظرانی از اهل تسنن که نماز لیلةالرغائب را بدعت و برگزاری آن را نهی کرده و گاه حتی خاص و ویژه بودن لیلةالرغائب را منکر شده و نام گذاری آن را مورد انتقاد قرار داده اند، دلایلی بر ادعای خویش ارائه نموده اند که در ذیل به واکاوی این دلایل پرداخته شده است:
2-1. ضعف سند و ساختگی بودن روایت
می توان گفت عمده ترین دلیل منکران روایت رغائب،جعلی دانستن این روایت است تا جایی که برخی از علمای اهل تسنن، بر جعلی بودن این روایت ادعای اجماع کرده اند.[30]
کنوی می نویسد:
این حدیث به اتفاق اکثر یا تمامی محدثان موضوع است و نظر مخالفان آن دارای اهمیت نیست.[31]
ابن جوزی (م597ق) در کتاب معروف خود، الموضوعات، در بیان دلیل جعلی بودن این روایت، می نویسد:
روایت نماز لیلةالرغائب، روایتی ساختگی است که ابن جهیم به جعل آن متهم است و من از عبدالوهاب حافظ شنیدم که می گفت: راویان این روایت مجهول اند. تمامی کتب روایی را برای یافتن چنین روایتی جست وجو کردم، اما آن را نیافتم.[32]
رعینی (به نقل از اساتیدش)[33] و ابن حجر نیز این روایت را مجعول دانسته اند.[34]
بنا بر آنچه آمد، مهم ترین دلیل مجعول خواندن این روایت دو انتقاداتی است که بر سند این روایت وارد شده: یکی وجود راوی متهم به کذب و دیگری وجود راویان مجهول در سند آن. برای بررسی صحت چنین ادعایی دو سند از این روایت را بنگریم:
سند نخست:
أَنبأَنَا علی بن عبیدالله بن الزَّاغُونِیُّ أَنبَأَنَا أَبوزَیْدٍ عبدالله بن عَبْدِ الْمَلِکِ الأَصفَهَانِیُّ أَنْبَأَنَا أَبُوالْقَاسِم عبدالرحمن بن مُحَمَّدِ بن إِسْحَاقَ بن مَنْدَهْ وَ أَنْبَأَنَا مُحَمَّدُ بن نَاصِرٍ الْحَافِظُ أَنبَأَنَا أَبوالْقَاسِمِ بن مَنْدَهْ أَنْبَأَنَا أَبُوالْحُصَیْنِ علی بن عبد الله ابن جُهَیْمٍ الصوفِیُّ حدَّثَنَا عَلِیُّ بن محَمَّدِ بن سَعِیدٍ الْبَصْرِیُّ حَدَّثَنَا أَبی حَدثنَا خلف بن عبد الله و هُوَ الصَّغَانِیُّ عَنْ حُمَیْدٍالطَّوِیلِ عَنْ أَنَسِ بن مالِکٍ قالَ: قالَ رَسُول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّم:...[35]
همان گونه که ملاحظه می شود، در این سند تحویل صورت گرفته و در واقع ابن جوزی دو سند برای این روایت ذکر کرده است که در انتها با یکدیگر مشترک خواهند شد و یکی از سندها نسبت به سند دیگر کوتاه تر و به اصطلاح «عالی» است. رجالیان اهل تسنن از راوی این روایت از پیامبر(ص)، «أَنَس بن مالک» در منابع رجالی - که به ذکر راویان ثقه اختصاص دارند - یاد کرده اند[36] و حتی برخی او را از جمله اصحاب صاحب کرامت دانسته و نقل کرده اند که بر اثر دعای وی در سرزمینی که دچار خشک سالی شده بود، باران بارید.[37]
گروهی از راویان این روایت توثیق و مدح شده اند؛ «علی زاغونی» از اساتید ابن جوزی[38] و از بحور علم[39] و مشهور به صلاح و دیانت و ورع بوده[40] و توثیق شده است.[41] «ابوالقاسم عبدالرحمن بن محمد بن اسحاق بن مندة» از راویان ابن جهیم[42] و ممدوح است[43] و ذهبی معتقد است که تمامی «بنی منده» از اعلام حفاظ هستند.[44] «محمد بن ناصربغدادی»، استاد ابن جوزی یکی از لغت دانان عرب[45] نیز توثیق شده است.[46] «حُمَیْدالطَّوِیل[47]»، «ابوعبیده»[48] (م 143ق)[49] علی رغم توثیقش[50] متهم به تدلیس است.[51]
در میان راویان این روایت، از «ابوزید اصفهانی» و «علی بن محمد بن سعید بصری» در کتب رجالی اهل تسنن یادی نشده، به مجهول بودن «خلف بن عبدالله صغانی» تصریح شده است.[52] «محمد بن سعید» نیز مشترک میان «الکریزی الاثرم» و «الارزق» است[53] که اولی ضعیف الحدیث[54] و دومی نیز در کتب رجالی مذکور نیست.
در ترجمه «ابوالحصین علی بن عبدالله بن جهیم» اختلاف نظر وجود دارد؛ چه در ضبط نام وی که در برخی از نسخ «ابوالحسن علی بن عبدالله جهضم» و در برخی نسخ نیز «معلب بن جهضم» ضبط شده[55] و چه در شرح حال وی که ابن جوزی او واضع نماز رغائب دانسته است.[56] ذهبی که در سیر اعلام النبلاء او را غیرثقه و کذاب می داند،[57] اما در تاریخ اسلام می نویسد:
علی بن عبدالله بن الحسن بن جهضم بن سعید ابوالحسن البورانی الصوفی، نزیل مکه و مصنف کتاب بهجة الاسرار... و کان ثقة صدوقاً عالماً زاهداً... قد اتهموه بوضع هذا الحدیث [لیلة الرغائب].[58]
سند دیگری را که ذهبی آورده، چنین است:
قرأتُ عَلَی الأَبَرْقُوهیّ: أَخْبَرَکُمْ أَحْمَدُ بن مُطِیعٍ إِجَازَةً وَسَمَاعًا فِی غَالِبِ الظنِّ أَنَّهُ قَرَأَ عَلَیَّ الشَّیْخُ عَبْدُالْقَادِرِ بن أَبِی صَالِحٍ الْجَبَلِیُّ، أَنَا هِبَةُ اللَّهِ السَّقَطِیُّ، أَنَا أَبُوالْفَضْلِ جَعْفَرُ بن یَحْیَی الْمَکِّیُّ، أنا الْحُسَیْنُ بن عَبْدِالْکَرِیمِ الْجَزَرِیُّ، أنا عَلِیُّ بن عَبْدِ اللَّهِ بن جهْضَمٍ الْهمْدَانِیُّ، أنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدِ بن سَعِیدٍ الْبَصْرِیُّ، أنا أَبِی، أنا خَلَفُ بن عَبْدِ اللَّهِ الصَّنْعَانِیُّ، حُمَیْدٌالطَّوِیلُ، عَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):...[59]
رجال این سند از ابن جهضم تا انتهای سند، با سند ابن جوزی برابری می کند. از راویان نخستین این سند تنها «هبة الله السقطی» تضعیف شده و درباره وی گفته شده است: ادعا می کرد از افرادی روایت را شنیده که در واقع نشنیده بود و غیر ثقه، کذاب[60] و قلیل الاتقان[61] است و از «الحسین بن عبدالکریم الجزری» در کتب رجالی یادی نشده است.
دیگر راویان موثق، ممدوح و معروف به علم و دانش هستند؛ «ابوالفضل جعفربن یحیی مکی»موثق است.[62] در توصیف «الأَبَرْقُوهی» گفته اند که او «مسند وقته» بوده[63] و «أحمد بن مُطِیع» از شیوخ اجازه[64] و از «عبدالقادر بن ابی الْجَبَلِی» با عنوان شیخ عالم یاد شده است.[65]
بررسی اسناد روایت لیلةالرغائب در کتب اهل تسنن نشان داد که برای این روایت سه طریق تا «ابن جهضم» وجود دارد؛ در یکی از دو طریقی که ابن جوزی آورده، «ابوزید اصفهانی» قرار دارد که شرح حالی از وی در کتب رجالی یافت نشد؛ اما این ضعف با طریق دیگر ابن جوزی به این روایت - که هم از جهت علو و هم از جهت صحت بر آن برتری دارد - قابل جبران است. در طریقی که ذهبی نقل می کند، «هبة الله سقطی» ضعیف و «ابن جزری» مجهول قرار گرفته اند. بنابراین می توان ادعا نمود که این روایت تا ابن جهضم دارای طرق متعدد است که بعضاً معتبرند و در نتیجه نقل آن توسط ابن جهضم قریب به یقین است.
سند روایت از «ابن جهضم» به بعد، دارای راویان ضعیف و مجهول الحال است و در ترجمه ابن جهضم نیز تعارضاتی مشاهده می شود؛ گرچه برخی در مقام دفاع از ابن جهضم آورده اند که ذکر روایت لیلةالرغائب در کتاب قوت القلوب موجب حکم به برائت ابن جهضم می شود؛ چرا که ابن جهضم پس از ابوطالب مکی می زیسته است و نمی توانسته روایتی را که قبل از او درج شده، جعل کند؛[66] اما چنین استدلالی درست نمی نماید؛ زیرا همان گونه که گذشت، در قوت القلوب حتی اشاره ای به فضیلت اولین شب جمعه ماه رجب نشده است.
بنابراین سند اهل تسنن به روایت لیلةالرغائب، به جهت وجود راویان مجهول و تصریح به ضعف برخی از راویان آن، ضعیف است؛ اما حکم به مجعول بودن آن و خصوصاً آن که جاعل آن را «ابن جهضم» بدانیم، نیاز به قراین بیشتری دارد[67] که در ادامه به سایر قراین و شواهد مطرح شده بر مجعول بودن روایت پرداخته می شود.
2-2. ضعف محتوای روایت
گاه منتقدان روایت لیلةالرغائب به نقد متن آن پرداخته و برای اثبات مجعول بودن روایت لیلةالرغائب، درصدد یافتن قراینی در محتوای آن برآمدند؛ برخی ثواب عظیم وعده داده شده در این روایت را از موجبات کوتاهی عوام الناس در فرایض و دل خوش نمودن و اکتفا به اقامه این نماز دانسته و نیز گفته اند:
در این روایت سفارش شده که نماز لیلةالرغائب ما بین عشا و عتَمَه بجا آورده شود؛ در حالی که در روایات صحیح، پیامبر(ص) از نام گذاری مغرب به عشا و عشا به عتمه نهی کرده اند.[68]
برخی نیز گفته اند:
از آداب این نماز روزه داری در روز پنجشنبه است و این درحالی است که اگر ماه رجب در تابستان واقع شود، روزها به شدت گرم و طولانی است و روزه دار نمی تواند تا نماز مغرب، چیزی خورد و آنگاه باید به این نماز بایستد که دارای تسبیح و سجود طولانی است و این نهایت سختی و ایذاء است.[69]
حتی برخی انجام این نماز را مستلزم مفاسد حرامی ، همچون اجتماع زن و مرد در شب و مصرف بی رویه و بدون نیاز روغن مساجد ذکر کرده اند.[70]
در حالی که این انتقادات وارد نیست:
اولاً، در روایات متعدد اعمالی وارد شده که انجام آن ها سهل تر از نماز رغائب و اجر و ثواب وعده داده شده در برابر آن ها عظیم تر از ثواب ذکر شده در این روایت است؛ به عنوان نمونه، از رسول خدا(ص) روایت است:
هر کسی در هنگام خواب، سه مرتبه سوره توحید و معوذتین را بخواند، مانند فردی است که تمام قرآن را قرائت کرده و ثواب یکی از پیامبران الهی را برد و تمامی گناهانش آمرزیده شود؛ همچون روزی که از مادر متولد شده است.[71]
در منابع اهل تسنن آمده است که پیامبر (ص) فرمودند:
هر کس سوره توحید را قرائت کند، گویا ثلث قرآن را قرائت نموده و به او ده حسنه به تعداد تمامی افراد مشرک و مؤمن داده خواهد شد.[72]
بنابراین وعده به ثواب عظیم خود به تنهایی از موجبات ضعف محتوا نبوده و نمی تواند مؤیدی بر جعل روایت باشد. ناگفته نماند که افرادی همچون صبحی صالح، افراط در ثواب فراوان برای کار کوچک را از نشانه های جعلی بودن روایت دانسته اند؛[73] اما توجه به این نکته، مهم است که اگر ملاک ذکر شده قابل پذیرش باشد، نماز لیلة الرغائب امر کوچکی نیست؛ چنان که - همان گونه که آمد - گروهی از منتقدان بر طاقت فرسا بودن آن انتقاد نموده اند.
ثانیاً، در منابع شیعی، روایات متعددی دالّ بر خواندن نماز عشا به عتمه وجود دارد؛ از جمله در بخشی از روایت بحار الانوار آمده است:
هر کس نماز عتمه را بخواند، بدنش بر آتش دوزخ حرام گردد.[74]
علامه مجلسی خود در بحار الانوار، دلایلی بر مکروه نبودن نام گذاری عشا به عتمه آورده است.[75] بله برخی از علمای شیعی همچون شیخ طوسی، بر اساس روایات اهل تسنن، به کراهت (نه حرمت) این نامگذاری حکم کرده اند؛[76] اما در خور توجه است که در منابع اهل تسنن روایاتی در منع و نیز روایاتی دیگر در جواز این نام گذاری به چشم می خورد؛ تا جایی که برخی از علمای سنی مذهب همچون نووی و ابن حجر چاره جویی هایی برای رفع این تعارض ها ارائه کرده اند؛ همانند آن که خوانده شدن نماز عشا به عتمه جایز است و نهی پیامبر از جهت تنزیه است و یا آن که نهی پیامبر(ص) از استعمال لفظ عتمه بر عشا، در برابر مخاطبانی است که با این اسامی بیگانه اند[77] و یا نهی پیامبر(ص) تنها در مقابل بیابان نشینان است.[78]
ثالثاً، احادیث متعددی از طریق شیعه و اهل تسنن، روایت شده که افضل عبادات، سخت ترین آن هاست؛[79] ضمن آن که عبادات متعدد دیگری نیز وارد شده است که به جا آوردن آن، چه بسا از نماز لیلةالرغائب دشوارتر است و احدی به آن ها انتقاد نکرده است؛ همانند آنچه در تعقیبات نماز صبح، در برخی از کتب اهل تسنن، ذکر شده است؛[80] ضمن آن که امکان افطار مختصر قبل و یا بعد از نماز مغرب وجود دارد و خواندن دوازده رکعت نماز با کیفیتی که در روایت آمده، خارج از طاقت و توان افراد نیست.
رابعاً، استفاده از امکانات مساجد برای انجام عبادات، نه تنها از مصادیق اسراف نبوده، بلکه بهره بری از آن ها برای اهداف اصلی شان است. مسأله اجتماع زنان و مردان و بیم خطر، در شب هنگام نیز بسته به شرایط فرهنگی و اجتماعی مناطق گوناگون متفاوت است و افراد خود باید شرایط را در نظر داشته و در مواقعی که بیم گناه یا سایر خطرات می رود، مراعات نمایند. عدم رعایت احتیاط از سوی اقامه کنندگان نماز، نقصی به روایت وارد نمی کند؛ ضمن آن که این امر در صورتی است که نماز به جماعت برگزار شود که سخن درباره آن گذشت. بنابراین لازمه برگزاری این نماز، افتادن در ورطه گناهان نیست و این استدلال نه به طور مستقل و نه حتی در کنار سایر قراین نمی تواند از جمله دلایل و شواهد ضعف محتوا و در نتیجه، ساختگی بودن روایت باشد.
2-3. عدم وجود روایت در منابع روایی
عبدالوهاب حافظ پس از مجهول خواندن راویان روایت لیلة الرغائب می نویسد:
همه کتاب ها را برای یافتن این روایت گشتم، اما آن را نیافتم.[81]
ابن اثیر نیز می نویسد:
این روایت را در کتاب رزین دیدم، اما در هیچ یک از کتب سته آن را نیافتم و لذا این روایت از این جهت مطعون است.[82]
همچنین ابن کثیر، نماز لیلةالرغائب را از مشهورات بدون اصل شماره کرده است.[83]
اشکال مطرح شده را می توان به دو بخش تفکیک کرد: یکی عدم وجود روایت در منابع روایی و دیگری عدم وجود روایت در صحاح سته؛ در حالی که اولاً، عدم وجود روایت در کتب سته، موجب ضعف روایت نیست، چه رسد به مجعول بودن آن؛ چرا که هرگز صاحبان کتب سته مدعی نشده اند که روایات صحیح به آنچه آنان نقل کرده اند، منحصر است. ثانیاً، این روایات قبل از کتاب رزین (م535 ق)، در آثار قرن پنجم از جمله احیاء علوم الدین یافت می شود. گر چه پیشینه قدیمی تری در میان منابع اهل تسنن، برای این روایت، یافت نشده است، اما آنچه مسلم است و از کلام ناقلان این نماز بر می آید،[84] غزالی و امثال او این روایت را از منابعی که در اختیار داشته اند، بازگو کرده اند که متأسفانه امروزه از میان رفته است.
2-4. عدم گزارش عمل سلف به آن
برخی معتقدند که این نماز از قرن پنجم به بعد در بیت المقدس ساخته شده و هیچ یک از صحابه و تابعان به آن عمل نکرده اند. ابن تیمیه در این باره می نویسد:
رسول خدا (ص) و هیچ یک از صحابه، تابعان و ائمه مسلمانان آن را به جای نیاورده و برای این شب فضیلتی ذکر نکرده اند و روایت مذکور، به اتفاق اهل معرفت، مجعول است و لذا محققان معتقدند که نماز آن ناپسند و غیر مستحب است.[85]
ابن صلاح معتقد است که این نماز از سال 400 به بعد در شام ظهور یافت و سپس در سایر بلاد منتشر شد.[86] ابن الحاج نیز به نقل از طرطوشی می نویسد:
اولین بار این نماز در مسجد الاقصی، برگزار شد و فردی آن را بدعت نهاد.[87]
همچنین ابن رجب حنبلی می نویسد:
روایات این نماز ساختگی است و هیچ یک از محدثان متقدم آن را نقل نکرده اند. این نماز از سال 400 به بعد ظهور پیدا کرده و لذا متقدمان آن را نمی شناخته و از آن سخنی به میان نیاورده اند.[88]
در برخی از منابع نیز سازنده این نماز شخصی به نام «ابن الحی» معرفی شده است. آورده اند که او دارای تلاوتی زیبا بود و در مسجد الاقصی در سال 440 این نماز را برپا کرد.[89] عز الدین بن عبدالسلام نیز معتقد است که نماز لیلةالرغائب و نماز شب نیمه شعبان تا سال 448 در بیت المقدس ناشناخته بود تا آن که «ابن الحی» آن را اقامه کرد و جماعتی به او پیوستند و سپس سال بعد نیز این نماز برگزار شد تا آن که این نماز در خانه های مسلمانان انتشار یافت.[90]
اگر چنین فرضیه ای درست باشد، باید بگوییم که غزالی که مدتی را در قدس اقامت داشت، این نماز را - که ساخته فرد یا گروهی در آن سامان است - در کتاب خود وارد کرده است؛ در حالی که ظاهر کلام غزالی، غیر از فرضیه بیان شده را می رساند؛ آن جا که می نویسد:
این نماز در طول سال ها تکرار شده است.[91]
از سخن او چنین برمی آید که نماز لیلةالرغائب امر نوظهوری در قرن پنجم نبوده و مسلم است که افرادی که در آن عصر می زیسته اند، به وقایع آن سامان و آن زمان آگاه تر بوده اند. نکته دوم، آن که از آنچه توسط ابن عبدالسلام و دیگران بیان شده است، چنین برمی آید که در منطقه بیت المقدس، این نماز معروف و مشهور نبوده و فردی به نام «ابن الحی» آن را رواج داده است - نه آن که آن را ساخته باشد- و از آن به بعد، این نماز در بیت المقدس، مورد اهتمام بسیاری قرار گرفته و مردم آن دیار بر آن مواظبت نمودند. نکته سوم، این که بدعتی که در بیت المقدس پایه ریزی شد، بدعت برگزاری این نماز به جماعت است؛ چنان که برخی از علمای اهل تسنن، بر کراهت برگزاری آن به جماعت حکم نموده اند و شرح آن گذشت.
2-5. تکرار یک سوره در یک رکعت
ابن الحاج یکی از دلایل بدعت بودن این نماز را عدم مطابقتش با مذهب مالک دانسته و می نویسد:
مالک تکرار یک سوره در یک رکعت را جایز نمی داند.[92]
در حالی که که اولاً حکم به عدم جواز تکرار سوره واحد، در رکعت واحد، مورد اختلاف علماست[93] و در ثانی مسأله جواز یا عدم جواز این امر، در نمازهای واجب قابل طرح است، نه نمازهای مستحبی؛ همان گونه که در روایتی از امام کاظم(ع) درباره فردی که در یک رکعت، دو سوره را قرائت کرده سؤال شد، ایشان فرمودند:
ان کانت نافلة فلا بأس.[94]
ترمذی نیز در کتاب خود بابی را تحت عنوان «قراءة سورتین فی رکعة» باز کرده است[95] و تردیدی در جواز قرائت تکرار یک سوره یا قرائت چند سوره در رکعت واحد، در نمازهای مستحبی وجود ندارد و اختلاف در نمازهای واجب است و نمازهای مستحبی متعددی در منابع اهل تسنن نقل شده که در آن ها سوره واحد در رکعت واحد تکرار می شود؛ همچون نماز منقول در روز سه شنبه که در رکعات آن سوره توحید سه مرتبه تکرار می شود.[96]
3. لیلة الرغائب نزد شیعیان
قدیمی ترین منبع شیعی موجود که به بیان روایت فضیلت اولین شب جمعه ماه رجب و اعمال آن پرداخته، مفیدالعلوم و مبیدالهموم است که منتسب به «محمد بن عباس خوارزمی (م383ق)[97] است. این روایت، در این کتاب بدون ذکر سند و منبع نقل شده است.[98] منبع قدیمی تر دیگری که این روایت را نقل نموده، متعلق به قرن 6 و 7 است؛ «سید بن طاووس» در اقبال الاعمال آورده است:
وجدنا ذلک فی کتب العبادات مرویا عن النبی (ص) و نقلته انا من بعض کتب اصحابنا رحمهم الله...[99]
پس از وی ابن باقی(قرن 7) در اختیار المصباح الکبیر این روایت را بدون ذکر سند آورده و در انتها می نویسد:
ذکر شیئاً یطول بذکره الکتاب.[100]
علامه حلی(قرن7 و8) نیز در اجازه کبیرش به بنی زهره، پس از ذکر سند خود تا روایت، به نقل آن پرداخته[101] و در منهاج الصلاح، آداب نماز لیلةالرغائب را از قول «جابر بن یزید جعفی» آورده است.[102] «کفعمی»(قرن9) در البلد الامین بخش هایی از این روایت را به نقل از کتاب ابن باقی نقل کرده[103] و «شیخ بهایی»(قرن 10) نیز در جامع عباسی - که گاه از آن به عنوان اولین رساله عملیه به زبان فارسی یاد می شود - بدون ذکر منبع و سند، به بیان کیفیت برگزاری نماز لیلةالرغائب پرداخته است.[104] «شیخ حر عاملی» در وسائل الشیعه، از اقبال سید و اجازه علامه، روایت مذکور را تحت عنوان «باب استحباب صلاة الرغائب لیلة اول جمعة من رجب» نقل کرده است.[105] از عنوان شیخ حرّ چنین برمی آید که او به استحباب این نماز، حکم کرده است. او کیفیت این نماز را در کتاب هدایة الامة خود نیز آورده است.[106]
سایر منابع شیعی معاصر از جمله مفاتیح الجنان[107] و سفینه البحارِ شیخ عباس قمی،[108] مفاتیح نوینِ مکارم شیرازی،[109] کنز الدعاء ری شهری،[110] مفتاح الجناتِ سید محسن امین،[111] مرآة الکمالِ مامقانی[112] و.. غالباً این روایت را از اقبال سید بن طاووس و بحار نقل کرده اند.
گروهی از علمای شیعه در اعتبار نماز این شب خدشه و یا تردید وارد کرده اند؛ به عنوان نمونه، فاضل لنکرانی می گوید:
در اعتبار روایت اقبال و بحار، تأمل و نظر است و حکم به استحباب نماز آن مشکل است؛ اما می توان آن را به قصد رجاء انجام داد.[113]
4. ادله انکار لیلةالرغائب نزد شیعیان
گر چه حدیث پژوهان شیعی کمتر از سنی مذهبان به روایت لیلةالرغائب خدشه نموده اند، اما می توان دلایلی را که از سوی گروهی از آنان در تردید و یا انکار اعتبار روایت لیلةالرغائب مطرح شده است، در موارد ذیل خلاصه کرد:
4-1. ضعف سند روایت
علامه مجلسی که خود در بحار الانوار، نماز لیلةالرغائب را از طریق اجازه علامه حلی روایت کرده است.[114] در زاد المعاد، یکی از دلایل عدم نقل این نماز را عامی بودن طریق آن دانسته است و اجمالاً عدم اعتمادش را به اسناد تمامی روایات نمازهای ماه رجب نیز مطرح کرده است.[115] برخی برآن اند که برخورد دوگانه علامه در دو کتابش به جهت مبانی متفاوت کتاب های او است.[116]
علامه شوشتری نیز می نویسد:
روایتی که در اقبال آمده مرسل است و علامه حلی نیز سندی عامی برای آن ذکر کرده است.[117]
برخی معتقدند که این نماز از طریق اهل تسنن وارد کتب فقهی امامیه شده و آداب، ادعیه، اذکار، اوراد و ختومات این چنینی فراوان است.[118] بنا بر آنچه ذکر شد، می توان نتیجه گرفت که دو اشکال در اسناد روایت لیلةالرغائب مطرح است: ارسال سند روایت اقبال و دیگری عامی و ضعیف بودن اسناد روایت. سند روایت علامه حلی در اجازه کبیرش چنین است:
قد روی العلامة(ره) فی اجازته الکبیرة، عن الحسن بن الدربی، عن الحاج صالح مسعود بن محمد و ابی الفضل الرازی المجاور بمشهد مولانا امیرالمؤمنین(ع) قرأها علیه فی محرم سنة ثلاث و سبعین و خمسمأئة، عن الشیخ علی بن عبدالجلیل الرازی، عن شرف الدین الحسن بن علی، عن سدید الدین علی بن الحسن، عن عبدالرحمن بن احمد النیسابوری، عن الحسین بن علی، عن الحاج مسموسم، عن ابی الفتح نورخان عبدالواحد الاصفهانی، عن عبدالواحد بن راشد الشیرازی، عن ابی الحسن الهمدانی، عن علی بن محمد بن سعید البصری، عن ابیه، عن خلف بن عبدالله الصنعانی، عن حمید الطوسی، عن انس بن مالک قال، قال رسول الله(ص):...[119]
ظاهر روایت چنین می نماید که علامه حلی، دو سند به روایت لیلةالرغائب داشته است، اما در واقع تصحیف «بن» به «و» موجب چنین گمانه ای شده است و تحویلی در سند روایت وجود ندارد.[120] از میان راویان این روایت شرح حال «حاج مسموسم» [یا سموسم[121]] و «ابوالفتح نورخان عبدالواحدالاصفهانی» - که علامه نام او را «ابوالفتح بن رجاء بن عبدالواحد الاصفهانی» ثبت کرده[122]- در کتب رجالی ذکر نشده است.
«الحسین بن علی» از مشترکات است و بیش از شصت نفر از راویان تحت این عنوان در کتب رجالی و حدیثی آورده شده اند که برخی از این افراد از جهت طبقه با فرد مورد نظر مطابقت ندارند؛ به عنوان نمونه، او نمی تواند «حسین بن علی اصفهانی» باشد؛ چرا که او متوفای سال 515 است[123] و این تاریخ با طبقه راوی مدنظر سازگار نیست؛ اما قابل توجه آن است که تمامی افرادی که از آن ها در کتب رجالی با عنوانِ «الحسین بن علی» یاد شده، ممدوح و یا موثق اند.[124] تنها «الحسین بن علی الخواتیمی» متهم و غالی است[125] که به جهت قرار داشتن در میان اصحاب امام رضا(ع)،[126] نمی تواند راوی مورد بحث بوده باشد و درباره توثیق «الحسین بن علی بن زکریا العدوی» نیز تردیدهایی وجود دارد. در رجال ابن غضائری تضعیف شده، اما از مشایخ بی واسطه «علی بن ابراهیم»، در تفسیر القمی است.[127] او نیز از جهت طبقه با راوی مذکور مطابقت ندارد. بنا بر این راوی مذکور در سند لیلة الرغائب موثق یا ممدوح است.
بسیاری از افراد جای گرفته در سند روایت، مشهور به فضل و علم هستند؛ همچون «علامه حلی» که در کتب رجالی با تعابیری همانند علامه عصر، صاحب تحقیق و تدقیق فراوان،[128] فاضل، عالم، علامة العلماء، محقق، مدقق، ثقة، جلیل القدر، عظیم الشأن و رفیع المنزلة[129] توصیف شده است. تفرشی می گوید:
علامه از هر آنچه که مردم از زیبایی و فضل به آن توصیف شده اند، برتر است.[130]
«الحسن بن الدربی» نیز عالم جلیل القدری است.[131] «حاج صالح مسعود بن محمد» فقیهی صالح است[132] و «شیخ علی بن عبد الجلیل رازی» متکلم با ورع و اهل مناظره بوده[133] و «شرف الدین الحسن بن علی» - که علی الظاهر «شرف الدین المنتجب بن الحسین السروی» است[134] - فقیه فاضلی است.[135] «سدیدالدین علی بن الحسن» یا «سدیدالدین ابوالحسن علی بن الحسن الجاسبی»[136] عالمی صالح و حافظ ثقه است[137].[138] و «عبدالرحمن بن احمدنیشابوری» نیز صاحب تصانیف متعدد، حافظ و واعظ ثقه ای است.[139] طریق روایت از «عبدالواحد بن راشد شیرازی» یا «ابوالقاسم عبدالعزیز بن راشد بندار الشیرازی»[140] به راویان عامی مذهب می رسد؛ در کتب رجالی شیعه از «عبدالعزیز بن بندار شیرازی» - که در میان اهل تسنن از مشایخ حدیثی «ابو الحسن موازینی[141] و «عبد الباقی بن جامع بن الحسن»[142] و از راویان ابن جهضم[143] به شمار رفته - و همچنین از «علی بن محمد بن سعید البصری»، «محمد بن سعید البصری»، «خلف بن عبدالله الصنعانی» و «حمیدطوسی» - که تصحیف شده حمید الطویل است[144] - ذکری به میان نیامده است. لذا به ترجمه بیان شده در بخش پیشین اکتفا می شود. تنها صاحب قاموس الرجال[145] و علامه امینی[146] اتهام «ابو الحسن همدانی» (ابن جهضم) را وضع روایت لیلةالرغائب بازگو کرده اند.
شیخ طوسی از «انس بن مالک» به عنوان خادم رسول خدا (ص) یاد کرده[147] و کشی روایتی را که بر امتناع او از شهادت درباره حدیث غدیر و نفرین امیرالمؤمنین(ع) بر او دلالت دارد، نقل کرده است.[148] همچنین در روایتی از امام صادق(ع) او از جمله دروغ گویان بر پیامبر(خوانده شده است؛[149] اما ابن داود حلی او را در میان ممدوحانِ کتابش آورده و تنها به خادم رسول الله بودنش اشاره کرده است.[150]
بنا بر آنچه گذشت، در اسناد شیعی روایت رغائب تا «ابن جهضم» دو نفر مجهول اند و سند روایت از ابن جهضم به بعد بسان اسناد اهل تسنن است. البته باید توجه کرد که انس در میان اهل تسنن توثیق و در میان شیعیان تضعیف شده است.
نکته قابل توجه آن است که با توجه ضعف های موجود در سند این روایت، محتوای آن به وسیله عمل صحابه معصوم تأیید شده است؛ چنان که علامه حلی در منهاج الصلاح - که در واقع گزیده ای،به همراه اضافات، از مصباح المتهجدِ شیخ طوسی است - می نویسد:
نماز لیلةالرغائب مستحب است. و «عمرو بن شمر» از «جابر بن یزید جعفی» نقل کرده است: شخصی که در اولین پنجشنبه ماه رجب روزه بگیرید...[151]
از آنجا که سیره و روش علما در ذکر فضایل و اعمال شبانه روز و کتاب هایی از این قبیل، متفاوت با روش آنان در ذکر روایات در مسائل حرام و حلال است و معمولاً در چنین کتبی به ذکر اسناد روایات نمی پردازند، علامه در منهاج به ذکر سند این روایت نپرداخته است.
4-1. ضعف محتوای روایت
علامه مجلسی بعد از بیان عدم اعتمادش به برخی روایات وارد شده درباره ماه رجب می نویسد:
بعضی از نمازهایی که در ماه رجب وارد شده، خصوصاً نماز لیلةالرغائب - که میان مغرب و عشا خوانده می شود - طولانی است و موجب داخل شدن در وقت نماز عشا می شود.[152]
همچنین گفته شده که حتی اگر سند این روایت نیز صحیح باشد، بندهایی از متن آن دلالت بر ساختگی بودن آن دارد؛ یکی وجود جمله «و یطلع الله علیهم اطلاعة...؛ خداوند ناگهان بر آنان وارد شد...». این عبارت شأن خدا را در حد مدیری که به کارگزاران خود سرکشی می کند، پایین می آورد و مستلزم جسمانیت خداوند است و دیگری وعده از میان رفتن تمامی گناهان اقامه کنندگان این نماز است که با تمام آموزه های قرآنی و روایی در تضاد است.[153] بنابراین سه انتقاد بر محتوای این روایت وارد شده است؛ تزاحم این نماز با نماز عشا، دلالت بر جسمانیت خدا و وعده به بخشودگی تمامی گناهان.
در واکاوی این اشکالات باید توجه کرد که تزاحم پیش آمده میان برگزاری نماز اول وقت عشا و اقامه نماز لیلة الرغائب، تزاحمی در امور استحبابی است. این در حالی است که برخی از علما برآن اند که میان مستحبات تزاحمی نیست[154] و در این مواقع فرد مختار است تا هر کدام از مستحبات را انتخاب کند و البته در این انتخاب می تواند از ملاک های عقلی و شرعی نیز بهره برد. بله ممکن است در مقام ترجیح به جهت سفارش اکید شارع به اقامه نماز اول وقت، مکلف نماز اول وقت را بر نماز لیلةالرغائب ترجیح دهد؛ اما اگر فرد چنین ترجیحی را نگزیند، مستلزم عقاب نخواهد بود و تنها ثواب بیشتر را از دست خواهد داد؛ ضمن آن که زمان فضیلت نماز عشا بیش از یک ساعت از نماز مغرب فاصله دارد و لذا به نظر نمی رسد که میان برگزاری نماز رغائب و نماز اول وقت عشا اساساً تزاحمی صورت گیرد.
در پاسخ به اشکالِ دلالت روایت بر جسمانیت خداوند، باید توجه نمود که به فرض آن که این گونه برداشت از روایت قابل خدشه نباشد، به کار بردن استعارات و کنایه ها و تمثیلات در آیات و روایات امری رایج و طبیعی است و جملاتی که در روایت مورد بحث دالّ بر جسمانیت خداوند متعال فرض شده، قابل تأویل است؛ ضمن آن که اگر «یطلع» بر باب افتعال خوانده شود، به معنای آگاه ساختن است؛ نه وارد شدن. در پاسخ به خدشه در ثواب عظیم این روایت باید بگوییم که این نماز تنها عبادتی نیست که در مقابل آن وعده به از میان رفتن و بخشیده شدن تمامی گناهان داده شده باشد؛ بلکه بسیارند اعمالی آسان تر که چنین پاداش و یا پاداشی مشابه[155] برای آنان فرض شده است. البته نباید از نظر دور داشت که محقق شدن چنین پاداشی منوط به شرایطی است که در این اندک نگنجد.
4-3. عدم وجود روایت در منابع روایی
برخی معتقدند که سید بن طاوس، منبعی به غیر از منابع اهل تسنن، برای روایت مورد بحث، نداشته است و صرف احتمال وجود منابعی که به دست ما نرسیده است، باب هرج و مرج علمی را می گشاید.[156]
در بررسی و داوری این سخن باید توجه نمود که اولاً این سخن که منبع یا منابعی از کتب روایی شیعی در دسترس سید بن طاووس بوده و وی روایت لیلةالرغائب را از آن نقل کرده است، فقط یک احتمال نیست که موجبات هرج و مرج در مباحث علمی را فراهم آورد، بلکه تصریح خود سید است؛ آنجا که می نویسد:
وجدنا ذلک فی کتب العبادات مرویا عن النبی (ص) و نقلته انا من بعض کتب اصحابنا.[157]
عبارت سید، به صراحت نشان گر آن است که این روایات در برخی کتب شیعه و اهل تسنن - که مختص به عبادات و آداب بوده - نقل شده است و ابن طاووس روایت را از منابع شیعی(کتب اصحابنا) نقل می کند. لذا این سخن که سید بن طاووس منبعی غیر از منابع اهل تسنن نداشته، قابل پذیرش نیست؛ گرچه سند یا اسناد روایت در منبع یا منابعی که او این روایت را از آن ها بازگو کرده مشخصاً معین نیست؛ افزون بر آن که همان گونه که بیان آن گذشت، این روایت در منابعی قبل از سید بن طاووس، متعلق به قرن چهارم هجری، نیز نقل شده است.
5. نتیجه مباحث
از آنچه در این پژوهش گذشت می توان نتیجه گرفت که:
1. علمای اهل تسنن از حدود قرن هفتم به بعد، برخورد بسیار شدیدی با روایت لیلةالرغائب داشته تا جایی که تعداد قابل توجهی از آنان این روایت را جعلی و نماز آن شب را بدعت خوانده اند؛ اما شماری از آنان خدشه ای به این روایت وارد ندانسته و نماز آن را از مستحبات شماره کرده و تنها برگزاری آن به جماعت را بدعت خوانده اند.
2. فقهای شیعی برگزاری هر گونه نماز مستحبی را به جماعت، جایز نمی دانند و از طرف دیگر برخی از آنان در صحت روایت رغائب تردید کرده اند و برخی دیگر آن را بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن پذیرفته اند.
3. قدیمی ترین منبع موجود در میان اهل تسنن از این روایت، متعلق به قرن پنجم هجری و در میان شیعیان به قرن چهارم هجری بازمی گردد.
4. سند این روایت در میان اهل تسنن و بیش از آن در میان شیعیان دارای تصحیفات متعددی است که گاه قضاوت ها و داوری های رجالی را درباره این اسناد با دشواری روبه رو می کند.
5. نشانه هایی از نقل روایت در قرن چهارم یافت می شود. گرچه اکثر منابع شیعی آن را از اقبالِ سید بن طاووس نقل کرده اند، اما بنا بر تصریح سید بن طاووس و غزالی، روایت لیلةالرغائب در منابع حدیثی کهن شیعی و سنی موجود بوده است.
6. طرق اهل تسنن به روایت لیلة الرغائب، دارای سه نفر مجهول به نام های «ابو زید اصفهانی»، «علی بن محمد بصری» و «خلف بن عبدالله صغانی» است و در شرح حال رجالی «ابن جهضم» و «حمید بن طویل» اختلاف نظر است و یک راوی (محمد بن سعید بصری) نیز مشترک میان ضعیف و مجهول است که در حکم ضعفا به شمار می رود.
7. سید بن طاووس به صراحت بیان می کند که روایت رغائب را از منابع شیعی نقل می کند، اما سند این روایت را حذف کرده است و عمده سند منابع شیعی به روایت مذکور، اجازه علامه به بنی زهره است. انتهای این سند، از ابن جهضم به بعد، تماماً همان طریق اهل تسنن است و سند تا قبل از او دارای دو راوی ضعیف است؛ گرچه می توان ضعف سندی روایت را با عمل صحابه جبران کرد.
8. وعده به ثواب عظیم، مشقت برگزاری آن، به کارگیری لفظ عتمه، تزاحم اعمال، از نشانه های ضعف محتوای روایت نبوده تا چه رسد به مجعول بودن آن. حتی از این امور در کنار سایر قراین نمی توان به عنوان مؤیدی بر ضعف و جعل روایت بهره برد.
9. بدعت صورت گرفته در بیت المقدس و یا بنا بر برخی نقل ها در شام، در برگزاری این نماز به جماعت است، نه اصل اقامه آن.
10. گرچه این روایت دارای سند صحیح نبوده، اما سایر خدشه های وارده بر این روایت استوار نیست.
11. گروهی جعل این روایت را به ابن جهضم نسبت داده اند؛ بدون آن که دلیلی بر این امر اقامه کنند و شاید بتوان گفت تنها دلیل اتهام وی، منتهی شدن تمامی اسناد موجود روایت به اوست؛ در حالی که در مرحله نخست باید جاعل و کذاب بودن وی ثابت شود و یا خود به جعل روایت اقرار کند و در مرحله بعد او را جاعل این روایت دانست؛ اما آنچه در کتب رجالی دیده می شود، این امر را تأیید نمی کند، بلکه حتی در برخی منابع بر وثاقت او تصریح شده است. از طرفی حکم به مجعول بودن این روایت نیاز به قراین بیشتری دارد که مفقود است.
12. گر چه با توجه به قاعده تسامح به جا آورن نماز رغائب از باب استحباب یا رجا بلامانع است، اما اولاً در اصل پذیرش این قاعده، مناط حجیت و ثمره آن اختلاف نظر است و ثانیاً قاعده درباره روایات ضعیف الاسناد،جاری است و نه روایاتی که حکم به وضع آنان شده است. بنابراین می توان ادعا کرد که افرادی که به استحباب و یا جواز اقامه این نماز به قصد رجا حکم کرده، روایت را جعلی ندانسته اند.
کتابنامه
_ اتحاف السادة المتقین بشرح احیاء علوم الدین، محمد بن محمد مرتضی زبیدی، بیروت: دار الکتب العلمیة، بی تا.
_ احیاء علوم الدین، محمد غزالی، بیروت: دارالکتاب العربی، بی تا.
_ اختیار المصباح الکبیر، علی بن الحسین ابن باقی قرشی، قم: مکتبة العلامة المجلسی، 1390ش.
_ اعانة الطالبین، ابوبکربکری دمیاطی، بیروت: دارالفکر، 1418 ق.
_ الاعلام، خیرالدین زرکلی، بیروت: دارالعلم للملایین، 1410ق.
_ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1409ق.
_ الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع، محمد بن احمد شربینی، بی جا، دارالمعرفه، بی تا.
_ الامالی، علی بن بابویه شیخ صدوق، قم: موسسه البعثة، 1417ق.
_ امل الآمل، محمد بن الحسن شیخ حر عاملی، نجف: مطبع الاداب، بی تا.
_ الانساب، عبدالکریم بن محمد، سمعانی، دار الجنان، 1408ق.
_ الآثار المرفوعه فی الاخبار الموضوعه، محمد عبدالحی کنوی هندی، بغداد: مکتبة الشرق الجدید، بی تا.
_ الباعث علی انکار البدع و الحوادث عبد الرحمن بن اسماعیل، ابن ابی شامه، مکه: مکتبة النهض الحدیثة، 1401ق.
_ بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت: موسسه الوفاء، 1403ق.
_ البحر الرائق، ابن نجیم مصری، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1418ق.
_ البدایة و النهایة، اسماعیل بن عمر بن کثیر، بیروت: دارالفکر، بی تا.
_ البلد الامین و الدرع الحصین، ابراهیم بن علی کفعمی، بیروت: موسسه الاعلمی، 1418ق.
_ تاریخ ابن معین، یحیی بن معین دارمی، دمشق: دارالمأمون للتراث، بی تا.
_ تاریخ الاسلام، شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، بیروت: دارالکتاب العربیة، 1407 ق.
_ التاریخ الکبیر، محمد بن اسماعیل بخاری، ترکیه: المکتبة الاسلامیة، بی تا.
_ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، بیروت: دار الفکر، 1415ق.
_ تبیین العجب بما ورد فی شهر رجب، ابن حجر احمد بن علی عسقلانی، اندلس: موسسه قرطبه، بی تا.
_ تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف لامه حلی، قم: موسسه آل البیت، 1414ق.
_ ترجمه المراقبات،جواد بن شفیع ملکی تبریزی، ترجمه: کریم فیضی، قم: انتشارات قائم آل محمد، 1388ش.
_ تنزیه الشریعه المرفوعه عن الاخبار الشنیعه الموضوعه، علی بن محمد بن عراقی، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1399ق.
_ تهذیب التهذیب، ابن حجر احمد بن علی عسقلانی، بیروت: دارالفکر، 1404ق.
_ جامع الاصول فی احادیث الرسول، مبارک بن محمد بن اثیر، بیروت: دارالفکر، 1420 ق.
_ جامع المسائل، محمد فاضل لنکرانی، قم: امیر، 1383ش.
_ جامع عباسی، بهاءالدین عاملی، تهران: انتشارات فراهانی، بی تا.
_ الجرح و التعدیل، عبد الرحمن بن ابی حاتم رازی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1371ق.
_ جواهر الکلام، محمدحسن نجفی، بیروت: دارحیاء التراث العربی، 1981م.
_ حاشیه ردالمختار علی الدرالمختار، محمد امین بن عمر بن عابدین، بیروت: دارالفکر، 1415 ق.
_ حقیقه السنه و البدعه، جلال الدین سیوطی، تحقیق: ذیب بن مصری، مطابع الرشید، 1409ق.
_ الخصال، علی بن بابویه شیخ صدوق، قم: جامعه مدرسین، بی تا.
_ خلاصة الاقوال، حسن بن یوسف حلی، قم: دارالذخائر، 1411ق.
_ الذیل علی طبقات الحنابلة، عبد الرحمن بن احمد بن رجب، بیروت: دارالمعرفة، بی تا.
_ الرجال، احمد بن علی نجاشی، قم:جامعه مدرسین، 1407ق.
_ الرجال، احمد بن محمد برقی، تهران: انتشارات دانشگاه، 1383.
_ الرجال، حسن بن علی بن داود حلی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1383ش.
_ الرجال، محمد بن حسن طوسی، نجف: المکتبة المرتضویة، بی تا.
_ الرجال، محمد بن عمر کشی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد، 1348ش.
_ روح البیان، اسماعیل حقی، بیروت: دارالفکر، بی تا.
_ زاد المعاد، محمد باقر مجلسی، بیروت: موسسه الاعلمی، 1423ق.
_ سفینة البحار و مدینة الحکم و الاخبار، شیخ عباس قمی، قم: اسوه، بی تا.
_ سنن ترمذی، محمد بن عیسی ترمذی، بیروت: دار الفکر، 1404ق.
_ السنن و المبتدعات، محمد بن احمد قشیری، دارالکتاب و السنة، 1430ق.
_ سیر اعلام النبلاء، شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، بیروت: موسسه الرساله، 1413ق.
_ شرح احقاق الحق، سید نورالله شوشتری، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1411ق.
_ شرح صحیح مسلم، محی الدین نووی، بیروت: دار الکتاب العربی، 1407ق.
_ طبقات اعلام الشیعة، محمد محسن آقا بزرگ تهرانی، قم: موسسه اسماعیلیان، بی تا.
_ طبقات خلیفة، خلیفة بن خیاط عصفری، بیروت: دار الفکر، 1414ق.
_ طبقات محدثین باصفهان، ابو عبدالله بن محمد، موسسه رسالة، 1412 ق.
_ علل الشرایع، علی بن بابویه الصدوق، نجف: المکتبةالحیدریة، 1385ش.
_ علوم الحدیث و مصطلحه، صبحی صالح، قم: انتشارات مکتبة الحیدریة، 1417ق.
_ عون المعبود، محمد عظیم آبادی، بیروت: درا الکتب العلمیه، 1415ق.
_ الغدیر، علامه امینی، بیروت: دار الکتاب العربی، 1387ق.
_ فتاوای اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الافتاء، احمد عبدالرزاق دویش، بی چا، بی تا.
_ الفتاوی الفقهیة الکبری، ابن حجر هیثمی، بی جا، المکتبة الاسلامیة، بی تا.
_ فتح الباری، ابن حجر احمد بن علی عسقلانی، بیروت: دار المعرفة، بی تا.
_ فتح المعین بشرح قرة العین بمهمات الدین، احمد بن عبدالعزیز ملیباری هندی، بیروت: دار ا بن حزم، بی تا.
_ فرهنگ اصطلاحات وقف در امپراطوری عثمانی، علی همت، برکی، تهران: بنیاد پژوهش و توسعه فرهنگ وقف، 1395ش.
_ الفهرست، علی بن عبد الله منتجب الدین، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی، 1366ش.
_ قاموس الرجال، محمد تقی شوشتری، بی جا، بی تا.
_ قوت القلوب، ابوطالب مکی، قاهره: دار التراث، 1422 ق.
_ کامل الزیارات،جعفر بن محمد بن قولویه، قم: موسسه نشر اسلامی، 1417ق.
_ کشاف القناع، منصور بن یونس بهوتی، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1418ق.
_ کنز الدعاء، محمد ری شهری، قم: دار الحدیث، 1392 ش.
_ لسان المیزان، ابن حجر احمد بن علی عسقلانی،بیروت: موسسه الاعلمی، 1390ق.
_ لسان العرب،جمال الدین محمد بن مکرم، ابن منظور، قم: نشر ادب الحوزة، 1405ق.
_ لطائف المعارف فیما لمواسم العام من الوظائف، عبد الرحمن بن احم ابن رجب، دار ابن حزم، 1424ق.
_ لیلةالرغائب حقیقت یا افسانه، غلامحسین قیصریه ها، بی تا.
_ مجموع الفتاوی، تقی الدین احمد بن عبد الحلیم ابن تیمیه، مصر: دارالوفاء، 1426ق.
_ المجموع، محی الدین نووی، بیروت: دار الفکر، بی تا.
_ المدخل، محمد بن محمد ابن الحاج، بی جا، دارالتراث، بی تا.
_ مرآة الکمال، عبدالله مامقانی، قم: دلیل ما، 1385 ش.
_ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، میرزا حسین نوری، بیروت: موسسه آل البیت، 1407 ق.
_ معانی الاخبار، علی بن بابویه شیخ صدوق، قم: جامعه مدرسین، 1361ش.
_ المعجم الاصولی، محمد صنقور علی بحرانی، قم: منشورات نقش، 1426ق.
_ معجم رجال الحدیث، ابوالقاسم خویی، قم: مرکز نشر آثار شیعه، 1410ق.
_ معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، بی تا.
_ معرفة الثقات، احمد بن عبدالله عجلی، مدینه: مکتبة الدار، 1405ق.
_ مغنی المحتاج، محمد بن احمد شربینی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1377ق.
_ مفاتیح الغیب، محمد بن عمر رازی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
_ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، تهران: مشعر، بی تا.
_ مفاتیح نوین، ناصر مکارم شیرازی، قم: مدرسه امام علی (ع) 1390 ش.
_ مفتاح الجنات، سیدمحسن امین، بیروت: موسسه الاعلمی، 1420ق.
_ مفتاح السعادة و مصباح السیادة، احمد بن مصطفی طاش کبری زاده، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1422ق.
_ المفردات، راغب اصفهانی، بی تا.
_ مفید العلوم و مبید الهموم، محمد بن عباس خوارزمی، بیروت: المکتبة العصریة، 1418 ق.
_ المقنعة، محمد بن محمد بن نعمان مفید، قم: جامعه مدرسین، 1410 ق.
_ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، جمال الدین عبد الرحمن بن علی ابن جوزی، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1412 ق.
_ منهاج الصلاح فی اختصار المصباح، حسن بن یوسف علامه حلی، قم: انتشارات علامه مجلسی، 1420ق.
_ الموضوعات، جمال الدین عبد الرحمن بن علی، ابن جوزی، مدینه: المکتبه السلفیه، 1966م.
_ میزان الاعتدال، شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، بیروت: دارالمعرفة، بی تا.
_ نقد الرجال، مصطفی بن الحسین، تفرشی، قم: موسسه آل بیت، 1376ش.
_ وسائل الشیعة الی تحصیل المسائل الشریعة، محمد بن الحسن شیخ حر عاملی،بیروت: دار التراث العربی، 1403 ق.
_ هدایة الامة الی احکام الائمة، محمد بن الحسن شیخ حر عاملی، مشهد: آستان قدس رضوی، بی تا.
_ «بررسی اعتبار روایت لیلةالرغائب و تحقیق در معنای رغائب»، سید محمود طیب حسینی، حدیث پژوهی، 1397ش، شماره19.
_ «بررسی تسامح در ادله سنن»، احمدعابدینی، مجله کاووشی نو در فقه، شماره49، 1385ش.
_ «لیلةالرغائب سنت یا بدعت»، محسن فصاحت، وبلاگ آسمان 25 aasemaan25.blog.ir، 1395ش.
پی نوشت ها:
[1] معجم مقاییس الغة، ج2، ص415.
[2] لسان العرب، ج1، ص422؛ المفردات، ص358.
[3] الباعث علی انکار البدع و الحوادث، ج1، ص42.
[4] روح البیان، ج5، ص520.
[5] ر.ک: «بررسی اعتبار روایت لیلة الرغائب و تحقیق در معنای رغائب».
[6] فرهنگ اصطلاحات وقف در امپراطوری عثمانی، ص113.
[8] اقبال الاعمال، ج3، ص185؛ احیاء علوم الدین، ج1، ص203.
[9] ترجمه المراقبات، ص159.
[10] بحث از قاعده تسامح در ادله سنن بحث بسیار دامنه داری است که از دیرباز مورد بحث اصولیان بوه است که حتی مروری بر کلیات و ادله روایی و عقلی معتقدان و منکران آن در این مجال نمی گنجد. با این وجود، برای برخی روایاتی که از آن ها تسامح در ادله سنن را استنباط نموده اند، ر.ک: رجال البرقی، ص2؛ وسائل الشیعة، ج2، ص80-82.
[11] ر.ک: «بررسی تسامح در ادله سنن».
[12] احیاء علوم الدین، ج1، ص203.
[13] جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج6، ص154.
[15] قوت القلوب، ج1، ص117.
[16] مفتاح السعادة و مصباح السیادة، ج2، ص319.
[19] البدایة و النهایة، ج2، ص109.
[20] الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع، ج1، ص108.
[21] فتح المعین، ج1، ص312.
[22] اعانة الطالبین، ج1، ص312.
[23] مواهب الجلیل، ج3، ص323.
[24] کشاف القناع، ج1، ص539.
[26] البحر الرائق، ج2، ص93.
[27] حاشیه ردالمختار، ج2، ص27.
[28] الباعث علی انکار البدع و الحوادث، ج1، ص41.
[30] حقیقه السنه و البدع، ص166.
[31] الآثار المرفوعه فی الاخبار الموضوعه، ص74.
[32] المنتظم فی تاریخ الامم، ج2، ص124-126.
[33] مواهب الجلیل، ج3، ص323.
[35] الموضوعات، ج2، ص124.
[36] الثقات، ج3، ص4؛ معرفة الثقات، ج1، ص237.
[37] تهذیب التهذیب، ج1، ص378.
[38] المنتظم فی تاریخ الامم، ج17، ص279.
[39] سیر اعلام النبلاء، ج19، ص605.
[40] الذیل علی طبقات الحنابلة، ج1، ص405.
[42] سیر اعلام النبلاء، ج18، ص349.
[46] المنتظم فی تاریخ الامم، ج18، ص103.
[47] علت نام گذاری وی به طویل را درازی دستانش دانسته اند (التاریخ الکبیر، ج2، ص348).
[48] تاریخ ابن معین، ج2، ص62.
[50] الجرح و التعدیل، ج3، ص219.
[52] الجرح و التعدیل، ج3، ص370.
[53] لسان المیزان، ج2، ص403.
[55] لسان المیزان، ج4، ص255.
[56] المنتظم فی تاریخ الامم، ج15، ص161.
[57] سیر اعلام النبلاء، ج17، ص275.
[58] تاریخ الاسلام، ج20، ص350.
[60] میزان الاعتدال، ج4، ص292.
[61] لسان المیزان، ج6، ص189.
[62] تاریخ الاسلام، ج33، ص141.
[64] تاریخ الاسلام، ج45، ص54.
[65] شرح احقاق الحق، ج9، ص253.
[66] اتحاف السادة المتقین، ج3، ص704.
[67] جهت مطالعه قراین نشان گر موضوع بودن روایت در نزد اهل تسنن ر.ک: علوم الحدیث و مصطلحه.
[68] الباعث علی انکار البدع و الحوادث، ج1، ص22.
[69] الموضوعات، ج2، ص126.
[71] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص293.
[72] مفاتیح الغیب، ج32، ص356.
[73] علوم الحدیث و مصطلحه، ص258.
[74] بحار الانوار، ج9، ص296.
[77] شرح صحیح مسلم، ج5، ص141.
[78] فتح الباری، ج2، ص36.
[79] بحار الانوار، ج67، ص191؛ عون المعبود، ج14، ص116.
[81] الموضوعات، ج2، ص125.
[82] جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج6، ص154.
[83] البدایة و النهایة، ج2، ص109.
[84] احیاء علوم الدین، ج1، ص203.
[85] مجموع الفتاوی، ج23، ص135.
[86] الباعث علی انکار البدع و الحوادث، ص41.
[88] لطائف المعارف، ج1، ص118.
[89] السنن و المبتدعات، ص161.
[90] اتحاف السادة المتقین، ج2، ص702-703.
[91] احیاء علوم الدین، ج1، ص203.
[93] جواهر الکلام، ج9، ص354؛ فتاوای اللجنة الدائمة، ص426.
[94] بحار الانوار، ج82، ص13.
[95] سنن الترمذی، ج2، ص57.
[96] قوت القلوب، ج1، ص53.
[97] گرچه در انتساب کتاب به مؤلف و همچنین مذهب خوارزمی اختلافاتی وجود دارد که در این مجال نگنجد.
[98] مفید العلوم و مبید الهموم، ص171.
[99] اقبال الاعمال، ج3، ص185.
[100] اختیار المصباح الکبیر، ج2، ص229.
[101] بحار الانوار، ج95، ص395-396.
[102] منهاج الصلاح، ص457.
[103] البلد الامین، ص69-170.
[105] وسائل الشیعة، ج8، ص98.
[106] امل الامل، ج3، ص313.
[107] سفینة البحار، ص203.
[108] مفاتیح الجنان، ج1، ص381.
[110] کنز الدعاء، ج3، ص348.
[111] مفاتیح نوین، ج3، ص29-30.
[112] مرآة الکمال، ج1، ص378.
[113] جامع المسائل، ج2، ص172.
[114] بحار الانوار، ج95، ص395 -396.
[116] «بررسی اعتبار روایت لیلة الرغائب و تحقیق در معنای رغائب»، ص283.
[118] مناجات الهیات، ص34مقدمه احمدی.
[119] بحار الانوار، ج95، ص395-396.
[120] در نام «ابوالفضل الرازی» تصحیفی رخ داده است؛ چرا که نام کامل راوی پیشین، الحاج الصالح مسعود بن محمد بن ابی الفضل است (طبقات اعلام الشیعة، ج3، ص49) و در اینجا «بن» به «و» تغییر یافته است. خود علامه نیز در جای دیگر از کتاب بحار الانوار نام او را مسعود بن محمد بن ابی الفضل ثبت نموده است (بحار الانوار، ج104، ص123).
[121] همان، ج104، ص124پاورقی.
[123] امل الامل، ج2، ص96.
[124] معجم رجال الحدیث، ج6، ص34-58.
[129] امل الامل، ج2، ص81.
[130] نقد الرجال، ج2، ص69-79.
[131] امل الآمل، ج2، ص65.
[132] فهرست منتجب الدین، ص114.
[134] خلاصة الاقوال، ص104پاورقی.
[135] فهرست منتجب الدین، ص116.
[136] بحار الانوار، ج104، ص124.
[137] امل الآمل، ج2، ص180.
[138] در برخی نسخ جاستی آمده است.
[139] امل الآمل، ج2، ص147.
[140] بحار الانوار، ج104، ص123.
[141] تاریخ مدینة دمشق، ج5، ص139.
[143] تاریخ الاسلام، ج28، ص358.
[144] گرچه در کتب روایی شیعی از طریق او روایاتی نقل شده است (علل الشرایع، ج1، ص94؛معانی الاخبار، ص118).
[145] قاموس الرجال، ج7، ص497.
[150] الرجال ابن داود، ص62.
[151] منهاج الصلاح، ص456. ناقل این سخن، یعنی «عمرو بن شمر» توسط نجاشی تضعیف شده است (رجال النجاشی، ص287) و علامه خود نیز در خلاصة الاقوال پس از نقل سخن نجاشی می افزاید: «فلا أعتمد علی شی ء مما یرویه» (خلاصة الاقوال، ص241). محتمل است که علامه بر اساس قاعده تسامح بر استحباب این نماز حکم نموده باشد.
[153] «لیلةالرغائب حقیقت یا افسانه».
[154] المعجم الاصولی، ج1؛ ص509.
[155] همانند روایت «من زار علیا بعد وفاته فله الجنة» (المقنعة، ص462) و یا «رجل خرج بصدقة فمات فله الجنة» (تذکرة الفقهاء، ج1، ص335) و یا «من قال لا اله الا الله وحده لا شریک له فله الجنة» (الامالی للصدوق، ص22) و «یا لیلة النصف من الشعبان یغفر الله لکل من زار الحسین(ع) من المؤمنین ما تقدم من ذنوبهم و ما تأخر» (کامل الزیارات، ص337).
[156] ر.ک: «لیلةالرغائب سنت یا بدعت».
[157] اقبال الاعمال، ج3، ص185.