سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
درباره اعراض اصلاحات از "بازاریها"
چرا اصلاحطلبان با اجزای بدنه اصیل انقلاب دچار اختلاف هستند؟
محمد سلامتی، از فعالان جریان چپ در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است:
"جریان اصلاحات را طیف وسیعی از تشکلهای سیاسی و صنفی - سیاسی تشکیل میدهند. به جرأت میتوان گفت غیر از بازاریها، تقریبا بقیه اقشار جامعه را شامل میشود. به عبارت دیگر، کارگران، کشاورزان، معلمان، مهندسان، پزشکان، مدرسین، دانشگاهیان، روزنامهنگاران و ... در این جریان سخنگو دارند. آنها مطالبات به روز شده خود را میتوانند از طریق جریان اصلاحات پیگیری کنند."[1]
*اینکه همه صنوف اصلاحطلب دارند به جز بازاریها حرف دقیقی نیست.
اما همین حرف نادقیق هم نشان میدهد که چپهای ستادی روابط حسنهای با اصحاب بازار و انقلابیون اصیل ندارند. همانطور که با رزمندگان دفاع مقدس، هیئتیها و سایر اضلاع انقلابی هم روابط حسنهای ندارند و خودشان هم به این حقیقت معترفاند.
اما چرا جریان اصلاحات به این روز افتاده که با اصیلترین حامیان انقلاب نه تنها رابطهای ندارد بلکه روابطش دچار خدشه نیز هست!؟
پاسخ این چرا یک پاسخ موسّع است...
اولا اصلاحات امروز دیگر نمیتواند مدعی خط امام باشد. بلکه آنها امروز یک جریان خارج شده از دموکراسی هستند که دست به تحریم انتخابات میزنند، در فتنه 88 پروندههای قطوری دارند و هیچ سابقهای هم در کارآمدی و مدیریت جهادی برای خدمتگزاری به مردم ندارند.
ثانیا امروز و با گذشت 43 سال از انقلاب اسلامی عملا مشخص شده است که جریان چپ ایرانی دچار بیمارهای مزمنی است و تعارضاتش با مانیفست انقلاب اسلامی آنقدرها کوچک نیست که قابل چشمپوشی باشد.
آنها ولایت فقیه را "دیکتاتوری مؤمنین" میدانند، با مفهوم مقاومت مشکلات جدی دارند، دائما به مفهوم "مردم" توهین میکنند، معتقدند ما ایرانیها شاد نیستیم چون حسین(ع) را محور قرار دادهایم و قس علی هذا...
اکنون آیا طبیعی نیست که اکثریت متدین، نجیب و انقلابی مردم ایران با چنین جریانی به سردی رفتار کنند!؟
از سوی دیگر این نکته هم طبیعیست که ستاد اصلاحات در این وانفسای خودساخته به چند تریبون نااصیل و مواضع چند فعال سیاسی چپ مسلک در صنوف مختلف دل ببندد و اینطور وانمود کند که در بلندای گفتمان بالاشهری نشسته و دیگران به اوج پر گشودنش نمیرسند!
اما حقیقت اینست که مردم و بدنه اصیل ایران اسلامی آنها را خوب شناختهاند و آنچه عدهای در دورست از گفتمان اصلاحات ترسیم میکنند جز سایه گذرای یک ابر کوچک بر ستیغ کوهی سترگ نیست.
***
"مقاومت و هستهای"؛ چاههای پرهزینهای که باید مسدود شوند!
سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات اخیرا در یادداشتی با عنوان "سرنوشت توسعهی ما" که در وبسایت مشق نو منتشر شد؛ ادعای امتناع ایران از توسعه را مطرح میکند و در ادامه از برخی عوامل به عنوان مولفههای سرمایهسوز و هدردهنده پول در ایران نام میبرد.
او در ذیل سرفصل "سرمایه" در یادداشت خود مینویسد: شماری از چاههایِ عمیقِ هزینهبر که هل من مزید میطلبند، موجب بلعیده شدن سرمایههای مادی کشور شدهاند. شماری از این چاهها به قرار زیر هستند!
حجاریان سپس برخی عناوین را برمیشمارد که در موارد الف و پ می خوانیم:
الف. انرژی هستهای. ایرانِ هستهای یکی از تمناهای تفکر حاکم بر کشور است و در راه تحقق این خواسته تاکنون هزینههای بسیاری صرف شده است. طبیعتاً، آمار دقیقی از این هزینهها وجود ندارد اما میتوان ادعا کرد مجموعه تعاملات هستهای و پروژههای احداث و ترمیم و توسعه آن باعث شده است بخش زیادی از سرمایه کشور در این راه صرف شود. این مسئله اهمیت دوچندان پیدا میکند زمانیکه بدانیم برخی از پروژهها –فارغ از موفقیت یا عدمموفقیتشان- گرانتر از آنچه باید به کشور تحمیل شده است.
.
.
پ. عمق استراتژیک. نگارنده تاکنون دستکم در چند یادداشت، مقاله و گفتوگو به نظریهها و مدلهای امنیت ملی پرداخته و کارکردهای مدلهای رشدمحور (معطوف به توسعه) را شرح داده است. اما، مدتهای مدیدی است که مدل امنیت ملی کشور ما بهسوی بسطمحوری (متمرکز بر نگاه فراسرزمینی) گرایش داشته است ولی با این با حال و بهرغم وجود چارچوبهای بسطمحوری در نظریات مرتبط با امنیت ملی، هنوز مشخص نیست کشور ما بهلحاظ الگوی امنیت ملی چه جایگاهی برای خود تعریف کرده است، با کدام گروهها همداستان است و از آن مهمتر چه اهدافی را استراتژیک تلقی میکند؟ [2]
*در اظهارات و اقاریر حجاریان واضح است که او دو مقوله انرژی هستهای و عمق استراتژیک ایران را 2 چاه ویل سرمایهسوز میداند که حکما کارکردی برای مردم هم نداشتهاند!
این اظهارات به زعم ما هرگز نمیتواند از سر ندانستن باشد چه اینکه منطق لزوم برخورداری ایران از انرژی هستهای (به هر قیمتی) و لزوم حفاظت ایران از امنیت و منافع مردم ایران در فراتر از مرزها (به هر قیمتی) آنقدرها بدیهی هست که حتی یک نوجوان کممطالعه هم به راحتی میتواند آنها را درک کند.
در بعد دیگر این اظهارات، همچنین بایستی این حرف را مطرح کرد که انتظار نبود آقای حجاریان هم مثل آقای زیباکلام حرفهای عوامانه و بیمبنا بزند. بلکه انتظار بود ایشان در همان منطق معارضه خویش هم سخنانی با مبنا بگویند نه اینکه در کهنسالی سیاسی اما به سمت پراکندن لاطائلات و حرفهای بیمایه حرکت کنند.
ما از حیث بدیهی بودن "نیاز ایران به انرژی هستهای و تداوم و گسترش محور مقاومت"؛ استدلالهای پیرامونی این دو مفهوم را بر عهده اذهان مخاطبان محترم وامیگذاریم (در این باره خوانش یکی از مطالب وبلاگ مشرق با محتوای هژمونی ایران نیز به تعمیق مطلب میکند) اما این هشدار را نیز مطرح میکنیم که پراکندن اباطیل و حرفهای سخیف که نشان دهنده عمق دشمنی هستند در زمانهای رخ میدهد که عدهای بوی فتنه را استشمام کرده باشند.
در واقع این حرفهای غلط که هیچ ارزش تئوریکی ندارند فیالواقع فقط برای دمیدن بر آتش غیظ افراد ناآگاه مطرح میشود تا نقش بنزین برای آتش را ایفا کند.
دقت شود که طبق تحلیلهای وبلاگ مشرق، جامعه ما در خطر بروز "فتنه اقتصادی" است. فتنهای به بهانه مشکلات اقتصادی که البته فرماندهان و پیشبرندگان آنرا بایستی در ستاد اصلاحات جستجو کرد...
***
صورتت را جلوی آتش تنور متروپل میگیری آقای روحانی؟
سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی رئیسجمهور رئیسی اخیراً طی یادداشتی که خبرگزاری رسا آنرا منتشر کرد، درباره حادثه تلخ متروپل نوشته است:
"ساختمان فروریخته متروپل در دولت قبل با مشارکت شهرداری آبادان و با رانت، پرداخت رشوه و فساد بهطور غیر استاندارد ساخته شده. استاندار دولت روحانی آن را افتتاح کرده و وزارت صمت آن دولت، سازنده آن (حسین عبدالباقی) را به عنوان کارآفرین برتر و چهره ماندگار حوزه ساختمان در سال 1397 معرفی کرده است!
اکنون بانیان وضع موجود و برخی سیاسیون حامی دولت قبل، باید با شرمندگی از ملت ایران و بهویژه مردم داغدار آبادان عذرخواهی کنند، اما همراه با معاندان، طلبکار دولت مردمی سیزدهم شدهاند که باید پاسخگو باشد.
بلافاصله پس از این حادثه تلخ، به دستور رئیس جمهور، مسئولان از جمله رئیس هلال احمر، رئیس ستاد بحران و وزیر کشور در صحنه حاضر شدند و همه امکانات و نیروها را بسیج کردند که افراد را از زیر آوار، نجات و آلام آسیبدیدگان را کاهش دهند. معاونین رئیس جمهور نیز در آبادان حضور یافتند و هماهنگی بین دستگاهی انجام شد.
دولت مردمی سیزدهم در کنار مردم است و هیچ قصور و کوتاهی پذیرفته نیست، اما آیا بانیان، مقصران و عاملان دولت قبل مسئولیت تغافل و بیمبالاتی خود در بازی با جان مردم را میپذیرند؟ "[3]
*صحبتهای حسینی در یک معنای خود "مطالبهای اصولی" است از یک دولت که تصمیمات غلط مربوط به ساختمان متروپل در ایام صدارت او گرفته شد.
دقت شود که هیچ دولتی حتی دولت امام معصوم نیز نمیتواند جلوی اشتباه و فساد را بصورت کامل بگیرد. اما "مسئولیتپذیری" و "عذرخواهی" جزئی مقوّم از سیاستورزی اصولی است که همه رجال و دولتمردان و سیاسیون بایستی به آنها ملتزم باشند.
به دیگر سخن اینکه فاجعه متروپل ممکن بود در هر دولتی اتفاق بیافتد... اما وجه ممیز مسئولان فسادستیز و کسانی که از بن دندان با فساد و سوداگری بر سر جان مردم مخالفاند "عذرخواهی، توضیح و مسئولیتپذیری" است.
همانطور که امیرالمؤمنین(ع) با اینکه بیگناه بود اما صورت خود را در مقابل تنور داغ خانه زنی گرفت که در دولت اسلامی بیسرپرست و دچار مشکل شده بود.
یعنی رواست که آقای روحانی اکنون بیانیه بدهد و درباره فاجعه متروپل به مردم و خاصّه آبادانیهای عزیز که بیشترین رأی را به او دادند توضیح ارائه کند. اگر دولتش نقشی نداشته شرح بدهد و اگر مسئولیتی متوجه برخی مدیران منتصب اوست صراحتا برای برخورد با آنها پیشقدم شود و از مردم عذر بخواهد.
و البته این انتظار زیادی هم نیست. و بسا که موجب ارج و قرب آقای روحانی بشود. ضمن اینکه این رفتار به مثابه یک الگوی اصولی برای سایرین نیز مطرح خواهد شد و در صورت تکرار چنین حوادثی؛ مردم به جای اینکه شاهد لاشخوری عدهای بدخواه باشند؛ تماشاگر رفتارهای اصولی مسئولان میشوند و توضیح و اقناع و مسئولیتپذیری سکه بازار میشود.
به نظر میرسد دیر نشده و روحانی هنوز هم میتواند برای متروپل "بیانیه اقناعی" بدهد...
***
1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1236607
2_ https://mashghenow.com/?p=5689
3_ rasanews.ir/002yxS