در این مطلب آمده است:
آشنایی من و آقای دکتر حسن حبیبی از زمان دبیرستان بود. ما با هم در یک
مدرسه تحصیل میکردیم و من به خوبی به یاد میآورم که او همیشه شاگرد اول
بود. دکتر حبیبی از همان سنین پایین با افراد، برخورد بسیار متین و آرامی
داشت.
این آشنایی ادامه داشت تا ما وارد دانشگاه شدیم. من در دانشکده فنی
دانشگاه تهران پذیرفته شدم و دکتر حبیبی در دانشکده حقوق مشغول به تحصیل
شد. همانند دوران تحصیل دبیرستان، او باز هم در دانشگاه شاگرد اول شد. آن
زمان شاگرداولها را به خارج اعزام میکردند و ایشان را هم برای ادامه
تحصیل به فرانسه فرستادند که در فرانسه مدرک دکتری حقوقشان را گرفتند.
دکتر
حبیبی، شخصیت بسیار سلیمالنفسی داشت؛ کمتر کسی را میدیدیم که از او
رنجیده باشد. او خیلی کمحرف بود و در گفتوگوهای جنجالی شرکت نمیکرد.
به
خوبی به یاد میآورم در همان سالهایی که ما در دانشگاه بودیم - بین
سالهای 35 تا 40- حرکتهای دانشجویی شروع شده بود و انجمن اسلامی
دانشجویان برای اولینبار در دانشگاه تهران تشکیل شد. دکتر حبیبی هم عضو
انجمن اسلامی دانشگاه تهران شد و بعدها هم که به فرانسه رفت، با دیگر
فعالان سیاسی مثل آقای صادق طباطبایی رفتوآمد داشت. رفتار آرام او برای من
همیشه پند بود. من همواره او را شخصی میدیدم که در مقابل ناملایمات، خیلی
مقاوم بود و در برابر مشکلات هم عکسالعمل زیادی از خود نشان نمیداد؛
بهاصطلاح مشکلات را در خودش میریخت.
حالا که چهار سال از وفات ایشان
میگذرد، کمبود چنین شخصیتی بیشازپیش احساس میشود. ما میبینیم بعضی از
تندرویها و برخی از کارهایی که سیاسیون الان انجام میدهند، هیچ نتیجه
مطلوبی برای مملکت ندارد اما دکتر حبیبی خیلی مدافع حقوق مردم بود و هر جا
میدید حقی از آنها ضایع شده، از آن دفاع میکرد. مرحوم حبیبی در سالهای
55 و 56 شروع کرد به نوشتن قانون اساسی و پیشنویس قانون اساسی اولینبار
بهوسیله دکتر حبیبی تهیه شد. این پیشنویس، میراث دکتر حبیبی برای ایران
بود.
بااینحال، او همانند همه انسانها، بیعیب نبود؛ هرچند انتقاد بارزی
به ایشان وارد نیست اما شاید همین آرامش دکتر حبیبی از جنبه دیگری هم
دستمایه انتقاد به ایشان است. گاهی لازم است در جایی عکسالعمل تندی نشان
داده شود تا فرد مقابل متوجه عملکرد خودش باشد ولی این مرد هرگز عکسالعمل
شدیدی از خود نشان نمیداد.
302